فهرست مطالب

پژوهش های زراعی در حاشیه کویر - سال پنجم شماره 4 (زمستان 1387)

فصلنامه پژوهشهای زراعی در حاشیه کویر
سال پنجم شماره 4 (زمستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/11/09
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمد توکلی، مجتبی زاهدی فر، کیوان کرکودی، فرهاد فرودی صفحه 357
    این تحقیق در سال 1385 با هدف بررسی اثر عمل آوری با بخار آب تحت فشار بر ارزش غذایی سرشاخه خرما تحت شرایط کنترل شده از نظر رطوبت (30، 40، 50 و 60 درصد)، زمان عمل آوری (120، 180، 240، 300 و 360 ثانیه) و فشار بخار (20 اتمسفر) در قالب یک طرح کاملا تصادفی با روش فاکتوریل 5×4 درسه تکرار برای هر تیمار در موسسه تحقیقات علوم دامی کشور به انجام رسید. تاثیر عوامل رطوبت و زمان عمل آوری و نیز اثر متقابل آن ها بر کلیه ترکیبات شیمیایی دیواره سلولی، تولیدگاز پس از 24 ساعت انکوباسیون و درصد تجزیه پذیری پس از 48 ساعت انکوباسیون معنی دار بود (05/0P<). از بین اجزای دیواره سلولی، تغییرات لیگنین بارزتر بوده و بطور معنی داری از 12 درصد در نمونه شاهد، به 80/25 درصد در نمونه عمل آوری شده تحت شرایط 30 درصد رطوبت و 300 ثانیه زمان عمل آوری افزایش پیدا کرد. مقدار قند محلول نیز از 58/4 درصد در تیمار شاهد به 05/8 درصد در نمونه حاوی 50 درصد رطوبت و عمل آوری شده به مدت 240 ثانیه افزایش یافت. اما با طولانی شدن زمان عمل آوری، کاهش معنی داری در غلظت قندهای محلول مشاهده گردید. کل ترکیبات فنلی قابل استخراج، افزایش معنی داری داشت و از 61/3 در نمونه شاهد، به 99/5 درصد در نمونه عمل آوری شده در شرایط 40 درصد رطوبت و 300 ثانیه زمان عمل آوری افزایش پیدا کرد. افزایش شدت عمل آوری، کاهش ماده خشک را نیز به همراه داشت، به طوری که بیشترین کاهش ماده خشک در نمونه عمل آوری شده تحت شرایط 360 - 30 (زمان عمل آوری- رطوبت) به میزان 40/14 درصد بود. دیواره سلولی بر اثر عمل آوری بخار، کاهش یافت، هر چند که در برخی تیمارها افزایش معنی دار آن با شدت یافتن شرایط عمل آوری مشاهده گردید. دیواره سلولی فاقد همی سلولز به طور معنی داری در مقایسه با تیمار شاهد افزایش پیدا کرد. در بخش آزمایش های بیولوژیکی، تجزیه پذیری کلیه نمونه های عمل آوری شده بیشتر از شاهد بود و افت شستشو از 43/23 درصد در نمونه شاهد، به 34 درصد در نمونه عمل آوری شده تحت شرایط 300 - 30 (زمان عمل آوری - رطوبت) افزایش پیدا کرد. از بین 21 تیمار مورد مطالعه، تیمار 180 - 40 (زمان عمل آوری - رطوبت) دارای بیشترین میزان تولیدگاز بود و به عنوان تیمار برتر انتخاب گردید.
    کلیدواژگان: سرشاخه خرما، بخار آب تحت فشار، کربوهیدرات های محلول در آب، ترکیبات فنلی قابل استخراج، تجزیه پذیری، تولیدگاز
  • صادق ابراهیم زاده بالف، فرهاد فرودی، علی افسر صفحه 369
    به منظور بررسی سطوح مختلف سه نوع افزودنی میکروبی (بیوپلوس 2ب، مخمر و پروتکسین) بر عملکرد جوجه شترمرغ، آزمایشی درقالب طرح کاملا تصادفی در 10 تیمار و 3 تکرار و در 30 واحد آزمایشی که هر واحد آزمایشی شامل 5 قطعه جوجه شترمرغ از نژاد گردن سیاه آفریقایی که به طور تصادفی قرار داده شده بود ، به مدت شش هفته صورت گرفت. جیره های آزمایشی حاوی سه سطح بیوپلوس 2ب (04/0، 08/0 و12/0 درصد)، سه سطح مخمر (1/0، 2/0و3/0 درصد) و سه سطح پروتکسین (01/0، 02/0 و03/0 درصد) ویک گروه شاهد فاقد افزودنی میکروبی بوده اند. جیره های حاوی 04/0درصد بیوپلوس 2ب و1/0 و 3/0 درصد مخمر در آخر هفته ششم در بین سایر جیره ها به طور معنی داری موجب افزایش وزن بیشتری گردیدند. در انتهای هفته ششم، کمترین مقدار مصرف خوراک در رابطه با جیره حاوی 03/0 درصد پروتکسین، در مقابل شاهد با بیشترین مقدار مصرف خوراک دیده شد. به طور معنی داری، بهترین ضریب تبدیل خوراک در آخر هفته ششم در رابطه با جیره های حاوی 1/0 و 3/0 درصد مخمر و 04/0 درصد بیوپلوس 2ب دیده شد و بعد از جیره های فوق، جیره حاوی 03/0 درصد پروتکسین مقام دوم را از نظر بهترین ضریب تبدیل غذایی احراز نمود. به طور کلی از سه نوع افزودنی میکروبی مورد آزمایش در این طرح تحقیقاتی می توان به طور جداگانه، استفاده از 04/0 درصد بیوپلوس 2ب، 1/0 درصد مخمر و 03/0 درصد پروتکسین را درتغذیه جوجه های شترمرغ، توصیه نمود.
    کلیدواژگان: پروبیوتیک، مخمر، بیوپلوس 2ب، پروتکسین، جوجه شترمرغ
  • مجید آقامحسنی فشمی، قوام الدین زاهدی، مهدی فرح پور، نعمت الله خراسانی صفحه 375
    چرخه کربن در سطح خشکی ها به روابط متقابل بین گیاهان و خاک بستگی دارد. مدیریت کربن خاک به طور غیر مستقیم از طریق مدیریت پوشش گیاهی انجام می گیرد و لذا مدیریت اکوسیستم در استراتژی های ترسیب کربن، جایگاه ویژه ای دارد. علی رغم این که مراتع دارای پتانسیل بالای ترسیب کربن هستند، تاکنون تحقیقات چندانی بر روی آن ها انجام نشده است.
    این تحقیق به منظور بررسی اثر قرق و چرا بر روی میزان کربن آلی و وزن مخصوص ظاهری خاک مراتع در مراتع دامنه جنوبی البرز مرکزی به انجام رسید. پس از انجام آنالیزهای لازم، نتایجی به شرح زیر به دست آمد. کربن آلی خاک در شرایط چرا در عمق 20-0 سانتی متری از میزان بالاتری(9/55 تن بر هکتار) نسبت به حالت قرق(4/44 تن بر هکتار) برخوردار بود و بین آن ها در سطح 5درصد، اختلاف معنی داری مشاهده گردید و در عمق 50-20 سانتی متری(چرا 3/67 تن بر هکتار و قرق 8/63 تن بر هکتار) اختلاف معنی داری در سطح 5درصد، مشاهده نشد. میزان کربن خاک تا عمق 50 سانتی متری در حالت چرا 2/123 تن بر هکتار و در حالت قرق، 2/108 تن بر هکتار بود که در حالت قرق میزان آن کمتراست و بین حالت قرق و چرا در سطح 5درصد، اختلاف معنی داری مشاهده گردید. پس بهترین گزینه برای مدیریت مراتع، چرای در حد ظرفیت است، تا علاوه بر استفاده از تولیدات مرتع، یکی دیگر از اهداف مدیریت اراضی را که همانا افزایش ترسیب کربن است، محقق می سازد.
    کلیدواژگان: قرق، چرا، کربن آلی خاک، البرز مرکزی
  • شهاب الدین قره ویسی، مهرداد ایرانی، ناصر امام جمعه کاشان، محسن حاجی پور صفحه 383
    اسب عرب، یکی از نژادهای خالص ایرانی است که توسط سازمان جهانی اسب عرب(WAHO) ثبت می شود. در این مطالعه 13 صفت ساختار ظاهری بدن روی نمونه ای تصادفی از اسب های نژاد عرب اندازه گیری شد. برای برآورد مولفه های واریانس و پارامترهای ژنتیکی از روش مدل دام و حداکثر درست نمایی محدود شده بدون نیاز به مشتق گیری و نرم افزار DF-REML استفاده شد. میانگین همخونی جامعه مورد مطالعه 12/2 درصد بود. ضریب همخونی هر اسب به عنوان متغیر کمکی از نوع خطی در تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت. اثر همخونی بر صفت ارتفاع جدوگاه بسیار معنی دار(01/0 > P) و برصفات ارتفاع وسط بدن، ارتفاع بلندترین نقطه کپل، محیط ساق دست و محیط ساق پا معنی دار شد(05/0 > P). وراثت پذیری صفات ساختار ظاهری بدن، کم تا زیاد برآورد شد. کمترین و بیشترین وراثت پذیری به ترتیب برای صفت طول گردن(008/0 050/0) و صفت ارتفاع بلندترین نقطه کپل (087/0 614/0) برآورد شد. این تحقیق در سال 1386 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائم شهر انجام شد.
    کلیدواژگان: اسب نژاد عرب، صفات ساختار ظاهری بدن، همخونی، وراثت پذیری
  • داود خلیلی، سمیرا گل خندان صفحه 393
    این تحقیق با استفاده از رکوردهای 12328 راس بره حاصل از 229 راس قوچ و 3671 راس میش صورت گرفت، که در طی 26 سال (ازسال 1352 تا سال1380) از گله شماره 2 مرکز اصلاح نژاد و پرورش گوسفند نژاد بلوچی واقع در عباس آباد مشهد جمع آوری شده بود. صفات مورد مطالعه، صفات تولیدی (رشد و پشم) و تولید مثل ترکیبی میش بودند. صفات رشد شامل وزن تولد، وزن شیرگیری، وزن 6 ماهگی، وزن 12 ماهگی و وزن 18 ماهگی (وزن بدن میش به هنگام اولین سال جفت گیری)، و در مورد پشم فقط شامل وزن پشم نشسته در سن 18 ماهگی بود. صفات تولید مثل ترکیبی میش نیز شامل مجموع تعداد بره های متولد شده و از شیرگرفته شده و مجموع وزن بره های از شیر گرفته شده از هر میش تحت آمیزش در طی سه سال زایش متوالی میش بود.
    میانگین حداقل مربعات صفات وزن بره ها در زمان تولد، شیرگیری، شش ماهگی، دوازده ماهگی و 18 ماهگی و وزن پشم نشسته در سن 18 ماهگی بترتیب 67/0 28/4، 55/4 65/22، 43/5 07/31، 65/680/37، و50/4 75/44 و 45/023/2 کیلوگرم بود. این میانگین برای صفات تولید مثل ترکیبی مجموع تعداد بره های متولد شده و از شیرگرفته شده، و مجموع وزن بره های از شیرگرفته شده از هر میش تحت آمیزش در طی سه سال زایش متوالی بترتیب 79/0 08/3، 86/075/2 بره و 31/1999/61 کیلوگرم بود.
    بعد از برآورد مولفه های واریانس حاصل از اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم، اثر ژنتیکی افزایشی مادری، اثر محیطی دایمی مادری و کوواریانس بین اثر عوامل ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری برای صفات تولیدی و مولفه اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم برای صفات تولید مثل ترکیبی میش به روش حداکثر درست نمایی محدود شده (REML) و مناسب ترین مدل انتخاب شده با توجه به مقدار LogL از بین شش مدل مختلف حیوانی برازش شده، تجزیه و تحلیل های دو صفتی برای برآورد کوواریانس های ژنتیکی انجام گرفت.
    همبستگی های ژنتیکی افزایشی مستقیم بین وزن بدن در سنین مختلف، مثبت و متوسط تا بالا (دامنه ای از 236/0 تا 995/0) و همبستگی های فنوتیپی بین این صفات نیز مثبت و متوسط تا بالا (دامنه ای از 237/0 تا 802/0) اما پایین تر از همبستگی های ژنتیکی برآورد گردیدند. همبستگی های بین اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم یک صفت وزن بدن با اثر ژنتیکی افزایشی مادری صفت دیگر وزن بدن، مثبت، اما بسیار متغیر (دامنه ای از041/0 تا 803/0) بود. همبستگی های ژنتیکی افزایشی مستقیم بین وزن بدن در سنین مختلف با وزن پشم نشسته در سن 18 ماهگی، مثبت و متغیر (دامنه ای از 017/0 تا 714/0) و همبستگی های فنوتیپی بین آن ها نیز مثبت، اما پایین (دامنه ای از 101/0 تا 246/0) برآورد شدند. همبستگی های ژنتیکی افزایشی مستقیم بین وزن بدن در سنین مختلف و صفت مجموع وزن بره های از شیرگرفته شده از هر میش تحت آمیزش در طی سه سال زایش متوالی، مثبت و بالا (دامنه ای از 499/0 تا 935/0) و همبستگی های فنوتیپی بین آن ها نیز مثبت (دامنه ای از 066/0 تا 20/0)، اما کمتر از همبستگی های ژنتیکی بود. همبستگی های ژنتیکی افزایشی مستقیم بین وزن بدن در سنین مختلف با مجموع تعداد بره های متولد و از شیر گرفته شده از هر میش تحت آمیزش در طی سه سال زایش متوالی میش، مثبت، متوسط تا بالا (دامنه ای از 290/0 تا 942/0) و همبستگی های فنوتیپی بین آن ها نیز مثبت اما پایین (دامنه ای از 015/0 تا 177/0) بود. همبستگی های ژنتیکی افزایشی مستقیم و فنوتیپی بین وزن پشم نشسته در سن 18 ماهگی و صفات تولید مثل ترکیبی میش اکثرا«منفی و متوسط به پایین (بترتیب 021/0 تا 304/0- و004/0- تا 021/0) برآورد گردیدند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که انتخاب مستقیم برای صفات وزن بدن در سنین اولیه زندگی حیوان، می تواند سبب بهبود صفت تولید مثل ترکیبی مجموع وزن بره های از شیرگرفته شده از هر میش تحت آمیزش گردد.
    کلیدواژگان: گوسفند بلوچی، همبستگی های ژنتیکی، صفات تولیدی، صفات تولید مثل، مدل حیوانی و REML
  • سهیل مولایی، فرهاد فرودی، کاظم کریمی صفحه 405
    به منظور بررسی و تعیین اثر آنزیم های زایلاناز و بتاماناناز بر عملکرد جوجه های گوشتی در این تحقیق از 360 قطعه جوجه گوشتی هیبرید تجاری راس استفاده شد. این تحقیق در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین در سال 86-85 به مدت 42 روز انجام شد.جوجه ها به طور تصادفی در 8 گروه و 24 پن با 15 جوجه در هر پن در قالب طرح کاملا تصادفی بر اساس آزمایش فاکتوریل 2×2×2 (2 سطح انرژی متابولیسمی، دو نوع آنزیم در دو سطح مختلف) قرار گرفتند. هر کدام از تیمارها با جیره مختص خود، از یک روزگی تغذیه شدند. افزایش وزن بدن و میزان خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در پایان هفته های سوم، چهارم، پنجم و ششم اندازه گیری شدند. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که سطح انرژی متابولیسمی هیچ گونه تاثیری بر ضریب تبدیل غذایی و مصرف خوراک نداشت، اما سطح انرژی متابولیسمی بالا تاثیر معنی داری بر افزایش وزن داشته و باعث افزایش آن گردید(05/0P<). وجود آنزیم بتاماناناز بیش از سایر آنزیم ها بر مصرف خوراک و افزایش وزن روزانه، اثر افزایشی داشت و در بررسی اثر متقابل انرژی متابولیسمی و آنزیم، نتایج نشان داد در بیشتر موارد، تیمارهایی که دارای آنزیم زایلاناز در سطح انرژی متابولیسمی پایین بودند باعث کاهش مصرف و تیمارهای دارای آنزیم بتاماناناز در سطح انرژی متابولیسمی پایین، باعث افزایش مصرف گردیدند. انرژی متابولیسمی، وجود آنزیم و اثر متقابل آن ها هیچ گونه تاثیر معنی داری بر میزان تلفات نداشتند.
    کلیدواژگان: زایلاناز، بتاماناناز، عملکرد، جوجه های گوشتی، انرژی متابولیسمی
  • سید ناصر موسوی، محمود شیوازاد، محمد چمنی، علی اصغر صادقی، هوشنگ لطف الهیان صفحه 417
    این تحقیق به منظور ارزیابی قابلیت تغذیه جنینی در جبران دسترسی دیر هنگام جوجه های گوشتی به غذا و تاثیر آن بر عملکرد و ویژگی های مورفولوژیک روده جوجه های گوشتی انجام شد. در روز 16 انکوباسیون، 400 عدد تخم مرغ بارور، وزن کشی شده و به 4 گروه آزمایشی با 4 تکرار و هر تکرار شامل 25 عدد تخم مرغ تقسیم شدند. طرح مورد استفاده به صورت فاکتوریل (2×2) در قالب طرح کاملا تصادفی بود. یک میلی لیتر از محلول کربوهیدرات در روز 5/17 انکوباسیون به مایع آمنیوتیک تخم مرغ های بارور دو گروه تزریق شد و در دو گروه دیگر بدون تزریق هیچ ماده ای، مشابه گروه های تزریق شده عمل شد. پس از هچ، جوجه ها شمارش، وزن کشی و بلافاصله به سالن آزمایشی منتقل شدند. دو گروه آزمایشی تزریق شده و بدون تزریق، به مدت 12 ساعت از دسترسی به خوراک محروم شدند، در حالی که دو گروه دیگر که شامل تزریق شده و بدون تزریق بودند، از زمان ورود به سالن آزمایشی، به طور آزاد به خوراک دسترسی داشتند. در روز دوم پرورش، نمونه برداری از روده جهت بررسی مورفولوژیکی صورت گرفت. تزریق کربوهیدرات به داخل تخم مرغ های جوجه کشی، به طور معنی داری موجب افزایش وزن جوجه های هچ شده و نسبت وزن جوجه هچ شده به وزن تخم مرغ جوجه کشی گردید (01/0P<). تزریق محلول کربوهیدرات توانست اثر منفی کاهش وزن سینه (05/0>P) و ران (01/0>P) ناشی از دسترسی دیر هنگام به خوراک در سن 2 روزگی را مرتفع نماید. دسترسی سریع تر به خوراک، موجب افزایش معنی دار وزن بدن (01/0>P) و خوراک مصرفی (05/0>P) در دوره 21-1 روزگی شد، اما این تاثیر در دوره42-21روزگی وکل دوره مشاهده نگردید. اثر تزریق کربوهیدرات بر وزن بدن وخوراک مصرفی در دوره های مختلف، معنی دار نبود (05/0P).
    بر اساس نتایج این آزمایش، تزریق کربوهیدرات توانست بخشی از اثرات منفی محرومیت غذایی در سنین اولیه را جبران نماید، اما تزریق کربوهیدرات و گرسنگی اولیه کوتاه مدت بر عملکرد نهایی سویه گوشتی به کار رفته در این آزمایش بی تاثیر بود.
    کلیدواژگان: جوجه های گوشتی، تغذیه جنینی، تغذیه بعد از هچ، روده کوچک
  • اکبر یعقوب فر، محمود شیوازاد، فریدون نیک نفس، وحید تقی زاده، محمود احمدی صفحه 427
    به منظور تعیین تغییرات بافت مخاطی یا پرز روده باریک جوجه های گوشتی بر اثر فرم فیزیکی خوراک (پلت و آردی) و سطوح مواد مغذی و انرژی قابل سوخت و ساز، این تحقیق در موسسه تحقیقات علوم دامی کشوردر سال 1384 انجام گرفت. دراین آزمایش تعداد 800 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه راس 308، در4 تیمار آزمایشی و 8 تکرار (25 قطعه در هر تکرار) در قالب طرح کاملا تصادفی، با روش فاکتوریل 2*2 (2 عامل شکل فیزیکی پلت و آردی خوراک و 2 سطح مواد مغذی و انرژی سوخت و ساز) استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که خوراک پلت شده طول و عرض پرزها را در قسمت دئودنوم روده باریک به صورت معنی داری افزایش داد، ولی سطح مواد مغذی و انرژی قابل سوخت و ساز، تاثیر معنی داری در طول وعرض پرزها نشان نداد. در ژئوژنوم روده باریک، سطح بالاتر مواد مغذی و انرژی قابل سوخت و ساز، باعث افزایش طول پرز و سلول های جامی گردید. خوراک پلت در قسمت ایلئوم روده کوچک، عمق کریپ را کاهش و نسبت طول به عمق را افزایش داده و با افزایش سطوح مواد مغذی و انرژی قابل سوخت و ساز طول پرزها و سلول های جامی را افزایش و عرص پرزها را کاهش داده است. با توجه به نتایج به دست آمده از آزمایش خوراک پلت شده و سطح مواد مغذی و انرزی قابل سوخت و ساز، سبب مطلوب شدن هضم و جذب مواد مغذی خوراک مصرفی و تاثیر در بهبود عملکرد جوجه های گوشتی شده است.
    کلیدواژگان: انرژی قابل سوخت وساز، پرز روده باریک، جوجه های گوشتی، خوراک پلت و آردی، مواد مغذی
|
  • Tavakkoli. M., Zahedifar. M., Karkoodi. K., Foroudi. F Page 357
    This Research was conducted in 2007 at Animal Science Research Institute of Iran in order to study the effect of steam pressure on nutritive value of Palm date leaves under various contrrolled conditions of time (120، 180، 240، 300 and 360 secondes) and moisture (30، 40، 50 and 60 perecent) with pressure of 20 atmosphere using a completely randomized design factorial model with three replications. The chemical composition، in vitro gas production and in situ degradability of cell wall were significantly influenced by different levels of moisture and reaction time and also their interactions (P< 0. 05). The content of lignin increased considerably because of lignin like productions compared with other cell wall constituents. Steam treatment also increased water soluble carbohydrate content from 4. 85% (control) to 8. 05 (50% moisture - 240 seconds) but decreased with prolonged processing time. Total extractable phenolics increased considerabley from 3. 61% (control) to 5. 99 (40 moisture and 300 seconds). Increased harshness of treatment resulted in dry matter loss. The greatest amount of dry matter loss was related to sample inclusion 30% moisture and treated 360 seconds. NDF content also decreased. however it was increased in some of the treatments with harshness of treatment. The content of ADF increased significantly as compared with the control. Finally the samples treated under 40% - 180 (moisture-reaction time) was considered as the selected treatment because of the highest amount of gas production from in vitro gas test method.
  • S.Ebrahim-Zadeh-Balf, F.Foroudi, A.Afsar Page 369
    The specific aim of this study was to determine the effects of different levels of three microbial feed additives (Bioplus-2B، Yeast and Protexin) on ostrich chick’s performance that to six weeks in completely randomized design arrangement in 10 treatments، 3 replicates and 30 pens. any pen contained 5 black neck ostrich chicks. Treatments contained 3 levels of Bioplus-2B (0. 04، 0. 08، 0. 12)، 3 levels of Protexin (0. 01، 0. 02، 0. 03)، 3 levels of yeast as saccharomyces Cervisiae (0. 1، 0. 2، 0. 3) and one level of control that the latter was with out Probiotics. At the end of the study for body weight to be compared with the control، groups that consumed Bioplus 2B in 0. 04 percent and yeast in 0. 1and 0. 3 percent level had significantly highest weight. in comparison of feed consumption،results showed that group of Protexin 0. 03 percent was lessen significantly to control feed consumption. Groups of consumer of 0. 1 and 0. 3 percent yeast and 0. 04 percent Bioplus -2B have a better feed conversion ratio in relation to the control group. The results of this study have shown that the groups receiving 0. 4 percent Bioplus -2B or 0. 1 percent yeast or 0. 03 percent protexin may be recummended for improving ostrich chick’s yield.
  • M.Agha-Mohseni-Fashami, Gh.Zahedi, M.Farah-Pour, N.Khorassani Page 375
    This research was done to investigate the influence of exclosure (for 5 years) and grazing (continuous grazing) on the organic carbon content and soil bulk density in the central Albors south slopes rangelands in the spring of 1383. Using VAL. BL. And CRUM methods، organic carbon and soil bulk density was calculated. The soil organic carbon in grazing conditions in the depth of zero to 20 centimeters was higher (55. 9 ton per hectare) showing significant differences in 5% level while in the depth of 20 to 50 centimeters (67. 3 ton per hectare for grazing and 63. 8 ton per hectare for exclosure) no significant differences was seen in 5% level. The soil carbon content up to the depth of 50 centimeters was 123. 2 ton per hectare in grazing conditions and 108. 2 ton per hectare in exclosure conditions. In exclosure conditions the amount is less، that showed significant differences between grazing and exclosure conditions in 5% level.
  • Gharahveysis., Iranim., Emam Jome Kashan N., Hajipur, M Page 383
    Arab horse is one of the popular pure breed in Iran that is registered by World Arabian Horse Organization (WA. H. O.). In this research 13 conformation traits were studied on a random sample of the Iranian Arab horses. Animal model with Derivative Free Restricted Maximum Likelihood (DF-REML) approach and DFREML software were used to estimate variance components of traits. Mean of the inbreeding coefficient for the population under study was 2. 12 percentage. The inbreeding coefficient of each horse was considered as a covariate. The effect of inbreeding on the whithers height (P<0. 01)، mid body، croup height and fore and back canon bones circumference was significant (P<0. 05). The lowest and highest heritability were equal to (0. 050 ± 0. 008) and (0. 614 ± 0. 087) and related to neck length and croup height respectively. This research was done at Islamic Azad University، Ghaemshahr Branch in (2007).
  • Khalili. D., Golkhandan. S Page 393
    The purpose of this study was to estimate genetic parameters for production bodyweight at birth، weaning، 6، 12، 18 months of age and greasy fleece weight at 18months of age and ewe composite reproduction total number of lambs born andweaned، and total weight of lambs weaned per ewes joined over three parities traitsfor Baluchi sheep born from 1973 to 1998. Data consisted of 12328 lambs descending from 229 rams and 3677 ewes. Least-squares means for body weight at birth، weaning، 6، 12 and 18 months of age and greasy fleece weight at 18 months of age were 4. 28±0. 67 kg، 22. 65±4. 55 kg، 31. 07±5. 43 kg، 37. 80±6. 65 kg and 44. 75±4. 50 kg and 2. 23±0. 45 kg، respectively. These means for ewe composite reproduction traits were 3. 08±0. 79 lambs and 2. 75±0. 86 lambs and 61. 99±19. 31 kg، for total number of lambs born and weaned، and total weight of lambs weaned per ewes joined over three parities، respectively. Variance components resulting from direct additive genetic effects، maternal additive genetic effects، maternal permanent environmental effects، as well as، the covariance between direct and maternal additive genetic effects for production traits and direct additive genetic effects for ewe composite reproduction traits were estimated by REML procedures، fitting an animal models. In addition to the direct additive genetic effects، maternal additive genetic
  • Mousavi. S. N., Shivazad. M., Chamani. M., Sadeghi. A., Lotfolahian. H Page 417
    The current study was conducted to investigate the potential effects of in ovofeeding on growth performance and intestinal morphology of broiler chickens. At 16 dof incubation، 400 fertile eggs were weighed and divided into 4 treatments with 4replicates per treatment and 25 eggs per replicate. On day 17. 5 of incubation، acarbohydrate solution (including 25 g of maltose/L، 25 g of sucrose/L، 200 g ofdextrin/L، and 5 g of NaCl/L) was injected into amniotic fluid of eggs in two oftreatments (1 ml/egg) and other two treatments were not injected but were subjectedto the same handling procedures as the injected treatments. Percentage hatchabilitywas calculated and body weights of hatched chicks were recorded after hatch and thenchicks were transferred to research farm. Two groups of injected and non-injectedchicks were held for 12 h without access to feed، whereas two others (injected andnon-injected groups) received feed upon arrival at the farm. At d 2 posthatch، jejunumsamples were taken for morphological examination. In ovo administration of carbohydrates increased hatching weights and chick: egg weight ratio (P <0. 01). In ovo injection of carbohydrates ameliorated adverse affects of delayed access to feed on breast meat (P<0. 05) and thigh yield (P<0. 01). Early access to feed significantly increased weight gain and feed intake during 1-21 days but not during 21-42 days. The in ovo feeding treatment had no significant effects on chick weight gain and feed intake during different periods (P >0. 05). Feed conversion ratio was not significantly affected by in ovo feeding or early feeding treatments (P>0. 05). In ovo feeding significantly enhanced villus height and surface area and intestinal maltase activity at d 2 posthatch (P<0. 05). Results of this study showed that in ovo administration of the carbohydrates could، to some extent compensate adverse effects of delayed access to feed، whereas in ovo feeding and short time delayed access to feed had no significant effects on subsequent performance of the chicks.
  • Yaghoubfar. A., Parvizi-Omran. O., Shiv-Azad. M., Nik-Nafs.F., Taghi-Zadeh.V Page 427
    The experiment was conducted with broiler to evaluate morphology transformedsmall intestinal due to influence of the levels of feed form and nutrients or metabolizable energy (ME) in broiler diets. 800 male Ross-308 broiler chicks were used. They were divided into 4 treatment groups of 25 randomly selected birds and 8 replications، and were housed in 32 pen floors، with controlled temperature and humidity at the rear parts، for 42 days. By termination of the nurturing، when the chicks come of 42 days old، 4 birds per pen were randomly selected and slaughtered. the small intestine was removed immediately and samples 3 centimeter in length were taken from the intestinal wall، 15 centimeter distal of the Meckel، s diverticulum، for measuring morphological characteristics. The results of experiment shown that nutrients and metabolizable energy requirement differences significantly effect the villus heights، crypt depts.، and villus widths (duodenums، jejunums and ileums) of small intestinal of broiler chicks. Pellet diets proved significant effect on the morphology of 3 parts of small intestines. Experiments showed that nutrients and metabolizable energy levels did not effect the morphology of duodenum small intestinal villus except ileum.