فهرست مطالب

نامه فرهنگستان - سال ششم شماره 1 (تیر 1382)

نامه فرهنگستان
سال ششم شماره 1 (تیر 1382)

  • 316 صفحه، بهای روی جلد: 12,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1382/04/01
  • تعداد عناوین: 30
|
  • سرمقاله
  • شهین نعمت زاده صفحه 2
  • مقاله
  • حسین حبیبی صفحه 5
    حضور قرآن کریم در ادبیات ایران، اعم از شعر و نثر، کم نظیر است. این حضور منحصر به بهره گیری از مفاهیم قرآنی نیست بلکه از الفاظ و تعبیرات و امثال قرآنی هم، به صورت مستقیم یا نوعی اقتباس و با اندکی جا به جایی در الفاظ، بی آن که مفهوم و معنی را دگرگون سازد، استفاده شده است. پژوهش های صورت گرفته در این باب گوناگون و پرشمارند؛ اما موردی که ظاهرا کمتر در میدان بررسی قرار گرفته است حضور قرآن، یعنی مفاهیم و الفاظ و تعبیرات و امثال آن، در فرهنگ عامیانه یا، به تعبیری دیگر، در گویش و گفتار مردم (زبان و روزمره یا زبان محاوره یا تداول عامه) است. شاید پرداختن به این پژوهش در گوشه و کنار ایران بی فایده نباشد. صاحب این قلم، که در گذشته به نسبت دور برخی از کلمات و اصطلاحات و تعبیرات زبان روزمره و عامیانه تهرانی را به تفنن یادداشت می کرد، در ایام اخیر، که فرصتی بیشتر برای انس با قرآن و نیز رسیدگی به یادداشت های پراکنده و اندک گذشته خود یافت، به چند اصطلاح مرتبط با قرآن برخورد و، در نتیجه، به فکر افتاد که الفاظ و اصطلاحات و تعبیرات قرآنی چهل سال پیش را که در گفتگوهای مردم تهران، به تواتر، به کار می رفته است گردآوری کند. روشی که برگزیده است قرائت قرآن با توجه به این معنی و یادداشت لغات و اصطلاحات قرآنی موجود در زبان محاوره عامه مردم تهران است. البته، تکیه گاه قسمت عمده این یادداشت ها حافظه است و روشن است که دستاورد ما در این مورد نمی تواند جامع باشد؛ یعنی احتمال دارد موارد متعددی از الفاظ و تعبیرات در حافظه کنونی نویسنده حضور نداشته باشند. نویسنده، از سوی دیگر، سعی دارد از این مجموعه واژه هایی را کنار بگذارد که احتمال می دهد از واژگان متعلق به اصحاب قلم و مطالعه کنندگان آثار ادبی باشد. در عین حال، ممکن است خواننده از ملاحظه برخی اصطلاحات فنی فقهی و حقوقی تعجب کند، اما، نباید شگفت زده شد؛ زیرا اصطلاحات یاد شده ناظر به برخی از امور اجتماعی، به ویژه وقایع چهارگانه تولد و ازدواج و طلاق و مرگ و، با اندکی واسطه، مربوط به وقایع همسایه مجموعه آنها، یعنی ارث و وصیت است که، به هر حال، همه مردم در زندگی روزمره خود با آنها سروکار دارند و، در گذشته بیشتر از امروز، با این قبیل اصطلاحات به طور مستقیم- نه با واسطه وکلا و کارگزاران حقوقی- رو به رو می شده اند. به نکته دیگری نیز، که مربوط به محدوده کار از لحاظ زمانی است، باید اشاره کرد. نویسنده پایان محدوده زمانی این لغات و اصطلاحات را چهل سال پیش گرفته است؛ از آن رو که، در حدود چهل سال قبل، به سفری تقریبا دور و دراز رفته و، پس از بازگشت نیز، بیشتر با زبان رسمی و نه محاوره تهرانی سروکار داشته است. بنابراین، محدوده اطلاعات خود را در چهل سال پیش متوقف می داند...
  • خدایی شریف زاده صفحه 31
    افسوس که، با امر تقدیر و سرنوشت ازلی، امروز ما درباره شاعر تاجیک، لائق شیرعلی، چون شخصی فقید و به راه آخرت سفر کرده سخن می گوییم. آخر او هنوز همگی پنجاه و نه سال داشت و پیر نبود. در این وضع پیش آمده، درباره شعر شاعر سخن گفتن ناگزیر اندیشه را به سوی نتیجه گیری عمومی و خلاصه ها می کشاند. شعر شاعر میدان فعالیت و افاده هنر و ذوق و اندیشه او، و نمودار برخورد او با حوادث و وقایع و آرمان و کیفیت های خیال پروریده اوست. آفرینش هنری شاعر نتیجه فعالیت های معنوی و هنری و زحمات ذوقی و فکری اوست و با چند ملاحظه کوتاه نمی تواند جمع بست شود. شعر لائق، علاوه بر آن که یک جهان تازه و نامکرر ادبی است، در ادبیات فارسی تاجیکی چهل سال آخر عهد شوروی و ده سال بعد سقوط آن جایگیر است و شناخت آن به آگاهی از این محیط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیاز دارد. از جانب دیگر، ادبیات تاجیکی از روند زیاده از هزار ساله شعر زبان فارسی گسسته نیست. لائق شیرعلی نیز گلی از این گلستان شاداب است و قیمت سخنش با میزان تجربه های آن سنجیده می شود. نهایت [آن که] شعر زمان شوروی تاجیک من جمله سخن لائق سبک و سلیقه به خود خاصی گرفت که از شعر هم زبانان افغانستانی و ایرانی ما آن را فرق کنانید [= متمایز ساخت]. این تفاوت در سبک سخن جهات چشم گیری کسب کرد؛ لیکن پهلو [= جنبه]های فکری و نظرهای اجتماعی و جز آن نیز، در میان، گوناگونی هایی آورده است که تحقیق و شناختشان، علی الخصوص برای پژوهش های منبعده ادبیات تاجیکی زمان شوروی، به نظر بسیار مهم می نماید...
  • تقی وحیدیان کامیار صفحه 55
    صورتگرایان بر این باورند که ادبیت ادبیات در آشنایی زدایی زبان و، به عبارت دقیق تر، در بدیع ساختن و فراهنجار کردن زبان هنجار و عادی یا، به گفته یاکوبسن، تهاجم سازمان یافته بر ضد زبان است. این تهاجم و نوسازی، زبان عادی و تکراری را برجسته و پرجاذبه و زیبا می سازد. برجسته سازی در سطوح گوناگون زبان می تواند به وجود آید از جمله در ضمیر. مثلا مولوی، به رغم قواعد دستوری، ضمیر تفضیلی به کار می برد (همچنین اسم تفضیلی، مانند گلشن تر، سوسن تر، آهن تر، جوشن تر)؛ مثلا از ضمیر من، من تر می سازد؛ حال آن که هر گز کسی نه قبل از مولوی و نه بعد از او ضمیر تفضیلی به کار نبرده است:در دو چشم من نشین ای آن که از من من تری تا قمر را وا نمایم کز قمر روشن تریکاربرد ضمیر تفضیلی در شعر مولوی خطا نیست بلکه فراتر از زبان هنجار و بدیع و زیباست. در حقیقت، این زبان هنجار است که نارساست و نمی تواند اندیشه بلند و بلاغت مولوی را رسا و موجه و زیبا ارائه دهد.
    مولوی، به جای من تر، هر چه می گفت رسایی آن را نداشت. من تر شامل مفاهیمی نظیر داناتر، زیباتر، پاک تر، قوی تر، عارف تر، مجرب تر و هر صفت خوب دیگر می شود.
    فرا هنجاری بسیار مهم تر و پرکاربردتر دیگر ضمیر در زبان شعر و ادب، به ویژه شعر کلاسیک فارسی، این است که قاعده ضمیر می تواند رعایت نشود؛ به این صورت که نه مرجع ذکری (قرینه لفظی) داشته باشد نه حضوری و نه ذهنی. به همین دلیل، ضمیر بر مفاهیم متعددی می تواند دلالت کند و، در نتیجه، در مواردی به جای یک ضمیر می توان ضمیر دیگری آورد بی آن که غلط باشد یا مفهوم اصلی تغییر کند؛ در عین آن که، ضمیر عاری از مرجع مشخص، از نظر بلاغی، کلام را تعالی می بخشد. اینک، از فراهنجاری های ضمیر، نداشتن مرجع را به طور جداگانه مورد بحث قرار می دهیم...
  • کورش صفوی صفحه 65
    مقصود از نگارش مقاله حاضر معرفی طرح واره های تصویری از دیدگاه معنی شناسی شناختی و نقد و بررسی نگرش مربوط به آن است. برای نیل به این مقصود، ابتدا به آرا این دسته از معنی شناسان اشاره خواهیم کرد؛ سپس، عمده ترین طرح واره های تصویری را معرفی خواهیم کرد و، در نهایت، به بازبینی نگرش مربوط به آن خواهیم پرداخت تا نقاط قوت و ضعف آن معلوم گردد و احیانا مسیری برای معرفی فرضیه ای تازه در این زمینه فراهم آید.
  • میکل دوفرن ترجمه: احمد سمیعی (گیلانی) صفحه 86
    در جهان ادب، اصطلاحاتی وجود دارد که مفهوم آنها برای نسل جوان و حتی عده ای از استادان هنوز روشن نیست. این اصطلاحات را به دو دسته می توان تقسیم کرد:آنهایی که از قدیم وجود داشته لیکن با دستاوردهای ادبی در این عصر مفهوم تازه ای پیدا کرده است.
    آنهایی که با ظهور مکاتب جدید ادبی پدید آمده و در جامعه ادبی ما یا ناشناخته مانده یا بد شناخته شده است.
    از دسته اول، سبک و، از دسته دوم، چند صدایی plurality of voices (polyphony) را می توان شاهد آورد.
    ناشناخته ماندن یا بد شناخته شدن و یا شناخت مجمل و احیانا مبهم این اصطلاحات باعث آن گشته است که نویسندگان و منتقدان ادبی جوان الفاظی را به کار برند بی آن که معنای دقیق و روشن آنها را دریافته باشند.
    حتی در باب مکاتب ادبی غرب، با آن که در پرتو همت کسانی چون رضا سیدحسینی آثاری سودمند در دسترس قرار گرفته، هنوز سو تفاهم وجود دارد.
    همچنین مسائلی که در جهان ادب امروزی مطرح است و درباره آنها آرا گوناگون از جانب صاحب نظران اظهار شده، مثل رابطه هنر و اخلاقیات، هنوز به شایستگی و همه جانبه در نزد ما مطرح نشده است. نامه فرهنگستان در صدد آن است که این قبیل مطالب را، طی مقاله های ترجمه ای یا تالیفی، به تدریج، در صفحات خود درج کند و از این راه مفهوم روشن بعضی از اصطلاحات و مسائل و دریافت های گوناگون اهل نظر درباره آنها را به جامعه ادبی عرضه بدارد.
    به گمان ما، این اقدام یکی از نیازهای مبرم جامعه ادبی ما را جواب گو خواهد بود...
  • امید طیب زاده صفحه 103
    مفعول نشانه اضافه ای یکی از وابسته های نحوی فعل در زبان فارسی است که تاکنون در کتاب های دستور و مقالات زبان شناختی مربوط به زبان فارسی توجه چندانی به آن نشده است. در این مقاله، می کوشیم، ضمن معرفی این وابسته نحوی فعل در زبان فارسی، شواهدی از کاربرد آن را در فارسی گفتاری و ادبیات قدیم فارسی به دست دهیم. بخش نخست مقاله به بحث درباره تفاوت ها و شباهت های مفعول نشانه اضافه ای با دیگر وابسته های فعل اختصاص دارد. در بخش دوم، به مطالعه شباهتی پرداختیم که بین این وابسته نحوی و عنصر ضمیر در برخی از عبارت های فعلی ضمیردار وجود دارد. در این قسمت، همچنین بحث کرده ایم که چگونه می توان این دو را از هم متمایز ساخت؛ دیگر این که شیوه ضبط و مدخل بندی هر کدام از آنها در فرهنگ ها چگونه باید باشد. بخش سوم به بررسی کاربرد مفعول نشانه اضافه ای در گونه های فارسی و نیز در ادبیات قدیم این زبان اختصاص دارد. در پایان، دست به جمع بندی مطالب و نتیجه گیری زده ایم.
  • شگردهای زبانی در تبلیغات
    زهرا ابوالحسنی چیمه صفحه 118
    تبلیغات ابزاری است برای عرضه و فروش بیشتر کالا؛ اما، در عین حال، این امکان را فراهم می آورد که در رقابتی تنگاتنگ در عرضه محصولات، زمینه ای برای انتخاب خریدار به وجود آید. خریداری که در مقابل خود محصولاتی متنوع می بیند محصولی را بر می گزیند که آن را بهتر بشناسد. اما این شناسایی از کجا حاصل می شود؟ معمولا خریدار محصولی را بر می گزیند که اثر روانی مطلوبی در او داشته است. این اثر روانی چگونه پدید می آید و نقش زبان در این میان چیست؟
    معمولا اولین نقشی که برای زبان در نظر گرفته می شود انتقال اطلاعات است. این اطلاعات، به روش های گوناگون، از طریق زبان، منتقل می گردد که گروهی از زبان شناسان، که به زبان شناسان محض معروف اند، این نقش را اساسی ترین نقش زبان می دانند و نقش های دیگر را بسیار کم رنگ در نظر می گیرند. اما، عده ای دیگر به نقش ارتباط اجتماعی زبان بهای بیشتری می دهند و آن را زیربنایی تلقی می کنند. زبان شناسان اجتماعی هوادار نظریه اخیرند و اطلاع رسانی را تنها یکی از نقش های زبان بر می شمرند. ترادگیل بر آن است که «زبان فقط وسیله داد و ستد اطلاعات نیست... بلکه ابزار بسیار مهمی برای برقراری و حفظ ارتباط با دیگران است» Trudqill 1974, p.13اما، لاینز (Lyons 1977,vol. I, p.33) مفاهیم ارتباطی بودن و اطلاعاتی بودن زبان را، با نسبت دادن آنها به نظرگاه فرستنده و گیرنده پیام، متمایز می سازد. به نظر او، پیام وقتی ارتباطی است که از جانب فرستنده به قصد آگاه کردن گیرنده فرستاده می شود. از طرف دیگر، اگر پیام برای گیرنده حاوی اطلاعات آگاه کننده باشد، اطلاعاتی محسوب می شود. در واقع، استفاده کنندگان از زبان انسان ها هستند که، به فراخور نیاز خود، از این ابزار، برای مقاصد گوناگون، بهره می جویند. ما، در اینجا، بر آن نیستیم که در این باب موضع خاصی اتخاذ کنیم، اما، در بسیاری از موارد، این دو نقش چندان در هم ادغام شده اند که عملا تفکیک آنها از یکدیگر به راحتی ممکن نیست...
  • باقر قربانی زرین صفحه 131
    یکی از آداب رایج در میان ما ایرانیان درخواست دیر زیستی برای آشنایان و دوستان است. دعای خیر «صد سال زنده باشی» و «صد سال به این سال ها» در جشن های تولد و دیدارهای نوروزی گفته می شود. این دعا پیشینه ای کهن دارد.
    محمد بن جریر طبری (وفات: 310)، در تفسیر آیه 96 سوره بقره، جمله ای فارسی از صحابی معروف، ابن عباس (وفات: 68)، نقل می کند و می گوید که اعاجم [= ایرانیان] به یکدیگر می گویند: «زه هزار سال». میبدی نیز، در کشف الاسرار، همین روایت را بدون استناد به ابن عباس آورده است. ابن منظور نیز در لسان العرب نقل می کند که به پادشاهان عجم در مقام تحیت گویند: «زه هزار سال».
    گفته ابن عباس در پاره ای از منابع با تحریف و تصحیف نقل شده است؛ در تفسیر تبیان آمده است که قوم مجوس دوست می دارند هزار سال عمر کنند... و یکدیگر را چنین دعا می کنند که: «هزار سال بده» که، در این عبارت، «بده» تصحیف «بزه» است. ماتریدی سمرقندی (وفات: 333)، در تفسیر خود، همین عبارت فارسی را، به صورت درست، «هزار سال بزه» آورده است...
  • نقد و بررسی
  • احمد سمیعی (گیلانی) صفحه 135
    نکته ها و نقدها مجموعه مقالات دکتر حمید فرزام، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که با مقدمه دکتر مهدی محقق، مدیر موسسه مطالعات اسلامی و رئیس انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی، منتشر شده است. مولف سال ها در دانشگاه اصفهان به تدریس ادبیات فارسی و زبان و ادبیات عرب اشتغال داشته و چندین نسل از دانشجویان آن دانشگاه از افاضات ایشان بهره مند گشته است. دقت نظر و شم انتقادی و وسعت معلومات، به خصوص احاطه ایشان بر مباحث لغوی، در مقاله های این مجموعه به درجاتی بازتاب یافته است.
    مقالات حاصل تتبع در متون ادبی و تاریخی و دواوین شعرا و آثار مورخان و محققان قدیم و جدید، به زبان فارسی است و از مراجعه مستقیم استاد به تحقیقات ایران شناسان و اسلام شناسان مغرب زمین نشانی در آنها به چشم نمی خورد. ماخذ مقاله ها، هر چند فهرست و احصا نشده، شاید از صد تجاوز کند که جملگی معتبر و موثق اند.
    مقاله ها طی سال های 1343 تا 1379 نوشته شده اند. از 55 مقاله مجموعه- که عموما در مجلات دانشگاهی و دیگر نشریات معتبر به چاپ رسیده اند و از میان آنها 26 مقاله متن سخنرانی هایی است که به مناسبت های گوناگون در مجامع علمی ایراد شده است- 7 مقاله به سال های چهل، 16 مقاله به سال های پنجاه، 4 مقاله به سال های شصت و 28 مقاله به سال های هفتاد تعلق دارد. عنوان کوتاه ترین مقاله (4 صفحه) «فرهنگ جبهه» و عنوان بلندترین مقاله (25 صفحه) «مشرب عرفانی حافظ و بعضی آثار مترتب بر آن» است...
  • محسن ذاکرالحسینی صفحه 143
    تصحیح و طبع متون فارسی همراه با چاپ عکسی نسخه خطی هر متن شیوه پسندیده ای است، که از لحاظ دسترسی مستقیم اهل تحقیق به متن قابل اعتماد بسی اهمیت دارد؛ اما متاسفانه تاکنون در ایران مصححان و ناشران به این امر اقبال چندانی نشان نداده اند. مع الوصف، تصویر برخی از نسخه های خطی خاص و مهم، به صورت مستقل از متن حروف نگاری شده و به ندرت همراه با آن، منتشر شده است. یکی از آنها جنگ خطی نفیسی است که به سال 782 هجری در شیراز برای تاج الدین احمد وزیر- که مقارن سلطنت شاه شجاع (760-786) وزارت فارس داشته- فراهم شده است و نویسندگان نسخه، جای جای، نوشته خود را به وی تقدیم کرده اند. این نسخه را فضل الله بن روزبهان بن فضل الله خنجی، معروف به خواجه مولانا- مولف سلوک الملوک و شارح قصیده برده بوصیری- که خود دانشمندی فاضل بوده، به سال 911 هجری در هرات خریده و یادداشت ارزشمندی در آغاز آن به یادگار گذاشته است. پس از آن، از سرنوشت نسخه اطلاعی در دست نیست تا قرن اخیر که، با افتتاح کتابخانه عمومی شهرداری اصفهان در سال 1342 ق (1303 ش)، به آنجا راه یافته و به تاریخ 7 دی ماه 1305 ش در دفتر کتابخانه به ثبت رسیده که سال ها در آنجا نگهداری می شده و، سرانجام، در شهریور 1350 به کتابخانه مرکزی دانشگاه اصفهان منتقل گردیده است...
  • محسن ذاکرالحسینی صفحه 163
    انتشار ترجمه فارسی خمسه المتحیرین، به کوشش دوست گرامی مهدی فرهانی منفرد و به همت نامه فرهنگستان، خدمت فرهنگی ارزنده ای است که یکی از مهم ترین اسناد ادبی قرن نهم هجری را در اختیار اهل تحقیق گذاشته و یاد یکی از خادمان صادق فرهنگ و ادب این مرز و بوم، شادروان محمد نخجوانی، را زنده کرده است. طرفی از این اثر، به ویژه منظومات آن را از نظر گذراندم و اشتباهاتی دیدم که ذیلا به ذکر آنها می پردازم:- به تصریح مترجم و مصحح، این ترجمه در سال 1319 انجام یافته، اما بر روی جلد و صفحه عنوان 1320 آمده است.
    - مترجم، در مقدمه و موخره، تاریخ اسفند 1319 آورده که قید «اسفند» و نیز سال های حیات مرحوم نخجوانی، از شمسی بودن این تاریخ حکایت دارد، اما مصحح، در مقدمه، 1319 هجری قمری آورده است.
    - مصراع «کردم اصلاح آن من از خط خوش» (ص 17، بیت سوم)، به صورت «کردم اصلاح آن من از خط خویش» صحیح است.
    - در بیت «نی کلکت شکر معنی را کرده چو نیشکر از جوف برون» (ص 21، قطعه آخر)، «چون نیشکر» صحیح است.
    - در بیت «قصه کوته شب دراز مرا پاره پاره به روز آورده» (ص 22، بیت سوم)، اضافه «قصه» به کلمه بعد، به اقتضای وزن و معنی نادرست و نشانه اضافه زاید است...
  • آناهید اجاکیانس صفحه 166
    رمان چراغ ها را من خاموش می کنم چهارمین اثر زویا پیرزاد پس از خلق آثاری چون یک روز مانده به عید پاک، طعم گس خرمالو و مثل همه عصرهاست، که توجه محافل ادبی و خوانندگان عادی را جلب کرده است. این اثر، با نثری دلنشین و طنزی ملایم، در انتقال پیام نویسنده و برخی نوآوری های بیانی بسیار موفق است. رمان آن چنان ساده و روان و توصیفات چنان طبیعی و عینی است که گاه تمیز آن را از واقعی بسیار دشوار می سازد. ساختار ساده و منسجم آن نیز، که از افراط در کاربرد شگردهای ادبی متداول به دور است، این خصلت را برجسته تر می سازد.
    رمان زندگی خانوادگی زنی ارمنی را در آبادان دهه چهل، به روایت خود او، وصف می کند. «کلاریس آیوازیان» سی و هشت ساله، همسر «آرتوش»، کارمند ارشد شرکت نفت، همراه دو دختر دوقلوی یازده ساله، و «آرمن» پسر پانزده ساله اش، در یکی از خانه های شرکتی در محله باوارده، زندگی آرام و یک نواختی را می گذراند. دنیای کلاریس در رسیدگی به امور خانه و همسر و فرزندانش و دیدارهای همیشگی با مادر و خواهرش، «آلیس»، سپری می شود. اما، کلاریس، در حصار یک نواختی ها و روزمرگی ها، درگیر کشمکش ها و تضادها و گفتگوهای درونی است. او، که به خود سانسوری و وقف وجود خویش برای خدمت به خانواده و جلب رضایت اطرافیان خو گرفته است، کمتر به علائق شخصی و شخصیت حقیقی خود توجه دارد، هر چند از تحصیلات و قابلیت برخی فعالیت های فرهنگی و اجتماعی برخوردار است...
  • آناهید اجاکیانس صفحه 175
    نوشته ای که در اینجا به خوانندگان عرضه می شود برای درج در فرهنگ آثار اسلامی- ایرانی که در دست تالیف است نوشته شده و نمونه بس زیبایی است از نقد در حوزه ادبیات داستانی.
    پس از انتشار بامداد خمار، نقدها و اظهار نظرهایی درباره آن در مطبوعات فارسی منتشر شد که شاید به جرات بتوان گفت در هیچ یک از آنها ادب نقد و موازین امروزی آن رعایت نشده است. مثلا در نقدی که خصلت معیاری (normative) دارد، منتقد از نظرگاه محدود مرامی خاص به اثر نگریسته و، به مقتضای آن، داوری های تحکمی درباره آن کرده است.
    اما، در مقاله ای که اینک از نظر خواننده می گذرد، همه فنون نقد نویسی به کار رفته و همه جهات لازمه این هنر رعایت شده است. اعتدال در ارزیابی و ذکر بجای عیب و هنر، بیان جنبه های مهم و اساسی، کشف نکات ظریف و حتی خفی، انسجام و ایجاز، زبان زلال و مودبانه و فرهیخته در آن فراهم آمده است و موجب گشته که خواننده تصویری جامع و روشن و دقیق از اثر حاصل کند.
    ما این مقاله دانش نامه ای را، به عنوان سرمشق، در دست رس نقدنویسان جوان قرار می دهیم و امیدواریم مشوق پیش رفت آنان در عرصه ای باشد که قلم خود را وقف آن ساخته اند.
  • تحقیقات ایران شناسی
  • زهره زرشناس صفحه 179
    در متن سغدی مانوی (HENNiNq 1945, p.471) M127 عبارت زیر دیده می شود:Imzyxɔ[ɔ]wz[y] wmɔtɔtyy wδyy c[y]ndr iii kp[yš]t wmɔtɔnd...
    به معنای «آبگیر بزرگی بود و آنجا اندر، سه ماهی بودند...»واژه ɔɔwzy، در این عبارت، به وضوح به معنی «دریاچه، آبگیر، حوض» است (HENNiNҁ1940, p.51).
    بیلی (BAilEy 1979→hāsїñä) واژه ختنی hāysiñä به معنای «چشمه، فواره»، مشتق از fra-vāz-ana، به معنای «محل جهیدن، جوشیدن و فواره زدن»، را با واژه ɔɔwɔz(h) سغدی بودایی، به معنای «آبگیر، دریاچه»، مشتق از ā-vāz-a، سنجیده است. وی ریشه، به معنای «جاری شدن، دویدن، رفتن»، را برای این واژه پیشنهاد کرده است.
    واژه سغدی ɔɔwzyy به صورت وام واژه های زیر به زبان فارسی رسیده است:- آوازه، به معنای «آبگیر، بطیحه»؛ «نام دژی در ترکستان».
    - آوازه، آوازه و اوز، به معنای «چشمه، آبگیر، حوضچه، رودخانه، بطیحه».
    در حدود العالم، دو بار از آوازه بیکند نام برده شده است.
    در هدایه المتعلمین فی الطب، یکی از قدیمی ترین کتب طبی فارسی، آمده است:و آب جند کونه بوذ: یکی آب باران بوذ... و چهارم آب دریاها بوذ تلخ و شور و زعاق و آب بارکین ها (= پارگینه ها) و بطایح و اوزها. (ص 158-159)در تکمله الاصناف، چندین واژه به معنای «آوزه» آمده است، برای نمونه:الاوقه آوزه مثل الغدیر (ص8)الفیض آوزه (ص339)المخاضه آوزه (ص437) در گویش مردم فردوس، شهری در شمال شرقی ایران در استان خراسان، اوزک کرسی گودال یا حوضچه کوچکی است که در آن آتش می نهند و کرسی را روی آن قرار می دهند.
    اوز یا از در ترکیبات زیر آمده که نام مکان هایی در ماورا النهر، سرزمین زبان سغدی، است: ازاب (نام شهر)، اوزکند (نام شهر و نام رودخانه) و اوزکث (نام ده).
    کاربرد واژه اوز، آوزه، اوزک و یا آوازه به تنهایی یا در ترکیبات، به عنوان اسمی برای نامیدن مکان ها یا شهرهایی در ماورا النهر و مشرق ایران، قرینه دیگری است بر این که ɔɔwzyy وام واژه ای سغدی است در زبان فارسی.
  • امید بهبهانی صفحه 184
    بررسی چند واژه در متن های سغدی مربوط به تاریخ نهادها و تشکیلات دینی مانویان ما را به این نتیجه گیری مهم می رساند که واژه های سغدی، که در واژگان متن های گوناگون سغدی (بودایی- مسیحی) معنایی عام داشته اند، در سغدی مانوی، زیر نفوذ دیگر باورهای موثر در مانویت، معانی خاصی پذیرفته اند، به طوری که می توان برخی از آنها را واژه عالمانه، یعنی ویژه طبقه عالم و روحانی، تلقی کرد. این پدیده را، در تاثیری که باورهای دیرین زردشتی بر نوگروندگان به آیین مانوی گذاشته است، می توان مشاهده کرد.
    پیش از این، با هدف یافتن این تاثیرات، در مقاله «واژه عالمانه بوی، گواهی دیگر بر نفوذ باورهای زردشتی در آیین مانی» یکی از این موارد را بررسی کردیم (بهبهانی 1376، ص 99-111). اینک واژه سغدی مانوی (βδ''yn''k)(ə) βδēnē (قریب 1374، ص100) را مطالعه می کنیم...
  • محمدحسن ابریشمی صفحه 193
    دانشمندان و مورخان غربی، طی دو قرن اخیر، در باب منشا و پیشینه بسیاری از پدیده های فرهنگی و کشاورزی، اظهار نظر کرده اند. آنان، از جمله، سومریان را مخترع خط و چینیان را مبتکر استحصال ابریشم شمرده اند. به روایت منابع ایرانی و برخی ماخذ اسلامی، سرآغاز بسیاری از مظاهر عصر اساطیری دیوان و پیشدادیان و ایران زمین مهد آن بوده است. به روایت شاهنامه و دیگر منابع، ابداع خط به عصر تهمورث باز می گردد و استحصال ابریشم و اختراع سلاح به جانشین او، جمشید، نسبت داده شده است. بنابر این روایات، نخستین انسان کیومرث بوده است. پس از او، هوشنگ ملقب به پیشداد، سپس تهمورث و، پس از او، جمشید نخستین شهریاران ایران زمین بوده اند. پیشدادیان، مخصوصا تهمورث و جمشید، با نوآوری ها و اقدامات داهیانه، بر بومیان زیرک پلنگینه پوش مستقر در جنوب دریای خزر، یعنی دیوان مازندران، پیروز شده اند. شهریاران پیشدادی، با بهره گیری از دانش ها و فنون دیوان، پایه های فرهنگ و مدنیت را پی ریزی کرده اند. بر اساس برخی از همین روایات، دیوان آفریدگانی تنومند و هوشیار و مبتکر با نیروهای فوق العاده و ترفندهای افسانه ای (تنوره کشیدن، فضا پیمایی، ساخت سلاح و گرمابه، استخراج کانی ها و گوهرها و مروارید و استحصال ابریشم و انگبین و بوی های خوش و افزارها، ابداع رموز خط) بوده اند. مع الوصف، آنان در ستیزه های سخت با تهمورث و در نبردهای سنگین با جمشید، شکست خوردند و به بند کشیده شدند و، برای رهایی، ناگزیر گشتند که دانش و فن خود را به شهریاران فاتح بیاموزند. از جمله، فن نگارش رموز و نشانه ها (خط) را به تهمورث و فن استحصال ابریشم (دیبا) را به جمشید آموختند. در بیشتر منابع، از جمشید به عنوان مخترع جنگ افزار و به بندکشنده دیوان و برپادارنده جشن و مراسم نوروز یاد شده است. در همین منابع، تهمورث با القابی چون دیباوند و دیوبند و زیباوند معرفی شده است. برخی از دانشمندان و ایران شناسان غربی و، به پیروی از آنان، بعضی از دانشمندان و محققان ایرانی، ضبط درست لقب تهمورث را زیناوند به معنای «تمام سلاح» ذکر کرده و ضبط های دیباوند و دیوبند و زیباوند را مصحف آن دانسته اند. به گمان نگارنده برای این دعوی دلایل کافی و استواری اقامه نشده است؛ زیرا، به سهولت نمی توان ضبط دیوبند را، که در همه نسخه های خطی اصیل و معتبر شاهنامه و متون کهن دیگر (گرشاسب نامه، بهمن نامه، کوش نامه، نوروز نامه، فارس نامه و جز آن) برای لقب تهمورث آمده است مصحف «زیناوند» شمرد. همچنین، بدون ارائه دلایل مستند و شواهد کافی نمی توان ضبط های «دیباوند» و «زیباوند» را- که، به عنوان القاب تهمورث، در برخی از نسخ خطی اصیل و معتبر منابع کهن ایرانی و اسلامی (پهلوی، فارسی، عربی) مندرج است مصحف دانست. از همه اینها گذشته، لفظ «زیناوند» در هیچ یک از منابع لغت فارسی، از قدیم ترین ایام تا پایان دوره قاجاریه، ثبت نشده است و، به احتمال قوی، در نسخ خطی اصیل منابع فارسی و عربی نیز نیامده است...
  • تیمور قادری صفحه 206
    پیش از آن که به بحث درباره «دینکرد ششم» بپردازیم، جا دارد که به مجموعه هفت جلدی دینکرد نظری، هر چند اجمالی، بیفکنیم- مجموعه ای که به ترجمه کامل یا تجزیه و تحلیل موشکافانه آن توجه کافی نشده است. این اثر دایره المعارف کاملی است حاوی مطالبی در رشته های علمی و معارف رایج در عهد ساسانی. همچنین شرح زندگی و تولد اسطوره ای زردشت و فهرستی از فرگردهای از دست رفته اوستایی در دوره های کهن. باید گفت که این مجموعه از دشوارهای زبانی خالی نیست، از جمله عبارات طویل و گه گاه بدون فعل که دشواری ترجمه و تفسیر پاره هایی از آن را دو چندان می سازد (تفضلی 1377، ص128-138). اما، مشکلات زبانی «دینکرد ششم» نسبت به بخش های دیگر این مجموعه کمتر است ضمن آن که گفتارهای آن شیرینی خاص دارد و مشتمل بر پند و اندرزهایی است که چه بسا انگیزه رغبت به مطالعه آن باشد.
    در نظری کلی، این اثر، مانند بندهشن، مطالبی بس قدیم تر از دیگر متون پارسی میانه در بر دارد. تالیف آن را به دو موبد بزرگ زردشتی، آذرفرنبغ فرخزادان و آذرباد امیدان، نسبت می دهند. فرخزادان موبد پارس بود. وی در عهد مامون (خلافت: 198-218 ق)، خلیفه عباسی می زیسته است. گفته می شود که بخش های اولیه دینکرد اثر این موبد است. اما تاریخ حیات آذرباد امیدان چندان مشخص نیست. وی احتمالا باید همان موبد امیدان باشد که پسرش، اسفندیار (موبد بزرگ)، در سال 936 میلادی در گذشته است. از این موبد در بندهشن نام برده شده و از معاصران موبد زاد اسپرم است. آذرباد امیدان کار فرخزادان را تکمیل کرد و بخش های بعدی را به دینکرد افزود. مندرجات بخش یا دفتر سوم بیشتر در دفاع از دین مزدیسنا است. اعظم مطالب دفتر چهارم در شرح عقاید زردشتی است. هر دو دفتر گزارش بهدین مزدیسنان است. در دفتر پنجم پرسش هایی مطرح می شود که آذرفرنبغ، موبد بزرگ، به آنها پاسخ می گوید. طراحان این پرسش ها پیروان دین زردشتی اند. در جنب این پرسش و پاسخ ها، یک سلسله مسائل اخلاقی نیز مطرح می شود. طرح کننده پرسش هایی که آذرفرنبغ به آنها پاسخ می گوید ظاهرا در متن به نام های یعقوب و بوخت ماره اند. در دفتر ششم، موضوع این مقاله، نیز مسائل اخلاقی طرح شده است که به شرح آنها خواهیم پرداخت. دفتر هفتم، اشارات فراوان به اوستا دارد، و مروری است بر تاریخ جهان از انسان اولیه، کیومرث، تا روز قیام و معاد. در دفتر هشتم، به طور کامل، از 19 نسک اوستایی سخن گفته می شود. سرانجام، در دفتر نهم، به شرح سه بخش از نسک های گاهان پرداخته می شود...
  • فرهنگستان
  • امرالله ایشلر ترجمه: کبری سلسله سبزی صفحه 219
    می دانیم که کلمات بسیاری از زبان عربی وارد زبان ترکی شده است و هزاران کلمه عربی در این زبان به صورت و معنایی کاملا متفاوت با اصل خود به کار می رود. از سوی دیگر، ایرانیان نیز، پس از گرویدن به اسلام، چون دیگر اقوام مسلمان، کلمات بسیاری از زبان عربی گرفتند و بسیاری از این کلمات را به همان صورت [نوشتاری] و معنای اصلی به کار می برند و به برخی از آنها عناصر دیگری می افزایند. آنان صدها کلمه عربی را با ساختار زبان فارسی هماهنگ و همگون کرده اند. ترکیباتی از این دست که در گذشته پدید آمده اند، در فارسی امروز نیز متداول است.
    آشنایی ترکان با اسلام، همچون ایرانیان، به زمان خلافت عمر باز می گردد. رابطه بین ایرانیان و عثمانیان که به دین واحدی گرویده بودند، از آن زمان رو به افزایش گذاشت و در زمینه های گوناگون توسعه یافت و از آنجا تاثیر متقابل بین زبان ترکی و فارسی آغاز شد و هزاران واژه از زبان فارسی به زبان ترکی راه یافت. این دو زبان متاثر از یکدیگر بودند و هم زمان تحت تاثیر زبان عربی نیز قرار داشتند. این ویژگی در فرهنگ های لغت فارسی و ترکی کاملا مشهود است که گاه در برخی از صفحات همه کلمات از عربی گرفته شده اند.
    ترک ها، خصوصا در دوره عثمانی، برای زبان فارسی جایگاه مهمی قایل شده اند؛ در نتیجه، بسیاری از عالمان ترک، به ویژه در حوزه شعر و ادبیات، آثار خود را به زبان فارسی نوشته اند. در زبان ترکی، که، پس از زبان عربی، از زبان فارسی بیش از هر زبان دیگری متاثر شده بود، برخی کلمات عربی تبار به صورت فارسی آنها به کار رفته است.
  • صفحه 242
  • تازه های نشر
  • صفحه 256
    گام های اصلی در نشر کتاب، مبانی نشر کتاب، کتاب شناسی خرد و اندیشه ایران باستان در فرهنگ غرب، کتیبه های ایران باستان، فرهنگ توصیفی اصطلاحات عروض، در خلوت خواب، احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار
  • مقاله
    صفحه 264
    تاریخچه واژه گبر، فرهنگ هزاره، فرهنگی کارآمد، درباره یک واژه فارسی میانه، قلم منتخب، تاثیر زبان فارسی در مسلمانان ملیت هویی چین، فرهنگ و زبان و گفت و گو به روایت مولوی، بحثی در ادبیات صغیر، تاریخ شفاهی مطبوعات در ایران، فرهنگ ظرفیت ها، ماوارءالنهر، ترجمه فرانسوی صد و یک رباعی منسوب به خیام
  • اخبار
  • نامه ها
  • صفحه 1
  • صفحه 2