فهرست مطالب

پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا) - سال چهارم شماره 3 (پیاپی 15، پاییز 1389)

مجله پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
سال چهارم شماره 3 (پیاپی 15، پاییز 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/09/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • حسین آقاحسینی، زهرا معینی فرد صفحه 1
    بررسی و تحقیق در بسیاری از غزل های مولانا نشان می دهد که چشمگیرترین جنبه این غزل ها بعد از موسیقی، کثرت و پویایی تصاویر است. تصاویری که محصول لحظات مکاشفه و از خود بیخود شدن شاعر است. در این لحظات عنصر زبان برجستگی خاصی می یابد تا بتواند معنا را به خواننده القا کند و بسیاری از تصاویر و واژه ها برای بیان دریافت های مکاشفه آمیز مولانا به یاری او آمده و اشعار او حالتی الهام گونه و رؤیا وار می یابد. امکان تاویل این غزل های رؤیا گونه در صورتی حاصل می شود که خواننده عنصر مرکزی آن را بازشناخته و به امکانات زبانی پیشین مراجعه کند. رهیافتی که خواننده را در تحلیلی این گونه یاری می رساند بینامتنیت است. نظریه بینامتنیت، مبتنی بر این اندیشه است که متن نظامی بسته و مستقل نیست و هیچ متنی در خلا پدید نمی آید و در خلا ادراک نمی شود، هر متنی خواسته یا نا خواسته با متون دیگر نوشته می شود و با متون دیگر خوانده می شود.
    در این مقاله تصویر دریا و وابسته های آن به عنوان یکی از پرکاربردترین تصاویر شعری مولانا بر اساس این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این پژوهش آن است که به روابط بین متون در حیطه این تصویر دست یافته و به تاویل و بررسی این روابط بپردازد.
    کلیدواژگان: بینامتنیت، غزلیات شمس، دریا، موج، کشتی، ماهی، آب
  • مصطفی صدیقی، کاووس حسن لی صفحه 29
    مطالعه تاریخ ادبیات فارسی و بررسی سیر تحولات و علل آن از آغاز مورد توجه پژوهشگران غیر ایرانی بوده است. از همین منظر آثار شبلی نعمانی، ادوارد براون و یان ریپکا به دلیل طرح سه دیدگاه متفاوت در بررسی تاریخ ادبیات فارسی و تحولات آن شایسته توجه است: دیدگاه شرقی شبلی نعمانی، دیدگاه غربی ادوارد براون و دیدگاه رئالیستی و مقید یان ریپکا.
    افزون بر آن توجه به موضوع هایی از قبیل مخاطب شناسی، نقد سنت و واقع گرایی بر اساس دیدگاه های جدید که زمینه ساز نگاه های نو در قلمرو ادبیات فارسی بوده است، آشکارا در آثار این سه تن دیده می شود.
    در این نوشتار، موارد یاد شده، بررسی و در ضمن آن اختلاف نظرها و همانندی های نظریه های آنان ریشه یابی شده است. و برخی زمینه های تحول و تجدد ادبی نیز واکاوی گردیده است. نتیجهاین بررسی نشان می دهد که شبلی نعمانی بیش تر به زیباشناسی اثر، فارغ از مسائل تاریخی و اجتماعی توجه دارد؛ اما زیباشناسی را در خدمت محتوا قرار می دهد. ادوارد براون همه توجهش به محتواست و ادبیات را آیینه رویدادهای اجتماعی روزگار می داند. البته این نظر براون با دیدگاه جامعه شناسانه ریپکا کاملا متفاوت است؛ زیرا براون این موضوع را به شکلی سطحی مطرح می کند، در حالی که ریپکا به گونه ای محوری به تحلیل حوادث اجتماعی می پردازد و بازتاب آن را در حوزه اندیشه، ادبیات و زندگی بررسی و نظریه پرداری می کند. شبلی نعمانی گذشته و سنت را می پذیرد؛ ولی ریپکا منکر آن است و براون آمیزه ای از سنت و نوگرایی را پیشنهاد می کند.
    کلیدواژگان: تاریخ ادبیات ایران، نظریه های ادبی، شبلی نعمانی، ادوارد براون، یان ریپکا
  • حسین کیانی، سید فضل الله میرقادری صفحه 55
    شعر «طرح» در فارسی و «توقیعه» در عربی یکی از گونه های شعر امروز ایران و عرب است که با معنایی ژرف در قالب کلماتی اندک بیان شده است. قالب شعرهای کلاسیک کوتاه فارسی و عربی جای خود را در شعر مدرن به «طرح» و «توقیعه» داده است و از اوایل دهه هفتاد قرن بیستم شاعران فارسی و عربی به آن رسمیت بخشیدند.
    تاریخ شعر کوتاه فارسی به شعر کوتاه قدیم و سپس به خسروانی ها و تاریخ شعر کوتاه عربی به توقیعات دوره عباسی باز می گردد. مهمترین علل و اسباب پیدایش و انتشار این گونه شعری عبارت است از: دگرگونی در جهان بینی، سرعت و شتاب، دگرگونی در ذوق و احساس جمعی، مشغله زیاد و وقت اندک، سنت شکنی و اثرپذیری از خارج.
    این گونه شعری در فارسی با شعرهای کوتاه نیما آغاز شد و به وسیله شاعرانی چون بیژن جلالی، ضیاء الدین خالقی، محمد زهری، منصور اوجی و سیروس نوذری به اوج رسید و در عربی از آثار امین الریحانی و جبران خلیل جبران آغاز شد و به وسیله شاعرانی چون عزالدین المناصره، احمد مطر، مظفر نواب، إبراهیم نصر الله ، به اوج رسید.
    در این پژوهش ویژگی های «طرح» و «توقیعه» از جمله زبان، وزن و قافیه، ایجاز؛ طنز، هنجارگریزی معنایی، جذابیت موضوع، مورد بررسی قرار گرفته و ثابت شده است هر چند این گونه شعری متاثر از گونه های خارجی است؛ ولی هرگز تقلید و نمونه برداری از آن اشعار نبوده؛ بلکه ریشه در شعر کهن ادبیات فارسی و عربی دارد.
    کلیدواژگان: شعر کوتاه، طرح، توقیعه، ایجاز، شعر پارسی، شعر عربی
  • رضا روحانی صفحه 85
    خط فارسی از دشواری هایی دارد که آسان کردن آن دشواری ها بر عهده همه اهل نظر؛ بویژه دوستداران حقیقی آن است. نویسنده در گفتار حاضر، به یکی از این موارد، یعنی مشکل پیوسته نویسی در املای ترکیبات فارسی پرداخته است. در ابتدا، با اشاره به تاریخچه و نظریات مشهور درباره جدانویسی و پیوسته نویسی ترکیبات و با نقل و تلخیص آخرین آرای نظریه پردازان خط و ویرایش، به طور ویژه به نقد و بررسی دستور خط فرهنگستان درباره املای ترکیبات نیز پرداخته ایم. ضمن اشاره به فواید و امتیازات جدانویسی در قیاس با پیوسته نویسی و چندگونه نویسی، آن شیوه را ضروری و کارگشا می انگاریم، و پیش نهاد می کنیم که کلمات مرکب و برخی پسوندها و پیشوندهای مشهور غیر از ترکیبات بسیط گونه که برای تشخیص آن ها نیز ملاک و معیاری دارد، جدانویسی و نزدیک نویسی گردد. در انتهای گفتار نیز مواردی از ترکیبات مشهور، به شیوه پیشنهادی، عرضه شده است.
    کلیدواژگان: خط فارسی، ترکیبات فارسی، نقد پیوسته نویسی، امتیازات جدانویسی
  • منصوره زرکوب، زهرا عبداللهی صفحه 109
    تمثیل بیان غیرمستقیمی است که اساس آن بر تشبیه بنا می شود؛ بدین ترتیب که فرد برای بیان ذهنیت خویش که معمولا مفهومی عقلی و نامحسوس است، عینیتی محسوس را برمی گزیند تا ذهنیت خود را به وسیله آن القا کند. در بلاغت قدیم و جدید به تمثیل توجه شده، آن را وسیله ای برای تصویرگری می دانند. از این رو و به استناد کتاب های نقدی و بلاغی جدید و قدیم و با نگاهی به امثال که در اکثر آنها برای نزدیک کردن معنا به ذهن و تاثیر بیشتر در مخاطب از تخیل و تصویرگری و تمثیل استفاده شده است؛ می توان گفت نه تنها در امثالی که رویکرد تشبیهی دارند؛ بلکه در سایر مثل ها نیز نوعی تمثیل و تصویرگری وجود دارد. به عبارت دیگر می توان مدعی شد که تمثیل فقط آن معنای تشبیه یا استعاره تمثیلیه نیست؛ بلکه حتی در امثال کنایی هم می توان تمثیل یافت. با نگاهی به کتابهای امثال درمی یابیم که مثل گاه رویکرد تشبیهی، گاه استعاری و گاه کنایی دارد و حتی گاه حکمتی است، پندآمیز که شیوع در بین مردم باعث شده، آن را در زمره امثال بیاورند.
    این مقاله حاصل پژوهشی عمده در جهت معادل یابی امثال فارسی و عربی است. از جمله دستاوردهای این مقاله تحقیقی این است که مبالغه در تمثیل عربی درمقایسه با فارسی بسیار زیاد است و نیز امثال بسیاری در دو زبان کاربرد مشترک دارند؛ اما در قالبهای متفاوتی؛ از جمله مثل، مثالک (اگزمپلوم) (Exemplum)، حکایت انسانی و حکایت حیوانی(فابل) (Fable) و اسلوب معادله بیان شده است. به عبارت دیگر اگر مثلی در فارسی با مثل دیگری در عربی معادل شد، لزوما نبایستی از یک نوع باشد.
    همچنین علاوه بر انواع محتوای امثال که در کتابها به آن اشاره شده، می توان دو مورد «به تصویر کشیدن صفت» و«مبالغه در یک صفت» را هم به محتوای تمثیل ها افزود.
    کلیدواژگان: تمثیل، امثال فارسی، امثال عربی، تصویر، معادل یابی
  • شیرزاد طایفی، بوبین کوی، علیرضا پورشبانان صفحه 137
    سابقه ارتباط ایران و چین به قرن ها پیش باز می گردد. پس از پیروزی اسلام و با برقراری روابط تجاری گسترده میان ایران و چین، رابطه دو کشور وسعت و استحکام بیشتری یافت و بتدریج جلوه های گوناگونی از فرهنگ و تمدن چین وارد ادبیات؛ بویژه شعر ایرانیان شد و در آن بازتاب پیدا کرد. مسائلی چون دین و آیین چینیان، زیبایی شناسی چینیان، صنایع دستی چین و نقش و نگار چینی و مسائل مختلف دیگر؛ از جمله تجلی گاه های مربوط به سرزمین چین در ادبیات فارسی است که در این مقاله سعی شده تا حد امکان به برخی از آنها و چگونگی بازتاب کلی چین در شعر فارسی پرداخته شود.
    کلیدواژگان: ادبیات، شعر فارسی، ایران، چین، روابط فرهنگی
  • عبدالرحیم عناقه، الهه کلاهدوز * صفحه 161

    غربت اسم مصدر عربی و در لغت به معنای دوری از جای خود و دور شدن است و در اصطلاح دور افتادن روح و جان انسان از عالم قدس و بارگاه کبریایی است؛ چرا که روح در مقام قرب و درجوار حق به سر می برده، به ناگاه به گناه آلوده شده، به این خاکدان هبوط کرده است. روح پس از هبوط وارد دنیا می شود، دنیایی که به خودی خود مذموم نیست؛ اما آنجا که روح خود را وابسته دنیا و تعلقاتش کند و اصل خویش را فراموش نماید؛ دنیا هم پرو بال او را می بندد و توان پرواز را از او می گیرد. روحی که از مرتبه لاتعینی دور افتاده دچار اندوه است و در قفس تن اسیر و زندانی و این اسارت و دوری از اصل موجبات غربت وی را فراهم کرده است.
    این مقاله ضمن بررسی پیش زمینه های غربت در پی تبیین غربت انسان در اشعار مولانا است. بررسی ها نشان داد که غربت انسان در آثار عرفانی جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که ریشه ها و پیش زمینه های غربت را می توان در ادیان قبل از اسلام و آراء فلاسفه و حکمای پیش از مولانا نیز یافت. همچنین با بررسی سیر تاریخی غربت در میان عرفای متقدم می توان به این نتیجه دست یافت که کلام مولانا به دلایلی همچون تجربه وجودی غربت و تسلط بر علوم زمان علی الخصوص قرآن و احادیث دارای جذابیت وتاثیرگزاری بیشتری است. مولانا برای روح جایگاه ماورائی قائل است و معتقد است که روح و عشق به غربت در این دنیا مبتلایند و انسان باید تلاش کند تا به اصل خویش بپیوندد. هنر به عنوان یک حقیقت متعالی و مقدس در دو جنبه آگاهی بخشی و تسکین دهی یاور انسان های غربت دیده است. همچنین عشق ازلی به عنوان عامل جذب جنسیت یاری گر انسان غریب در بازگشت به اصل است.

    کلیدواژگان: مولانا، اشعار مولانا، انسان، هبوط، غربت
  • حیدر قلی زاد صفحه 189
    یکی از خصایص اشعار عرفانی- رمزی کاربرد باژنما یا تعبیر باژگونه است که در دسته ها و طبقات بزرگ و متعدد قابل مطالعه و تحقیق است. فسق و گناه و مترادفات گوناگون آنها یکی از این دسته باژنماهاست که در دیوان حافظ بیش از دیگر باژنماها به کار رفته است. این نوع باژنماها که از تیره الفاظ و تعابیر حرام و مذموم اند، نشانه ها و رموزی اند، برای حالات و مستی های قلبی و عاشقانه که باعث حرکتهای جوهری در ذات آدمی می شوند.
    حافظ خویشتن را فاسق و گناهکار می نامد و این گناه را میراث جد خود آدم می داند و اظهار می کند که اگر آدم بهشت را تحمل ننمود و جهت رسیدن به مستی و عیش و عشرت رخت خویش بر زمین خاکی افکند ما که فرزند او ایم؛ چرا نباید از راه معصیت و زلت منزل بزم و خوشباشی و قلاشی در پیش بگیریم؟
    این گونه از باژنماهای دیوان حافظ را در هفت گروه می توان متمایز و مطالعه نمود: 1. فسق و فساد 2. گناه، معصیت و زلت 3. ارتکاب حرام، خبث و بدی 4. لاابالیگری، نادرویشی، دلیری، قلندری، بدنامی و قلاشی 5. نظربازی، خوشباشی و عیش و عشرت، بزم و طرب، مستی و خرابی 6. زناربندی، بت پرستی، کفر و بی دینی 7. تردامنی، آلودگی، رندی، نفاق و تزویر
    کلیدواژگان: فسق، رندی، حافظ، شعر فارسی، عرفان، باژنما و باژگونه
|
  • H. Aghahosaini Z. Moinifard Page 1
    Study of most sonnets of Rumi reveals that after music the plurality of images is the most prominent aspect of these sonnets. These images are the result of moments of revelation and ecstasy of the poet. In such moments, the element of language becomes salient for suggesting the meaning to the reader. In such moments, a number of images help Rumi to express his revelations. Because of this, his poems have a revelatory and dream-like mood. The interpretation of such sonnets is possible when the reader recognizes this central element and refers to the prior linguistic elements. The approach which helps the reader in such interpretation is intertextuality. At the basis of intertextuality is the idea that text is not an independent closed system and there is no text in vacuum, but each text, consciously or unconsciously, is written and read with other texts.In this article, the image of sea and its correlates, as one of the most used poetic images by Rumi, are studied on the basis of intertextuality theory. This study tries to find the relations between the texts with regard to this image and interpret these relations.
  • M. Seddighi, K. Hasanly Page 29
    Using modern methods for studying literature does not have a long history in Iran but such methods can be observed in the works of non-Iranian researchers who study Persian literary history. The study of Persian literature and the process of its evolution was considered by non-Iranian researchers from the beginning. Therefore, literary works of Shebly Noamany, Edward Brown and Yan Reepka are considerable because they propose three different views in the study of Persian literature history and its development process: Shebly Noamany’s eastern view, Edward Brown’s western view and Yan Reepka’s realistic view.In addition, topics such as addressee recognition, criticism of trandition and realism, which produced new attitudes in Persian literature are obviously seen in the works of these researchers. In this article, the mentioned topics are studied and the roots of similarities and differences, between the three researchers are investigated. Also, some grounds of modernism in literature are analyzed.
  • H. Kyani, S.F. Mirghaderi Page 55
    Tarh poem in Persian and Towghi in Arabic are two kinds of modern poetry which are told in a meaningful way by using a few words. We can say that short classic poems in Persian and Arabic are replaced by Tarh and Towghi which are recognized by Persian and Arabic poets in early 70s of 20th century.History of Persian short poems goes back to the old short poems and then to “Khosravi-ha” and history of Arabic short poems goes back to Towghi of Abbasi’s time. The most important reasons for the spread of this kind of poems are:Change of opinion about the world, speed and hurry, change in collective feelings, business and lack of time, traditions’ violation and being influenced by others.This kind of poem in Persian was started by Nima’s short poems and was followed by Bizhan Jalili, Zia’oddin Khaleghi, Mohammad Zahri, Mansur Owji and Sirus Nowzari. In Arabic it was started by Amin Al-Reyhani and Jobran Khalil Jobran and was followed by Ezzoddin Monasere, Ahmad Matar, Mozzaffar Navvab and Ebrahim Nasrollah.In this research, the properties of Tarh and Towghi like language, meter and rhyme, brevity and semantic norm breaking and attraction of subject are studied, and also it is shown that although this kind of poem is affected by foreign poems, it is not a copy of them, and it goes back to old poems of these two literatures.
  • R. Rouhani Page 85
    The beautiful handwriting of Persian language suffers from some problems and the facilitation of these problem is the job of Persian writing scholars. The present article discusses the problem of connected spelling in comparison with disconnected recording of compound words. It criticizes and evaluates graphemic conventions in Persian. It also advocates and enumerates the advantages and benefits of the disconnected form and exemplifies the idea through common compounds.
  • M. Zarkoob, Z.Abdollahi Page 109
    Allegory is an indirect expression which is based on simile: In this trope, the person uses a concrete entity to suggest his mentality which is usually an abstract concept. In old and modern rhetorics, allegory has been considered as a tool for imagery. Considering books on old and modern rhetorics and by investigating the proverbs in which allegory is used to make meaning accessible for the reader, it can be said that allegory and imagery do exit not only in simile-based proverbs but also in other types of proverbs. In other words, allegory is not just Tamsilia metaphor and it can be found even in ironic proverbs. Considering proverbs’ books, a proverb can have a simile orientation as well as metaphorical and ironic orientations. Even, a motto can become a proverb because of its prevalence among people.This article is a study about finding equivalence between Persian and Arabic proverbs. One of the findings of this study is that hyperbole in Arabic allegories is much more than Persian ones.Although many proverbs, have similar functions in the two languages, humane and animal fables have been produced in different forms like exemplum and equation format. In other words, if a proverb in Persian has a equivalence in Arabic, the two proverbs are not necessarily of the same kind.Also, using an image for a characteristic and hyperbole in the characteristic can be added to the content of allergies.
  • S. Tayefi, B. Quy, A. Puorshabanan Page 137
    Iran and China relationship goes back to past centuries, even before Islam. But, after the victory of Islam, stronger bonds were developed between the two countries and, gradually, different depictions of Chinese culture and civilization were reflected in Persian literature and particularly in poetry. Chinese religion and ritual, aestheticism, handicrafts and painting are some of the representations to which this essay is devoted. This essay also investigates the general reflection of China in Persian poetry.
  • A. Anaghe E. Kolahdooz Page 161

    Ghorbat (nostalgia) is an Arabic gerund. Literally it means being separated from one's home and going away and colloquially it means the remoteness of human spirit from the Spiritual World and the Great Court since soul has lived near God and suddenly it was polluted with guilt and descended to this earthy world. After descent, soul came to this world; a world which is not reprehensible by itself but when soul depends itself on world and its attachments and forgets its essence, the world binds and weakens it. Soul which has been detached from heavenly position suffers from grief and is taken captive in the body and this captivity, in fact, provides the causes of its nostalgia. In this essay backgrounds of human nostalgia are studied. In addition, the concept of nostalgia in Molana's poems is considered. Investigations show that human nostalgia has special mystical position in mystic works. Therefore, we can find roots and backgrounds of nostalgia in pre-Islam religions and opinions of philosophers and scholars before Molana. By examining the historical path of nostalgia among pioneer mystics it can be concluded that Molana's discourse, because of some reasons like his experience of nostalgia and his proficiency in sciences of his time particularly, Quran and Hadiths, is more attractive and impressive. Molana believes in transcendental nature of soul. He believes that soul and passion are afflicted by nostalgia in this earthly world and man should try to be united with his essence. In terms of informing and pacifying, art as a high and holy truth has been the assistant of nostalgic humans. Also, eternal passion as an attracting sexuality factor helps human in return to his essence.

  • H. Qolizāde(H) Page 189
    One of the characteristics of symbolic-mystical poems is the use of reversed or paradoxical terms like: debauchery, disobedience, sin, unbelief, Christianity, hypocrisy & dissimulation and their synonyms. These terms are often used in mystical & lyric poems and study of them can help us to comprehend and interpret them from different points of view.These reversed terms symbolize the motion of mankind’s soul, mystical states and loving intoxication Hafez, one of the most remarkable Persian sonnet writers, uses these term very often. He calls himself a debauchee or disobedient because of his disbelief in the faith of exoteric worshippers and of his belief in intoxication and inner motion or soul change. Thus, the poet considers disobedience a heritage of Adam which we should take it willingly. The reversed terms in this group are: a) debauchery, b) disobedience and sin c) act of forbidden d) ill-fame, qalandar, scoundrel, indifferentism e) ogling, revelry, drunkenness f) unbelief, Christianity, idolatry, wearing non-Muslim girdle g) hypocrisy & dissimulation, pollution, Rendi.