فهرست مطالب

مجله علوم دامی ایران
سال چهلم شماره 2 (تابستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/04/01
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مهدی افتخاری، کامران رضایزدی، علی نیکخواه، اردشیر نجاتی جوارمی صفحه 1
    بیست و چهار راس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزن اولیه57±217 کیلوگرم در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 جیره آزمایشی، جیره شاهد بدون روغن منداب و جیره های حاوی 2% و 4% روغن منداب (بر اساس ماده خشک جیره) و 8 واحد آزمایشی(تکرار) در هر جیره به مدت 120 روز تغذیه گردیدند. میزان مصرف ماده خشک به صورت روزانه و افزایش وزن گوساله ها به صورت ماهانه اندازه گیری گردید و پس از 4 ماه تغذیه انفرادی گوساله ها کشتار شده و صفات مرتبط با لاشه آنها اندازه گیری شد. وزن نهایی و میانگین افزایش وزن روزانه گوساله های تغذیه شده با جیره های مختلف تفاوت معنی داری نداشتند. ولی روغن منداب سبب کاهش معنی دار خوراک مصرفی و بهبود ضریب تبدیل غذایی گوساله ها گردید (05/0 P <). به جز ضخامت چربی روی دنده 12 که در نتیجه استفاده از روغن به طور معنی داری افزایش یافت، استفاده از روغن منداب اثر معنی داری روی بازده لاشه، درصد چربی داخلی و سطح مقطع عضله راسته گوساله ها نداشت. روغن منداب سبب افزایش معنی دار درصد چربی خام و کاهش معنی دار درصد پروتئین خام و رطوبت گوشت بدون استخوان دنده های 10، 11 و 12 گردید، ولی بر میزان خاکستر آن اثر معنی داری نداشت. روغن منداب به طور معنی داری سبب افزایش درصد 18:0C و18:1 C و کاهش معنی دار 14:0 Cو 16:1 Cدر گوشت بدون استخوان دنده های 11،10 و12 گردید، ولی اثر معنی داری روی درصد اسیدهای چرب14:0C، 17:0C، 17:1C، 18:2C و 18:3 Cنداشت. نتایج بررسی های اقتصادی بیانگر آن بود که استفاده از روغن منداب در سطح 4درصد در ماده خشک جیره گوساله های نر پرواری قابل توصیه است.
    کلیدواژگان: روغن منداب، اسید چرب، خصوصیات لاشه، عملکرد گوساله نر، هلشتاین
  • سعید شادپور، عبدالاحد شادپرور، نغمه عیوقی صفحه 7
    در این تحقیق از یک مدل قطعی برای شبیه سازی برنامه های مختلف آزمون نتاج متناسب با شرایط جامعه گاوهای هلشتاین ایران استفاده شد. در برنامه های شبیه سازی شده شدت انتخاب در گاوهای نر از طریق افزایش نسبتی از جمعیت گاوهای ماده که به گاوهای نر تحت آزمون اختصاص می یافتند، افزایش یافت اما صحت انتخاب در این برنامه ها به دلیل ثابت بودن تعداد دختر به ازای هر گاو نر تحت آزمون ثابت بود. صفت مورد بررسی تولید شیر یک دوره شیردهی بود. کارایی اقتصادی (نسبت درآمد به هزینه) برنامه های آزمون نتاج شبیه سازی شده با افزایش تعداد گاوهای نر تحت آزمون با نرخ نزولی افزایش یافت تا به حداکثر خود یعنی 0679/6 در ازای 29 گاو نر تحت آزمون رسید. نتایج نشان داد، حداکثر رشد ژنتیکی در واحد نسل هنگامی که 29 راس گاو نر تحت آزمون نتاج قرار می گیرند حاصل می شود و برابر با 7683/430 کیلوگرم بود و بیشترین درآمد سالیانه به ازای کل جمعیت در یک افق زمانی 32 ساله بوسیله آزمون نتاج 99 راس گاو نر بدست می آید که برابر با 21924417479 ریال بود. هزینه برنامه های آزمون نتاج با افزایش تعداد گاوهای نر تحت آزمون به صورت خطی افزایش یافت به طوریکه این افزایش هزینه به ازای هر گاو نر تحت آزمون برابر با 51984332 ریال بود. بنابراین برنامه ای که بیشترین رشد ژنتیکی در واحد نسل و یا درآمد را داشته باشد لزوما بیشترین کارایی اقتصادی را ندارد. همچنین حساسیت کارایی اقتصادی و تعداد گاو نر تحت آزمون برنامه بهینه در ازای 20 درصد نوسان در سطح پارامترهای اقتصادی بررسی شد. کارایی اقتصادی برنامه آزمون نتاج بهینه، بیشترین حساسیت را نسبت به تغییر نرخ تنزیل و ضریب اقتصادی تولید شیر و تعداد گاو نر تحت آزمون در برنامه بهینه، بیشترین حساسیت را نسبت به افزایش 20 درصدی نرخ تنزیل داشت. این درحالی بود که افزایش20 درصدی هزینه خرید و نگه داری گاو نر و همچنین نوسان 20 درصدی هزینه ذخیره سازی اسپرم، قیمت فروش گاو نر حذفی و ضریب اقتصادی تولید شیر اثری بر تغییر تعداد گاو نر تحت آزمون در برنامه بهینه نداشتند.
    کلیدواژگان: بهینه سازی، هلشتاین ایران، _ کارایی اقتصادی، رشد ژنتیکی، برنامه آزمون نتاج
  • بختیار امینی، محمد مرادی شهربابک، اردشیر نجاتی جوارمی، محمدباقر صیادنژاد صفحه 17
    در این تحقیق به منظور بررسی اثر تصحیح رکوردها بر اجزای واریانس و برآورد پارامترهای ژنتیکی و ارزیابی گاوهای هلشتاین ایران از اطلاعات مربوط به 187138 راس گاو، شامل رکوردهای تصحیح شده بر اساس 305 روز شیردهی و دو بار دوشش در روز و رکوردهای واقعی (بدون اثر تصحیح)، جمع آوری شده توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور، در سالهای 1370 تا 1385 استفاده گردید. برای در نظر گرفتن روابط خویشاوندی بین حیوانات از شجره شامل 288032 حیوان استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رکوردهای دوره اول شیردهی و روش حداکثر درستنمایی محدود شده با الگوریتم میانگین اطلاعات (AIREML) انجام گردید. وراثت پذیری مقدار تولید شیر در مدل تک صفتی، تصحیح شده بر اساس 305 روز شیردهی 24/0 و بدون اثر تصحیح 23/0 برآورد شد. همبستگی رتبه ای حیوانات بین دو روش مذکور برای کل حیوانات، حیوانات ماده و حیوانات نر به ترتیب 977/0، 975/0 و 987/0 بوده و همچنین همبستگی رتبه ای بین 100، 200، 1000 و 2000 حیوان برتر از نظر تولید شیر به ترتیب 500/0، 377/0، 491/0 و 529/0 بود. به طور کلی به نظر می رسد که انجام تصحیح رکوردهای تولید شیر باعث سوق ارزش اصلاحی برآورد شده به سمت میانگین شده و همچنین با عث انتخاب حیوانات با ارزش اصلاحی متوسط می گردد.
    کلیدواژگان: تولید شیر، _ ضرایب تصحیح، گاو هلشتاین، ارزیابی ژنتیکی، اجزای واریانس
  • علیرضا صفامهر، ابوالفضل بشیری، مسعود مستشاری، مهرنوش میرزایی صفحه 23
    برنامه ریزی خطی روشی مفید و پر کاربرد در جیره نویسی بر اساس حداقل هزینه می باشد اما حداقل هزینه همیشه با حداکثر سود یکسان نمی باشد. برنامه ریزی غیرخطی قادر خواهد بود جیره هایی براساس حداکثر سود را تنظیم کند. هدف از این تحقیق ارائه روش جیره نویسی نوینی بود که به جای حداقل نمودن هزینه جیره، جیره ای تنظیم شود که حداکثر سود را مد نظر قرار دهد. این آزمایش روی 400 قطعه جوجه گوشتی در دوره رشد صورت گرفت. جیره دوره آغازین برای تمام گروه های آزمایشی یکسان بود. جیره های آزمایشی شامل 5 سطح مختلف تراکم مواد مغذی بود به طوری که نسبت مواد مغذی ضروری به انرژی ثابت در نظر گرفته شد. در این آزمایش، افزایش وزن، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی به طور معنی داری تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار گرفتند (01/0p<). برنامه کامپیوتری ساخته شد به طوری که قادر بود به روشی پویا، جیره هایی بر اساس حداکثر سود را فرموله و عملکرد دوره رشد را پیش بینی کند. پیش بینی ها بر اساس این روش جیره نویسی نشان داد، با کاهش قیمت خرید مرغ زنده در کشتارگاه و یا افزایش قیمت نهاده های مصرفی خوراک (به جز ذرت)، جیره هایی با تراکم پایین مواد مغذی صرفه اقتصادی بیشتری دارند و در صورتی که قیمت مرغ زنده در کشتارگاه افزایش یابد و یا قیمت نهاده های مصرفی (به جز ذرت) در جیره جوجه های گوشتی کاهش پیدا کند، آنگاه جیره هایی با تراکم بالایی از مواد مغذی می تواند بهترین بازده اقتصادی را به همراه داشته باشد. نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که جیره نویسی بر اساس حداکثر سود با استفاده از برنامه ریزی غیر خطی می تواند به عنوان روشی کارا جهت جیره نویسی مورد استفاده قرار بگیرد.
    کلیدواژگان: تراکم مواد مغذی، حداکثر سود، جوجه گوشتی، جیره نویسی، برنامه ریزی غیرخطی
  • حشمت الله بهرامی یکدانگی، کامران رضایزدی، مهدی دهقان بنادکی، اردشیر نجاتی جوارمی صفحه 33
    در این پژوهش از 16 راس گاو هلشتاین (8 راس زایش اول و 8 راس زایش دوم به بالا) با میانگین روزهای شیردهی 30±60 روز و میانگین تولید شیر 3 ± 33 کیلوگرم در روز در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با اندازه گیری های تکرار شده استفاده شد. گاوها بر اساس تعداد زایش به دو بلوک یک زایش و دو زایش به بالا و به طور تصادفی به چهار جیره آزمایشی اختصاص داده شدند. جیره آزمایشی اول شامل جیره پایه(حدود60% کنسانتره و 40% علوفه) بدون ماده افزودنی(گروه شاهد) جیره آزمایشی دوم شامل جیره پایه به همراه 335 میلی گرم موننسین در روز، جیره آزمایشی سوم شامل جیره پایه به همراه400 میلی لیتر پروپیلن گلیکول در روز و جیره آزمایشی چهارم شامل جیره پایه به همراه 335 میلی گرم موننسین و 400 میلی لیتر پروپیلن گلیکول در روز به صورت مخلوط با خوراک بود. طول دوره آزمایش70 روز بود که 7 روز اول آن جهت عادت دهی گاوها اختصاص داده شد و تولید و ترکیبات شیر و برخی از فراسنجه های خونی از قبیل گلوکز، انسولین، تری گلسیرید، کلسیم و فسفر خون اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد که با وجود اینکه ماده خشک مصرفی در همه جیره ها نسبت به جیره شاهد کمتر بود، ولی اختلاف معنی داری بین جیره ها وجود نداشت. گاوهای تغذیه شده با جیره سوم نسبت به جیره شاهد شیر بیشتری تولید کردند (05/0P<). ترکیبات شیر گاوها از قبیل چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی، کل مواد جامد در بین جیره های متفاوت اختلاف معنی داری وجود نداشت. گاوهای جیره آزمایشی چهارم غلظت گلوکز و انسولین خون بالاتری در مقایسه با گروه شاهد داشتند (05/0P<). همچنین کاهش معنی داری در غلظت تری گلسیرید خون این گروه از دام ها مشاهده شد (05/0P<). نتایج این پژوهش نشان داد که تغذیه پروپیلن گلیکول می تواند موجب بهبود تولید شیر گاوها در اوایل دوره شیردهی شود و تغذیه توام موننسین و پروپیلن گلیکول سطح گلوکز و انسولین خون گاوها را بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: ترکیبات شیر، _ تولید شیر، گاو هلشتاین، موننسین، پروپلین گلیکول
  • عبدالرضا کامیاب، علیرضا محمد حسینی، محمد مرادی شهربابک صفحه 39
    به منظور بررسی اثرات حذف مکمل های معدنی و ویتامینی از جیره رشد و پایانی طیور گوشتی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 جیره غذائی و دو زمان حذف مکمل ها از جیره صورت گرفت. جیره های آزمایشی شامل: 1- جیره شاهد (دارای مکمل معدنی و ویتامینی)، 2- جیره حاوی مکمل معدنی و فاقد مکمل ویتامینی، 3- جیره حاوی مکمل ویتامینی و فاقد مکمل معدنی، 4- جیره فاقد هر دو مکمل بود که در دو دوره (دوره اول 28 تا 49 و دوره دوم 35 تا 49 روزگی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که میانگین افزایش وزن جوجه ها در هفته های مختلف و میانگین خوراک مصرفی در سن 28 تا 35 روزگی تحت تاثیر جیره ها قرار نگرفت (05/0P>)، ولی در سن 35 تا 42 روزگی مصرف جیره 2 بطور معنی داری (05/0P<) کمتر از مصرف جیره 1 بود. در سن 42 تا 49 روزگی نیز گروه هایی که جیره 1 و3 را دریافت کرده بودند خوراک مصرفی بیشتری (05/0P<) از سایر گروه ها داشتند. تفاوت معنی داری بین ضریب تبدیل غذایی گروه های مختلف آزمایشی در سنین 28 تا35 و42 تا 49 روزگی دیده نشد (05/0P>). در سن 35 تا 42 روزگی جیره 4 تفاوت معنی داری با جیره 3 داشت ولی با بقیه جیره های آزمایشی تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0P>). در مورد اثرات متقابل بین جیره ها و زمان حذف آنها از جیره تفاوت معنی داری در میانگین افزایش وزن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل بین گروه های مختلف آزمایشی در دوره اول آزمایش دیده نشد (05/0P>) در دوره دوم آزمایش تفاوت معنی دار(05/0P<) بین جیره های آزمایشی از روز 35 تا 42 در مورد میانگین افزایش وزن دیده شد. جوجه های تغذیه شده با جیره های 2و4 افزایش وزن کمتری (05/0P<) نسبت به جوجه های تغذیه شده با جیره های 1و3 داشتند. خوراک مصرفی جوجه ها در دوره دوم آزمایش در سن 42 تا 49 روزگی تحت تاثیر جیره های غذایی واقع شده (05/0P<) بطوریکه مقدار مصرف جیره 3 بیشتر از سایر جیره های آزمایشی بود و بین گروه هایی که جیره 1و2 را دریافت کرده بودند اختلاف معنی داری دیده شد (05/0P<). در ضریب تبدیل گروه های مختلف آزمایشی در سن 35 تا42 روزگی دوره دوم دیده شد و جیره 3 ضریب تبدیل کمتری نسبت به سایر جیره های آزمایشی داشت. در سن 42 تا 49 روزگی جیره 3 ضریب تبدیل بیشتری (05/0P<) نسبت به جیره 4 داشت ولی با سایر گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری را نشان نداد (05/0P>).
    کلیدواژگان: ویتامین، ناهنجاری پا، مواد معدنی، جیره رشد و پایانی، _ جوجه های گوشتی
  • ایمان حاج خدادادی، حسین مروج، محمود شیوازاد، محمد ریاحی صفحه 49
    در این پژوهش اثر روش های مختلف تولک بری بر عملکرد مر غ های تخمگذارسویه های لاین w-36 و فراسنجه های کمی وکیفی تخم مرغهای تولیدی مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایش در قالب طرح کاملا” تصادفی با 7 تیمار در 4 تکرار و 8 پرنده در هر واحد آزمایشی انجام شد. تیمار های آزمایشی شامل روش محدودیت یک روز در میان خوراک، روش کالیفرنیائی 4 روزه، روش کالیفرنیائی، روش کارولینای شمالی1، روش کارولینای شمالی با جیره تقویت شده در دوره استراحت 2، روش تغذیه کامل و روش پیشنهاد شده در کاتالوگ پرورشی سویه های لاین W-36 بود. تولید تخم مرغ در اوائل دوره دوم تخمگذاری بین تیمارهای با محرومیت بلند مدت مثل کالیفرنیائی و کارولینای شمالی1 و 2 با سایر تیمارها تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). در اوج تولید تفاوت معنی داری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. روش های مختلف تولک بری بر مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک در دوره دوم تولید اثر معنی داری نداشتند. افت وزن بدن بین تیمارهای کالیفرنیائی 4 روزه، تغذیه کامل با سایر روش های تولک بری تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). در تمام تیمارها صفات کیفی تخم مرغ شامل وزن مخصوص تخم مرغ، واحد هاو، ضخامت و مقاومت پوسته تخم مرغ،وزن نسبی پوسته نسبت به قبل از تولک بری افزایش نشان دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که روش تغذیه کامل روش ساده و مناسبی جهت تولک بری می باشد که در عین حال کمترین تنش را به پرنده وارد می کندو رعایت رفاه و آسایش پرنده موجب عملکرد مطلوب تولید کمی و کیفی در دوره دوم تخمگذاری می شود.
    کلیدواژگان: کارولینای شمالی، رفاه و آسایش پرنده، _ تغذیه کامل، تولک بری، مرغ تخمگذار، کالیفرنیائی
  • جواد رحمانی نیا، حمیدرضا میرزایی، همایون فرهنگ فر، ناصر امام جمعه، محمدباقر صیاد نژاد صفحه 59
    هدف از این تحقیق بررسی اثر برخی فاکتورهای محیطی بر پارامتر ها و خصوصیات منحنی شیردهی در توده های گاومیش ایران بود. در این تحقیق از 53222 داده روز آزمون (Test day) مربوط به تولید در زایش های متفاوت استفاده شد. خصوصیات مورد مطالعه در این بررسی تولید در ابتدای شیردهی (a)، شیب منحنی تا رسیدن به اوج (b)، شیب منحنی پس از اوج (c)، زمان رسیدن به اوج (Peak Time)، مقدار تولید در اوج (Peak Yield)، تداوم شیردهی (Persistency) بودند. میانگین تولید شیر (Milk2x)، پارامترهای a، b، c و خصوصیات زمان رسیدن به اوج، تولید شیر در اوج و تداوم شیردهی به ترتیب 8/2340 کیلوگرم، 6/8، 6/0، 2/0، 2/3 هفته، 3/9 کیلوگرم و 8/2 برآورد شد. اثر گله و سال بر کلیه پارامتر ها و خصوصیات مورد بررسی معنی داری بود (01/0 >P). اثر فصل بر تولید شیر، پارامترهای a، c، زمان رسیدن به اوج و تداوم شیردهی معنی دار بود (01/0>P). اثر دوره شیردهی بر تولید شیر، پارامترهای a، c، تولید در اوج (01/0>P)، پارامتر b و تداوم شیردهی (05/0>P) معنی دار بود ولی بر زمان رسیدن به اوج اثر معنی داری نشان نداد (05/0P>). سن زایش فقط بر خصوصیت تداوم شیردهی و پارامترهای c (01/0>P) و b (05/0>P) اثر معنی داری را نشان داد.
    کلیدواژگان: شیردهی، _ گاومیش، عوامل محیطی، منحنی شیردهی، فاکتورهای محیطی
  • سجاد طغیانی، عبدالاحد شادپرور، محمد مرادی شهر بابک، محمد دادپسند صفحه 69
    به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات تولیدی و باروری گاوهای هلشتاین ایران از اطلاعات مربوط به 15 گله از سراسر کشورکه به مدت 24 سال (1359- 1383) توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمع آوری شده بود، استفاده گردید. برآورد ها با استفاده از روش حداکثر درست نمایی محدود شده و در قالب مدل حیوانی و با استفاده از نرم افزارهای DFREML و MATVEC انجام شدند. برآورد وراثت پذیری صفات تولیدی متوسط و در دامنه 15/0 (مقدار چربی) تا 26/0 (تولید شیر) و برای صفات باروری پایین و در دامنه 04/0 (فاصله زایش تا اولین تلقیح) تا 07/0 (طول آبستنی) متغیر بود. همبستگی های ژنتیکی برآورد شده برای صفات تولیدی در دامنه بین 5/0- (تولید شیر و درصد پروتئین) تا 81/0 (تولید شیر و مقدار چربی) برآورد شد. اغلب همبستگی های ژنتیکی بین صفات باروری نزدیک به صفر برآورد گردید. همبستگی های ژنتیکی برآورد شده بین صفات تولیدی و باروری در دامنه 51/0- (روزهای باز و مقدار پروتئین) تا 96/0 (فاصله بین دو زایش متوالی و مقدار پروتئین) بود. در نتیجه وجود همبستگی های ژنتیکی متضاد بین صفات باروری و تولید، لازم است که هر دو گروه صفت در یک برنامه انتخاب دخالت داده شوند.
    کلیدواژگان: پارامترهای ژنتیکی، گاوهای هلشتاین ایران، _ مدل حیوان، صفات باروری، صفات تولیدی
  • عصمت باقری پور، یوسف روزبهان، داریوش علیپور صفحه 77
    هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر خشک کردن، سیلو کردن و افزودن پلی اتیلن گلیکول (PEG) بر غیر فعال سازی تانن ها در پسماندهای پسته بود. ترکیب شیمیایی، کیفیت پروتئین و ترکیبات فنولیک در تیمارهای آزمایشی شامل پسماندهای پسته به صورت تازه، آفتاب خشک و سیلو شده به مدت 30 و 60 روز مورد مطالعه قرار گرفت. به علاوه، میزان قابلیت هضم ماده ی خشک و ماده ی آلی و انرژی قابل متابولیسم با PEG و بدون PEG، برآورد گردید. کیفیت پروتئین بر اساس سیستم CNCPS تعیین شد. پس از سیلو کردن مقادیر کربوهیدرات های محلول در آب، دیواره ی سلولی، دیواره ی سلولی بدون همی سلولز، بخش های پروتئینی B3 و C کاهش (05/0P<)، اما میزان بخش های پروتئینی A و B1 افزایش یافت (05/0P<). با خشک کردن پسماندهای پسته مقادیر دیواره ی سلولی، دیواره ی سلولی بدون همی سلولز، لیگنین، پروتئین نامحلول در شوینده ی خنثی، پروتئین نامحلول در شوینده ی اسیدی و بخش پروتئینی C افزایش، اما غلظت کربوهیدرات های محلول و بخش پروتئینی B2 کاهش نشان داد (05/0P<). سیلو کردن باعث کاهش میزان تانن متراکم، تانن قابل هیدرولیز، ظرفیت رسوب پروتئین ترکیبات فنولی، ضرایب قابلیت هضم و انرژی قابل متابولیسم گردید (05/0P<). اضافه کردن PEG به نمونه های آزمایشی، در زمان آزمایش تعیین ضرایب هضمی، باعث افزایش میزان قابلیت هضم و انرژی قابل متابولیسم شد (05/0P<)، که نشان دهنده اثر مثبت PEG است. بر اساس نتایج به دست آمده، پسماندهای پسته به صورت خشک یا سیلو شده قابلیت استفاده به عنوان خوراک دام را دارا می باشد. از سوی دیگر، افزودن پلی اتیلن گلیکول باعث بهبود ضرایب هضمی گردید.
    کلیدواژگان: قابلیت هضم، _ ارزش غذایی، پسماندهای پسته، ترکیبات فنولی، خشک کردن
|
  • Page 1
    Twenty-four Holstein male calves (BW=217±57kg) were employed to evaluate the effects of rapeseed oil supplementation on growth, carcass as well as on meat quality and fatty acid content of longissimus thoracis muscle in a completely randomized design. The calves were divided into three groups and allocated to three diets of: a corn/barley-based diet (C); a diet containing 2% (DM basis) rapeseed oil (LC); and one containing 4% (DM basis) rapeseed oil (HC). Feed offered was recorded daily, the calves were weighed monthly and slaughtered after 4 months of trial. The obtained data indicated that dry matter intake was greater for steers fed C diet than for those fed LC and HC (P<0.05), but feed efficiency was lower for steers fed C diet rather than LC and HC (P<0.05). There were no differences (P>0.05) observed in average daily gain, hot carcass weight, and in longissimus muscle area. No differences were observed (P>0.05) in carcass readings except for back fat in which calves fed the HC diet had more back fat as compared to those fed the C diet. There were significant differences observed in meat quality of longissimus thoracis muscle, i. e. the ether extract was significantly increased (P<0.05) while crude protein and moisture significantly reduced due to being fed LC and HC. The use of rapeseed oil had no effect on muscle ash content (P>0.05). Fatty acid composition was affected by treatments, Feeding LC and HC diets increased (P<0.05) the percentages of C18:0 and C18:1 while decreasing (P<0.05) the percentages of C14:0 and C16:1. There were no differences (P>0.05) observed in the percentages of C14:0, C17:0, C17:1, C18:2, and C18:3 of the treatments. Concluding from the economic aspects of the study, ause of 4 percent (DM basis) of rapeseed oil in the diet of growing male calves is recommendable.
  • Page 17
    Adjusted milk yield for 305 days and two milking times along with actual first lactation records of 187138 Holstein cows were used to find out the effect of record adjustment on variance components estimation and on genetic evaluation. Records had been gathered by the Animal Breeding Center of Iran during years 1991 to 2006. The pedigree file included 288032 animals. A single animal model with Average Information Restricted Maximum Likelihood (AIREML) was employed for data analysis. Milk yield heritability was estimated as 0.24 and 0.23 for adjusted and actual records, respectively. The rank correlations of 0.977, 0.975, and 0.987 were estimated for all, female, and male animals respectively based on the estimated breeding values of adjusted and non-adjusted records. The rank correlations among the 100, 200, 1000, and 2000 top animals were 0.500, 0.377, 0.491, and 0.529 respectively. In general, it could be concluded that adjustment of records tends to incline the breeding value of animals toward the population mean, leading to selection of animals of average breeding value.
  • Page 23
    Linear Programming is a helpful and applied method for diet formulation based on minimum cost, but the minimum cost does not always mean maximum profit. This study was carried out to introduce a new diet formulation method based upon maximum profit to be replaced for minimum cost method. A total of 400 one-day-old broiler chicks (Ross 308) were employed in the study. All broilers were fed similar diets in the starter period. The experimental diet contained five nutrient density levels, but with nutrient to energy ratio being kept constant. Weight gain (P<0.01) and feed consumption (P<0.01) were significantly affected by the experimental diet. Software was designed in a way able to formulate diets based on maximum profit in a dynamic manner, and as well to predict the performance during the growth period. The predicting with this method showed that by decrease of broiler price in slaughterhouse or increase in cost of ingredients (except corn), diets of low nutritional value get more economical and if broiler price in slaughterhouses increase or ingredient's cost (except corn) decrease, high nutritional value diets yeild the greatest economical productivity. The results of this study indicate that diet formulation based on maximum profit method by using nonlinear programming could be effectively used in broiler diet formulations.
  • Page 33
    The effects of Monesin and propylene glycol on feed intake, milk production, and composition as well as some blood metabolites of 16 primiparous and multiparous Holstein lactating cows (60±30 Days In Milk (DIM), milk production of 33±3 Kg/day) were evaluated. Cows were experimentally in a arranged in a randomized complete block design of: 4 feeding treatments, and 2 blocks of either primiparous or multiparous. They were fed a balanced total mixed ration of 60% concentrate and 40% forages (with or without additives). Cows in group I were fed Total Ixed Ration (TMR) with no additives (control). Cows in group? were fed TMR with 335 mg/head/day Monensin. Cows in group? were fed TMR with 400 ml/head/day of propylene glycol, and finally cows in group IV were fed TMR with 335 mg/head/day of monensin and 400 ml/head/day of propylene glycol. Daily milk yield, milk composition and some blood metabolites were recorded. Data were analyzed using mixed models for repeated measurements. The experimental treatments did not affect either feed intake or milk composition, but propylene glycol caused significant increase in cow's milk yield (P<0.05). Monensin along with propylene glycol significantly increased concentrations of plasma glucose and insulin (P<0.05). Plasma triglyceride was lower in monensin with propylene glycol treated¬ cows (P<0.05). This treatment had not significantly affected the concentration of plasma calcium and phosphorus (P>0.05). Based upon the results of the present study propylene glycol can improve milk production of cows in their early lactation stage and monensin together with propylene glycol improves the concentration of glucose and insulin, in the plasma.
  • Page 39
    An experiment was conducted to evaluate the effect of withdrawing vitamin and/or trace mineral premixes from grower and finisher diets of broilers. A 2×4 factorial arrangement of treatments, consisting of four diets and two-removal times (from 28 to 49, and from 35 to 49 days of age) was utilized. The four diets consisted of control, supplemented with vitamin (VIT) and Trace Minerals (TM)(T1); TM with no VIT supplements (T2); VIT but no TM supplements (T3); neither VIT nor TM supplements (T4). Average Weight Gain (WG) and Feed Intake (FI) were not affected by treatments of 28 to 35 days of age (P>0.05). Feed intake for T2 was lower (P>0.05) than for T1 in the 35 to 42 days of age removal time. There were no significant (P>0.05) differences observed between T1 and other treatments for this trait. Feed intakes for T1 and T3 were greater (P>0.05) than those for the other treatments during the last week of age. Feed efficiency (FE) was greater (P<0.05) for T4 than for T3 during the removal time of 35 to 42 days of age, but differences were not significant (P>0.05) in comparison with the other treatments. No significant (P>0.05) differences were observed among T1, T2, and T3 for feed efficiency. During the second days of age period weight gain for T2 and T4 were lower (P>0.05) than those for T1 and T3 during the last two weeks of age. FI for T3 was greater (P>0.05) than that for the other treatments during the last week of age, but no significant (P>0.05) differences were observed between T1 and T4. FI for T1 was greater (P<0.05) than for T3 during this period. FE for T3 was lower (P<0.05) than those for the other treatments during the last two weeks of age while greater (P<0.05) than for T4, but no significant (P>0.05) differences were observed among T1, T2 and T3. Carcass characteristics, mortality and incidence of leg disorders were not affected by treatments in this experiment (P>0.05).
  • Page 59
    The objective of this study was to determine the effect of some environmental factors on the parameters and characteristics of the lactation curve in Iranian Buffalo ecotypes. The data consisted of 53222 test-day records in various stages of lactation and different parities recorded from 743 herds by Iranian Animal Breeding Center (ABC) during 1992-2005. The parameters and characteristics studied were milk production at the beginning of lactation (a); slope of the lactation curve up to the peak of milk production (b); slope after the peak of milk production(c); peak time; peak yield and persistency. Average milk yield, a, b, c, peak time; peak yield and persistency were 2340.8, 8.6, 0.6, 0.2, 3.2, 9.3, and 2.8 respectively. The effect of herd and year were significant on all parameters and characteristics of lactation curve (P<0.01). Season exerted a significant effect on milk yield, a, c, peak time and persistency (P<0.01). The effect of lactation period was significant on milk yield, a, c, peak yield (P<0.01) and b, persistency (P<0.05). Lactation period had no significant effect on peak time (P>0.05). Calving age had significant effects only on c, persistency (P<0.01) and b (P<0.05).
  • Page 69
    To estimate the genetic parameters for production and reproduction traits in Holstein cows, information from 15 herds recorded by Animal Breeding Center of Iran during 1980 – 2004, were employed. Estimations were made using restricted maximum likelihood method under an animal model ranging DF-REML and MATVEC software. Estimates of heritabilities for yield traits were moderate and ranged from 0.15 (fat yield) to 0.26 (milk yield). Heritabilities for fertility traits were low, and varied between 0.04 (interval from calving to first service) to 0.07 (gestation period length). Genetic correlations between yield traits were form -0.5 (milk yield and protein percentage) to 0.81 (milk yield along with fat yield). Most genetic correlations between fertility traits were close to zero. Genetic correlation estimates among yield traits and fertility traits varied from -0.51 (open days and protein yield) to 0.96 (protein yield and calving interval). Due to antagonistic genetic correlations between fertility traits and production traits, both these traits need to be taken into account in a selection program.
  • Page 77
    The aim of the present study was to evaluate the effects of sun-drying, ensiling and addition of Polyethylene Glycol (PEG) on deactivation of tannins in the Pistachio By-products Hull (PBH). The chemical composition, protein quality and phenolic compounds of fresh pistachio by-products hull, sun-dried and ensiled for either 30 or 60 days were assessed. Organic Matter Digestibility (OMD) and metabolizable energy (ME), either with or without PEG addition were assessed. Moreover, protein quality as according to CNCPS was determined. Following ensiling Water Soluble Carbohydrates (WSC), NDFom, ADFom and protein fractions B3 and C decreased (P<0.05), while the content of protein fractions A and B1 were increased (P<0.05). The concentrations of NDFom, ADFom, lignin (sa), NDIN and ADIN in dried PBH were increased (P<0.05), although, the content of WSC and protein fraction B2 decreased (P<0.05). Ensiling for 60 days caused decrease in the condensed tannins, hydrolysable tannins and protein precipitable phenolics (P<0.05). Adding PEG to fresh, sun-dried and ensiled PBH, however, increased the ME and OMD (P<0.05). In conclusion, adding PEG to fresh, sun-dried and ensilaged PBH increased (P<0.05) ME and OMD demonstrating the positive influence of PEG, not evident in either mere sun-drying or mere ensiling, on inactivation of tannins in PBH.