فهرست مطالب

زنان مامائی و نازائی ایران - سال سیزدهم شماره 2 (خرداد و تیر 1389)

مجله زنان مامائی و نازائی ایران
سال سیزدهم شماره 2 (خرداد و تیر 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/03/29
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ربابه طاهری پناه، مریم سادات حسینی، محمد کاظمی، الناز زمانی صفحه 1
    مقدمه
    سقط راجعه یکی از معضلات علم مامایی است که علل مختلفی می تواند داشته باشد. از آنجا که هموسیستئین نقش مهمی در لانه گزینی و رشد و نمو جفت دارد. لذا این مطالعه با هدف بررسی نقش هموسیستئین سرمی در بیماران با سقط راجعه در مقایسه با افراد با سابقه باروری طبیعی انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت توصیفی و آینده نگر بر روی 60 زن غیرباردار 15-40 ساله مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان امام حسین (ع) تهران در سالهای 1386-1387 انجام گردید. از این افراد 30 نفر سابقه سقط راجعه داشتند (گروه مورد) که با انجام آزمونهای مربوطه علل ژنتیک، آناتومی، اختلالات هورمونی و ایمونولوژیک در مورد آنها کنار گذاشته شد. 30 نفر نیز با سابقه بارداری طبیعی به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. بیماران دو گروه با یکدیگر همسان سازی شدند. نمونه سرمی جهت اندازه گیری هموسیستئین خون ناشتا گرفته شد. سپس دو گروه بارور طبیعی (مورد) و افراد با سقط مکرر (کنترل) مقایسه شدند و اطلاعات بدست آمده پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 11) و آزمون آماری t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری در این مطالعه 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سنی در گروه مورد 5/7 ±9/29 و درگروه کنترل 3/5±1/30 سال بود که تفاوت معنی داری نداشت. تعداد حاملگی های قبلی در گروه مورد 3/1±8/2 و در گروه کنترل 2/1±6/4 بود. تعداد سقط در گروه مورد 02/1±13/4 در مقابل صفر در گروه کنترل بود. هر چند فقط در سه نفر از گروه با سقط مکرر در مقابل هیچ مورد از گروه کنترل هیپرهموسیستئینمی وجود دارد ولی میانگین سطح سرمی هموسیستئین در گروه با سابقه سقط مکرر 8/3±05/10 میکرومول بر لیتر بالاتر از افراد طبیعی با 3/2±2/8 میکرومول بر لیتر بود که البته این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار می باشد.
    نتیجه گیری
    هیپرهموسیستئینمی با تاثیر بر عروق و ایجاد اختلالاتی بر روند لانه گزینی و رشد جفت، موجب بروز مکرر سقط می گردد، بنابراین اندازه گیری هموسیستئین در بررسی علل سقط مکرر در بیماران توصیه می شود و در صورت افزایش می توان با درمانهای مناسب از بروز آن پیشگیری نمود.
    کلیدواژگان: سقط مکرر، ترومبوفیلیا، هموسیستئین
  • مرضیه لطفعلی زاده، مریم تیموری صفحه 7
    مقدمه
    زایمان زودرس یکی از علل عمده مرگ و میر و معلولیت های پری ناتال است. درمان زایمان زودرس و به تعویق انداختن زایمان سبب افزایش بقای نوزاد و بهتر شدن کیفیت زندگی وی وکاهش هزینه های لازم برای مراقبت و درمان نوزادان نارس می شود. این مطالعه با هدف مقایسه اثر نیفیدیپین و سولفات منیزیم در متوقف کردن زایمان زودرس و نیز مقایسه عوارض جانبی و هزینه درمان این دو دارو با یکدیگر صورت گرفته است.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 80 خانم باردار تک قلو با سن حاملگی 26 تا 34 هفته با تشخیص زایمان زودرس (انقباضات منظم رحمی با فواصل کمتر از 10 دقیقه همراه با دیلاتاسیون و افاسمان سرویکس که به استراحت در بستر و مایع درمانی و پتیدین عضلانی پاسخ نداده بودند) مراجعه کننده به کلینیک زنان بیمارستانهای امام رضا (ع) و قائم (عج) مشهد، از دی ماه 1386 تا دی ماه 1387 انجام شد. بیماران در دو گروه درمانی نیفیدیپین خوراکی و سولفات منیزیم وریدی قرار گرفت و نتایج تاثیر این دو دارو مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    بر اساس محاسبات آماری بین میزان پاسخ دهی به توکولیتیک در دو گروه طی 48 ساعت و 7روز از شروع درمان تفاوت معنی داری وجود نداشت(494/0p=). اما میزان عوارض جانبی مادری درگروه نیفیدیپین به طور معنی داری کمتر از گروه سولفات منیزیم بود (003/0p=). برآورد هزینه متوسط دارو برای هر بیمار در گروه سولفات منیزیم حدود 13 برابر گروه نیفیدیپین بود که اختلاف دو گروه از این نظر معنی دار می باشد(001/0p=<). داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آزمونهای آماری t و کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که نیفیدیپین می تواند با توجه به اثر بخشی خوب، عوارض جانبی ناچیز، قیمت مناسب و روش مصرف آسان به عنوان یک توکولیتیک، جایگزین مناسبی برای سولفات منیزیم در درمان زایمان زودرس باشد.
    کلیدواژگان: زایمان زودرس، نیفیدیپین، سولفات منیزیم
  • لیلی سخاوت، صدیقه اخوان کرباسی صفحه 13
    مقدمه
    تعدادی از پزشکان بر این اعتقاد هستند که مقاربت جنسی در زنان حامله ترم، روند زایمان را تسریع می کند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر فعالیت جنسی بر تسریع زایمان و جلوگیری از زایمان طول کشیده انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی آینده نگر یک سوکور بر روی 215 زن حامله ترم با حاملگی کم خطر (بالای 36 هفته) مراجعه کننده به درمانگاه مراقبتهای بارداری بیمارستان آموزشی شهید صدوقی یزد در فاصله سالهای 1385-1386 انجام شده است. در هر ویزیت هفتگی، از این افراد در مورد انجام مقاربت جنسی در هفته قبل از آنان سئوال شد. اطلاعات بدست آمده از وضعیت و نتایج زایمان در افرادی که مقاربت داشته (گروه مورد) و آنهایی که نداشتند (گروه شاهد) مقایسه گردید. محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 5/11) و آزمونهای آماری t و کای اسکوئر انجام شد.
    یافته ها
    در میان 215 زن حامله ترم، 105 زن حامله در هفته های آخر حاملگی (ترم) با میانگین 6/0± 3/2 بار در هفته مقاربت جنسی داشته و110 نفر مقاربت جنسی نداشتند. مقاربت در زمان ترم با شروع زودتر زایمان، حاملگی طول کشیده کمتر و نیاز کمتر به القاء زایمان همراه بود. زایمان خودبخودی در7/66% گروه مورد و 2/48% گروه شاهد اتفاق افتاد (05/0p<). زایمان بعد از 40 هفته درگروه مورد (6/7%) بطور معنی داری نسبت به گروه شاهد (3/17%) کاهش داشت (05/0p<). میزان سزارین، تب بعد از زایمان و سلامت نوزاد در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    مقاربت جنسی در زمان حامله ترم می تواند باعث تسریع در شروع زایمان، جلوگیری از حاملگی طول کشیده و کاهش نیاز به القاء زایمان گردد.
    کلیدواژگان: فعالیت جنسی، القاء زایمان، حاملگی طول کشیده
  • امیر سالاری، فاطمه جواهر فروش زاده، زهرا پور مهدی، مژگان براتی، طناز لطفی صفحه 17
    مقدمه
    امروزه از هیستروسکوپی بطور روز افزون برای ارزیابی و درمان اختلالات رحمی استفاده می شود. با توجه به اینکه استفاده از تکنولوژی های جدید مستلزم بررسی عوارض ناشی از آن ها نیز می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تغییرات سدیم و هموگلوبین ناشی از اختلالات هیپوتونیک بدنبال هیستروسکوپی و ارتباط آنها با مدت زمان عمل می باشد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی تحلیلی، بر روی 100 بیمار زن با وضعیت فیزیکی یک ویا دو بر اساس تقسیم بندی انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا American Society Of Anesthesiologist))، 17-50 ساله کاندید هیستروسکوپی در بیمارستان امام خمینی اهواز به مدت یکسال (مهرماه 1386 لغایت مهرماه 1387) انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی بود. پس از ارزیابی های اولیه کلینیکی، تستهای آزمایشگاهی شامل سدیم و هموگلوبین انجام و ثبت شد. تمام اعمال جراحی تحت بیهوشی عمومی و با یک روش کلاسیک و یکسان و توسط یک جراح ماهر در هیستروسکوپی انجام و از گلیسین 5/1% جهت اتساع رحم استفاده گردید. سدیم بیماران بلافاصله پس از خاتمه جراحی و هموگلوبین 4-6 ساعت پس از عمل اندازه گیری شد. طول مدت زمان عمل جراحی و همچنین علائم حیاتی بیماران و بروز تهوع و استفراغ در ریکاوری ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS(نسخه 13) و آزمونهای آماری tو کای دو تجزیه و تحلیل گردید. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بیشترین علت مراجعه بیماران خونریزی غیرطبیعی رحمی و نازایی بود. در هیچ یک از بیماران آلرژی نسبت به ماده متسع کننده گلیسین، وجود نداشت. میانگین سدیم قبل از عمل2/7±48/137 و بعد از عمل2/6 ±137 میلی اکی والان در لیتر بود. میانگین هموگلوبین قبل از عمل 2/1±007/11و بعد از عمل 1/1±97/10 گرم در دسی لیتر بود و در هیچ کدام تفاوت معنی دار نبود. متوسط زمان عمل جراحی 5/5±45 دقیقه بود. بیشترین زمان عمل مربوط به میوم های رحمی بود(4/3±5/60). هیچ ارتباطی بین طول مدت عمل با تغییر در میزان سدیم و هموگلوبین مشاهده نشد. هیچ گونه تهوع و استفراغ در مدت ریکاوری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    استفاده از هیستروسکوپی مشکلی از نظر کاهش سدیم و هموگلوبین با توجه به متوسط زمان عمل (حدود 45 دقیقه) ایجاد نمی کند و به عنوان یک روش سا لم و موثر برای تشخیص و درمان در بیماری های شایع رحمی به خصوص خونریزی های رحمی و بیماری های خوش خیم رحمی علامت دار در نظر باشد.
    کلیدواژگان: سدیم، هموگلوبین، هیستروسکوپی، عوارض
  • معصومه کردی، نسرین سالک نصیری، محمد صفریان، حبیب الله اسماعیلی، خدیجه شادجو صفحه 23
    مقدمه
    پیشرفت غیرطبیعی زایمان شایعترین علت سزارین است. خوردن و آشامیدن طی زایمان یکی از سیاست ها جهت پیشگیری از زایمان سخت در زنان با حاملگی کم خطر است. امروزه اطلاعات علمی کمی در مورد اثر خوردن و آشامیدن بر پیشرفت زایمان و بهترین ماده غذایی طی زایمان موجود است. این مطالعه با هدف تعیین اثر مصرف خوراکی شربت عسل خرما در طی زایمان، بر پیشرفت زایمان در زنان نخست زا انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی90 زن نخست زا با سن بارداری 37-42 هفته و حاملگی کم خطر مراجعه کننده به بیمارستان امام سجاد (ع) شهرستان شهریار در سال 1386 انجام شد. واجدین شرایط بطور تصادفی به سه گروه مورد (دریافت کننده شربت عسل خرما)، شاهد1 (دریافت کننده پلاسبو) و شاهد 2 (مراقبت معمول) تقسیم شدند. از اتساع دهانه رحم 4 سانتی متر تا زایمان، گروه شربت عسل خرما و پلاسبو به ترتیب شربت عسل خرما و پلاسبو(ترکیبی از آب، سدیم ساخارین و غلظت دهنده سدیم سی ام سی دریافت کردند و خوردن و آشامیدن گروه مراقبت معمول به جرعه های آب در حد رفع تشنگی محدود شد. اطلاعات به دست آمده شامل پیشرفت طبیعی زایمان و طول مدت زایمان پس از جمع آوری در سه گروه مورد مطالعه با استفاده از آزمونهای آنالیز واریانس یک طرفه، کروسکال والیس و مجذورکای تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میزان پیشرفت طبیعی زایمان در گروه شربت عسل خرما (7/96%) بیشتر از دو گروه دیگر شامل گروه پلاسبو (7/66%) و در گروه مراقبت معمول (0/60%) بود (002/0p<)، همچنین طول زایمان در گروه شربت عسل خرما (0/351 دقیقه) کوتاهتر از دو گروه دیگر شامل در گروه پلاسبو (2/484) و در گروه مراقبت معمول (7/475) بود (001/0p<).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه حاضر مصرف خوراکی شربت عسل خرما می تواند موجب افزایش میزان پیشرفت طبیعی زایمان گردد. مصرف این نوشیدنی طی زایمان ممکن است از زایمان طولانی پیشگیری نماید اما مطالعات بیشتری در این زمینه ضروری است.
    کلیدواژگان: خوردن و آشامیدن، عسل خرما، پیشرفت زایمان، زایمان طولانی
  • ملیحه کشوری، محمدرضا دارابی، رضا عباسیون صفحه 31
    مقدمه
    تعلیق گردن مثانه با نوار صناعی (TVT) یک روش کم تهاجم در درمان بیماران با بی اختیاری استرسی ادراری می باشد و تلاش برای تصحیح آناتومی بافتهای حمایت کننده مجرا ادراری در سالهای اخیر مورد توافق اکثر متخصصین اورلوژی دنیا قرار گرفته است. این مطالعه با هدف بررسی بیان اثرات طولانی این روش بر روی اختیار ادراری و عوارض آن انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت توصیفی بر روی 33 بیمار 29-62 ساله (میانگین سنی 09/47 سال) با تشخیص بی اختیاری استرسی ادراری مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) در فاصله سالهای 1380–1383 انجام شد که تحت درمان با تعلیق گردن مثانه با نوار صناعی قرار گرفتند. همه بیماران پس از شرح حال، معاینه فیزیکی، آزمون مارشال بونی و آزمون کیوتیپ، آزمایشات معمولی و ادرار و مشورت قلب و بیهوشی آماده عمل شدند و عمل جراحی تعلیق گردن مثانه با نوار صناعی در مورد آنان انجام شد.
    یافته ها
    مدت زمان عمل 15-40 دقیقه (متوسط 6/22 دقیقه) و مدت زمان بستری 2 تا 5/2 روز (متوسط 3/2 روز) بود. بیماران به مدت 6 سال پیگیری شدند و هیچ مورد مرگ و میری نداشتند. بهبودی نسبی در بیماران در در 100% موارد و بهبودی کامل بعد از ماه اول در 30 بیمار (9/90 %)، بعد از 6 ماه در 28 نفر (8/84 %)، بعد از یکسال در 27 بیمار (8/81 %) و بعد از 2 و6 سال در 26 نفر (7/78 %) مشاهده گردید. احتباس ادراری در 1 بیمار (03/3 %) و باقیمانده ادراری بیشتر از100 سی سی در 1 بیمار (03/3 %) ایجاد شد که با یک هفته انجام سونوگرافی متناوب برطرف گردید. اضطرار ادراری دنوو نیز در1بیمار (03/3 %) مشاهده شد که با 3 هفته مصرف داروی آنتی کولینرژیک بهبود یافت.
    نتیجه گیری
    تعلیق گردن مثانه با نوار صناعی روش سریع کم تهاجم و مؤثر در درمان بی اختیاری استرسی ادرار می باشد که به دلیل تهاجم کم و زمان کوتاه عمل جراحی و موفقیت بالای آن هم اکنون مورد علاقه بسیاری از متخصصین اورولوژی جهان قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: بی اختیاری استرسی ادرار، تعلیق گردن مثانه با نوار صناعی، مشکلات ادراری
  • سیما خاوندی زاده اقدم، بهنام محفوظی صفحه 39
    مقدمه
    تهوع و استفراغ بارداری شایع ترین اختلال دستگاه گوارش در دوران بارداری می باشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر طب فشاری در کاهش شدت تهوع و تعداد دفعات استفراغ در زنان با حاملگی اول بار (در سن حاملگی 10-16 هفته) انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی و بر روی 100 نفر از زنان با حاملگی اول بار مبتلا به تهوع و استفراغ دوران بارداری با سن حاملگی 10-16 هفته انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه طب فشاری و پلاسبو قرار گرفتند. به طوریکه 50 نفر از زنان در گروه آزمون (طب فشاری) و 50 نفر از آنها در گروه شاهد (پلاسبو) در نظر گرفته شدند. سن، تحصیلات، شغل، شاخص توده بدنی، سن حاملگی و همچنین شدت تهوع و دفعات استفراغ در دو گروه همگن شدند. طول مدت درمان 4 روز بود که در گروه طب فشاری، سی باند بر روی نقطه نیگان و در گروه پلاسبو در خارج از نقطه نیگان بسته شد و سپس در طول مدت درمان شدت تهوع و دفعات استفراغ روزانه ثبت شد و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 12) آزمونهای آماری کای دو، t، من ویتنی و ویل کاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بین شدت تهوع و دفعات استفراغ قبل از درمان در دو گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد (60/0=p) و (55/0=p) اما شدت تهوع و تعداد دفعات استفراغ بعد از درمان بین دو گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معنی داری را نشان داد (01/0p<).
    نتیجه گیری
    طب فشاری (بوسیله سی باند که وسیله ای بدون عارضه و ارزان و در دسترس می باشد) در کنترل شدت تهوع و تعداد دفعات استفراغ مؤثر باشد.
    کلیدواژگان: طب فشاری، تهوع، استفراغ، سی باند
  • حمیدرضا حریریان، یوسف محمدپور، علی آقاجانلو صفحه 45
    مقدمه
    عدم توانایی باروری و واکنش های اجتماعی رایج در جامعه نسبت به افراد نابارور باعث می شود که آنها دچار مشکلات روان شناختی جدی گردند. یکی از مهمترین این مشکلات، افسردگی است که تاثیر قابل توجه بر تمام جنبه های زندگی فرد می گذارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان افسردگی و عوامل مؤثر بر آن در زنان نابارور مراجعه کننده به کلینیک نازایی کوثر است.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی با روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. حجم نمونه شامل100 زن نابارور واجد شرایط تحقیق بود و ابزارهای گردآوری اطلاعات، آزمون استاندارد بک و پرسشنامه مشخصات فردی بود، که در مورد هر یک از بیماران تکمیل می شد. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آزمونهای کای دو و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    از افراد مورد مطالعه 42% بدون شواهدی از افسردگی، 37% دارای علایم افسردگی خفیف، 10% دارای افسردگی متوسط و 11% افراد دارای علایم افسردگی شدید بودند. به عبارت دیگر 58% از زنان نابارور مبتلا به درجاتی از افسردگی بودند که از این میان 21% در حد افسردگی بالینی بود. بین میزان تحصیلات بیمار، تحصیلات همسران و شغل با شیوع افسردگی رابطه معنی داری وجود داشت (05/0p<). همچنین بین مدت ناباروری و علت نازایی با شیوع افسردگی رابطه معنی داری یافت نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به وجود علایم افسردگی بالینی در زنان نابارور، حضور روانشناسان و روانپرستاران در مراکز تشخیص و درمان ناباروری ضروری به نظر می رسد، تا با استفاده از تخصص خود به شناسایی عوامل خطرزا و آموزش راهکارهای صحیح مواجهه با احساس بی کفایتی و افسردگی بپردازند.
    کلیدواژگان: افسردگی، ناباروری، تست بک
|
  • Robabeh Taheripanah, Maryam Sadat Hosseini, Mohammad Kazemi, Elnaz Zamani Page 1
    Introduction
    Recurrent abortion is a serious problem of obstetrics due to many different causes. Since homocysteine has important role in the embryonal implantation and growth, We did a comparative study of serum levels of homocysteine in patients with recurrent abortion and healthy fertile women.
    Methods
    This descriptive and prospective study enrolled 60 nonpregnant women in 15-40 years of age who referred to obstetric clinic of Imam Hossein hospital in Tehran in 2007-2008 periods. Reproductive age was enrolled in this study. 30 women had history of recurrent abortion. Genetic, anatomical. Hormonal and immunological factors as the cause of abortion resulted in exclusion of the patients. 30 women with normal fertility history were selected as control group. The two groups were the same in other variables. The fasting serum homocysteine level was obtained in the patients with recurrent abortions (study group) and women in the control group. Data analysis was done by SPSS (13 version) and P value<0.05 was considered meaningful.
    Results
    The mean age was 29.9±7.5 and 30.1±5.3 in the study and control group respectively and there was no significant difference. The parity was 2.8±1.3 in the control group and 4.6±1.2 in the study group while the number of abortion in the study group was 4.13±1.02 and none in the control group. Although only higher than normal levels of homocysteine was seen in 3 patients of the recurrent abortion group, the mean level of serum homocysteine was significantly higher in the study group than the normal fertile women 10.05±3.8 µmol/L versus 8.2±2.3 µmol/L respectively).
    Conclusion
    The vascular effects of hyperhomocysteinemia results in impaired implantation and growth of embryo ending in recurrent abortions. So checking the level of serum homocysteine is recommended in the evaluation of recurrent abortions and in case of increase prophylactic measures could be implemented.
  • Marzeye Lotfalizadeh, Maryam Teymoori Page 7
    Introduction
    Premature delivery is the leading cause of perinatal morbidity and mortality. The early treatment and delaying of premature labor results in the increase in the survival of infant, improved quality of life and decrease in the cost of care of the premature neonate. In this study we have compared the safety, efficacy, side-effects and the cost of nifedipine and magnesium sulfate in treatment of preterm labor.
    Methods
    In this clinical-trial study, 80 pregnant women experiencing preterm labor at 26-34 weeks of gestation who referred to obstetric clinic of Imam Reza and Ghaem hospitals were enrolled from 2007 to 2008.(regular uterine contractions with periods less than 10 minutes with effacement and dilatation that did not respond to bed rest, fluid therapy and pethidine)The patients received either oral nifedipine or intravenous magnesium sulfate. The efficacy and side effects related to nifedipine and magnesium sulfate were recorded. All data were analyzed by SPSS software, using t student, chi-squire and Fischer exact tests.
    Results
    The response to tocolytic effects of the two drugs showed no significant difference within 48 hours and seven days of treatment (P=0.494), but the maternal side effects of nifedipine were significantly lower than the magnesium sulfate group (P=0.003).The mean cost of treatment was 13 times higher in the magnesium sulfate group than the nifedipine group and the difference was significant (P=0.001).
    Conclusion
    According to our study, we can conclude that the oral nifedipine may be a suitable alternative to magnesium sulfate as a tocolytic due to its good efficacy, minimal side effects, low cost and easy route of administration in the prevention of progress of premature labor.
  • Leila Sekhavat, Sedighe Akhavan Karbasi Page 13
    Introduction
    Some physicians believe that sexual intercourse at term will hasten the onset of labor. This study is done to determine whether coital activity hastens the onset of labor and prevents postdate pregnancy.
    Methods
    This prospective and cross-sectional study enrolled 215 pregnant women (>36wks) of low risk group who referred to obstetric clinic of university hospital of Shahid Sadoughi in Yazd in 2007-2008.In each weekly prenatal visit, the participants were asked about coital activity in previous week. The data of the labor were compared in the women with coital activity (study group) and those who had not (control group).Statistical analysis was done by SPSS (11.5 version), t-test and Chi-square test.
    Results
    In 105 women, intercourse was done in the last weeks of pregnancy (mean=2.3±0.6 times) and in 110 participants, there was no sexual activity. Coitus at term was accompanied by hastening of labor; less postdate pregnancy and less need for induction of labor. Spontaneous labor occurred in 66.7% of study group and 48.2% of control group. (P<0.05) Postdate delivery beyond 40 week was 7.6% in the study group and 17.3% in the control group that showed a significant decrease. (P<0.05)The incidence of cesarean section, postpartum fever and healthy neonate showed no significant difference in both groups.
    Conclusion
    Coitus at term can be associated with earlier onset of labor, reduction of postdate pregnancy and reduced requirement for labor induction.
  • Amir Salari, Fatemeh Javaherforoosh, Zahra Poormahdi, Mozhgan Barati, Tanaz Lotfi Page 17
    Introduction
    Hysteroscopy is used increasingly for assessment and treatment of uterine disorders. However, the application of new technology mandates the study of the related complications of the procedure. The aim of this study is evaluation of Na and Hgb changes due to hypotonic disturbance and bleeding following hysteroscopy and their correlation with duration of procedure.
    Methods
    This cross-sectional study enrolled 100 women in ASA 1 and ASA 2 class (American Society of Anesthesiologists) in the age range of 17-50 years old who were candidate of hysteroscopy in Imam Khomeini hospital of Ahwaz in a one year period.(from September2007 to September 2008). Random sampling was done. After primary clinical evaluation that included serum Na and Hgb, patients were anesthetized by a classic method and hysteroscopy was done by a single expert surgeon. Glycin 1.5% was used for uterine dilatation. Serum Na soon after surgery and Hgb 4-6 hours after surgery were rechecked. Duration of surgery, vital signs and the presence of nausea and vomiting were recorded in recovery room. Then data were analyzed by Spss software (13 versions) and analyzed by t test and chi- square test. P value of 0.05 was considered significant.
    Results
    Abnormal uterine bleeding and infertility were the most common causes of admission of patients. No patient had allergy to glycin as uterine dilator. The mean serum sodium before surgery was 137. 48±7.2 meq/dl and it was 137±6.2 meq/dl (p>0.05) after operation. The average of Hgb before surgery was 11.007±1.2 gr/dl and mean Hgb was 10.97±1.1gr/dl after operation. There was no relationship between duration of the operation and change in the level of sodium and Hemoglobin. The procedure lasted 45±5.5 minutes on average. No nausea and vomiting was observed in the recovery room
    Conclusion
    Hysteroscopy doesn’t cause any problems due to the decreased serum sodium and hemoglobin concentration within 45 minutes of the procedure. It can be regarded as a safe and effective procedure in diagnosis and treatment of common uterine diseases especially uterine bleedings and symptomatic benign uterine diseases.
  • Masoumeh Kordi, Nasrin Salek Nasiri, Mohammad Safarian, Habibollah Esmaili, Khadijeh Shadjuo Page 23
    Introduction
    Poor progress of labor is the most common leading cause of cesarean section. Oral intake during labor is one of the strategies to prevent dystocia among low-risk nulliparous women. To date, little is known about the influence of oral intake on labor progress and the most appropriate foodstuff during labor. The purpose of this study was to determine the effect of oral honey date syrup during on labor progress in nulliparous women.
    Methods
    In a double-blind randomized clinical trial, 90 low-risk nulliparous women aged 18-35, between 37-42 week gestation, singleton fetus, vertex presentation and spontaneous beginning of uterine contractions were enrolled at Sajad hospital in Shahriyar Tehran in 2007. They were randomized to the intervention, placebo or usual care groups. At labor, after a cervical dilatation of 4 cm to delivery, women in the intervention and placebo groups received honey-date syrup and placebo; respectively. The women in the usual care group were restricted to small quantities of water as desired. Labor progress was compared among the groups using ANOVA, Kruskal Wallis and Chi-Square tests.
    Results
    Normal labor progression rate was higher among honey-date group than two other groups (96.7% vs. 66.7% in placebo and 60.0% in usual care group p<0.002). Labor duration was also shorter in the group taking honey date syrup than two other groups (351.0 minutes vs. 484.2 in placebo and 475.7 in usual care groups, p<0.001).
    Conclusion
    In our study oral honey-date syrup induced high rate of normal labor progress. It may be used during labor to prevent prolonged labors but more research is warranted to clarify these associations.
  • Maliheh Keshvari, Mohammad Reza Darabi, Reza Abbasioun Page 31
    Introduction
    TVT is a minimally invasive procedure for the treatment of stress urinary incontinence. Attempt for correction of the supportive anatomical tissues of the urethra have been agreed by most of the urologists in recent years. In this paper we would like to introduce the long – term results and complications of this procedure.
    Methods
    This descriptive study enrolled 33 patients affected by stress urinary incontinence who were referred to Imam Reza hospital from 2001 to 2004.The age of patients ranged 29-62 years old(mean age of 47.09)and TVT procedure was done for all. All of the patients were admitted and after taking the history, physical examination, doing Marchal – Bonie and Q – Tip tests, routine lab tests, urinary analysis, cardio vascular assessment and anesthetic consultation, the procedure of tension-free vaginal tape was done.
    Results
    The operation took 15-45minutes (mean 22.6 min). The hospitalization period was 2 – 2.5 days. (mean 2.3 days) During 6 years follow up, we did not have any mortality. Subjective improvement was seen in 33 patients (100%) and cure happened in 30 patients (90.9 %) after 1 month, in 28 patients (84.8 %) after 6 months, in 27 patients (81.8%) after one year and 26 patients (78.7%) after 6 years follow up. One patient had urinary retention (3.03%) and one patient had residual volume more than 100cc (3.03 %) they were treated by 1 week of CIC One patient had de novo urgency who improved following 3 weeks of anticholinergic treatment.
    Conclusion
    Tention-free vaginal tape operation is an effective, fast and safe minimally invasive procedure for the treatment of pure stress urinary incontinence in women that has attracted the attention of many urologists due to its short duration and minimally invasive nature.
  • Sima Khavandi Zadeh Aghadam, Behnam Mahfoozi Page 39
    Introduction
    Nausea and Vomiting are the most common disorders of digestive system in the pregnancy. This study was done to evaluate the effects of acupressure in reducing the severity of nausea and the episodes of vomiting in primigravida women (10-16 gestational ages).
    Methods
    In this clinical-trial study, 100 primigravida women with nausea and vomiting in gestational age of 10-16 weeks were randomly selected and divided in two groups, 50 women in the acupressure group and 50 women in the placebo group. Age, education, profession, BMI, gestational age, nausea and vomiting were matched in both groups. Treatment lasted for 4 days in both groups. In the acupressure group sea bands were placed on neiguan point on hands but in placebo group sea bands were placed on points other than the neiguan point. Then, daily severity of nausea and vomiting were recorded during treatment period. The data were analyzed by SPSS software (12 versions), Chi-Square, t- test, Mann Whitney and Will Kaksun tests.
    Results
    There was not significant difference in the severity of nausea and frequency of vomiting before treatment in two groups. Severity of nausea and frequency of vomiting decreased significantly after treatment in Acupressure group.(P=0.60 and P=0.55 respectively).
    Conclusion
    This study showed that the acupressure (by sea-bands that is free of side effects and economical) is effective in reducing severity of nausea and frequency of vomiting in pregnancy.
  • Hamid Reza Haririan, Yousef Mohammadpour, Ali Aghajanloo Page 45
    Introduction
    The infertility and the common social reactions to these persons results in serious psychological problems. One of the most important problems is the depression that has significant effects on all aspects of individual’s life. The goal of his study is investigation of the incidence of depression and factors involved in the infertile women who referred to Kosar center.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted by simple sampling. In the KOSAR infertility center-URMIA in 2009. We studied 100 infertile women by demographic and Beck Depression Inventory. Data were analyzed by SPSS statistical software with ANOVA and Chi-Square test.
    Results
    Depression was not present in 42% of patients, 36% were mildly depressed, 10% were moderately depressed and 11% had severe depression. As a whole, 58 percent of women had some degree of depression of which 21% had clinical depression. The educational level, career, husband education level and depression were significantly correlated (P<0.005) but there was no significant relationship between depression, duration of infertility and incidence of depression.
    Conclusion
    Due to the clinical depression in infertile women, the presence of psychologists and psychologic nursing seems a necessity in the infertility treatment centers to diagnose and educate the best approaches to the emotional incapability and depression.