فهرست مطالب

Annals of Military and Health Sciences Research - Volume:7 Issue: 3, 2009

Annals of Military and Health Sciences Research
Volume:7 Issue: 3, 2009

  • تاریخ انتشار: 1388/07/01
  • تعداد عناوین: 14
|
  • علی نوروزی عقیده، مریم خیراندیش، حسن ابوالقاسمی، احمد قره باغیان صفحه 149
    سابقه و هدف
    پلاسمای غنی از پلاکت (PRP)، کنسانترهای از پلاکتها در حجم کمی از پلاسما است. نشان داده شده که اثربخشی این فراورده بر انواع مختلف سلولها ناشی از آثار سینرژیک یک سری پروتئینهای موجود در پلاکتها، تحت عنوان فاکتورهای رشد پلاکتی است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تحقیقاتی (Original Article) تهیه فراورده پلاسمای غنی از پلاکت فعال شده با فعالسازی پلاکت توسط مخلوط ترومبین وکلریدکلسیم وتهیه فراورده های سوپرناتانت پلاکتی و لایست پلاکتی نیز به ترتیب باسانتریفیوژکردن با دور بالای (900g) پلاسمای غنی از پلاکت و فرایند ذوب و انجماد پلاسمای غنی از پلاکت انجام گرفت. غلظت فاکتورهای رشد وهمچنین پروتئین موجود در این فراورده ها به ترتیب با روش های ELISA و Bradford تعیین گردید. جهت آنالیز داده ها از آزمونهای آماری Student’s t-test و ANOVA و نرم افزار SPSS استفاده شد و مقادیر P<0/05 از نظر آماری معنیدار تلقی گردید.
    یافته ها
    بر اساس نتایج بهدست آمده، غلظت پروتئین و همینطور غلظت هر چهار نوع فاکتور رشدTGF-β، PDGF، FGF وEGF در دو فراورده پلاسمای غنی از پلاکت فعال شده و لایست پلاکتی بهطور معنی داری بیش از سوپرناتانت پلاکتی بود (P<0/05). همچنین مقادیر PDGF و TGF-β بهعنوان فاکتورهای رشد اصلی پلاکتی در حد نانوگرم بوده و به نسبت FGF و EGF (در حد پیکوگرم) در هر سه فراورده سوپرناتانت پلاکتی، لایست پلاکتی و پلاسمای غنی از پلاکت فعال شده بهطور معنی داری بیشتر بود (P<005). در ضمن میزان PDGF در لایست پلاکتی و پلاسمای غنی از پلاکت فعال شده با میزان TGF-β تفاوت معنیدار داشت (P<0/05)، اما در سوپرناتانت پلاکتی عکس این حالت مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    با وجود مقادیر بالای پروتئینی و فاکتورهای EGF و FGF در روش ذوب و انجماد (لایست پلاکتی)، استخراج فاکتورهای رشد با روش فعال سازی پلاسمای غنی از پلاکت (پلاسمای غنی از پلاکت فعال شده)، غلظتهای بیشتری از دو فاکتور اصلی PFGF و TGF-β را حاصل مینماید. میبایست مطالعات بیشتری صورت گیرد تا ارتباط میزان غلظت پروتئین یا فاکتورهای رشد با میزان اثربخشی آنها بر روی سلولها بررسی شود.
    کلیدواژگان: پلاسمای غنی از پلاکت، فاکتورهای رشد پلاکتی، سوپرناتانت پلاکتی، لایست پلاکتی، پلاسمای غنی از پلاکت فعال شده
  • مریم صالحی، مهوش جعفری، علیرضا عسگری، مسعود صالح مقدم، محمد سلیمیان، مریم عباس نژاد، منصوره حاج غلامعلی صفحه 156
    سابقه و هدف
    اثرات سمی برخی از ارگانوفسفره ها از طریق تولید رادیکالهای آزاد و اختلال در سیستمهای آنتی اکسیدان بدن است. پاراکسون یکی از سمیترین ارگانوفسفره ها است که محصول متابولیسم اکسیداتیو پاراتیون میباشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر پاراکسون بر سیستم آنتی اکسیدانت مغز موش صحرایی میباشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر یک مطالعه تحقیقاتی میباشد. در شروع کار موشهای آزمایشگاهی نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به 4 گروه (در هر گروه 7 نفر) تقسیم شدند: گروه کنترل و سه گروه آزمایش که دوزهای مختلف پاراکسون (mg/kg 1-3/0) را به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. 24 ساعت پس از تزریق حیوانات با اتر بیهوش و بافت مغز جدا گردید. بعد از هموژنه کردن بافت کلیه، فعالیت آنزیمهای سوپر اکسید دیسموتاز (SOD)، کاتالاز (CAT)، گلوتاتیون S- ترانسفراز (GST) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) و همچنین غلظت گلوتاتیون (GSH) و مالون دی آلدیید (MDA) توسط روش های بیوشیمیایی تعیین شد. این مطالعه برگرفته از یک پایاننامه دانشجویی میباشد.
    یافته ها
    فعالیت آنزیمهای SOD و CAT و GST مغز به دنبال تجویز پاراکسون در دوزهای بالاتر از mg/kg 3/0و فعالیت آنزیم LDH در هر سه دوز در مقایسه با کنترل به طور معنی داری افزایش می یابد، درحالیکه میزان گلوتاتیون مغز در این دوزها به طور معنی داری کاهش می یابد. میزان MDA تغییر معنی داری را نشان نمیدهد.
    نتیجه گیری
    تجویز پاراکسون باعث القا تولید رادیکالهای آزاد و استرس اکسیداتیو میشود. افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت نشاندهنده فعال شدن سیستم دفاعی سلول جهت خنثی سازی رادیکالهای آزاد و تخلیه سطح گلوتاتیون ناشی از نارسایی سیستم دفاعی آنتی اکسیدانت سلول در مقابله با رادیکالهای آزاد است.
    کلیدواژگان: پاراکسون، سیستم آنتی اکسیدانت، موش صحرایی، بافت مغز
  • بهناز فرمهینی فراهانی، اعظم سجادی، سیمین اسماعیل پور زنجانی، بنفشه درمنش، محمد زارع صفحه 163
    سابقه و هدف
    بیماران تحت درمان همودیالیز، عوارض درمانی، دارویی و سایکولوژیکی خاصی را تجربه میکنند که میتواند تاثیر مهمی را بر زندگی فعالشان داشته باشد و به طبع سبک زندگی، مسوولیتهای خانوادگی، وضعیت شغلی و اقتصادی این افراد را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد (1). در همین ارتباط خستگی یکی از شایعترین عوارض جانبی است که به عنوان یکی از مهمترین استرسورها در این بیماران تلقی شده و به صورت یک شکایت ناتوان کننده بیان می شود (2). هدف از اجرای این مطالعه تعیین تاثیر ویتامین C خوراکی بر میزان خستگی بیماران تحت درمان همودیالیز بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد شاهدی، تعداد 56 بیمار دارای مشخصات واحدهای مورد پژوهش، به روش نمونه گیری آسان در دسترس، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم و به مدت 2 ماه، به صورت 3 بار در هفته و در هر بار 250 میلی گرم، ویتامین C دریافت نمودند. سپس میزان خستگی، قبل و بعد از اجرای مداخله با یکدیگر مقایسه گردید.
    یافته ها
    میزان خستگی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد، پس از مداخله به طور معنادار (P<0/05) کاهش یافت. این مقاله برگرفته از پایاننامه دانشجویی میباشد.
    بحث و نتیجه گیری
    تفسیر نتایج نشان میدهد که مصرف ویتامین C در کاهش میزان خستگی بیماران تحت درمان همودیالیز، موثر میباشد. بنابراین دریافت ویتامین C در اشکال دارویی و یا رژیم غذایی مناسب، بدون ایجاد خطر افزایش اگزالات میتواند به عنوان یکی از راهکارهای تسکین خستگی در بیماران تحت درمان همودیالیز مطرح شود.
    کلیدواژگان: خستگی، ویتامین C، همودیالیز
  • سیدعلی مسعود، ابراهیم کوچکی، غلامعباس موسوی صفحه 169
    سابقه و هدف
    سکته مغزی به یک نقص موضعی نرولوژیک حاد که حداقل 24 ساعت ادامه یافته و ناشی از اختلال جریان خون مغز میباشد. گفته میشود. از اختلالات عروقی همراه که منجربه ایسکمی موضعی مغز می شود میتوان به آترواسکروز اشاره کرد در این بین یکی از علل ایجادکننده آترواسکروز اختلالات ژنتیکی از جمله هموسیستینوریا و دیسلیپوپروتئینمی میباشد. هموسیستئین اسیدآمینهای است که از دو طریق متابولیزه میشود: 1 متیلاسیون مجدد به متیونین که به فولات و Vit B12 نیاز دارد. 2 ترانس سولفوراسیون به سیستاتیونین که به پیریدکسال-5-فسفات نیاز دارد. هیپرهموسیستئینمی از اختلال متابولیسم هموسیستئین ناشی میشود. عوامل تغذی های از جمله اسید فولیک و Vit B12 و Vit B6 نیز سبب افزایش هموسیستئین میشوند.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش مورد شاهدی بر روی 40 بیمار مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک و 40 مورد فرد سالم به عنوان گروه شاهد که به بخش نرولوژی بیمارستان شهید بهشتی در سال 1387 مراجعه کرده بودند صورت گرفت. اطلاعات بیماران از قبیل سن، جنس، سابقه ابتلا به فشارخون، سکته مغزی، سکته قلبی، حمله گذرای ایسکمیک، مولتیپل اسکروز در فرم اطلاعاتی ثبت شد. سپس از هر فرد 2cc خون وریدی تهیه و به وسیله کیتهای آزمایشگاهی و به روش (HP-LC: High Performance - Liquid Chromatography) میزان هموسیستئین سرم، فولیک اسید و ویتامین B12 سرم تعیین گردید. نتیجه آن در فرم اطلاعاتی ثبت شد. داده های فرم اطلاعاتی استخراج و طبقهبندی گردید و به صورت آمار تحلیلی گزارش شد. در این مطالعه کلیه بیماران از نظر فشار خون بالا، دیابت، هیپرلیپیدمی همسان شده وmatching انجام شد. این مقاله برگرفته از پایاننامه دانشجویی میباشد.
    یافته ها
    در این مطالعه میانگین سطح سرمی هموسیستئین در گروه مورد μmol/l 69/4±56/15و در افراد سالم (گروه شاهد) 10/15±4/7 μmol/l بود که از نظر آماری اختلاف معناداری در سطح سرمی بین گروه شاهد و مورد ملاحظه گردید (P<0/05). میانگین سطح سرمی فولیک اسید در گروه مورد ng/ml 33/5±40/8 و در افراد سالم (گروه شاهد) ng/ml 02/8±87/10 بود که از نظر آماری اختلاف معنی داری بین سطح سرمی فولیک اسید در گروه مورد و شاهد مشاهده شد (PV<0/005). میانگین سطح سرمی ویتامین B12 در گروه مورد pg/ml 02/208±02/389 و در گروه شاهد 522/82±218/3 pg/ml بود که از لحاظ آماری اختلاف معنی داری در سطح سرمی ویتامین B12 در دو گروه مورد و شاهد مشاهده شد (PV<0/005). میانگین تعداد زنان شرکتکننده در این مطالعه41 مورد (5/52) و میانگین تعداد مردان شرکتکننده در مطالعه 39 (75/48) میباشد که اختلاف معنی داری بین افراد زن ومرد شرکت کننده در مطالعه دیده نشد. (P>0/005)
    نتیجه گیری
    با توجه به بالابودن سطح سرمی هموسیستئین در بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک در مقایسه با افراد سالم و پایین بودن سطح سرمی فولیک اسید و ویتامین B12 در بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک در مقایسه با ا فراد سالم میتوان نتیجه گیری نمود که بین ابتلا به سکته مغزی ایسکمیک و سطح سرمی هموسیستئین و فولیک اسید و ویتامین B12 ارتباط وجود دارد و از این ارتباط میتوان در امر پیشگیری و کاهش عوارض و خسارات ناشی از بیماری سود جست.
    کلیدواژگان: سکته مغزی ایسکمیک، هموسیستئین، ویتامین B12، فولیک اسید
  • علی اصغر سعیدی، عبدالرضا سودبخش، حسین خلیلی، مهرناز رسولی نژاد، محبوبه حاج عبدالباقی صفحه 174
    سابقه و هدف
    zinc از جمله ریز مغذی های ضروری برای بدن است و نقش آن در عملکرد سیستم ایمنی، جذابیتهای زیادی برای پژوهشگران و پزشکان داشته است. بیماری HIV/AIDS به عنوان یک سندرم نقص ایمنی با کاهش در عناصر مختلف سیستم ایمنی تظاهر میکند که شناخت این موضوع میتواند به درک بهتر از این مکانیسم کمک کند. هدف این مطالعه بررسی سطح سرمی عنصر روی در گروهی از بیماران مبتلا به HIV و مقایسه آن با افرادی است که به بیماری مبتلا نیستند. بررسی ارتباط سطح سرمی روی و تعداد سلولهای ایمنی به ویژه CD4 هدف دیگر این پژوهش است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش (cross-sectional) بر روی 96 نفر انجام شده، 48 نفر از مبتلایان به HIV با 48 نفر از گروه غیرمبتلا HIV متشکل از دو زیر گروه (غیر مبتلا به HIV ولی معتاد تزریقی و گروه غیر HIV و غیر معتاد تزریقی)، مقایسه شدند سطح سرمی zinc با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری و آنالیز توصیفی و تحلیل آماری با SPSS (ویرایش 11) انجام شد. میانگین های به دست آمده با هم مقایسه گردیدند. این مقاله برگرفته از پایان نامه دستیاری میباشد.
    یافته ها
    میانگین سرمی zinc در گروه HIV+ و HIV- به طور کلی دارای اختلاف آماری معنی دار بود. در عین حال گروه HIV+ با هر دو دستهی HIV-ها و دو دستهی HIV-ها هم با یکدیگر، تفاوت آماری معنی دار داشتند. سطح سرمی zinc و تعداد سلول CD4، ارتباطی با هم داشتند. سطح سرمی zinc در گروه مبتلا به HIV پایینتر از گروه HIV- بود. همچنین zinc در گروه غیر مبتلا به HIV ولی مبتلا به اعتیاد تزریقی نیز پایینتر از سایر گروه ها بود.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده پیشنهاد میکنند که zinc در صورت ابتلا به HIV دچار نقصان می شود و این کاهش با کاهش پارامترهای تعیین کننده در سلامت و بقای بیماران (مانند تعداد سلول CD4) همراهی دارد.
    کلیدواژگان: ریز مغذی، Zinc، HIV، AIDS
  • جلال غلام نژاد، حسن رضا اعتباریان، محمد علی شیخ بیگ گوهرریزی، ابوذر نعمتی، فاطمه ناصری نسب صفحه 182
    سابقه و هدف
    در دهه های اخیر باقیمانده سموم بر روی میوه ها باعث ایجاد نگرانی هایی در جوامع علمی شده است. درحال حاضر کنترل بیولوژیک به عنوان یک روش جایگزین استفاده از سموم مطرح شده است و موفقیتهای چشمگیری در زمینه استفاده از میکروارگانیسمهای آنتاگونیست برای کنترل بیماری های بعد از برداشت (از جمله کپک آبی سیب) به دست آمده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تحقیقاتی (original) دو گونه از مخمر Saccharomyces cerevisiae (69، 04) به جای قارچکشهای معمولی که برای کنترل بیماری انباری کپک آبی سیب مورد با عامل Penicillium expansum مورد استفاده قرار میگیرند، به کار گرفته شد. عامل کپک آبی سیب از بافت آلوده سیب جداسازی شد. آزمون تست تقابل، متابولیتهای خارج سلولی و مواد فرار در آزمایشگاه برای ارزیابی قدرت بیوکنترلی مخمرها بهکار برده شد. در آزمایشهای انباری زخمهای ایجاد شده بر روی سیب با 40μl میکرولیتر سوسپانسیون مخمر آنتاگونیست (107 کنیدی در میلی لیتر) و 24 ساعت بعد 20 میکرولیتر سوسپانسیون قارچ عامل بیماری (105 کنیدی در میلی لیتر) مایه زنی شد. سیبهای مایه زنی شده در20°C و 5°C در انبار قرار گرفتند. این مقاله برگرفته از پایان نامه دانشجویی میباشد.
    یافته ها
    همه جدایه ها رشد قارچ P.expansum هم در آزمایشگاه و هم در انبار را کاهش دادند. درآزمون کشت متقابل میزان کاهش رشد بین 12/33 تا 4/58، در مورد گاز فرار 93/54 تا 87/72 و در تست متابولیت های خارج سلولی بین 23/50 تا 23/76 متغیر بود. هر دو جدایه مخمر مساحت لکه ها را کاهش دادند. در تستهای انباری مساحت لکه ها در روی سیب در 5°C از 1416تا 1435 میلیمترمربع در مقایسه با1/3151 میلیمترمربع، در شاهد کاهش نشان دادند. در دمای 20°C مساحت لکه از 1347 تا 1598متغیر بود در حالیکه میانگین مساحت در شاهد 4/3257 میلیمتر بود.
    نتیجه گیری
    هر دو ایزوله از مخمر S. cerevisiae علیه کپک آبی سیب در هر دو دما موثر بودند و میتوانند به عنوان دوعامل بیوکنترل جدید کپک آبی سیب به کار برده شوند.
    کلیدواژگان: Saccharomyces cerevisiae، Penicillium expansum، بیوکنترل، تست مواد فرار، تست متابولیتهای خارج از سلولی، محیط زیست
  • سودابه متین، ملیحه مروجی اصل، محمد واسعی صفحه 190
    سابقه و هدف
    در حال حاضر تلاشهای بسیاری در حال انجام است که بتوان با استفاده از مارکرهای بیوشیمیایی مادری در پیش بینی برخی از حاملگی های پر خطر از جمله پره اکلامپسی اقدام کرد. یکی از این مارکرها سطح hCG سرمی مادر طی نیمه اول بارداری میباشد. برخی مطالعات نشان داده اند که بین سطح hCG مادری با بروز پرهاکلامپسی ارتباط وجود دارد. در این مطالعه سعی شده است ارتباط بین سطح β-hCG سرمی مادر طی هفته 16 تا 20 بارداری با بروز پرهاکلامپسی بررسی شود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تحلیلی آینده نگر که در درمانگاه پره ناتال بیمارستان شهید اکبرآبادی طی سالهای 86 لغایت 88 انجام شد، برای 508 مادر مراجعه کننده طی هفته های 16 تا 20 بارداری، سطح hCG سرمی اندازه گیری شد. سپس این افراد از نظر بروز پره اکلامپسی تا پایان حاملگی بررسی شدند.
    یافته ها
    فراوانی بروز پرهاکلامپسی در مادران مورد بررسی 3/9 ‎%‎ بود. به لحاظ آماری، سطح لگاریتمی β-hCG سرمی مادر طی هفته 16 تا 20 بارداری در مادران مبتلا به پرهاکلامپسی به خصوص پرهاکلامپسی شدید، بیش از مادران با حاملگی طبیعی بود (009/0= p). همچنین متوسط سن مادران مبتلا به پرهاکلامپسی، بیش از سن مادران با حاملگی طبیعی بود (001/0= p). بر اساس مدل رگرسیونی، دو عامل سطح بالای β-hCG سرم مادری طی هفته های 16 تا 20 بارداری و سن بالا به عنوان عوامل خطر در بروز پره اکلامپسی به شمار می آیند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که سطح سرمی β-hCG در هفته های 16 تا 20 بارداری در مادران مبتلا به پرهاکلامپسی بیش از مادران با حاملگی طبیعی میباشد که این مساله میتواند در پیش بینی پره اکلامپسی مورد استفاده قرار گیرد. با این حال لازم است مطالعات تکمیلی درخصوص تعیین cut off point نیز انجام گیرد.
    کلیدواژگان: پره اکلامپسی، سطح سرمی hCG، هفته 16، 20 بارداری، پیش بینی
  • منوچهر برگی، محمدرضا ابراهیمی، ارسیا تقوا، سید سجاد موسوی، حسن شاهمیری صفحه 196
    سابقه و هدف
    در میان معیارهای بالینی تشخیص اسکیزوفرنی، توهم جزء مهمی از تظاهرات بالینی بیماران را تشکیل میدهد. تحقیق موجود با هدف بررسی جامع فراوانی انواع توهمهای موجود در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی انجام یافته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک تحقیق توصیفی مقطعی در پنجاه بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی در بیمارستان گلستان میباشد. اسکیزوفرنی براساس معاینات بالینی بهطور عمده منطبق بر معیارهای DSM-IV-TR توسط روانپزشک تشخیص گذاری گردیده است. اطلاعات بهدست آمده با استفاده از آزمون مک نمار تحت آنالیز و بررسی آماری قرار گرفته اند. این مقاله برگرفته از پایاننامه دانشجویی ماست.
    یافته ها
    در این مطالعه شایعترین توهم، توهم شنوایی با شیوع 82 درصد و بهدنبال آن توهم بینایی (36 درصد)، لامسهای (24 درصد)، بویایی (12 درصد)، درد و حس عمقی (10 درصد)، چشایی و احساس حضور (هرکدام 6 درصد)، احساس دهلیزی (4 درصد)، عملکردی و رفلکسی (هرکدام 2 درصد) بودند. از نظر همزمانی، بین توهم شنوایی با توهمهای بینایی، بویایی و لامسهای ارتباط معنیدار وجود داشت.
    نتیجه گیری
    در مقایسه با مطالعات پیشین، نتایج حاصله از بررسی ما، اطلاعات تازهتر و نیز تفاوتهایی را در برخی موارد از نظر شیوع انواع توهم نشان میدهد.
    کلیدواژگان: اسکیزوفرنی، توهم
  • مصطفی رحیمی، فرزین حلبچی، غلامعلی قاسمی، وحید ذوالاکتاف صفحه 201
    سابقه و هدف
    کاراته از محبوبترین ورزشهای رزمی در کشور محسوب می شود. با توجه به سطح بالای برخورد در این رشته ورزشی توجه به شیوع و توزیع آسیبهای آن از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این تحقیق بر آن شدیم که میزان شیوع آسیبهای ورزشی در مردان کاراتهکای حرفه ای شهر اصفهان را تعیین کنیم.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه توصیفی گذشتهنگر 50 نفر از کاراته کاهای حرفهای (میانگین سن 64/4±4/22 سال) حایز حداقل به یک مقام قهرمانی کشوری در مطالعه شرکت داده شدند. اطلاعات ازطریق یک پرسش نامه محقق ساخته مشتمل بر سوالاتی پیرامون ویژگی های آسیب در طی دو سال گذشته بهدست آمد.
    یافته ها
    در مجموع میزان شیوع آسیب در این مطالعه، 35/4 آسیب در هر 1000 ساعت مسابقه و تمرین برآورد شد. از 185 آسیب ثبتشده، بهترتیب اندام تحتانی با 64 مورد (35 ‎%‎) و سر و صورت با 60 مورد (32 ‎%‎) شایع ترین محل آسیب را به خود اختصاص دادند. 46 ‎%‎ آسیبها در حین تمرین و 40 ‎%‎ در زمان مسابقه رخ دادند. از لحاظ شدت، آسیبهای خفیف (43 ‎%‎) بیش از سایر آسیبها گزارش شدند. خطای تکنیکی حریف (26 ‎%‎)، اصلیترین مکانیسم آسیب را تشکیل میداد. از نظر نوع آسیب، ضربدیدگی و کوفتگی (25 ‎%‎) بیش از سایر انواع ذکر شد. از لحاظ شایعترین دوره زمانی وقوع آسیب در مسابقات لیگ، بیشترین آسیبها در پیش از فصل مسابقه رخ داده بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به میزان شیوع گزارش شده به نظر نمیرسد که آسیب های کاراته در قیاس با بسیاری دیگر از رشته های ورزشی شیوع بیشتری داشته باشد. همچنین اکثر آسیبها در کاراته از شدت خفیف و ملایمی برخوردار هستند و میتوان این اطمینان را به ورزشکاران و والدین داد که این ورزش بر خلاف تصور عمومی مبنی بر خشن و پر برخورد بودن از ایمنی نسبی مناسبی برخوردار است.
    کلیدواژگان: کاراته، آسیب ورزشی، شیوع
  • یعقوب سالک زمانی، سید کاظم شکوری، فریبا اسلامیان، مهدی اکبرزاده، حسن فلاحپور، یوسف هوشیار، مهسا رادمنش* صفحه 208
    سابقه و هدف

    بافتن قالی دست بافتکاری رایج در کشورهایی مانند ایران است. در ایران قالی های دستبافت بهطور معمول همیشه در کارگاه های خانگی که بهعنوان صنایع کوچک غیررسمی شناخته شده و اغلب در خانواده ها و در منازل تشکیل میگردند، بافته می شوند. تخمین زده می شود که قریب به 5/2 میلیون نفر بهطور مستقیم بعنوان حرفه یا تفریح قالیبافی مینمایند. کار نشسته با وضعیتهای ناجور قرارگیری در پشت دارهای سنتی به مدت طولانی میتواند بهطور بالقوه منجر به اختلالهای توده استخوانی گردد. هدف از این مطالعه بررسی تراکم توده استخوانی در قالیبافان شهر تبریز طی سال 1386 میباشد.

    مواد وروش ها

    در یک مطالعه cross-sectional 80 قالیباف حرفهای 20 تا 60 ساله با حداقل 5 سال تجربه، حداقل 5 ساعت کار در روز و حداقل 3 روز در هفته در بیمارستان امام رضا (ع) تبریز طی 11 ماه بررسی شدند. افراد با سابقه بیماری یا وضعیت تاثیرگذار بر تراکم استخوانی خارج گردیدند. روش سنجش میزان جذب اشعه ‎(DXA: Dual Xray Absorbtionetry) X جهت اندازه گیری تراکم استخوانی در سه محل استخوان لگن، مچ دست و فقرات کمری به کار رفت. با وجود حداقل یک نتیجه غیرطبیعی بیمار در گروه استئوپنی (1-> T score > 5/2-) یا استئوپروز ‎(T score ≤ -2/5)‎ قرار میگرفت. این مطالعه برگرفته از پایاننامه دانشجویی میباشد.

    یافته ها

    80 قالیباف 48 مونث و 32 مذکر با سن متوسط 79/9±81/37 سال وارد مطالعه شدند. درصد فراوانی استئوپنی و استئوپروز در افراد بررسی شده بهترتیب 55 و 5/17 درصد بود. مقادیر مربوطه در افراد مذکر بررسی شده بهترتیب 8/68 و 9/21 درصد و در افراد مونث بررسی شده بهترتیب 8/45 و 6/14 درصد بود. درصد فراوانی استئوپنی و استئوپروز در گروه سنی 29-20 سال بهترتیب 50 و صفر درصد، در گروه سنی 39-30 سال به ترتیب 60 و 10 درصد، در گروه سنی 49-40 سال به ترتیب 9/57 و 6/31 درصد و در گروه سنی 60-50 سال بهترتیب 2/64 و 5/38 درصد بود. درصد فراوانی استئوپنی در افراد مذکر بهطور معنی داری بیشتر بود. این برتری پس از تعدیل از نظر سن و مدت بافندگی نیز وجود داشت.

    نتیجه گیری

    در مقایسه نتایج مطالعه فعلی با فراوانی استئوپنی و استئوپروز در جمعیت عادی، میزان این دو وضعیت بهطور قابل توجهی در قالیبافان بیشتر بود. بنابراین جهت جلوگیری از ایجاد اختلالهای تراکم استخوانی بایستی برنامه های پیشگیرانه در این افراد تنظیم گردد.

    کلیدواژگان: استئوپنی، استئوپروز، قالیباف، تراکم استخوان
  • محمد واحدی، حامد مرتضوی، بهزاد لطیفیان، شرمین عبدالله زاده صفحه 217
    سابقه و هدف
    تالاسمی یکی از شایعترین اختلالهای تک ژنی شناخته شده می‎باشد که نوع هموزیگوت آن (بتاتالاسمی ماژور) شدیدترین شکل کم خونی همولیتیک در ایران است. با توجه به اهمیت عوارض دهانی صورتی در این بیماران و عدم وجود آمارهای کافی و مستدل در ایران، ضرورت تحقیق در این مورد مطرح میباشد. از اینرو شناخت و کاهش عوارض این بیماری از اهداف این پژوهش بوده است.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به صورت توصیفی ‎(Case Series)‎ بر روی تمام بیماران مرکز تالاسمی استان قزوین (110 بیمار) انجام گردید. اطلاعات از طریق پرسشنامه و معاینه کلینیکی جمع آوری شد. معاینات دهانی صورتی شامل بررسی شکل بینی و صورت، بیرون‎زدگی ماگزیلا، رنگ پریدگی مخاط دهان. تاخیر رویش دندانها، شاخص پوسیدگی و نوع اکلوژن بوده است. همچنین رابطه متغیرهای فوق با زمان شروع و نحوه درمانهای پزشکی بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت آنالیز آماری از نرم‎افزار SPSS و آزمون مجذور کای با سطح معنی‎داری ‎(P<0/05)‎ استفاده گردید.
    یافته ها: شیوع عوارض دهانی صورتی بیماران مبتلا به تالاسمی عبارت بودند از: بینی‎زینی شکل (8/71 ‎%‎)، بیرون‎زدگی ماگزیلا (5/55 ‎%‎)، رنگ پریدگی مخاط دهان (2/48 ‎%‎)، صورت شبیه جوندگان (30 ‎%‎)، بایت عمیق (2/28 ‎%‎)، فضای بین دندانهای قدامی بالا (7/22 ‎%‎)، اپن‎بایت (6/13 ‎%‎)، تاخیر در رویش دندانهای شیری (10 ‎%‎) و دایمی (2/8 ‎%‎). در تمامی گروه های سنی بیشترین نوع اکلوژن به ترتیب کلاس 1، 2، 3 بوده است. شاخص پوسیدگی ‎(DMFT)‎ در مبتلایان بهطور معنی‎داری بیشتر از افراد سالم بوده است. ‎(P<0/05)‎. نتیجه گیری: شیوع عوارض دهانی صورتی در مبتلایان به تالاسمی ماژور قابل توجه بوده است. تحقیق حاضر نقش تشخیص زودرس، درمان به موقع و دقیق را در کاهش این عوارض نشان داده است.
    کلیدواژگان: تالاسمی ماژور، عوارض دهانی، عوارض صورتی
  • مهتاب نوری فرد، علیرضا خوشدل، سیدجواد حسینی شکوه صفحه 228
    سابقه و هدف
    پس از گزارش مواردی مشکوک در مکزیک در 17 آوریل 2009 دو مورد ثابت شده از ویروس آنفلوانزای نوع A با منشاء خوکی در آمریکا به تایید رسید که نوترکیب سه گانه جدیدی از نوع H1N1‎ بود. این ویروس از خوک به انسان منتقل شده بود که سرعت انتقال سریعی از انسان به انسان داشت و در زمان اندکی در همه جای دنیا پراکنده شد و در عرض 3 ماه فاز ششم جهانگیری آن توسط سازمان بهداشت جهانی اعلام شد.
    موارد و
    روش ها
    این مقاله یک مطالعه مروری میباشد که پس از جستجو در بانکهای Scopus، Medline و Embase وسایتهای CDC و WHO تهیه شده و اطلاعات تا لحظه چاپ به روز شده است.
    یافته ها
    عامل بیماری ویروس آنفلوانزای نوع ‎(H1N1)A‎ معروف به ویروس آنفلوانزای با منشاء خوکی ‎(S-OIV)‎ از نوترکیبی سه ویروس آنفلوانزای فصلی پرندگان و خوکی بوجود آمده است.علایم بیماری شبیه آنفلوانزای فصلی است. بهترین راه کنترل بیماری رعایت اصول پیشگیری واکسیناسیون و درمان مناسب است. خوشبختانه در حال حاضر بیماری در جهان وضعیت کنترل شدهای دارد. انتقال بیماری به صورت شخص به شخص و از طریق ترشحات آلوده به ویروس است. همه گیری به سرعت روی میدهد و شامل موج های متوالی از بیماری است. علایم بالینی در انسان از فرمهای بدون علامت تا پنومونی های شدید که منجر به بستری وخامت حال بیمار و مرگ میگردد متغیر بوده و به طور کلی مشابه آنفلوانزای فصلی میباشد ولی ویژگی های اپیدمیولوژیک آن متفاوت است. تشخیص قطعی بیمار با RT-PCR یا کشت سلولی از نمونه تهیه شده با استفاده از سواب ناز و فارنکس، بینی و حلق یا شستشوی بینی یا تراشه انجام میگردد.پیشگیری شامل رعایت موارد بهداشتی مهمترین اصل کنترل پاندمی است.در حال حاضر دو نوع واکسن علیه این ویروس نوپدید وجود دارد که شامل flu-shot (ویروس غیرفعال شده که به صورت تزریق عضلانی در بازو تجویز میشود) و اسپری نازال (که ویروس زنده ضعیف شده است) میباشد. درمان دارویی شامل مهارکننده های نورآمینیداز (Oseltamivir و Zanamivir) میباشد و برای افراد بستری و پرخطر ترجیحا در 48 ساعت اول توصیه میشود. پروفیلاکسی دارویی در مواردی خاص توصیه شده است.
    بحث و نتیجه گیری
    چرخش همزمان ویروس آنلفوانزای نوع A نوپدید، ویروس آنفلوانزای نوع A فصلی و ویروس آنفلوانزای پرندگان که هم اکنون در جهان در حال وقوع است خطر تغییرها و بازترکیبی های ژنی جدید را زیاد میکند و جامعه را در معرض خطر جدی قرار میدهد. در مقابل انواع بازترکیب جدید پادتنهای مناسب در افراد جامعه وجود ندارد و احتمال شیوع سریع بیماری جدید دیگری هم زیاد است. بنابراین ادامه هوشیاری مردم و آمادگی سامانه های بهداشت و درمان به ویژه در اماکن تجمع، خوابگاه ها، مدارس، دانشگاه ها و پادگانها ضروری است. همچنین تجهیز و ارتقاء سامانه های ثبت و کنترل بیماری ها در کشور و به خصوص در نیروهای مسلح باید در اولویت قرار گیرد.
    کلیدواژگان: آنفلوانزای نوع A نوپدید، H1N1‎، آنفلوانزای خوکی، پاندمی
  • صدیقه مرادی، آتوسا نجم الدین، بابک حسین زاده، منوچهر صفری * صفحه 241
|
  • Msc A. Noroozi Aghideh M. Kheirandish H. Abolghasemi A. Gharehbaghian Page 149
    Background
    Platelet-Rich Plasma (PRP) is a concentration of human platelets in a small volume of plasma. The purpose of this study is to define a more efficient platelet product, with higher protein and growth factor concentration for using in various applications.
    Materials And Methods
    In this study, platelet-rich plasma was isolated by apheresis method. Activated Platelet-rich Plasma (AP) was prepared by activating platelet using thrombin and calcium chloride. Platelet Supernatant (PS) and Platelet Lysate (PL) were prepared by high speed centrifugation (900g), and freezing and thawing of platelet rich plasma, respectively. The growth factors and protein concentrations in these platelet products were measured by ELISA and Bradford methods, respectively.
    Results
    According to the results, concentrations of PDGF, TGF-β, FGF, EGF and protein were few in Platelet Supernatant and significantly increased by platelet activation or freezing and thawing of PRP (P<0.05). We showed that concentration of PDGF and TGF-β as two major platelet growth factors is significantly higher than FGF and EGF in all of three platelet products (P<0.05). We also found that FGF and EGF concentrations are significantly higher in Platelet Lysate than Activated Platelet-rich Plasma (P<0.05).
    Conclusions
    Preparation of Platelet-rich Plasma by apheresis method, gives a high platelet count. Protein extraction by PRP activation yields a higher concentration of two major factors (PDGF and TGF-β), in spite of higher amounts of protein, FGF and EGF in Platelet Lysate. More studies are needed to define the relation between growth factor concentration or protein content with their effects on various cells.
    Keywords: Platelet Growth Factors, Platelet, rich Plasma, Platelet Supernatant, Platelet Lysate, Activated Platelet, rich Plasma
  • Msc M. Salehi M. Jafari Ar Asgari M. Saleh Moqadam M. Salimian M. Abasnejad M. Haggholamali Page 156
    Background
    The toxic effects of some Organophosphates (OPs) are not limited to inhibition of cholinesterase, they are capable to produce free radicals and induce disturbance in body antioxidant systems. Paraoxon is an OP, which is the active form of parathion. The aim of this study was to investigate the effects of paraoxon on oxidant-antioxidant system in rat brain tissue.
    Materials And Methods
    Wistar rats were randomly divided into four groups (n=7), one control group (corn oil as paraoxon solvent) and three experimental groups who received different doses of paraoxon (0.3, 0.7 and 1 mg/kg) by intraperitoneal injection. 24 hours after injection, rats were anesthetized by ether and brain tissue was removed. After brain tissue hemogenation, superoxide dismutase (SOD), catalase (CAT), lactate dehydrogenase (LDH), glutathione s-transferase (GST) activities, glutathione (GSH) and malondialdehyde (MDA) levels were determined by biochemical methods.
    Results
    At doses higher than 0.3 mg/kg paraoxon, activity of SOD, CAT, GST and LDH significantly increased, comparing with the control group, while GSH level significantly decreased. There were no significant changes observed in MDA level.
    Conclusions
    The results suggest that paraoxon induces the production of free radicals and oxidative stress in a dose- dependent manner. The enhanced activity of antioxidant enzymes in rats’ brain is probably the result of increased detoxification capacity. Depletion of tissue GSH is a prime factor which can impair the cell’s defense against the toxic actions of free radicals.
    Keywords: Paraxaon, Antioxidant defense system, Rat, Brain tissue
  • Farmahini A. Sajadi, S. Esmailpoor B. Dormanesh M. Zare Page 163
    Background
    Fatigue is a debilitating symptom or side effect experienced by many patients on dialysis therapy. Fatigue has a considerable effect on quality of life in these patients. The purpose of this study was to determine the effect of vitamin C on fatigue measure.
    Materials And Methods
    We investigated 56 hemodialysis patients who complained of fatigue and were admitted in Emam Reza and Besat University Hospitals in 2009. The inclusion criteria were: 1) Subjects diagnosed with chronic renal failure and received regular hemodialysis treatment for at least six months, 2) Aged 18 years or older, 3) Conscious and oriented, 4) no other systemic diseases causing fatigue 5) Ability to communicate verbally and to give informed consent. The patients were excluded when supplementation with vitamin c was in injection form or when adverse reactions occurred. Patients in the Case group received oral vitamin C for two month, 250 mg, three times per week. Patients filled fatigue severity questionnaires before and after the intervention. The results were statistically analyzed with T-test.
    Results
    The fatigue score in the case group before intervention was 5.29 and 3.94 after intervention, while in the control group, the fatigue score of the patients were 5.007 and 4.93 before and after intervention respectively. These results show a statistically significant decrease fatigue score by using oral vitamin C (P<0.05).
    Conclusions
    We believe that oral vitamin C can be helpful in hemodialysis patients with fatigue.
    Keywords: Fatigue, Vitamin C, Hemodialysis
  • Md Sa Masoud E. Koochaki, Gha Mousavi Page 169
    Background
    Moderately increased concentration of homocysteine without homocystuinoria is associated with increased risk of atherosclerosis, CVA and overall mortality. The most common form of hyperhomocysteinemia is genetic. Increased serum level of homocysteine may reflect deficiency of folate, vitB6 and vitB12.
    Materials And Methods
    To determine the relationship between serum level of homocysteine, folic acid and vitB12 with CVA, a case control study was done in 2008 in 40 known cases of CVA and 40 control cases among the out patients of neurology clinics in Kashan. 2cc venous blood from each patient was tested for serum level of homocysteine, folic acid and vitB12 (with HPLC).
    Results
    In this study, the mean serum level of homocysteine was 15/56±4/69 µmol/l in our case group and in the control group it was 10/15±4/7 µmol/l. There was a meaningful difference between two groups (P<0/05). The mean serum level of folic acid was 8/405±5/33 ng/ml in the case group and 10/87±8/02ng/ml in the control group. There was a meaningful difference between two groups (P<0.005). The mean serum level of vitB12 in the case group was 389.02±208.02 pg/ml and 522.82±218.3 pg/ml in the control group. There was a meaningful difference between two groups (P<0.05).
    Conclusion
    This study showed that there is a correlation between CVA and serum level of homocysteine, folic acid and vitamin B12. It is recommended to conduct prospective studies to evaluate the cause and effect between these supplements and stroke and practical ways of CVA prevention.
    Keywords: Ischemic stroke, Homocysteine, VitB12, Folic acid
  • Md Aa Saeedi Ar Soudbakhsh H. Khalili M. Rasoulinejad M. Hajabdolbaghi Page 174
    Background
    This study was designed to assess level of zinc in a group of HIV+ patients’ serum and to compare it with HIV negative cases. Determining the relationship between zinc level of serum and immune cells’ count was another aim of this study.
    Materials And Methods
    this cross-sectional study was conducted with 96 people in 2 groups: 48 HIV+ and 48 HIV–. HIV negative group was divided into two subgroups: IV Drug Users (IDUs) and non- IDUs. Zinc level of serum was measured with atomic absorption method and statistical analysis was conducted using SPSS. Zinc level was compared in different groups.
    Results
    overall mean of zinc level in main groups had significant difference. HIV+ group also showed a significant difference with two other groups. In addition, zinc level in the two HIV– groups had significant difference. There was a relationship between CD4 cell count and zinc level of serum. Zinc showed the lowest levels in HIV+ IDUs, then HIV– IDUs and finally HIV– non-IDUs.
    Conclusion
    The results show a decrease in zinc level in HIV+ cases which causes a decrease in detrimental parameters of survival such as CD4 cells.
    Keywords: Micronutrient, Zinc, HIV, AIDS
  • Msc J. Gholamnejad Hr Etebarian Ma Sheikh Beig Goharrizi, A. Nemati, F. Naseri Nasab Page 182
    Background
    In recent decays, application of the fungicides has provided some concerns in the scientific society. Recently, biological control was developed as an alternative to synthetic fungicides, and considerable success was achieved by utilizing antagonistic microorganisms for controlling postharvest diseases.
    Materials And Methods
    In this research, two yeast antagonists of Saccharomyces cerevisiae (04, 69) applied instead of fungicides that control blue mold of apple caused by Penicillium expansum. Blue mold agent was isolated from infected apples. Dual culture, cell free metabolite and volatile test were used in vitro assay to evaluate potential biological control agents against apple blue. In storage assays (in vivo assays), apple fruit wounds were inoculated with 40µl of yeast cell suspension (107cell/ml) followed 24 h later by P.expansum (105 conidia/ml). The apples were then incubated at 20°C and 5°C.
    Results
    The inhibition varied among isolates of yeasts and ranged from 33.12% to 58.4%, in dual culture, from 54.93% to 72.87% in volatile metabolite and from 50.23% to 76.23% in cell free metabolite test. In the storage test, two isolates of S. cerevisiae reduced the decay area from 1416 to 1435 mm2 compared to 3151.1 mm2 in control subjects at 5°C. At 20°C, the lesion area ranged from 1347 to 1598 mm2 for the antagonist treatments compared to 3257.4 mm2 for the control treatments.
    Conclusion
    The two isolates of S. cervisiae were effective at both temperatures and can be two important new biological control agents for apple blue mold.
    Keywords: Saccharomyces cerevisiae, Penicillium expansum, Biocontrol, Volatile test, Cell free metabolite test
  • Md S. Matin M. Moravvejie Asl M. Vaseie Page 190
    Background
    Most current hypotheses regarding the pathophysiologic mechanisms of preeclampsia point to early placental abnormalities. Therefore, we attempted to determine whether maternal human chorionic gonadotropin (hCG) levels in second trimester can predict preeclampsia.
    Materials And Methods
    in this prospective study, 508 pregnant women who referred to Shahid Akbar Abadi prenatal clinic for prenatal care during 2007-2009 were enrolled. Maternal serum hCG was measured in all these women during 16-20 weeks of gestational age. All these women were followed and evaluated for preeclampsia.
    Results
    preeclampsia was detected in 47 women (9.3%). The mean log of serum hCG levels during second trimester of pregnancy were found to be significantly higher in severe preeclampsia, compared with controls (p<0.05). Furthermore, increase of maternal age enhances the risk of preeclampsia.
    Conclusion
    our findings indicate that serum levels of maternal hCG during weeks 16-20 pregnancy, can be valuable for predicting preeclampsia.
    Keywords: Preeclampsia, hCG, Serum
  • Md M. Bargi Mr Ebrahimi A. Taghva Ss Mousavi H. Shahmiri Page 196
    Background
    Among various diagnostic criteria for schizophrenia hallucination is a main clinical feature and presenting form of the disease. The present study is the first complete investigation that was designed to assess the frequency of hallucinations in schizophrenia.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was done on fifty schizophrenic patients admitted in Golestan hospital. Schizophrenia was diagnosed based on DSM_IV_TR criteria by psychiatrist and the obtained data was analyzed using MC_N.
    Results
    The results of this research demonstrated that 82% of patients suffered from auditory, 36% visual, 24% tactile, 12% olfactory, 10% pain and deep sensation, 6% gustatory and the sense of presence, 4% vestibular sensation and 2% functional and reflex hallucination.
    Conclusions
    Compared to previous studies, the results of our investigation provide additional information and show some differences in prevalence of different types of hallucination.
    Keywords: Schizophrenia, Hallucination
  • Ms M. Rahimi F. Halabchi Gha Ghasemi V. Zolaktaf Page 201
    Background
    Martial arts have a reputation for being a high risk activity, but severe injuries in karate are actually rare. The purpose of this study was to determine the prevalence and incidence of karate injuries in professional karate kai athletes in Isfahan.
    Materials And Methods
    Fifty individuals from professional karate kai with at least one championship participated in this study. Each athlete was asked to complete a questionnaire on karate injuries sustained during the last two years with type, time, location, mechanism, season of injuries and number of days off training and competition.
    Results
    From 185 injuries recorded, lower limb with 64 injuries (35%) was the most vulnerable body part. Head and face with 60 injuries (32%), upper limb with 43 injuries (23%), trunk and spinal column with 13 injuries (7%) and internal organs with 5 injuries (3%). 46% of injuries were occurred during training, 40% during competition, 8% during warm up and 6% during weight lifting period. 43% of injuries were minor, 27% moderate and 30% severe. Opponent technical foul (26%) was the most common reason of injuries.
    Conclusion
    According to our findings, the rate of injury was 4.35 per 1000 hours training and fighting. Injuries in this study were minor. Karate injuries were more likely to occur during competitions and lower limb was the most frequent region of injury.
    Keywords: Karate Professional, Karate Kai, Sport Injury
  • Md Y. Salekzamani M. Radmanesh Sk Shakouri F. Eslamian M. Akhbarzadeh H. Fallahpour Y. Hushyar Page 208
    Background

    Long hours of static work with awkward posture behind traditionally designed looms can potentially cause abnormality in bone mineral density (BMD). This aim of this study is to evaluate BMD in carpet weavers in Tabriz in 2007.

    Materials And Methods

    In a cross-sectional study, 80 professional carpet weavers aged 20-60 years, with at least 5 years of experience, working more than 5 hours a day for at least 3 days a week were recruited in Tabriz Imam Reza hospital during 17 months. The DXA method was employed for bone densitometry at three sites; pelvic bone, wrist and lumbar vertebrae. Presence of at least one abnormal result put the patient in osteopenia (-2.5Results Eighty carpet weavers, 48 females and 32 males with a mean age of 37.81±9.79 years were enrolled. Frequency of osteopenia and osteoporosis was 55 and 17.5% in the studied population respectively. It was 68.8 and 21.9 percent in males and 45.8 and 14.6 percent in females, respectively. rate of osteopenia and osteoporosis was 50 and zero percent in cases aged 20-29 years; 60 and 10 percent in cases aged 30-39 years, 57.9 and 31.6 percent in cases aged 40-49 years; and 64.2 and 38.5 percent in cases aged 50-60 years, respectively. Rate of osteoporosis was significantly higher in males. This predominance remained after adjusting for age and duration of carpet weaving.

    Conclusion

    Comparing the results of current study with the rates of osteopenia and osteoporosis in normal population shows that the rate of these two abnormalities is significantly higher in carpet weavers. So interventions should be planned for preventing BMD abnormalities in this group.

    Keywords: Osteopenia, Osteoporosis, Carpet weaver
  • Md M. Vahedi H. Mortazavi B. Latifian Sh Abdollahzadeh Page 217
    Background
    Regarding the importance of orofacial complications in thalassemic patients and lack of enough information about this disease in Iran, it seemed necessary to perform a research to help better diagnosis and reducing the orofacial complications of thalassemia.
    Materials And Methods
    in a descriptive study all patients of Qazvin thalassemia center were examined (110 patients). Orofacial examination (shape of face and nose, maxillary protrusion, oral paleness, delayed eruption of teeth, caries rate and type of occlusion) was done and their relation with medical treatment was evaluated. Statistical analysis was conducted using SPSS software and x2test.
    Results
    The prevalence of orofacial complications are as fallow: saddle nose (71.08%), maxillary protrusion (55.5%), paleness of oral mucosa (48.2%), rodent face (30%), deep bite (28.2%), spaces between maxillary anterior teeth (22.7%), open bite (13.6%) and delayed eruption of primary (10%) and permanent (8.2%) teeth. Prevalence of occlusion types decreased as fallow: class I, II and III. Caries index (DMFT) was significantly more among thalassemic patients than healthy cases (P<0.05).
    Conclusion
    The prevalence of orofacial complications of thalassemia was very considerable. This study also showed the importance of early diagnosis and intensive medical treatment in reducing these complications.
    Keywords: Major thalassemia, Oral complications, Facial complications
  • Md M. Noorifard Ar Khoshdel Sj Hosseini Shokouh Page 228
    Background
    After the report of suspicious cases in Mexico City in 17 April 2009, two cases of swine origin influenza A were confirmed in U.S.A which was a novel triple re-assortment of H1N1. This virus was transmitted from pigs to humans and has a high rate of transmission between humans and can distribute in a short time. The phase 6th of pandemic was reported by WHO in 3 months.
    Materials And Methods
    This article is a review study from searching in Scopus, Medline and Embase data banks and CDC and WHO web sites and its information were updated before publication.
    Results
    The Swine-origin Influenza A (H1N1) is a triple reassortment of season, birds and swine flu virus. The disease manifestation is like conventional seasonal flu. The best way to control the disease is vaccination and appropriate treatment. Disease manifestations in humans vary from unremarkable disease to sever pneumonia resulting in hospitalization and maybe death. Manifestations are generally like season flu but with different epidemiologic features. The definite diagnosis is RT-PCR or cell culture from the nose, pharynx, nasal, pharyngeal and nasal or tracheal wash samples. Prevention methods including observing hygiene are the most important way of pandemic control. Nowadays, two kinds of novel virus vaccine are available that include flu shots (inactivated virus with intra muscular injection in deltoide) and nasal spray (live attenuated virus). The best treatment is neuraminidase inhibitors (Oseltamivir and Zanamivir) which are recommended to hospitalized, high risk patients preferably in the first 48 hours. Chemo prophylaxis is recommended in special cases.
    Conclusion
    The occurrence of novel influenza A, conventional season flu and birds flu in the world, increase the rate of reassortment and puts the society at a high risk. There is no appropriate antibody against novel reassorted viruses in the society so probability of rapid progression of a new disease is high. As a result, health sector preparedness and people education especially in public places, dormitories, schools, universities and garrisons is very important.
    Keywords: Novel Influenza A, H1N1, Swine, Origin Influenza, Pandemic
  • Md S. Moradi A. Najmaddin B. Hosseinzadeh M. Safari Page 241

    Considering the increasing prevalence of HCV in diabetes type 2 and chronic nature of HCV infection and its progression to cirrhosis and hepato_cellular tumors, we aimed to determine the frequency of HCV infection in diabetes type 2 in order to diagnose and treat these patients as soon as possible. Essential information gathered by a check list from type two diabetic patients admitted at endocrinology institute of Firuzgar Hospital during a year (from June 2007 to June 2008). From patients who agreed to enroll in the study, blood samples were collected for detecting HCV Ab and FBS, lipid profile and HCV infection risk factors. Blood pressure was measured in all patients as well. Results were analyzed by SPSS. Totally 235 patients with type 2 diabetes enrolled in our study with mean age of 60.8±10 (42-78) years old, most of them were females 146 (62.1%). The mean duration of diabetes was 9.5±7.7 years. The prevalence of HCV infection risk factors were as follow: surgical history 139 cases (59.1%), blood transfusion 39 cases (16.6%), dentistry procedures 175 cases (74.5%), positive family for HCV infection 30 cases (12.8%). Finally, no HCV infection was found among our patients, so as expected no association was observed between HCV infection and diabetes duration and various levels of HbA1C. In the present study, no HCV infection was reported among our patients, which is congruent with another study in Iran. It seems that geographical distribution of various HLAs and prevalence of HCV infection in a region are the important factors for finding any relationship between HCV infection and diabetes incidence.