فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بیرجند - سال هفدهم شماره 2 (پیاپی 43، تابستان 1389)

نشریه دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
سال هفدهم شماره 2 (پیاپی 43، تابستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/04/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • فریده موحد، سحر جلالی، امیر جوادی صفحه 72
    زمینه و هدف

    پیشرفت های موجود در زمینه تشخیص زودرس ناهنجاری جنینی و بیماری های تهدیدکننده حیات مادر، باعث افزایش میزان ختم بارداری سه ماهه دوم شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی تجویز میزوپروستول واژینال هر 6 ساعت یا 12 ساعت برای ختم بارداری در سه ماهه دوم انجام شد.
    روش تحقیق: در این کارآزمایی بالینی، 140 زن با سن بارداری 14 تا 28 هفته که به دلایل مختلف کاندید ختم حاملگی بودند، به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول هر 6 ساعت و گروه دوم هر 12 ساعت، 400 میکروگرم میزوپروستول از طریق واژینال دریافت کردند؛ در صورت عدم دفع جنین تا 48 ساعت، اکسی توسین با مقدار بالا تجویز می شد. فاصله زمانی شروع دارو تا دفع جنین، متوسط میزان داروی تجویزشده، نیاز به تجویز اکسی توسین با مقدار بالا و عوارض جانبی در دو گروه ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 12) در سطح معنی داری 05/0>P تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    تفاوت معنی داری در متوسط زمان تجویز دارو تا دفع جنین در دو گروه مشاهده نشد. متوسط میزان تجویز میزوپروستول در گروه اول (6 ساعته) (μg 761 ± 1600) در مقایسه با گروه دوم (12 ساعته) (μg 385 ± 1200) بیشتر بود (0/001>P). در هیچ یک از موارد نیاز به تجویز اکسی توسین با مقدار بالا پیدا نشد. تب در گروه اول، اندکی بیشتر بود ولی از نظر آماری معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    به منظور ختم بارداری در سه ماهه دوم، با تجویز 400 میکروگرم میزوپروستول واژینال هر 12 ساعت، می توان ضمن مصرف داروی کمتر، به موفقیت در ایجاد سقط به اندازه تجویز هر 6 ساعت دست یافت.

    کلیدواژگان: میزوپروستول، ختم حاملگی، سه ماهه دوم
  • معصومه کردی، محدثه بخشی، فاطمه تارا، نغمه مخبر، سعید ابراهیم زاده صفحه 79
    زمینه و هدف

    با وجود اینکه برخی مطالعات نشان داده اند که حمایت طی زایمان، سبب بهبود پیش آگهی مادر در ارتباط با شیرخوار می شود، اما اطلاعات علمی کافی در این زمینه گزارش نشده است. در این راستا مطالعه ای با هدف تعیین تاثیر مراقبت حمایتی ماما طی زایمان بر تغذیه انحصاری با شیر مادر در زنان نخست زا، در بیمارستان ام البنین(س) شهر مشهد انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه کارآزمایی بالینی که از آذر 1386 تا خرداد 1387 انجام شد، 80 زن نخست زا با سن حاملگی 38 تا 42 هفته، جنین زنده واحد، با نمایش قله سر، پرده های جنینی سالم، اتساع دهانه رحم 3 تا 4 سانتیمتر، عدم وجود عوارض طبی طی حاملگی و عدم وجود شواهد زجر جنین یا تناسب سری- لگنی، به صورت تصادفی در گروه مراقبت حمایتی و گروه مراقبت معمول قرار گرفتند. همه مادران از زمان تولد نوزاد تا شش هفته پس از زایمان، روزانه تغذیه شیرخوار را در فرم بازنگری ثبت می کردند. ابزار گردآوری داده ها فرم مصاحبه، فرم معاینه و مشاهده، فرم بازنگری، مقیاس تطابق دیداری، مقیاس اضطراب اشپیل برگر و مقیاس تجربه شیردهی بود. داده ها با استفاده از آزمون های تی، من ویتنی، کای دو و آزمون دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    فراوانی تغذیه انحصاری با شیر مادر در هفته چهارم و ششم پس از زایمان به طور معنی داری در گروه مراقبت حمایتی بیشتر از گروه مراقبت معمول بود (به ترتیب 023/0=P و 017/0=P).

    نتیجه گیری

    مراقبت حمایتی ماما تاثیر مثبتی بر شیردهی دارد؛ بنابراین پیشنهاد می شود مراقبت حمایتی به عنوان راهکاری به منظور تقویت تغذیه انحصاری با شیر مادر و حفظ سلامت شیرخوار به کار گرفته شود.

    کلیدواژگان: شیردهی، زایمان، مراقبت پس از زایمان، حمایت اجتماعی
  • رضا مسعودی، فاطمه الحانی، جعفر مقدسی، مصطفی قربانی صفحه 87
    زمینه و هدف

    مراقبت از بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام.اس) تنش زیادی برای مراقب و خانواده ایجاد می کند. اجرای یک برنامه توانمندسازی به خودکنترلی و اتخاذ رفتارهای پیشگیرانه منجر می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر الگوی توانمندسازی خانواده- محور بر دانش، نگرش و عملکرد مراقبین مبتلایان به ام.اس انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه با طراحی کارآزمایی بالینی بر روی 70 مراقب بیمار مبتلا به ام.اس در دو گروه آزمون و شاهد انجام شد. برنامه توانمندسازی خانواده- محور در طول سه ماه اجرا و پرسشنامه های دانش، نگرش و عملکرد پس از تکمیل، جمع آوری و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 5/11) و آزمون های آماری استنباطی در سطح معنی داری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    بر اساس آزمون تی مستقل، بین میانگین نمرات دانش، نگرش و عملکرد گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0<P)؛ این مقایسه بعد از اجرای مداخله سه ماهه، معنی دار بود (0/001=P). همچنین میانگین نمرات دانش، نگرش و عملکرد مراقبین گروه آزمون سه ماه بعد از مداخله، به صورت معنی داری افزایش یافت (001/0=P)؛ در حالی که در گروه شاهد اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0<P).

    نتیجه گیری

    توانمندسازی مراقبین بیماران مبتلا به ام.اس، منجر به افزایش آگاهی، درک و مهارت شده، ایشان را در امر مراقبت کارآمد یاری داده و منجر به بهبود ایفای نقش می شود. طراحی و اجرای برنامه های موثر و ایمن برای مراقبین بیماران مزمن توصیه می گردد.

    کلیدواژگان: الگوی توانمندسازی خانواده، محور، دانش، نگرش، عملکرد، مراقب، مولتیپل اسکلروزیس
  • مونا پورقادری، محمد جواد حسین زاده، محمود جلالی، فاطمه نبوی زاده، محمدرضا اشراقیان، فریدون سیاسی صفحه 98
    زمینه و هدف

    دریافت انرژی مازاد و چاقی متعاقب آن، باعث افزایش بروز بیماری های مزمن و کاهش امید به زندگی می شود. محدودیت انرژی، با در نظر گرفتن دریافت کافی مواد مغذی، خطر بروز بیماری های مزمن در حال پیشرفت را کم می کند. این مطالعه با هدف ارزیابی تاثیر محدودیت دریافت انرژی بر روی تغییرات نشانگرهای التهاب و طول عمر موش های صحرایی انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 50 موش صحرایی نر از نژاد ویستار به صورت تصادفی به دو گروه شاهد (رژیم با دسترسی آزاد) و محدودیت انرژی (40% محدودیت نسبت به انرژی پایه مورد نیاز) تقسیم شدند. وزن، شاخص توده بدن (BMI)، دمای بدن و سطوح سرمی گلوکز، انسولین، لپتین، عامل نکروز تومور- آلفا (TNF-α) و اینترلوکین 6 (IL-6) در پایان مطالعه اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 5/11 و آزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    محدودیت انرژی باعث کاهش معنی داری در وزن (001/0=P)، شاخص توده بدن (001/0=P)،دمای بدن (001/0=P) و همچنین سطوح سرمی گلوکز (035/0=P)، انسولین (021/0=P)، اینترلوکین 6 (045/0=P) و لپتین (001/0=P) شد، اما سطح TNF-α تغییر معنی داری نکرد (3/0=P).

    نتیجه گیری

    کاهش سطح انسولین و دمای بدن، به عنوان دو نشانگر طول عمر، تحت اثر محدودیت انرژی می تواند علامت کاهش میزان متابولیسم باشد؛ همچنین کاهش نشانگر التهابی IL-6 نشان دهنده این مطلب است که محدودیت انرژی می تواند فرایندهای التهابی را که عامل خطر عمده برای بسیاری از بیماری های مزمن است، کاهش دهد.

    کلیدواژگان: محدودیت انرژی، پیری، التهاب، موش صحرایی
  • ارزیابی میزان حلالیت یون های فلزی گرد و غبار سیمان در آلوئول های ریه به روش برون تنی
    وحیده ابوالحسن نژاد، محمد صالحی زاده، محمدرضا قطبی راوندی، میترا مهربانی، محمد جواد ثابت جهرمی، نوذر نخعی امرودی صفحه 108
    زمینه و هدف

    مواجهه تنفسی با گرد و غبار سیمان محتوی مقادیری از ترکیبات فلزی سنگین، می تواند اثرات موضعی و عمومی زیادی را به همراه داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان تماس ریوی کارگران کارخانه سیمان با یون های فلزی کادمیوم، کبالت، کروم و نیکل انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه مقطعی، نمونه برداری محیطی از بارگیرخانه کارخانه سیمان کرمان برای پایش مقادیر یون های فلزی مورد نظر در هوا و سیال ساخته شده مشابه شرایط ریه انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (ویرایش 5/11) و آزمون تی در سطح معنی داری 05/0>P استفاده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    مقایسه میانگین تراکم فلزات مورد مطالعه با حداکثر آستانه مجاز نشان داد که میانگین تراکم همه فلزات کمتر از حد آستانه مجاز می باشد (05/0>P). بیشترین غلظت یون فلزی در هوا برای کروم با تراکم 75/1 μg/m3 و کمترین برای کادمیوم با تراکم 01/0 μg/m3 بود. میزان یون های فلزی کادمیوم، کبالت، کروم و نیکل در ذرات معلق هوای محیط بارگیرخانه به ترتیب 41/0 ± 74/0، 38/3 ± 31/9، 35/53 ± 96/81 و83/27 ± 5/32 و مقادیر فلزات استخراج شده با سیال شبیه سازی شده آلوئولی در شرایط برون تنی به ترتیب 002/0 ± 006/0، 009/0 ± 02/0، 12/0 ± 53/0 و 03/0 ± 14/0 میکروگرم بر گرم گرد و غبار هوا بود. بر اساس آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن، رابطه میان تراکم یون های فلزی در هوا و سیال شبیه سازی شده، معنی دار نبود (05/0

    نتیجه گیری

    هرچند رابطه معنی داری میان مقادیر یون فلزی به دست آمده از هوا و سیال شبیه سازی شده وجود نداشت اما به علت بالا بودن درصد حلالیت کادمیوم تحت شرایط آلوئولی، ضرورت پیگیری این مواجهات الزامی به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: گرد و غبار سیمان، فلزات سنگین، تماس ریوی، دسترسی زیستی، ارزیابی برون تنی
  • ارزشیابی اعضای هیات علمی توسط دانشجویان با سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی
    محمد افشار، محمد مهدی حسن زاده طاهری، حمیدرضا ریاسی، محسن ناصری صفحه 120
    زمینه و هدف

    اساتید به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام آموزش عالی بطور مستمر و به روش های مختلف، از جمله توسط دانشجویان ارزشیابی می شوند. نظر به این که گروهی از اساتید، با ارزشیابی توسط دانشجویان ضعیف، موافق نیستند، مطالعه حاضر به منظور تعیین ارتباط بین نمره ارزشیابی اساتید و سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی دانشجویان طراحی و اجرا گردید.
    روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی که در سال 1386 در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد، 63 نفر از اساتید به روش سرشماری انتخاب شدند و با تکمیل 2700 پرسشنامه توسط تمامی دانشجویان رشته پزشکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ارزشیابی اساتید بود که روایی و پایایی آن توسط مرکز توسعه آموزش دانشگاه تایید شده بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 5/11) در سطح معنی داری 05/0>P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    میانگین نمرات ارزشیابی اساتید توسط دانشجویان ممتاز، متوسط و ضعیف به ترتیب 46/11 ± 59/55، 49/12 ± 70/55 و 23/12 ± 51/55 بود (96/0=P). در بررسی حیطه های مختلف مورد ارزشیابی، فقط در حیطه شوون مدرسی بین دانشجویان ممتاز و ضعیف اختلاف معنی داری مشاهده گردید (03/0=P).

    نتیجه گیری

    با توجه به این که بین نمره ارزشیابی اساتید و سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی دانشجویان اختلاف معنی داری مشاهده نشد، به نظر می رسد که سطح علمی دانشجویان در ارزشیابی اساتید تاثیر چندانی ندارد و از این رو این متغیر نمی تواند به عنوان یک عامل سوگیری در ارزشیابی اساتید تلقی گردد. اختلاف مشاهده شده در حیطه شوون مدرسی، می تواند تاکیدی بر لزوم رعایت بیشتر عدالت اساتید در برخورد با دانشجویان باشد.

    کلیدواژگان: استاد، دانشجو، ارزشیابی، پیشرفت تحصیلی
  • تاثیر مدل کسب شایستگی مدیریتی مبتنی بر انتظارات در پرستاری، بر توانمندی کارکنان پرستاری و اثربخشی سبک رهبری مدیران پرستاری
    غلامحسین محمودی راد، فضل الله احمدی، زهره ونکی، ابراهیم حاجی زاده صفحه 129
    زمینه و هدف

    ایجاد محیط بالینی مطلوب برای استفاده از توانمندی های پرستاران و بالفعل کردن استعدادهای بالقوه آنها نیازمند ایفای مهارت های مدیریتی و اثربخشی رهبری مدیران پرستاری است؛ هرچند بکارگیری این مهارت ها کمتر مشاهده می گردد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مدل کسب شایستگی مبتنی بر انتظارات در پرستاری بر اثربخشی سبک رهبری مدیران پرستاری و توانمندی کارکنان پرستاری انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه نیمه تجربی با گروه های کنترل نامتعادل، بخشی از یک تحقیق تلفیقی می باشد. 43 پرستار و 13 مدیر پرستاری بیمارستان امام رضا(ع (گروه شاهد) و 47 پرستار و 29 مدیر پرستاری بیمارستان ولی عصر(عج) شهر بیرجند (گروه مداخله) مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های توانمندی اسپریتزر و سبک رهبری لیدز استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 16 و آزمون های آماری تی مستقل، تی زوجی، من ویتنی، کروسکال والیس و کای دو در سطح معنی داری 05/0>P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    یافته ها حاکی از تفاوت معنی داری در میانگین نمرات توانمندی کارکنان پرستاری گروه مداخله بود(0/001>P) اما تفاوت معنی داری در سطح توانمندی این گروه مشاهده نشد (146/0=P)؛ همچنین تفاوت معنی داری در میانگین نمرات اثربخشی سبک رهبری مدیران پرستاری گروه مداخله، بعد از مداخله مشاهده گردید(0/046=P).

    نتیجه گیری

    مدل کسب شایستگی مدیریتی مبتنی بر انتظارات در پرستاری توانسته است اثربخشی سبک رهبری و مهارت های مدیران پرستاری را به گونه ای ارتقا دهد که این تغییرات توسط کارکنان درک شده و بر توانمندی آنان اثر بگذارد.

    کلیدواژگان: شایستگی، مدیریت پرستاری، توانمندی، اثربخشی سبک رهبری
  • بررسی بالینی و آزمایشگاهی رابدومیولیز در 165 بیمار با مسمومیت حاد شدید
    سید رضا موسوی، فخرالدین تقدسی نژاد، هاله طالایی، غلامعلی زارع، محمود صادقی، پریسا رجایی، مهدی بلالی مود صفحه 139
    زمینه و هدف

    رابدومیولیز نشانگانی بالینی و بیوشیمیایی است که یکی از علل آن مسمومیت های حاد می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی رابدومیولیز در بیماران مبتلا به مسمومیت حاد شدید انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه مقطعی، از 450 بیمار با مسمومیت حاد شدید که در بخش مراقبت های ویژه مسمومین بیمارستان لقمان حکیم تهران، در فاصله ماه های فروردین تا مهر 1385 بستری شدند، 165 بیمار با سطح سرمی کراتین کیناز حداقل پنج برابر میزان طبیعی (IU/L ≤ 975) پس از رد سایر علل، وارد مطالعه شدند. تشخیص مسمومیت بر اساس تاریخچه مصرف سموم و یافته های بالینی گذاشته شد. سم مصرف شده به کمک آزمایش سم شناسی مناسب تایید گردید. اطلاعات جمعیت شناختی، علائم بالینی و بررسی های آزمایشگاهی بیماران ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (ویرایش 5/11) در سطح معنی داری 05/0 >P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    فراوانی رابدومیولیز در این مطالعه 6/36% بود. شایع ترین نوع مسمومیت به وجود آورنده این عارضه به ترتیب، مصرف اپیوم (28%)، داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای (14%) و بنزودیازپین ها (14%) بودند. نارسایی حاد کلیه در 23 بیمار (15%) مشاهده گردید. بین سطح کراتین کیناز و میزان کراتینین سرم همبستگی خطی وجود داشت (05/0>P).

    نتیجه گیری

    بیماران با مسمومیت حاد شدید در معرض خطر بالای بروز رابدومیولیز قرار دارند و نارسایی حاد کلیه عارضه اصلی این نشانگان می باشد.

    کلیدواژگان: رابدومیولیز، مسمومیت حاد، کراتین کیناز، نارسایی حاد کلیه
  • ارتباط فلوراید آب مصرفی با شیوع فلوروزیس و پوسیدگی دندانی
    معصومه شیرزایی صفحه 146
|
  • F. Movahed *, S. Jalali, A. Javadi Page 72
    Background And Aim

    Progress in the diagnosis of fetal abnormalities and early diagnosis of maternal life threatening diseases has resulted in an increased number of second trimester pregnancy terminations. The present study aimed at comparing the therapeutic effects of two different regimens of vaginal misoprostol administration (i.e. every 6 hours vs every 12 hours) on the 2nd trimester pregnancy termination.

    Materials And Methods

    In this randomized clinical trial, 140 women with14-28 weeks of gestation who had volunteered to undergo termination of pregnancy for various indications, were randomly divided into 2 equal groups. The first group received 400µg vaginal misoprostol every 6 hours and the second one every 12 hours. If expulsion of fetus did not occur within 48 hours, high dose of oxytocin was administered. Induction-abortion interval, mean dose of misoprostol, high dose oxytocin administration need and side-effects in the two groups were recorded. The obtained data was analyzed using SPSS statistical software (version 12) at the significant level P<0.05.

    Results

    There was no significant difference in the mean induction-abortion interval between the two groups. Average dose of misoprostol was higher (P<0.001) in the 6-hour group (1600±761 µg) compared to the 12-hour group (1200±385µg). There was not any need for administration of high dose of oxytocin in either of the groups. Incidence of fever was slightly higher in the 6- hour group, which was not statistically significant.

    Conclusion

    For termination of second trimester pregnancy, administration of 400µg vaginal misoprostol every 12 hours can be as useful as every 6 hour administration of the drug.

  • M. Kordi *, M. Bakhshi, F. Tara, N. Mokhber, S. Ebrahimzade Page 79
    Background And Aim

    Although some studies have shown that supportive care during labor improves mother's prognosis in relation to infant, no sufficient scientific information have been reported. Thus, the present study was carried out aiming at determining the effect of midwife’s supportive care during labor on exclusive breastfeeding in primipara women in Ommolbanin hospital in Mashhad.

    Materials And Methods

    In this clinical trial study, 80 primipara women with the gestational age of 38-42 weeks, a single live fetus with cephalic presentation, intact membranes and cervical dilatation of 3-4 cms, no history of complications during pregnancy, and no evidence of cephalopelvic disproportion or fetal distress were randomly divided into two groups; namely a supportive care group (receiving supportive care) and a usual care group. All mothers recorded the daily frequency of their infants’ breast feeding from birth until six weeks later in a check-list. Means of data collection were interview, examination and measuring, checklist, visual analogue scale, Speilberger anxiety scale, and breastfeeding experience scale. The obtained data was analyzed using t test, Mann-Whitney, Chi-Square and Fisher exact tests.

    Results

    The frequency of exclusive breastfeeding in the fourth and in the sixth week after birth in the supportive care group was significantly higher than its frequency in the usual care group (P= 0.023 and 0.017, respectively).

    Conclusion

    A midwife’s supportive care has a positive influence on breastfeeding. Therefore, supportive care is recommended as a strategy to promote exclusive breastfeeding and keeping health of the infant.

  • R. Masoodi *, F. Alhani, J. Moghadassi, M. Ghorbani Page 87
    Background And Aim

    Caring for patients with multiple sclerosis brings about a lot of tension for the care-givers and the family. Implementation of an empowerment program leads to self-control and preventive behaviors. This study aimed at determining the effects of a family-centered empowerment model on knowledge, attitude and skill of care givers of multiple sclerotic patients.

    Materials And Methods

    This clinical-trial study was done on 70 care givers of multiple sclerotic patients who were divided into case and control groups. Family-centered empowerment model was applied for three months and then the questionnaires regarding skill, attitude, and knowledge of the participants were collected. The obtained data was analyzed by means of SPSS software (version 11.5) and dedicational statistical tests at the significant level of P<0.05.

    Results

    Independent T-test revealed that there was no significant difference in the mean knowledge, attitude, and skill scores in the case and control groups before intervention (P>0.05); whereas the difference was significant three months after intervention (P=0.001). Besides, mean knowledge, attitude and skill scores of the caregivers in the case group significantly increased three months after intervention (P=0.001), but there was no significant difference in the mentioned factors in the care-givers of control group after three months (P>0.05).

    Conclusion

    Empowerment of caregivers for patients with multiple sclerosis promotes their knowledge, attitude and skills leading to more efficient care for these patients. Planning and implementing more effective programs for those caring for chronic diseases is recommended.

  • M. Purghaderi *, Mj. Hosseinzade, M. Jalali, F. Nabavizade, Mr. Eshraghian, F. Siasi Page 98
    Background And Aim

    Excessive energy intake and subsequent obesity increase the incidence of chronic diseases and decrease life expectancy. Energy restriction, while considering adequate nutrient intake, decreases the risk of developing chronic diseases. The aim of this study was to evaluate the effect of energy restriction on biomarkers of longevity and inflammation in rats.

    Materials And Methods

    In this experimental study, 50 male wistar rats were randomly divided into 2 groups for 11 weeks: control (ad libitum diet), and energy restriction (40% energy restriction of baseline energy requirements). Weight, BMI, body temperature, and level of glucose, insulin, leptin, TNF-α, and IL-6 in serum were measured at the end of the study. The obtained data was analysed by means of SPSS (version 11.5) and independent t-test, at the significant level P<0.05.

    Results

    Energy restriction decreased weight (P=0.001), BMI (P=0.001), body temperature (P=0.001), and also the serum level of glucose (P=0.035), insulin (P=0.021), IL-6 (P=0.045) and leptin (P=0.001) significantly, but no significant change happened in TNF-α (P=0.3).

    Conclusion

    Two biomarkers of longevity (fasting insulin level and body temperature) decreased due to energy restriction, which may be a sign of metabolic rate reduction. Moreover, efficacy of energy restriction in the reduction of inflammation biomarker (IL-6) indicates that ER can attenuate inflammatory process, which is a common risk factor for many chronic diseases.

  • Evaluating the solubility of metal ions in cement dust within lung alveoli through in-vitro method
    V. Abolhasannejad *, M. Salehizadeh, M. Ghotbi Ravandi, M. Mehrbani, M. Sabetjahromi, N. Nakheee Amroudi Page 108
    Background And Aim

    Breathing exposure to cement dust containing an amount of heavy metal compounds has many different local and systemic effects. The aim of the present study was to survey the extent of cement factory worker's pulmonary exposure to metal ions (Cadmium, Cobalt, Chromium and Nickel).

    Materials And Methods

    In this cross-sectional research, environmental sampling of the factory's packing section was performed to monitor metal ions in the air and fluid in a condition similar to that of the lungs. Data analysis was done using SPSS software (version 11.5) at the significant level of P<0.05.

    Results

    Comparing mean concentration of the studied metals with their maximum threshold level showed that it was less than the level (P<0.05). Maximum metal ion concentration in the air was that of Chromium (1.75 µg/m3) and the minimum concentration belonged to Cadmium (0.01 µg/m3). The level of metal ions of Cadmium, Cobalt, Chromium and Nickel in the floating particulates of the packing section was 0.74±0.41, 9.31±3.38, 81.96±53.35, 32.5±27.83; and the amount of the extracted metals with the simulated alveoli fluid from the samples of the air in the packing section of the factory in the in-vitro were 0.006±0.002, 0.02±0.009, 0.53±0.12, and 0.14±0.03 µg/g of the collected air dust, respectively. The result of Spearman's correlation coefficient test showed that the relationship between meal ions concentration in the air and the amount of simulated liquid was not statistically significant (P>0.05).

    Conclusion

    Although there was not any significant relationship between the amount of metal ions in the air and the simulated fluid, it is essential to investigate these exposures because of the high percentage of Cadmium solubility under simulated lung alveoli conditions.

  • Evaluation of faculty members by students with different educational development
    M. Afshar, M.M. Hasanzadeh Taheri *, H.R. Ryasi, M. Naseri Page 120
    Background And Aim

    University teachers are among the main pillars of higher educational system and their evaluation is constantly done through different ways including student's evaluation. While some teachers are opposed to evaluation by weak students, the present study was designed and carried out in Birjand University of Medical Sciences to determine the relationship between teacher's evaluation scores and students with different educational development.

    Materials And Methods

    In this cross- sectional, descriptive and analytical study, which was performed at Birjand University of Medical Sciences in 2007, sixty-three faculty members were selected conducting a poll, and 2700 questionnaires were filled in by all medical students. The means of data collection were the questionnaires whose validity and reliability had been confirmed by the university's Education Development Center. The obtained data was analyzed by SPSS software (version 11.5) at the significant level P<0.05.

    Results

    Mean evaluation scores by advanced, average and weak students were 55.59±11.46, 55.70±12.49, and 55.51±12.23 respectively (P=0.96). In surveying different aspects which were evaluated there was a significant difference between advanced students and weak ones regarding teacher's dignity score (P=0.03).

    Conclusion

    Regarding that a significant difference between faculty member's evaluation scores and students with different educational development levels was not observed, it seems that educational development of students has no effect on their evaluation and, therefore, this variable can not be considered as favoritism in the evaluation of teachers. The difference observed in the domain of professorial dignity can emphasize the necessity of better judgment on the part of professors in their dealing with students.

  • The effect of " Expectation based managerial competency acquisition in nursing model" on nursing staff empowerment and efficacy of leadership style
    Gh. Mahmoudirad, F. Ahmadi *, Z. Vanaki, E. Hajizadeh Page 129
  • Clinical and laboratory evaluation of rhabdomyolysis in 165 patients with severe acute poisonings
    S.R. Mousavi, F. Taghaddosinejad, H. Talaee, Gh.A. Zare, M. Sadeghi, P. Rajaee, M. Balali, Mood * Page 139
    Background And Aim

    Rhabdomyolysis is a clinical and biochemical syndrome that results from acute poisonings. The present study aimed to investigate clinical and biochemical characteristics of rhabdomyolysis in patients with severe acute poisonings.

    Materials And Methods

    Out of 450 patients with severe acute poisonings who admitted in the Toxicology Intensive Care Unit of Loghman Hakim Hospital in Tehran between April and September 2006, 165 subjects with serum creatine kinase at least five fold of normal range (≤975 IU/L) after disproving any other causes, were enrolled in this sectional study. Poisoning diagnosis was based on the history of toxins usage and clinical findings. The toxins usages were approved by the appropriate toxicological tests. Demographic data, clinical findings and laboratory studies were recorded for all patients. The obtained data was analyzed using SPSS software (version 11.5) at the significant level of P<0.05.

    Results

    Frequency of rhabdomyolysis in the poisoned patients was 36.6%. The most common intoxications inducing rhabdomyolysis were opium (28%), tricyclic antidepressant drugs (14%) and benzodiazepines (14%). Acute renal failure was diagnosed in 23 (15%) patients. There was a linear correlation between serum creatine kinase and serum creatinine (P<0.05).

    Conclusion

    Patients with severe acute poisoning are at risk of rhabdomyolysis and acute renal failure is its main coincident complication.

  • The relationship between the fluride in drinking-water and prevalence of fluorosis and dental caries
    M. Shirzaii * Page 146