فهرست مطالب

Reproduction & Infertility - Volume:3 Issue: 4, 2002

Journal of Reproduction & Infertility
Volume:3 Issue: 4, 2002

  • 86 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1381/08/15
  • تعداد عناوین: 11
|
  • صفحه 4
  • صفحه 4
    تحقیقات قبلی نشان داده است که روش ارزیابی حیاتی اسپرم توسط MTT، روشی مناسب برای تشخیص اسپرم های زنده از غیرزنده می باشد. در این روش نمونه اسپرمی در مجاورت MTT قرار گرفته و MTT توسط آنزیم دهیدروژناز میتوکندری اسپرم های زنده در ناحیه قطعه میانی به رنگدانه بنفشMTT Formazan تبدیل می شود. با توجه به مشاهده مستقیم دانه های تشکیل شده، می توان از این روش در تفکیک اسپرم های زنده توسط سوزن میکرواینجکشن و تزریق آنها به داخل تخمک استفاده کرد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر روش ارزیابی حیاتی اسپرم توسط MTT برروی لقاح، تسهیم و تشکیل بلاستوسیست می باشد. لذا تعداد 109 عدد تخمک های انسانی که در متافاز II قرار داشتند به دو گروه تقسیم شد. یک گروه توسط اسپرم‎های MTT مثبت و یک گروه هم توسط بخش دیگری از همان نمونه اسپرمی بدون مجاورت با MTT تزریق شدند. مقایسه نتایج بین دو گروه مورد (آزمون) و گروه کنترل نشان داد که تفاوت معنی داری بین درصد لقاح، تسهیم و بلاستوسیست، در هر دو گروه وجود ندارد. لذا در صورتی که بتوان ثابت کرد که روش ارزیابی حیاتی اسپرم توسط MTT تاثیرات میتوژنیک یا تراتوژنیک ندارد، می توان از این روش برای درمان به روش ICSI به خصوص در بیماران آستنواسپرمی دارای اختلالات ناحیه دم اسپرم سود جست.
    کلیدواژگان: اسپرم انسان، MTT، میکرو اینجکشن و ارزیابی حیاتی
  • صفحه 14
    چاقی بالا تنه در ایجاد بیماری های متابولیک نظیر افزایش چربی خون، پرفشار خونی، دیابت و بیماری عروق کرونر اهمیت زیادی دارد. ارتباط هورمون های جنسی، خصوصا آندروژن ها با توزیع چربی بدن در زنان به خوبی روشن نیست و نتایج حاصل از مطالعات مختلف متناقص می باشد. در این مطالعه مقطعی ارتباط هورمون های جنسی شامل تستوسترون تام، دهیدرواپی آندرسترون سولفات(DHEA-S)، LH، FSH، استرادیول و انسولین سرم با شاخص های تن سنجی شامل نمایه توده بدن(BMI) و نسبت محیط کمر به باسن (WHR) در 176 زن در فاصله سنی (25.8±6) 18-43 و با نمایه توده بدن (27.5±4.4) 17-51 kg/m2 بررسی شد. در نتایج حاصل، نسبت محیط کمر به باسن با غلظت تستوسترون سرم ارتباط مثبت P=0.05)، (r=0.15 و با غلظت سرمی استرادیول ارتباط منفی P=0.05)، (r=-0.1 داشت. سطح سرمی هورمون های جنسی در زنان چاق و زنان با وزن طبیعی تفاوت معنی داری نشان نداد، در حالی که زنان با چاقی بالا تنه (نسبت محیط کمر به باسن بیشتر از 85/0) در مقایسه با زنان طبیعی دارای سطح بالاتری تستوسترون2.4±0.7 nmol/L) در مقابل 2.1±0.1، (P=0.01 و سطح پایین تری استرادیول سرم 24.1±8.7 pmol/L) در مقابل 57.6±14.5، (P=0.009 بودند. این نتایج موید آن است که تعادل بین تستوسترون و استرادیول عامل مهمی در تنظیم توزیع چربی در بدن است؛ به طوری که بالا بودن میزان تستوسترون و پایین بودن استرادیول احتمالا خطر تجمع چربی در بالا تنه زنان را افزایش می دهد.
    کلیدواژگان: نسبت محیط کمر به باسن، نمایه توده بدن، تستوسترون، استرادیول، چاقی مرکزی، هورمونهای جنسی
  • صفحه 21
    عفونت دستگاه ادراری تناسلی قادر است قدرت باروری اسپرماتوزویید را تحت تاثیر قرار دهد و ممکن است منجر به ناباروری مردان دچار عفونت شود. اورتریت های علامت‎دار می توانند با گذشت زمان پارامترهای مایع منی را تغییر دهند؛ اما نقش اورتریت‎های بدون علامت هنوز مورد شک و تردید است. در مطالعه توصیفی حاضر، 148 نمونه از مجرا و مایع انزال مردان بارور (شاهد) و 146 نمونه از مجرا و منی مردان نابارور (مورد) به منظور تشخیص پنچ گونه باکتریایی عامل اورتریت شامل استرپتوکوک گروه A (پیوژن)، آنتروکوک، اشرشیاکلی، استافیلوکوک کوآگولاز مثبت و منفی مورد بررسی قرار گرفت. میزان آلودگی مجرا و منی مردان بارور به ترتیب 32/49% و 05/29% و مردان نابارور 34.90% و 27/60% بود. با استفاده از تست آماری Chi-square مشخص شد که مقایسه میزان آلودگی مایع منی در بین هر دو گروه معنی‎دار می باشد (P<0.01). بیشترین عامل آلودگی مایع منی در هر دو گروه شاهد (14 نفر - 60/32%) و مورد (37 نفر - 42%) آنتروکوک بود. 90 نمونه از جمع 131 نمونه آلوده به باکتری در هر دو گروه دارای لکوسیت (پیواسپرمی) و مابقی نمونه های آلوده (41 نمونه)، فاقد لکوسیت در مایع منی بودند و یا کمتر از مقدار استاندارد لکوسیت داشتند. نتایج فوق نشان می دهد که باکتریواسپرمی در بین نمونه های مردان نابارور به طور معنی داری از مردان بارور بیشتر بوده است. بنابراین گونه های عامل اورتریت ممکن است در ناباروری مردان نیز دخیل باشند. به علاوه برای تشخیص باکتریواسپرمی در مردان، انجام کشت و تشخیص باکتری لازم می باشد و تنها وجود یا عدم وجود لکوسیت در مایع منی نمایانگر عفونت فعال سیستم تناسلی نمی باشد.
    کلیدواژگان: اورتریت، باکتریواسپرمی، پیواسپرمی، مایع منی، ناباروری مردان و عفونت ادراری تناسلی
  • صفحه 29
    اختلالات رحمی تقریبا در 62-34% زنان نابارور دیده می شود. به علت شیوع بالای ناهنجاری های رحمی، در ارزیابی اولیه علت ناباروری، بررسی حفره رحمی انجام می شود. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی و مقایسه قدرت تشخیصی روش هیستروسونوگرافی با هیستروسالپنگوگرافی در تعیین بیماری های داخل رحمی زنان نابارور می باشد. به جهت ارزیابی، هیستروسالپنگوگرافی و هیستروسونوگرافی بطور آینده نگر برای 66 خانم نابارور انجام گرفت. نتایج حاصل با یافته های هیستروسکوپی به عنوان استاندارد طلایی مقایسه شد. نتایج هیستروسونوگرافی در (K=0.86) %95.5 و هیستروسالپنگوگرافی در (K=0.64) %87.9 موارد با هیستروسکوپی همخوانی داشت. حساسیت و ویژگی هیستروسالپنگوگرافی به ترتیب 4/71% و 3/92% به دست آمد. هیستروسونوگرافی برای تشخیص ضایعات داخل رحمی از قدرت تشخیص بالایی برخوردار است و می تواند برای ارزیابی اولیه ساختمان داخل رحمی قابل قبول باشد. لذا به عنوان یک روش تشخیصی غیرتهاجمی، آسان، ارزان و موثر که به خوبی نیز توسط بیماران تحمل می شود، برای ارزیابی حفره رحمی در زنان نابارور توصیه می گردد. همچنین در این مورد می توان آن را به جای هیستروسالپنگوگرافی به کار برد.
    کلیدواژگان: ناباروری، هیستروسالپنگوگرافی، هیستروسونوگرافی، هیستروسکوپی، ناهنجاریهای داخل رحمی
  • صفحه 36
    هیپرپرولاکتینمی از دلایل شایع آمنوره و ناباروری می باشد. استفاده از بروموکریپتین واژینال در این بیماران موثر بوده و عوارض مصرف خوراکی را نشان نمی دهد. با توجه به محدودیت مطالعات موجود در این زمینه و احتمال اثر موضعی بروموکریپتین روی عملکرد اسپرم، در این آزمون بالینی و مقطعی، تعداد اسپرم متحرک، مندرج در نتایج PCT پس از مصرف بروموکریپتین واژینال در گروه مطالعه (11نفر)، با نتایج PCT پس از مصرف بروموکریپتین خوراکی در گروه کنترل (15 نفر)، پس از برقراری سیکلهای قاعدگی مرتب و اطمینان از تخمک گذاری، بررسی و مقایسه شد. 26 نفر از خانمهای مبتلا به هیپرپرولاکتینمی مراجعه کننده به درمانگاه با شکایت گالاکتوره، اختلال قاعدگی و ناباروری در طول 6 ماه انتخاب و پس از حذف عوامل مخدوش کننده به طور تصادفی در دو گروه تقسیم شدند. مدت زمان لازم برای کاهش واضح پرولاکتین و برقراری سیکلهای اوولاتوری در دو گروه بررسی و پس از برقراری سیکلهای اوولاتوری،PCT در روزهای 14-13 سیکل و در حضور موکوس سرویکس مناسب، 12-8 ساعت پس ازنزدیکی انجام گردید. نتایج در دو گروه با استفاده از تستMann-Whitney U مقایسه و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. میانگین زمان لازم برای برقراری سیکلهای اوولاتوری در گروه مورد مطالعه، 5/5 هفته و در گروه کنترل، 8/5 هفته بود که از نظر آماری تفاوت آماری معنی دار را نشان نداد (P>0.05). در گروه مورد مطالعه، پس از مصرف روزانه 2.5 mgبروموکریپتین واژینال بین 11 تا (15.3±2.7) 20 اسپرم متحرک در هر HPF در PCT مشاهده شد. همچنین در گروه کنترل بررسی نتایج PCT پس از مصرف روزانه 2.5-5 mg بروموکریپتین خوراکی، بین 10 تا (14.2±2.8) 2.8 اسپرم متحرک در هر HPF مشاهده گردید. در مقایسه آماری گروه مطالعه با گروه کنترل تفاوت معنی داری از نظر تعداد اسپرم متحرک و تحرک اسپرم در دو گروه مشاهده نگردید (P>0.05). مطالعه حاضر این فرضیه را پیشنهاد می کند که استفاده از بروموکریپتین واژینال، روی بقا و تعداد اسپرم متحرک و نتایجPCT اثر محسوسی نداشته و می تواند در موارد هیپرپرولاکتینمی و ناباروری، بدون اختلال در عملکرد اسپرم و باروری بکار برده شود. به نظر می رسد انجام مطالعات وسیع تری برای اثبات این فرضیه و نهایتا اثر استفاده از بروموکریپتین واژینال روی نتایج حاملگی در دو گروه ضروری است.
    کلیدواژگان: هیپرپرولاکتینمی، بروموکریپتین، آزمون پس از نزدیکی، اسپرم متحرک و سیکلهای اوولاتوری
  • صفحه 42
    درد زایمان یکی از شدیدترین دردهایی است که زنان تجربه می کنند. درد شدید پایدار باعث ایجاد استرس می شود، که اثرات مضری بر مادر، جنین و نوزاد دارد. بدیهی است که این درد باید تسکین یابد. با توجه به اثرات سوءدرد، این مطالعه به منظور تاثیر ماساژ بر میزان درد و اضطراب در طول دوره زایمان انجام شد. این مطالعه تجربی در نیمه دوم سال 1380 بر روی 60 زن حامله نخست زا که به صورت تصادفی آسان انتخاب شده بودند و انتظار می رفت زایمان طبیعی داشته باشند، در بیمارستان آیت الله کاشانی شهر جیرفت انجام شد. نمونه ها به دو گروه آزمون (n=30) و کنترل (n=30) تقسیم شدند. برای گروه آزمون از ماساژ استفاده شد. از مقیاس پاسخ بیمار به شدت درد(PBI) برای سنجش میزان درد و از مقیاس بصری عددی (VASA) برای سنجش اضطراب استفاده گردید. شدت درد و اضطراب در بین دو گروه در فاز نهفته (باز شدن گردن رحم 4-3 سانتی متر)، فاز فعال (باز شدن گردن رحم7- 5 سانتی متر) و فاز زایمانی (باز شدن گردن رحم10- 8 سانتی متر) مقایسه شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که با پیشرفت زایمان، میزان درد و اضطراب افزایش می یابد. آزمون آماری تی زوج نشان داد که در گروه آزمون میزان درد در این سه فاز زایمانی بطور معنی داری پایین تر است (فاز اول p=0.0، فاز دوم P=0.002 و در فاز سوم (P=0.00 و اضطراب بین دو گروه فقط در فاز نهفته اختلاف معنی دار داشت (n=26) %78. (P=0.04) از افراد گروه آزمون بیان نمودند که ماساژ موثر بوده، در طول زایمان درد را برطرف و حمایت روانی ایجاد می کند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که ماساژ یک مداخله پرستاری موثر و ارزان است که می تواند باعث کاهش درد و اضطراب در طول زایمان شود و مداخله پرستاران در انجام دادن ماساژ می تواند بر تجربه زایمانی تاثیر مثبتی داشته باشد. پیشنهاد می شود از ماساژ در طی دوره زایمان به عنوان یک کاهنده درد و اضطراب استفاده شود.
    کلیدواژگان: ماساژ، درد زایمان، اضطراب، مداخله پرستاری و تولد بچه
  • صفحه 47
    به دلیل اهمیت حضور مهاجرین افغانی و چگونگی روش زندگی آنان، پژوهش حاضر آگاهی، نگرش و رفتار زنان افغانی ساکن زاهدان را در زمینه برنامه های تنظیم خانواده مورد بررسی قرار داد. بدین منظور از یک نمونه 397 نفری از زنان متاهل افغانی در منازل مسکونی شان مصاحبه بعمل آمد. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آزمونهای آماری Chi-square، t-student وKruskal-Wallis با استفاده از SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش پایین بودن سن اولین ازدواج و بارداری و بالابودن میزان باروری و بیسوادی را در جمعیت مورد مطالعه نشان داد. بیشترین آگاهی در زنان مهاجر افغانی در مورد استفاده از کنتراسپتیوهای خوراکی وجود داشت و شایعترین وسایل مورد استفاده آنها قرص های خوراکی و آمپول بود. 6/48 درصد از هیچ روشی استفاده نمی کردند، که تمایل به داشتن فرزند بیشتر، حامله بودن یا مخالفت شوهر را به عنوان مهمترین دلایل بیان نمودند. 4/20 درصد تا کنون دچار حاملگی ناخواسته شده بودند که عدم استفاده صحیح به عنوان شایع ترین علت ذکر شد. 8/51 درصد با لزوم داشتن فرزند پسر در خانواده و 3/57 درصد با این نگرش که دختر هر چه زودتر به خانه بخت برود موافق بودند. آگاهی، نگرش و رفتار این زنان با متغیرهای سواد، سواد همسر، قومیت و مذهب آنها ارتباط معنی داری نشان داد (p<0.001). سیستم بهداشتی ایران خدمات مشابه با ایرانیان به مهاجرین افغانی ارایه می نماید که لازم است ضمن تداوم آن نسبت به ارایه آموزشهای موثر بر اساس نیازهای در حال تغییر تلاش شود.
    کلیدواژگان: آگاهی، نگرش، رفتار، تنظیم خانوده، زنان، مهاجرین افغانی، زاهدان
  • صفحه 55
    امروزه مباحث بیوتکنولوژی از مباحث مهم حوزه اخلاق کاربردی است که توجه فیلسوفان اخلاق را به خود جلب کرده است. این موضوعات از یک سو پیوند با نظریات اخلاقی دارد، از سوی دیگر بخش هنجارهای اخلاقی را با مباحث حوزه بیوتکنولوژی درگیر نموده است. مسائلی چون: مراقبت های بهداشتی، تولید مثل و تکنیکهای جدید مربوط به آن، مرگ و زندگی، خودکشی، سقط جنین، پیوند اعضاء، دست آوردهای علم ژنتیک، کنترل جمعیت و رفتار با حیوانات نمونه هایی از مسایل این حوزه از اخلاق کاربردی است. پاسخ به مسایل حوزه بیوتکنولوژی با توجه به حساسیت های خاص آن افزون بر معیارهای هفت گانه کارآیی، معیار دیگری را می طلبد که نگارنده آن را قدرت الزام درونی نامیده است. این مقاله، نخست به بررسی اجمالی نظریه های مهم اخلاقی مانند: اخلاق سود انگار، اخلاق کانتی و اخلاق فضیلت مدار می پردازد، آن گاه ضمن اشاره به رویکرد مذهبی در این حوزه، به بیان پیامدهای پایبندی به هر یک از این نظریه ها در حوزه مباحث بیوتکنولوژی می پردازد. سپس با الهام از اصول راهنما در این حوزه، دو مساله محوری حوزه بیوتکنولوژی مطرح می شود؛ مساله نخست بررسی اخلاقی بودن یا غیر اخلاقی بودن تصرف های زیست شناختی در سه حوزه گیاهی، حیوانی و انسانی است؛ و مساله دوم تعیین تکلیف مالکیت حاصل از دست آوردهای حوزه بیوتکنولوژی است. در پایان توجه به «پژوهشگر» و «موضوع پژوهش» به عنوان دغدغه های اخلاقی در مطالعات بیوتکنولوژیک مطرح می شود.
    کلیدواژگان: اخلاق زیستی، اصول اخلاقی، تئوری اخلاق مبتنی بر فرمان الهی، تئوری اخلاق کانتی، اخلاق سودانگر، اخلاق فضیلت مدار
  • صفحه 74
    حدود چهل سال پیش، گافمن (1963) در کتاب خود، به موضوع استیگما به عنوان شرایط آزار دهنده توجه کرد که باعث رنج بعضی از افراد در زندگی آنها می شود. او استیگما را به عنوان علامت بدنی توصیف کرد که نشان از چیزی غیرمعمول دارد و همچنین به عنوان وضعیت بد اخلاقی (ارزشی) و یا اجتماعی دانست که فرد دارای استیگما با آن مواجه است. این لغت به جای توجه به وضعیت بدنی خاص بیشتر به انگشت نما بودن اشاره دارد و طیفی وسیع از خصوصیاتی را شامل می شود که یک شخص بر اساس آنها ممکن است ناجور و خارج از هنجار نشان داده شود. مردان و زنان نابارور به خاطر عدم توانایی در داشتن فرزند حاصل از باروری خود با نوعی حالت استیگما مواجه هستند. در این مقاله عوامل ایجادکننده استیگما برای اشخاص نابارور به تفصیل توضیح داده شده است. مشاهدات بالینی نشان می دهد که تحریفات شناختی دارای تاثیر غیرقابل انکاری در ایجاد شرایط استیگما برای ناباروری می‎باشند. همچنین در این مقاله نقش اصلاحات شناختی در کاهش استیگما برای افراد نابارور توضیح داده شده است. یک مورد بالینی که از شرایط استیگما در رنج بود، بهمراه تکنیک های شناختی - رفتاری برای درمان وی تشریح شده و همچنین چند روش برای توقف فشارهای اجتماعی بر روی افراد نابارور توصیه شده است.
    کلیدواژگان: استیگما، ناباروری، سازگاری های روانی اجتماعی، تحریفات شناختی، شناخت درمانی و جرات آموزی
  • چکیده انگلیسی مقالات
    صفحه 88