فهرست مطالب

مجله علوم دامی ایران
سال چهل و یکم شماره 1 (بهار 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/01/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمدرضا بختیاری زاده، محمد مرادی شهربابک صفحه 1
    هدف تحقیق حاضر برآورد پارامترهای منحنی شیردهی توسط تابع گامای ناقص و ارزیابی ژنتیکی این پارامترها و در نهایت تعیین رابطه ژنتیکی و فنوتیپی آن ها با صفات پستانی در جمعیت گاوهای هلشتاین ایران بود. دو سری داده شامل 117583 رکورد، برای ارزیابی ژنتیکی پارامترهای منحنی شیردهی و7351 رکورد (به علت کم بودن رکوردهای صفات پستان برای تعیین رابطه ژنتیکی بین پارامترهای منحنی شیردهی و صفات پستانی) مربوط به زایش اول گاوها و توزیع شده در19303 و 1148 گله- سال- فصل زایش استفاده گردید. برآورد پارامترهای ژنتیکی با استفاده از نرم افزار ASREML محاسبه گردید. وراثت‎پذیری برای پارامترهای منحنی شیردهی در محدوده 02/0 (میزان تولید اولیه و شیب افزایشی منحنی شیردهی) تا 22/0 (اوج تولید) و برای صفات پستانی تیپ از 11/0 (اتصال جلویی پستان) تا 21/0 (استقرار کارتیه های عقب) متغیر بود. همبستگی ژنتیکی بین پارامترهای منحنی شیردهی در محدوده 99/0 (بین تداوم شیردهی و زمان تا رسیدن به اوج) تا 64/0- (بین میزان تولید اولیه و شیب افزایشی منحی شیردهی) و برای صفات پستانی تیپ در محدوده 54/0 (بین استقرار کارتیه های عقب و میزان تولید اولیه، عرض پستان و اوج تولید) تا 54/0- (بین استقرار کارتیه های عقب و شیب افزایشی منحی شیردهی) برآورد شد. با توجه به روابط ژنتیکی بدست آمده بین پارامترهای منحنی شیردهی و صفات پستانی تیپ، صفت عرض پستان می‎تواند درانتخاب غیرمستقیم برای پارامترهای منحنی شیردهی استفاده شود. با توجه به همبستگی های ژنتیکی بدست آمده بین این صفت و صفات پستانی تیپ، هر چه گاوها دارای پستان های عریض تری باشند کل تولید 305 روز و اوج تولید گاوها بیشتر شده و گاوها دارای تداوم تولید بیشتری خواهند بود.
    کلیدواژگان: پارامترهای منحنی شیردهی، همبستگی ژنتیکی، تابع گامای ناقص، صفات پستانی تیپ
  • مجتبی زاغری، ساره بوربور، منصور رضایی، اسدالله تیموری یانسری، محمد ریاحی صفحه 11
    هدف از این پژوهش بررسی اثر محاسبه مواد مغذی معادل آنزیم فیتاز در تنظیم جیره جوجه های گوشتی و تاثیر آن بر عملکرد و هزینه تولید بود. در این آزمایش تعداد 640 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308، تا سن 49 روزگی بر روی بستر پرورش یافتند. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی به روش فاکتوریل (2×4) با چهار نوع جیره و دو جنس در چهار تکرار و 20 قطعه جوجه در هر تکرار انجام شد. جیره های آزمایشی بر پایه ذرت و سویا و از نظر میزان انرژی و پروتئین کاملا یکسان در نظر گرفته شدند. جیره های آزمایشی شامل: 1) جیره شاهد فاقد آنزیم؛ 2) جیره شاهد + 500 واحد آنزیم فیتاز در هر کیلوگرم جیره؛ 3) جیره حاوی 500 واحد آنزیم فیتاز که 50 درصد مواد مغذی معادل آنزیم در تنظیم جیره محاسبه شده بود؛ 4) جیره حاوی 500 واحد آنزیم فیتاز که100 درصد مواد مغذی معادل آنزیم در تنظیم جیره محاسبه شده بود. افزایش وزن بدن، میزان مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد (10-29 روزگی)، دوره پایانی (49-29 روزگی) و در کل دوره (10-49 روزگی) به طور جداگانه اندازه‎گیری شد. در پایان آزمایش درصد اجزاء لاشه، درصد خاکستر استخوان انگشت پا، درصد کلسیم و فسفر موجود در خاکستر استخوان و همچنین غلظت فسفر موجود در سرم خون اندازه‎گیری شد. در مقایسه صفات وزن بدن در پایان دوره، ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد و پایانی، درصد لاشه و اجزاء آن (درصد سینه، درصد ران و درصد چربی حفره بطنی) و همچنین غلظت فسفر در سرم خون تفاوتی بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد (05/0 (P>، اما در مورد درصد خاکستر و درصد کلسیم و فسفر خاکستر استخوان انگشت پا اختلاف معنی‎داری بین میانگین تیمارهای مختلف مشاهده شد (05/0(P<. میانگین شاخص تولید در تیمارهای مختلف تفاوت معنی‎داری نداشت (05/0(P> و با افزودن آنزیم به جیره هزینه خوراک جهت تولید هر کیلوگرم وزن زنده کاهش یافت، لذا چنین استنتاج می‎شود که افزودن آنزیم فیتاز در جیره موجب بهبود عملکرد و تصحیح مواد مغذی معادل آن در تنظیم جیره نیز موجب عدم تفاوت عملکرد با گروه کنترل و کاهش هزینه های تولید خواهد شد.
    کلیدواژگان: عملکرد، معادل مواد مغذی، فیتاز، جوجه های گوشتی
  • محسن سمیعی زفرقندی، تقی قورچی، مجتبی آهنی آذری صفحه 21
    این آزمایش به منظور تعیین اثرات فرآوری شیمیایی بر ناپدیدشدن شکمبه ای ماده خشک، نشاسته و بخشهای کربوهیدرات سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کرنل (CNCPS) دو رقم جو معمولی و بدون پوشینه انجام شد. برای عمل آوری دانه جو از سود، فرمالدئید و اوره، به ترتیب به مقدار 35، 4 و 35 گرم در کیلوگرم ماده خشک استفاده شد. سه راس قوچ بالغ نژاد زل مجهز به کانولای شکمبه ای که با 2/0±1 کیلوگرم ماده خشک در سطح نگهداری با 50% یونجه خشک و 50% جو کامل در دو وعده صبح و عصر تغذیه می شدند، برای محاسبه درصد ناپدیدشدن شکمبه ای ماده خشک و نشاسته استفاده شد. زمان های انکوباسیون شکمبه ای کیسه های نایلونی به ترتیب صفر، 2، 4، 6، 8، 12، 24 و 48 ساعت بود. برای محاسبه بخش‎های کربوهیدرات CNCPS فراسنجه های آن اندازه گیری شدند. یافته های بخش ناپدیدشدن شکمبه ای این پژوهش نشان داد که عمل آوری با سود و فرمالدئید، اثر محافظتی مناسب تری بر تجزیه شکمبه ای ماده خشک و نشاسته داشته و درنتیجه اختلاف معنی داری نسبت به عمل آوری با اوره و بدون عمل آوری داشته است (05/0>P). همچنین ناپدیدشدن نشاسته رقم معمولی کمتر از رقم بدون پوشینه بود (05/0>P). درصد بخشهای مختلف کربوهیدرات CNCPS جو نیز تحت تاثیر فرآوری شیمیایی قرار گرفت. هر سه عمل آوری نسبت به شاهد (بدون عمل آوری) در کاهش بخش هایی که با سرعت بالایی تجزیه می شوند (A و B1) مؤثر بودند (05/0>P). بخش C یا NDF غیرقابل دسترس در جو معمولی بدون عمل آوری، بیشترین مقدار (00/1 درصد) بود و با جو معمولی با عمل آوری فرمالدئید و اوره، تفاوت معنی داری داشت (05/0>P). بنابراین نتایج ناپدیدشدن شکمبه ای این پژوهش نشان دهنده اثرات مناسب تر عمل آوری با سود و فرمالدئید در انتقال جایگاه هضم نسبت به عمل آوری با اوره و بدون عمل آوری بودند اما درصد بخش های مختلف کربوهیدرات CNCPS، تحت تاثیر فرآوری تفاوت چندانی را نشان نداند.
    کلیدواژگان: CNCPS، جو، ماده خشک و نشاسته، ناپدیدشدن شکمبه ای، فرآوری شیمیایی
  • هادی فگاری نوبیجاری، حمید امانلو، مهدی دهقان بنادکی، سید حسین حسینی سابقی، خسرو قزوینیان صفحه 33
    در این پژوهش 318 راس گوساله های نر نژاد هلشتاین با میانگین وزن 5/17±375 کیلوگرم در یک طرح کاملا تصادفی با شش تیمار، متشکل از 1: جیره پایه، 2: جیره پایه + مس (30 میلی‎گرم در هر کیلوگرم ماده خشک خوراک)، 3: جیره پایه+روی (150 میلی‎گرم در هر کیلوگرم ماده خشک خوراک)، 4: جیره پایه + کلرتتراسایکلین (200 میلی‎گرم در روز به ازای هر راس گوساله)، 5: جیره پایه + مس + کلرتتراسایکلین و 6: جیره پایه + روی + کلرتتراسایکلین در دزهای بیان شده، به مدت 56 روز به کار برده شدند. اثر تیمارهای آزمایشی بر غلظت فراسنجه های خونی، ضخامت چربی زیر پوستی در ناحیه های پشت و سرینی، سطح مقطع ماهیچه راسته و ارتفاع از بال استخوان خاصره بررسی شد. غلظت نیتروژن اوره ای (001/0>p) و پروتئین تام پلاسما (001/0>p) بین تیمارها متفاوت بود. افزودن مس به جیره سبب افزایش سطح مقطع ماهیچه راسته شد اما افزودن روی آن را کاهش داد (001/0>p). بنابراین، کنترل سطح مس و روی، به جای بهره بردن از کلرتتراسایکلین، در جیره گوساله های نر می‎تواند سبب افزایش سطح مقطع ماهیچه راسته و کاهش ضخامت چربی شود.
    کلیدواژگان: فراسنجه های خون، چربی زیر پوستی، ماهیچه راسته، مس، گوساله نر
  • محمود حقیقیان رودسری، محمد روستایی علیمهر، سید مقداد طاهری تاری، سید عبدالحسین ابولقاسمی، سید علی اصغر سفیدگر صفحه 43
    به منظور بررسی امکان استفاده از آنزیم فیتاز و مخمر ساکارومایسس سرویسیه در جیره غذایی بر پایه ذرت-کنجاله سویا با فسفر قابل دسترس متفاوت در جوجه های گوشتی آربور ایکرز، آزمایشی با 264 قطعه جوجه یک روزه با میانگین وزن 6/44 گرم و با استفاده از یک طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار و در هر تکرار 11 قطعه جوجه یک روزه برای دوره های آغازین، رشد و کل دوره انجام شد. جیره های آزمایشی در دوره های مختلف پرورش به گونه ای تهیه شدندکه از نظر انرژی و پروتئین یکسان ولی از نظر مقدار فسفر قابل دسترس متفاوت بودند بطوریکه جیره برپایه ذرت و سویا دارای مقدار فسفر توصیه شده NRC (شاهد) و جیره های دیگر حاوی 50 درصد فسفر قابل دسترس کمتر از توصیه شده بودند و سایر مواد مغذی جیره براساس انرژی متعادل شد. تیمار های آزمایشی شامل 1T) جیره شاهد، 2T) جیره شاهد + 500 واحد فیتاز + 1/0 درصد مخمر، 3T) جیره شاهد حاوی 50 درصد فسفر قابل دسترس توصیه NRC، 4T) جیره شاهد حاوی 50 درصد فسفر قابل دسترس توصیه NRC + 1/0 درصد مخمر، 5T) جیره شاهد حاوی 50 درصد فسفر قابل دسترس توصیه NRC + 500 واحد فیتاز و 6T) جیره شاهد حاوی 50 درصد فسفر قابل دسترس توصیه NRC + 500 واحد فیتاز + 1/0 درصد مخمر بود. موارد اندازه گیری شامل عملکرد (مصرف خوراک روزانه، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل خوراک)، کلسیم و فسفر خون بوده است. نتایج نشان داده است که تنها کاهش 50 درصدی فسفر قابل دسترس در جیره شاهد بدون آنزیم (3T) موجب کاهش معنی‎دار در مصرف خوراک روزانه و افزایش وزن روزانه نسبت به جیره شاهد همراه و بدون آنزیم و مخمر شده است (05/0>P). بهترین ضریب تبدیل (93/1) در تیمار شاهد (1T) بدست آمد و استفاده از آنزیم فیتاز و مخمر در جیره شاهد (2T) و شاهد حاوی 50 درصد فسفر (3T) موجب بهبود ضریب تبدیل نشد. غلظت کلسیم خون در کلیه تیمارها مشابه بوده ولی غلظت فسفر خون در 21 و 42 روزگی در تیمارهای حاوی 50 درصد فسفر قابل دسترس (3T، 4T، 5T و 6T) به طور معنی داری نسبت به تیمار شاهد حاوی فیتاز و مخمر (2T)، کاهش یافت (05/0p<). نتایج کلی نشان می‎دهد که استفاده از آنزیم فیتاز و مخمر در جیره شاهد و جیره های حاوی 50 درصد فسفر قابل دسترس قابل توصیه نیست.
    کلیدواژگان: جوجه‎های گوشتی، عملکرد، _ ساکارومایسس سرویسیه، فیتاز، فسفر قابل دسترس
  • علیرضا صفامهر، محمدبهاءالدین شمس برهان، محمدحسین شهیر صفحه 53
    این تحقیق به منظور بررسی اثرات افزودن مولتی آنزیم در جیره های غذایی جوجه های گوشتی تغذیه شده بر پایه ذرت سویا با سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی (0، 2، 4، 6 و 8 درصد) و در دو سطح مولتی آنزیم (0، 40 گرم در صد کیلوگرم جیره) به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار برای هر تیمار (480 قطعه جوجه گوشتی سویه راس) به مدت 42 روز بر عملکرد و صفات لاشه انجام گردید. نتایج آزمایش نشان داد که در دوره آغازین سرعت رشد در جوجه های تغذیه شده با سطح 6 درصد تفاله گوجه فرنگی نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت (05/0P<). در دوره آغازین میزان خوراک مصرفی در سطح 8 درصد و ضریب تبدیل غذایی در سطح 6 درصد تفاله گوجه فرنگی نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت (05/0P<). سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی در دوره رشد بر افزایش وزن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی اثر معنی داری نداشت و در کل دوره بر افزایش وزن بدن اثر معنی داری نداشت، اما در کل دوره بر خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی اثر معنی داری داشت (05/0P<). جیره های حاوی آنزیم در کل دوره بر افزایش وزن (05/0P<) و ضریب تبدیل غذایی اثر معنی داری داشت (05/0P<). اما بر خوراک مصرفی معنی دار نبود. اثر سطوح مختلف تفاله گوجه فرنگی بر درصد سینه اثر معنی داری نشان داد (05/0P<) و بر درصد لاشه و ران معنی دار نبود. نتایج این تحقیق نشان داد که تیمار های حاوی آنزیم (0، 2، 4، 6 و 8 درصد تفاله گوجه فرنگی) نسبت به تیمار های بدون آنزیم باعث بهبود افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک جوجه های گوشتی می شوند و سطح جایگزینی 4 درصد تفاله با آنزیم در جیره های جوجه گوشتی توصیه می شود.
    کلیدواژگان: عملکرد، صفات لاشه، جوجه های گوشتی، تفاله گوجه فرنگی، مولتی آنزیم
  • عیسی دیرنده، حمید کهرام، احمد زارع شحنه صفحه 65
    چرخه فحلی 10 راس گاو شیری با دو تزریق PGF2?به فاصله 11 روز همزمان شد سپس گاوها به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه شاهد (بدون تزریق GnRH)، گروه GnRH (تزریق GnRHدر روز 6 چرخه فحلی) و در گروه گاوهای با کیست های تخمدانی، اولتراسونوگرافی روزانه برای حداقل 10 روز وجود کیست را در دام های کیستی اثبات کرد سپس به این دام ها GnRH تزریق شد. فعالیت تخمدان ها به صورت روزانه و از چهار روز قبل از تزریق GnRH (روز صفر= روز تزریق GnRH) تا 4 روز بعد از تزریق GnRH بررسی شد. داده های حاصل با استفاده از رویه GLM نرم افزار SAS آنالیز شدند. نتایج نشان داد که تعداد فولیکول های 4 تا 6 میلی متری در گروه شاهد تا روز دو تمایل به کاهش داشت ولی در دو گروه GnRH و کیست بعد از تزریق GnRH تعداد این کلاس فولیکولی تا روز دو افزایش نشان داد (05/0P<). تعداد فولیکول های? 7 میلی متری در گروه شاهد کاهش نیافت اگرچه این کلاس فولیکولی در دو گروه GnRH و کیست بعد از تزریق کاهش نشان داد (05/0P<). افزایش تعداد فولیکول های 4 تا 6 میلی متری در تخمدان دو روز بعد از تزریق GnRH نشان داد که درمان با GnRH باعث بوجود آمدن یک موج جدید فولیکولی در گاوهای کیستی مشابه با گاوهای نرمال می شود.
    کلیدواژگان: اولتراسونوگرافی، فولیکول، کیست تخمدانی، PGF2?، گاو
  • آزاده بوستان، محمد مرادی شهربابک، اردشیر نجاتی جوارمی صفحه 73
    دراین مطالعه ، رکوردهای تولید شیر روزانه سال‎های 1385-1383 یک گاوداری در استان تهران مربوط به 142 گاو در دوره شیردهی اول و140 گاو در دوره شیردهی دوم، مورد استفاده قرار گرفت. در این گاوداری تولید واقعی هر گاو در هر روز و متعاقبا تولید واقعی هر دام در هر بخش دوره شیردهی موجود بود و مقایسه توابع با معیاری جدید (مربعات خطای برآورد سطح زیر منحنی) امکانپذیر بود. در این تحقیق 5 تابع گامای ناقص، رگرسیون چندجمله‎ای، چندجمله‎ای معکوس، ولمینک و لگاریتمی مختلط در ماه های مختلف دوره شیردهی و این 5 تابع با تابع لژاندر مرتبه سوم، برای کل دوره شیردهی(305 روز) مورد مقایسه قرار گرفتند. رتبه توابع و معنی‎دار بودن تفاوت رتبه ها برای کم بودن مربعات خطا توسط آزمون کواد مشخص شد. در دوره شیردهی اول، تابع گامای ناقص در ماه های 1، 2، 4، 5، 8 و 9، تابع رگرسیون چندجمله‎ای در ماه های 3 و 6، تابع لگاریتمی مختلط در ماه 7 و تابع ولمینک در ماه 10 رتبه اول را در برآورد سطح زیر منحنی داشت. در دوره شیردهی دوم، تابع گامای ناقص در ماه های 1، 4، 5، 6 و 9، تابع لگاریتمی مختلط در ماه های 7 و 8، تابع ولمینک در ماه های 3 و 10و تابع رگرسیون چندجمله‎ای در ماه 2 رتبه اول را در برآورد سطح زیر منحنی داشت. برای کل دوره شیردهی تابع گامای ناقص در برآورد سطح زیر منحنی رتبه اول را در هر دو دوره شیردهی داشت. البته از بین توابع به کار رفته در این تحقیق، در دوره شیردهی اول تفاوت تابع گامای ناقص با توابع رگرسیون چندجمله‎ای و لژاندر مرتبه سوم و در دوره شیردهی دوم تفاوت این تابع با تابع رگرسیون چندجمله‎ای معنی‎دار بود.
    کلیدواژگان: آزمون کواد، گاوهای هلشتاین، منحنی شیردهی، مربعات خطا، برازش تابع
  • زهرا قارون، حسین شعبانعلی فمی، خلیل کلانتری صفحه 81
    هدف این تحقیق توصیفی - پیمایشی، تحلیل زمینه های به کارگیری فناوری اطلاعات در مدیریت گاوداری های صنعتی شیری بود. جامعه آماری تحقیق شامل 284 واحد گاوداری صنعتی شیری در غرب استان تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 82 واحد گاوداری به عنوان نمونه تعیین گردیدند که در نهایت حجم نمونه به منظور افزایش دقت مطالعه به 103 واحد افزایش پیدا کرد. نمونه مورد مطالعه، به روش طبقه ای با انتساب متناسب از میان گاوداری های صنعتی شیری در غرب استان تهران (شهرستان های کرج، شهریار، ساوجبلاغ و نظرآباد) تعیین گردید. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود که روایی آن بر اساس نظر جمعی از اساتید گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تهران و متخصصان مربوطه تایید گردید و برای تعیین میزان پایایی بخش های مختلف، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (94/0 تا 97/0) که بیانگر مناسب بودن ابزار تحقیق بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS:win تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که سه عامل مدیریت تولید شیر، اطلاع یابی و انجام امور اداری از طریق اینترنت و خرید اینترنتی در مجموع 25/69 درصد واریانس به کارگیری فناوری اطلاعات در مدیریت گاوداری های صنعتی شیری را تبیین نمودند.
    کلیدواژگان: مدیریت، غرب استان تهران، گاوداری های صنعتی شیری، فناوری اطلاعات
  • لطف الله برنایی، عبدالحسین سمیع، حمیدرضا رحمانی، جواد پوررضا صفحه 89
    این آزمایش به منظور مشخص کردن اثرات سطوح مختلف آنیون-کاتیون (367،317،267،217،167،117،67 و 417 میلی‎اکی‎والان در کیلوگرم آب و غذا) بر کیفیت پوسته و عملکرد در مرغ‎های تخم‎گذار در شرایط تنش گرمایی دوره‎ای (دمای 19 تا 36 درجه سانتی‎گراد) انجام شد. 160 قطعه مرغ لگهورن سفید (سویه های لاین 36-w) در سن 63 هفتگی به مدت 2 ماه در معرض 8 جیره (که تنها از لحاظ سطوح آنیون- کاتیون متفاوت بودند) قرار گرفتند. تغییر سطوح آنیون-کاتیون Na+ + k+ - Cl - جیره پایه بوسیله کلرید کلسیم و بی‎کربنات سدیم انجام شد. این آزمایش در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با 8 تیمار و 4 تکرار انجام شد. در هر قفس که یک تکرار بود، 5 قطعه مرغ وجود داشت. اثر تیمارهای آزمایشی بر صفات تولیدی (وزن تخم‎مرغ، تولید تخم‎مرغ، ضریب تبدیل خوراک و بازده تخم‎مرغ) معنی‎دار (05/0>p) بود. سطح 217 میلی‎اکی والان که با افزودن 42/0 درصد بی‎کربنات سدیم به جیره پایه (167 میلی‎اکی‎والان در کیلوگرم) به وجود آمده بود، سبب بهبود در تمام سطوح تولیدی به غیر از مصرف خوراک شد. اثر دوره های آزمایشی (15روز یکبار) بر صفات تولیدی معنی‎دار (05/0>p) بود. اثر تیمارهای آزمایشی بر صفات کیفی پوسته (مقاومت پوسته، ضخامت پوسته و درصد پوسته) و واحد هاو معنی‎دار نبود. اثر دوره های آزمایشی بر صفات کیفی معنی‎دار (05/0>p) بود، اما بر واحد هاو اثری نداشت.
    کلیدواژگان: تنش گرمایی، مرغ تخم گذار، کیفیت پوسته، الکترولیت های غذایی، عملکرد
|
  • Page 1
    The objective of the present study was to estimate the lactation curve parameters through incomplete gamma function and to genetically evaluate the relationship of these parameters and udder traits in Holstein population of Iran. Two data set's including 117583 [(for lactation curve parameters) and 7351 (for determining genetic and phenotypic relationship between lactation curve parameters and udder type traits)], first lactation records on cows from 19303 and 1148 herd-year-season groups were respectively employed. Heritability estimates varied from 0.02 (a and b) to 0.22 (peak) and for udder type traits ranged from 0.11 (FU) to 0.21 (RTP).The genetic correlations among lactation curve parameters ranged from 0.99 (TTP and PERS) to -0.64 (a and b) and among udder type traits and lactation curve parameters ranged from 0.54 (RTP and a, RUW and PEAK) to -0.54 (RTP and b). Results suggested that the application of RUW for indirect selection of lactation curve parameters could be useful for genetic improvement of persistency in milk yield. With regard to the present study, cows with more udder width had a more M305, PEAK as well as PERS.
  • Page 11
    An experiment was conducted using 640 day-old sexed commercial broiler chicks (Ross 308 strain) from 10 to 49 days of age. The experimental design was a completely randomized factorial one. The experimental units (pens) contained 20 chicks each and were allotted at random to 4 dietary treatments × two sexes with 4 replicates per treatment. Four dietary treatments were formulated based on corn and soybean meal in mash form. All the diets were iso-protein and iso-energetic. The first dietary treatment was formulated without phytase, the second one containing 500 FTU/kg Natuphos phytase, and the third 500 FTU/kg Natuphos phytase (calculated equal to half of the nutrient equivalency values for Natuphos phyatse). The forth dietary treatment contained 500 FTU/kg Natuphos phyatse (calculated as the total nutrient equivalency values for phytase). Body weight gain, feed intake, and conversion ratio were assessed for grower (10-29 d), finisher (29-49 d), and the whole rearing period (10-49 d), separately. Also, carcass measurements, toe ash percentage, calcium and phosphorus concentration in toe ash, and blood phosphorus concentrations were evaluated at the end of the experiment. The results indicated that addition of phytase to diet significantly increased toe ash, and toe ash calcium as well as phosphorus content in male and female broiler chicks. The effect of sex was significant on body weight gain, feed intake, feed conversion ratio in grower, and in finisher period, toe ash percentage, Ca and P concentration as well as production number. Interaction between sex and dietary treatment was significant in terms of grower body weight gain, grower feed intake, as well as phosphorus content of toe ash. In summary, microbial phytase enhanced growth performance, and the calculation of nutrient equivalency values of phytase led to uniform performance in all dietary treatments, and as well as the reduction of production costs.
  • Page 21
    The objective of this study was to determine the effects of hulled and hull-less barley grains’ chemical treatment on disappearance of dry matter (DM), starch and CNCPS carbohydrate fractions. For barley grain treatment, NaOH, formaldehyde and urea were used at 35, 4 and 35 gr/kg DM respectively. Three mature rams (one year old) of Zel breed were rumen cannulated to calculate ruminal disappearance (percent) of DM and starch. Incubation time of nylon bags were 0, 2, 4, 6, 8, 12, 24 and 48 hours. To evaluate CNCPS carbohydrate fraction characteristics, its parameters were measured. Rumen content disappearance results indicated that NaO¬¬¬¬H and formaldehyde treatment had protective effect on DM and starch from rumen digestion leading to better results rather than urea treatment and control groups. Also, starch disappearance of hulled barley was lower than hull-less barley (P<0.05). Chemical treatment of barley grains significantly affected CNCPS carbohydrate fraction characteristics. Each chemical treatment method (in comparison to control) had significant decreasing effects on high speed degradation of such fractions as A and B1 (P<0.05). C fraction or indigestible fiber in hulled barley (with no treatment) was maximum (1.00%) exhibiting had significant difference with those treated with formaldehyde and urea (P<0.05). Therefore based upon the obtained results, rumen content disappearance showed its most effectiveness of NaOH and formaldehyde groups rather than urea and control, but CNCPS fractions were not significantly affected by different chemical processings.
  • Page 33
    Three hundred eighteen young Holstein bulls (initial BW = 375 ± 17.5 kg) were randomly allotted to one of six treatments in a completely randomized design for 56 d the treatments of which consisted of 1) the basal diet (control); 2) basal diet plus 30 mg of Cu/kg of DM as CuSO4; 3) basal diet plus 150 mg of Zn/kg of DM as ZnSO4; 4) basal diet plus chlortetracycline (200 mg/animal/d; CTC); 5) basal diet + Cu + CTC; and 6) basal diet + Zn + CTC within the same dose. Effects of treatments on blood metabolites and Back fat thickness, Rump fat thickness, Longissimus muscle area and Hip height were evaluated. Serum urea nitrogen (P < 0.001) and plasma total protein (P < 0.001) were different among treatments. Copper supplementation improved ultrasound index, however, zinc supplementation negatively affected (P < 0.001). As a result, the control of Cu and Zn levels, as replacers for CTC, in the diet of young bulls can increase Longissimus muscle area and can decrease fat thickness.
  • Page 43
    To study the possible use of phytase and yeast (Saccharomyces cervisiae) in corn-soy bean meal base diet with different levels of available phosphorous in Arbor Acers broiler chicks, an experiment was conducted with 264 day old chicks of an average weight of 44.6 grams each. A completely randomized design of 6 treatments and 4 replications (11 chicks per replicate) for periods of starter, grower as well as for the total period of feeding system was employed. Experimental diets were balanced to contain equal levels of energy and protein but available phosphorous concentration differed for control diet which was based on NRC recommendation while for other diets, it was 50 percent below NRC recommendations. Other nutrients were balanced on the bases of energy concentration levels. Treatments were T1) control, T2) control + 500 units of phytase + 0.1 percent yeast, T3) control diet containing 50 percent available phosphorous according to NRC recommendations, T4) control diet containing 50 percent available phosphorous (NRC recommendation) + 0.1 percent yeast, T5) control diet containing 50 percent available phosphorous (NRC recommendation) + 500 unit phytase, T6) control diets containing 50 percent available phosphorous (NRC recommendation) + 500 unit phytase + 0.1 percent yeast. Daily feed intake, live weight gain, feed conversion ratio, calcium and phosphorous concentrations of blood serum were assessed. Results indicated that the decrease in available phosphorous by 50 percent in control diet (T3) caused a significant decrease in feed intake and live weight gain in comparison with respect to control [either with or without phytase and yeast (P<0/05)]. The most suitable FCR was obtained in control (T1) and use of phytase and yeast in control diet (T2) while control diet containing 50 percent available phosphorous (T3) exerted no effect on FCR. Concentrations of blood serum calcium were similar in all diets but phosphorous concentration during periods of 21 and 42 in control diets [containing 50 percent available phosphorous (T3, T4, T5 and T6)] significantly (p<0.05) decreased in comparison with control diet along with phytase and yeast (T2). The overall results indicated that the use of phytase and yeast in control diets and in control diets plus 50 percent content of available phosphorous are not recommended.
  • Page 53
    This experiment was carried out to study effect of supplementary multi enzyme (0, 4 gr per 100 kg of diet) to corn-soybean meal based diets with different levels of Tomato Pomace (TP, 0, 2, 4, 6 and 8 %, respectively) on chick performance and carcass traits. Four hundred and eighty 480 day-old chicks (Ross-308) were employed [four replicates (n=20)] in a completely randomized experimental design of a factorial arrangement of 2×5. The results revealed that in starter stage the addition of 6% TP to diet significantly decreased weight gain in comparison with control. Feed intake and conversion ratio were greater (p<0.05) in broilers fed with 8 and 6% TP in comparison with control. Although feed consumption, weight gain and feed conversion ratio were not different among treatments in grower and weight gain in the total period, but feed intake and conversion ratio were significantly affected by inclusion of TP (p<0.05). The supplementation of enzyme (during the total period) exerted a significant effect on weight gain and feed conversion ratio (p< 0.05), but the cumulative feed consumption was not significantly affected by the enzyme. The different levels of TP significantly affected the breast (p< 0.05), but had no significant effect on carcass and thigh percentages. The results of the study indicated that the addition of multi-enzyme to diets (0, 2, 4, 6 and 8 % of TP) in comparison with no enzyme addition caused the improvement performance of broiler chicks, suggesting the use of 4% TP plus enzyme recommended in broiler diets.
  • Page 65
    The effect of Gonadotropin Releasing Hormone (GnRH) on follicular wave emergence in cows with cystic ovaries was investigated. The estrous cycles of 10 cows were synchronized with 2 im injections of prostaglandin F2? given 11 days apart. The cows were randomly assigned to 1 of 3 treatments. Control cows (n=5) received no injection, whereas GnRH cows (n=5) received a GnRH injection on day 6 of the estrous cycle (day of injection=day 0). In cows with cystic ovaries (n=5), diagnosis of a cyst was based on the palpation per rectum of an abnormally large (> 20 mm) follicle and no corpus luteum with these cows then receiving a GnRH injection. The ovaries were scanned through daily ultrasonography from 4 days before (day -4) the day of GnRH treatment (day 0) until 4 days after GnRH treatment (day 4). Daily ultrasonography confirmed the presence of a cyst for at least 10 days in the ovary of the cystic cows. These cows then received a GnRH injection (day 0). The follicles were classified as 4 to 6 mm (small), or? 7 mm (large) follicles. Data were analyzed using the GLM procedure of SAS. In control group, the number of small follicles tended to decline until day 2 of the experiment. Following GnRH injection (day 0) in groups GnRH and cystic cows, the number of small follicles increased until day 2. The number of large follicles in control group did not decrease, however, these classes of follicles decreased (P<0.05) until day 2 in the GnRH and cystic cows. An increase in the number of 4 to 6 mm follicles, 2 days following GnRH injection showed that GnRH treatment could promote the emergence of a new follicular wave in cystic cattle similar to the normal cyclic cattle.
  • Page 73
    Test day milk records of a Holstein dairy farm collected during years 2004 to 2006 on 142 cows in the 1st lactation vs. 140 cows in the 2nd lactation were used in this research. There were real milk yields of cows available in each part of lactation in this farm making it possible to compare functions based on the new criteria (squared error of estimation). Five functions were compared to estimate production records during each month of lactation, using test day records. These functions were incompelete gama, polynomial regression, inverse polynomial, Wilmink and mixed log function. These functions were compared with third order legender polynomial function for an estimation of total lactation milk yield (305 day milk yield). The criterion for comparing these six functions was the squared error of estimation. Functions were ranked through Quad test on squared error. The first rank in the 1st lactation belonged to incomplete gama function in the 1st, 2nd, 4th, 5th, 8th, and 9th month, polynomial regression function in the 3rd, and 6th month, mixed log function in the 7th month while Wilmink function in the 10th month of lactation. The first rank in the 2nd lactation belonged to incomplete gama function in the 1st, 4th, 5th, 6th, and 9th month, mixed log function in the 7th, and 8th month, while Wilmink function in the the 3rd, and 10th month and polynomial regression function in the 2nd month of lactation. Incomplete gama function won the first rank for estimation of total milk yield (305 day milk yield) in the 1st, 2nd lactation. In the 1st lactation, difference between Incomplete gama function and polynomial regression, third order legender polynomial function and in the 2nd lactation the difference between incomplete gama function and polynomial regression functions were significant.
  • Page 81
    The purpose of this descriptive– survey research was to identify areas of applying Information Technology in dairy cattle farm management in Western Tehran Province. The statistical population of the study consisted of 284 dairy cattle farmers, out of whom 82 dairy cattle farmers were selected as study sample using Cochran Formula and Proportionate Stratified Sampling Technique. The sample size was later increased to 103 dairy cattle farmers for further enhancing the precision of the study. A questionnaire was employed as the main tool of the study. The validity of the questionnaire was approved by the judgment of a panel of faculty members of the Department of Agricultural Extension Education considered as experts. In order to measure the reliability of the questionnaire, Cronbach Alpha coefficients were calculated for the main scales of the questionnaire which ranged from 0.94 to 0.97 indicating the reliability of the tool of the study. The data were analyzed through SPSS-win software. To identify the areas of applying Information Technology in dairy cattle farm management, factor analysis was applied. The results revealed that milk production management, information seeking & implementation of the official affairs, as well as E commerce extracted from factor analysis, explained 69.25 percent of the total variance.
  • Page 89
    This experiment was conducted to determine the effects of different levels of anion-cation (67, 117, 167, 217, 267, 317, 367, 417 mEq/kg diet and drinking water) on eggshell quality as well as performance in laying hens at cyclic heat stresses (19-36?C). A total of one hundered and sixty white leghorn laying hens, strain Hy-line W-36 at 63 of weeks age were randomly allotted to 8 dietary treatments Five hens each in 4 replicates were considered in each cage. The experimental period lasted for 60 days. Variation in levels of anion-cation basal diet (Na+ + K+ - Cl-) were obtained by use of supplements sodium bicarbonate (NaHCO3) and calcium chloride (CaCl2). Egg weight, egg production, feed conversion ratio and egg output significantly differed (P<0.05) among treatments. Improvement in all the mentioned traits except in feed consumption were observed as a result of supplementing control diet (167mEq/kg) with 0.42% NaHCO3 (167mEq/kg). Levels of anion-cation did not affect shell thickness, shell percentage, eggshell strength and Haugh unit. All the measured factors were significantly differed (P<0.05) among duration times but did not have any effect on Haugh unit.