فهرست مطالب

زنان مامائی و نازائی ایران - سال سیزدهم شماره 6 (بهمن و اسفند 1389)

مجله زنان مامائی و نازائی ایران
سال سیزدهم شماره 6 (بهمن و اسفند 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/11/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • نیره خادم، نزهت موسوی فر، فرناز بنکدار، نفیسه برادران رفیعی صفحه 1
    مقدمه
    حمایت فاز لوتئال در بیمارانی که تحت تحریک تخمک گذاری همراه با تلقیح داخل رحمی قرار می گیرند در بعضی از مراکز ایران به طور معمول انجام می شود. هدف از این مطالعه مقایسه اثر پرو‍ژسترون تزریقی و شیاف پروژ‍سترونی برای حمایت از فاز لوتئال در این بیماران بود.
    روش کار
    این کارآزمایی بالینی تصادفی آینده نگر روی 225 بیمار مراجعه کننده به مرکز ناباروری منتصریه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1387 انجام شد. این بیماران که تحت تحریک تخمک گذاری و تلقیح داخل رحمی قرار گرفتند و نیاز به حمایت فاز لوتئال داشتند به طور تصادفی به دو گروه درمان با پروژ‍سترون تزریقی عضلانی 50 میلی گرم (114بیمار) و شیاف واژینال 400 میلی گرمی (111 بیمار) تقسیم شدند. در بیمارانی که سرم در آنها مثبت شد دوره درمانی تا هفته 12 حاملگی ادامه یافت. میزان حاملگی، سقط و ادامه حاملگی بعد از هفته 20 ارزیابی شد. داده ها با آزمون های تی دانشجویی، مجذور کای، آزمون دقیق فیشر و من ویتنی و به کمک نرم افزار SPSS (نسخه 5/11) تحلیل شد.
    یافته ها
    به طور کلی نتیجه حاملگی در گروه درمان با شیاف بهتربود (008/0 p=). همچنین میزان سقط و عوارض دارویی کمتر بود (000/0=p). رضایت مندی بیماران به طور معنی داری در گروه درمان با شیاف بیشتر بود (000/0p=).
    نتیجه گیری
    تاثیر شیاف پروژسترون در حمایت از فاز لوتئال و نتیجه حاملگی در بیماران تحت تحریک تخمک گذاری به همراه تلقیح داخل رحمی نسبت به پروژسترون تزریقی بهتر است و با توجه به عوارض کمتر و رضایت مندی بیشتر بیماران می توان از آن استفاده نمود.
    کلیدواژگان: پروژسترون تزریقی روغنی، شیاف واژینال پروژسترون، تلقیح داخل رحمی، تحریک تخمک گذاری
  • سیده افسر شرفی، لیلا مقیمی، محبوبه احمدی، اذن الله آذرگشب صفحه 6
    مقدمه
    در مطالعات محدودی که در مورد کاهش مدت تجویز سولفات منیزیم انجام شده اند به این نتیجه رسیده اند که دریافت کوتاه مدت سولفات منیزیم در پیشگیری از تشنج در بیماران پره اکلامپسی به اندازه تجویز طولانی مدت آن موثر است. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای تاثیر دو روش درمانی با سولفات منیزیم در بهبود پره اکلامپسی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی روی 148 خانم حامله مبتلا به پره اکلامپسی که کاندیدای دریافت سولفات منیزیم بودند، طی سال های 84-1383 در بیمارستان مهدیه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران انجام شد. واحدهای پژوهش پس از زایمان به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با سولفات منیزیم به مدت 24 ساعت قرار گرفتند و در گروه دوم براساس زمان بهبودی علایم بالینی، سولفات منیزیم طی 12-6 ساعت قطع شد. اطلاعات مورد نیاز با مصاحبه، تکمیل پرسش نامه مشخصات فردی و مراقبت دقیق بیماران جمع آوری شد. داده ها با روش های آماری توصیفی و آزمون نی تست به کمک نرم افزار SPSS (نسخه 10) تحلیل شد.
    یافته ها
    از نظر سن، فشارخون، دفع ادراری پروتئین، ملیت (ایرانی و افغانی)، تعداد حاملگی در دو گروه اختلاف معنی دار وجود نداشت. هیچکدام از بیماران دو گروه تشنج نکردند.
    نتیجه گیری
    با توجه به محدود بودن مطالعات در این زمینه، با توصیه به بررسی بیشتر می توان نتیجه گیری کرد که تجویز کوتاه مدت سولفات منیزیم علاوه بر ایمن و مقرون به صرفه بودن به اندازه تجویز طولانی مدت این دارو موثر باشد.
    کلیدواژگان: پره اکلامپسی، اکلامپسی، سولفات منیزیم
  • تکتم توکلیان فر، فاطمه رمضان زاده *، مامک شریعت، فاطمه سادات حسینی، بتول حسین رشیدی، علی منتظری، سید جواد پورافضلی فیروزآبادی صفحه 11
    مقدمه

    دیس منوره یا قاعدگی دردناک اختلال شایعی است که حداقل نیمی از زنان در طول دوره باروری خود آن را تجربه می کنند. از روش های کاهنده سطح پروستاگلاندین ها می توان در درمان دیس منوره استفاده کرد. یکی از این روش ها به کارگیری آیودی آزاد کننده لونورژسترل با نام تجاری میرنا است. این مطالعه با هدف بررسی فراوانی دیس منوره در مصرف کنندگان آیودی مسی در مقایسه با آیودی میرنا صورت گرفت.

    روش کار

    این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 160 زن 20-35 ساله، متقاضی استفاده از آیودی مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی شهید آیت در سال 86-1385 انجام شد. نمونه ها با روش تصادفی سازی به دو گروه 80 نفره گروه A (جایگذاری آی یودی میرنا) و گروه B (جایگذاری آی یودی مسی A-380) استفاده می کردند، تقسیم شدند. دو گروه در بدو ورود به مطالعه و ماه های 1، 3 و 6 بعد از جایگذاری آی یودی پیگیری شدند و پرسش نامه های طراحی شده در مورد هر کدام از آنها تکمیل شد. داده ها با آزمون مجذور کای، آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر به کمک SPSS (نسخه 5/11) تحلیل شد.

    یافته ها

    با وجود این که شش ماه پس از جایگذاری آیودی دیس منوره به طور معناداری در هر دو گروه در مقایسه با ماه اول کاهش یافته بود (001/0 >p)، دیس منوره در گروه A به طور معناداری زودتر و سریع تر از گروه B کاهش یافت (003/0 > p).

    نتیجه گیری

    در موارد عدم پاسخ بیماران به درمان های دیس منوره می توان به صورت انتخابی از میرنا علاوه بر روش ضد بارداری به عنوان روشی موثر در درمان دیس منوره در خانم های جوان استفاده کرد

    کلیدواژگان: دیس منوره، آیودی میرنا، آیودی مسی A، 380
  • مهرانگیز خواجه کرم الدینی، دکترسید احمد هاشمی، محبوبه نادری نسب، زهرا مشکات، سعید عامل جامه دار صفحه 17
    مقدمه
    کلامیدیا تراکوماتیس قادر است دستگاه تناسلی را آلوده کند و عامل ایجاد طیف وسیعی از تظاهرات بالینی در زنان شود که از عفونت های بدون علامت تا عفونت های پیش رونده پیچیده مانند بیماری های التهابی لگن، نازایی و حاملگی نابه جا متغیراست. همچنین در مردان کلامیدیا شایع ترین عامل ترشحات مجرا است. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی عفونت کلامیدیا در نمونه های مجرا و گردن رحم بیماران مراجعه کننده به بیمارستان قائم (عج) مشهد بود.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی روی 861 نمونه از سرویکس و مجرای ادراری بیماران دارای علایم عفونت مجرای تناسلی مراجعه کننده به درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) مشهد به منظور بررسی وجود کلامیدیا طی مدت 3 سال انجام شد. نمونه ها روی رده سلولی McCoy تیمارشده با سیکلوهگزامید کشت داده شدند و پس از رنگ آمیزی گیمسا، حضور انکلوزیون بادی های داخل سیتوپلاسمی در آنها بررسی شد. داده ها به کمک آمار توصیفی تحلیل شد.
    یافته ها
    588 مورد از نمونه ها (3/68%) مربوط به سرویکس و 273 مورد (7/31%) نمونه مجرا بودند. 408 مورد (39/69) از نمونه های سرویکس و 189 مورد (23/69) از نمونه های مجرا از نظر وجود کلامیدیا در سیستم کشت سلول مثبت شدند.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان دهنده حضور بالای کلامیدیا تراکوماتیس در نمونه های بیماران ارجاعی به آزمایشگاه ها است. با توجه به نقش کلامیدیا در ایجاد ناباروری، پیشنهاد می شود تمامی بیماران نابارور ابتدا از نظر وجود کلامیدیا تراکوماتیس ارزیابی شود.
    کلیدواژگان: کلامیدیا تراکوماتیس، سرویست، اورتریت، کشت سلول، انکلوزیون بادی
  • مهری جعفری شبیری، آتیه چاپاری ایلخچی صفحه 22
    مقدمه
    سرطان مهاجم دهانه رحم از شایعترین علل مرگ ناشی از سرطان های دستگاه تناسلی زن است که می توان با شناخت عوامل خطر و کنترل آنها میزان بروز و مرگ و میر ناشی از آن را کاهش داد. با توجه به تفاوت های اقتصادی، اجتماعی و فعالیت جنسی جامعه ایران و سایر کشورها، این مطالعه به منظور بررسی عوامل فردی اجتماعی و اقتصادی در زنان مبتلا به سرطان دهانه رحم انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی روی 50 بیمار مبتلا به سرطان دهانه رحم بستری در مرکز آموزشی درمانی الزهرا تبریز (گروه بیمار) و 200 نفر زن سالم گروه شاهد در سال های 1380 تا 1387 انجام شد. مشخصات فردی، اجتماعی و اقتصادی دو گروه به کمک یک فرم جمع آوری و با آزمون های تی مستقل، من ویتنی یو، مجذور کای و رگرسیون لوجستیک به کمک نرم افزار SPSS (نسخه 16) تحلیل شد.
    یافته ها
    خطر ابتلا به سرطان دهانه رحم در سن بالای 50 سال (33/1=OR)، در زنان دارای شوهران سیگاری (45/1=OR) و در سطح پایین در آمد شوهر (32/1=OR) افزایش نشان داد. سن پایین ازدواج (05/0p<)، تعداد پاریتی 5 و بالاتر (05/0p<)، سن پایین اولین زایمان (05/0p<) و دفعات زیاد ازدواج (05/0p<) با افزایش خطر سرطان دهانه رحم همراه بود. سابقه مصرف کاندوم 70% و انجام پاپ اسمیر 90% اثر محافظتی در ایجاد بیماری نشان داد
    نتیجه گیری
    با توجه به عوامل فردی اجتماعی و اقتصادی دخیل به عنوان عوامل خطر برای ایجاد سرطان دهانه رحم، تدوین برنامه های آموزشی و تشویق به شرکت در برنامه های غربالگری به وبژه برای زنان در سطوح اقتصادی پایین ضروری است.
    کلیدواژگان: سرطان دهانه رحم، عوامل فردی، اجتماعی و اقتصادی، عوامل پیش بینی کننده
  • ناهید گلمکانی، شهلا رفایی سعیدی، سید رضا مظلوم، بدری سلطانی صفحه 32
    مقدمه
    پارگی ها صدمات شایع پرینه در زنان نخست زا هستند و اپی زیاتومی رایج ترین برش جراحی در مامایی است. هیچ مدرک مستند علمی در تایید اپی زیاتومی رایج وجود ندارد و توصیه شده اپی زیاتومی بصورت انتخابی و براساس اندیکاسیو ن های مادری و جنینی انجام شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان صدمات پرینه در مادران نخست زا با اپی زیاتومی رایج و انتخابی در بیمارستان شهید مدرس کاشمر انجام شد.
    روش کار
    این کار آزمائی بالینی تصادفی روی 100 خانم نخست زای 3517 ساله با شروع خودبخودی زایمان در بیمارستان شهید مدرس کاشمر در سال 1382 انجام شد. واحدهای پژوهش ابتدا به صورت مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به روش تخصیص تصادفی در دو گروه با اپی زیاتومی رایج و انتخابی قرار گرفتند. همه زایمان ها توسط پژوهشگر انجام شد، اما تعیین میزان صدمات پرینه توسط پژوهشگر دیگری که از گروه بندی اطلاع نداشت، صورت گرفت.
    ابزار جمع آوری داده ها شامل فرم های مصاحبه، مشاهده و مقیاس سنجش قدرت عضلات کف لگن بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های تی دانشجوئی، مجذور کای، من ویتنی و فیشر با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 5/11) صورت گرفت.
    یافته ها
    در گروه انتخابی 12 نفر (24درصد) اپیزیوتومی و در گروه رایج 50 نفر (100درصد) اپیزیوتومی شدند (0001/0p<). صدمات پرینه در گروه اپیزیوتومی انتخابی 62 درصد و در گروه اپیزیوتومی رایج 100 درصد بود که تفاوت معنادار آماری وجود داشت (0001/0 p<). در دو گروه از نظر متغیرهای موثر بر صدمات پرینه همگن بودند.
    نتیجه گیری
    انجام اپی زیاتومی انتخابی سبب کاهش صدمات پرینه می شود که می تواند به عنوان روشی ایمن و با صرف وقت کمتر جایگزین اپی زیاتومی رایج شود.
    کلیدواژگان: اپی زیاتومی رایج، اپی زیاتومی انتخابی، صدمات پرینه، نخست زا
  • لیلی بریم نژاد، فاطمه محدث اردبیلی، فریده جزء کبیری، حمید حقانی صفحه 39
    مقدمه
    هیسترکتومی یکی از شایع ترین جراحی های زنان است که 90% این موارد غیر اورژانس و به منظور بهبود کیفیت زندگی زنان انجام می شود، اما مطالعات انجام شده در زمینه کیفیت زندگی زنان هیسترکتومی شده، نتایج متفاوتی ارائه نموده اند. پژوهش حاضر با هدف تعیین کیفیت زندگی پس از هیسترکتومی در زنان ایرانی با یائسگی طبیعی و یائسگی به دنبال جراحی انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی روی180 زن که حداقل 3 ماه از هیسترکتومی آنها گذشته بود و با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و در سه گروه یائسه قبل از هیسترکتومی، یائسه بعداز هیسترکتومی و غیر یائسه قرار گرفتند، انجام شد. کیفیت زندگی آنان با استفاده از ابزار 66 آیتمی کیفیت زندگی فرانتس پاورز بررسی شد. داده ها با شاخص های آمار توصیفی و آزمون مجذور کای، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس آنووا به کمک نرم افزار SPSS (نسخه 14) تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین نمره کیفیت زندگی کل 55/2±93/11 با حداقل 5/8 و حداکثر 25/21 بود. میانگین نمره کیفیت زندگی در سه گروه یائسه قبل از هیسترکتومی، یائسه بعداز هیسترکتومی و غیر یائسه به ترتیب (73/2 ±54/12)، (31/2 ±4/11) و (51/2±58/11) بود. مقایسه میانگین دو گروه اول تفاوت معنا دار نشان داد (003/0p=). نمرات معیارهای این گروه کیفیت زندگی در ابعاد اجتماعی روانی تفاوت معنا دار بین سه گروه نشان داد.
    نتیجه گیری
    کیفیت زندگی به ویژه در ابعاد روانی و اجتماعی در زنانی که قبل از رسیدن به سن یائسگی هیسترکتومی می شوند پایین است. استفاده از روش های جایگزین به منظور تسکین علایم و انجام مشاوره روانی بعنوان جزء ضروری و مکمل درمان پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، هیسترکتومی، یائسگی، سلامت زنان
  • سیما بشارت، محمدرضا مطیع، مهسا بشارت، غلامرضا روشندل صفحه 46
    مقدمه
    سرطان پستان شایع ترین سرطان زنان (بدون درنظر گرفتن سرطان پوست) در دنیا است. شیوع آن سالانه 2 % افزایش می یابد. شناسایی عوامل خطر قابل تغییر در این سرطان در مطالعات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی عوامل خطر سرطان پستان در زنان استان گلستان بود.
    روش کار
    در این مطالعه مورد شاهدی تمام موارد سرطان پستان ثبت شده در سیستم ثبت سرطان استان گلستان در سال های 1383 تا 1385و همسایگان با رده سنی مشابه از نظر عواملی مانند سن ازدواج، سن قاعدگی، سن حاملگی، مدت شیردهی و سایر عوامل فردی بررسی شدند (134مورد و133 شاهد). داده ها با مصاحبه بر اساس پرسش نامه تهیه شده جمع آوری شد. داده ها با آزمون تی مستقل و مجذور کای به کمک نرم افزارSPSS (نسخه 13) تحلیل شد.
    یافته ها
    در افراد با سن ازدواج زیر 29/19 سال شانس ابتلا به سرطان پستان 76/0 برابر، در سن قاعدگی زیر 37/13 شانس ابتلا 3/1، در افراد با سن یائسگی زیر 6/46 سال شانس سرطان پستان91/2برابر (021/0p=)، در سن حاملگی کمتر از 51/20 سال شانس ابتلا به سرطان پستان 87/0 برابر، در شیردهی بیش از 35/64 ماه شانس سرطان پستان 73/0 برابر، در افراد مجرد 33/1 برابر و در تحصیلات زیر دیپلم 2/1 برابر بود. در افراد دارای سابقه سرطان در فامیل درجه اول و دوم به ترتیب شانس ابتلا 53/0 و 67/0 برابر بود.
    نتیجه گیری
    ارتباط معنادار بین متغیرهای مورد بررسی (به جز سن یائسگی) و شانس ابتلاء به سرطان پستان وجود ندارد. پیشنهاد می شود مطالعات هم گروهی وسیع تری در این زمینه انجام شود.
    کلیدواژگان: سرطان پستان، عوامل خطر، سن یائسگی
|
  • Nayerreh Khadem, Nezhat Mousavifar, Farnaz Bonakdar, Nafiseh Baradaran Rafie Page 1
    Introduction
    Supporting the luteal phase in patients undergoing Induction of ovulation together with intra uterine insemination (IUI) is routinely performed in some centers in Iran. This study was performed with the aim of comparing the effect of intra muscular progesterone injection and suppository progesterone for luteal phase support in these patients.
    Methods
    This random prospective clinical trial was performed on 225 patients referred to Montaserieh infertility center affiliated to Mashhad university of medical sciences in year 2007. Patients undergoing induction of ovulation and IUI were randomly divided into two groups of treatment with 50 mg muscular progesterone injection (114 patients) and 400 mg vaginal suppository progesterone (111 patients) for luteal phase support. In patients whose serum βhCG was positive, their treatment course continued up to 12 weeks of gestation. Pregnancy rate, abortion and continuing of pregnancy were evaluated after 20th week of gestation. Data was analyzed using student t-test, exact Fisher, Mann-Whitney ad Chi square tests by SPSS 11.5 software.
    Results
    Pregnancy outcome were better in suppository progesterone treatment group (p=0.0008). In addition, low drug complications and abortions were reported in this group (p=0.000). Patient satisfaction was significantly higher in suppository progesterone treatment group (p=0.0000).
    Conclusion
    The effect of suppository progesterone treatment was better in supporting luteal phase in patients with induction of ovulation and IUI, and it can be used due to lower complications and more patient satisfaction rate.
  • Seyedeh Afsar Sharafi, Leila Moghimi, Mahboubeh Ahmadai, Eznollah Azargashb Page 6
    Introduction
    In the few studies were done on magnesium sulfate therapy, resulted that short-term magnesium sulfate therapy for prevention seizures in preeclampsia is effective as long term prescribed it. This study compared impact of two methods of therapy on improvement of preeclamptic patients.
    Methods
    This clinical trial study was done on 148 pregnant women with preeclampsia who received magnesium sulfate (2005-2006) in Mahdieh hospital affiliated to Beheshti university of medical sciences. Preeclamptic patients after delivery were divided into two groups. The first group treated with magnesium sulfate for 24 hours and second group treated based on clinical recovery time, between 6-12 hours. Data collected with interview, filling the questioners and care of patients. Data were analyzed with descriptive statistical methods, t-test and using SPSS10.
    Results
    Age, hypertension, urinary protein excretion, nationality (Afghan Persian), number of pregnancies was without significant differences in both groups. None of patients did not seizures.
    Conclusion
    Due to limited studies in this area we advise to do more studies for making conclusion that short-term administration of magnesium sulfate in addition of safety and cost-effectiveness to be effective as long-term administration of it.
  • Toktam Tavakolianfar, Fatemeh Ramezanzadeh, Mamak Shariat, Fatemeh Sadat Hosseini, Batol Hossein Rashidi, Ali Montazeri, Seyd Javad Porafzali Firozabadi Page 11
    Introduction

    Dysmenorrhea is a common gynecologic disorder that at least half of women experience it during their reproductive period. Treatments, which are based on prostaglandin reduction, can be used to treat dysmenorrhea. Levonorgestrel-releasing intra uterine device (IUD) known as Mirena is one of these treatments that decrease the synthesis of endometrial prostaglandins. This study was performed in order to assess the frequency of dysmenorrhea in women using copper IUDs compared to those using Mirena IUDs.

    Methods

    This double-blind randomized clinical trial was performed on 160 women aged between 20 to 35 years who referred to Shahid Ayat Health Center (2006 and 2007) and decided to use IUDs as contraceptive method. Subjects were randomly divided into two groups of 80 cases, group A (insertion Mirena IUD) and group B (insertion copper 380-A IUD). Dysmenorrhea was assessed by designed questionnaires at first, and then 1, 3 and 6 months after insertion. Data were analyzed using Chi square, student t-test and repeated measure variance analysis by SPSS11.5.

    Results

    Dysmenorrhea significantly decreased in both groups six months after IUD insertion compared to the first month (P<0.001). However, statistically, Mirena IUD reduced dysmenorrhea faster and earlier compared to cupper IUD (P<0.003).

    Conclusion

    Levonorgestrel-releasing IUD can be used in young women to treat drug resistant dysmenorrhea, not only as a means of preventing dysmenorrhea, but also as a contraceptive method.

  • Mehrangiz Khajehkarramedini, Seyed Ahmad Hashemi, Mahboubeh Naderinasab, Zahra Meshkat, Saeid Amel Jamehdar Page 17
    Introduction
    Chlamydia trachomatis can contaminate Genital tract and cause a broad spectrum of clinical manifestations in women, which vary from asymptomatic infections to complicated, ascending infections such as pelvic inflammatory disease, tubal infertility and ectopic pregnancy. Also in men, Chlamydia is the most common cause of urethral discharge. Present study was performed with the aim of determining the Chlamydia infection frequency in cervical and urethral samples of women referred to Ghaem Hospital of Mashhad.
    Methods
    This descriptive study was carried out on 861 cervical and urethral samples of women having genital tract infection symptoms, who referred to Ghaem hospital of Mashhad during 3 years. Samples were cultured in cyclohexamide treated McCoy cell line and stained by Giemsa method. Samples were evaluated for cytoplasmic inclusion bodies. Data was analyzed using descriptive statistics.
    Results
    Of all the samples, 588 cases (68.3%) were cervical and 273 cases (31.7%) were urethral samples. 408 cervical samples (69.39%) and 189 urethral samples (69.23%) were positive for Chlamydia in cell culture system.
    Conclusion
    Chlamydia prevalence is very high among samples of patients who refer to laboratories. Considering the role of Chlamydia trachomatis in infertility, all infertile patients should be evaluate for Chlamydia infection at the first step.
  • Mehri Jafari Shobeiri, Atieh Chapari Ilkhchi Page 22
    Introduction
    Cervical cancer is one of most common female genital tract malignancies leading to death. With detection and controlling the risk factors, both the incidence and mortality can be decreased. Because of socioeconomic and sexual behavior differences between Iranian society and other countries, this study was conducted to assess the role of demographic and economic factors on cervical cancer.
    Methods
    This cross-sectional study was performed on 50 inpatients of Al-Zahra hospital with cervical cancer and 200 healthy women as control group in Tabriz city between years 2001 and 2008. Socioeconomic and demographic factors were collected by a form and data was analyzed by using U Mann-Whitney, Chi square, t-test and multivarinate logistic regression by SPSS 16 software.
    Results
    Cervical cancer risk increased among more than 50 years old women, (OR=1.33), women whom their husbands were smokers (OR= 1.46) and women who had husbands with low income (OR=1.32). Low aged at marriage (p=0.004), low aged at first delivery (p=0.003), parity number≥5 (p=0.000) and increased marriage number in both women and their husbands (p=0.000) were associated with increased risk of cervical cancer. History of using condom and Pap smear respectively 70% and 90%, had protective effect on cervical cancer.
    Conclusion
    Considering socioeconomic and demographic characteristics which are major risk factors for cervical cancer, it is desirable to provide health and wellbeing education programs for women, particularly those in the lower socioeconomic status, to encourage them to participate in cervical cancer screening programs.
  • Nahid Golmakani, Shahla Rafai Saeidi, Reza Mazloum, Badri Soltani Page 32
    Introduction
    Perineal lacerations are common perineal injuries in primiparous women and episiotomy is the most common surgical incision in obstetrics. There is no reliable evidence for confirming the routine use of episiotomy and it is recommended to perform selective episiotomy for fetal and maternal indications. This study was performed in order to compare perineal trauma in primiparous women with routine and selective episiotomy in Modarres Hospital of Kashmar.
    Methods
    This clinical randomized trial was performed on 100 primiparous women aged between 17-35 years with spontaneous delivery in Modarres hospital of Kashmar in year 2003. Cases were selected by aims of study and were randomly divided into two groups of routine and selective episiotomy. All deliveries were done by researcher but evaluation of perineal outcome after delivery was done by another researcher who did not know about types of groups. Data were obtained from interviewing, observation forms and measurement of pelvic muscle strength and analyzed with student t-test, chi-square, and Mann Whitney and Fisher test by SPSS 11.5 software.
    Results
    12(24%) of women in selective group and 50(100%) in routine group had episiotomy (p<0/0001). Perineal injury happened in 62% of selected group and 100% of routine group, which was statistically different (p<0/0001). The two groups were similar in terms of variables effective on perineal trauma.
    Conclusion
    Selective episiotomy can reduce perineal injuries; therefore, it can be replaced routine episiotomy as a safe and time saving method.
  • Leili Borimnejad, Fateme Mohadeth Ardebili, Faride Jozee Kabiri, Hamid Haghani Page 39
    Introduction
    Hysterectomy is one of the most frequently performed major surgical procedures, which is non emergent in 90% of cases and is performed in order to enhance women’s quality of life rather than to save life. Recent studies in this field have manifested different outcomes. This research was conducted with the aim of determining the quality of life after hysterectomy in women with natural menopause and women who had undergone surgery.
    Methods
    This cross-sectional study was performed at least 3 months after hysterectomy, on180 women who were selected by random sampling. Quality of life was measured with Ferrans and Powers Quality of Life Index, which contained 66 items. Data was analyzed using descriptive statistical methods and Chi square test, Pearson correlation and variance analysis by SPSS14 software.
    Results
    Mean of quality of life was 11.93 ± 2.55 (min 8.5, Max 21.5). Mean of quality of life score in pre-hysterectomy menopause, post-hysterectomy menopause and non menopause were respectively (12.54±2.73), (11.4±2.31) and (11.58±2.251), and was significantly different in three groups (P=0.003). Social psychological subscales of life quality showed a significant difference in three groups.
    Conclusion
    Low qualities of life were seen after hysterectomy particularly for social and psychological aspects in premenopausal women. Use of alternative treatments for relief of symptoms is recommended as an important component of treatment for these women.
  • Sima Besharat, Mohammad Reza Motie, Mahsa Besharat, Gholamreza Roshandel Page 46
    Introduction
    Breast cancer is the most common cancer in women (not considering skin cancer). Its prevalence increases about 2% annually and its modifiable risk factors have been determined in various studies. The aim of this study was to evaluate the risk factors of breast cancer in women of Golestan province in Iran.
    Methods
    In this case-control study all breast cancer cases recorded in cancer registry system of Golestan province during years 2004 and 2006 (case group) and their age-matched healthy neighbors (control group) were included (134 cases and 133 controls). Data was collected by interviews based on prepared questionnaire. Data Analysis was done with Chi-square and independent t-test by SPSS 13 software.
    Results
    In cases who married before 19.29 years old, the risk of breast cancer was 0.76 folds, in menarche before 13.37 years old it was 1.3 folds, in women with menopausal age before 46.6 years old, it was 2.91-folds (p=0.021), in who become pregnant before 20.51 years old it was 0.87 folds, in cases who had breast feeding more than 64.35 months it was 0.73 folds, 1.33 folds in singles and in cases who educated under diploma it was 1.2 folds. In patients with a positive family history of breast cancer in grade one and two relatives, it was 0.53 and 0.67 folds, respectively.
    Conclusion
    Results didn’t show a significant relationship between variables and risk of breast cancer (except for menopausal age). Some large cohort studies are suggested in this field.