فهرست مطالب

مجله علوم دامی ایران
سال سی و نهم شماره 1 (بهار 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/10/01
  • تعداد عناوین: 15
|
  • علیرضا حسابی نامقی، حسن نصیری مقدم، جلیل توکل افشاری صفحه 1
    به منظور بررسی تاثیر مکمل ویتامین C (L اسکوربیک) بر عملکرد و پاسخ های ایمنولوژیک جوجه های گوشتی آزمایشی با استفاده از 300 جوجه نر یکروزه گوشتی از سویه راس 208 در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا گردید. مکمل ویتامین C به مقادیر ppm 1000 و 500 به دو صورت محلول در آب و همراه خوراک به همراه گروه شاهد (فاقد مکمل) 5 تیمار این آزمایش بود. یک جیره متشکل از ذرت و سویا برای دوره های آغازین و رشد براساس توصیه های انجمن ملی تحقیقات تهیه شد. نتایج نشان داد که مصرف ppm 1000 و 500 ویتامین در آب و مصرف ppm1000 در خوراک باعث افزایش معنی دار (05/0P<) اضافه وزن روزانه در دوره آغازین شد. مصرف ppm1000 ویتامین محلول در آب باعث افزایش اضافه وزن روزانه (42-22)، کاهش ضریب تبدیل غذایی و افزایش معنی دار وزن نهائی در 42 روزگی شد(05/0P<). مصرف ppm 1000 ویتامین C بصورت محلول در آب باعث افزایش تکثیر لنفوسیت ها در میتوژن PHA در لنفوسیت خالص و خون کامل گردید. افزایش معنی دار (05/0P<) پاسخ های CBH در گروه های مصرف کننده500 و 1000 ppm ویتامین C بصورت محلول مشاهده شد. بررسی های ایمنی همورال نشان داد که مقادیر ppm 1000 و 500 ویتامین C بصورت محلول در آب باعث افزایش تولید آنتی بادی بر علیه برونشیت و نیوکاسل بعد از 6 و 12 روز پس از واکسیناسیون گردید. ویتامین C اثر چندانی بر وزن اعضای لنفوئیدی نداشت و فقط مقدار ppm500 ویتامین C محلول باعث افزایش معنی دار(05/0P<) وزن بورس شد. نتایج این بررسی نشان داد که مصرف مکمل ویتامین C بصورت محلول در آب آشامیدنی سودمندتر از مصرف آن به همراه خوراک است و مصرف مکمل آن بصورت ppm 1000 و 500 در آب آشامیدنی باعث بهبود عملکرد و پاسخ های ایمنولوژیک همورال و وابسته به سلول در جوجه های گوشتی می شود.
    کلیدواژگان: عملکرد، ویتامین C، _، پاسخ های ایمنی، جوجه های گوشتی
  • روح الله گایکانی، مجتبی زاغری، محمود شیوازاد صفحه 11
    به منظور بررسی اثر سطوح مختلف کنجاله کلزا با و بدون آنزیم فیتاز آزمایشی با استفاده از تعداد 288 قطعه مرغ تخمگذار سویه های لاین W36در سن 60هفتگی در قالب طرح کاملا تصادفی بصورت فاکتوریل (6×3) و با 4 تکرار انجام شد. عوامل شامل 6 سطح جایگزینی کنجاله کلزا (0،20،40،60،80 و100 درصد)و سه روش استفاده از آنزیم(بدون آنزیم، باآنزیم با تصحیح و با آنزیم بدون تصحیح) بود.آزمایش در سه دوره 28 روزه انجام شد. مصرف خوراک، درصد تولید تخم مرغ وتولید توده ای تخم مرغ تحت تاثیر سطوح مختلف کنجاله کلزا، آنزیم و اثر متقابل آنها قرار نگرفتند. افزایش کنجاله کلزا در خوراک وزن تخم مرغ را کاهش داد (01/0p<). اثر متقابل آنزیم×کنجاله کلزا نیز معنی دار بود (05/0p<). تغییرات وزن بدن، درصد تخم مرغ های شکسته و لمبه و ضریب تبدیل خوراک تحت تاثیر سطح جایگزینی، آنزیم و اثر متقابل آنها قرار نگرفتند. سطح جایگزینی و آنزیم فیتاز تاثیر معنی داری بر درصد خاکستر و کلسیم استخوان انگشت پا داشتند (01/0p<).
    کلیدواژگان: آنزیم فیتاز، تخم مرغ، کنجاله کلزا، _ عملکرد، مرغ تخم گذار
  • مریم کشاورز معتمدی، مهرداد محمدی، مجید متقی طلب صفحه 21
    در این تحقیق اثر تزریق عصاره برگ زیتون در تخم مرغ مادر گوشتی به عنوان یک آنتی بیوتیک محرک رشد روی درصد جوجه در آوری، وزن جوجه یک روزه، افزایش وزن جوجه های تولیدی در دوره های آغازین، پایانی و کل دوره، ضریب تبدیل غذایی، میزان خوراک مصرفی، میزان تلفات و کیفیت لاشه مورد بررسی قرار گرفت. 320 عدد تخم مرغ به 4 تیمار به طور تصادفی تقسیم شدند و در روز 18 جوجه کشی تزریق انجام گرفت. تیمارها عبارت بودند از: 1- گروه شاهد (Con) بدون تزریق 2- تزریق 1 میلی لیتر آب مقطر استریل داخل کیسه هوا (DW) 3- تزریق 1 میلی لیتر عصاره برگ زیتون حاوی75/0 درصد الوروپین (OL0.75) در کیسه هوا 4- تزریق 8/0 میلی لیتر عصاره برگ زیتون حاوی 9/0 درصد الوروپین (OL0.9) در کیسه هوا. تزریق عصاره برگ زیتون روی نرخ جوجه درآوری و وزن جوجه های یکروزه تاثیر معنی داری نداشت. در تیمار OL0.9 در دوره دوم پرورش (6-3 هفتگی) و کل دوره، میانگین افزایش وزن بطور معنی داری کاهش نشان داد (05/0P<). میزان خوراک مصرفی تحت تاثیر تزریق قرار نگرفت. بالاترین ضریب تبدیل (پایین ترین راندمان) در دوره دوم و کل دوره پرورش متعلق به تیمار OL0.9 بود و اختلاف معنی داری با سایر تیمارها داشت (05/0P<). میزان تلفات در تیمارها در طول دوره پرورش معنی دار نبود. وزن مرغ پر کنده در تیمار OL0.9 از سایر تیمارها کمتر بود و وزن بورس در تیمارهای OL0.9و OL0.75 به طور معنی داری از سایر تیمارها کمتر بود (05/0P<). اثر تیمارها در دیگر خصوصیات تفکیک لاشه معنی دار نبود. بر اساس نتایج این تحقیق با توجه به اینکه در میزان جوجه درآوری تاثیر سوئی مشاهده نشد استفاده از دزهای پائین عصاره برگ زیتون امکان پذیر است، اما در این زمینه به تحقیقات بیشتری نیاز است.
    کلیدواژگان: تزریق داخل تخم مرغ، عصاره برگ زیتون، جوجه در آوری، جوجه گوشتی
  • محمدعلی طالبی، سید رضا میرایی آشتیانی، محمد مرادی شهر بابک، اردشیر نجاتی جوارمی صفحه 29
    به منظور بررسی ارتباط بین صفات رشد و لاشه، اطلاعات صفات رشد (6240 راس) و لاشه بره های لری بختیاری ایستگاه توسعه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند لری بختیاری مورد استفاده قرار گرفت. بره ها در سن 5±90 روزگی از شیر گرفته شدند و پس از طی دوره رشد بعد از شیرگیری (سن 193 روزگی) تعداد 454 راس بره کشتار و لاشه 264 راس از آنها تجزیه شد. پارامترهای ژنتیکی صفات رشد و لاشه به وسیله روش حداکثر درستنمایی محدود شده تحت مدل حیوانی به صورت تجزیه چند صفتی برآورد گردید. وراثت پذیری مستقیم صفات وزن تولد، وزن شیرگیری، وزن شش ماهگی، افزایش وزن روزانه از تولد تا شیرگیری، افزایش وزن روزانه از تولد تا شش ماهگی، نسبت کلیبر شیرگیری و شش ماهگی، وزن بدن در زمان کشتار، وزن لاشه سرد، وزن گوشت، وزن استخوان، وزن دنبه و چربی لاشه به ترتیب 32/0، 22/0، 29/0، 20/0، 28/0، 14/0، 26/0، 32/0، 26/0، 41/0، 30/0، 33/0 و 27/0 بود. وراثت پذیری مادری صفات قبل از شیرگیری به استثنای وزن تولد پائین بود. همبستگی ژنتیکی بین صفات قبل از شیرگیری و پس از شیرگیری از متوسط تا بالا بود. همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی بین صفات رشد قبل و بعد از شیرگیری با صفات لاشه از پائین تا بالا (32/0 تا 98/0) برآورد شد. همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی بین صفات لاشه نیز از پائین تا بالا بود. همبستگی ژنتیکی بین میزان گوشت و چربی لاشه اگرچه مثبت ولی پائین بود.
    کلیدواژگان: لاشه، رشد، پارامتر های ژنتیکی، گوسفند
  • صابر قنبری، رحیم عصفوری، مرادپاشا اسکندری نسب صفحه 39
    هدف از این تحقیق انجام بررسی مقدماتی و امکان سنجی اجرای پروژه وارد نمودن ژن چند قلوزائی FecB به گوسفند افشاری می باشد. در این راستا تست مستقیم DNA به روش PCR-RFLP برای تشخیص وجود احتمالی آلل مسئول در پدیده چند قلوزایی در گوسفند افشاری بررسی شد. همینطور محتوای چند شکلی گله اصلاحی گوسفند افشاری بر روی کروموزم های حامل و غیر حامل ژن مورد نظر با هدف بهره گیری از آن در پالایش ژنوم وارد شده در یک نمونه 100 راسی با 18 جایگاه میکروساتلایت مورد بررسی قرار گرفت. صرفنظر از جایگاه مونومورفیک MCMA26 بقیه جایگاه های مورد مطالعه، سطح متوسطی از چند شکلی را نشان دادند، به طوری که در مجموع 102 آلل با میانگین 6 آلل به ازای هر جایگاه تشخیص داده شد. با محاسبه فراوانی های آللی، برآوردی از پارامترهای دخیل در محتوای اطلاعات ژنتیکی گله همچون هتروزیگوسیتی، PIC-Value، احتمال همسانی (I) و قدرت تشخیص (D) برای جایگاه های مورد مطالعه بدست آمد. میانگین هتروزیگوسیتی مورد انتظار معادل 0.72 (SD=0.07) و میانگین PIC معادل 0.67 (SD=0.08) برآورد شد احتمال همسانی کل پس از اعمال تصحیح برای جایگاه های پیوسته معادل 3.128E-13 برآورد گردید. نتایج بدست آمده از آنالیز جایگاه های میکروساتلایت نشان می دهد که علیرغم وجود سیستم بسته اصلاحی در طول چند سال گذشته هنوز مقدار تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه ای در گله مورد نظر وجود دارد. همچنین نتایج الگوی باندی بدست آمده از هضم فرآورده PCR با آنزیم AvaII نشان داد که جهش مسئول فنوتیپ چند قلوزاییFecBB در گوسفند افشاری وجود ندارد. نتایج حاصل از این مطالعه مقدماتی، تصمیم گیری در خصوص شروع پروژه وارد نمودن ژن را تسهیل می نماید.
    کلیدواژگان: میکروساتلایت، گوسفند افشاری، _، ژن FecB، وارد نمودن ژن
  • غلامعلی نهضتی پاقلعه، علی نیکخواه، غلامحسین طهماسبی، محمد مرادی شهر بابک صفحه 49
    در تغذیه زنبورعسل مواد غذائی پروتئین دار مانند انواع دانه سویا، انواع گلوتن، انواع مخمر، انواع کنجاله دانه های روغنی، پودر شیر و تخم مرغ و... را به عنوان جایگزین گرده مصرف می کنند ولیکن اثرات و هضم این مواد هنوز کاملا شناخته شده نیست. در این پژوهش6تیمار غذایی متشکل از 3 ماده پروتئینی گلوتن ذرت، کنجاله سویا ومخمر نانوایی با سطح پروتئین خام 20و 25% وانرژی کل4000کیلوکالری درکیلوگرم ماده خشک مورداستفاده قرار گرفت ودرگروه شاهد فقط شربت شکر مصرف گردید. هر یک از تیمار ها برروی 5کلنی(تکرار) و در قالب طرح کاملا تصادفی مورد ارزیابی قرارگرفتند. کلنی ها از نظر عسل،جمعیت و ملکه خواهری هم سن یکسان سازی گردیدند و فراسنجه های میزان مصرف غذا، وزن بدن، درصد پروتئین و چربی لاشه زنبوران کارگر اندازه گیری شدند. در مجموع سه دوره 6 روزه تغذیه ازجیره ها انجام شد. نتایج حاصله نشان داد که در تیمار های مختلف، مقدار مصرف جیره ها، دوره تغذیه، درصد پروتئین، درصد چربی لاشه و وزن بدن کارگران بایکدیگر اختلاف معنی دار دارند(01/0 (P<. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق استفاده از روش جیره نویسی علمی همانند سایر دام ها در تغذیه زنبورعسل نیز توصیه می شود.
    کلیدواژگان: مصرف غذا، _ تغذیه تکمیلی، زنبور عسل، وزن بدن، چربی لاشه، پروتئین لاشه
  • حمید امانلو، مهران ابوذر، علی نیکخواه صفحه 57
    تعداد 24 راس گاو هلشتاین سه بار یا بیشتر زایش کرده و در اوایل دوره شیردهی با میانگین فاصله از زایش 2/20 ± 59 روز و با میانگین وزن 5/40 ± 615 کیلوگرم در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی برای بررسی اثرات سطوح مختلف تفاله چغندر قند در جایگزینی نسبی با یونجه (به عنوان تنها منبع علوفه ای جیره) استفاده گردید (جیره یک حاوی صفر درصد تفاله و 35 درصد یونجه، جیره دوم 6 درصد تفاله و 28 درصد یونجه و جیره سوم 12 درصد تفاله و 22 درصد یونجه بر اساس ماده خشک) این طرح در قالب فرضیه جدید اثر الیاف موثر بر روی تولید و ترکیب شیر، ماده خشک مصرفی، فعالیت جویدن، pH شکمبه و مدفوع، متابولیت های خون و قابلیت هضم مواد مغذی، پایه ریزی گردید. جیره ها از لحاظ پروتئین خام (3/19 درصد) و دیواره سلولی (5/32 درصد) همسان بودند. گاوها به صورت گروهی تغذیه شدند و جیره های آزمایشی به صورت کاملا مخلوط به مدت 60 روز در اختیار گاوها قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری داده های تولید شیر، تولید شیر تصحیح شده برای درصدهای مختلف چربی و ترکیبات شیر تفاوت معنی داری نشان نداد. تجزیه واریانس مربوط به طول زمان فعالیت جویدن، در بین تیمارها تفاوت معنی داری نداشت ولی طول زمان نشخوار تفاوت معنی داری (5 0/0 p<) را نشان داد.میزان فعالیت جویدن برای هر کیلوگرم ماده خشک مصرفی و دیواره سلولی علوفه ای مصرفی نیز تفاوت معنی داری (5 0/0 < p) را نشان داد. pH شکمبه در گاوهای دریافت کننده جیره های آزمایشی یک تا سه افزایش معنی داری (5 0/0 < p) نشان داد. متابولیت های خون و قابلیت هضم مواد مغذی نیز بین گاوهای دریافت کننده جیره های آزمایشی معنی دار نبود.
    کلیدواژگان: عملکرد، گاوهای شیرده، _ یونجه خشک، فعالیت جویدن، تفاله چغندر قند
  • معصومه باقری، محمد مرادی شهر بابک، رسول واعظ ترشیزی صفحه 67
    در این مطالعه از رکوردهای 2593 میش جمع آوری شده در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند بلوچی عباس آباد مشهد برای برآورد پارامترهای ژنتیکی صفت مجموع وزن شیر گیری بره های حاصل از هر میش تحت آمیزش (TWW/EJ) در زایش های مختلف استفاده شد. برآورد وراثت پذیری مستقیم برای مجموع وزن شیرگیری بره های هر میش تحت آمیزش در زایش های اول (TWW1/EJ)، دوم (TWW2/EJ)، سوم (TWW3/EJ)، چهارم (TWW4/EJ)، به ترتیب 03/0? 112/0، 030/0?028/0، 060/0? 075/0 و 12/0?135/0 بودند. همبستگی های ژنتیکی افزایشی مستقیم بین صفات مجموع وزن شیرگیری بره های حاصل از هر میش تحت آمیزش مثبت و بالا بوده و دامنه ای از 362/0 تا 955/0 برای بین TWW1/EJو TWW2/EJ و بینTWW2/EJ و TWW4/EJ داشتند. این برآوردها برای همبستگی های فنوتیپی مثبت، اما کمتر از همبستگی های ژنتیکی بوده، از 147/0 (بینTWW3/EJ و TWW4/EJ) تا 204/0 (بینTWW2/EJو TWW4/EJ) متغیر بود. با توجه به همبستگی ژنتیکی افزایشی مستقیم بالا بین TWW1/EJ با دوره های زایش بعد، انتخاب برای افزایش عملکرد تولید مثل می تواند براساس مجموع وزن شیرگیری بره های هر میش تحت آمیزش در زایش اول صورت گیرد.
    کلیدواژگان: گوسفند بلوچی، حداکثر درستنمایی محدود شده، پارامترهای ژنتیکی، مجموع وزن بره های از شیر گرفته شده، مدل حیوانی
  • رضا توحیدی، رسول واعظ ترشیزی، محمد مرادی شهر بابک، محمدباقر صیاد نژاد صفحه 75
    در این بررسی، از شجره 382831 گاو نر و ماده هلشتاین ایران، که طی سال های 1346 تا 1378 توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور از گله های مختلف ثبت مشخصات و جمع آوری شده بود، برای محاسبه ضریب هم خونی استفاده شد. میانگین ضریب هم خونی کل جمعیت (گاوهای ماده و نر) تحت مطالعه بر مبنای سال پایه 1346، 184/0 درصد محاسبه شد. این میانگین برای جمعیت گاوهای ماده (94 درصد کل جمعیت) 180/0 درصد و جمعیت گاوهای نر (6 درصد کل جمعیت) 240/0 درصد بود. حداقل ضریب هم خونی محاسبه شده صفر و حداکثر آن 844/39، 844/39 و 780/25 درصد به ترتیب برای کل جمعیت، جمعیت گاوهای ماده و جمعیت گاوهای نر بود. در این جمعیت، 5/9 درصد حیوانات هم خون بوده، میانگین ضریب هم خونی آنها 175/2 درصد بود. تابعیت روند تغییرات هم خونی از سال برای کل جمعیت و جمعیت گاوهای ماده، مثبت و مشابه بود (021/0 درصد در سال). این تابعیت برای جمعیت گاوهای نر نیز مثبت، اما بالاتر (026/0) از کل جمعیت و جمعیت گاوهای ماده بود.
    کلیدواژگان: روند هم خونی، ایران، گاو هلشتاین، ضریب هم خونی
  • علی اسماعیلی کشکوییه، محمدرضا محمد آبادی، مسعود اسدی فوزی صفحه 83
    نقشه های ژنتیکی اشباع از نشانگرهای DNA، امکان شناسایی نواحی ژنومی مرتبط با صفات اقتصادی (QTL) را در دام های اهلی فراهم نموده اند. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی اصول استفاده از روش رگرسیون ساده برای آنالیز QTL در طرح خانواده ناتنی پدری (PHS) بود. جنبه های تئوری کاربرد رگرسیون ساده برای آنالیز QTL در طرح PHS مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه داده های شبیه سازی شده نشان داد که با افزایش میزان اثر QTL و اندازه خانواده، قدرت روش رگرسیون برای تشخیص QTL افزایش می یابد. همچنین افزایش اندازه خانواده منجر به افزایش دقت و صحت برآورد موقعیت و اندازه اثر QTL می شود. داده های وزن شیرگیری رکوردبرداری شده روی 366 حیوان مربوط به سه خانواده ناتنی از گاوهای گوشتی که برای تعداد 189 نشانگر ریزماهواره ای واقع بر روی 29 اتوزوم، تعیین ژنوتیپ شده بودند، با استفاده از روش رگرسیون ساده تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که کروموزوم های 14 (محتمل ترین موقعیت 29 سانتی مورگان) و 16 (محتمل ترین موقعیت81 سانتی مورگان) حامل QTL موثر بر این صفت هستند.
    کلیدواژگان: صفات کمی، QTL، نقشه ژنتیکی، طرح خانواده ناتنی، رگرسیون ساده
  • علیرضا صفامهر، نعمت الله آقایی، سعید چگانی آذر صفحه 95
    این آزمایش برای ارزیابی اثر سطوح مختلف روغن ماهی روی عملکرد، ترکیب اسید چرب و میزان کلسترول و تری گلیسرید بافت های کبد، سینه، ران در جوجه های گوشتی نر(240 قطعه سویه راس) با چهار گروه آزمایشی(1: شاهد، جیره 2: 1% روغن ماهی، 3: 2% روغن ماهی، 4: 3% روغن ماهی) و چهار تکرار در یک طرح کاملا تصادفی از یک روزگی تا 49 روزگی (دوره آغازین، رشد و پایانی به مدت یک هفته پس از حذف روغن ماهی) انجام گرفت. همه جوجه ها تا 10 روزگی جیره یکسان دریافت کردند. نتایج نشان داد در مقایسه با گروه شاهد تغذیه با جیره های غذایی حاوی روغن ماهی موجب افزایش معنی دار وزن بدن، سرعت رشد جوجه ها و بازده مصرف خوراک گردید(05/0P<). خوراک مصرفی تحت تاثیر سطوح روغن ماهی قرار نگرفت. سطوح مختلف روغن ماهی بر میزان کلسترول و تری گلیسرید بافت جوجه های گوشتی مورد مطالعه در 42 روزگی معنی دار نبود؛ به غیر از غلظت کلسترول بافت کبد که با افزایش سطح روغن کاهش معنی داری داشت (05/0P<). اما بعد از حذف روغن به مدت یک هفته (در 49 روزگی) کاهش معنی دار در غلظت کلسترول بافت ران و غلظت کلسترول و تری گلیسرید بافت کبد مشاهده شد (05/0P<). پروفیل اسید چرب در بافتهای مورد مطالعه تحت تاثیر روغن ماهی تغییر یافت. افزایش سطح روغن ماهی مقدار اسیدهای چرب امگا-3 و امگا-6 را در عضله ران، سینه و کبد افزایش داد ولی فقط در42 روزگی اسیدهای چرب غیراشباع با چند پیوند دوگانه (PUFA) در دو گروه امگا-6 و امگا-3 افزایش معنی دار بود(05/0P<). در نتیجه افزودن روغن ماهی در سطح 2 تا 3% و حذف آن یک هفته قبل از کشتار می تواند جهت غنی سازی گوشت طیور مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: امگا، 3، جوجه گوشتی، روغن ماهی، عملکرد، _ کلسترول
  • حمیدرضا علی اکبر پور، عبدالرضا کامیاب، احمد قدرت نما، دردی قوجق صفحه 109
    در این آزمایش اثر سه سطح متفاوت تعادل الکترولیتی جیره بطور متوسط در مقادیر250، 183 و 114 میلی اکی والان برکیلوگرم روی عملکرد جوجه های گوشتی مورد آزمون قرار گرفت. این بررسی با 486 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه آرین در یک طرح بلوک تصادفی در3 تکرار به انجام رسید. در هر تکرار 54 قطعه جوجه لحاظ گردید. جیره های غذائی بطور آزاد درسه مرحله تغذیه ای وطی 42 روز در اختیار جوجه ها قرار داده شد و در پایان هر مرحله تغذیه ای نیزمیزان سدیم، پتاسیم وکلرخون و همچنین درپایان 42روزگی میزان خاکستر استخوان ساق پا درگروه های آزمایشی بررسی گردید. دراین آزمایش هنگام مرحله آغازین پرورش با افزایش تعادل الکترولیتی جیره مصرف خوراک و میزان رشد بطور معنی داری کاهش یافت (P<0.05) و پس از آن درمراحل رشد و پایانی با افزایش تعادل الکترولیتی جیره تفاوت معنی داری در عملکرد جوجه ها مشاهده نگردید (P>0.05). در هر سه مرحله تغذیه ای با افزایش تعادل الکترولیتی جیره میزان سدیم وکلرخون بترتیب افزایش وکاهش یافتند ولی تغییرات قابل ملاحظه ای در غلظت پتاسیم خون گروه های آزمایشی مشاهده نشد.همچنین بر اساس نتایج تفاوت معنی داری درمیزان خاکستر استخوان پا درگروه های موردآزمایش مشاهده نشد (P>0.05) وافزایش تعادل الکترولیتی جیره تاثیری در شیوع سندرم آسیت و دیسکندروپلازیای استخوان درشت نی نداشت. نتایج این آزمایش نشان می دهد تغییر تعادل الکترولیتی جیره بطور میانگین در دامنه 114 تا 250 میلی اکی والان برکیلوگرم جیره اثر معنی داری بر عملکردجوجه های گوشتی در پایان 42 روزگی ندارد.
    کلیدواژگان: جوجه های گوشتی، تعادل الکترولیتی جیره، مقایسه
  • شیرین هنربخش، مجتبی زاغری، محمود شیوازاد صفحه 117
    تاثیر شوری آب و بتائین با استفاده از طرح کاملا تصادفی به روش فاکتوریل روی عملکرد رشد 576 قطعه جوجه گوشتی نر، در یک دوره 6 هفته ای آزمایش شد. سه سطح کلرورسدیم (0، 1000 و 2000 میلی گرم در لیتر) و چهار سطح بتائین (000/0، 075/0، 150/0 و 225/0 درصد) به ترتیب به آب آشامیدنی و جیره پایه اضافه شده و مورد تغذیه آزاد قرار گرفتند. در پایان دوره، خصوصیات لاشه (شامل بازده لاشه، درصدهای ران، عضله سینه، کبد، چربی حفره بطنی و قلب) 96 قطعه از این پرندگان مورد بررسی قرار گرفت. افزایش سطح شوری آب و بتائین در سنین 21، 28 و 42 روزگی منجر به افزایش وزن بدن و بهبود ضریب تبدیل غذایی گردید)05/0> P (. افزایش سطح کلرورسدیم آب، نسبت به گروه کنترل، میزان خوراک مصرفی دوره های 11 تا 21 روزگی و 29 تا 42 روزگی را به ترتیب 12% و 7% افزایش داد)01/0> P (. مقادیر بالای کلرورسدیم آب، وزن عضله سینه را 7% بالا برد)01/0> P (. اثر متقابل بین سطوح کلرورسدیم و بتائین بر روی میانگین افزایش وزن بدن و بهبود ضریب تبدیل غذایی در سن 21 روزگی معنی دار بود)05/0> P (. طبق نتایج حاصله احتمالا بتائین در محافظت از اپی تلیوم روده در برابر عامل بر هم زننده تعادل اسمزی (آب شور) شرکت می کند، شرایط هضم و جذب را در دستگاه گوارش بهبود می بخشد و منجر به استفاده بهتر از مواد مغذی می شود.
    کلیدواژگان: جوجه گوشتی، بتائین، عملکرد رشد، خصوصیات لاشه، _ آب شور
  • محمد علی رجایی اربابی، حسین عمرانی، سیروس امیری نیا، رسول واعظ ترشیزی، اردشیر نجاتی جوارمی، سعید اسماعیل خانیان، امیر میرهادی صفحه 129
    در این تحقیق به بررسی چگونگی تکثیر و چندشکلی در هشت جایگاه ریزماهواره ای دو نوکلئوتیدی که برای بلدرچین ژاپنی اختصاصی بودند پرداخته شد. آغازگرهای مورد نظر در 200 پرنده از ایستگاه تحقیقاتی بناب آزمایش شدند. نمونه ها از چهار سویه Tuxedo، Golden، Pharach و Panda گرفته شده بودند. در مجموع تمامی جایگاه ها پلی مرف بودند بجز جایگاه های GUJ0001 و GUJ0041 بترتیب در سویه های Panda و Tuxedo که یک شکل بودند. پارامترهای مختلف تنوع درون جمعیتی برای جمعیت مورد نظر بررسی شد. میانگین هتروزایگوسیتی بدست آمده برای کل جایگاه ها 366/0 بود، همچنین میزان میانگین هتروزایگوسیتی بدون احتساب جایگاه مونومورف 374/0 برآورد گردید. در بین جایگاه های مختلف بیشترین و کمترین میزان PIC و شاخص اطلاعات شانون به ترتیب برای جایگاه هایGUJ0059 وGUJ0001 بدست آمد. نتایج این مطالعه نشان میدهند که علیرغم اعمال انتخاب برای سالیان متمادی و نیز سیستم جفت گیری بسته در این جمعیت هنوز سطح نسبتا بالایی از چندشکلی در جمعیت مورد نظر وجود دارد.
    کلیدواژگان: هتروزایگوسیتی، ریزماهواره ها، بلدرچین ژاپنی، _، چند شکلی
  • پروین شورنگ، علی نیکخواه، احمد زارع شحنه، غلامرضا رئیسعلی، محمد مرادی شهر بابک، علی اصغر صادقی صفحه 137
    به منظور تعیین اثرات پرتوتابی گاما بر تجزیه پذیری ماده خشک و پروتئین خام و تعیین نوع پروتئین قابل تجزیه کنجاله منداب فرآیند شده با دزهای صفر، 25، 50 و 75 کیلوگری (Kilogray) پرتو گاما درشکمبه گاو، آزمایشی با تلفیق روش کیسه های نایلونی و تکنیک الکتروفورز ژل پلی آکریلامید(SDS-PAGE) انجام شد. با استفاده از تکنیک کیسه های نایلونی متحرک قابلیت هضم پروتئین خام در روده تعیین شد. تفاوت معنی دار(05/0›P) بین فراسنجه های مختلف تجزیه پذیری و تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک و پروتئین خام کنجاله منداب فرآیند نشده و فرآیند شده مشخص شد. تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک و پروتئین خام کنجاله منداب فرآیند نشده و فرآیند شده با دزهای 25، 50، 75 کیلوگری پرتو گاما در سرعت عبور 5 درصد در ساعت به ترتیب 8/67، 1/61، 1/54 و 5/50 درصد و 9/65، 4/53، 9/47 و 5/44 درصد بود. دو نوع پروتئین عمده در کنجاله منداب شامل آلبومین S2 (ناپین) با دو زیرواحد به وزن مولکولی 6/9 و 8 کیلودالتون و گلوبولین S11 (کروسیفرین) با چهار زیرواحد به وزن مولکولی 9/31، 26، 4/21 و 5/19 کیلودالتون مشخص شد که به ترتیب 24 و 51 درصد از کل پروتئین کنجاله منداب را شامل می شدند. زیرواحدهای ناپین کنجاله منداب فرآیند نشده و فرآیند شده با دزهای مختلف به ترتیب تا زمان صفر و 4 ساعت انکوباسیون مشاهده شد. تجزیه پذیری کروسیفرین کمتر از ناپین بود، به طوری که چهار زیرواحد این پروتئین در کنجاله فرآیند نشده و فرآیند شده با دزهای مختلف به ترتیب تا زمان 24 و 48 ساعت انکوباسیون در شکمبه مشاهده شد. بین قابلیت هضم پروتئین عبوری کنجاله منداب فرآیند نشده و فرآیند شده با دزهای مختلف تفاوت معنی دار (05/0›P) مشاهده شد. قابلیت هضم روده ای پروتئین خام کنجاله منداب فرآیند نشده 3/72 درصد و برای کنجاله فرآیند شده با دزهای 25، 50 و 75 کیلوگری پرتو گاما به ترتیب 2/76، 5/78 و 1/80 درصد بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که می توان از پرتو گاما برای فرآوری کنجاله منداب استفاده نمود. با افزایش دز پرتو گاما تجزیه پذیری پروتئین کنجاله منداب در شکمبه کاهش و قابلیت هضم پروتئین در روده افزایش یافت.
    کلیدواژگان: الکتروفورز، _ تجزیه پذیری پروتئین، پرتوتابی گاما، کنجاله منداب، کیسه های نایلونی
|
  • Page 11
    The present study was carried out to investigate the effects of different levels of canola meal eithr with or without phytase addition on laying hen's performance. A number of 288 layer hens (the strains of Hy-line W36) at the 60th week of age, selected as based on the same egg production percentage and body weight were, assigned to a factorial arrangement with a completely randomized design of 18 treatments (each treatment in 4 replicates). The factors included 6 levels of canola meal replacements (0, 20, 40, 60, 80 and 100%) and 3 methods of enzyme addition namely: 1-without enzyme 2-with enzyme (rations balanced with nutrient’s derived from the enzyme accounted for in feed formulation and 3-with enzyme and derived nutrients from the enzyme not taken into account in formulating the ration. The experiment was performed in three 28 day periods. The results indicated that feed intake was not affected by canola meal and enzyme and it was not affected by the interaction between enzyme and canola meal either. Phytase and canola meal addition to layer diet had no significant effect on mass egg production. Egg weight was affected by different levels of canola meal (P<0.01). The effect of interaction between phytase supplementation and canola meal in diet was significant on egg weight (P<0.05). Egg mass didn’t affect by canola meal, phytase and their interaction (P>0.05).There were no significant effects of different levels of canola, enzyme and their interaction on body weight changes, soft and cracked shell egg percentage and FCR (P>0.05). The effect of canola meal and phytase on toe ash as well as its Ca and P content was significant (P<0.01).
  • Page 21
    The effect of in ovo injection of olive leaf extract as a growth promoter antibiotic was studied on hatchability, day old chick weight, growth rate, feed conversion ratio, mortality and carcass efficiency. Three hundred and twenty eggs were divided into 4 groups, and injected on day 18. Treatments consisted of: 1- control (no injection). 2- injection of 1 ml of distilled water in air sac (DW), 3- injection of 1 ml olive leaf extract containing 0.75% of oleuropein (OL0.75) in the air sac. 4- Injection of 1 ml of olive leaf extract contain 0.9% of oleuropein (OL0.9) in air sac. No significant differences were observed in hatchability and in day old chick weight in eggs treated with olive leaf extract. OL0.9 treatment resulted in lowest mean live weight (P<0.05). Feed intake was not significantly affected by in ovo injection. The highest feed conversion ratio was observed in OL0.9 treatment during the final rearing period. Mortality was not found to be significantly different. Plucked carcass weight ecreased in eggs injected with 0.9% OL and the weight of bursa of fabricius was decreased in OL0.75 and in OL0.9 treatments (P<0.05). Other carcass parameters were not significantly affected by the treatment. It is concluded that a low dose of olive leaf extract may be recommended to promote egg quality, though more research is needed for further clarification.
  • Page 39
    One of the traits of the greatest financial impact on sheep production is the number of lambs weaned per ewe with FecB considered as the most well known major gene concerned with this trait. In order to conduct a marker assisted introgression (MAI) program the presence of FecB responsible mutation in Afshari sheep breeding flock was surveyed. Direct test to detect FecBB allele was conducted on 74 DNA samples through PCR-RFLP assay. Also the polymorphism content of the breeding flock was investigated by genotyping of one hundred randomly sampled animals at eighteen microsatellite loci selected on the chromosomes that did or did not carry introgressed gene. Except for MCMA26 monomorphic locus, other microsatellite loci exhibited a moderate level of polymorphism. As such a total of 102 alleles were detected with a mean number of 6 alleles per locus. A full characteristics assay of this set of seventeen polymorphic loci was carried out, generating allele frequency distributions that were employed to estimate genetic parameters of these loci, including expected heterozygosity, polymorphism information content (PIC), probability of identity (I), and discrimination power (D). The average expected heterozygosity was 0.72 (SD=0.07) and the average PIC were 067 (SD=0.08). Cumulative value of I corrected for linked loci was estimated as 3.128E-13. The results of microsatellite analysis indicated that, despite the selective breeding along with closed flock system over a number of generations, a relatively high level of allelic variability still exists in the breeding flock. Besides, the results of banding patterns from AvaII digestion of PCR products indicate the absence of FecB mutation in this elite flock. These observations demonstrate the applicability of marker data and would assist in making decisions on starting MAI program for an inclusion of FecB gene into the Afshari breed.
  • Page 49
    Honeybees like the other animal creatures require proteins, fats, carbohydrates, minerals vitamins and water for their maintenance, growth and reproduction. Normally they obtain their nutritional requirements from flowers but there are times when there aren’t sufficient flowers within reach they become in need of supplemental feeding. Some such nutritional substances as soybeans, glutens, yeasts, oilseed meals, milk powder, egg powder and others, are used as protein supplements, but their efficiency and digestibility are unknown as yet. In this research 6 diets comprised of 3 protein supplements (corn gluten, soybean meal and bakery yeast) at two levels of protein content (20 and 25%) along with 4000 kcal/kg GE of dry matter and sugar syrup (as control) were employed in a completely randomized design of 5 replicates (nucleuses). Data for body weight, carcass protein and fat percentage, as well as feed consumption were gathered and analyzed using SAS software. Results indicated that the difference between treatments was significant (P<0.01) for: feed consumption, feeding period, carcass protein, fat percentage a well as for body weight in worker group of bees.
  • Page 57
    Twenty four multiparous Holstein cows in their early stage of lactation with a mean of 59±20 DIM and a mean of 615±40.5 Kg of BW were employed in a complete randomized block design to evaluate the effects of different levels of sugar beet pulp in a partial replacement for alfalfa, the only source of forage in their previous diet (treat 1, 0% beet pulp and 35% alfalfa, treat 2, 6% beet pulp and 28% alfalfa, and treat 3, 12%beet pulp and 22% alfalfa) on milk yield and composition, dry matter intake, chewing activity, rumen and fecal pH, blood metabolites and digestibility of nutrients. The experiments were based on the new effective fiber hypothesis. Diets were formulated to contain 19.3% crude protein and 32.5% neutral detergent fiber.Cows were divided in three equal groups, each group receiving one of the diets in the form of TMR. There was not any treatment effect observed on DMI, milk yield and composition, and on fat corrected milk. Time of ruminating activities were significantly different among treatments (p<0.05).Chewing activity per kilogram of DMI, and forage NDF intake also were of significant differences(p<0.05). Rumen pH was of significant difference among treatments (p<0.05). Experimental diets did not show any significant effects on fecal pH, BW and BCS during the whole experimental period. Blood metabolites and digestibility of nutrients did not also differ among treatments.
  • Page 75
    A pedigree file of 382831 Holstein cows and bulls, collected from herds registered by Animal Breeding Center of Iran during 1967 to 1999, was used to calculate the inbreeding coefficient. The mean inbreeding coefficient for the whole population (male and female), on a base year of 1946, was 0.184%. The means for cows (94 percent of the whole population) and bulls (6 percent of the whole population) were 0.180% and 0.240%, respectively. Minimum inbreeding coefficient was zero, while the maximum values were 39.844, 39.844, and 25.780 for the whole population, cows and bull populations, respectively. In this population 9.5, percent of animals were inbred with a mean inbreeding coefficient of 2.175%. The regression coefficients of inbreeding on year for the whole population and for the population of cows were similar and positive (0.021%). This regression was positive for bulls but higher than that for the population of cows (0.026%).
  • Page 83
    The availability of the saturated DNA marker maps in livestock has made it possible to locate quantitative trait loci (QTL) in these domestic animals. The objective of this research was to investigate the principles of applying the simple regression for QTL analysis in paternal half-sib (PHS) design commonly used in livestock species. The theoretical aspects of the simple regression approach for QTL mapping in PHS design were studied. Simulation study showed that the power of QTL detection using the regression method increased as the sample size and QTL effect increased. Also increasing family size led to improved precision and accuracy of QTL parameters (estimates of QTL location and effect). The experimental beef cattle weaning data recorded on 366 animals from three half-sib families genotyped for 189 microsatellite markers were analyzed exploiting the simple regression approach. The results revealed two large QTL affecting weaning weight. The two detected QTL were located on Bovine chromosome 14 (BTA14) and (BTA16) at 29 and 81 cM, respectively.
  • Page 95
    This study was conducted to determine the effects of four different dietary levels of fish oil on performance, fatty acids composition, cholesterol and triglyceride in liver, breast and thigh muscle of broiler chicks. Two hundred and forty d-old male broiler chicks in a completely randomized design were allotted with four replicates. Broilers were fed isonitrogenous and isoenergetic diets containing 0, 1, 2 and 3% fish oil levels (treatments 1, 2, 3 and 4 respectively) ad-libitum in both starter (11 to 21 d) and growth periods. During the final week of the experiment (42 to 49 d) fish oil was removed from the diets. All of experimental groups were fed with the same diet to 10 d-old. The body weight gain, as well as feed efficiency were higher in broilers fed with fish oil as compared with control. The differences in feed intake were not significant. The fatty acid profiles in tissues were altered by fish oil. The effects of different levels of FO were not significant on cholesterol and triglyceride, except for the concentration of cholesterol in liver (p<0.05), that was lowered with 3% FO, but after withdrawal of FO from diet (49 days of age) the concentration of cholesterol and triglyceride significantly decreased in thigh and liver samples (p<0.05). Increased levels of fish oil clearly increased the amount of? -3 and? -6 polyunsaturated fatty acids in liver, breast an thigh muscle (p>0.05), and increased? -6 linoleic acid only at 42 days of age which was significant in liver tissue. In conclusion, the addition of FO in diet up to 2-3% and removing of FO during the last week and before slaughtering of the birds can be used for enrichment of meat.
  • Page 109
    The effect of three different levels of dietary electrolyte balance (DEB), in mean values of 114, 183 and 250 (mEq/kg), on broiler performance was evaluated. A number of 486 Arian male chicks were employed in a randomaized block design of three replicates and 54 chicks in each level replication. Diets were available to chicks ad lib and in three dietary phases. Serum Na+,K+, Cl- concentrations were measured at the end of each dietary phase. Leg bone(Tibia) ash content in each experimental group was tested at the end of day 42. In starter phase, feed intake and weight gain were decreased significantly by rising DEB (p<0.05). After that, no response was detected in on broiler performance in grower or finisher phases by an increase in DEB (p>0.05). In all the three phases, rise in DEB increased serum Na+,while decreasing serum Cl-, but having no significant effect on serum K+. As well, there was no significant differences observed among leg bone ash in different experimental groups (p>0.05) In addition, an increase in DEB did not have any effect on either Ascites syndrome or Tibia Dyschondroplasia. The results of this study have finally shown that DEB changes in a range of 114 to 250 mEq/kg of diet have no significant effect on broiler performance as observed throughout the experiment.
  • Page 117
    The effect of saline water and dietary betaine on growth performance of 576 male broiler chicks from 11 to 42 days of age, and on carcass composition (percentages of carcass, sartorial, breast, liver, abdominal fat and heart) of a sub sample of 96 birds was studied in a CRD experiment. Three dose levels of sodium chloride (0, 1000 and 2000 mg/L) and 4 levels of betaine (0.000, 0.075, 0.150 and 0.225 percent) were added to drinking water and basal diet, respectively. Feed was provided ad libitum and water in free access. Data showed that betaine supplementation and added NaCl in water increased and improved body weight and FCR, respectively (P< 0.05). Feed intake increased through a consumption of high levels of added NaCl, at the 11 to 21 and 29 to 42-d age periods(P< 0.01). Chicks which consumed higher levels of NaCl in water showed higher percentages of breast (P< 0.01). Interaction between betaine and water salinity was significant on body weight and FCR at 21-d age experimental period(P< 0.05). The data imply that betaine supplementation may have been involved in protection of intestinal epithelium against osmotic disturbance (saline water), improved digestion and absorption conditions of the gastrointestinal tract and amended the usage of nutrients.
  • Page 129
    Proliferation trend and polymorphism in 8 microsatellite dinucleotidalloci, a characteristic of Japanese quail, were described in the present study. The primers concerned were tested in 200 birds from Bonab Research Station. Samples were taken from four strains of Pharach, Golden, Tuxedo, and Panda. In total, all loci were polymorphic, except for GUJ0001 and GUJ0041 in respective strains of Panda and Tuxedo which were monomorphic. Various interpopulation variability parameters were studied for the tudy population. The average heterozygosity for all loci was 0.366. Furthermore the average rate of heterozygosity, without an inclusion of monomorphic loci, was estimated as 0.374. Maximum and minimum polymorphism Information content (PIC) and Shannon Information Index (I) were respectively obtained for GUJ0059 and GUJ0001 loci. Results indicate that in spite of selection for successive years along with closed mating system, there still exists a rather high level of polymorphism in the study population.
  • Page 137
    This study was carried out to determine the effects of gamma irradiation on dry matter (DM) and on crude protein (CP) degradation of rapeseed meal, using nylon bags and SDS-PAGE techniques. Ruminal nylon bags of either untreated or irradiated rapeseed meal at doses of 25, 50 and 75 kGy were suspended in the rumen of four non-lactating Holstein cows for up to 48 h. Intestinal crude protein digestibility was assessed using mobile nylon bag technique. Subunits of rapeseed meal proteins and disappearance patterns were traced and determined using sodium dodecyl sulphate polyacrylamid gel electrophoresis and densitometrical scanning. There were significant differences (P<0.05) observed (for DM and CP degradation characteristics and for effective degradability values) between untreated and gamma irradiated rapeseed meals. Gamma irradiation decreased wash-out fractions, degradation rate as well as effective degradability while increasing potentially degradable fractions of DM and CP. The effective DM and CP degradability of untreated and gamma irradiated rapeseed meal (at a rumen outflow rate of 0.05/h) were 67.8, 61.1, 54.1 and 50.5 % for DM, and 65.9, 53.4, 47.9 and 44.5 % for CP, respectively. According to slab gel analysis, rapeseed meal proteins were composed of two major components of napin and cruciferin, accounting for approximately 24 and 51 percent of the total meal proteins, respectively. Both proteins were multi-subunits. The molecular weights of 31.9, 26.0, 21.4, 19.5 kDa for cruciferin subunits and 8.0, 9.6 kDa for napin subunits were observed. Electrophoretic and densitometric analyses of untreated rapeseed meal protein residues revealed that napin subunits were degraded completely within 2 h, whereas the four subunits of cruciferin were not degraded even after 24 h of incubation. In gamma irradiated rapeseed meal, napin subunits were resistant until 12 h of incubation. The four subunits of cruciferin were not degraded even after 48 h of incubation. There were differences observed (P<0.05) between crude protein digestibility of untreated and gamma irradiated rapeseed meals. Crude protein digestibility of untreated, 25, 50 and 75 kGy gamma irradiated rapeseed meals were 72.3, 76.2, 78.5 and 80.1 %. The results finally indicate that gamma irradiation of rapeseed meal appears to be effective in decreasing ruminal protein degradability and increasing intestinal protein digestibility.