فهرست مطالب

علوم زیستی ورزشی - پیاپی 3 (زمستان 1388)

فصلنامه علوم زیستی ورزشی
پیاپی 3 (زمستان 1388)

  • 160 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/05/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • امیرحسین حقیقی، محمدرضا حامدی نیا، علی اصغر رواسی صفحه 5
    هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر نیمرخ متابولیکی و حساسیت به انسولین در مردان چاق بود. به همین منظور، 16 مرد چاق (48-35 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه هشت نفری قرار گرفتند: 1)گروه تمرین مقاومتی و 2) گروه کنترل. از همه آزمودنی ها پس از 12 ساعت ناشتایی و در دو مرحله (قبل و بعد از انجام تمرین) و در شرایط مشابه، خون گیری به عمل آمد. گروه آزمایش 13 هفته و هر هفته سه جلسه تمرینات مقاومتی داشتند. برنامه تمرینات مقاومتی به صورت دایره ای و در یازده ایستگاه با شدت 50-60 درصد یک تکرار بیشینه (1_RM) انجام گرفت. تحلیل اطلاعات با کمک آزمونt مستقل نشان داد که تمرینات مقاومتی تاثیر معنی داری بر متغیرهای وزن، نسبت محیط کمر به لگن، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، قند خون ناشتا و تری گلیسیرید سرمی ندارد، ولی این تمرینات موجب کاهش معنی دار متغیرهای درصد چربی بدن، کلسترول تام، LDL-C، هموگلوبین گلیکوزیله و انسولین و افزایش معنی دار حداکثر توان هوازی، HDL-C و شاخص حساسیت به انسولین می شود. می توان گفت تمرینات مقاومتی به بهبود نیمرخ متابولیکی و حساسیت به انسولین در مردان چاق منجر می شود و می توان آن را به عنوان یک جزء مؤثر در برنامه ورزشی این افراد در نظر گرفت.
    کلیدواژگان: تمرین مقاومتی، نیمرخ متابولیکی، حساسیت به انسولین و چاقی
  • ولی الله دبیدی روشن، بهرام صادقپور، زهرا جهانیان صفحه 21
    هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک جلسه دو درمانده ساز با شدت کم (55 تا 65 درصد)، شدت متوسط (65 تا 75 درصد) و شدت زیاد (75 تا 85 درصد) حداکثر اکسیژن مصرفی بر مقادیر آدیپونکتین زنان فعال بود. برای این منظور 30 زن سالم با میانگین سن 07/1 ± 6/21 سال، وزن 35/3 ± 7/59 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 58/0 ± 1/39 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه که هیچ گونه سابقه بیماری قلبی – عروقی و دیابت نداشتند، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه فعالیت با شدت کم (LAG)، فعالیت با شدت متوسط (MAG) و فعالیت با شدت زیاد (HAG) تقسیم شدند.پروتکل آزمون گیری شامل دو پیشرونده تا حد واماندگی روی نوارگردان بدون شیب بود که با توجه به روش کارونن در گروه های LAG، MAG و HAG به ترتیب با شدت 55 تا 65 درصد، 65 تا 75 درصد و 75 تا 85 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی اجرا شد. خونگیری در دو مرحله قبل و 30 دقیقه پس از اتمام فعالیت و با شرایط کاملا مشابه و به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی انجام شد. در هر مرحله 7 میلی لیتر خون در وضعیت نشسته از ورید پیش بازویی گرفته شد و پس از انتقال به آزمایشگاه و تهیه سرم از آن برای آنالیز متغیرهای تحقیق استفاده شد. برای تعیین مقادیر آدیپونکتین سرمی، گلوکز و انسولین ناشتایی از تست الایزا و برای اندازه گیری TG و LDL-C از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های t وابسته و آنالیز واریانس در سطح 05/0 ≤ P تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مقادیر آدیپونکتین در هر سه گروه LAG، MAG و HAG افزایش یافت ولی افزایش فقط در گروه LAG معنادار بود. از سوی دیگر، تغییرات مقادیر آدپپونکتین بین سه گروه معنادار نبود. به علاوه، مقادیر پیش و پس آزمون مقادیر گلوکز در هر سه گروه و تغییرات انسولین فقط در گروه های MAG و HAG به لحاظ آماری معنادار بود. هم چنین فقط تغییرات انسولین بین دو گروه MAG و HAG معنادار نبود. براساس یافته های تحقیق، با افزایش شدت ورزش و در نتیجه کاهش مدت ورزش، تغییرات کم تری در مقادیر آدیپونکتین سرم زنان جوان فعال ایجاد می شود.
    کلیدواژگان: آدیپونکتین، دویدن وامانده ساز، زنان فعال، شدت ورزش
  • جواد وکیلی، علی اصغر رواسی، عباسعلی گائینی صفحه 41
    نتایج پژوهش های مختلف درباره اثر تداخلی تمرینات ترکیبی بر قدرت و توان هوازی بیشینه (VO2max) متفاوت است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر شش هفته تمرینات ترکیبی بر قدرت بیشینه و VO2max مردان غیرورزشکار بود. به این منظور 34 دانشجوی غیرفعال و سالم (با میانگین سن 18/1± 22 سال، قد 48/6 ±54/173 سانتیمتر و وزن 50/8 ± 01/65 کیلوگرم) داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در یکی از چهارگروه استقامتی (10=n)، قدرتی (8 = n)، ترکیبی (8 = n) و کنترل (8 = n) قرار گرفتند.گروه استقامتی، برنامه تمرین استقامتی اینتروال بومپا (3 روز در هفته، 25 – 5/12 دقیقه، 70 – 50 درصد HRR) را به مدت شش هفته انجام دادند. گروه قدرتی، برنامه تمرینی قدرتی (3 روز در هفته، 3 ست / 6 حرکت، 85 – 70 %RM1) و گروه ترکیبی نیز از تمرینات استقامتی و قدرتی (تمرین استقامتی قبل از ظهر و تمرین قدرتی بعد از ظهر) را اجرا کردند. گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از برنامه تمرینی آزمون های ارزیابی قدرت (حرکت لیفت با دستگاه) و VO2max (آزمون بروس) را انجام دادند. نتایج تحقیق حاضر با تی وابسته نشان داد، اجرای تمرینات ترکیبی به افزایش معنی دار قدرت (00/0=P) و VO2max (00/0=P) آزمودنی ها منجر شد. به علاوه، با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بین توسعه VO2max در دو گروه استقامتی (18%) و ترکیبی (16%)، اختلاف معنی داری مشاهده نشد (95/0=P). بین مقدار افزایش قدرت بیشینه در گروه قدرتی (39%) و ترکیبی (31%) به لحاظ آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد (31/0=P). نتیجه این که اجرای تمرینات ترکیبی هیچ اثر تداخلی در افزایش قدرت و توان هوازی بیشینه نسبت به گروه های قدرتی و استقامتی نداشت.
    کلیدواژگان: تمرینات ترکیبی، قدرت، استقامت، توان هوازی بیشینه
  • بختیار ترتیبیان، بهروز درفشی، بهزاد حاجی زاده، اصغر عباسی صفحه 57
    در ورزش دست در مقایسه با ورزش پا در پاسخ به نوع و شدت تمرینات، تفاوت های فیزیولوژیک وجود دارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی و مقایسه پاسخ های لاکتات خون، ضربان قلب، فشار خون و هم چنین بررسی ارتباط این شاخص ها با زمان خستگی در ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا بود. به این منظور 8 کاراته کار جوان با میانگین سنی 2/21±9/18 سال در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی های تحقیق، دو آزمون ورزشی فزاینده را روی دوچرخه کارسنج دستی و دوچرخه کارسنج پایی پیشرفته مونارک (مدل E838)، با فاصله استراحت یک هفته ای اجرا کردند. شاخص های قلبی و عروقی (ضربان قلب بیشینه و فشار خون) و زمان خستگی بی درنگ پس از پایان هر آزمون اندازه گیری و ثبت شد. هم چنین نمونه های خونی پس از پایان آزمون های ورزشی دست و پا جمع آوری و غلظت های لاکتات خون (میلی گرم /دسی لیتر) با استفاده از روش آنزیمی Enzymatic lactate reagrent اندازه گیری شد. یافته های تحقیق اختلاف معنی داری در مقادیر لاکتات خون و فشار خون، بین آزمون های ورزشی دست و پا نشان نداد (به ترتیب 22/0 = p و 15/0 = p)، اما حداکثر ضربان قلب به طور معنی داری در آزمون پا بیش تر از آزمون دست بود (02/0 = p). هم چنین ارتباط بین مقادیر لاکتات خون، بیشینه ضربان قلب، فشار خون سیستول با زمان خستگی برای آزمون دست به ترتیب 88/0 = r، 68/0 = r، 76/0 = r و برای آزمون پا 71/0 = r، 57/0 = r، 49/0 = r به دست آمد. در مجموع، نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا، اختلاف معنی داری در مقادیر لاکتات خون و فشار خون سیستول وجود ندارد اما مقادیر بیشینه ضربان قلب بین این دو به طور معنی داری متفاوت است. بنابراین در تدوین برنامه های ورزشی با ارزیابی عملکرد ورزشکاران بر مبنای ضربان قلب باید این معیار به طور جداگانه برای ورزش های دستی و پایی در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: ورزش های دستی، ورزش های پایی، زمان خستگی، کاراته، لاکتات
  • عباسعلی گائینی، ابراهیم علی دوست قهفرخی، علی احمدی، ملیحه ابوالحسنی صفحه 77
    در پژوهش حاضر با هدف مطالعه مصرف مکمل کراتین به عنوان یک کمک ارگوژنیکی، تاثیر مصرف کوتاه مدت کراتین مونوهیدرات بر عملکردهای سرعتی و قدرتی کشتی گیران بررسی شد. به این منظور 20 کشتی گیر انتخاب و به دو گروه همگن 10 نفره دارونما (گروه کنترل) و مصرف کننده مکمل کراتین (گروه تجربی) تقسیم شدند و در یک طرح دوسوکور، عملکرد آزمودنی ها در دوهای سرعتی، استقامت در سرعت های تناوبی، قدرت عضلانی در حرکت اکستنشن زانو به فاصله 7 روز (مصرف روزانه 20 گرم کراتین مونوهیدرات در چهار وعده 5 گرمی، توسط گروه تجربی و به همین مقدار دارونمای دکستروز توسط گروه کنترل) سنجیده شد. نتایج پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون آماری t همبسته (در هر گروه) و t مستقل (بین دو گروه) تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد مصرف کوتاه مدت کراتین عملکرد سرعتی کوتاه مدت (دوهای 20 و 40 متر سرعت)، بلندمدت (60 و 100 متر سرعت) و مسافت طی شده در آزمون عملکرد استقامتی کشتی گیران در دوهای سرعتی تناوبی (30 دوی سرعت حداکثر 5 ثانیه ای با 10 ثانیه استراحت در بین آنها) و قدرت عضلانی در حرکت 1-RM اکستنشن زانو را به طور معنی داری بهبود بخشیده است (05/0P<).
    کلیدواژگان: مکمل کراتین، کشتی گیران، عملکرد سرعتی، قدرت عضلانی
  • بختیار ترتیبیان، بهروز درفشی، بهزاد حاجی زاده ملکی، اصغر توفیقی صفحه 93
    هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر مصرف داروی ایندومتاسین بر نشانه های بیوشیمیایی، عملکردی و ظاهری کوفتگی عضلانی تاخیری متعاقب شرکت در برنامه تمرینات اکسنتریک بود. به این منظور 20 مرد داوطلب سالم و غیرورزشکار با میانگین سنی 9/6± 8/25 سال و درصد چربی 3/9 ± 9/15 درصد، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه دارو (10 = n) و دارونما (10=n) تقسیم شدند. در طرح دوسوکور آزمودنی ها 5 روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای آزمون برونگرا روزانه 75 میلی گرم داروی ایندومتاسین یا دارونما دریافت کردند. پدیده کوفتگی عضلانی با استفاده از حرکت پلانتار فلکشن کنترل شده در عضله درشت نی قدامی ایجاد شد. سطوح پروستو گلاندین های E2، درد ادراک شده، محیط ساق پا، زاویه پلانتار فلکشن و دورسی فلکشن قبل و بلافاصله بعد از برنامه تمرینی اکسنتریک اندازه گیری و در فواصل زمانی 24 و 48 ساعت تکرار شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مصرف داروی ایندومتاسین مانع افزایش سطوح پروستوگلاندین های E2، شدت درد ادراک شده، محیط دور ساق و کاهش دامنه حرکتی مفصل مچ پا نشد. با این حال، سطوح پروستاگلاندین های E2 در بازه زمانی 24 ساعت (001/0=P) و 48 ساعت (001/0=P) پس از برنامه تمرینی اکسنتریک کاهش یافت. شدت درد ادراک شده نیز در بازه زمانی 24 ساعت (001/0=P) و 48 ساعت (001/0=P) پس از برنامه تمرینی اکسنتریک کاهش یافت. شدت درد ادراک شده نیز در بازه زمانی 24 ساعت (001/0=P) و 48 ساعت (043/0=P) پس از برنامه تمرینی اکسنتریک کاهش یافت. همچنین داروی ایندومتاسین در بازه زمانی 48 ساعت (05/0P<) پس از تمرین تغییرات معنی داری در دامنه حرکتی مفصل مچ پا و اندازه محیط ساق پا به وجود آورد. در مجموع نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در دوره بازگشت به حالت اولیه طولانی مدت که اغلب با کوفتگی عضلانی تاخیری همراه است، مصرف داروی ایندومتاسین ممکن است سودمند باشد.
    کلیدواژگان: ایندومتاسین، کوفتگی عضلانی تاخیری، مردان غیرفعال
  • فرهاد رحمانی نیا، حمید محبی، مصطفی قلی صابریان بروجنی صفحه 111
    هدف این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته برنامه پیاده روی بر کیفیت، کمیت و برخی پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب (TG، TC، HDL) در مردان سالمند بود. به این منظور 20 مرد سالمند سالم (با میانگین سنی 24/7±4/72 سال، قد 11/6 ±59/163 سانتیمتر و وزن 19/9±31/68 کیلوگرم) به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره پیاده روی و شاهد تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه پیاده روی به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 45 – 30 دقیقه با شدت 75 – 60 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره روی نوارگردان تمرین کردند. کیفیت خواب آزمودنی ها توسط پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) و کمیت خواب توسط ثبت طول مدت خواب مفید شبانه آزمودنی ها ارزیابی شد. متغیرهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب نیز (TG، TC، HDL)، قبل و بعد از هشت هفته پیاده روی توسط نمونه گیری خون سنجیده شد. نتایج نشان داد که در گروه پیاده روی کیفیت خواب آزمودنی ها 31 درصد بهبود یافت و کمیت خواب نیز 45 دقیقه افزایش داشت که از لحاظ آماری معنی دار بود (05/0P<). به علاوه، در گروه پیاده روی تغییرات TC و HDL بهبود معنی داری داشت (05/0P<). نتایج آزمون t مستقل هم نشان داد که کیفیت و کمیت خواب بین دو گروه پیاده روی و شاهد تفاوت معنی داری داشت (05/0P<). با این حال هیچ رابطه ای بین تغییرات کیفیت و کمیت خواب با تغییرات متغیرهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت هشت هفته پیاده روی کیفیت و کمیت خواب را به همراه برخی از پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب در سالمندان بهبود می بخشد و به عنوان راهی برای درمان مشکلات خواب در سالمندان مفید خواهد بود.
    کلیدواژگان: پیاده روی، کیفیت خواب، کمیت خواب، پارامترهای فیزیولوژیک، مردان سالمند
  • فرهاد رحمانی نیا، حسن دانشمندی، امیرتقی پور صفحه 127
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه کم وزنی و اضافه وزن با آمادگی جسمانی و وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان بود. به این منظور 384 دانش آموز پسر و دختر مقاطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان شهرستان اراک (با میانگین سن 6/3± 5/12 سال، وزن 4/13± 48/51 کیلوگرم و قد 27/11±163 سانتیمتر) به طور تصادفی به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای تعیین کم وزنی و اضافه وزن از BMI – Cut off و صدک های آن استفاده شد. به این صورت که اگر BMI کوچک تر یا مساوی نقطه 15 درصد باشد، فرد کم وزن و اگر بین نقطه 15 تا 85 درصد باشد، فرد در رده وزنی قابل قبول است. اگر BMI بین نقطه 85 تا 95 درصد باشد، فرد اضافه وزن دارد و اگر BMI بزرگ تر از نقطه 95 درصد باشد، فرد چاق است. برای بررسی وضعیت آمادگی جسمانی از شاخص های استقامت عضلانی (دراز و نشست)، توان انفجاری (پرش ارتفاع)، انعطاف پذیری (رساندن دست در حالت نشسته به پا)، چابکی (دوی 4 9 متر) و استقامت قلبی تنفسی (دو 540 متر) و برای بررسی وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده ها از پرسشنامه وضعیت اجتماعی اقتصادی استفاده شد. در پژوهش حاضر، از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی ارتباط بین کم وزنی و اضافه وزن با وضعیت اجتماعی، اقتصادی و از روش ضریب همبستگی اسپیرمن برای بررسی ارتباط بین آمادگی جسمانی با کم وزنی و اضافه وزن و همچنین ارتباط آن با وضعیت اجتماعی – اقتصادی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، بین کم وزنی با آمادگی جسمانی دانش آموزان ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0 P£)، درحالی که بین اضافه وزن با آمادگی جسمانی دانش آموزان ارتباط معنی داری مشاهده نشد. علاوه بر این، بین شاخص توده بدن (BMI) با آمادگی جسمانی دانش آموزان هم ارتباط معنی داری دیده شد (05/0 P£). از سوی دیگر، بین هر یک از متغیرهای وضعیت اجتماعی – اقتصادی دانش آموزان هم ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0P£)، درحالی که به تفکیک جنسیت بین دانش آموزان پسر رابطه معنی دار (05/0P£)، ولی بین دانش آموزان دختر رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، دانش آموزانی که از نظر BMI پایین تر از وزن قابل قبول بودند، از نظر آمادگی جسمانی آماده تر از دیگر دانش آموزان بودند. همچنین وضعیت اجتماعی – اقتصادی ارتباطی با BMI دانش آموزان نداشت، ولی آمادگی جسمانی دانش آموزانی که وضعیت اجتماعی – اقتصادی بهتری داشتند، بهتر بود.
    کلیدواژگان: BMI، کم وزنی، چاقی، آمادگی جسمانی، وضعیت اجتماعی - اقتصادی
|
  • Page 5
    The aim of the present research was to study the effect of resistance training on metabolic profile and insulin sensitivity in obese men. For this purpose, 16 obese males (age 35-48) were voluntarily selected and randomly assigned to two groups: resistance training and control group. Subject's blood samples were gathered in fasting state. The experimental subjects received resistance training for 13 weeks, 3 sessions per week. The resistance training was performed in a circuit fashion in 11 stations with a 50-60% intensity of one maximum repetition (1-RM). Data were analyzed using t-student and showed that resistance training had no effect on variables of body weight, WHR, systolic and diastolic pressure, fasting blood glucose and triglyceride. But this training significantly decreased variables of body fat percentage, total cholesterol, LDL-C, glycolide hemoglobin and insulin. Resistance training significantly increased VO2max, HDL-C, and insulin sensitivity indexes. We concluded that resistance training improved metabolic profile and insulin sensitivity in obese men; and could be considered as an effective component to train these men.
  • Page 21
    The aim of this research was to evaluate the effect of one session of exhaustive exercise with low intensity (55-65% VO2max), moderate intensity (65-75% VO2max) and high intensity (75-85% VO2max) on adiponectin in active women. For this purpose, 30 healthy women (mean age 21.6 years, weigh 59.7+3.35 kg, VO2max 39.1+0.58 ml/kg/min, no history of cardiovascular diseases and diabetes) were selected and divided into three groups: low intensity active (LAG), moderate intensity active (MAG) and high intensity active (HAG). The protocol was a progressive running up to exhaustion on a treadmill with 55-65%, 65-75% and 75-85% of VO2max intensity according to Karvonen formula. Blood samples were obtained before and 30 minutes after the training in the same condition and following 12-14 hours of fasting. 7 ml of blood was obtained from the subject's forearm vein in a sitting position and transported to the laboratory. Adiponectin, glucose and insulin were measured by ELISA and TG and LDL-C by enzymatic methods. Data were analyzed by T-test and analysis variance at P?0.05. Results showed that adiponectin level increased in three groups (LAG, MAG, HAG) but this increase was significant only in LAG group (P=0.01). On the other hand, adiponectin did not significantly change among groups. Although T- test analysis showed that glucose decreased significantly in all groups and insulin concentration changed significantly in MAG and HAG, insulin changes were insignificant between MAG and HAG only. This research showed that an increase in the training intensity and a decrease in duration slightly changed serum adiponectin in active young women.
  • Page 41
    The purpose of this study was to investigate the interference effect of concurrent strength and endurance training on maximum strength and VO2max in non-athletes. For this purpose, 34 sedentary healthy men (mean age 22±1.18 years, height 173.61±6.48 cm, and weight 56.13±8.50 kg) voluntarily participated in this study. Initially, subjects were randomly assigned to one of four training groups: strength (n=8), endurance (n=10), concurrent (n=8) and control (n=8). Endurance group performed Bumpa interval endurance training program for 6 weeks (3 days per week, 12.30 – 25 minutes, 50-70%HRR), strength group performed resistance program for 6 weeks (3 days per week, 6 exercises, 3 sets, 75-85% 1-RM), and combined group performed a combination of strength and endurance training for 6 weeks. Control group did not participate in any of the above mentioned training programs. All subjects performed VO2max (Bruce test) and maximum strength (mechanical lift) tests before and after the training program. One–way ANOVA was applied to examine the hypotheses. The results of paired T test showed that concurrent training significantly increased strength (p=0.000) and VO2max (p=0.000). Moreover, there was no significant difference in VO2max between concurrent (16%) and endurance (18%) (p=0.95) and in maximum strength between concurrent (31%) and strength (39%) (p=0.31).Concurrent strength and endurance training did not interfere with maximum strength and VO2max development when compared to strength and endurance training.
  • Page 57
    The purpose of this study was to determine and compare blood lactate, heart rate and blood pressure responses in arm and leg exercises and to determine the relationship between these variables and fatigue time during these two modes of exercises. 8 young professional karate players (mean age 18.90±2.20) volunteered to participate in this study. The subjects completed two ergometers: arm and leg ergometers and Monark ergometer (Model 838E). Cardiovascular heart rate (HR), blood pressure (BP) and fatigue time were measured and recorded immediately after each exercise test. Blood samples as well were collected by enzymatic lactate reagent after two exercise tests to measure blood lactate concentrations (mg/dl). There were not significant differences between arm and leg exercises in blood lactate concentration and blood pressure (P=0.22 and P=0.15 respectively). But maximal HR was significantly higher in the leg exercise compared to the arm exercise (P=0.02). The correlations of blood lactate, HR, and BP with fatigue time were r=0.88, r=0.68 and r=0.76 for the arm exercise and r=0.71, r=0.57 and r=0.49 for the leg exercise respectively. The results of this study suggested no significant differences in blood lactate and blood pressure responses between upper and lower body exercises. However, maximal HR response significantly differed between these two exercises. Therefore, when preparing sport exercises, HR responses should be considered separately in arm and leg exercises.
  • Page 77
    The purpose of this study was to investigate the effects of short term creatine monohydrate as an ergogenic supplement on the sprint performance and muscular strength of wrestlers. 20 wrestlers were selected randomly and divided into two groups. One group was placebo group (control) and the other group was creatine supplement group (experimental). In a double blind project, subject's speed running, perseverance in repeated alternative speeds and muscular strength (with 1-RM in knee extension) were measured before creatine and placebo as pretest, and after that as posttest. Creatine and placebo were used for 7 days (20 grams creatine monohydrate per day by experimental group and 20 (g/d) dextrose polymer as placebo by control group).The data were analyzed by correlated t – test (for each group) and independent t-test (between two groups). The results showed that short term use of creatine supplement had a significant effect on short term running (20 and 40 meters), long term running (60 and 100 meters), interval speed endurance running (30 fast running in 5 seconds with 10 seconds of rest between each running) and muscle strength (1-RM in knee extension) of wrestlers (p<0.05).
  • Page 93
    The purpose of this study was to examine the effect of indomethacin on biochemical, functional and external symptoms of delayed onset muscle soreness (DOMS) following eccentric exercise. For this purpose, 20 untrained, healthy male volunteers (age 25.8+6.9 years and fat 15.9+9.3 %) were selected and randomly divided into experimental (n=10) and placebo (n=10) groups. In a double blind study, subjects were asked to consume 75mg/d indomethacin or placebo for 5 days before and 48 hours after eccentric exercise protocol. DOMS was induced using controlled plantar flexion causing eccentric contraction of tibialis anterior muscle. The rate of prostaglandins E2 (PGE2), perceived pain, foreleg circumference, range of motion in foot joint were measured before, immediately, 24 and 48 hours after eccentric protocol. The results indicated that indomethacin failed to prevent the increased PGE2, pain, soreness, inflammation and reduction in range of motion in foot joint immediately after exercise. However, PGE2 levels decreased significantly 24 hours (p=0.001) and 48 hours (p=0.001) after exercise. Significant changes (p<0.05) also were observed in foreleg circumference and range of motion in foot joint 48 hours after exercise. In conclusion, the results of the present study indicated that indomethacin can be useful in long term recovery period, which generally is accompanied by delayed onset muscle soreness.
  • Page 111
    The purpose of this study was to compare the effect of a walking (8wk) training program on quality, quantity and some physiological parameters related to sleep in old men. Twenty elderly healthy men (age 72.4?7.24 years, height: 163.59?6.11 cm, weight 68.31?9.19kg) were selected randomly and were divided into two groups [walking (n=10) and control (n=10)]. The walking group exercised for eight weeks, three sessions each week and each session 30-45 minutes. The intensity of the exercise was 60-75% of HRR on treadmill. To determine sleep quality, participants completed the Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI) before and after the eight weeks of aerobic training, and the quantity of sleep was examined by recording the duration of night sleep of the subjects. The physiological parameters related to sleep (TG, TC, HDL) were also measured before and after the eight weeks of training program. The results showed that sleep quality of subjects in walking group improved 31% and the sleep quantity increased by 45 minutes (P<0.05), and HDL and TC improved significantly in the walking group (p<0.05). Independent t – test showed a significant difference in sleep quality and sleep quantity between the two groups (P<0.05). However, there was no relationship between the quality and quantity changes of sleep to changes of physiological variables related to sleep. Therefore, it can be concluded that eight weeks of walking improved the quality and quantity of sleep along with some physiological parameters related to sleep in older adults and can be a useful way to treat the sleep problems in the elderly.
  • Page 127
    The purpose of the present study was to study the relationship between underweight and overweight to physical fitness as well as socioeconomic status. 384 schoolboys and schoolgirls who studied in elementary school and high school (age (yr) 12.5?3.6, weight (kg) 51.48?13.4, height (cm) 163?11.27) were randomly selected to take part in the experiment. To determine underweight and overweight, Cut off - BMI was used so that if BMI?15% underweight, 15%