فهرست مطالب

جامعه شناسی تاریخی - سال یکم شماره 1 (پاییز 1388)

نشریه جامعه شناسی تاریخی
سال یکم شماره 1 (پاییز 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/07/07
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمد امین قانعی راد صفحات 1-46

    این مقاله با پذیرش رخداد رشد علمی در دوره طلایی اسلامی-ایرانی و به ویژه سال های 500-130 هجری می کوشد با نگاهی جامعه شناسی این رخداد را بفهمد و تبیین کند. فهم رشد علمی، در واقع، به معنای شناخت فرایندهای شکل گیری عناصر مختلف معرفت علمی و به طور خاص روش شناسی تجربی است. این مطالعه، به تفکیک انواع رویکردهای شناخت عقلانی در آن دوره می پردازد و از آن میان، بر علوم تجربی تاکید می کند. چارچوب نظری بر مبنای نظریات جامعه شناسی علم در مورد نفوذ فرهنگ در علم و به ویژه جامعه شناسی تفهمی علم در سنت وبر و مرتون فراهم آمده است. این چارچوب، امکان شناخت عوامل فرهنگی درونی را، فراتر از تبادلات فرهنگی و انتقال علم از بیرون، فراهم می سازد. این مطالعه، با بررسی متون علوم طبیعی و علوم انسانی در آن دوره نشان می دهد که چگونه روش شناسی تجربی دانش ها و از جمله دانش های تاریخی، جغرافیایی و مردم شناسی از تفسیر اجتماعی از مذهب نبوی و به طور خاص، از عناصر فرهنگی تعلق، تسویه و تعارف در اخلاقیات شعوبیه تاثیر پذیرفته است.

    کلیدواژگان: تسویه، تعارف، تعلق، جامعه شناسی تفهمی علم، شعوبیه، علم در دوره اسلامی، نفوذ فرهنگی بر علم، رشد و افول علم در ایران
  • سعید معیدفر، پرویز جهانگیری صفحات 47-67
    در دنیای معاصر دامنه کنش های اجتماعی از حد دوستان و آشنایان فراتر رفته و به تعامل با کنشگران ناآشنا تعمیم یافته است. علاوه بر این، در شرایط کنونی افراد ناچارند به اشخاصی که نمی شناسند و نهادها و سازمان های انتزاعی و یا به ساختارهای غیر شخصی اعتماد کنند. به همین دلیل اعتماد انتزاعی و تعمیم یافته در جامعه جدید بطور خاص اهمیت پیدا کرده است. اما در جوامع در حال توسعه، بویژه ایران، مشکلاتی در این زمینه وجود دارد. دایره اعتماد در این جوامع هنوز در محدوده اقوام و خویشان و دوستان و آشنایان خلاصه می شود. در این جوامع انواع جدید اعتماد یعنی اعتماد تعمیم یافته و انتزاعی که لازمه تقویت هویت ملی و استحکام یک کشور است هنوز جایگاه محکمی نیافته است.
    تحقیق حاضر با روش پیمایشی، درصدد است وضعیت اعتماد اجتماعی تعمیم یافته در بین شهروندان ارومیه و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن را بررسی کند. جامعه آماری این تحقیق را افراد 18 سال به بالای خانوار های ساکن در شهر ارومیه تشکیل می دهند که از بین آنها نمونه ای با حجم 300 نفر به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شده است.
    در این بررسی، فرض اول بر این بوده است که میزان اعتماد اجتماعی در شهر ارومیه مانند سایر شهرهای ایران پایین است. فرض دوم بر این بوده است که با توجه به نظریه های مرتبط، تعاملات اظهاری، گستردگی روابط، تعهد اجتماعی، دگرخواهی، مقبولیت اجتماعی و احساس امنیت برروی اعتماد اجتماعی تعمیم یافته تاثیر می گذارند. کلیه فروض مزبور در این بررسی تایید شده اند به استثنای گستردگی روابط که مستقیما بر متغیر وابسته تاثیر نداشته و از طریق متغیرهای دگرخواهی و احساس امنیت بر آن تاثیر دارد.
    کلیدواژگان: احساس امنیت، اعتماد اجتماعی، اعتماد تعمیم یافته، تعاملات اظهاری، تعهد اجتماعی، دگرخواهی، روابط اجتماعی، سرمایه اجتماعی، مقبولیت اجتماعی
  • باقر ساروخانی، اسماعیل جهانی دولت آباد صفحات 69-92
    مقاله حاضر سعی دارد پدیده گرایش به مهاجرت را در ارتباط با نهاد خویشاوندی مورد بررسی قرار دهد. کمتر محققی این پدیده را از منظر رابطه آن با شبکه خویشاوندی بررسی کرده است. برهمین اساس، بر آن شدیم تا در این مقاله، از منظری خاص و جدید، به مساله فرار مغزها نگاه کنیم و نقش بازدارنده و یا تسهیل کننده خانواده و روابط خویشاوندی در امر مهاجرت تحصیل کرده ها را مورد بررسی قرار دهیم. در مقاله حاضر از رهیافت نظری «کارکردگرایی ساختاری» و همچنین از تئوری «فاصله اجتماعی» بهره برده ایم. بنابراین، برخلاف رویکردهایی که مهاجرت نیروهای متخصص از کشور را ناشی از وجود برخی عوامل کششی در کشورهای مقصد می دانند، مقاله حاضر این امر را بیشتر ناشی از ناکارآمدی ساختارهای جامعه می داند. برای تحلیل این ناکارآمدی ساختاری در سطح نظام خویشاوندی، از تئوری فاصله اجتماعی استفاده شده است. با استفاده از این تئوری می توان گفت که با بیشتر شدن فاصله اجتماعی میان افراد خویشاوند، نفوذ متقابل آنها بر همدیگر کاهش یافته و در نتیجه نظام خویشاوندی آن، کنترل سنتی خود بر فرد را از دست می دهد، و همین عدم وابستگی و همبستگی فرد با خویشانش، زمینه ای را فراهم می سازد تا او به محض رویاروبی با مشکلات و یا مهیا شدن امکانات سفر، اندیشه خروج از کشور و اقامت در نقطه ای دیگر از جهان را در سر بپروراند.
    در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری را دانشجویان رشته های انسانی (علوم اجتماعی) و فنی (مهندسی برق) دانشگاه تهران تشکیل می دهند. جمع آوری داده ها نیز از طریق پرسشنامه و در قالب طیف لیکرت انجام گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر این امر هستند که میان چهار متغیر اصلی، یعنی وسعت نظام خویشاوندی، گستره روابط خویشاوندی، فراوانی روابط خویشاوندی و عمق روابط خویشاوندی، و متغیر گرایش به مهاجرت از کشور، رابطه ای معنی دار و معکوس وجود دارد. همچنین، از بین چهار متغیر مستقل، دو متغیر «گستره روابط خویشاوندی» و «عمق روابط خویشاوندی» رابطه ای معنی دار با متغیر گرایش به مهاجرت داشته اند. به عبارت بهتر، افرادی که روابط بیشتر و صمیمی تری با خویشان خود دارند، گرایش کمتری به مهاجرت از کشور از خود نشان می دهند.
    کلیدواژگان: شبکه خویشاوندی، عمق روابط خویشاوندی، فرار مغزها، فراوانی روابط خویشاوندی، مهاجرت، وسعت شبکه خویشاوندی، گستره روابط خویشاوندی
  • سیدمحمود نجاتی حسینی صفحات 93-124
    سنت ستیزی های نوآورانه هابرماس در فلسفه و علوم اجتماعی معاصر (از فلسفه های اجتماعی سیاسی، اخلاق و حقوق گرفته تا جامعه شناسی های سیاسی وفلسفی) که خود آن ها را نوعی بازسازی عقلانی نظریه های کلاسیک و مدرن نام نهاده است؛ بیش از پیش توجه نظریه پردازان معاصر را به نتایج این نوع جامعه شناسی سیاسی فلسفی و فلسفه سیاسی جامعه شناختی، که دارای بار تحلیلی وهنجاری نیز هست، جلب کرده است.
    در این میان درخشش دو نظریه کلیدی جامعه شناختی فلسفی هابرماس، کنش ارتباطی و اخلاق گفتگویی، وکاربست و صورت بندی های مکرر آن در تمام و سرتاسر آثار هابرماسی هم چنان سرزنده بوده و لذا در مواضع نظری گوناگون، جامعه شناختی و فلسفی، به دقت هر چه تمام محل بحث های انتقادی فراوانی نیز قرار گرفته است.
    در این راستا تمرکز مقاله بر تشریح فشرده نقطه نظرات انتقادی (هابرماس پژوهان) بر طرح تحلیلی– هنجاری است که هابرماس فیلسوف – جامعه شناس، در میان واقعیت بودگی و هنجاریت به منظور کاربست کنش ارتباطی و اخلاق گفتگویی در حوزه بهم پیوسته اجتماع – حقوق – سیاست صورت بندی کرده است؛ و از دل آن راهبردی هنجاری برای شکل دادن به نظم- قانون- دموکراسی گفتگویی بیرون آورده است. نظریه ای که بدیلی رقیب و جایگزین برای جامعه شناسی های فلسفی سیاسی حقوقی لیبرالی است.
    در این تشریح انتقادی، مقاله (با مفروض گرفتن حداقل شناخت مخاطبان از نظریه های هابرماس و لذا صرف نظر از توضیح مقدمات بحث) هم زمان متکلف تشریح دو وجهه به هم پیوسته از این نظریه جامعه شناختی فلسفی چندسویه (اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی) هابرماسی است: نشان دادن امکانات تحلیلی هنجاری / برجسته سازی محدودیت های تحلیلی هنجاری.
    کلیدواژگان: جامعه شناسی سیاسی فلسفی و فلسفه سیاسی جامعه شناختی هابرماس، قانون و دموکراسی گفتگویی هابرماسی، نظم، کنش ارتباطی و اخلاق گفتگویی هابرماس
  • علی یوسفی، احمدرضا اصغرپور ماسوله صفحات 125-144
    قوم مداری، نوعی تلقی فرهنگی است که براساس آن اعضای یک قوم ارزش ها، هنجارها و شیوه زندگی قوم خود را برتر از دیگر اقوام می دانند و براساس دیدگاه های قالبی درباره دیگر اقوام قضاوت می کند. به همین جهت در جوامع چندقومی، قوم مداری، یک مانع فرهنگی برای شکل گیری و گسترش روابط بین قومی است. تحلیل ثانویه ی داده های یک تحقیق در بین هشت قوم ایرانی شامل ترک، کرد، لر، عرب، فارس، بلوچ، ترکمن و طالش نشان می دهد که اولا قوم مداری در نزد همه اقوام ایرانی بالاست، در عین حال کمترین قوم مداری از آن عرب ها و بیشترین قوم مداری از آن قوم بلوچ است. ثانیا قوم مداری از یک سو سبب تضعیف روابط همزیستانه ی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از سوی دیگر باعث تشدید روابط تعارضی در بین اقوام می گردد و ثالثا قوم مداری مانع از شکل گیری تنوع هویت جمعی(قومی) در شبکه روابط بین قومی می گرد
    کلیدواژگان: روابط بین قومی، قوم مداری، قومیت
  • خدیجه سفیری، سارا ایمانیان صفحات 145-166
    در این پژوهش، مفاهیم سلامتی و بیماری و رفتارهای مرتبط با سلامتی نزد دختران دانشجو بررسی شده اند. نمونه تحقیق، 110 دانشجوی دختر (62 نفر از دانشگاه تک جنسیتی الزهرا و 48 نفر از دانشگاه دوجنسیتی تهران) بودند که با روش کیفی و تکنیک های مصاحبه گفتگویی و مصاحبه گروه متمرکز به جمع آوری داده از آنان پرداختیم. تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد نظریه بنیانی صورت گرفت. در مورد اینکه سلامتی، از مهمترین امور زندگی و مشتمل بر سلامت جسمی و روحی است، اتفاق نظر وجود داشت در حالی که دو مفهوم کلی برای بیماری در نظر داشتند: کاهنده کیفیت زندگی و مجازات الهی. در مورد رفتارهای مرتبط با سلامتی (که در دانشجویان دختر دانشگاه تک جنسیتی با دانشگاه دو جنسیتی مشابه بود) راهبردی مشاهده شد که در پی آن، دختران هشدارهای بیماری را انکار کرده، دردها را موقتا تسکین داده به جستجوی سلامت روانی از راه کسب زیبایی ظاهری می پردازند که منجر به غلبه بیشتر فرهنگ مردانه، زندگی به سبک ناسالم و تهدید سلامت اجتماعی می شود. آنها این راهبرد را تحت تاثیر پنداشت از خود پایین و جامعه پذیری، وابستگی متقابل به خانواده و زندگی ماشینی کسب کرده اند.
    کلیدواژگان: سلامتی، بیماری، رفتار مرتبط با سلامتی، دختران دانشجو
  • علی ساعی صفحات 167-191
    موضوع این مقاله، فازی سازی دموکراسی است. مدعای این مقاله آن است که تئوری دموکراسی، روایت دو ارزشی از نظم سیاسی (دموکراتیک یا غیردموکراتیک) ارائه می دهد. اما روایت دو ارزشی در باب دموکراسی، با واقعیت ناسازگار است. در واقع، دموکراسی، حقیقت فازی دارد. در این مقاله، پس از بحث انتقادی در باب تئوری معرفت شناسی عقلانیت انتقادی، دستگاه معرفتی فازی فرموله شده است. در باب معرفت شناسی فازی گفته شده است که در این افق معرفتی، همه چیز به طور نسبی درجه بندی می شود و حقیقت، چیزی بین صفر و یک است. در این دستگاه معرفتی، حقیقت سیاه و سفید، به حقیقت خاکستری انتقال می یابد؛ هم برساخته های معرفت شناسانه و هم نهادهای اجتماعی و سیاسی، تابع اصل عدم قطعیت می شوند. بدین ترتیب، در معرفت شناسی فازی، تابع عضویت مبتنی بر ارزشهای صفر و یک، به تابع عضویت فازی مبتنی بر درجه بندی میزان عضویت در بازه [0،1]، تعمیم می یاید. در ادامه، در پرتو دستگاه معرفتی فازی، به استدلال تجربی در باب فازی سازی دموکراسی پرداخته ایم. شواهد، نشان می دهد که دموکراسی، به مثابه یک واقعیت، ارزش هایی را در بازه [0،1] دریافت می کند. ارزش یک، بیانگر کشورهای کاملا دموکراتیک و ارزش صفر، بیانگر کشورهای کاملا غیردموکراتیک است و درجات بین صفر و یک، دلالت بر درجه بندی نظام های دموکراتیک و غیردموکراتیک دارد. بنابراین کشورهای امریکا، انگلیس، ژاپن، ترکیه، هند، فرانسه و ایران (1998 تا 2003) عضو کشورهای دموکراتیک می باشند، با این حال، نوع و درجه دموکراسی آنها تفاوت می پذیرد.
    کلیدواژگان: تابع عضویت فازی، دستگاه معرفتی عقلانیت انتقادی، دستگاه معرفتی فازی، فازی سازی دموکراسی، معرفت شناسی، منطق دوارزشی، منطق فازی، هستی شناسی
  • چکیده مقالات به انگلیسی
    صفحه 201
|
  • Mohammadamin Ghaneirad Pages 1-46

    This article, using a sociological perspective, attempts to understand the application of empirical methods in the Iranian-Islamic golden age, especially during 130-500 Hegri. It distinguishes different approaches to rational knowledge and laying emphasis on empirical science in the mentioned period. The theoretical framework of the present paper is the sociology of science, especially the interpretative sociology of science in the Weberian and Mertonian traditions. This framework provides the possibility of studying internal cultural factors, beyond cultural exchange and external transfer of scientific knowledge. The author, through studying the history of natural sciences and humanities at the Iranian-Islamic golden age, shows how applying empirical methodology of science to, for example, historical, geographical, and anthropological knowledge, have been influenced by the social interpretation of prophetic religion. In particular, it is indicated that the cultural elements of social belonging, equality and mutual understanding of Shoobieh ethics influenced the above mentioned areas of scientific endeavor.

  • Said Moidfar_Parvis - Jahangiri Pages 47-67
    The aim of this paper is to investigate the influence of social factors on generalized social confidence among Urmia residents. The population of this study included all members of families who lived in city of Urmia in Iran and, at the time of investigation, were more than 18 years old. Among this population a sample of 300 people were selected and were asked to complete a questionnaire constructed for this investigation. Using Pearson correlation and multiple regression analysis, the results indicate that the independent variables of articulated interactions, expansion of relations, social obligations, and social acceptance influence the dependent variable of generalized confidence. It has been concluded that, the theory of social confidence that considers human being as both rational and emotional and investigates social confidence on this suggestion has been experimentally supported. Finally, it is of our findings that level of generalized social confidence among Urmia residents was shown to be low.
  • Bagher Sarokhani Esmaeel, Jahani Dolat Abad Pages 69-92
    adopted here is Social Distance Theory. According to this view, the more social distance among people the less they influence each other. From this viewpoint an increase in social distance among kinsfolk leads to a decrease in mutual influence and this, in turn, affect the emigration tendency. This study is aimed at the investigation of the relationship between kinship solidarity and emigration tendency among educated people. The theoretical framework Based on this theoretical foundation, we have suggested that 4 main variables, the size of kinship network, the strength of kinship relationship, the frequency of kinship relationship, and the profundity of kinship relationship, have negative influences on educated people’s tendency to emigrate. A sample of social sciences and electrical engineering students of the University of Tehran has been surveyed and the empirical data have been analysed both in description and explanation levels. The results indicate that all of the above mentioned variables affect emigration tendency negatively and significantly. Also, our findings suggest that, generally speaking, a negative correlation between the above independent variables and dependent variable of emigration tendency is predictable. In particular, two variables (the strength of kinship relationship, and the profundity of kinship relationship) explain 35% of variances of dependent variable of the tendency to emigrate.
  • Sayyed Mahmoud, Nejati Hosseini Pages 93-124
    In this paper it is argued that the idea of “from socio-political to supported by Habermas has raised much theoretical and practical challenges. One of these challenges concerns with Habermasian trilogy of between facts and norms, communicative action, and discursive ethics. In the present paper the author, instead of liberal law-ethics theories, has concentrated on discursive law-democracy theory as an alternative to the first ones. To support this argument the writer has attempted to show and explain both the normative analytical merits of the chosen and supported theory and its limitations.ethical-legal
  • Ali - Yousofi_Ahmadreza - Asgharpoor Masole Pages 125-144
    Ethnocentrism is a kind of cultural belief, according to which an indivivalues, norms and life style of his/her own ethnic group superior to the other ones. Eethnocentrism is based on some stereotypes and in multiethnic societies, it hinders the development of interethnic social relationships. In this paper a secondary analysis of available data about eight Iranian ethnic groups of Azari, Kord, Lor, Arab, Fars, Balooch, Torkman and Talesh is done and the results indicate that ethnocentric attitude is high among all of the mentioned groups. The lowest and highest rates of ethnocentrism can be attributed to Arabs and Balooch ethnic groups respectively. Considering the effect of ethnocentrism on interethnic relations, our findings show that ethnocentrism weakens intensity, quantity and generality of communal, cultural and political interethnic relationships and increases conflict interethnic relationships. In addition ethnocentrism is an impediment to the formation of collective identity among the investigated ethnic groups.
  • Khadijeh - Safiri_Sara - Imanian Pages 145-166
    This paper is a sociological study of heamong female students. A sample of 110 female students (62 students from Alzahra alth, illness, and health-related behaviors -a single sex university located in Tehran- and 48 students from University of Tehran) were deeply interviewed. Using grounded theory the interview-based information was analyzed. Findings suggest that health is believed to be the most important issue in life in terms of both mental and physical meanings. The female students who were interviewed describe illness differently. While one group knows it as something reducing the quality of life, the other group views it as a kind of God punishment. Regarding health-related behaviors, according to the results, female students ignore illness symptoms, kill pain temporarily and, by appearing beautiful, try to indicate they are mentally healthy. These lead to further dominance of male culture, risky life style and threaten social health. The above described views and behaviors among female students are influenced by low self-esteem, socialization, family interdependence and industrial life.
  • Ali, Saee Pages 167-191
    This paper is focused on fuzzy theory of democracy. Here, it has been argued that the theory of democracy provides a two-valued description of political order (democratic or non democratic).However, this account of democracy is not consistent with the scientific truth. Democracy is characterized by fuzzy truth. Thus, following a critical discussion on the epistemology of critical rationality, a fuzzy epistemic apparatus has been formulated. Considering the fuzzy epistemology, it has been claimed that on this epistemic horizon, every thing is relatively calibrated and truth is something between zero and one. Also, in the mentioned apparatus, the black and white truth transforms into a gray truth and all follow the principle of uncertainty. Consequently, in the fuzzy epistemology, the membership function of zero and one will be generalized to a fuzzy membership based on a range of zero and one. To support the above mentioned epistemic apparatus, the writer of the paper has provided an empirical argument. The evidences the writer provides indicate that democracy as a truth represents values in the range of zero to one. The value of zero represents a completely non democratic country and the value of one represents a full democratic one. Any other value between zero to one is an indicator of a mixed category consisting of both democratic and non democratic aspects. Finally, based on the empirical evidences, it has been concluded that the U.S.A, England, Japan, Turkey, India, France, and Iran (1998-2003) are of democratic countries, albeit the kind and degree of democracies vary