فهرست مطالب

رخساره های رسوبی - پیاپی 1 (زمستان 1387)

نشریه رخساره های رسوبی
پیاپی 1 (زمستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/02/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • حمیدرضا جوادی کاریزکی، مجید شاه پسندزاده، محمدرضا قاسمی، مرضیه استرابی آشتیانی صفحه 1
    سامانه گسل درونه به عنوان یکی از گسلهای جنبای فلات ایران نقش مهمی در دگرریختی و ریخت شناسی این پهنه بازی کرده است. این سامانه گسلی خاستگاه زمین لرزه های اندکی در سده بیستم بوده است. بررسی دقیق تر ویژگی های لرزه ای این گسل نشانگر آن است که با وجود جنبش زیاد گسل درونه در عهد حاضر، تعداد رویداد زمین لرزه ها و بزرگای آنها بر روی این گسل کم است. این موضوع ممکن است به سبب دوره بازگشت طولانی زمین لرزه ها، پایین بودن نرخ لغزش و یا عملکرد خزش بر روی آن باشد. با وجود این شواهدی مبنی بر رویداد زمین لرزه ای همراه با گسیختگی سطحی در راستای آن به چشم می خورد.
  • ناصر حافظی مقدس، محمدرضا قائم مقامیان، اعظم قزی صفحه 19
    در مقاله حاضر نتایج بررسی اثرات ساختگاهی زمین لرزه ها با استفاده از تحلیل طیفی امواج خرد لرزه ای در 200 نقطه شهر مشهد ارائه گردیده است. همچنین با ترکیب نقشه هم پریود تقویت و نقشه بافت خاک، نقشه طبقه بندی زمین براساس استاندارد 2800 تهیه شده است. نتایج مطالعات نشان می دهد که پریود تقویت خاک در شهر مشهد از جنوب و غرب به سمت مرکز و شرق افزایش یافته ولی به طرف شمال با رسیدن به گسل شمال مشهد در محدوده خواجه ربیع کاهش یافته است. از نظر رده بندی زمین در استاندارد 2800 نیز بخش جنوب و جنوب غربی در رده I و II و محدوده مرکزی در رده IIIب، محدوده شمالی در مجاورت گسل شمال مشهد در رده IIب و بخشهایی از شرق و شمال شرق در رده IV طبقه بندی می گردد.
  • حسین صادقی، بهرام نصیری پور، ایوب کاویانی، هیروشی تاکناکا صفحه 31
  • رحیم پور بناب، صنعی، معماریانی، اسدی اسکندر صفحه 45
    میدان پارس جنوبی با توجه به ذخایر عظیم گازی و پتانسیل مناسب تولید از لایه نفتی (سازندهای داریان بالایی، پایینی و بخش مدود سازند سروک)، از مهمترین ذخایر هیدروکربنی کشور است. هدف از این مطالعه تعیین خصوصیات ژئوشیمیایی سنگهای منشا احتمالی از نظر کمیت، کیفیت و میزان پختگی مواد آلی است. بدین منظور تعداد 36 نمونه از مغزه ها و خرده های حفاری (cuttings) سازندهای گدوان، فهلیان و سورمه (به عنوان سنگهای منشا احتمالی) در سه چاه A، B و C جهت آنالیز پیرولیز راک اول و بازسازی منحنی تاریخچه تدفین مورد استفاده قرار گرفتند. با توجه به نتایج حاصل از این آنالیز، سازندهای مورد مطالعه از دیدگاه میزان کل کربن آلی (TOC)، فقیر بوده و مقدار کربن آلی نمونه ها از 64/0-1/0 در تغییر است. به طور کلی هر سه سازند مورد مطالعه دارای کروژنی از نوع II و III هستند؛ در اغلب نمونه های مورد مطالعه کروژن از نوع مولد نفت گاز است و مقادیر شاخص هیدروژن آنها (HI) در محدوده 300-150 قرار دارد. سازندهای مورد مطالعه از لحاظ میزان پختگی کروژن نابالغ بوده و به طور غالب در انتهای دیاژنز (قبل از پنجره نفت زایی) قرار دارند. بنابراین این سازندها از لحاظ پتانسیل هیدروکربن زایی ضعیف بوده و فاقد هرگونه کروژن ذاتی مناسب جهت تولید هیدروکربن به صورت محلی هستند. بررسی بلوغ حرارتی سازندهای گدوان، فهلیان و سورمه در میدان پارس جنوبی بر اساس مدل سازی تاریخچه تدفین نیز حاکی از آن است که سازندهای مذکور در عمق تدفین لازم جهت بلوغ حرارتی و تولید هیدروکربن قرار نگرفته اند. این نتیجه گیری با مقادیر Tmax به دست آمده از پیرولیز نمونه های مورد بررسی نیز تایید می شود.
  • قورچایی، درویش زاده، قاسمی نژاد صفحه 61
    سازند گورپی در یال شمال شرقی کبیرکوه بر اساس فرامینیفرهای پلانکتونیک موجود مورد مطالعه قرار گرفته و زون بندی گردیده است. بایوزونهای موجود در این برش با بایوزونهای برش الگوی ElKef در کشورتونس و مقاطع نواحی تتیس ونواحی دیگر که مربوط به عرضهای جغرافیایی پایین می باشد مقایسه شد و مشخص گردید که برش مورد مطالعه با مقاطع جنوب و جنوب غربی تتیس تطابق و همخوانی بسیار نزدیکی نشان داده و در طی کرتاسه این نواحی با یکدیگر در ارتباط بوده اند.
  • محمدحسن کریمپور، علیرضا عاشوری، سعید سعادت، ملیحه قورچی روکی صفحه 75
    قدیمی ترین واحد سنگی شامل متاچرت، اسلیت، کوارتزیت، آهک کریستالین نازک لایه و متا آرژیلیت در شمال توده های نفوذی خاور بجستان رخنمون دارد. نظر به این که سازندهای سردر (کربونیفر) و جمال (پرمین) که در نزدیکی این مجموعه رخنمون دارند، فاقد دگرگونی ناحیه ای هستند، بنابراین رخداد دگرگونی ناحیه ای و سن سنگها بایستی قدیمی تر از کربونیفر باشد. سازند سردر (کربونیفر)، سازند جمال (پرمین) و سازندهای سرخ شیل و شتری (تریاس) به همراه واحدهای K1، K2 و K3 (کرتاسه) و واحد چینه سنگی معادل کنگلومرای کرمان (کرتاسه تا پالئوسن)، مجموعه واحدهای رسوبی منطقه مورد مطالعه را تشکیل می دهند. براساس سن نسبی، ماگماتیسم در خاور بجستان و طاهرآباد بعد از اواخر کرتاسه شروع و در مقاطع زمانی مختلف در ترشیاری تکرار شده است. دست کم سه مرحله تکاپوی آتشفشانی در این منطقه شناسایی شده است. اولین مرحله به صورت گدازه های آتشفشانی با ترکیب مافیک و به طورمحدود، حدواسط دیده می شود. دومین مرحله دارای ترکیب بیشتر حد واسط است و در مرحله سوم ترکیب ماگما به تدریج از حد واسط به سمت اسیدی تغییر کرده است. توده های نفوذی بجستان و طاهرآباد در سنگهای آتشفشانی نفوذ کرده اند و به احتمال به لحاظ سنی مربوط به الیگومیوسن هستند. ترکیب غالب توده های بجستان گرانیت، گرانودیوریت و کوارتزمونزونیت و توده های طاهرآباد دیوریت کوارتز مونزونیت کوارتز دیوریت لاتیت است. پذیرفتاری مغناطیسی گرانیتهای بجستان [SI] 5- 10 تا 4- 10 بوده و لذا از نوع احیایی (سری ایلمینیت) هستند و توده های طاهرآباد در محدوده [SI] 2- 10 تا 3- 10 و از نوع اکسیدان (سری مگنتیت) می باشند. برمبنای ژئوشیمی عناصر جزئی کمیاب و71/0(Sr87/Sr86)i=، توده های بجستان منشا پوسته قاره ای داشته و موقعیت تکتونیکی زمان تشکیل، زون تصادم قاره ای بوده است. توده های طاهرآباد در زون فروانش تشکیل شده و منشا ماگما پوسته اقیانوسی بوده است. توده های طاهرآباد پتانسیل کانی سازی مس طلا دارند.
  • غلام رضا لشکری پور، محمد غفوری، حمیدرضا رستمی بارانی صفحه 95
    دشت کاشمر در بخش شمال شرقی حوضه آبریز کویر مرکزی ایران واقع شده و یکی از دشتهای مهم و حاصلخیز استان خراسان رضوی است. از نظر اقلیمی این دشت دارای اقلیم نیمه خشک تا خشک می باشد. در دهه های اخیر توسعه سریع کشاورزی همراه با رشد سریع جمعیت و افزایش نیاز آبی باعث استحصال بی رویه و افت سطح آب زیرزمینی در این دشت شده است. برداشت از سفره های آب زیرزمینی این دشت سبب افت سالیانه حدود 8/0 متر سطح آبهای زیرزمینی همراه با کسری مخزن به میزان 4/121 میلیون مترمکعب گردیده است. افت ممتد سطح آب زیرزمینی موجب شده تا این دشت در زمره دشتهای بحرانی استان قرار گیرد. در این راستا پدیده فرونشست سطح زمین ناشی از افت سطح آبهای زیرزمینی در بخشهای غربی دشت به طور محسوس مشاهده می گردد. افت شدید سطح آب زیرزمینی و وجود خاکهای ریزدانه در روستاهای عظیم آباد، ظاهرآباد، ظفررود، فیروزآباد، کلاته شادی و کندر سبب ایجاد پدیده فرونشست زمین و ایجاد شکاف و ترکهای طولی در سطح زمین گردیده است. در این مقاله ارتباط افت سطح آب زیرزمینی و وقوع پدیده فرونشست منطقه ای سطح زمین به همراه علل و سازوکار تشکیل شکافها در غرب دشت کاشمر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
  • زهرا والیانی، عبدالحسین امینی صفحه 113
    بخشهای زیرین سازند کشف رود در برش قره قیطان غالبا از شیل و رخساره های آواری دانه ریز تشکیل یافته است، کنکرسیونهای کربناته و لایه های نازک ماسه سنگ شاخصه های مفیدی برای بازسازی و تحلیل محیط رسوبی هستند. ویژگی های رسوب شناسی شیلها و فراوانی آنها، محتوای اثر فسیلی هلمینتوپسیس (Helminthopsis) بر گسترش آنها در شرایط عمیق دریا دلالت می کنند. در بخشهای عمیق حوضه بررسی تغییرات نسبی دریا نسبتا دشوار است. ائودیاژنز بودن کنکرسیونهای کربناته در این سازند بر اساس محتوای کلسیت (کلسی متری شعاعی)، شکل (کروی) و موقعیت چینه شناسی آنها (موازی با لایه بندی عمومی) مشخص شد. در این کنکرسیونها نظیر شیلهای دربرگیرنده شان کلسیت آواری، کوارتز و فلدسپار وجود دارند. شیلهای دربرگیرنده با فراوانی ایلیت، کائولینیت و کلریت مشخص می شوند. کنکرسیونها به نظر می رسد که بلافاصله بعد از ته نشینی رسوبات، در دوره های بالابودن سطح دریا، در طول دوره های عدم و یا کمبود ورود رسوبات از خشکی توسعه یافته اند. واکنش آب دریا با رسوبات تازه نهشته شده به افزایش بخشی کلسیت (کنکرسیونها) منجر می شود. بنابراین افقهای دارای کنکرسیون شاخصه های خوبی برای شناسایی دوره های بالا بودن سطح دریا (mfs) هستند. ورقه های ماسه ای در افقهای شیلی، توربیدایتها، دوره های پایین بودن آب دریا در حوضه را نشان می دهند. در طول این دوره تامین رسوب از خشکی قابل توجه بوده است.
|
  • Page 1
    Dorouneh Fault System، as an active fault in Iranian Plateau، plays an important role in deformation and geomorphology of the region. This fault has caused some earthquakes in the 20th century. Detail study of Dourouneh fault's seismic characteristics indicates that in spite of Dorouneh Fault's high movement in Recent time، number of earthquakes and their magnitude is low that may be resultant of low slip rate، long recurrence interval and occurrence of creep on the fault. On the other hand، there are some witnesses that are indication of earthquake occurrence along Dourouneh fault which are accompanied with surface rupture.
  • Page 19
    In this paper، the results of evaluation of earthquakes site effect using the microtremor measurement، which have been obtained from 200 points in Mashhad city، are presented. Also by combination of the iso-resonance period and soil texture map، the ground classifieation map has produced according to the Iranian code of practice for seismic resistant design of buildings (2800 standard). This map shows that the resonance period of ground increase from south and west toward the center and east of city. But it decreases toward the north near Mashhad north fault in Khajeh Rabi area. Based on the Iranian 2800 standard، the south and south western parts of Mashhad city are classified in IB and IIB، while the central classified in IIIB، north part classified in IIB and limited area in east and north- east have a IV classes.
  • Page 45
    Based on enormous gas reserves and good potential for production from oil-bearing layers (Upper Dariyan، Lower Dariyan and Sarvak Formations)، South Pars Field is one of the most important hydrocarbon reserves in the Iran. The goal of this study is to determine the geochemical properties، such as quantity، quality and thermal maturity of the organic matters، of possible source rocks that might have a role in generation of hydrocarbon in the past. Therefore، core and cutting samples of the Surmeh، Fahliyan and Gadvan Formations from three exploratory oil wells in the South Pars Field، namely A، B and C، were analyzed using Rock-Eval pyrolysis and burial history reconstruction. The results of Rock-Eval pyrolysis show that such beds are not good sources and have poor to fair content of organic matter in which the total organic carbon richness (TOC) ranged between 0. 1 and 0. 64 Wt%. These three formations generally contain kerogen type II and III. Most of the studied samples are mainly gas-oil-prone organic matter (OM) with hydrogen index (HI) ranged between 150 and 300، associated with gas prone (OM) of (HI) 300. The maturity of these source beds ranges from immature to early mature-oil window in these three wells، as inferred from the production index (PI)، Tmax. Thus، no potential gas/oil source intervals were encountered in three wells. Burial history reconstruction indicates that at the end of the Cretaceous time، Permian to Cretaceous sediments remained immature in the Qatar Arch. Therefore، Surmeh، Fahliyan and Gadvan Formations could not be the source rock of the oils in this field.
  • Page 61
    Based on planktonic foraminifera، biozonations were identified in the Gurpi Formation northeast of Kabirkuh. These biozonations were correlated with those of Elkef in Tunisia and other Tethyan areas in low latitute. A very close similarity and relationship found between sections of west and southeast Tethys with the Gurpi Formation at the studied section.
  • Page 75
    The oldest exposed rocks، to the north of intrusive rocks and in Eastern Bajestan، are meta-chert، slate، quartzite، thin-bedded crystalline limestone and meta-argillite. They are exposed، to the north of intrusive rocks and in eastern Bajestan. Since both Sardar Formation (Carboniferous) and Jamal Formation (Permian)، close to this association، are not metamorphosed، therefore the regional metamorphism and the rocks must be older than Carboniferous. The sedimentary units are: Sardar Formation (Carboniferous)، Jamal Formation (Permian)، Sorkh Shale and Shotori Formations (Triassic)، K1، K2، K3 (Cretaceous) and lithostratigraph-ically equivalent to Kerman conglomerate (Cretaceous-Paleocene) are exposed in this area. Based on relative age، magmatism in eastern Bajestan and Taherabad started after Late Cretaceous and it has been active and repeated during Tertiary time. At least، three episodes of volcanic activities are recognized in this area. The first stage was mainly volcanic flow with mafic composition and minor intermediate. The second episode was mainly intermediate in composition. The third stage was changed to acid-intermediate in composition. Since the plutonic rocks intruded the volcanic rocks، therefore they may be Oligo-Miocene age. Bajestan intrusive rocks are granite-granodiorite-quartz monzonite. Taherabad intrusive rocks are diorite-quartz diorite- monzonite-latite. Bajestan intrusive rocks with magnetic susceptibility less than 20 ×10-5 SI are reduced type (ilmenite series) and Taherabad with susceptibility more than 100 ×10-5 SI are oxidized type (magnetite series). Based on geochemical analysis including trace elements، REE and (Sr87/Sr86) i = 0. 71، Bajestan intrusive rocks formed in continental collision zone and the magma has crustal origin. Taherabad intrusive rocks were formed in subduction zone and magma originated from oceanic crust. Taherabad intrusive rock has exploration potential for Cu-Au.
  • Page 95
    Kashmar Plain in the north eastern part of Central Iranian Kavir Catchment is one of the important and agricultural prosperity plain in Khorasan-e-Razavi Province. This plain located in a semi-arid to arid area. In the last decades، fast agricultural expansion coupled with rapid population growth has tremendously increased pressure on the ground water resources. Over-exploitation of the ground water resources leads to a decline of ground water levels as 0. 8 m/year and the total depletion in ground water resource is estimated to be about 121. 4 milion m3. Increasing in pumping rate of ground water resources has led to decline in ground water level and the plain listed as a critical plain in the province. Declining of groundwater and existing of fine-grained soil in Azim-Abad، Zaher-Abad، Zafar-rod Firooz-Abad، Kalatahshadi and Kondor villages have caused aquifer compaction and land subsidence in this area. This paper deals with the relation between declining of ground water level، earth-fissure and land subsidence based on the available data in this part of the plain.
  • Page 113
    The lower parts of Kashafrud Formation in Qara Gheitan Section is dominated by shale and fine siliciclastic facies، where carbonate concretions and thin bedded of sandstones are found useful indicators for environmental analysis. Sedimentological characteristics of the shale and their abundance as well as Helminthopsis trace fossil content indicate that they may have formed under deep marine conditions، where interpretation of relative sea-level change for deeper parts of the basin is rather complicated. Carbonate concretions in this formation are found eodiagenetic on the basis of their calcite content (radial calcimetry)، morphology (spherical)، and stratigraphic position (parallel to bedding). Detrital calcite، quartz and feldspar found in the concretions are similar to the hosting shales. The hosting shale is marked by abundant illite، kaolinite، and cholorite. The concretions are thought to be developed soon after deposition of sediment، in high stand period، during which no/minor sediments where derived from the land. Interaction of sea water with newly deposited sediments led to the enrichment of some parts by calcite (concretions). Hence، the concretion rich horizons are good indicators for determination of high-stand period (mfs)، therefore the sandy sheets within the shaly horizons، turbidites، indicate the low-stand period in the basin، during which sediment supply from the land was significant.