فهرست مطالب

زنان مامائی و نازائی ایران - سال سیزدهم شماره 4 (مهر و آبان 1389)

مجله زنان مامائی و نازائی ایران
سال سیزدهم شماره 4 (مهر و آبان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/08/18
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سید محمد جواد مرتضوی، کمال رایگان شیرازی صفحه 1
    مقدمه
    کم بودن وزن هنگام تولد نوزاد دومین عامل مرگ و میر نوزادان است. با توجه به مطالعات ضد و نقیض در مورد تاثیر مواجهه مادر با پرتوهای یونساز بر وزن هنگام تولد نوزاد در این مطالعه سعی گردید تا با حذف عوامل مخدوش کننده ارتباط بین انجام رادیوگرافی دندانی در زنان باردار و خطر کم بودن وزن هنگام تولد جنین مورد بررسی قرار گیرد.
    روش کار
    تمام مادرانی که اولین زایمان ترم (واژینال یا سزارین) را در سالهای 1385-1387 داشته و مشخصات نوزاد آنها در طرح غربالگری نوزادان شهر شیراز ثبت گردیده بود وارد طرح شدند و با استفاده از شرح حال مادر و تعیین سابقه رادیوگرافی دندانی و غیردندانی (سر و گردن) 1200 نوزاد به دو گروه نوزادان مادران با سابقه رادیوگرافی دندانی (گروه پرتوگیری) و نوزادان مادران فاقد سابقه رادیوگرافی (بدون پرتوگیری) تقسیم شدند. دو گروه از نظر سن حاملگی، جنسیت نوزاد و نمایه توده بدن مادر(BMI) با هم یکسان سازی شدند. تمام عوامل مداخله گر احتمالی نظیر سابقه مواجهه با پرتوهای غیر یون ساز مورد توجه قرار گرفت. نتایج به دست آمده با آزمون های آماری t، کای اسکوئر و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در این مطالعه 19 مادر (58/1 درصد) در طی دوره بارداری خود مورد رادیوگرافی دندانی قرار گرفته بودند و گروه پرتوگیری را شامل شدند. میانگین وزن نوزادان مادران گروه پرتوگیری80/424±95/2988 گرم و میانگین وزن نوزادان مادران گروه بدون پرتوگیری 24/511±00/3113 بود. تفاوت میانگین وزن نوزادان در دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود. به همین ترتیب تفاوت میانگین وزن نوزادان مربوط به مادران گروه پرتوگیری در مقایسه با گروه بدون پرتوگیری، معنی دار نبود. همچنین میانگین وزن نوزادان مربوط به مادرانی که قبل از بارداری مورد رادیوگرافی های دندانی و غیر دندانی قرار گرفته بودند، در مقایسه با گروه بدون پرتوگیری، از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه هیچگونه ارتباط مشخصی را بین انجام رادیوگرافی دندانی مادران در دوره بارداری و وزن نوزادان در هنگام تولد نشان نداد. با توجه به فراوانی بسیار کم انجام رادیوگرافی دندانی در طی دوره بارداری، انجام مطالعات بلند مدت برای رسیدن به نتایج دقیق تر، ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: پرتو یون ساز، پرتو غیر یون ساز، بارداری، کاهش وزن نوزاد، زایمان ترم
  • ماشااله کاظم زاده، مریم کاشانیان، مریم صداقت صفحه 9
    مقدمه
    عفونت واژینال و ترشح واژینال یکی از شایع ترین شکایاتی است که سبب مراجعه بیمار به کلینیکهای زنان و مامایی می شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی و مقایسه عوامل پاتوژن و فاکتورهای خطر واژینوز باکتریال می باشد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مورد-شاهدی بر روی 200 زن مراجعه کننده به کلینیک زنان انجام شد. گروه مورد شامل 100 مراجعه کننده به علت ترشح واژینال بود که تشخیص واژینوز باکتریال برای آنها گذاشته شده بود و گروه کنترل شامل100 زن دیگر که جهت دریافت روش پیشگیری از بارداری مراجعه کرده و شکایتی از ترشح واژینال نداشتند. در کلیه افراد گروه pH ترشحات واژن تعیین و لام مستقیم ترشحات واژن جهت رنگ آمیزی گرم از نظر وجود باکتری و نوع آن، کاندیدا، سلولهای التهابی و میزان آن، وجود Clue cell، گلبولهای قرمز، گلبولهای سفید گرفته شد. تست ویف و کشت در محیطهای اختصاصی انجام گردید.
    یافته ها
    باکتری های بیهوازی در ترشحات واژن شامل پپتواسترپتوکوکها، پپتوکوک، باکتریوئید و باکتریوم و لاکتوباسیل بیهوازی اجباری در 8% گروه کنترل و 63% گروه مورد وجود داشت که اختلاف دو گروه از نظر آمار معنی دار بود. وجود لاکتوباسیل ها در ترشحات واژن در 81% گروه کنترل و 23% گروه مورد با اختلاف آماری معنی دار بین دو گروه مشاهده شد. گاردنلا واژینالیس در 88% گروه مورد و 34% گروه کنترل جدا گردید. باکتریوییدهادر 15% گروه مورد و 5% گروه کنترل وجود داشت. بیشترین تعداد بیماران در گروه مورد (77%) دارای مدت ازدواج 6-20 سال بوده اند. 41% در گروه مورد و 16% در گروه کنترل تعداد زایمان 3-4 داشتند (05/0p<). استفاده از IUD در 27% گروه مورد و 17% گروه کنترل وجود داشت، در حالیکه استفاده از کاندوم و نزدیکی منقطع درگروه کنترل بیشتر از گروه مورد بود.
    نتیجه گیری
    باکتری های بیهوازی و گاردنلا واژینالیس در بیماران با تشخیص واژینوز باکتریال بیش از گروه بدون شکایت بود. استفاده از کاندوم و نزدیکی منقطع عامل محافظت کننده و IUD عامل کمک کننده در ایجاد آن می باشد.
    کلیدواژگان: واژینوز باکتریال، ترشح واژینال، واژینیت، باکتریهای بیهوازی، لاکتوباسیل، IUD، نزدیکی منقطع
  • فاطمه همایی، طاهره زاهدی فرد، میترا مدرس گیلانی، فاطمه توسلی، فاطمه ورشویی تبریزی صفحه 15
    مقدمه
    ارتباط بین ویروس لوسمی و لنفوم سلول T بالغین (HTLV1) با لوسمی و لنفوم از نوع سلول T در بالغین و میلوپاتی اسپاستیک تروپیکال اثبات شده است اما ارتباط آن با سایر بیماری ها و به خصوص سرطان گردن رحم امروزه مورد بحث است. با توجه به آندمیک بودن این ویروس که در منطقه شمال شرق ایران (خراسان) و شیوع بالای سرطان گردن رحم، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط احتمالی HTLV1 و سرطان گردن رحم طراحی و اجرا شده است.
    روش کار
    این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 49 بیمار تازه تشخیص داده شده سرطان گردن رحم و100 خانم سالم، مراجعه کننده به بیمارستانهای امید و قائم(عج)، در مدت دو سال انجام گرفته است. وجود ویروس HTLV1 در همه موارد به روش الیزا با کیتهای تشخیصی Bio rad مورد بررسی قرار گرفتند و در موارد مثبت شدن تست الیزا از تست western blot استفاده شد.
    یافته ها
    دو گروه از نظر سن و فاکتورهای باروری یکسان بودند. در گروه مورد 1/6 % و در گروه شاهد 2% از نظر وجود ویروس HTLV1 تستهای مثبت داشتند که از نظر آماری اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد (362/0=p).
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که نمی توان ویروس HTLV1 را به عنوان عامل خطر در سرطان گردن رحم در نظر گرفت.
    کلیدواژگان: ویروس لوسمی و لنفوم سلول T نوع 1، سرطان گردن رحم، روش الیزا
  • نسرین سرافراز، سیمین منتظری، نجیمه سعادتی، سیدمحمود لطیفی صفحه 21
    مقدمه
    آزمون بدون استرس جنین رایج ترین روش ارزیابی جنین در سه ماهه سوم بارداری است. یکی از جنبه های منفی این آزمون، بالابودن موارد مثبت کاذب است. شایعترین علت موارد مثبت کاذب آزمون بی حرکتی یا دوره های خواب جنین می باشد. جهت کاهش موارد مثبت کاذب این تست روش های مختلفی پیشنهاد شده است. از روش های شایع کاهش موارد مثبت کاذب، استفاده از آبمیوه به عنوان منبع گلوکز قبل از انجام آزمون بدون استرس جنین برای بیدارکردن جنین است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین تاثیر محلول خوراکی گلوکز بر شاخص های آزمون بدون استرس جنین بود.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی روی 35 مادر نخست زای سالم با حاملگی یک قلویی در هفته های 40-37 بارداری در بیمارستان امیرالمومنین(ع) اهواز انجام شد. نمونه های مطالعه، همگی در هفته های 28-24 حاملگی، تست تحمل گلوکز طبیعی داشتند. واحدهای پ‍ژوهش به مدت 2 روز متوالی در حالت ناشتا مراجعه نمودند و 1 ساعت بعد از خوردن 240 میلی لیتر آب معدنی در روز اول و محلول خوراکی حاوی 50 گرم گلوکز در روز دوم، مورد آزمون بدون استرس جنین قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار تحلیلی (آزمون کای دو و t) استفاده شد.
    یافته ها
    بین مصرف گلوکز و شاخص های آزمون بدون استرس جنین ارتباط معنی داری وجود نداشت و میانگین تعداد ضربان پایه قلب جنین، تعداد و دامنه افزایش ضربان قلب جنین، تغییرات ضربه به ضربه و افت متغیر ضربان قلب جنین بعد از مصرف آب و گلوگز یکسان بود (05/0p>) اما اختلاف معنی داری در میانگین طول مدت افزایش های ضربان قلب جنین (011/0=p) در دو گروه مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    مصرف گلوکز قبل از انجام آزمون بدون استرس جنین، قادر به کاهش موارد مثبت کاذب این آزمون نیست.
    کلیدواژگان: تست های ارزیابی سلامت جنین، آزمون بدون استرس جنین، گلوکز، افزایش ضربان قلب جنین
  • ملیحه حسن زاده مفرد، حبیب الله اسماعیلی، سمانه طبایی صفحه 27
    مقدمه
    سرطان سرویکس دومین سرطان شایع زنان می باشد که یک فاز پیش سرطانی طولانی دارد هدف از برنامه های غربالگری، شناسایی و درمان این ضایعات پیش سرطانی، قبل از تبدیل شدن آنها به سرطان است. این مطالعه با هدف ارزیابی اینکه آیا رنگ آمیزی سرویکس با اسیداستیک 5% (تست VIA) می تواند جایگزین مناسبی برای سیتولوژی به عنوان روش پذیرفته شده غربالگری سرویکس باشد، طراحی شده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی200 زن که جهت معاینه و بررسی لازم به درمانگاه زنان بیمارستان قائم(عج) مشهد و در مدت یک سال انجام شد. بعد از گرفتن رضایت آگاهانه از هر خانم، معاینه لگنی و VIA انجام شد. 100 زن با VIA مثبت و 100 زن با VIA منفی بصورت تصادفی برای مطالعه انتخاب شدند که برای هر دو گروه سیتولوژی و معاینه کولپوسکوپی انجام شد. بیوپسی سرویکس برای کسانی که یافته کولپوسکپی غیر طبیعی داشتند انجام شد. ضایعات CIN یا شدیدتر در هیستولوژی، مثبت واقعی در نظر گرفته شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 11)، سپس حساسیت، اختصاصیت، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی برای هر کدام از تست ها محاسبه و مقایسه انجام شد.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده نشان داد که 69 زن در گروه VIA مثبت و 61 زن در گروه VIA منفی سیتولوژی غیر طبیعی داشتند. براساس بیوپسی، 58 زن در گروهVIA مثبت و 2 زن در گروهVIA منفی، در نهایت تشخیص دیسپلازی داشتند، در حالی که این ارقام برای سیتولوژی غیرطبیعی و طبیعی به ترتیب 43 و17 نفر بود. حساسیت و اختصاصیت به ترتیب 96 % و 70% برای تست VIA بود، در حالی که برای تست سیتولوژی 72% و 38% بود. ارزش اخباری مثبت 58% برایVIA و 33% برای سیتولوژی بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که VIA می تواند یک تست جایگزین مناسب و کارآمد برای ضایعات پیش سرطانی و سرطان سرویکس باشد.
    کلیدواژگان: رنگ آمیزی سرویکس با اسیداستیک (VIA)، سرطان داخل اپیتلیال سرویکس، بیماریابی
  • مسعود سیرتی نیر، محبوبه افضلی، عباس عبادی، زهرا حاج امینی صفحه 33
    مقدمه
    امروزه شیوه های مختلف از جمله ماساژ یخ به عنوان عامل کاهش دهنده شدت درد زایمان مطرح هستند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر ماساژ یخ در نقطه هگو بر درد زایمان در زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان های منتخب شهر تهران انجام شد.
    روش کار
    در یک کارآزمایی بالینی مورد شاهدی، 60 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به بیمارستان های منتخب تهران به طور تصادفی در دوگروه ماساژ یخ یا درمان نما قرار گرفتند. ابتدا شدت درد زایمان در مرحله فاز فعال زایمان توسط مقیاس سنجش دیداری درد اندازه گیری و سپس مداخله یعنی ماساژ یخ به مدت 10 دقیقه برای گروه مورد و درمان نما برای گروه شاهد در نقطه هگو انجام شد و شدت درد قبل از مداخله، بلافاصله، نیم و یک ساعت بعد از مداخله در دو گروه مقایسه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و آنالیز واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد.
    یافته ها
    مقایسه میانگین شدت درد در گروه ماساژ یخ بین قبل و بلافاصله، نیم ساعت و یک ساعت بعد ازمداخله، و در گروه درمان نما فقط قبل و بلافاصله بعد از مداخله تفاوت معنادار آماری را نشان داد (001/0>p). همچنین مقایسه دو گروه نیم ساعت بعد از مداخله تفاوت معنادار آماری داشت (05/0>p).
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های پژوهش علی رغم این که ماساژ یخ باعث کاهش شدت درد زایمان می شود ولی با توجه به طولانی بودن مدت درد زایمان، تکرار این روش در طول فاز فعال به عنوان یک روش مؤثر و بدون عارضه برای کاهش درد زایمان توصیه می شود.
    کلیدواژگان: ماساژ یخ، نقطه هوگو، درمان نما، درد زایمان
  • فرزانه جعفرنژاد، فرحت گلیجانی، سوسن پارسای، حبیب الله اسماعیلی صفحه 39
    مقدمه
    یکی از دلایل عدم موفقیت مادران در امر شیردهی تاخیر در وقوع لاکتوژنز II می باشد. اخیرا چاقی مادر به عنوان یکی از عوامل موثر در تاخیر وقوع لاکتوژنز II مطرح است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط زمان وقوع لاکتوژنز II و شاخص های تن سنجی مادران در 14 روز بعد از زایمان صورت گرفته است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی تحلیلی برروی 103 زن زایمان کرده در بیمارستانهای شهید رجایی تنکابن و امام سجاد (ع) رامسر در مدت یکسال انجام شده است. نمونه ها به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند و بر حسب زمان گزارش مادر مبتنی بر وقوع لاکتوژنز II از اولین روز بعد از زایمان، در دو گروه 72 ساعت و کمتر و بیشتر از 72 ساعت قرار گرفتند. سپس در روز 14 بعد از زایمان شاخص های تن سنجی مادر اندازه گیری و ثبت می شد. جهت گردآوری داده ها از فرمهای مصاحبه، ثبت اطلاعات از پرونده و مشاهده استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های t، مجذور کای، آزمون من ویتنی، آزمون دقیق فیشر، همبستگی پیرسون و رگرسیون لوجستیک انجام شد.
    یافته ها
    آزمون ضریب همبستگی پیرسون ارتباط مستقیم و معنی داری، بین شاخص های تن سنجی 14 روز بعد از زایمان مادر و زمان وقوع لاکتوژنز II نشان داد. دور میانی بازو (248/0r=، 012/0=p)، دور ساق با (387/0=r، 001/0p<)، ضخامت چین پوستی (233/0=r، 018/0=p) و شاخص توده بدنی (378/0=r، 001/0p<) با زمان وقوع لاکتوژنز II ارتباط داشتند. نتایج آزمون رگرسیون لوجستیک نشان داد شاخص توده بدنی مادر نقش تعیین کننده تری در تاخیر در وقوع لاکتوژنز II دارد (006/0=p) همچنین با استفاده از منحنی ROC، مشخص شد که مادران با شاخص توده بدنی 29 و بیشتر در وقوع لاکتوژنز II تاخیر دارند (001/0 p<).
    نتیجه گیری
    تمام شاخص های تن سنجی با زمان وقوع لاکتوژنز II ارتباط مستقیم و معنی داری دارند اما شاخص توده بدنی نسبت به سایر شاخص ها از اعتبار بالاتری بر خوردار می باشد.
    کلیدواژگان: لاکتوژنز II، شاخص های تن سنجی، بعد از زایمان
  • فریبا فهامی، سمانه حسینی قوچانی، سهیلا احسان پور، علی ضرغام صفحه 45
    مقدمه
    از میان زوجین در سنین باروری تقریبا 15 درصد به ناباروری مبتلا هستند. بارورشدن و پرورش کودک، بخش بسیار مهمی در زندگی انسانهاست که از جنبه های اجتماعی و روانی نیز حائز اهمیت میباشد، به نحوی که یکی از اهداف ازدواج و تشکیل خانواده، باروری و تولید مثل است. بنابراین تشخیص ناباروری استرس شدیدی را به فرد تحمیل می نماید. این مطالعه با هدف بررسی تجارب زنان نابارور از ناباروری با علت زنانه صورت گرفته است.
    روش کار
    این مطالعه، پژوهشی از نوع پدیدارشناسی توصیفی است که یافته های آن از مصاحبه با 14 زن نابارور به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، از روش کلایزی استفاده شده است.
    یافته ها
    نتایج این تحقیق شامل 4 مفهوم کلی است که از سخنان زنان نابارور استخراج شده است که شامل: تنشهای فردی، چالش در ارتباطات، معضلات درمانی و باورها و اعتقادات آنها می باشد.
    نتیجه گیری
    به نظر میرسد که ناباروری ابعاد مختلف زندگی زنان نابارور را تحت تاثیر قرار میدهد، بنابراین شناخت افکار و نیازهای افراد نابارور و تدوین و اجرای برنامه های مختلف مشاوره ای و حمایتی میتواند گام مهمی در جهت ارائه خدمات بهینه به آنان باشد.
    کلیدواژگان: ناباروری، تجربه زیستی، زنان
|
  • Seyed Mohammad Javad Mortazavi, Kamal Raygan-Shirazi Page 1
    Introduction
    Low birth weight is the 2nd leading cause of mortality in infants. Since there are controversies in the effect of ionizing radiation of the mother on the birth weight of newborn so we tried to eliminate the effect of confounding factors observed in other studies, to assess the effect of dental radiographies in pregnant women on the risk of delivery of low birth weight infant.
    Methods
    All mothers with their first term labor (vaginal or caesarean) between 2006-2008 (1385-1387; according to Iranian Calendar) whose newborns had been registered in the neonates’ screening program in Shiraz were interviewed and surveyed. and based on mothers’ history and dental or non-dental (head and neck) radiography, 1200 newborns were divided into two groups in a cohort study. First group consisted of the newborns whose mothers had dental radiography and second group consisted of those whose mothers had no dental radiography. All interfering variables such as exposure to non-ionizing radiations were controlled. The obtained findings were analyzed, using proper statistical tests as student’s t-test and chi square and ANOVA.
    Results
    Among them, only 19 mothers (1.58%) had been exposed to dental radiography.The mean weight of the newborns whose mothers had been exposed to ionizing radiation in dental radiographies was 2988.95 + 424.8 grams and that of the newborns with non-radiographed mothers was 3113.00 + 511.240. The difference between the means was not statistically significant. Furthermore, the difference between the mean weight of the newborns with mothers who had non-dental radiographies and those not exposed to any radiation during the pregnancy period was not statistically significant.
    Conclusion
    This study found no clear relationship between dental radiography during pregnancy and birth weight. Due to the low frequency of dental radiography during pregnancy, it is necessary to do more long-term studies to investigate this phenomenon more accurately.
  • Fatemeh Homaee, Tahereh Zahedifard, Mitra Modarres Gilani, Fatemeh Tavasoli, Fatemeh Varshoee Tabrizi Page 15
    Introduction
    The relationship between Human T cell leukemialymphoma virus type1 (HTLV1) and adult T cell leukemia and tropical spastic myelopathy was documented but there are controversies about the role of HTLV1 and the other diseases especially cervical cancer. Since this virus is endemic in north east of Iran (Khorasan) and cervical cancer is the common genital tract cancer in Iran, this study was designed to evaluate probable association between HTLV1 and cervical cancer.
    Methods
    This case – control study was done in 49 new cervical cancer patients and 100 healthy women who referred to the Ghaem and Omid Hospitals in two years. Presence of HTLV1 virus examined with Bio rad kit by Eliza method and the positive samples rechecked by Western blot test.
    Results
    Both groups were matched based on age and reproductive factors. 6.1% of cases and 2% of control group had positive tests for presence HTLV1. There was no significant difference between these 2 groups (P=0.362).
    Conclusion
    HTLV1 is not a risk factor in cervical carcinoma in north east Iran (Khorasan).
  • Nasrin Sarafraz, Simin Montazeri, Najimeh Saadati, S.Mahmud Latifi Page 21
    Introduction
    The most common test used in third-trimester of pregnancy in order to check fetal wellbeing is the non-stress test (NST).One of the disadvantages of NST is its high rate of false-positive results. The most common cause of a nonreactive test is a period of fetal inactivity or quiet sleep. Many different methods have been tried to decrease the number of nonreactive NSTs. Probably the most common method of provoking fetal reaction is maternal ingestion of fruit juice as a source of glucose. The aim of this study is to determine whether maternal oral glucose ingestion influences non-stress test indices.
    Methods
    A clinical trial study was performed at Amir-al-momenin hospital in Ahvaz on 35 primiparous non-laboring healthy women with normal singleton pregnancy at 37-40 weeks of gestation. All women had a normal oral glucose tolerance test at 24-28 weeks of gestation. The women were evaluated in a fasting state (last meal more than 3 hours before non-stress test). The NSTs were performed 1 hour after oral ingestion of 50g of glucose in 240ml of water in first day and an equal volume of water during second day. Statistical analysis was performed using a paired t-test and chi-square test and p<0.05 was considered significant.
    Results
    There was no significant difference in fetal heart rate baseline, number and amplitude of fetal heart rate accelerations, beat to beat variability and number of variable decelerations among women whether receiving glucose or water (p>0.05).However, there was an increase in duration of fetal heart rate acceleration followed by oral ingestion of glucose (p<0.01).
    Conclusion
    Maternal oral glucose ingestion is not able to reduce the false-positive results of non-stress tests.
  • Malihe Hasanzadeh Mofrad, Habibollah Esmaeili, Samane Tabaee Page 27
    Introduction
    Cervical cancer is the second most common of cancer between women, it has long phase of preinvasive lesion. The aim of screening is diagnosis and treatment of precancerous lesion before produce of cancer. This study has been designed to assess if visual inspection with acetic acid 5% (VIA test) is a useful alternative for cytology as an accepted screening test for cervical cancer.
    Methods
    The study population included woman attending gynecological clinic in Ghaem Hospital in one year. After obtaining informed consent from each woman, pelvic examination and VIA was performed. One hundred woman with a positive VIA and one hundred with a negative VIA were randomly selected for this study. Cytology and colposcopy examination was performed for all 200 cases, and cervical biopsies were conduct for those individuals showing abnormal colposcopic findings. Those with CIN1 or worse lesions diagnosed by histology were considered true positive. Sensitivity, specifity, positive predictive value (PPV) and negative predictive value (NPV) were calculated for each tests and compare.
    Results
    69 women in VIA positive group and 61 women in VIA negative group had abnormal cytology. From biopsy examination 58 woman in VIA positive and 2 women in VIA negative group had final diagnosis of displasia, while they were 43 and 17 for abnormal and normal cytology respectively. VIA test sensitivity and specifity were 96% and 70% respectively, while they were 72% and 38% for cytology test. There was a positive predictive value of 58% for VIA and a positive predictive value of 33% for cytology.
    Conclusion
    The result of this study indicates that VIA may be a useful and feasible alternative screening test for cervical precancerous and cancerous lesions.
  • Masoud Sirati Nir, Mahbobe Afzali, Abbas Ebadi, Zahra Hajiamini Page 33
    Introduction
    Nowadays, different methods such as ice massage are proposed as decreasing labor pain factors. This study was carried out in order to examine the effect of ice massage in Hegu zone on severity of labor pain in pregnant women referred to selected hospitals in Tehran.
    Methods
    In a case-control clinical trial, 60 pregnant women referred to selected hospitals in Tehran were allocated randomly into two groups, receiving ice massage and placebo. First severity of labor pain was measured in active phase by visual measurement scale and then ice massage was performed on Hegu zone in case group and placebo in control groups for 10 minutes. The severity of labor pain was compared in two groups before of intervention, immediately after intervention, half and one hour after intervention. Data was analyzed using independent t test, one way ANOVA and repeated measure ANOVA tests.
    Results
    Findings showed that mean of pain was significantly different before intervention and immediately after intervention, half an hour and one hour after intervention in ice massage group. Mean of pain was significantly different before intervention and immediately after intervention in placebo group (p<0.001). There was statistically significant difference between two groups half an hour after intervention (p<0.05).
    Conclusion
    Being Iranian or Afghan does not influence the incidence of HELLP syndrome. However, further amount of proteinuria, lower gestational age at the time of onset of preeclampsia symptoms and also maternal risk symptoms like headache, epigastric pain and blurred vision are risk factors for HELLP syndrome.
  • Farzaneh Jafarnejad, Farhat Golijani, Sousan Parsay, Habibollahesmaili Page 39
    Introduction
    Delayed onset of lactogenesis II is one of the reasons of poor lactation outcomes. Recently,obesity in mother is implicated in delayed onset of lactogenesis II. Therefore, this study was performed to assess the relationship between the onset of lactogenesis II and antropometric indices at 14±1 days following child birth.
    Methods
    This descriptive and analytic research was conducted in Shahid Rajaee hospital of Tonekabon City and Imam Sajjad hospital of Ramsar City. The samples were 103 parturient women who were enrolled by purposive sampling. According to mother's report of latogenesis II,they were put into two groups,with lactogenesis II within 72 hours and beyond,respectively. Then anthropometric indices of mothers were registered on 14th day after delivery.Data gathering was done by interview, observation forms and file. Analysis of data was performed by student t-test, Chi square, Mann-Whitney, Fischer's exact test, Pearson correlation, and Multivariate-Logistic regression.
    Results
    Pearson coefficient test showed a direct meaningful relationship between anthropometric measurements at 14 days following child birth onset of lactogenesis II. There were relationship between onset of lactogenesis II and mid arm circumference (r=0.248, P= 0.012), skin fold thickness (r=0.233, P=0.018), Calf circumference (r=0.387, P< 0.001), body mass index (r=0.378, P<0.001). By using logistic regression, results of study revealed the role of BMI is more significant in delayed onset of lactogenesis II (P= 0.006), and R.O.C curve defined that mothers with BMI ≥ 29 are at risk for late onset of lactogenesis II (P< 0.001).
    Conclusion
    All of the antropometric indices have direct and meaningful relation with onset of lactogenesis II, but Body Mass Index has more significant role in comparison to other factors.
  • Fariba Fahami, Samaneh Hoseini Quchani, Soheila Ehsanpour, Ali Zargham Page 45
    Introduction
    Approximately 15% of all couples in the reproductive ages are infertile. The ability to reproduce and give birth to a child is an inherent part of life for most human beings and it is important from social and psychological aspects. So, one of the goals of marriage is fertility and reproduction. Thus the diagnosis of infertility causes severe anxiety in the individual. The purpose of this study was to explore women’s experience of female infertility.
    Method
    Descriptive phenomenological method was used to determine these experiences. The data was collected by deep interviewing of 14 interfile women. Data analysis was done according to Colaizzi’s steps.
    Results
    We obtained four general concepts: 1- Personal anxiety. 2- Challenge with interpersonal communications. 3- Effects of beliefs and religion. 4- Problems associated with treatment process.
    Conclusion
    It seems that all aspects of infertile women’s lives are affected by infertility. Thus, designing and accomplishment of consultive and supportive programs play very important roles for giving better cares to infertile women.