فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی بابل - سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 58، دی 1389)

مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل
سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 58، دی 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/10/11
  • تعداد عناوین: 12
|
  • مهرداد کاشی فرد، ابراهیم علیجانپور، محمد حسینیان صفحه 7
    سابقه و هدف
    هالوتان شایعترین داروی بیهوشی استنشاقی مورد استفاده در دنیا می باشد. به تازگی تمایل به استفاده از دارو های بیهوشی تزریقی نظیر پروپوفول افزایش یافته است. این مطالعه به منظور مقایسه اثر این دو داروی بیهوشی بر روی تستهای کبدی بعد از بیهوشی عمومی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 58 بیمار 69-14 ساله کلاس یک دسته بندی انجمن متخصصان بیهوشی آمریکا که فاقد بیماری اولیه کبدی، قلبی و کلیوی بودند و جهت عمل جراحی الکتیو (جراحی گوش و حلق بینی، چشم، ارتوپدی، جراحی عمومی و اورولوژی) بستری شده بودند، انجام گردید. بیماران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. 30 نفر در گروه پروپوفول و 28 نفر در گروه هالوتان قرار گرفتند. در هر دو گروه براساس وزن بیمار از داروهای مسکن جهت آماده سازی استفاده و القاء بیهوشی نیز انجام شد. برای گروه پروپوفول از تزریق وریدی و مداوم پروپوفول و در گروه دیگر از هالوتان 1-5/0 درصد به صورت استنشاقی استفاده گردید. از تمام بیماران سه نمونه خون بطور جداگانه قبل از بیهوشی، 24 ساعت و 7 روز بعد از آن گرفته شد و از لحاظ میزان AST و ALT و ALP و بیلی روبین توتال و مستقیم مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    مدت زمان بیهوشی در گروه پروپوفول 7/14±91 دقیقه و در گروه هالوتان 17±2/93 دقیقه بود که از نظر آماری مدت زمان بیهوشی در دو گروه معنی دار نبود. سطح ALP، میزان بیلی روبین توتال و مستقیم پس از 7 روز از بیهوشی تفاوت معنی داری در دو گروه نداشت ولی میزان ای اس تی (008/0=p) و ای آی تی (003/0=p). به طور معنی داری در گروه هالوتان بیشتر از پروپوفول بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که پروپوفول در مقایسه با هالوتان اثر کمتری بر افزایش سطح آنزیم های کبدی دارد. لذا می توان در تجویز داروهای بیهوشی این مورد را مدنظر داشت.
    کلیدواژگان: هالوتان، پروپوفول، آنزیم های کبدی، بیهوشی عمومی
  • محمدرضا حیدری، محمودرضا حیدری، بیژن نقیبی، محمدرضا میرشمسی، جلال وفازاده، محمد حیدری، شهریار دبیری، میترا عباسی فرد صفحه 14
    سابقه و هدف
    در طب سنتی ایران از قرص کمر برای تسکین درد استفاده می شود. در مطالعات قبلی اثر ضد دردی قابل توجهی از عصاره متانولی قرص کمر مشاهده شد، با توجه به عوارض کبدی و کلیوی داروهای ضد درد موجود، در این مطالعه سمیت احتمالی تجویز خوراکی عصاره متانولی قرص کمر بر کبد و کلیه مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی بر روی 30 سر رت نر در محدوده وزنی 190 تا 270 گرم که به 5 گروه 6 تایی تقسیم شدند، انجام گردید. 30 سه گروه 6 تایی عصاره متانولی قرص کمر با دوزهای 200، 400 و 800mg/kg هر 24 ساعت یکبار، بمدت 7 روز، تجویز گردید. یک گروه کنترل با نرمال سالین به میزان 5ml/kg و یک گروه هم بدون هر نوع درمان تحت بررسی قرار گرفتند. در پایان روز هفتم، ادرار، خون و نمونه های کبد و کلیه حیوانات جمع آوری گردید. سپس آنزیمهای کبدی موجود در سرم شامل: (ALT)، (AST)، (ALP) و کراتینین و (BUN) و همچنین فعالیت آنزیمهای موجود در ادرار: (GGT) و (LDH) و تغییرات وزن کلیه چپ حیوانات بررسی و مطالعات هیستوپاتولوژی بافت کبد و کلیه حیوانات صورت گرفت.
    یافته ها
    از نظر آزمون های عملکرد کلیه تغییر معنی داری بین گروه های تحت درمان در مقادیر BUN و کراتینین سرم مشاهده نشد و بررسی هیستوپاتولوژی نمایانگر سالم بودن لوله های ادراری کلیه بود، فقط در مورد دوز 800mg/kg مختصری نکروز لوله های ادراری مشاهده گردید. از نظر آزمون های عملکرد کبد، میزان آنزیم AST در گروه های درمان شده با دوزهای 400mg/kg و 800mg/kg افزایش معنی داری داشته است (P<0.05). میزان ALTدر درمان با دوزهای مختلف عصاره کاهش یافت، که این کاهش در 400mg/kg معنی دار می باشد (P<0.01). میزان ALP در گروه آزمایشی با دوز 200mg/kg عصاره در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری یافته است (P<0.01). در بررسی هیستوپاتولوژی کبد، لوبولهای کبدی بدون تغییر مانده اند. شواهدی دال بر سمیت کبدی با دوز بالا، یعنی800mg/kg مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج بررسی ها، نشانگر عدم وجود آثار سمیت کبدی و کلیوی در تجویز مصرف خوراکی دوزهای200 و 400mg/kg عصاره متانولی قرص کمر بوده، اما شواهدی دال بر احتمال سمیت کبدی و کلیوی در دوز بالا، 800mg/kg عصاره قرص کمر مشاهده گردید. با توجه به عدم وجود آثار سمیت کبدی و کلیوی در دوز درمانی ضد درد 200mg/kg عصاره قرص کمر، به نظر می رسد که عصاره قرص کمر، کاندیدای مناسبی به عنوان داروی ضد درد، برای تحقیقات و مطالعات بالینی بیشتر باشد.
    کلیدواژگان: قرص کمر، سمیت کبدی، سمیت کلیوی، عصاره متانولی
  • سیدمحمدحسین رضویان، الهام صفرپور، کامبیز روشنایی، محمدرضا یزدیان، نسرین حیدریه صفحه 22
    سابقه و هدف
    نانو ذرات نقره به دلیل اثرات شگرف ضد میکروبی و مصرف روزافزون در صنایع مختلف جزء پرکاربردترین ذرات نانو می باشند. این امر ضرورت بررسی سلامت استفاده از این مواد را افزایش داده است. این مطالعه به منظور بررسی اثرات زمان و دوز مصرف خوراکی این ذرات بر سطح برخی پارارمترهای بیوشیمیایی و هماتولوژیک بر روی رتهای نژاد ویستار انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بر روی 36 سر موش یک ماهه نژاد ویستار که پس از یک دوره دو هفته ای یکسان سازی در 6 گروه 6 تائی (یک گروه شاهد و 5 گروه آزمون) دسته بندی شده و برای 6 ماه محلولهای نانونقره (Nanocid L2000) تهیه شده از شرکت نانو نصب پارس را با غلظت های 95PPm و 65PPm و 35PPm و 20PPm و 5PPm از آن تهیه شدند. را به جای آب آشامیدنی مصرف کردند، انجام شد. پس از سه و شش ماه از هر گروه سه حیوان به طور تصادفی انتخاب و پارامترهای بیوشیمیائی و هموگلوبین و هماتوکریت اندازه گیری و در گروه های مختلف مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    تغییر معنی داری در سطح کلسترول و قند خون موشها به صورت وابسته به دوز و زمان مصرف مشاهده نشد. ولی تغییر فاحش قند خون در مصرف دوز 35PPm و کاهش وابسته به دوز آن پس از شش ماه مصرف همه دوزها مشاهده شد. ارزیابی سطح تری گلیسیرید خون موشها هم اثر زمان مصرف (01/0>p) پس از سه ماه و پس از شش ماه (05/0>p) و هم تاثیر دوز محلول مصرفی به صورت کاهش معنی دار (01/0>p) سطح تری گلیسیرید خون را نشان داد. در شمارش گلبولهای سفید خون کاهش وابسته به دوز در تعداد این سلولها مشاهده شد (001/0>p). در مورد دوز 35PPm باز هم بیانگر اثرات خاص این غلظت است. شمارش گلبولهای قرمز خون و اندازه گیری هموگلوبین و هماتوکریت تغییر معنی دار و محسوسی را نشان نداد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که مصرف خوراکی این ذرات به خصوص در دوزهای بالا و در بلند مدت نه تنها می تواند آسیب بافت کبدی بلکه کاهش تعداد گلبولهای سفید و سطح ایمنی حیوان را به دنبال داشته باشد.
    کلیدواژگان: ذرات نانونقره، موش های صحرائی نژاد ویستار، کلسترول، قند، تری گلیسرید، گلبول قرمز، گلبول سفید، هموگلوبین، هماتوکریت
  • زهرا کیاسالاری، محسن خلیلی*، پیام احمدی صفحه 28
    سابقه و هدف

    التهاب از جمله عوارض شایع بسیاری از بیماری هاست که موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن می شود. دو نوع اصلی التهاب حاد و مزمن وجود دارد. التهاب موجب ایجاد عفونت و تاخیر در بهبود بیماری می شود. با توجه به عدم درمان قطعی و کامل توسط داروهای شیمیایی و ترکیبات آلکالوئیدی موجود در ریشه گیاه زرشک از جمله بربرین که دارای خاصیت ضدالتهابی قوی می باشد. این مطالعه به منظور بررسی اثر ضد التهابی عصاره الکلی میوه زرشک انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه آزمایشگاهی تعداد 86 سرموش صحرائی نر نژاد NMRI در محدوده وزنی 350-300 گرم به صورت تصادفی به پنج گروه کنترل (فقط دریافت ایوانس بلو)، شاهد (ایجاد التهاب بدون درمان)، گروه های التهابی- درمان که بترتیب با دوزهای 75، 150 و 300 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن، عصاره الکلی میوه زرشک را دریافت می کردند، تقسیم شدند. هر یک از گروه ها با سه روش سنجش التهاب حاد (تزریق فرمالین به کف پا، گزیلن در گوش، و اسید استیک در داخل صفاق) و یک روش سنجش التهاب مزمن (کاشت گاز استریل در کشاله ران) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نهایتا در آزمون تکمیلی اثر ضد دردی دوز موثر عصاره میوه زرشک با استفاده از آزمون تزریق فرمالین به کف پای حیوان ارزیابی گردید.

    یافته ها

    دوزهای موثر 150 و 300mg/kg عصاره توانست جذب نوری مایع پای ملتهب را از میزان 03/0±1/0 در گروه کنترل به میزان 02/0±15/0 و 01/0±16/0 برساند (05/0>p). همچنین دوز 300mg/kg عصاره، جذب نوری مایع صفاقی را از میزان 1/0±43/1 در گروه کنترل به مقدار 09/0±7/0 تغییر داد (05/0>p). التهاب مزمن با مصرف دوزهای 150 و 300mg/kg به ترتیب 27/2±11/20 و 84/2±15/24 گردید که نسبت به گروه کنترل (14/2±4/33) کاهش معنی دار پیدا کرد (01/0>p و 05/0>p). فاز انتهایی درد مزمن توسط عصاره (300mg/kg) از میزان 18/0±79/1 در گروه کنترل به مقدار 1/0±25/1 کاهش معنی دار پیدا کرد (01/0>p).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که عصاره الکلی میوه زرشک در دوزهای متوسط و بالا قادر است التهاب حاد تزریق فرمالین و اسید استیک را بترتیب در پا و صفاق به همراه التهاب مزمن کاشت یک جسم خارجی در بدن بصورت معنی داری کاهش دهد. بعلاوه کاهش فاز انتهایی درد مزمن که هم راستای نتایج کاهش التهاب مزمن می باشد را نمی توان از نظر دور داشت.

    کلیدواژگان: التهاب، درد، میوه زرشک، موش صحرایی
  • ناهید بیژه، علیرضا عبداللهی، محسن جعفری، زهره عجم زیبد صفحه 36
    سابقه و هدف
    بیماری های قلبی عروقی که از شایع ترین عوامل مرگ و میر در جهان است، با بررسی برخی از شاخص های آنتروپومتری قابل شناسایی و پیشگیری می باشد. تاکنون رابطه شاخص های آنتروپومتری زیادی با عوامل خطرزای بیماری های قلبی عروقی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه شاخص جدید آنتروپومتری که دارای سهولت و دقت اندازه گیری بیشتری باشد، مورد ارزیابی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 179 مرد و زن سالم و غیرفعال مراجعه کننده به بخش قلب و عروق بیمارستان امام رضا (ع) در مشهد که با تشخیص متخصص قلب و عروق بیماری آنها تائید شده بود، انجام شد. مقادیر شاخص های آنتروپومتری (دور گردن، دور کمر، وزن، شاخص توده بدن و نسبت دور کمر به دور باسن) و عوامل خطرزای آتروسکلروز (لیپیدها و گلوکز) اندازه گیری شد. سپس رابطه بین شاخص های آنتروپومتری با عوامل خطرزای بیماری قلبی و عروقی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که در زنان دور گردن با VLDL،TG، TC/HDL و TG/HDL، دور کمر با گلوکز، TG و VLDL، شاخص توده بدن با TC/HDL و TG/HDL و نسبت دور کمر به دور باسن با گلوکز همبستگی مثبت و معنی داری دارد (05/0>p). در مردان دور گردن با LDL، VLDL، TG،TC، TC/HDL و TG/HDL دور کمر با LDL، LDL/HDL، VLDL، TG، TC/HDL، TC و TG/HDL همبستگی مثبت و نسبت دور کمر به دور باسن با HDL همبستگی منفی و معنی داری دارد (0.05>p).
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه دور گردن و دور کمر دقت بسیار بالاتری نسبت به سایر شاخص ها در پیشگویی خطر بیماری آتروسکلروز دارند، بنابراین می توان در زنان و مردان میانسال برای پیشگویی خطر آتروسکلروز از این شاخص های آنتروپومتری بخصوص دور گردن که ساده تر می باشد، استفاده نمود.
    کلیدواژگان: دورگردن، آتروسکلروز، عوامل خطرزا، شاخص های آنتروپومتری
  • مریم نیک پور، زهرا عابدیان، نغمه مخبر، سعید ابراهیم زاده، صغری خانی صفحه 44
    سابقه و هدف
    دوره بعد از زایمان با تغییرات مهمی در کیفیت زندگی زنان همراه می باشد. این تغییرات می تواند بر سلامت مادر و کودک موثر باشد. با توجه به اهمیت کیفیت زندگی و دوره بعد از زایمان و عوامل متفاوت موثر بر کیفیت زندگی بعد از زایمان، از جمله نوع زایمان، این مطالعه به منظور مقایسه کیفیت زندگی زنان بعد از زایمان طبیعی با سزارین در هشت هفته بعد از زایمان انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تحلیلی آینده نگر بر روی 420 خانم باردار با سن 35-16 سال، بدون سابقه مشکل طبی، روانی، مامایی، عدم تجربه رویداد استرس زای در 9 ماه گذشته و عدم اعتیاد به مواد مخدر، مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی که به روش نمونه گیری غیر احتمالی انتخاب شدند و در سه ماه آخر بارداری پرسشنامه افسردگی ادینبرگ را تکمیل نمودند، انجام شد. افراد با نمره بالاتر از 12 از مطالعه خارج شدند. از 290 نمونه باقیمانده 148 نفر در گروه زایمان طبیعی و 142 نفر در گروه زایمان سزارین در هشت هفته بعد از زایمان پیگیری شدند و کیفیت زندگی آنها با ابزار کیفیت زندگی خلاصه شده سازمان جهانی بهداشت در حیطه های جسمی، روانی، اجتماعی، محیط و کلی ارزیابی و مقایسه شد.
    یافته ها
    در هشت هفته بعد از زایمان میانگین نمره حیطه جسمی کیفیت زندگی گروه زایمان طبیعی (74/11±01/75) به طور معنی داری بالاتر از گروه زایمان با سزارین (48/10±54/70) بوده است (000/0=p). میانگین نمره حیطه روانی کیفیت زندگی گروه زایمان طبیعی (71/14±14/73) به طور معنی داری بالاتر از گروه زایمان با سزارین (71/13±23/69) بوده است (024/0=p). بین دو گروه از نظر حیطه های اجتماعی، محیط و کلی اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه که نمرات حیطه های جسمی و روانی کیفیت زندگی گروه زایمان طبیعی بهتر از سزارین بود، مشاوره مراقبین بهداشتی برای انتخاب روش صحیح زایمان، می تواند در کاهش سزارین انتخابی و در بهبود کیفیت زندگی زنان در بعد از زایمان موثر باشد.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، دوره بعد از زایمان، زایمان طبیعی، سزارین، پرسشنامه کیفیت زندگی، سازمان بهداشت جهانی
  • رقیه بای، بهنام حاجی آقایی، بیژن فروغ صفحه 51
    سابقه و هدف
    سندرم تونل کارپ یا نوروپاتی فشاری عصب مدین در مچ از اصلی ترین علل درد، کرختی و گزگز در اندام فوقانی می باشد که شیوع نسبتا بالایی نیز دارد. متداولترین درمان غیرجراحی در سندرم های خفیف تا متوسط تونل کارپ، اسپیلنتهای مچ می باشند. این مطالعه به منظور مقایسه تاثیر اسپیلنت Manu و اسپیلنت کوکاپ کوتاه در درمان بیماران مبتلا به سندرم خفیف تا متوسط تونل کارپ انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 20 دست (12 زن) مبتلا به سندرم خفیف تا متوسط تونل کارپ که بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند، انجام گردید. یک گروه اسپیلنت نگهدارنده انگشت سوم و چهارم در اکستنشن (Manu Splint) و گروه دیگر اسپیلنت کوکاپ کوتاه با زاویه طبیعی در مچ را به مدت 4 هفته در شب پوشیدند. در پایان هفته دوم و چهارم بیماران توسط پرسشنامه بوستون و فرم دیداری سنجش درد، مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. پرسشنامه شامل دو قسمت شدت علائم و عملکرد دست بوده که حداکثر نمره شدت علائم 55 و حداکثر نمره عملکرد دست 40 است. حداکثر نمره درد 100 می باشد.
    یافته ها
    در پایان 4 هفته، میانگین نمرات شدت علائم و درد در دو گروه بطور معنی داری کاهش یافته بود. عملکرد دست در پایان هفته دوم و در گروه اسپیلنت Manu بهبود معنی داری نشان داد (004/0=p). در مقایسه تاثیر دو اسپیلنت در پایان هفته چهارم، میانگین شدت علائم در گروه اسپیلنت کوکاپ 21/15±38/51- و در گروه اسپیلنت منوا، 37/15±15/31- بوده است (008/0=p). میانگین درد در گروه اسپیلنت کوکاپ 96/2±59/98- و در گروه اسپیلنت منوا 86/34±72/61- بوده است (004/0=p). تفاوت معنی داری بین دو گروه از لحاظ عملکرد دست وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که یک دوره 4 هفته ای استفاده از اسپیلنت دست یا اسپیلنت مچ سبب بهبود علائم CTS می شود. در درمان ارتزی سندرم تونل کارپ موقعیت مچ مهمتر از موقعیت انگشتان است.
    کلیدواژگان: سندرم تونل کارپ، اسپیلنت کوکاپ، اسپیلنت Manu
  • یدالله زاهدپاشا، موسی احمدپور، صدرالدین مهدی پور، مهرانگیز بالغی صفحه 58
    سابقه و هدف
    ناشنوایی یکی از عوارض جدی نوزادان درمان شده در بخش مراقبت ویژه می باشد. این مطالعه به منظور غربالگری اختلال شنوایی نوزادان درمان شده در بخش های سطح 3 و 2 بیمارستان کودکان امیرکلا انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی به مدت 20 ماه بر روی نوزادان بستری شده در بخش نوزادان در سطح 3 و 2 نوزادان بیمارستان کودکان امیرکلا انجام شد. همه نوزادان قبل از ترخیص توسط گسیل صوتی (OAE) مورد آزمایش قرار گرفتند و آنهائیکه عدم پاسخ دو طرفه (REFR) داشتند، 15 روز بعد و عدم پاسخ یک طرفه 3 ماه بعد توسط ABR مورد آزمایش مجددا قرار گرفتند. پس از تعیین شدت شنوایی نوزادانی که مبتلا به اختلال شنوایی دو طرفه شدید و عمیق بودند از ماه سوم توسط سمعک مورد توانبخشی تحت درمان قرار گرفتند و مجددا در ماه نهم توسط ABR تست شدند در صورت عدم پاسخ مناسب پس از یکسالگی جهت پیوند حلزون به مراکز مربوطه ارجاع گردیدند.
    یافته ها
    در مرحله اول از 363 نوزاد، 311 نفر (70/85%) از تست OAE گذر (PASS) و 52 نفر (33/14%) ارجاع گردیدند (95/17-70/10، %95 CI) از 52 مورد ارجاع شده جهت تعیین شدت اختلال شنوایی توسط ABR فقط 15 نوزاد 13/4% (19/6-108: 95%:CI) مبتلا به اختلال شنوایی متوسط، شدید و عمیق بودند که از این تعداد 3 نوزاد مبتلا به اختلال دو طرفه عمیق و 5 نوزاد مبتلا به اختلال شنوایی دو طرفه شدید بودند. در کل 2/2% (73/3-69/0: 95%: CI) نیاز به توانبخشی داشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع اختلال شنوایی عمیق و شدید در نوزادان درمان شده در بخش نوزادان تا زمانیکه غربالگری کل موالید در کشور انجام نگردد. لازم است حداقل همه نوزادان درمان شده در بخش نوزادان از نظر شنوایی مورد غربالگری و پیگیری و اقدام قرار گیرند.
    کلیدواژگان: غربالگری شنوایی، نوزادان، بخش مراقبت ویژه نوزادان
  • سمیه عباسی، محمدرضا هادیان*، مهدی عبدالوهاب، محمود جلیلی، شهره جلایی صفحه 64
    سابقه و هدف

    ناتوانایی های جسمی از شایع ترین عوارض سکته مغزی در بزرگسالان است، عده زیادی از این افراد از مشکلات حرکتی اندام فوقانی رنج می برند. با توجه به این که برای داشتن برنامه درمانی مفید توانبخشی، دانستن عوامل مرتبط در ایجاد عملکرد ضروری است، این مطالعه به منظور بررسی ارتباط قدرت Pinch و Grip با زبردستی در افراد سکته مغزی انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 34 بیمار همی پلژی بزرگسال پس از تایید روش های ارزیابی توسط کمیته اخلاق دانشگاه انجام شد. پس از کسب رضایت و آشنایی فرد با نحوه انجام آزمون، قدرت Pinch و Grip توسط دینامومتر بر حسب کیلوگرم و میزان زبردستی توسط آزمون مینوسوتا بر حسب تعداد در ثانیه ارزیابی و ثبت گردید. سپس عوامل ذکر شده مورد بررسی قرار گرفتند.

    یافته ها

    دامنه سنی افراد همی پلژی شرکت کننده در مطالعه 70-50 سال با میانگین 2/7±41/62 سال بود، میانگین مدت زمان گذشته از ضایعه 4/10±3/22 ماه و همه افراد شرکت کننده راست برتر بودند. ارتباط معنی داری بین میزان زبردستی با میزان قدرت Grip (صفر= p) و همچنین ارتباط معنی داری بین میزان زبردستی و قدرت Pinch (هشت هزارم=p) وجود داشت. در حالیکه ارتباط سن بیمار و مدت زمان گذشته از سکته با زبردستی معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که در افراد همی پلژی بزرگسال قدرتPinch و قدرت Grip با زبردستی ارتباط تنگاتنگی دارد که با اختلال این دو عامل در جریان سکته مغزی، زبردستی نیز تحت تاثیر جدی قرار می گیرد.

    کلیدواژگان: قدرت Pinch، قدرت Grip، زبردستی، همی پلژی، بیماران همی پلژی
  • محمد سالکی، سید حسن عابدی، مجید شربتداران صفحه 70
    سابقه و هدف
    کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز شایع ترین نقص آنزیمی در انسان می باشد. کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز در کشور ما بویژه در شمال ایران شیوع بالایی دارد. با توجه به این که بروز فاویسم همچنان در بزرگسالان این منطقه، یکی از علل بستری این بیماران است، این مطالعه به منظور بررسی تظاهرات بالینی و علائم آزمایشگاهی بزرگسالان مبتلا به فاویسم در بابل (شمال ایران) انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه ی مقطعی بر روی 50 بیمار بزرگسال مبتلا به فاویسم که به علت آنمی همولیتیک حاد طی سال های 87-1385 در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل بستری شده بودند، انجام گردید. اطلاعات دموگرافیک، علائم بالینی و آزمایشگاهی، علت بروز حمله همولیز و لزوم تزریق خون در هر بیمار در پرسشنامه ای ثبت گردید. سپس داده ها مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    تمامی بیماران تماس با باقلا را ذکر نمودند. 26 نفر (52%) مرد و 24 نفر (48%) زن بودند. 20 نفر (40%) دارای سابقه قبلی حملات و 30 نفر (60%) بدون سابقه قبلی حملات (موارد بروز جدید) بودند. ادرار به رنگ چای در 45 نفر (90%)، سردرد در 34 نفر (68%)، تهوع در 28 نفر (56%)، درد شکم در 23 نفر (46%)، استفراغ در 20 نفر (40%) و تب در 8 نفر (16%) دیده شد. اسکلرا در تمامی بیماران ایکتریک بود. ارگانومگالی در هیچیک از بیماران دیده نشد. بیلیروبینوری در 9 نفر (18%) و هموگلوبینوری در 16 نفر (32%) وجود داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این مطالعه مبنی بر بروز موارد جدید فاویسم در بالغین در 60% موارد و عدم وجود اختلاف در توزیع جنسی، بررسی علت همولیز ناشی از باقلا در بالغین و ارتباط آن با کمبود کمبود گلوکز -6- فسفات دهیدروژناز (G6PD) خصوصا در منطقه شمال ایران ضروری بنظر می رسد. ضمنا در برخورد با هر بیمار مبتلا به زردی و یا آنمی همولیتیک حاد در بالغین احتمال حمله فاویسم را حتی در زنان باید در نظر داشت.
    کلیدواژگان: فاویسم، کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز، همولیز
  • رقیه نظری، علی بیژنی، فاطمه حاجی حسینی، زهرا بهشتی، سید حمیدشریف نیا، حمید حجتی صفحه 76
    سابقه و هدف
    حوادث ناشی از تصادف با وسایط نقلیه، یکی از مهمترین علل مرگ و میر در جهان و اولین علت مرگ در ایران است. با وجود پر تردد و پر حادثه بودن جاده هراز و مسیرهای منتهی به شهر آمل، اطلاعات جامعی در خصوص عوامل موثر در ایجاد حوادث ترافیکی و عوامل مرتبط با شدت آن در دسترس نیست. لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان مرگ و میر و شدت صدمات ناشی از حوادث ترافیکی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان 17 شهریور آمل انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 1397 نفر از آسیب دیدگان حوادث ترافیکی که در سال 1386 به بیمارستان 17 شهریور آمل مراجعه نمودند، انجام شد. اطلاعات مربوط به مشخصات آسیب دیده و چگونگی، مکان و زمان تصادف در چک لیستی ثبت گردید. شدت صدمات وارد به بیمار (ISS) با توجه به نظر پزشک معالج از 6-1 رتبه بندی شد و سپس مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    از 1397 نفر، تعداد 995 نفر (2/71%) مرد بودند و 633 نفر (2/45%) در رده سنی 30-15سال قرار داشتند. تعداد فوت شدگان 125 نفر (9/8%) بود که علت مرگ 72 نفر (6/57%) ضربه به سر گزارش شده است. تعداد آسیب دیدگان در جاده های بین شهری 476 نفر (2/34%) و شدت آسیب در آنان 21/10±85/7 و بیشتر از سایر راه ها بوده است (05/0>p). بیشتر آسیب دیدگان سرنشین اتومبیل بودند (3/52%=731نفر) و میانگین شدت آسیب در دوچرخه سواران (05/11±26/9) و بیشتر از عابران پیاده، سر نشینان اتومبیل و موتورسواران بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه حاکی از دخیل بودن عوامل مختلف از جمله نوع و مکان تصادف در ایجاد صدمات ترافیکی، مورتالیتی و نیز شدت صدمات ناشی از آن است. لذا شناسایی بومی این عوامل، راهنمای مناسبی برای مسئولین سلامت برنامه ریزی دقیق و موثر در جهت ارتقاء سلامت جامعه خواهد بود.
    کلیدواژگان: صدمات ترافیکی، شدت آسیب، تصادف
  • بابک عموییان، علی اکبر مقدم نیا، بردیا ودیعتی، جواد مهرانی صفحه 82
    سابقه و هدف
    بیماری پریودنتال یک بیماری با عامل عفونی است، در درمان آن استفاده از آنتی بیوتیکها به همراه جرم گیری و تسطیح سطح ریشه، به عنوان درمان کمکی مطرح می باشد. با توجه به معایب آنتی بیوتیکهای سیستمیک از قبیل مقاومت، نوسانات غلظتی، نیاز به همکاری و عوارض جانبی، سیستم های حمل موضعی دارو به شکل محلولهای شستشو و یا در اشکال آزاد کننده دارویی، جایگزین مناسبی به نظر می رسند زیرا بیماری پریودنتال اغلب به چند دندان محدود می شود. سیستم حمل موضعی دارو شامل یک منبع داروئی و یک جزء محدود کننده است که سرعت آزاد سازی دارو را کنترل می کند. هدف از این کار حفظ غلظت موثری از عامل درمانی در ناحیه عمل برای مدتی طولانی علی رغم پاکسازی آن از طریق مایع شیار لثه ای می باشد. یافته های کنونی از کاربرد سیستم های حمل موضعی دارو در پاکت پریودنتال جهت بهبود سلامت پریودنتال حمایت می کنند. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که کاربرد کمکی سیستم های حمل موضعی دارو ممکن است پاسخی سودمند اما محدودی را به دنبال داشته باشد.
    کلیدواژگان: پریودنتیت مزمن، سیستم های حمل موضعی دارو، آنتی بیوتیک، آنتی سپتیک
|
  • Heidari Mr, Heidari Mr, Naghibi B., Mirshamsi Mr, Vafazadeh J., Heidari M., Dabiri S., Abbasifard M Page 14
    Background And Objective
    In Iranian traditional medicine, the core of the fruit of Anacardium occidentale (A.O) was used for relief of pain. Significant analgesic effect of A.O methanolic extract was reported previously. By considering the hepato-renal adverse effects of common analgesic drugs, therefore the hepatorenal toxicity of percolated extract of A.O were investigated in this study.
    Methods
    In this experimental study, 30 male rats between 190-270 g weight (five groups of six male rats in each group) were used. The extract was administered orally to three groups of 6 male rats with doses of 200, 400 and 800mg/kg every 24 hours for 7 days. Normal saline was administered 5ml/kg, in control group. One other control group was used without any treatment (Sham). At the end of 7th day, urine, blood and tissue specimen were collected for analysis. In second phase of the experiment, the blood enzymes including; Alanin transpherase (ALT), Aspartate transpherase (AST), Alkalin phosphatase (ALP), and the serum creatinin (Cr), and the Blood Urea Nitrogen (BUN) and urinary enzymes activity including; gama-glutamil transpherase (GGT), and lactate dehydrogenase (LDH), changes in the left kidney weight were determined. In third phase of the experiment, histopatological study in kidney and liver were evaluated.
    Findings
    Renal function tests showed, there were no significant differences in BUN and creatinin levels of the control and extract treated groups, and histopathological studies showed no changes in tubules of kidneys, but there was little changes at doses of 800mg/kg. There were significant increases in AST levels at doses of 400 and 800mg/kg (p<0.05) but there was a significant decrease in ALT levels only at doses of 400mg/kg (p<0.01). There was a significant decrease in ALP levels in 200mg/kg group in comparison to Sham groups (p<0.01). The histopathologic studies of liver showed evidence of hepatotoxicity with high dose of 800mg/kg.
    Conclusion
    The results showed no hepatorenal toxicity after oral administration of 200 and 400mg/kg methanolic extract of (A.O). But there were some evidences for hepatorenal toxicity with higher doses of extract, 800mg/kg (A.O). Since therapeutic analgesic dose (200 mg/kg) of A.O did not induce any hepatorenal toxicity, therefore it seems that the A.O is a suitable plant for further investigation for introducing as analgesic drug for clinical use.
  • Razavian Mh, Safarpour E., Roshanai K., Yazdian Mr, Heidarieh N Page 22
    Background And Objective
    Nano particles because of the marvelous anti–microbe effects and increasing consumption in different industries are part of the most usable of these particles which this has increased the necessity of the study on the safety of using these materials. The aim of this study was to examine the effects of time and consumption dose of these particles on the some biochemical and blood parameters of rats of wistar race.
    Methods
    Thirty six Wistar race rats after 4 week similarization period divided to 6 groups of 6 rats (one control and five tests). Nanosilver (nanocid L2000) solution was purchased from NanoNasb-e-Pars Co and 95PPm, 65PPm, 35PPm, 20PPm and 5PPm concentrations were prepared. Then above solutions were used as water for 6 months. Three rats of each group were randomly selected after 3 and 6 months and biochemical parameters, Hb and HCT was measured and compared in different groups.
    Findings
    There are no significant changes in the rat's blood cholesterol and sugar in the form of dose/time dependent manner in spite the fact that increasing the blood sugar level in all doses specially 35PPm after six months was considerable. The blood triglyceride level showed significantly decrease both in synchronic (p<0.01 after 3 months and p<0.05 after 6 months) and dose dependent (decreasing with p<0.01) manner. Lowering of triglyceride in 35PPm was considerable again. Counting the white blood cells shows dose dependent decreasing in number of these cells (p<0.001). No tangible change was seen on counting of red blood cells and measuring Hb and HCT parameters.
    Conclusion
    The results of this study showed that oral consumption of nanosilver particles especially in high doses and long terms causes not only damage to the liver but also decrease the number of white blood cells (WBCs) and immunity level of the organism.
  • Kiasalari Z., Khalili M., Ahmadi P Page 28
    Background And Objective

    Inflammation is a side effect of many diseases that could yield immune system disability. The recognized acute and chronic inflammations are the main factors for permanence of infection and long lasting in recovery of disease. Regarding to incomplete treatment of inflammation by using chemical drugs and alkaloid compounds of barberry (berberis vulgaris) root bark such as Berberine that have strong anti-inflammatory property, in the present study, the anti-inflammatory effect of alcoholic extract of berberis vulgaris fruit using experimental methods is examined.

    Methods

    In this research as an experimental study, 86 male NMRI rats weighting 300-350 gr were chosen at random, and were divided into five groups: 1-control (only Evans blue), 2-sham (inflamed without treatment) 3, 4 and 5- treatment groups which received the alcoholic extract of barberry at doses of 75, 150 and 300 mg/kg intraperitoneally. Each of groups was subjected to three methods in order to measure the acute inflammation (formalin injection to paw, xylane to ear and intraperitoneally received acetic acid), and one group was examined with chronic inflammation (implantation of cotton in groin border of rats). Finally in a complementary assessment, the analgesic effect of the most effective dose of extract was evaluated using formalin test.

    Findings

    Effective doses of 150 and 300 mg/kg of berberis vulgaris fruit extract could change significantly the light absorption of inflamed foot, from 0.1±0.03 in control group to 0.15±0.02 and 0.16±0.01 respectively (p<0.05). In addition, 300 mg/kg dose of extract, increased the light absorption of peritoneal fluid significantly from 1.43±0.1 in control group relative to 0.7±0.09 in experimental group (p<0.05). Chronic inflammation has decreased significantly from 33.4±2.14 in control group relative to experimental groups (20.11±2.27 and 24.15±2.84, respectively) (p<0.01, p<0.05). Finally, the late phase of chronic pain has decreased significantly by dose of 300 mg/kg from 1.79± 0.18 (control) to 1.25± 0.1 (p<0.01).

    Conclusion

    Our result shows that alcoholic extract of barberry in medium and maximum doses is able to decrease the formalin and acetic acid injection-induced inflammation in foot and peritoneum significantly and also can decrease an external body-induced chronic inflammation as well. In addition, the reduction of late phase of chronic pain in parallel with chronic inflammation suppression is considerable.

  • Bizheh N., Abdollahi Ar, Jaafari M., Ajam Zibad Z Page 36
    Background And Objective
    Cardiovascular diseases that are the most common causes of mortality worldwide can be recognized and prevented through measurement of some anthropometric indices. Relationship of many anthropometric indices with cardiovascular diseases risk factors has been well documented. The aim of this study was to introduce a novel anthropometric index that can be used more easily and accurately.
    Methods
    This cross sectional study was performed on 179 healthy and inactive men and women selected from individuals referring to cardiovascular department of Imam Reza hospital of Mashhad for normal heart checkup under supervision of a cardiovascular surgeon. Their anthropometric indices (neck circumference, waist circumference, weight, body mass index, waist to hip ratio) and atherosclerosis risk factors (lipids and glucose) was determined. Then the relationship between anthropometric indices and atherosclerosis risk factors was determined.
    Findings
    Results showed positive and significant correlation between neck circumference with TC/HDL, TG, TG/HDL and VLDL, waist circumference with glucose, TG and VLDL, body mass index with TC/HDL and TG/HDL and waist to hip ratio with glucose (p<0.05). In men neck circumference with LDL, VLDL, TG, TC/HDL, TC and TG/HDL and waist circumference with LDL, LDL/HDL, TC, TC/HDL, TG, TG/HDL and VLDL had positive and significant correlation and waist to hip ratio had negative and significant correlation with HDL (p<0.05).
    Conclusion
    According to the results of this study, neck and waist circumference had more precision in predicting of atherosclerosis risk than other indices, thus we can use these indices especially neck circumference that is simpler for determination of atherosclerosis risk in middle aged women and men.
  • Nikpour M., Abedian Z., Mokhber N., Ebrahimzadeh S., Khani S Page 44
    Background And Objective
    The postpartum period is associated with great changes in women's quality of life. These changes can influence mother-baby health. Regarding the importance of quality of life and postpartum, and effective factors on postnatal quality of life including the mode of delivery, this study was conducted to compare quality of life in women after vaginal delivery and cesarean section at 8 weeks postpartum.
    Methods
    In this prospective analytic study 420 pregnant women aged 16-35 years who referred to health center without history of general medical conditions, psychological and pregnancy problems, drug intake, and without experiencing stress at 9 past months were recruited using nonprobability sampling. Subjects completed Edinburgh Postnatal Depression Scale (EPDS) during the third trimester pregnancy and subjects with EPDS score>12 were excluded from the study. From 290, 148 in normal vaginal delivery group and 142 in cesarean section group were followed up at 8 week postpartum. Quality of life in physical, psychological, social, environmental and overall domains was assessed and compared using WHOQOL BREF questionnaire.
    Findings
    At 8 weeks postpartum in NVD group the mean score of quality of life was 75.01±11.74 for physical domain that was significantly higher than the mean score of QOL for physical domain in C/S group (70.54±10.48) (p=0.000). In NVD group the mean score of quality of life was 73.14±14.71 for psychological domain that was significantly higher than the mean score of QOL for psychological domain in C/S group (69.23±13.71) (p=0.024). There was no statistically significant difference between two groups in social, environmental and Overall domains.
    Conclusion
    According to the results of this study, the score of quality of life in NVD group was better than C/S group on physical and psychological domains; health care provider for correct choice of mode of delivery can be effective in reducing elective cesarean and improving quality of life after delivery.
  • Zahedpasha Y., Ahmadpour M., Mehdipour S., Baleghi M Page 58
    Background And Objective
    Hearing loss is one of the most important morbidities in high risk neonates admitted to NICU and special care nursing. This study was carried out to screen and follow up for hearing impairment in neonates who treated and discharged from NICU and newborn services (level II and III) in Amirkola children hospital, Babol, Iran
    Methods
    All neonates admitted to the division of neonatology (level II and III), Amirkola children hospital, Babol, Iran included in this study between September 2006 and July 2008. At first stage all neonates before discharge were screened with portable Otoacoustic Emission (OAE) based on this examination. The results were divided in two groups: PASS and REFER. All babies who failed to respond bilateral referred for brain stem responses (ABR) 15 days later, and unilateral failure at 3 months of age. All neonates with severe and profound bilateral hearing loss received hearing aids at three months of age. These neonates were tested by ABR at nine months of age. In the case of no response they referred to cochlear implantation at 12 months of age.
    Findings
    At first stage from 363 neonates, 311 (85.70%) passed the OAE exam. Fifty two (14.33%) referred for ABR (CI: 95%, 10.70-17.95). At the second stage 15 neonates (4.13%) diagnosed having severe to profound hearing loss (CI: %95, 108-6.19). Three neonates suffered from bilateral profound hearing loss and five neonates had bilateral sever hearing loss. Overalls 8 (2.2%) of screened babies needed hearing rehabilitation (CI: 95%, 0.69-3.73).
    Conclusion
    The prevalence of hearing loss is high. Up to establishing of universal neonatal hearing screening, we recommend hearing screening of all neonates treated in division of neonatology in our country.
  • Abbasi S., Hadian Mr, Abdolvahab M., Jalili M., Jalaei Sh Page 64
    Background And Objective

    Physical disabilities are the most common side effects of Cerebro Vascular Accident (CVA) in adults. Hemiplegics individuals experience a wide range of functional disabilities including upper limb disabilities. Therefore, rehabilitation treatments are quit important in this regard. The aim of this study was to assess the correlation between pinch and grip strengths with dexterity in adult hemiplegia.

    Methods

    This cross-sectional study was carried out on 34 adult hemiplegic patients. All procedures were approved by ethical committee of Tehran University of Medical Sciences and written consents were also taken. Patients were familiarized with the procedure, pinch and grip strengths were measured by dynamometer according to the amount of kilograms and dexterity has evaluated by Minnesota manual dexterity test based on the number of seconds. Finally, the relationship of these factors was studied.

    Findings

    Age range of patients in this study was 50-70 years (mean= 62.4±7.2 years). The average elapsed time from stroke was 22.3±10.4 months and all of the patients were right dominancy. There was a significant relationship between dexterity with grip strength (p=0.000) and pinch strength (p=0.008) in patients. However, no significant relationship was observed between age of patient and the elapsed time from stroke.

    Conclusion

    Pinch and grip strengths have a significant relationship with dexterity in hemiplegic patients. Hence, any disturbance in dexterity could affect on the function and activity of daily living in this group of patients.

  • Nazari R., Bijani A., Haji Hosseini F., Beheshti Z., Sharifnia Sh, Hojati H Page 76
    Background And Objective
    Traffic accidents are one of the main causes of death in world and the first cause of year life lost in Iran. Although paths leading to the Amol town are busy and eventful, we have not comprehensive information about effective factors in traffic accident and the factors related to traffic accident severity. This study was done to determine mortality and injury severity in the accident victims referred to the Hefdah Shahrivar hospital of Amol, Iran.
    Methods
    This cross-sectional study was studied on 1397 road accident victims referred to Hefdah Shahrivar hospital of Amol town in 2007. Information on characteristics of injured persons, how accident occurred, accident location and time were recorded in the checklist. Injury severity scores (ISS) ranged from 1-6 according to physician's opinion. Then data was evaluated.
    Findings
    From 1397 cases, 995 (71.2%) were male and 633 (45.2%) were at the age group of 15-30 years old. Number of deads was 125 (8.9%) that cause of death in 72 (6.57%) of them was head trauma. Number of injured cases was 476 (34.2%) and severity of injury was 7.85±10.21 on the roads outside urban area that was more than other roads (p<0.05). The passenger car occupants injured more (731 cases=52.3%) but the mean of injury severity in cyclists was 9.26±11.05 that was more than pedestrians, passenger car occupants and motorcyclists.
    Conclusion
    The results of this study showed that a variety of factors, including the type and location of traffic accidents being involved in causing injuries, mortality and severity of injuries. Therefore, identifying these native factors will be a good guidance for the accurate and effective planning in improving the health of society.
  • Amoian B., Moghadamnia Aa, Vadiati B., Mehrani J Page 82
    Given the fact that, periodontal disease is a disease with an infective agent, treatment by using antibiotics with scaling and root planing (SRP) has been considered as an adjunctive therapy. According to disadvantages of systemic antibiotic therapy such as: resistance, fluctuations in concentration, need for cooperation and side effects, local drug delivery systems in the form of irrigants or forms of drug releasing agents, seems to be a suitable substitute. Because periodontal diseases are often limited to several teeth. A local delivery device consists of a drug reservoir and a limiting element that controls the rate of medicament release. The goal is to maintain effective concentrations of chemotherapeutic agents at the site of action for long periods, despite drug loss from cervicular fluid clearance. Current data suggest that local delivery of antimicrobials into a periodontal pocket can improve periodontal health. It can be concluded that the adjunctive use of local drug delivery may provide a defined, but limited, beneficial response.