فهرست مطالب

تحقیقات علوم چوب و کاغذ ایران - سال بیست و پنجم شماره 2 (پیاپی 33، پاییز 1389)

مجله تحقیقات علوم چوب و کاغذ ایران
سال بیست و پنجم شماره 2 (پیاپی 33، پاییز 1389)

  • 190 صفحه، بهای روی جلد: 30,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/12/01
  • تعداد عناوین: 15
|
  • ابوالفضل کارگردفرد صفحات 147-156
    هدف از این تحقیق، کاربرد ساقه ذرت دانه ای در تولید تخته خرده چوب بوده است. لذا از مخلوط ساقه ذرت و چوب صنوبر (P.nigra) با نسبتهای متفاوت شامل 100 % و 0 %، 75 % و 25%، 50 % و 50 % و 25 % و 75 % به ترتیب برای ساقه ذرت و چوب صنوبر و با استفاده از دو دمای پرس 170 و180 درجه سانتیگراد و دو میزان مصرف چسب 10 و 12 درصد (براساس وزن خشک خرده چوب)، اقدام به ساخت تخته خرده چوب گردید. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که با افزایش دمای پرس از مقاومت خمشی و مدول الاستیسیته تخته ها کاسته شده است درحالی که با افزایش مصرف چسب، ویژگی های خمشی تخته ها به نحو معنی داری بهبود یافته است. همچنین با افزوده شدن خرده چوب صنوبر به ترکیب چوبی، مقاومت خمشی و مدول الاستیسیته تخته ها افزایش یافته است، در شرایطی که از 50 و 75 درصد خرده چوب صنوبر استفاده شده است این ویژگی ها حداکثر بوده است. همچنین افزایش دمای پرس و کاهش ذرات ساقه ذرت در ترکیب چوبی باعث بهبود چسبندگی داخلی تخته ها گردیده است. نتایج حاصل از اندازه گیری واکشیدگی ضخامت تخته ها نیز نشان داد که افزایش دمای پرس و میزان مصرف چسب در سطح معنی داری، مقدار واکشیدگی ضخامتی را کاهش داده است. درحالی که با کاهش ذرات ساقه ذرت در ترکیب چوبی، واکشیدگی ضخامتی تخته ها افزایش یافته است. بنابراین در یک نتیجه گیری کلی می توان بیان نمود که از ساقه ذرت در صورتی که بین 25 تا 50 درصد در ترکیب چوبی استفاده شود، با استفاده از دمای پرس 170 درجه سانتیگراد و میزان مصرف چسب 10 درصد، امکان تولید تخته هائی با ویژگی های استاندارد وجود دارد.
    کلیدواژگان: تخته خرده چوب، ساقه ذرت، صنوبر، میزان مصرف چسب، دمای پرس، ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی
  • عباس فخریان، حسین حسین خانی، فرداد گلبابایی، مهدی برازنده صفحات 157-169
    در این بررسی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی، ابعاد الیاف، خمیرکاغذ و کاغذسازی گونه صنوبر کوستانزو مورد تحقیق قرارگرفت. متوسط جرم ویژه خشک و بحرانی چوب به ترتیب 39/0 و 36/0 و میانگین طول الیاف، قطر الیاف، قطر حفره سلولی و ضخامت دیواره سلولی آن به ترتیب 14/1 میلی متر، 84/28 میکرون،00/24 میکرون و 92/2 میکرون اندازه گیری شد. میزان سلولز، لیگنین، خاکستر و مواداستخراجی چوب این درخت به ترتیب 74/50%، 18/19%، 65/1% و 22/1% تعیین شد. به منظور پخت وتهیه خمیر کاغذ روش کرافت مورد استفاده قرار گرفت. بیشترین بازده وعدد کاپای خمیر کاغذ صنوبرکوستانزو در زمان پخت 1ساعت، درجه حرارت پخت 150 درجه سلسیوس و قلیائیت موثر 12% به ترتیب با 91/61% و83/54 و کمترین بازده و عدد کاپا در زمان پخت 3 ساعت، درجه حرارت پخت 170 درجه سلسیوس و قلیائیت موثر 16% به ترتیب با 63/45% و42/13 بدست آمد. طول پاره شدن کاغذهای تهیه شده در زمان پخت 3 ساعت با 6953 متر دارای بیشترین مقدار بوده و در گروه A قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: صنوبر کوستانزو، روش گرافت، بازده خمیر کاغذ، عدد کاپا، مقاومت در برابر ترکیدن، مقاومت در برابر پاره شدن
  • فرداد گلبابایی، حسین حسین خانی، امیر نوربخش، ابوالفضل کارگردفرد، عباس فخریان صفحات 170-186
    جهت اجرای این طرح تحقیقاتی نمونه هایی از گونه های توسکا، افرا، بلوط، صنوبر و کاج الداریکا به ابعاد120× 5×5 سانتیمتر تهیه و با توجه به داشتن سیلندر و امکانات اشباع چوب در نیروگاه منتظر قائم کرج مطابق با روش متداول برای اشباع چوبهای برجهای خنک کننده با ماده حفاظتی سلکور اشباع شدند و پس از نگهداری به مدت حدود 2 ماه جهت تثبیت ماده حفاظتی، به 4 منطقه گیلان (نیروگاه برق لوشان)، خوزستان (پتروشیمی بندر امام)، استان اصفهان (نیرو گاه برق دورچه) و استان تهران (نیرو گاه برق منتظر قائم کرج) که از نظر شرایط محیطی بلحاظ آلودگی کاملا با یکدیگر متفاوت بودند انتقال و در داخل برجهای خنک کننده نصب شدند و در طول مدت 6 سال هرساله تعدادی از نمونه ها به آزمایشگاه انتقال و سختی، خمش استاتیک و فشارموازی الیاف اندازه گیری شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که بعداز گذشت 6 سال در نقاطق مختلف عوامل تخریب متفاوتی بر روی چوبها اثر گذاشته اند البته در طی 4 سال از نظر آماری تخریبی مشاهده نشده و در سال پنجم اجرای طرح نیز از نظر دید ظاهری تخریبی مشاهده نشده ولی مقاومتها کاهش یافته اند. در منطقه صنعتی پتروشیمی ماهشهر با توجه به تولیدات مواد شیمیایی مختلف از جمله کلر و گوگرد که این مواد در هوا پخش شده و از طریق باد و عوامل مکش برج بر روی چوبها اثر کرده و باعث تخریب شیمیایی شده است در حالی که در سایر مناطق این آلودگی وجود نداشته و بیشتر تخریب بیولوژیکی اتفاق می افتد در بین گونه های مختلف استفاده شده جهت تهیه نمونه گونه های بلوط و کاج الداریکا از نظر شکل ظاهری و مقاومتها استقامت بسیار بالایی داشته اند اما گونه بلوط با توجه به جذب آب زیاد آن دارای وزن بسیار زیادی نیز شده است که باعث افزایش وزن کلی سازه می شود که مطلوب نیست چوب کاج الداریکا با توجه به خصوصیات مناسب ساختمانی و مواد شیمیایی موجود در آن و با توجه به کاشت آن در ایران می تواند جایگزین بسیار مناسبی به جای چوب گونه های وارداتی باشد.
    کلیدواژگان: برج های خنک کننده، بلوط، توسکا، صنوبر دلتوئیدس، افرا، کاج الداریکا، مقاومت مکانیکی، خواص فیزیکی
  • فرشید بسیجی، وحیدرضا صفدری، احمد جهان لتیباری، امیر نوربخش صفحات 187-200
    افزودن موادی نظیر الیاف طبیعی به فرآورده چندسازه پلاستیک، باعث افزایش برخی از مقاومت های فرآورده ساخته شده در مقایسه با پلاستیک خالص می شود. در این پژوهش اثرهای مربوط به طول الیاف خمیرکاغذ (کوتاه، متوسط و بلند)، ضریب کشیدگی و مقدار الیاف (27 درصد، 37 درصد، 47 درصد و صفر درصد وزنی) با ماده جفت کننده مالییک انیدرید که در همه تیمارها 3 درصد و یکسان بوده بر روی ویژگی های مکانیکی فرآورده چند سازه چوب پلاستیک مورد مطالعه قرار گرفت. الیاف خمیر کاغذ و پلی پروپلین در یک اکستردور با یکدیگر مخلوط و به داخل قالب تزریق و مطابق با استانداردهای مربوطه از آنها تخته تهیه شد. نتایج نشان داد که افزایش طول یا ضریب کشیدگی و مقدار الیاف باعث افزایش ویژگی های مکانیکی (مقاومت به کشش، مدول کششی و MOE) تخته های ساخته شده می شود. بنابراین مقاومت به ضربه با مقدار و طول الیاف همبستگی معکوس داشته است. به طوری که برای مقاومت به ضربه مقدار الیاف عامل مهم تری نسبت به طول الیاف بوده است. همچنین مقاومت به ضربه پلاستیک تقویت شده با الیاف خمیرکاغذ در مقایسه با پلاستیک تقویت-شده با خاک اره بیشتر است. وجود روابط متقابل معنی داری بین طول الیاف و مقدار الیاف برای ویژگی MOR و همچنین عدم وجود یک روند قابل درک در تیمارهای مربوط به MOR تا حدودی تجزیه و تحلیل مربوط به اثرهای طول و مقدار الیاف را بر روی این ویژگی مکانیکی با ابهام مواجه ساخته است.
    کلیدواژگان: خمیر کاغذ، طول الیاف، ضریب کشیدگی، مقدار الیاف، چوب پلاستیک و ویژگی های مکانیکی
  • فرهاد قطب الدین، حبیب الله خادمی اسلام، امیر نوربخش، محمد طلایی پور صفحات 201-210
    در این بررسی شرایط پلیمر شدن و متغیرهای مهم تولید یعنی میزان استفاده از رزین و درجه حرارت پرس بر روی خواص فیزیکی و مکانیکی تخته های ساخته شده از دو نوع رزین UF و MUF مقایسه گردید. رزین UF بصورت خالص (تیمار شاهد) و مخلوط با رزین MUF در سطوح مختلف 25، 50 و 75 درصد بر مبنای 10 درصد وزن خشک خرده چوب و دو دمای پرس 170 و 180 درجه سانتیگراد جهت ساخت تخته خرده چوب همسان بکار گرفته شد. سایر عوامل تولید ثابت در نظر گرفته شدند. خرده چوب مورد استفاده از گونه جنگلی توسکا بدست آمد. در کل از مجموع عوامل متغیر مربوطه 8 تیمار حاصل گردید و برای هر تیمار سه تخته (تکرار) ساخته شد. ویژگی های فیزیکی مورد آزمایش شامل جذب آب و واکشیدگی ضخامت و ویژگی های مکانیکی شامل مقاومت خمشی، مدول الاستیسیته و چسبندگی داخلی بود. تاثیر مستقل و متقابل عوامل متغیر بر ویژگی نمونه های ساخته شده با استفاده از طرح فاکتوریل کاملا تصادفی و آزمون دانکن (DMRT) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که هر چه میزان استفاده از رزین MUF بیشتر و دمای پرس بالاتر ( ̊C180) باشد، در محدوده این تحقیق خواص فیزیکی و مکانیکی تخته های ساخته شده بهبود یافته است. در نهایت با توجه به نتایج حاصله و در نظر گرفتن جنبه های کیفی و اقتصادی تولید تخته خرده چوب با رزین MUF و مقایسه خواص این تخته ها با نمونه های شاهد حد بهینه عوامل متغیر با فرض شرایط ثابت این تحقیق، استفاده از رزینMUF در سطح 50% و دمای پرس 180 درجه سانتیگراد می باشد.
    کلیدواژگان: تخته خرده چوب، رزین MUF، رزین UF، دمای پرس، خواص فیزیکی و مکانیکی
  • ایرج منصوریار، علی نقی کریمی مزرعه شاهی، قنبر ابراهیمی، سیداحمد میرشکرایی، سهراب رحیمی صفحات 211-222
    پیشگیری از نوسان رطوبت چوب و افزایش ثبات ابعاد و ضد آب کردن آن بویژه در مصارف بیرونی موضوع مهمی است.به نحوی که در این پژوهش برای کنترل رطوبت و ضد آب کردن چوب صنوبر کبوده با اشباع آن توسط امولسیون ترکیبی با نسبت های وزنی مختلف پارافین (0، 3 و 5 درصد)، کواترنری آمونیوم (0، 5/1 و 5/2 درصد) و نشاسته هیدراته (0،1 و 2 درصد) استفاده شده و خواص فیزیکی شامل درصد جذب آب و خاصیت آبگریزی اندازه گیری شده است. نمونه های جور و سالم که مورد تیمار این امولسیون قرار نگرفته بودند به عنوان شاهد انتخاب شدند. نتایج نشان داده است که مقدار پارافین تاثیر معنی داری بر جذب آب و خاصیت آبگریزی داشته، به طوری که با افزایش مقدار پارافین این خواص بهبود یافته اند. به طور کلی نمونه های تیمار شده با پارافین، آبگریزی بیشتری نسبت به نمونه های شاهد داشته اند. خواص فیزیکی نمونه های تیمارشده با این محلول امولسیون، مورد بررسی قرار گرفت تا تاثیر این تیمار روی خواص فیزیکی آنها نسبت به شاهد تعیین شود. بنابراین محلول حاوی 5 درصدپارافین، 5/1-0 درصدکواترنری آمونیوم و1-0 درصدنشاسته، در زمینه حفظ خواص فیزیکی تاثیر مطلوبی را داشته است.
    کلیدواژگان: پارافین، کواترنری آمونیوم، نشاسته هیدراته، آبگریز کردن، صنوبر
  • ایمان اکبرپور، حسین رسالتی، احمدرضا سراییان صفحات 223-233
    در این تحقیق جوهرزدایی کاغذ روزنامه باطله به دو روش شیمیایی متداول و آنزیمی مورد بررسی قرار گرفت. تیمار شیمیایی کاغذ روزنامه باطله با استفاده از مواد شیمیایی در زمانهای مختلف10،20 و30 دقیقه، درصد خشکی10 درصد، دما 1±50 درجه سانتی گراد همراه با شستشو، شناورسازی وترکیب شستشو و شناورسازی انجام شد. این در حالی است که تیمار آنزیمی با استفاده از آنزیم سلولاز در غلظت های مختلف 025/0، 05/0، 1/0 و2/0 درصد (براساس وزن خشک کاغذ باطله)، محدوده 5/5-5 pH، زمانهای مختلف10، 15 و20 دقیقه، درصد خشکی10 درصد، دما 1±50 درجه سانتی گراد همراه با شستشو انجام گرفت. مقایسه نتایج خواص نوری تیمارهای بهینه شیمیایی و آنزیمی نشان داد که خمیرهای کاغذ جوهرزدایی شده به روش شیمیایی متداول دارای درجه روشنی بیشتر و زردی بیشتر می باشند. همچنین خمیرهای کاغذ جوهرزدایی شده به روش شیمیایی متداول کاغذهای حجیم تر، ضخیم تر و با مقاومت به عبور هوای بیشتری را نتیجه داد.
    کلیدواژگان: جوهرزدایی، کاغذ روزنامه باطله، آنزیم سلولاز، خواص نوری، خواص فیزیکی
  • اصغر طارمیان، امیر سپهر صفحات 234-247
    فرآیند انتشار حرارت در سه جهت ارتوتروپ و توسعه گرادیان دما در گونه های چوبی راش (Fagus orientalis) و نوئل (Picea abies) طی خشک شدن بررسی شد. برای این منظور و با توجه به کم بودن ظرفیت خشک کن از تخته های مماسی کوچک به ابعاد 40× 25×80 (L×R×T) میلی متر استفاده شد. سپس، تخته ها در در دمای خشک 60 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 50 درصد خشک شدند. برای محدود کردن انتشارحرارت در یک راستا و اندازه گیری انتقال حرارت در یک جهت تخته، پنج سطح از شش سطح تخته ها با فویل آلمینیومی آغشته با رزین پلی اورتان اندود شد و سپس از یک پلاستوفوم با ضخامت 50 میلی متر به عنوان عایق حرارت بر روی تخته ها استفاده شد. برای اندازه گیری دما با ترموکوپل، سوراخ هایی به قطر یک میلی متر در فواصل معین در تخته ها ایجاد شد. نتایج نشان داد که دمای هر دو گونه چوبی طی خشک شدن به تدریج افزایش یافته تا وقتی که به دمای تر برسد. سپس، در این دما باقی می ماند تا وقتی که رطوبت چوب وارد دامنه هیگروسکپیک شود. همچنین، گرادیان دما در هر دو گونه چوب الگوی مشابهی داشت، به این ترتیب که دمای لایه سطحی تخته ها تا دمای خشک 60 درجه سانتیگراد افزایش یافت، ولی دمای مغز تخته ها تا پایان عملیات خشک شدن درحد دمای تر(48 -52 درجه سانتیگراد) باقی ماند.
    کلیدواژگان: انتقال حرارت، گرادیان دما، خشک کردن، نوئل، راش
  • وحیدرضا صفدری صفحات 248-259
    از طریق ویژگی های مورفولوژیکی و ترکیبات شیمیایی می توان کیفیت گونه های چوبی و غیرچوبی را برای استفاده در صنایع خمیرکاغذ پیش بینی نمود. در این مطالعه ویژگی های مورفولوژیکی و ترکیبات شیمیایی چوب چهار گونه درختی بومی ایران از خانواده نارون ها (Ulmaceae) که عبارتند از ملج (Ulmus glabra)، اوجا (Ulmus compestris)، آزاد (Zelkova carpinifolia) و داغداغان(Celtis australis)، مورد مقایسه قرار گرفتند. سه درخت از هر گونه انتخاب و از هر کدام یک مقطع عرضی (دیسک) به ضخامت 5 سانتی متر تهیه شد. از سه بخش نزدیک به مغز، میانه و نزدیک به پوست خلال های چوبی تهیه و در محلول اسید استیک و آب اکسیژنه (نسبت 1 به 1)، در دمای60 درجه سانتی گراد به مدت 48 ساعت گذاشته شدند تا دیفیبره شوند. به طوری که ضریب های بیومتری الیاف در سه بخش و در چهار گونه اندازه گیری و توسط طرح آماری فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که گونه آزاد کمترین مقدار لیگنین، خاکستر و مواد استخراجی و بالاترین مقدار سلولز را داراست. همچنین الیاف این گونه از بالاترین ضریب درهم رفتگی و ضریب رونکل برخوردار بوده، در نتیجه در میان خانواده نارون ها (Ulmaceae) مناسب ترین گونه مورد استفاده در کاغذسازی می باشد. طول فیبر و همچنین ضخامت دیواره الیاف بخش نزدیک به پوست نسبت به بخش نزدیک به مغز به صورت معنی داری بیشتر بوده که پیش بینی می شود خواص مکانیکی خمیرکاغذ تولیدی در نواحی سه گانه با یکدیگر متفاوت باشند.
    کلیدواژگان: مورفولوژی الیاف، ترکیبات شیمیایی، ملج، اوجاد، آزاد و داغداغان
  • افشین کشن دهقان، حبیب الله خادمی اسلام، بهزاد بازیار صفحات 260-274
    در این تحقیق اثر قارچ رنگین کمان بر روی مقاومت چوب ممرزCarpinus betulus) (در حالت طبیعی و حفاظت شده با نمک محلول در آب CCA (تانالیت c)، با غلظت های 5/1 و 5/3 درصد با استفاده از ظروف کوله (kolle Flasks) و طبق آزمون استاندارد بازیدیومیست EN 113، Din واستاندارد ASTMمورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. برای انجام این بررسی از طرح فاکتوریل با بلوک های کاملا تصادفی استفاده شد. نمونه های به دست آمده از سه اصله درخت ممرز درجنگل موزه کام ساری استحصال گردید و 270 نمونه ی کاملا سالم از میان حدود 2000 نمونه ی استحصال شده انتخاب شد و نتایج عددی استخراج شده مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ها با استفاده از روش خلا- فشار انجام گرفت. نمونه های تیمار شده و شاهد بر روی ریسه های قارچ رنگین کمان در ظروف کوله بر روی محیط کشت مالت اکستراکت آگار قرار داده شدند و ریسه های قارچ در شرایط حرارتی 22 درجه ی سانتی گراد و رطوبت نسبی 75 درصد در داخل انکوباتور(Incubator) به مدت 8 هفته روی نمونه های چوب به رشد خود ادامه دادند. سپس کاهش جرم، مقاومت فشار موازی الیاف و مقاومت به سختی نمونه ها اندازه گیری شد. کاهش جرم نمونه های اشباع شده با تانالیت c در مقایسه با نمونه های شاهد، در سطح 5 درصد معنی دار است، به طوری که چوب ممرز، مطابق طبقه بندی(Findlay) از حالت کم دوام به حالت بادوام تبدیل شد. در مقاومت فشارموازی الیاف، نمونه های اشباع شده و شاهد بدون تاثیر قارچ، تفاوت معنی دار نداشتند، اما مقاومت فشارموازی الیاف نمونه های اشباع شده و شاهد با تاثیر قارچ، تفاوت معنی دار داشتند. درمقاومت به سختی نیز نمونه های اشباع شده و شاهد بدون تاثیر قارچ، تفاوت معنی دار نداشتند ولی مقاومت به سختی نمونه های اشباع شده و شاهد با تاثیر قارچ دارای تفاوت معنی دار بودند. بنابراین ماده ی حفاظتی به تنهایی اثری در افزایش یا کاهش این دو مقاومت نداشت، اما بدون در نظر گرفتن اثرات تخریبی قارچ، این ماده ی حفاظتی در سطح معنی دار باعث افزایش مقاومت به فشارموازی الیاف و مقاومت به سختی نمونه ها شد.
    کلیدواژگان: ممرز، تانالیت c، بازیدیومیست، قارچ رنگین کمان، مالت اکستراکت آگار، کوله، انکوباتور
  • معراج شرری، احمد جهان لتیباری، غلامرضا رفیعی، احمد میرشکرایی صفحات 275-290
    در فناوری تخریب زیستی تسهیل شده، توسط افزودن مواد مغذی (منابع کربن، نیتروژن، فسفر...)، سوبستراها، گیرنده های الکترون و ویتامین ها (تیامین،...)، همراه با افزایش فعالیت های متابولیکی، می توان ترشح آنزیم ها را تحت تاثیر قرار داده و میزان تخریب آلاینده ها را افزایش داد. به همین منظور، با استفاده از (V/V) %1 ترکیبات مختلف مواد مغذی شامل نمک های معدنی، منابع کربن و نیتروژن (گلوکز، مالت و کازئین پپتون یست اکسترکت) و محرک های ترشح آنزیم نظیر وراتریل الکل و تیامین هیدروکلراید اثر این مواد بر فعالیت های آنزیم های لاکاز، پراکسیداز و زایلاناز ترشح شده توسط قارچ Phanerochaete chrysosporium در محیط پساب آماده سازی باگاس بررسی شده است. نتایج نشان می دهند که MSB+MCTV موثرترین ترکیب افزودنی است که در حداکثر فعالیت لیگنولیتیکی این قارچ (روزهای پنجم تا هفتم تیمار برای آنزیم های لاکاز و پراکسیداز و روز سوم برای آنزیم زایلاناز) ترشح این آنزیم ها را افزایش می دهد. به طوری که مقادیر این آنزیم ها به ترتیب تا معادل 78، 193 و U/l60 خواهد شد. در حالی که، بدون افزودن مواد مغذی به محیط پساب، این مقادیر در حد 26، 54 و U/l 16 بوده‎اند. رابطه فازهای مختلف رشد قارچ و میزان ترشح آنزیم و همچنین تغییر میزان لیگنین و کربوهیدرات های موجود در پساب در طی تیمار 9 روزه مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: مواد مغذی، لاکاز، پراکسیداز، زایلاناز، Phanerochaete chrysosporium، پساب آماده سازی باگاس، تصفیه زیستی
  • محمد تسوجی، تقی طبرسا، علیرضا محمدی صفحات 291-301
    با استفاده از مخلوط رزین های اوره فرمالدهید و ملامین فرمالدهید، تخته-خرده کاه هایی ساخته شد. نسبت های وزنی اوره فرمالدهید: ملامین فرمالدهید، 100: 0، 75: 25، 50: 50، 25: 75 و0: 100 انتخاب شدند و دانسیته تخته ها 7/0 گرم بر سانتی متر مکعب در نظر گرفته شد. مقاومت های فیزیکی و مکانیکی از جمله واکشیدگی ضخامت (بعد از 2 و 24 ساعت غوطه وری در آب)، چسبندگی داخلی، مدول الاستیسیته و مدول خمشی تخته های حاصل اندازه گیری و با استاندارد4-312EN مقایسه شدند. بالاترین مقادیر چسبندگی داخلی، مدول خمشی و مدول الاستیسیته مربوط به تخته های ساخته شده با نسبت وزنی اوره فرمالدهید: ملامین فرمالدهید(50: 50) بود. مقادیر مربوط به مدول الاستیسیته و مدول خمشی همه تیمارها به جز تیمار اوره فرمالدهید: ملامین فرمالدهید (100:0) در محدوده استاندارد 4-312EN بوده در حالی که مقادیر مربوط به چسبندگی داخلی تمام تیمارها، در محدوده این استاندارد نمی باشند. مقدار واکشیدگی ضخامت، در تخته های با مقدار ملامین فرمالدهید بیشتر، بهبود داشت اما این مقدار در محدوده استاندارد 4-312EN قرار نمی گیرد. از آنجایی که لایه مومی نازکی سطح کاه گندم را پوشانده، ساختار آبگریز این لایه باعث ایجاد ناسازگاری بین رزین های آبدوست فرمالدهیدی و ذرات کاه گندم می-شود و این ناسازگاری منجر به کاهش مقاومت های فیزیکی و مکانیکی تخته خرده کاه های حاصل خواهد شد. همچنین به دلیل نفوذپذیری پایین لایه مومی، پخش رزین آبدوست فرمالدهیدی، روی سطح ذرات کاه به خوبی صورت نگرفته که خود عاملی مهم در کاهش مقاومت های فیزیکی و مکانیکی تخته-های حاصل از کاه گندم می باشد.
    کلیدواژگان: تخته خرده کاه، رزین ملامین فرمالدهید، رزین اوره فرمالدهید، لایه مومی
  • جلیل روشناسان، محمدرضا دهقانی فیروزآبادی، محمد دهمرده قلعه نو، سعیده شریفی صفحات 302-380
    در این تحقیق چگونگی انحلال لیگنین در خمیرسازی کرافت از کاه گندم تجن، مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه، زمان خمیرسازی (240-0 دقیقه) و دمای خمیرسازی (150-85 درجه سانتی گراد) به عنوان عوامل متغیر و سایر عوامل ثابت در نظر گرفته شد. در این تحقیق میزان لیگنین محلول در اسید و لیگنین کلاسون، مواد استخراجی و خاکستر کاه گندم اندازه گیری گردید که به ترتیب 07/2، 14/18 و 24/3 درصد محاسبه گردید. نتایج نشان می دهد که با افزایش دمای خمیرسازی از مقدار لیگنین باقیمانده در خمیر کاسته می شود، به طوری که تا دمای 85 درجه سانتی گراد در حدود 52 درصد لیگنین و تا دمای 100 درجه سانتی گراد در حدود 64 درصد لیگنین خارج می شود. بازده خمیر در دمای 85 درجه سانتی گراد حدود 64 درصد و بازده کربوهیدرات ها 58 درصد و در دمای 100 درجه سانتی گراد بازده خمیر 61 درصد و بازده کربوهیدرات ها در حدود 57 درصد به دست آمد.
    کلیدواژگان: کاه گندم تجن، لیگنین کلاسون، لیگنین محلول در اسید، خمیرسازی و خمیر کرافت (کاه گندم)
  • جعفر ابراهیم پور کاسمانی، امیرمحسن ناظری، علی عشریه صفحات 309-320
    در این تحقیق با بکار بردن درجه حرارت ها و رطوبت های مختلف کاغذ، میزان تاثیرهای آنها برکیفیت ورق کارتن مورد بررسی قرارگرفت و بهترین حالت مشخص شد. متغیرهای مورد بررسی شامل سه متغیر سرعت(در سه سطح50-100 – 150 متر در دقیقه) زاویه پیچش کاغذ به دور سیلندرهای پیش گرمکن(در سه سطح 90-180-300 درجه) و رطوبت کاغذ(سه سطح 5/6-7- 5/8 درصد) بودند. کاغذهایی که مجموعه تیمارهای مورد بررسی بر روی آنها اعمال شدند شامل: کرافت 125 گرمی – فلوتینگ 127گرمی و بازیافت 140گرمی بودند. ورق کارتن مورد مطالعه به صورت سه لایه و از نوع A فلوت در نظر گرفته شد. رطوبت کاغذ در سه محل شامل: رول کاغذ بر روی جک رول و بعد از پیش گرمکن کنگره ساز و همین طور قبل از واحد چسب زنی و پلاتهای گرم اندازه گیری شد. درجه حرارت نیز در نوردهای کنگره ساز و پلاتهای بخار و ورق نهایی خارج شده از دستگاه اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان کاسی در سرعتهای 50 و100 متربر دقیقه، رطوبت7% و میزان زاویه پیچش 180درجه به حداقل رسید، یعنی سرعت کمتر و زاویه پیچش بیشتر سبب اعمال حرارت بیشتر بر ورق مقوا و کاهش رطوبت می شود. البته، این نکته قابل ذکر است که کاهش رطوبت بیش از 7% و افزایش زاویه پیچش بیش از 180درجه سبب خشکی بیش از حد و کاهش رطوبت شدید و در نتیجه بروز کاسی بر عکس در ورق مقوا خواهد شد.
    کلیدواژگان: مقوای کنگره ای، رطوبت، حرارت، کاغذ لاینر، کاغذ فلوتینگ، کاسی
  • لیلا فتحی، مهدی فائزی پور، محسن بهمنی صفحات 321-331
    در این بررسی، تاثیر استفاده از دو نوع چسب ملامین اوره فرمالدئید (MUF) و اوره فرمالدئید(UF) بر روی خواص فیزیکی و مکانیکی تخته خرده چوبهای ساخته شده از مخلوط کلش برنج و خرده چوب صنوبر مورد مطالعه قرار گرفت. نوع چسب، اوره فرمالدئید و ملامین اوره فرمالدئید و نسبت کلش برنج و خرده چوب صنوبر در چهار سطح (100:0، 85:15، 70:30 و 55:45) به عنوان عوامل متغیر در نظر گرفته شد. دمای پرس (175درجه سانتی گراد)، زمان پرس(4دقیقه برای ملامین اوره فرمالدئید و 6 دقیقه برای اوره فرمالدئید)، رطوبت کیک (12درصد)، دانسیته تخته ها (75/0گرم برسانتیمتر مکعب) عوامل ثابت این تحقیق بودند. جهت ارزیابی خواص کیفی نمونه ها میزان جذب آب و واکشیدگی ضخامت پس از 2 و 24 ساعت غوطه وری در آب، مقاومت خمشی(مدول گسیختگی) و چسبندگی داخلی آنها بر اساس استانداردهای 16983 ISO و 68763 DIN اندازه گیری شد. نتایج این بررسی نشان می دهند که افزایش کلش برنج به خرده چوبهای صنوبر باعث افزایش جذب آب و واکشیدگی ضخامتی، کاهش مقاومت خمشی و چسبندگی داخلی تخته های ساخته شده می گردد. اما تجزیه و تحلیل آماری و گروه بندی می انگین ها بر اساس آزمون دانکن نشان داد که در اغلب موارد افزایش کلش برنج تا میزان 30درصد اثرات منفی قابل اغماض برجای می گذارد. نمونه های ساخته شده با چسب ملامین اوره فرمالدئید خواص مکانیکی (مقاومت خمشی و چسبندگی داخلی)، واکشیدگی ضخامت و جذب آب مطلوب تری از تخته های ساخته شده با چسب اوره فرمالدئید داشتند. براساس نتایج این تحقیق با افزودن 30 درصد کلش برنج به خرده چوب صنوبر و مصرف 11درصد رزین ملامین اوره فرمالدئید و زمان پرس 4 دقیقه با فشار پرس kg/cm235 و حرارت پرس 175درجه سانتی گراد می توان تخته هایی تولید کرد که از نظر مقاومت خمشی، مدول الاستیسیته، چسبندگی داخلی، جذب آب و واکشیدگی ضخامتی مطلوب باشند.
    کلیدواژگان: تخته خرده چوب، اوره فرمالدئید، ملامین اوره فرمالدئید، کلش برنج، خواص مکانیکی
|
  • Kargarfard, A Pages 147-156
    The use of corn stalk residues in combination with poplar wood for particleboard production is investigated. Four combinations of corn stalk and P.nigra particles (100% corn stalk; 75% corn stalk, 25% poplar wood; 50% corn stalk, 50% poplar wood and 25% corn stalk, 75% poplar wood) is used. Two resin contents of 10 and 12% and two press temperatures of 170 and 180 C were employed. The results showed that increasing press temperature from 170 to 180 C, decreased both MOR and MOE of boards and increasing resin content from 10% to 12%, improved MOR. When the ratio of poplar wood to corn stalk increased, both MOR and MOE of the boards increased and the highest values were reached at 50% and 75% poplar wood. Higher press temperature and lower ratio of corn stalk improved internal bond (IB). Higher press temperature, resin content and lower ratio of corn stalk, decreased thickness swelling. Based on the results, with the application of either 25% to 50% corn stalk and press temperature of 170 C, standard particleboard can be produced.
  • Fakhryana., Hosseinkhanih., Golbabaeif., Brazandeh, M Pages 157-169
    In this investigation chemical, physical, morphological, pulp and paper making characteristics of Populus costanzo were investigated. The average dry and critical specific gravity was found as 0.39 and 0.36. The fiber morphology include fiber length, diameter, lumen and thickness of cell wall were determined as 1.14 mm, 28.84 µm, 28 µm and 2.92 µm respectively. The average chemical composition were measured as cellulose 50.74%, lignin 19.18%, Ext. 1.22% and Ash 1.65%. Kraft Process was used for Pulping. The maximum yield and kappa number of Populus costanzo at 1 hour cooking time, 150°c cooking temperature and 12% effective alkali conditions were obtained as 61.91% and 54.83% respectively. While minimum yield and kappa number following 3 hour cooking, 170°c cooking temperature and 16% effective alkali condition, obtained as 45.63% and 13.42 respectively.
  • Golbabaeif., Hosseinkhanih., Noorbahsha., Kargarfarda., Fakhryan, A Pages 170-186
    Most industrial production processes need cooling water to operate efficiently and safely. Refineries, steel mills, petrochemical manufacturing plants, electric utilities and paper mills all rely heavily on equipment or processes that require efficient temperature control. Cooling water system control these temperatures by transferring heat from hot process fluids into cooling water. As this happens, the cooling water itself gets hot before reuse it must either be cooled or replenished by a fresh supply of cold water. The aim of this study was utilizing domestic wood in cooling towers structure. For this purpose, five wood species include: hornbeam, oak, alder, poplar and eldar pine different regions with different climate, include: power plant Montazer- Ghaem near Karaj, power plant Loshan north of Iran, power plant Dorcheh Esfahan in center of Iran and petrochemical manufacturing plants Bandar-Emam from south of Iran, were selected. Sampling were conducted and treated with CCA. All samples were put in the cooling towers and were tested during the study period. (Mechanical tests such as specific gravity, static bending, compression parallel to grain and hardness). Based on this study, the mechanical properties of these species during last four years were done. At the fifth year, there werent any virtual damages,while significant difference was achieved in terms of mechanical properties. Among the wood species, poplar and eldar pine had minimum mechanical degradation and that pinus eldarica had better quality than populus species.
  • Basijif., Safdariv., Latibari, A.J., Nourbaksh, A Pages 187-200
    The objective of adding reinforcing fillers such as natural fibers to plastics is to increase the strength compared with neat plastic and wood. In this research the effect of wood pulp fiber length (short, medium and long), aspect ratio and fiber content (27%, 37%, 47% and 0% (non-reinforced PP)) with 3% maleic anhydride grafted polypropylene on wood plastic composites (WPCs) has been studied. Results showed that increased fiber length or aspect ratio and fiber content increases mechanical properties (tensile strength, tensile modulus and MOE). Impact strength was inversely correlated with fiber content and fiber length, and that fiber content was more important factor than fiber length in this regard. The impact strength of composite of softwood pulps was much higher than wood floor composite plastic. The significant interaction between fiber length and fiber content, and lack of a specific trend in the treatments made assessment of the effect of fiber properties on MOR difficult.
  • Ghotbedinf., Khademi Eslamh., Nourbakhsha., Talaeipour M Pages 201-210
    An experiment was conducted to study polymerization conditions and important production factors, the amount of resin and press temperature on physical and mechanical properties of produced boards by urea formaldehyde (UF) and melamine urea formaldehyde (MUF) were compared. Purified UF resin (control treatment) and its mixture with MUF at 25, 50 and 75% proportions and at 170 and 180˚C temperatures were used to make homogen particle boards. The proportion of resin to particles was 10 percent by dry weight. Other production factors were assumed as fix factors. Eight experimental groups (treatment) with three replications per each were studied. Produced particles were derived from species Alnus subcordata. Physical and mechanical properties measurement prepared samples were based on European EN standard. Examined Physical characteristics include water absorption and thickness swell and mechanical characteristics were modulus of rupture, modulus of elasticity and internal bond. The data were analyzed in completely randomized design with factorial arrangement (4*2). Statistical significances among treatment means were determined by multiple range test of Duncan. The results of this study showed that physical and mechanical properties of boards were significantly improved by increasing the level of MUF resin and temperature. In sum, taking into account the quality and economical aspects of produced particleboard based on MUF resin as compared to that of control, we have concluded that 50 percent of MUF resin and 180 degree centigrade of press temperature are optimal levels.
  • Mansouryari., Ebrahimig., Karimi, A.N., Mirshokraie, S.A., Rahimi, S Pages 211-222
    The water repellency and dimensional stabilization of wood species are important for outdoor uses. In this study, the water absorption and water repelling of poplar wood (Populus alba) by emulsion of paraffin, Quaternary ammonium and starch, were investigated. Paraffin in three levels of 0%, 3%, 5%, Quaternary ammonium in three levels of 0%, 1.5%, 2.5% as well as starch in three levels of 0%, 1% and 2%(by weight) were selected as variables. A set of matched specimens were set aside as control, for making comparison. Results showed that the amount of paraffin had a significant positive effect on water absorption and water repellency that is increasing paraffin would improve these properties. Furthermore, specimens treated with paraffin had better water repellency than control samples. Based on the results, it is claimed that the treatment of 5% paraffin, 0-1.5% Quaternary ammonium and 0-1% starch will provide optimal water absorption and water repellency in treated specimen without any damage to other physical properties.
  • Akbarpouri., Resalatih., Saraeian, A.R Pages 223-233
    In this study, deinking of old newspaper by chemical and enzymatic methods was investigated. Chemical treatment was conducted using chemicals at different times of 10, 20 and 30 minutes, consistency of 10%, temperature of 50±1C along with washing, flotation and combination of washing/flotation. While, enzymatic treatment was accomplished at different concentrations of 0.025, 0.05, 0.1 and 0.2% of cellulase enzyme (on the basis of oven dried waste paper), pH range of 5-5.5, different times of 10, 15 and 20 minutes, consistency of 10%, temperature of 50±1C along with washing. The results of comparing optimal chemical and enzymatic treatments showed that, deinked pulp by chemical method provided higher brightness and yellowness. Also, deinked pulp by chemical method had provided papers with higher bulk, higher caliper as well as higher air resistance.
  • Tarmiana., Sepehr, A Pages 234-247
    The heat transfer through three orthotropic directions and the evolution of temperature gradient in beech (Fagus orientalis) and spruce (Picea abies) during drying were investigated. Due to low capacity of dryer, small flat-sawn boards with dimensions of 80 × 25 × 40 mm (L×R×T) were used. Then, the boards were dried at the dry-bulb temperature of 60 °C and relative humidity of 50%. Four surfaces of the boards were coated by polyurethane-coated aluminum foil to confine the heat flux along one direction. Then, the boards were thermally insulated by 50 mm-thick styrofoam. Holes of 1mm diameter were made on the board specific distances to measure the temperature using thermocouple. The results showed that the temperature of each wood increased as heat up progressed until it reached the wet-bulb temperature. Then, it remained at an almost constant value as the wet bulb temperature until the wood moisture content reached the hygroscopic range. Furthermore, the pattern of the temperature profile for both wood species was almost identical. The surface temperature of the boards increased until it reached the dry-bulb temperature of 60 °C, while the core temperate remained as the wet-bulb temperature (48-52 °C) throughout the rest of drying period.
  • Safdari, V Pages 248-259
    The suitability of wood and non-wood species for use in pulp and paper industry can be predicted by their morphological and chemical characteristics. In this research, morphological and chemical properties of four species of Ulmacea family, Ulmus glabra, Ulmus compestris, Zelkova carpinifolia and Celtis australis have been compared. Of each species, three cross section discs of 5 cm thickness were selected. Wood slivers of three zones: near to pith, middle part and near to bark wood were macerated in a mixture of acetic acid and hydrogen peroxide at 60°C for 48 hours. Biometric coefficients of fibers in three zones and four species have been measured and analyzed by a factorial, complete randomized block design. Results showed that, Zelkova carpinifolia wood has the least lignin, ash and extractives as well as the highest cellulose. The fibers of, Zelkova carpinifoliahas has the highest slenderness ratio, Runkel ratio and hence is most suitable species in Ulmacea family for paper industry. Fiber length and wall thickness near to bark zone was significantly higer compared to the pit zone. Therefore it is suggested that the mechanical properties of pulp of this three zones are different.
  • Kashan Dehghana., Khademi Eslamh., Bazyar, B Pages 260-274
    In this study, the influence of the fungus Coriolus versicolor on the durability of horn beam (carpinus betulus) in natural state and treated with chromated copper arsenate (CCA) was evaluated. CCA is a kind of water borne preservative that was used to treat specimens under vacuum and pressure (Bethel procedure) with amount of 3.5 & 1.5 percent on the basis of oven dry wood. Specimens were contaminated with the cultured fungus for eight weeks in incubator. After this period, weight reduction, compressive strength (parallel to grain) and hardness of specimens were measured. Weight reduction of treated samples with 3.5 & 1.5 percent CCA were 1.68 and 1.73 percent respectively. Weight reduction of control samples were much higher (22.87 percent) than treated ones. There was no significant difference between the Compressive strength (parallel to grain) of treated and control samples in the absence of the fungus but in the case of the samples affected by the fungus there were significant differences. Compressive strength (parallel to grain) of treated samples with 3.5 & 1.5 percent of CCA were 64.33 and 60.10 (Mpa) respectively but Compressive strength (parallel to grain) of control samples were much lower (38.44 Mpa) than treated samples. There was no significant difference between the hardness of treated and control samples without effect of fungus. On the other hand, the hardness of treated samples was slightly more than control samples, but this difference was not significant in 5 percent level. The hardness of treated and control samples with the effect of fungus have significant difference. Hardness of treated samples with 3.5 & 1.5 percent of CCA were 5788(N) and 5799(N) respectively. However hardness of control samples were much lower (3139N) than treated samples. Eventually CCA (Tanalith c) increased the durability of horn beam (Carpinus betulus) wood from nondurable level to a durable level.
  • Sharari, M. Latibari, A.J., Rafeiee, S.A., Mirshokraei, A Pages 275-290
    In the course of enhanced bioremediation, addition of nutrients such as carbon, nitrogen, phosphorous, substrates, electron acceptors as well as vitamins (Thiamin, etc) and veratryl alcohol, increased metabolic activities will influence the production of enzymes and enhances the deterioration of pollutants. In this study, the effect of 1% (V/V) of nutrients containing various mineral salts, carbon (glucose and malt), nitrogen (casein peptone yeast extract) and some enzyme inducer such as veratryl alcohol and thiamin hydrochloride on production of laccase, peroxidase and xylanase enzymes by Phanerochaete chrysosporium in bagasse preparation effluent was investigated. The results showed that MSB+MCTV is the most effective additive which causes the highest lignolitic activity of this fungus after 5 to 7 days in the case of laccase and peroxidase and 3 days for xylanase, and maximizes the production of the enzymes. The production of these enzymes is measured at 78, 193 and 60 U/l respectively. However, in conditions no additive, the relevant values are 26, 54 and 16 U/l respectively. The relation between different stages of fungus growth and enzyme production as well as changes in lignin and carbohydrate of effluent after the period of nine days is also investigated
  • Tasoojim., Tabarsat., Mohamadi, A Pages 291-301
    In order to manufacture wheat straw particleboards, different mixtures of UF and MF resins were applied. The ratio of UF: MF was 0:100,75:25,50:50,25:75 and 100:0 based on resin weight. Boards densities were set as 0.7gr/cm3.Physical and mechanical properties such as thickness swelling(TS) after 2 and 24 hours, internal bonding(IB), modulus of elasticity(MOE), modulus of rupture(MOR) were measured and compared to EN 312-4 standard. The highest amounts of IB, MOR and MOE were from the boards made of 50:50 (UF:MF). All of the boards MOE and MOR amounts of the treatments except for the treatment 100:0 (UF:MF) were in the range of EN 312-4 standard but the IB amounts did not comply. The TS amount was improved in the boards with more MF content but it was not in EN 312-4 range. Due to the thin waxy layer covers the outer most layer of wheat straw surface, the non polar structure of this layer brings low-compatibility between polar resins and wheat straw particles which will result in poor physical and mechanical properties for wheat straw particleboards. Also due to the low porosity of waxy layer, the penetration of polar formaldehyde resins into straw particles surface, not well occur and this is itself an important factor in low physical and mechanical resistance in wheat straw particleboards that in the case of wood.
  • Roushenasanj., Dehghani Firouzabadim., Dahmarde Ghaleh Nom., Sharifi, S Pages 302-380
    The lignin dissolution in Kraft pulping for wheat straw was studied. Kraft pulping was carried out under the conditions: chemical charge of 18% (as NaOH, based on o.d. bagasse), sulfidity of 25% and liquor to wheat straw ratio of 10:1. Six cooking maximum temperatures of 85,100,110,120,130 and 150 ◦C, were selected and reaction time varied from 0 to 250 min., based on maximum temperature. The Klason lignin, acid soluble lignin, ash and extractive contents of wheat straw were 18.4%, 2.07%, 3.24% and 4.56% respectively. During alkaline pulping of wheat straw, 64% and 52% of lignin was removed before reaching to the temperature 100 ◦C and 85 respectively. The values for pulp and carbohydrates yield were, about 64%, 58% for 85 ◦C and 61%, 57% for 100◦C.
  • Kasmani, J.E., Nazeri, A.M., Oshriyeh, A Pages 309-320
    Effects of different humidity and heat content on the quality of corrugated board, was investigated. Optimal treatment variables include: corrugators speed (50, 100 and 150m/min), wrapping angle of the paper around pre heaters (90,180 and 300 degree) and moisture of paper (6.5%, 7% and 8.5%). Papers that treated for this purpose included: 125gsm Kraft liner, 127gsm medium paper and 140gsm test liner paper. A flute type of 3ply corrugated board was selected for this study. Moisture of paper was measured in 3 places: Paper on roll stand before single facer, paper after single facer pre heater and paper before incoming double facer in hot plate unit. Also temperature was measured in corrugator's rolls, hot Plates in double facer and final board after exiting of the machine. Results show that, warp of final board decreased in speed 50 and 100m/min, moisture 7% and 1800C wrapping angle of the paper around pre heater. That means lower speeds and higher wrapping angles cause more heat on corrugated board and decreasing in warp content resulted. It should be noted that lower humidity than 7% and increase wrapping angle over 180 degree cause over drying and intensive moisture decrease which in turn cause reverse warp in the final board.
  • Fathyl., Faezipourm., Bahmani, M Pages 321-331
    The effect of using UF and MUF resins on physical and mechanical properties of particleboards made of rice straw and aspen particles was investigated. The aim of the study was to determine physical and mechanical properties of rice straw particleboard. Single-layer particleboard was produced with 11% MUF and 11% UF. In order to use UF and MUF, 2% hardener was added to adhesives. The Press condition for MUF was: 1750C for 4 minutes and for UF application was 1750C for 6 minutes. Another variable factor was the rice straw content in three levels (15%, 30% and 45%). Other factors such as board density (0/7gr/cm3) and mat moisture (12%) were the constants. The results indicate that increasing rice straw to wood particles cause some reduction in modulus of rupture, and internal bonding, and to some extent increase in thickness, swelling and water absorption of manufactured boards. But comparing and grouping means by duncan test showed that when up to 30% rice straw was added to wood particle these effects remained mostly insignificant. Particleboard bonded with 11% MUF had the highest bending strength. Particleboards bonded with MUF had better bending strength, shear strength, thickness swelling and water absorption after 2 and 24 hours immersion. Grouping the experimental data while using Duncan method was indicated the fact that an optimum condition for manufacturing particleboard while using a mixture of rice straw and wood particles is to add 30% rice straw to the mixture, use 11% melamine urea formaldehyde resin and employ a pressing time of 4 minutes.