فهرست مطالب

حیات - سال شانزدهم شماره 2 (پیاپی 45، تابستان 1389)

فصلنامه حیات
سال شانزدهم شماره 2 (پیاپی 45، تابستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/07/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقاله اصیل
  • سودابه مهدی زاده، محمد مهدی سالاری، عباس عبادی، جعفر اصلانی، زینب نادری، نسرین جعفری ورجوشانی صفحات 5-14
    زمینه و هدف
    سطح نامناسب سلامت جسمی و روانی مصدومان شیمیایی می تواند افت کیفیت خواب را در آنان به دنبال داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تاثیر به کارگیری مدل مراقبت پی گیر بر کیفیت خواب مصدومان شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی انجام گرفته است.
    روش بررسی
    در یک کارآزمایی بالینی، 62 مصدوم شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی مراجعه کننده به درمانگاه فوق تخصصی ریه بیمارستان بقیه الله الاعظم (عج) تهران در زمستان 1386 به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند و الگوی مراقبت پی گیر به مدت دو ماه در گروه آزمون اجرا شد. کیفیت خواب با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) در دو نوبت، قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از آمارهای توصیفی و استنباطی (آزمون های t مستقل و t زوجی) در نرم افزار SPSS v.15 استفاده گردید.
    یافته ها
    قبل از مداخله بین نمرات کلی کیفیت خواب مصدومان شیمیایی و مقیاس های آن اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد. اما بعد از مداخله بین میانگین نمرات مقیاس های کیفیت ذهنی خواب، اختلالات خواب، میزان داروی خواب آور مصرفی و همچنین نمره کلی کیفیت خواب دو گروه اختلاف آماری معناداری به وجود آمد که حاکی از بهبود نسبی کیفیت خواب گروه آزمون بود (05/0p<). در حالی که بین میانگین نمرات سایر مقیاس های پرسشنامه کیفیت خواب در دو گروه تفاوت معناداری پس از مداخله مشاهده نگردید (05/0p>).
    نتیجه گیری
    به کارگیری مدل مراقبت پی گیر، اثرات مثبتی بر کیفیت خواب مصدومان شیمیایی مبتلا به برونشیولیت انسدادی داشت. لذا به نظر می رسد استفاده از الگوی مراقبت پی گیر در بهبود کیفیت خواب این عزیزان مفید واقع گردد.
    کلیدواژگان: الگوی مراقبت پیگیر، کیفیت خواب، مصدومان شیمیمایی، برونشیولیت انسدادی
  • محمدرضا دین محمدی، فروغ رفیعی، حمید پیروی، ندا مهرداد صفحات 15-28
    زمینه و هدف
    اجتماعی شدن فرایندی است که در سراسر زندگی انسان ها جریان دارد. این پدیده در حرفه پرستاری با برنامه های آموزش رسمی آغاز می شود و با ورود فرد به محیط های کاری تداوم می یابد. اجتماعی شدن حرفه ای به عنوان فرایند یادگیری دانش، مهارت ها، درونی سازی ارزش ها، باورها و هنجارهای حرفه و شکل گیری هویت حرفه ای تعریف می شود. هدف این مطالعه روشن سازی مفهوم اجتماعی شدن حرفه ای، و درک و شناخت بیشتر ویژگی ها، پیشایندها و پیامدهای آن در پرستاری می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه از رویکرد تحلیل مفهوم تکاملی Rodgers استفاده شده است. متون منتشر شده بین سال های 1995 تا 2009 میلادی در مورد اجتماعی شدن حرفه ای در علوم سلامت، به ویژه پرستاری، از پایگاه های اطلاعاتی علمی جستجو شد. پس از اعمال معیارهای ورود و نمونه گیری نهایی، 4 کتاب و 47 مقاله در حیطه پرستاری و علوم سلامتی انتخاب شدند و مورد بررسی و تحلیل عمیق قرار گرفتند. فرایند تحلیل تحت نظارت و بازبینی دو نفر از اساتید صاحب نظر در زمینه تحلیل مفهوم انجام شد.
    یافته ها
    تحلیل مفهوم مورد مطالعه نشان داد که اجتماعی شدن حرفه ای فرایندی پیچیده است که با 4 ویژگی یادگیری، تعامل، تکامل و سازگاری مشخص می شود. همچنین، از مهم ترین پیشایندهای مفهوم می توان به اهمیت برنامه های آموزشی جامع، الگوهای نقشی شایسته، فراهم بودن فرصت کسب تجربه در عرصه و ارایه بازخوردهای سازنده در دوران آموزشی و محیط های کاری اشاره کرد. پیامدهای اجتماعی شدن حرفه ای بسیار گسترده، متغیر و متاثر از عوامل شخصی، سازمانی و موقعیتی است. اجتماعی شدن حرفه ای با نتایج مطلوب و گاهی نیز با تبعات ناخوشایند همراه است.
    نتیجه گیری
    اجتماعی شدن حرفه ای فرایندی اجتناب ناپذیر، پیچیده، متغیر، پویا، دایمی و در عین حال غیر قابل پیش بینی است. ادبیات موجود نشان می دهد که اجتماعی شدن حرفه ای همیشه نتایج مطلوب به همراه ندارد، به ویژه این که در برخی متون، پیامدهای منفی آن بسیار برجسته و نگران کننده ذکر شده است. از این رو، اجتماعی شدن مؤثر در حرفه پرستاری مستلزم فراهم بودن شرایط و تمهیدات در عرصه آموزش و خدمات است. این مطالعه، ضمن تشریح و روشن سازی اهمیت، قلمرو و کاربرد مفهوم اجتماعی شدن در حرفه پرستاری، آغازی برای تحقیق و توسعه بیشتر مفهوم، و گسترش دانش پرستاری خواهد بود.
    کلیدواژگان: اجتماعی شدن حرفه ای، تحلیل مفهوم، روش تکاملی Rodgers، پرستاری
  • ربابه معماریان، اکرم میثاقی، محمدحسین بروجردی، ندا ناظم اکباتانی صفحات 29-37
    زمینه و هدف
    مرگ و میر ناشی از پنومونی وابسته به تهویه مکانیکی حدود 25 تا 30% می باشد و رخداد پنومونی باعث افزایش طول مدت بستری تا 13 روز می شود. در بخش های ویژه چندین راهبرد کلی جهت کاهش بروز پنومونی وجود دارد. هدف از این پژوهش تعیین میزان تاثیر ورزش های تنفسی غیرفعال برنامه ریزی شده (طی 72ساعت اول بستری) در پیشگیری از پنومونی وابسته به دستگاه تهویه مکانیکی در بیماران کمایی است.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی یک سوکور و دارای دو گروه شاهد و آزمون است که در بیمارستان مرکز ترومای شهر زنجان در سال 1387 انجام گرفته است. با نمونه گیری غیرتصادفی (در دسترس) 76 بیمار انتخاب و به طور یک در میان در گروه آزمون و شاهد قرار داده شدند. ابزار جمع آوری داده ها چک لیست کنترل درجه حرارت، ظاهر ترشحات ساکشن شده، کشت خلط، شمارش گویچه های سفید خون و رادیوگرافی قفسه سینه بود. در ابتدای پژوهش وضعیت متغیرهای یاد شده در هر دو گروه ثبت شد. سپس در گروه آزمون ورزش های تنفسی غیرفعال برنامه ریزی شده که شامل دق و لرزندان قفسه سینه بود، به مدت 5 دقیقه هر 6 ساعت برای سه روز و به مدت 10 دقیقه هر 6 ساعت یک بار برای سه روز دیگر انجام گرفت. در طول اجرای برنامه در روز سوم و روز ششم، اندازه گیری مجدد در هر گروه انجام گرفت. در طی این مدت گروه شاهد از مراقبت های معمول برخوردار بود. سپس نتایج دو گروه مقایسه شد.
    یافته ها
    دو گروه در روز سوم و ششم پژوهش از جهت ظاهر ترشحات ساکشن شده، شمارش گویچه های سفیدخون و در روز ششم به لحاظ درجه حرارت و نتایج رادیوگرافی قفسه سینه (از نظر ابتلا به پنومونی) اختلاف آماری معنادار داشتند. در دو گروه به لحاظ نتایج کشت خلط در روز سوم و ششم اختلاف معنادار آماری دیده نشد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه ورزش های تنفسی غیرفعال برنامه ریزی شده به مدت 5 دقیقه هر 6 ساعت یک بار برای 3 روز و به مدت 10 دقیقه هر 6 ساعت برای سه روز دیگر سبب پیشگیری از پنومونی وابسته به دستگاه تهویه مکانیکی در بیماران کمایی شده است. پیشنهاد می شود این ورزش های برنامه ریزی شده به عنوان یک مراقبت پرستاری در 72 ساعت اول در بیماران کمایی به کار برده شود.
    کلیدواژگان: بیماران کمایی، پنومونی وابسته به تهویه مکانیکی (VAP)، ورزش های تنفسی غیرفعال
  • زهرا علیزاده، فریبا کوهدانی *، باقر لاریجانی، نادیا حتمی، شهلا خسروی، گیتی ستوده صفحات 38-46
    زمینه و هدف

    استئوپروز از بیماری های شایع دوران میان سالی و سالمندی است که عوامل خطر متعددی با آن مرتبطند. این مطالعه با هدف مقایسه شیوه زندگی در زنان یائسه با تراکم استخوانی طبیعی و غیر طبیعی انجام یافته است.

    روش بررسی

    این مطالعه موردی-شاهدی در مورد 81 خانم یائسه انجام گرفت. 33 نفر برای گروه مورد (تراکم استخوانی غیر طبیعی) 48 نفر برای گروه کنترل (تراکم استخوانی طبیعی) از واجدین شرایط دارای پرونده در بیمارستان شریعتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1385، با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و شاخص های بدنی تعیین گردید. سنجش تراکم معدنی استخوان (مندرج در پرونده بیماران) به روش DXA بر روی ستون فقرات کمری و استخوان ران انجام یافته بود. آنالیزداده ها در نرم افزار SPSS v.13 و با تست های 2c، t-test و نسبت های شانس خام و تعدیل شده با حدود اطمینان 95% انجام یافت.

    یافته ها

    میانگین متغیرهای وزن (001/0p<)، BMI (22/0=p)، تعداد حاملگی (002/0=p)، تعداد فرزندان (004/0=p)، مدت شیردهی (002/0=p)، دریافت کلسیم غذایی (001/0p£)، دوره دریافت مکمل کلسیم (002/0=p) و دوره دریافت مکمل ویتامین D (006/0=p)، در گروه های مورد و شاهد تفاوت معنادار داشتند. سن شروع قاعدگی، سن منوپوز، سابقه فعالیت ورزشی، مصرف چای، مصرف نوشابه، و سیگار در دو گروه تفاوت معنادار نداشتند. در مجموع میانگین نمره شیوه زندگی گروه شاهد نسبت به گروه مورد به طور معناداری بیشتر بود (037/0=p).

    نتیجه گیری

    مقایسه میانگین امتیازات کسب شده از متغیر شیوه زندگی در گروه مورد و شاهد حاکی از شیوه زندگی نامناسب تر در گروه مورد است. در تحلیل چند متغیره تنها عامل خطر ابتلا به استئوپروز دریافت ناکافی کلسیم بود (002/0=p). لذا توجه به دریافت کافی کلسیم به منظور پیشگیری از استئوپروز حایز اهمیت است.

    کلیدواژگان: تراکم استخوانی، منوپوز، استئوپروز، شیوه زندگی
  • گیتی ستوده، الهام نیازی، شهلا خسروی، فرحناز خواجه نصیری، فریبا کوهدانی صفحات 47-54
    زمینه و هدف
    انجام تحقیقات جهت مشخص نمودن عوامل مرتبط با چاقی به طور جداگانه در سنین باروری و یائسگی به نظر ضروری می رسد. هدف این مطالعه تعیین شیوع اضافه وزن، چاقی عمومی و آندروئیدی و عوامل مرتبط با آن در زنان یائسه و غیر یائسه بوده است.
    روش بررسی
    نوع مطالعه مقطعی توصیفی-تحلیلی است که در مورد 610 نفر از زنان 65-20 سال شهری و روستایی اسلام شهر در سال 1383 انجام گرفته است. داده ها از طریق مصاحبه حضوری جمع آوری گردید. اندازه گیری وزن، قد، دور کمر و دور باسن نیز انجام یافت. نمایه توده بدن از تقسیم وزن به قد(kg/m2) و نسبت دور کمر به دور باسن از تقسیم دور کمر به دور باسن محاسبه گردید. نمایه توده بدن بیشتر از 9/24 و کمتر از 30 به عنوان اضافه وزن و بیشتراز 9/29 به عنوان چاقی عمومی و نسبت دور کمر به دور باسن بیشتر از 846/0 به عنوان چاقی مرکزی در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در زنان یائسه و غیر یائسه شیوع اضافه وزن و چاقی عمومی به ترتیب 6/90 و 6/72% و شیوع چاقی مرکزی به ترتیب 75 و 9/41% بود که این اختلافات معنادار است. زنان یائسه با سطح سواد کمتر به طور معناداری ابتلا بالاتر به هر دو نوع چاقی را نشان دادند. همچنین، زنان یائسه با تعداد بارداری بیشتر چاقی آندروئیدی بیشتری داشتند. در زنان غیر یائسه نیز افراد با سطح سواد کمتر یا خانه دار ابتلا بالاتربه هر دو نوع چاقی را داشتند. همچنین، در این زنان افراد با تعداد بارداری بالاتر شیوع کمتر چاقی عمومی و ابتلا بالاتر به چاقی آندروئیدی را نشان دادند. علاوه بر آن، در این زنان با افزایش سن شیوع چاقی آندروئیدی افزایش و با انجام فعالیت بدنی ابتلا به این نوع چاقی کاهش نشان داد.
    نتیجه گیری
    یافته های بررسی حاضر نشان داد که درصد بالایی از زنان مورد مطالعه مبتلا به چاقی عمومی و آندروئیدی هستند که آنان را در معرض خطر ابتلا به بیماری های مختلف قرار می دهد.
    کلیدواژگان: اضافه وزن، چاقی عمومی، چاقی آندروئیدی، یائسه
  • ناهید دهقان نیری، رضا نگارنده، ناصر بحرانی، افسانه صدوقی اصل صفحات 55-63
    زمینه و هدف
    بروز تضاد در سازمان های مراقبت بهداشتی با توجه به پیچیده بودن سازمان، فراوانی و تنوع تعاملات، تخصص ها، نقش ها و ماهیت سلسله مراتب، بیشتر است. گرچه تضاد همیشه مخرب و مضر نیست و درجه معینی از آن می تواند موجب بهبود خدمات شود؛ اما افزایش سطح تضاد یا مزمن شدن آن نیز موجب بروز اختلال می شود و به همین جهت مدیریت و کنترل تضاد امری ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط درونی مفاهیم الگوی کنترل تضاد صورت گرفته است.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در آن پرسشنامه ای جهت بررسی ارتباط درونی مفاهیم الگوی کنترل تضاد تدوین و توسط90 پرستار شاغل در بیمارستان های سه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مستقر در تهران تکمیل گردید. روایی پرسشنامه به وسیله خبرگان بررسی و انسجام درونی آن (81/0=α) تایید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی) و تحلیلی (آزمون همبستگی اسپیرمن) در بسته آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) انجام یافت. طرح پژوهش در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تهران بررسی و تایید شد. رضایت آگاهانه نیز از کلیه شرکت کننده ها اخذ گردید.
    یافته ها
    دامنه سنی افراد بین 22تا53 سال (2/8±5/34) بود. اکثر پرستاران مورد مطالعه زن (6/88%)، متاهل (6/57%) و در سمت پرستار (8/84%) بودند. از منظر اکثر پرستاران تضاد به معنای ناهماهنگی، عدم تفاهم و اختلاف و برای کم ترین آنان تضاد به معنای خشونت و مسایل دشوار بوده است. واکنش 4/41% نمونه های پژوهش در هنگام مواجهه با تضاد مذاکره بود. اما عصبانی شدن، کناره گیری، گذشت کردن، نادیده گرفتن و قبولاندن ایده های خود به فرد مقابل نیز از واکنش های پرستاران به تضاد بود. از نظر نمونه های پژوهش مؤثرترین عوامل در ایجاد یا کنترل تضاد به ترتیب تعامل و درک (4/32%)؛ شخصیت و خصوصیات فردی پرستار (6/26%) و شرایط شغلی (7/21%) می باشند. تعامل که متغیر مرکزی الگوی کنترل تضاد معرفی شده است، در این مطالعه نیز با پنج متغیر اصلی دیگر ارتباط معنادار دارد.
    نتیجه گیری
    ارتباطات و تعامل ناکافی و مخدوش مهم ترین عامل در بروز تضاد است که پرستاران و مدیران آن ها با درک این مطلب، باید در صدد بهبود مجاری ارتباطی افراد در سازمان و آموزش کارکنان جهت برقراری ارتباط مؤثر با یکدیگر باشند. این امر به درک متقابل کارکنان کمک نموده و از سوء برداشت ها و کج فهمی ها که زمینه ساز بروز تضاد است می کاهد. همچنین با شناخت سایر عوامل و متغیرهای مؤثر بر بروز و کنترل تضاد، آن ها می توانند ضمن تعدیل شرایطی که منجر به بروز تضاد می شود از روش های مؤثرتری برای حل تضاد بهره بگیرند.
    کلیدواژگان: تضاد، کنترل تضاد، پرستاران بالینی، ایران
  • معصومه ذاکری مقدم، مرضیه شبان، عباس مهران، سیما هاشمی صفحات 64-71
    زمینه و هدف
    اضطراب شایع ترین واکنش روانی در پاسخ به استرس می باشد و همه انسان ها درمواجهه با موقعیت های تهدیدکننده زندگی نظیر روش های تشخیصی تهاجمی آن را تجربه می کنند. یکی از شایع ترین روش های تشخیصی و درمانی روزافزون در بیماری های قلبی، کاتتریسم قلبی می باشد که باعث افزایش سطح اضطراب بیماران می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تاثیر آرام سازی عضلانی بنسون بر سطح اضطراب بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی انجام گرفته است.
    روش بررسی
    در یک کارآزمایی بالینی140 بیمار در انتظار کاتتریسم قلبی بستری در بخش های قلب بیمارستان امام خمینی (ره) تهران به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات فردی و برگه خودگزارش دهی سطح اضطراب و روش گردآوری اطلاعات مصاحبه و خودگزارش دهی مددجو بود. ابتدا یک ساعت قبل از کاتتریسم قلبی سطح اضطراب بیماران مورد پژوهش در دو گروه ثبت شد. سپس از گروه مداخله خواسته شد که به مدت بیست دقیقه نوار ضبط شده دستورالعمل انجام آرام سازی عضلانی بنسون را از طریق گوشی وهدفون بشنوند و بلافاصله پس از اجرای مداخله در این گروه مجددا سطح اضطراب آنان اندازه گیری و ثبت گردید. در گروه شاهد تنها مراقبت های استاندارد پرستاری انجام یافت و سطح اضطراب آنان یک بار یک ساعت قبل و یک بار بلافاصله قبل از کاتتریسم قلبی اندازه گیری و ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS و آزمون های آماری کای دو، فیشر، من ویتنی و ویلکاکسون انجام گرفت.
    یافته ها
    دو گروه از نظر ویژگی های فردی نظیر سن و جنس و سطوح اضطراب یک ساعت قبل از کاتتریسم قلبی با یکدیگر همسان بودند. پس از انجام مداخله سطح اضطراب بیماران کاهش معناداری یافت (001/0>p) در حالی که در گروه شاهد در مرحله پس آزمون این میزان بیشترشد. یافته های این پژوهش نشان داد که بلافاصله قبل از کاتتریسم قلبی بین دو گروه اختلاف آماری معناداری به لحاظ سطح اضطراب وجود دارد (001/0 >p).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این پژوهش، آرام سازی عضلانی بنسون به طور معناداری موجب کاهش سطح اضطراب بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی می شود و پرستاران می توانند از این روش برای کاهش سطح اضطراب بیماران در انتظار روش های تشخیصی تهاجمی استفاده نمایند.
    کلیدواژگان: اضطراب، آرام سازی عضلانی بنسون، بیماران در انتظار کاتتریسم قلبی
  • نسرین نیک پیما، حانیه غلام نژاد صفحات 72-78
    زمینه و هدف
    دیدگاه پرستاران نسبت به جو سازمانی از مهم ترین عوامل مؤثر بر رضایت شغلی و کیفیت عملکرد آنان در ارایه مراقبت ها می باشد. جو سازمانی نگرش و رفتار کارکنان را هم به صورت مثبت مانند بهره وری، رضایت شغلی و انگیزش و هم به صورت منفی مانند غیبت از کار، ترک خدمت و حوادث شغلی تحت تاثیر قرار می دهد. این مطالعه با هدف تعیین عمده ترین عوامل مؤثر بر دیدگاه پرستاران نسبت به جو سازمانی انجام گرفته است.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی که در پاییز 1388 انجام گرفت، 140 نفر از پرستاران شاغل در بخش های مختلف 4 بیمارستان دولتی در سطح شهر تهران که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، پرسشنامه جو سازمانی را تکمیل کردند. این پرسشنامه که از 25 سؤال 5 رتبه ای تشکیل شده برای بررسی ابعاد مختلف جو سازمانی مانند آموزش در محیط کار، نحوه ارتباط با همکاران و مدیران پرستاری، میزان همکاری گروهی، نحوه نظارت سرپرست، ارتقای شغلی، قوانین و استاندارهای حاکم و... در مراکز بهداشتی، توسط HE.Munn (1984) ساخته شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های آماری توصیفی در نرم افزار SPSS v.13 استفاده شد.
    یافته ها
    مهم ترین ابعاد جو سازمانی از دیدگاه پرستاران شامل نحوه نظارت سرپرست (4/31%)، ارتباط و حمایت همکاران (26/19%) و مهارت در انجام کارها (17%) بوده است. مهم ترین عوامل تاثیرگذار منفی بر دیدگاه پرستاران نسبت به جو سازمانی شامل فقدان پاداش و تشویق (3/49%)، حجم کاری نامتناسب (1/47%)، عدم دخالت در تصمیم گیری های مهم بخش (3/39%) و عمده ترین عوامل تاثیرگذار مثبت شامل داشتن اطلاعات کافی در انجام کارها (6/63%)، ارتباط خوب و حمایت همکاران (9/47%) و ارتباط خوب با مسؤول بخش (7/40%) می باشد.
    نتیجه گیری
    تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان می دهد که دارا بودن اطلاعات تخصصی مهم ترین عامل مؤثر بر دیدگاه پرستاران نسبت به جو سازمانی می باشد. فقدان پاداش و تشویق (عامل منفی) و ارتباط خوب با همکاران (عامل مثبت) در رده های بعدی از نظر میزان تاثیر قرار دارند. بر این اساس افزایش برگزاری دوره های آموزشی، به کارگیری سازوکارهای ارتباطی مؤثر و ایجاد سیستم حمایتی تشویقی در بیمارستان ها می تواند با ایجاد یک جو سازمانی مطلوب، از میزان نارضایتی شغلی و میزان غیبت و ترک خدمت پرستاران کاسته و میزان بهره وری و کیفیت ارایه خدمات به بیماران را بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: پرستاران، جو سازمانی، دیدگاه
|
  • S. Mehdizadeh, Mm Salaree, A. Ebadi, J. Aslani, Z. Naderi, N. Jafari Varjoshani Pages 5-14
    Background and Objective
    Poor physical and psychological health status in chemical warfare victims could result in decreasing quality of sleep. This study was conducted in order to evaluate the effect of using Continuous Care Model on sleep quality in chemical warfare victims with bronchiolitis obliterans.Methods & Materials: A total of 62 chemical warfare victims with bronchiolitis obliterans were recruited to the study. The participants were randomly allocated to experimental and control groups. The Continuous Care Model was used to experimental group for a period of two months. The quality of sleep was measured using Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI) before and after the intervention in both study groups. Data were analyzed using independent sample t-test, and paired t-test in the SPSS-version 15.
    Results
    There were significant differences between experimental and control groups in the means of Subjective Sleep Quality, Sleep Disturbances, Use of Medications, and global scores after the intervention (P<0.05).
    Conclusion
    Using Continuous Care Model had positive effect on sleep quality in chemical warfare victims suffering from bronchiolitis obliterans.
  • Mr Din Mohammadi, F. Rafii, H. Peyravi, N. Mehrdad Pages 15-28
    Background and Objective
    Professional socialization is defined as the process of acquiring knowledge and skills; and internalizing values, attitudes, and norms to develop professional identity. This process occurs primarily during formal education programs and continues during orientation to hospital settings. The aim of this study was to clarify professional socialization concept; and to identify its attributes, antecedents and consequences in nursing context.Methods & Materials: Rodger's evolutionary method of concept analysis was used to facilitate clarification of professional socialization concept in nursing. The search, performed on scientific databases using the keywords: 'socialization', 'professional socialization' and 'nursing', resulted in findings of a sample of 446 papers covering the period 1995 to 2009 represented the disciplines of nursing and related sciences. After applying inclusion and exclusion criteria, a total of 47 articles and four books were included in the final analysis. The process was audited by two independent experts to ensure neutrality and credibility of the study and to reduce the potentials for bias.
    Results
    The result of the analysis showed that professional socialization is a complex process consisting of four critical attributes: learning, being interactive, developing, and being adaptive. Comprehensive educational programs, competent role models, and provision of adequate field experiences were antecedents for these attributes. The widespread and diverse consequences of professional socialization depend on personal, situational, and organizational factors. Thus, while occurrence of socialization process generates benefits, its nonoccurrence entails severe consequences.
    Conclusion
    Professional socialization process is a complex, diverse, dynamic, ongoing, inevitable, and unpredictable process. This process can have both positive and negative consequences on professional development. However, negative consequences are more prominently documented in the literature. Thus, successful socialization requires establishing facilities in education and practice. The purpose of this revolutionary concept analysis was to focus on significance and how-to-apply ways of the concept in nursing. These findings not only are added to the body of knowledge, but also serve as an important impetus for further theory development and research in nursing.
  • R. Memarian, A. Misaghi, Mh Brujerdi, N. Nazem Ekbatani Pages 29-37
    Background and Objective
    The mortality rate of pneumonia caused by mechanical ventilation is about %25-30. Pneumonia prolongs length of stay in hospital to more than 13 days. There are various approaches to decrease rate of pneumonia in medical wards. The aim of this study was to assess the effect of planned passive respiratory exercise on prevention of pneumonia in coma patients undergo ventilation.Methods & Materials: In this quasi-experimental study, 76 patients were assigned into two experimental and control groups. The control group (n=38) received usual care in the ICU. The experiment group (n=38) received planned respiratory care within six days. The procedure was done in five minutes/six hours for a three day period; and then in 10 minutes/six hours for the next three days. Laboratory tests were done before the intervention and in the third and sixth days of the intervention. The respiratory care planning included respiratory passive exercises along with the common respiratory care.
    Results
    The results indicated that there were significant differences in the results of lab tests between two groups after the intervention (P<0.0001).
    Conclusion
    The results of this study showed that planned respiratory care had positive effect on prevention of respiratory infection in coma patients.
  • Z. Alizadeh, F. Koohdani, B. Larijani, N. Hatmi, Sh Khosravi, G. Sotoudeh Pages 38-46
    Background and Objective

    Osteoporosis is a serious public health concern known to have several etiologic factors. This study compared lifestyles among postmenopausal women with normal and abnormal bone marrow densitometries (BMD).Methods & Materials: In this case-control study, 81 postmenopausal women (33 cases with abnormal BMD and 48 control individuals with normal BMD) were selected using simple random sampling from Osteodensitometry center of Shariati hospital in Tehran. The BMD at lumbar spine and femoral neck had been measured with DXA. The Lifestyle was assessed using a questionnaire containing items about taking calcium, vitamin D, hormones, and Alendronat, doing physical activity, consuming tea and cola, and smoking. Reproductive characteristics were also collected via a questionnaire. Data were analyzed using χ2 test and independent sample t-test. Crude and adjusted odds ratios and relevant 95% confidence intervals were calculated through logistic regression, using SPSS v.13.

    Results

    The results showed significant differences between two groups in weight (P>0.001), BMI (P=0.022), number of pregnancies (P=0.002), number of children (P=0.004), duration of lactation (P=0.0002), dietary calcium intake (P≤0.001), and period of calcium supplement intake (P=0.002). The average of acquired scores of lifestyle factors in the case group was significantly lower than the control group (P=0.037). Inappropriate lifestyle had increased risk of the disease (OR=3.36, 95%, CI: 1.10-10.26). Meanwhile in the multivariate analysis, only insufficient intake of calcium was found to be a risk factor (P=0.002) for osteoporosis.

    Conclusion

    In conclusion, the results of this study showed positive effect of calcium intake on bone mineral density.

  • Overweight, General Obesity, Android Obesity, Menopause Pages 47-54
    Background and Objective
    It is essential to conduct studies on factors related to obesity in both reproductive ages and menopausal period. The aim of this study was to describe the prevalence of general and android obesity and to assess determinants of overweight in pre- and post-menopausal women.Methods & Materials: In this cross-sectional, random survey of households, about 610 women 20-65 years were recruited. Data were collected via interviews with the participants. Weight, height, waist and hip circumferences were measured as well. The Body Mass Index (BMI) and the waist to hip ratio (WHR) were calculated. Overweight and general obesity were defined as 25≤BMI<30 and BMI≥30, respectively. Android obesity was defined as WHR≥0.85.
    Results
    The prevalence of overweight and general obesity was 90.6% in the premenopausal women; and 72.6% in the post-menopausal women. About 75% and 41.9% of pre- and post-menopausal women had android obesity, respectively. Low literate post-menopausal women had significantly more general and android obesities. In addition, postmenopausal women with more parity had more android obesity. Pre-menopausal women with low literacy and housewives had significantly more general and android obesities. In addition, pre-menopausal women with more parity had less general obesity and more android obesity. In these women, android obesity was increased with age and decreased with physical activity.
    Conclusion
    The prevalence of general and android obesities was high in Islamshahr women, especially in the post-menopausal women. This result indicates that the women have potential risks for various diseases.
  • N. Dehghan Nayeri, R. Negarandeh, N. Bahrani, A. Sadoghi Asl Pages 55-63
    Background and Objective
    Conflict occurs more frequently in health care organizations than the other settings due to complexity, frequent interaction between personnel, variations in specialties, roles, and hierarchy. Although conflict is not harmful and destructive in its nature; and some degrees of conflict can help to improve health care services, high levels of conflict or its continuity may be harmful. Therefore, it is necessary to manage and control conflict. This study was carried out to assess the relationship between components of the conflict control model. Methods & Materials: In this cross-sectional study, we developed a questionnaire that probed the relationships between components of conflict control model. A total of 290 nurses were recruited to the study using multi-stage sampling procedure from general educational hospitals in Tehran. Data were gathered using a questionnaire. Content validity of the questionnaire was examined by the expert panel. The internal consistency of the questionnaire was 0.81. Data were analyzed in the SPSS using descriptive statistics and spearman statistical test.
    Results
    The range of age was 22-53 (34.5±8.2). The majority of the respondents (88.6%) were female, 57.6% were married; and 84.8% were staff nurses. From the majority of nurse's perspective, the meaning of conflict was discoordination, disagreement and disparity. However, some of the nurses meant it as violence, and difficult issues. About 41.4% of the respondents used negotiation, when they faced up to conflict. Other strategies were aggression, disagreement, avoidance, forgiveness, ignorance, and imposing own ideas to the others. From the respondent's point of view, factors that might cause or control the conflict were "mutual understanding and interaction" (32.4%), personality of nurses and their individual characteristics (26.6%), and conditions of the job (21.7%). Interaction was recognized to be the core strategy in conflict control model. Interaction had also significant associations with the five main variables in this study.
    Conclusion
    Lack of appropriate and efficient communication was an important factor in occurrence of conflict from the nurse's point of view. It is essential to improve nurse's and manager's communication channels by helping personnel to use effective communication skills. This measurement can be helpful for staff in understanding each other and reducing misconceptions. In addition, recognizing additional factors and variables that increases the occurrence of conflict can help to modify effective approaches.
  • M. Zakerimoghadam, M. Shaban, A. Mehran, S. Hashemi Pages 64-71
    Background and Aim
    Anxiety is a common experience; which is felt as uneasiness, non-specific threat, and activation of autonomic nervous system. The aim of this study was to assess the effect of muscular relaxation on anxiety level of patients underwent cardiac catheterization.Methods & Materials: In this clinical trial, 118 patients who were expected to have a cardiac catheterization were recruited from an educational hospital at Tehran University of Medical Science. The participants were allocated to two groups, including muscular relaxation group (50 patients), and control group (68 patients). Data were collected using a questionnaire, and a self-report paper for recording anxiety level. Anxiety level was recorded one hour before cardiac catheterization in two groups. Then, the intervention group was asked to listen to the Benson muscle relaxation guide direction tape for 20 minutes through headphone. After using muscle relaxation in the intervention group and immediately before cardiac catheterization, the anxiety level of the respondents was recorded once more. Control group received standard nursing cares. Data were analyzed using χ2, Fisher's exact test, Kruscalwallis, Man-Whitney and Wilcoxon statistical tests in the SPSS.
    Results
    There were no significant difference between two groups in demographic characteristics and anxiety level before the intervention; and one hour before cardiac catheterization. After the intervention, the anxiety level was significantly reduced in the intervention group (P<0.001); while it increased in the control group.
    Conclusion
    Based on the results of this study, Benson muscle relaxation significantly decreased anxiety level in patients who were expected to go for cardiac catheterization.
  • N. Nicpeyma, H. Gholamnejad Pages 72-78
    Background and Objective
    Nurse's perspective on organizational climate can affect job satisfaction and quality of care. Organizational climate influences staff's attitudes and behaviors in either positive directions, such as productivity, satisfaction, and motivation, or negative directions, such as absenteeism, staff turnover, and work accidents. The purpose of this study was to determine factors that influence the nurse's perspectives about organizational climate.Methods & Materials: This descriptive study was carried out in four educational hospitals in Tehran during fall 2009. A total of 140 nurses were selected for the study using simple sampling method. Data were gathered using organizational climate questionnaire including 25 items about in-service education, work communication, group participation, leader supervision, job promotion, and work policies and standards. Data were analyzed in the SPSS v.13.
    Results
    The most important dimensions of organizational climate from the respondent's point of view were: leader supervision (31.4%), coworker communication and support (19.26%), and skills in practice (17%). The most important negative factors that influenced the nurse's perspectives were: lack of reward system (49.3%), high work pressure (47.1%), and lack of participation in important decision-makings (39.3%). The most important positive factors influenced nurse's perspectives were: adequate job information (63.6%), having good communication with coworkers and having supportive coworker (47.9%), and having good communications with the leaders (40.7%).
    Conclusion
    Using effective communication skills and making supportive systems in hospitals can help to create optimal organizational climate; and may reduce rate of job dissatisfaction, absenteeism, and staff turnover.