فهرست مطالب

نشریه به زراعی نهال و بذر
سال بیست و پنجم شماره 2 (1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/10/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • احمد جعفرنژاد صفحه 117
    به منظور تعیین مناسب ترین تاریخ کاشت ارقام گندم دارای تیپ های رشد متفاوت آزمایشی در سه تاریخ کاشت 20 مهر، 15 آبان و 10 آذر با شش رقم گندم پیشتاز و مرودشت (بهاره)، توس و الوند (بینابین)،MV17 و الموت (زمستانه) به صورت کرت های خرد شده در سه تکرار، طی دو سال زراعی 84-1382 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی نیشابور اجرا شد. تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد اثر تاریخ کاشت بر تعداد سنبله در مترمربع، وزن تک دانه، ارتفاع بوته و تعداد روز تا ظهور سنبله معنی دار بود، ولی اثر آن بر میانگین عملکرد دانه معنی داری نبود، که علت اصلی آن شرایط آب و هوایی متفاوت دو سال آزمایش بود. اثر متقابل سال × تاریخ کاشت بر عملکرد دانه معنی دار بود (P<0.05)، به طوریکه در سال اول، بیشترین عملکرد دانه در تاریخ کاشت اول (8804 کیلوگرم در هکتار) و سال دوم در تاریخ کاشت سوم (7707 کیلوگرم در هکتار) ثبت شد. افت شدید دمای هوا در فروردین ماه سال دوم آزمایش به کمتر از 7- درجه سانتیگراد به کشت های دیر، به دلیل عدم برخورد مراحل حساس نموی، در مقایسه با کشت زود خسارت کمتری وارد شد و در نتیجه درصد کاهش عملکرد نیز کمتر بود. اثر متقابل تاریخ کاشت × رقم معنی دار بود (P<0.01)، بنابراین واکنش تیپ های مختلف گندم به تاریخ کاشت متفاوت بود. بطوریکه با تاخیر در کاشت، عملکرد ارقام زمستانه بیشتر (12 درصد) از ارقام بینابین و بهاره کاهش یافت که دلیل اصلی آن کاهش تعداد سنبله در واحد سطح بود. البته بخشی از کاهش عمکرد دانه با افزایش وزن هزار دانه جبران شد. نتایج این تحقیق نشان داد مناسب ترین تاریخ کاشت تیپ های زمستانه اواسط مهر و تیپ های بهاره نیمه اول آبان بود. در شرایط مناطق معتدل مانند نیشابور تیپ های بهاره از عملکرد بیشتری نسبت به ارقام زمستانه و بینابین برخوردارند و برای حصول به حداکثر تولید، کشت این نوع ارقام توصیه می شود.
    کلیدواژگان: گندم، تیپ رشد، تاریخ کاشت، عملکرد دانه، وزن هزار دانه
  • سیروس محفوظی، سید شهریار جاسمی، محسن اسماعیل زاده مقدم صفحه 137

    افزایش عملکرد دانه در ارقام جدید عموما از طریق افزایش تعداد دانه و به ویژه دانه های انتهایی (Distal) با وزن کمتر درسنبلچه بوده است. با وجود این دانه های انتهایی به دلیل اندازه کوچک و سبکی وزن نسبت به دانه های پایه ای (Basal) باعث کاهش میانگین وزن دانه اکثر ارقام جدید گندم در زراعت آبی شده است. این تحقیق با هدف بررسی تعیین سهم وزن دانه های پایه ای و انتهایی سنبلچه در عملکرد دانه پنج ژنوتیپ گندم نان زمستانه بر پایه طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در دو شرایط آبیاری معمول و قطع آبیاری بعد از گرده افشانی در کرج و اردبیل و به مدت دو سال زراعی 84-1382 انجام شد. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که رقم گاسپارد با عملکرد دانه به میزان 7288 کیلوگرم در هکتار در شرایط آبیاری معمول بالاترین عملکرد دانه را داشت ولی در شرایط تنش ژنوتیپ ها از نظر عملکرد دانه تفاوتی نشان ندادند. تجزیه واریانس مرکب برای صفت دانه های انتهایی و پایه ای در هر دو شرایط آبیاری معمول و تنش خشکی آخر فصل نشان داد که اثر موقعیت دانه (ژنوتیپ) در سطح احتمال آماری 1% معنی دار بود. در شرایط آبیاری معمول اثر متقابل سال × مکان و در شرایط تنش اثر متقابل مکان × موقعیت دانه (ژنوتیپ) در سطح احتمال آماری 1% معنی دار بودند. میانگین وزن دانه های پایه ای (A، B) در شرایط تنش 38 میلی گرم و در صد سهم آنها در عملکرد دانه 27.5% ولی میانگین وزن دانه های انتهایی C و D به ترتیب 32 و 30 میلی گرم و در صد سهم آنها در عملکرد دانه به ترتیب 23 و 22 درصد بود. در شرایط آبیاری معمول وزن دانه های A، B، C و D به ترتیب 45، 44، 37 و 36 میلی گرم و سهم آنها در عملکرد دانه به ترتیب 28، 27، 23 و 22 درصد بود. در شرایط تنش در ژنوتیپ C-80-10 وزن دانه های پایه ای (40.1 میلی گرم) و دانه های انتهایی (32.3 میلی گرم) بودند که نسبت به ژنوتیپ های دیگر اختلاف کمتری بین وزن دانه های پایه ای و انتهایی وجود داشت و عملکرد دانه این ژنوتیپ در شرایط تنش کاهش کمتری نسبت به شرایط آبیاری در مقایسه با دیگر ژنوتیپ ها داشت و در شرایط آبیاری معمول نیز وزن دانه های پایه ای و انتهایی ژنوتیپ مذکور به ترتیب 48.1 و 39 میلی گرم بود. با توجه به تفاوت ژنوتیپ ها، برای افزایش پتانسیل عملکرد دانه (به ویژه در شرایط تنش خشکی) تحقیقات بیشتری بر روی نقش وزن دانه های انتهایی و پایه ای بر عملکرد دانه در خزانه ژنی گندم پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: گندم، تنش خشکی، دانه های پایه ای، دانه های انتهایی، سنبلچه، پتانسیل عملکرد دانه
  • زهرا قهرمانی، حمید عبدالهی، اسلام مجیدی هروان، غلامرضا صالحی جوزانی صفحه 153

    باکتری عامل بیماری آتشک (Erwinia amylovora) به طور طبیعی نظام دفاع اکتسابی گیاه میزبان را تحریک می کند، لیکن تا کنون کارآیی تحریک مصنوعی این نظام دفاع اکتسابی گیاه میزبان علیه بیماری آتشک در کاهش بروز خسارت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این تحقیق به منظور بررسی اثر تحریک این نظام دفاع اکتسابی گیاه میزبان علیه بیماری آتشک با استفاده از اسید سالیسیلیک بر روی شدت و زمان نکروز حاصل از عامل بیماری در ژنوتیپ های مختلف درخت سیب (.Malus domestica Borkh) و گلابی (Pyrus communis L.) با حساسیت های متفاوت به بیماری انجام شد. به این منظور پایه های سیب MM-111 (متحمل) و MM-106 (نیمه حساس) و ارقام گلابی هاروسوئیت (Harrow Sweet) (متحمل) و اسپادونا (Spadona) (نیمه حساس) بوسیله کشت ساقه آنها در محیط درون شیشه مستقر و پرآوری شدند. ارزیابی شدت بیماری با استرین Ea273 باکتری عامل بیماری آتشک به صورت کشت توام با آلوده سازی تحتانی انجام شد. تیمارهای اسید سالیسیلیک شامل دو گروه تیمارهای غلظتی (0.05، 0.1، 0.5، 1، 2، 5 و 10 میلی گرم در لیتر و صفر بعنوان شاهد) و زمانی (1، 3، 5 و 7 روز قبل از کشت توام و تیمار همزمان بعنوان شاهد) بودند. تاثیر سالیسیلیک اسید روی بروز بیماری با شاخص های سرعت پیشرفت نکروز، تعداد میانگره های آلوده شده و تغییرات pH محیط رشد در یک دوره 240 ساعته پس از مایه زنی بررسی شد. داده ها نشان داد که اسید سالیسیلیک در درخت سیب نه تنها قادر به مهار بیماری نشد، بلکه توسعه بیماری را تشدید کرد، در حالیکه در گلابی میزان آلودگی بیماری بطور معنی داری کاهش یافت. مقایسه نتایج تیمارهای زمانی و غلظتی نشان دهنده کارآیی بیشتر تیمارهای زمانی زود هنگام در کاهش آلودگی بیماری در گونه گلابی است. نتیجه گیری می شود که اثر متقابل نظام دفاع اکتسابی گیاه میزبان با باکتری در دو گونه سیب و گلابی متفاوت می باشند و فقط در گلابی ساز و کار نظام دفاع اکتسابی می تواند بعنوان راهبردی موثر در مدیریت و کاهش خسارت بیماری مدنظر قرار گیرد.

    کلیدواژگان: آتشک، نظام دفاع اکتسابی، سیب، گلابی، اسید سالیسیلیک
  • ابوالفضل فرجی صفحه 169
    به منظور ارزیابی تحمل به تنش خشکی و گرما در ارقام جدید کلزا، آزمایشی در دو سال زراعی 86-1384 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبد انجام شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در دو شرایط آبیاری تکمیلی و دیم بر روی دو رقم هایولا 401و آرجی اس 003 و در تاریخ های مختلف کاشت اجرا شد. نتایج نشان داد که در تمام شرایط در تیمارهای تنش و بدون تنش، عملکرد دانه و درصد روغن هیبرید هایولا 401 به طور قابل توجهی بیشتر از رقم آرجی اس 003 بود. میانگین عملکرد دانه هایولا 401 و آرجی اس 003 به ترتیب در شرایط بدون تنش 4455 و 3480 کیلوگرم در هکتار، تنش خشکی 3718 و 2994 کیلوگرم در هکتار، تنش گرما 583 و 340 کیلوگرم در هکتار و تنش همزمان خشکی و گرما 349 و 217 کیلوگرم در هکتار بود. میانگین درصد روغن هیبرید هایولا 401 و رقم آرجی اس 003 نیز به ترتیب در شرایط بدون تنش 44.0 و 42.3 درصد، تنش خشکی 42.3 و 40.4 درصد، تنش گرما 32.5 و 27.7 درصد و تنش همزمان خشکی و گرما 31.2 و 29.4 درصد بود. بر اساس شاخص های تحمل به تنش، تحمل به تنش های خشکی، گرما و همزمان خشکی و گرما در هایولا 401مناسب تر از آرجی اس 003بود. بنابراین برای مناطق با تنش گرما و خشکی انتهای فصل رشد، هیبرید هایولا 401مناسب تر از رقم آرجی اس 003 می باشد و برای کشت در آن مناطق توصیه می شود.
    کلیدواژگان: کلزا، تنش گرما، تنش خشکی و شاخص های تحمل به تنش، عملکرد دانه، درصد روغن
  • آیدین حمیدی، رجب چوکان، احمد اصغرزاده، مجید دهقان شعار، امیر قلاوند، محمدجعفر ملکوتی صفحه 183

    باکتری های افزاینده رشد گیاه نقش مهمی در مدیریت پایدار حاصلخیزی و تولید بوم نظام های زراعی دارند. به منظور بررسی اثر باکتری های ازوتوباکتر کروکوکوم، آزوسپیریلوم برازیلنس، آزوسپیریلوم لیپوفروم و سودوموناس فلورسنس بر ظهور و استقرار گیاهچه و عملکرد دانه دورگ های ساده دیررس ذرت 700، 704 و دورگ امیدبخش B73×K18، پژوهشی در سال های 1383 و 1384 در مزرعه 400 هکتاری موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. تیمارهای تلقیح جداگانه بذر دورگ ها با هر باکتری، مخلوطی از دو و سه جنس باکتری و عدم تلقیح (شاهد) و صفات بررسی شده، درصد اولیه و نهایی ظهور، زمان ظهور 50 درصد، زمان نهایی و میانگین زمان ظهور گیاهچه، سرعت ظهور و سرعت تجمعی ظهور گیاهچه، شاخص ظهور گیاهچه، ارتفاع و سطح برگ، وزن خشک بوته و شاخص بنیه گیاهچه در مزرعه (30 روز پس از کاشت) و عملکرد دانه در هکتار بودند. نتایج نشان داد که کلیه صفات تحت تاثیر دورگ های ذرت و باکتری ها قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مایه تلقیح مخلوط سه جنس باکتری سبب بیشترین افزایش درصد و سرعت ظهور گیاهچه و صفات مرتبط و عملکرد دانه دورگ ها شد به طوری که موجب 8 درصد ظهور نهایی و سرعت ظهور گیاهچه و 6 درصد شاخص ظهور گیاهچه را افزایش داده و تلقیح بذر دورگ 700 با باکتری های سه جنس در سال دوم با عملکرد دانه 18711 کیلو گرم در هکتار نسبت به شاهد 32 درصد افزایش یافت و به ترتیب مایه تلقیح دارای دو باکتری ازوتوباکتر کروکوکوم و سودوموناس فلورسنس و تلقیح جداگانه بذر با هر یک از آن ها تاثیر بیشتری داشت. همچنین دورگ 704 بیش از دیگر دورگ ها تحت تاثیر مثبت این باکتری ها قرار گرفت و دورگ های B73×K18 و 700 در مرتبه های بعدی قرار داشتند. بررسی رابطه صفات نیز همبستگی بالای آن ها را مشخص ساخت. بنابراین، بر اساس نتایج این پژوهش این باکتری ها تاثیر قابل ملاحظه ای در افزایش میزان و سرعت ظهور و بنیه گیاهچه و عملکرد دانه دورگ های ذرت دیررس مورد مطالعه در شرایط مزرعه داشتند.

    کلیدواژگان: دورگ های دیررس ذرت، باکتری های افزاینده رشد گیاه، ظهور و استقرار گیاهچه، عملکرد دانه
  • سیداصغر موسوی، رحیم علیمحمدی، مریم تاتاری صفحه 207

    به منظور بررسی اثر کم آبیاری در طی مراحل مختلف فنولوژیک ی رشد و نمو میوه بر عملکرد بادام رقم مامایی، این پژوهش به صورت چهار آزمایش جداگانه انجام شد. تیمارها کم آبیاری در هر آزمایش شامل T1 (آبیاری کامل باتوجه به نیاز آبی گیاه، %100= ETc)، T2 (آبیاری با 80 در صد نیاز آبی گیاه، %80= ETc)، T3 (آبیاری با 40 درصد نیاز آبی گیاه، %40= ETc) و T 4 (بدون آبیاری) بودند. تیمارهای کم آبیاری در آزمایش اول، از زمان تمام گل تا 60 روز پس از آن، در آزمایش دوم از 60 روز تا 90 روز پس از تمام گل و در آزمایش سوم از 90 تا 150 روز پس از تمام گل (زمان برداشت)، هر یک به طور جداگانه در قالب بلوک های کامل تصادفی در دو سال زراعی اعمال شدند. در آزمایش چهارم که در قالب آزمایش کرت های خرد شده اجرا گردید، مراحل مختلف فنولوژیکی رشد و توسعه میوه شامل مراحل رشد میوه، رشد مغز، دوره قبل از برداشت و دوره پس از برداشت، به عنوان کرت های اصلی و تیمارهای کم آبیاری به عنوان کرت های فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که تیمارهای کم آبیاری در آزمایش اول (مرحله رشد میوه) باعث کاهش معنی دار اندازه میوه و افزایش ریزش میوه و در آزمایش دوم (مرحله رشد مغز) باعث کاهش وزن تر میوه و وزن تر و خشک مغز گردید، اما در آزمایش سوم تاثیر معنی داری بر خصوصیات میوه و مغز نداشت. در آزمایش چهارم، با کاهش آب آبیاری میزان تراکم گل و درصد تشکیل میوه اولیه و نهایی کاهش یافت و در نهایت باعث کاهش عملکرد محصول در سال بعد گردید. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که کم آبیاری در مراحل سوم و چهارم (مراحل قبل از برداشت و بعد از برداشت) بیشترین تاثیر را بر کاهش میزان گلدهی سال بعد داشت.

    کلیدواژگان: بادام، کم آبیاری، مراحل فنولوژیکی، رشد و نمو میوه، عملکرد
  • علی مومن پور، تکتم سادات تقوی، مجتبی مهربانیان صفحه 229

    اثر کاربرد بنزیل آدنین و جیبرلین بر تولید ساقه های رونده و مقایسه برخی صفات رویشی در سه رقم توت فرنگی در دو آزمایش جداگانه و در دو سال متوالی 1385 و 1386 در آزمایشگاه ها و گلخانه های علوم باغبانی دانشگاه تهران بررسی شد. در سال اول (1385)، آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور رقم و تیمار هورمونی و با سه تکرار انجام شد. رقم های توت فرنگی شامل پاجارو، کوئین الیزا و پاروس و تیمارهای هورمونی شامل تیمار شاهد (صفر پی پی ام) و تیمار مخلوط بنزیل آدنین 1200 پی پی ام و جیبرلین 300 پی پی ام بود که در دو نوبت اردیبهشت و تیرماه روی گیاهان محلول پاشی شد. در سال دوم (1386)، آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور رقم و تیمار هورمونی و در پنج تکرار انجام شد. رقم های توت فرنگی همان ارقام آزمایش سال اول بود و تیمارهای هورمونی در پنج سطح بودند. در سال اول اثر تیمار هورمونی روی هیچ یک از صفات معنی دار نشد. در سال دوم نتایج نشان داد اثر تیمار هورمونی بر همه صفات اندازه گیری شده معنی دار بود. بیشترین تعداد کل گیاهان دختری با تیمار هورمونی دوم شامل مخلوط بنزیل آدنین 1200 پی پی ام و جیبرلین 300 پی پی ام محلول پاشی شده روی گیاهان در اردیبهشت ماه به دست آمدند. قطر طوقه این گیاهان معادل 6.15 میلی متر بود که در محدوده استاندارد برای نشاء توت فرنگی قرار دارد. این تیمار به دلیل تولید حداکثر گیاهان دختری با قطر استاندارد به عنوان بهترین تیمار معرفی می شود، همچنین بیشترین تعداد ساقه های رونده در هر گیاه مادری و بیشترین قطر گیاهان دختری نیز با تیمار هورمونی شاهد (صفر پی پی ام) بدست آمدند.

    کلیدواژگان: توت فرنگی، بنزیل آدنین، جیبرلین، ساقه رونده، گیاهان دختری
|
  • A. Jafarnezhad Page 117
    To determine the optimum sowing date for bread wheat cultivars of different flowering habits (spring, facultative and winter), a field experiment was conducted in Neishabour in 2003-04 and 2004-05 cropping seasons, using split plot arrangements in a randomized complete block design with three replications. Three sowing dates were assigned to main plots; Oct. 12(D1), Nov. 06(D2) and Dec. 01(D3). Six cultivars; Pishtaz, Marvdasht (spring), Alvand, Toos (facultative) and Alamoot, MV17 (winter type) were randomized in sub-plots. Results of combined analysis of variance showed no significant differences for grain yield in different planting dates. However simple analysis of variance showed that in first year D1 produced more grain yield (8804 kg/ha) and in second year D3 was of higher grain yield (7707 kg/ha), due mainly to air temperatures below zero (-7 ° C) in spring in second year, and severe damages imposed to early sowing date. With delay in sowing date, grain yield of winter cultivars decreased more than others, because spikes/m2 decreased, however, 1000GW slightly increased. Honce, latter component contributed to increase in grain yield. Optimum sowing date for winter and spring wheat was determined as early October and early November, respectively. In conlusion, spring type cultivars are recommended in Neishabour for best performance, because they produce higher grain yield in comparison to winter type.
  • S. Mahfoozi, S. S. Jasemi, M. Esmaeilzadeh Moghaddam Page 137

    Increased grain yield in modern wheat cultivars has been achieved by increasing grain numbers in spike, which has been associated with a greater contribution of the more distal grains (C, D& E) in the wheat spikelet. However, because distal grains are smaller and lighter than basal grains (A and B) they reduce the average grain weight of modern wheat cultivars. The objectives of this study was to determine the contribution of basal (A& B) and distal (C& D) grains formed in various positions on of spikelet on winter and facultative wheat grain yield in terminal drought stress and normal irrigation conditions. The experimental design for both trials was a randomized complete block with three replications. Five winter and facultative wheat genotypes were studied in normal irrigation and terminal drought stress conditions at two locations (Karaj and Ardabil) in 2003-04 and 2004-05 growing seasons. Cv. Gaspard winter wheat had the highest grain yield (7288 kg/ha) under normal irrigation, while the genotypes grown under terminal drought stress conditions had no significant differences in grain yield. Combined analysis of variance showed that the effect of the position of grains was highly significant (P<0.01) under normal irrigation conditions. Under drought stress conditions, differences due to position of grains was significantly different (P<0.01), the position of grain × location interaction was also highly significant (P<0.01), indicating a considerable variation for this character in different environments. All genotypes had significant differences in the weight of grains in the basal (A& B =38 mg), and distal (C & D = 27-32 mg) grains in the spikelets with lighter grains in the C (32 mg) and D (27 mg) grains in spikelets. However, the weight of grains in the A and B position in the spikelets were heavier. The contribution of the basal grains to grain yield was about 28%, while the contribution of C and D grains were about 22.6% and 19.6% respectively, under terminal drought stress conditions. Breading line as C-80-10, which produced heavier basal (40 mg under stress and 48 mg under normal irrigation) and distal grains (33 and 39 mg under stress and irrigation conditions, respectively) are suitable for both emvironments. More physiology- breeding researches are needed for selection of genotypes with larger and uniform grain size for regions prone to terminal drought stress conditions in winter wheat areas of Iran.

  • Z. Ghahremani, H. Abdollahi, E. Majidi Hervan, Gh. Salehi Jouzani Page 153

    Fire blight causal agent (Erwinia amylovora) naturally induces systemic acquired resistance (SAR) in host plants. This study was carried out to evaluate the induction of SAR by salicylic acid (SA) on fire blight infections in two host plant species, apple (Malus domestica Borkh.) and pear (Pyrus communis L.). Apple rootstocks, MM-111 (tolerant) and MM-106 (moderately-susceptible) and pear cultivars, Harrow Sweet (tolerant) and Spadona (moderately-susceptible) were micropropagated and inoculated from basal parts with strain Ea273 of E. amylovora. The pathogen activity was traced by adding Green Bromo Cresol, and evaluating the pH variation in media. SA treatments were applied by concentration (0.05, 0.1, 0.5, 1, 2, 5, 10 and 0 mgl-1 as control) and days before co-culture (1, 3, 5, 7 days and 0 as control). Effects of SA on the disease development were evaluated by necrosis progress rate, as well as number of necrosed internodes in a 240 h period from inoculation. Results showed that SA did not cause similar effects on disease development in two tested host plant species, apple and pear. SAR induction by salicylic acid application, could not reduce the disease progress in tested apple rootstocks, but also increased development of bacteria on this host plant. In pear, presence of SA successfully decreased disease development rate in shoots. Results confirm that E. amylovora uses induced SAR to become more virulent in interaction with host apple tissues. It is conduded that, the interaction mechanisms of pathogen with SAR in pear and apple are different, and only in pear the SAR induction could be an efficient strategy for management and control of the disease development.

  • A. Faraji Page 169
    To evaluate drought and heat stress tolerance in new rapeseed (B. napus L.) cultivars, an experiment was conducted at Agricultural Research Station of Gonbad in 2005-2007 cropping seasons. The experiment was arranged as split plots in a randomized complete block design with three replications in two conditions, i.e. supplemental irrigation and rainfed. Five dates of sowing: 06 Nov., 06 Dec., 06 Jan., 06 Feb., and 06 March were assigned to main plots and two rapeseed cultivars; Hayola401 and RGS003 were randomized in sub-plots. Results showed that, in stress and non-stress conditions, seed yield and oil content of Hyola401 hybrid was considerably more than RGS003. The mean seed yield of Hyola401 hybrid and RGS003 was 4455 and 3480 kgha-1 in non-stress conditions, 3718 and 2994 kgha-1 in drought stress conditions, 583 and 340 kgha-1 in heat stress conditions and 349 and 217 kgha-1 in drought+heat stress conditions, respectively. The mean of oil content of Hyola401 hybrid and RGS003 was 44.0 and 42.3% in non-stress conditions, 42.3 and 40.3% in drought stress conditions, 32.5 and 27.7% in heat stress conditions and 31.2 and 29.4% in drought and heat stress conditions, respectively. Considering stress tolerance indices, drought, heat and drought and heat stress tolerance of Hyola401 hybrid was more than RGS003. Therefore, for areas prone to terminal heat and drought stresses, Hyola401 hybrid is more suitable than RGS003, and is recommended.
  • A. Hamidi, R. Choukan, A. Asgharzadeh, M. Dehghanshoar, A. Ghalavand, J. Malakouti Page 183

    Application of plant growth promoting rhizobacteria (PGPR) as biofertilizers have important role in crops productivity and yield. Bacterial biofertilizers application through seed inoculation is the most important method of application. In order to study the effect of Azotobacter chroococcum, Azospirillum lipoferum and Pseudomonas fluorescens application on late maturity maize (Zea mays L.) hybrids (SC700, SC 704 and a promising single cross; B73×K18) seedling emergence and establishment and grain yield a field experiment was conducted in two cropping seasons. Expriment treatments including hybrids seeds were inoculated with one by one bacteria and co-inoculated by two, and three bacterial combined inoculants and no inoculation as control. Characteristics measured included 50% of primary and final seedling emergence, mean and final emergence time, rate of field emergence and commulative emergence rate, field emergence index, plant height and leaf area, plant dry matter, seedling vigour index (30 days after planting) and grain yield. Results revealed that interaction of hybrids×PGPR was significant on all measured traits. Likewise, the application of inoculant of three bacteria combination had the highest promoting effect on seedling emergence rate and related traites in hybrids. Azotobacter chroococcum and Pseudomonas fluorescens and seed inoculation by single bacterium had the most growth promoting effect, respectively. Seedling emergence and other characteristics were more effected by growth promoting rhizobactoria. B73×K18 and SC700 were also affected by PGPR. There were significant relationship between different characteristics. Therefore, application of studied PGPR has considerable effect on enhancement of seedling emergence and establishment as well as grain yield in studied maize hybrids.

  • S. A. Mousavi, R. Alimohammadi, M. Tatari Page 207

    To study the effect of deficit irrigation during different phenological stages of fruit growth and development of almond (cv Mamaei) four experiments were separately carried out using radamized complete block design with three replications. In each experiment, levels of deficit irrigation were T1 (100% ETc, full irrigation), T2 (80% ETC, deficit irrigation), T3 (40% ETC, deficit irrigation) and T4 (0 % ETc, drought). In the first experiment levels of deficit irrigation were applied in fruit growth stage, in the second experiment, irrigation levels were applied in kernel growth stage, in the third experiment irrigation levels were applied in harvest stage. Each experiment were separately conducted in 2002 and 2003 growing seasons. The fourth experiment was carried out as split plot arrangement in randomized complete block design with three replications. In this experiment, the main plots were four different stages of growth including: fruit growth, kernel growth, pre-harvest period and post-harvest period. The sub-plots were different irrigation levels. Results showed that deficit irrigation significantly decreased fruit size and increased fruit drop in first experiment (fruit growth stage). Deficit irrigation decreased fruit fresh weight and kernel fresh and dry weight in kernel growth stage, but in pre-harvest period there was not significant effect on fruit and kernel characteristics. Flower bud density and proportion of initial and final fruit set decreased with deficit irrigation in fourth experiment, hence, yield decreased in following year. Results also showed that the effect of deficit irrigation during pre- and post-harvest was more pronounced on decreasing flower bud density in following growing season.

  • A. Momenpour, T. S. Taghavi, M. Mehrabanian Page 229

    Two Experiments were conducted to study the effect of benzyladenin and gibberellin on runner production and comparing some vegetative traits of three strawberry cultivars in greenhouse and laboratories of Deparrtment of Horticultural Science, University of Tehran in 2006 and 2007. In the first year (2006), the experiment was carried out as factorial in a completely randomized design (CRD), with two factors; hormonal treatments and strawberry cultivars and in three replications. Hormonel treatments had two levels: the mixture of BA (Benzyladenin) 1200 ppm and GA (Gibberellin) 300 ppm, and control (0ppm). Three strawberry cultivars (Pajaro, Queen Eliza and Paros) were sprayed in April and June. The second experiment (2007) was conducted as factorial in a completely randomized design (CRD), with five replications with two factors; hormonal treatments and strawberry cultivars. Hormonal treatments had five levels. In the first year, results showed that the effect of hormonel treatments was not significant on any trait. In the second year, results showed that the effect of hormonel treatment were significant on all traits. Highest number of plantlets were observed in the second treatment (mixture of BA 1200 ppm and GA 300 ppm sprayed in April) with a standard crown diameter of 6.15 mm. However, highest number of runners in each mother plants and highest crown diameter of plantlets were observed in control (0 ppm).