فهرست مطالب

پوست و زیبایی - پیاپی 4 (زمستان 1389)

فصلنامه پوست و زیبایی
پیاپی 4 (زمستان 1389)

  • 76 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/12/05
  • تعداد عناوین: 11
|
  • علی خامسی پور، علیرضا خاتمی، ایرج شریفی، مهدیه بهرامی، امیر جوادی، سید ابراهیم اسکندری، علیرضا فیروز، علیرضا فکری، محمدرضا افلاطونیان صفحه 155
    زمینه و هدف
    درمان سالک خصوصا با عامل Leishmania tropica یکی از چالش های مهم بهداشتی است. ترکیبات آنتی موان به عنوان تنها درمان استاندارد نیاز به تزریق مکرر دارد. در این مطالعه میزان اثر بخشی تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای یک بار با تزریق هفته ای دو بار در بیماران مبتلا به سالک نوع شهری، مقایسه شده است.
    روش اجرا: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که در سال های 1385 و 1386 در شهر بم انجام شد. تعداد 224 بیمار مشکوک به سالک موردمعاینه قرار گرفتند و تعداد 96 بیمار با ضایعه ی سالک با عامل لیشمانیا تروپیکا بعد از اخذ رضایت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. بیماران بر اساس توالی اعداد تصادفی تهیه شده ی رایانه به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و یک گروه تحت درمان تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای یک بار و گروه دیگر تحت درمان تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای دو بار قرار گرفتند. در بدو ورود به مطالعه و هر هفته مشخصات ضایعات در هر بیمار بررسی و اندازه ی زخم و سفتی پوست (Induration) ثبت شد. بهبودی به صورت راپیتلیازاسیون کامل و از بین رفتن سفتی مد نظر قرار گرفت و در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون های t (تی)، Chi2 و برای مقایسه ی طول زمان بهبودی از تحلیل بقا و آزمون Log-Rank استفاده شد. ارزش احتمالی کمتر از 05/0 معنی دار درنظر گرفته شد.
    یافته ها
    48 بیمار با 58 ضایعه مطالعه را کامل کردند. در هفته ی دوازدهم مطالعه، بهبودی کامل در 24 ضایعه از 27 ضایعه (89%) که تحت درمان تزریق هفته ای یک بار قرار گرفته بودند، دیده شد. متوسط زمان بهبودی در این گروه 10±70 روز بود. بهبودی کامل در گروهی که با تزریق هفته ای دو بار درمان شده بودند در 24 ضایعه از 31 ضایعه (77%) مشاهده شد و متوسط زمان بهبودی در این گروه 5±58 روز بود. میزان بهبودی و زمان بهبودی اختلاف معنی داری بین دو گروه نشان نداد.
    نتیجه گیری
    اثربخشی تزریق داخل ضایعه ای گلوکانتیم هفته ای یک بار با تزریق هفته ای دو بار برای درمان سالک با عامل لیشمانیا تروپیکا یکسان می باشد.
    کلیدواژگان: سالک، درمان، لیشمانیا تروپیکا، مگلومین آنتی مونات
  • عیسی خواهشی، سعید کشاورز، مجید شهرتی، عباسعلی ایمانی فولادی، محمدرضا نورانی صفحه 162
    زمینه و هدف
    گاز خردل به عنوان گاز تاول زا موجب آسیب های متنوعی در اعضای مختلف بدن از جمله پوست می شود که موجب تغییر در اجزای سلولی از جمله DNA و تظاهرات بالینی شایع از جمله خارش مزمن می گردد. ملکول TGF-β1 به عنوان یک سیتوکین با اعمال متنوع از جمله مهار رشد سلولی و تعدیل و سرکوب التهاب نقش مهمی در پروسه التهاب پوستی ایفا می کند به طوری که نقش ضد التهابی این ملکول و گیرنده های آن در التهاب پوستی و بیماری های شایع دیده شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی بیان ژن TGF-β1 در جانبازان شیمیایی مواجهه یافته با گاز خردل و رابطه آن با شدت خارش آنان بود.
    روش اجرا: 17 جانبار شیمیایی مواجهه یافته با گاز خردل، 17 بیمار با درماتیت تماسی مزمن و 10 فرد سالم وارد مطالعه شدند. ارزیابی بیان ژن TGF-β1 در نمونه پوستی آن ها توسط RT-PCR نیمه کمی و متعاقب آن توسط ایمونوهیستوشیمی و طبقه بندی بیماران براساس سیستم نمره دهی شدت خارش (3-0) انجام گرفت.
    یافته ها
    کاهش معنی داری در درصد بیان و شدت بیان ژن TGF-β1 در گروه مصدومین شیمیایی در مقایسه با گروه درماتیت تماسی مزمن و گروه سالم دیده شد (05/0>P). هم چنین با عدم بیان ژن TGF-β1، شدت خارش در گروه بیماران به طور معناداری افزایش یافت (05/0>P).
    نتیجه گیری
    فاکتور رشد تغییر دهنده ی بتا 1 (TGF-β1) نقش قابل توجهی را در ضایعات التهابی پوستی مزمن ناشی از گاز خردل ایفا می کند
    کلیدواژگان: فاکتور رشد تغییر دهنده ی بتا 1، سیتوکین، گاز خردل، خارش
  • سودابه تیرگر طبری، شکوفه موسوی، نینا فروزان صفحه 172
    زمینه و هدف
    در سال های اخیر تاثیر متقابل بین روان و پوست در ایجاد برخی از بیماری ها مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی انواع بیماری های پوستی در بیماران بخش روان پزشکی بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل انجام گردید.
    روش اجرا: این مطالعه ی مقطعی بر روی 250 بیمار بستری در بخش روان پزشکی بیمارستان شهید یحیی نژاد شهرستان بابل انجام شد. پوست این بیماران توسط کارورز، مورد معاینه ی قرار گرفته و در صورت لزوم معاینه توسط متخصص پوست انجام شد. برای تمامی بیماران، پرسش نامه ی از پیش طراحی شده بر مبنای معاینه تکمیل گردید. هم چنین شرح حال بیمار و اطلاعات پرونده ی مربوط به تشخیص بیماری روانی استخراج شده و در پرسش نامه ثبت گردید. توصیف و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام و 05/0>P معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    در افراد مورد بررسی 109 بیمار (6/43%) مرد و 141 بیمار (4/56%) زن بودند. شایعترین بیماری روانی افسردگی ماژور (6/35%) و اختلال وسواسی جبری (6/21%) بود. 166 مورد (4/66%) بیماری های پوستی داشتند که 66 نفر (8/39%) مرد و 100 نفر (2/60%) زن بودند. آکنه، آلوپسی آره آتا، خارش مزمن لیکنیفیه، کاندیدیازیس دهانی شایعترین بیماری های پوستی در بیماران مورد بررسی بودند. بین وجود عامل تنش (stressor) در شش ماه پیش از بروز بیماری پوستی در بیماری های اگزمای تماسی، خارش مزمن لیکنیفیه، آکنه و روزاسه ارتباط معنی داری وجود داشت. ابتلا به اسکیزوفرنی با هرپس دهانی در ارتباط بود (002/0=P). هم چنین شپش سر با استرس پس از سانحه ارتباط معنی داری داشت (004/0=P).
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بالای بیماری های پوستی در بیماران بستری در بخش روان پزشکی، همکاری بیشتر بین درماتولوژیست و روان پزشک می تواند در درمان بسیاری از بیماری ها کمک کننده باشد
    کلیدواژگان: سایکودرماتولوژی، بیماری پوستی، بیماری روانی
  • حسین صافی زاده، سیمین شمسی میمندی، یلدا بنی هاشمی صفحه 179
    زمینه و هدف
    ملاسما یک هیپرپیگمانتاسیون قرینه اکتسابی قهوه ای رنگ بر روی صورت یا گردن می باشد که تاثیرات واضح احساسی و روانی بر بیماران مبتلا دارد. با وجود اینکه این بیماری در زنان به ویژه در سنین باروری شیوع دارد تاثیر آن بر کیفیت زندگی این جمعیت ناشناخته است. هدف این مطالعه بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در مبتلایان به ملاسمای مراجعه کننده به درمانگاه های تخصصی پوست در شهر کرمان می باشد.
    روش اجرا: این مطالعه از نوع مقطعی بوده و با انجام معاینه ی بالینی و تکمیل پرسش نامه روی 200 بیمار مبتلا به ملاسما انجام شد. جهت بررسی شدت ملاسما از شاخص (MASI (Melasma Area and Severity Index و برای ارزیابی کیفیت زندگی از پرسش نامه های سنجش کیفیت زندگی در بیماری های پوست (DLQI (Dermatology Life Quality Index و سنجش کیفیت زندگی در ملاسما (MELASQOL (Melasma Quality of Life Scale استفاده شد.
    یافته ها
    200 نفر با میانگین سنی 42/6±86/31 سال (با دامنه ی سنی 55-18 سال) بررسی شدند. میانگین نمرات DLQI و MELASQOL به ترتیب 48/4 ±90/6 و 95/14± 24/40 بود. در 113 نفر (5/65%) ملاسما تاثیر واضحی در کیفیت زندگی بیماران گذاشته بود. ارتباط معنادار بین نمرات پرسش نامه های کیفیت زندگی و شاخص شدت بیماری مشاهده شد (001/ 0>P). براساس پرسش نامه ی DLQI بیشترین اختلال مربوط به احساسات و عواطف بود و براساس پرسش نامه ی MELASQOL نیز عصبی شدن و دستپاچگی به علت وضعیت پوست بر کیفیت زندگی تاثیر گذاشته بود.
    نتیجه گیری
    ملاسما به وضوح بر کیفیت زندگی مبتلایان تاثیر داشته از این رو پزشک معالج علاوه بر درمان های دارویی و فیزیکی بایستی به تاثیر مخرب روانی اجتماعی اختلالات رنگ دانه ای نیز توجه نماید.
    کلیدواژگان: کیفیت زندگی، ملاسما، هیپرپیگمانتاسیون، MELASQOL، MASI
  • شهرام باغستانی، شهرام زارع، فروغ محمدی، کرامت الله جهانشاهی صفحه 187
    زمینه و هدف
    نارسایی کلیوی مزمن یک وضعیت بالینی است که در آن عملکرد کلیه ها کاهش یافته است. نارسایی کلیوی مزمن همراه با تظاهرات پوستی متعددی است که با شروع دیالیز ممکن است تظاهرات پوستی جدیدی نیز ظاهر شود. هدف از این مطالعه بررسی شیوع مشکلات پوستی در میان بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی مزمن تحت دیالیز بود.
    روش اجرا: این مطالعه مقطعی بر روی 60 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی کلیوی مزمن مراجعه کننده به تنها مرکز دیالیز استان در بیمارستان شهید محمدی صورت گرفت. بیماران ازنظر تغییرات پوستی توسط متخصص پوست مورد معاینه ی دقیق قرار گرفتند. جهت توصیف و تحلیل داده های آماری از نرم افزار SPSS 16 و آزمون های آماری t و Chi2 استفاده شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    شایع ترین یافته ها، خشکی پوست در 3/78%، رنگ پریدگی در 7/71% و خارش در 3/58% بیماران بود. سایر یافته های بالینی شایع به ترتیب عبات بودند از: ناخن half & half (35%)، هیپوملانوز قطره ای ایدیوپاتیک (3/33%)، زردی پوست (7/31%)، هیپرکراتوز زیر ناخن (30%)، اونیکولیز (20%)، شیار عرضی ناخن (15%)، cherry انژیوما (15%)، هیپرپیگمانتاسیون پوست (15%) و پورپورا (3/13%).
    نتیجه گیری
    نارسایی کلیوی مزمن با تظاهرات پوستی متعددی همراه است که می تواند به علت دیالیز یا بیماری زمینه ای باشد.این تغییرات بسیار متنوع است که شایع ترین آنها خشکی پوست و رنگ پریدگی می باشد. تشخیص زودرس این مشکلات ممکن است در کاهش ابتلا و بهبود کیفیت زندگی این بیماران مؤثر باشد.
    کلیدواژگان: نارسایی کلیوی مزمن، بیماری های پوستی، بیماری های ناخن، همودیالیز، عوارض جانبی
  • سودابه تیرگر طبری، شهناز برات صفحه 195
    زمینه و هدف
    خارش معمولا به دلیل بیماری های پوستی اولیه و یا بیماری های سیستمیک رخ می دهد. خارش ناحیه کشاله ی ران می تواند به دلایل متفاوتی نظیر قارچ، اگزما، بیماری های باکتریایی و نورودرماتیت، گال و سایر بیماری های پوستی به وجود آید. این مطالعه با هدف تعیین علل خارش کشاله ی ران در زنان انجام شد.
    روش اجرا: این مطالعه به صورت توصیفی بر روی زنانی که از ابتدای زمستان 85 تا پایان پاییز 86 به علت خارش کشاله ی ران به درمانگاه های پوست و زنان بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل مراجعه کرده بودند انجام شد. اطلاعات لازم مشتمل بر نام، سن، قد، وزن، سابقه ی مصرف داروی قبلی، درگیری زوج جنسی یا سایر افراد خانواده، مدت زمان درگیری، بیماری زمینه ای قبلی و نتیجه ی معاینه در پرسش نامه ای با کسب رضایت کتبی برای هر نفر ثبت شد.
    یافته ها
    تعداد بیماران مبتلا به خارش کشاله ی ران 115 نفر بود. میانگین سنی افراد موردمطالعه 2/41 سال با طیف سنی 75-15 بود. بیشتر افراد موردمطالعه در گروه سنی 55-46 سال با 33 مورد (7/28%) قرار داشتند. بیشتر بیماران دارای (Body Mas Index (BMI بیست و پنج تا 9/29 کیلوگرم بر متر مربع (اضافه وزن)، با 33 مورد (7/28%) بودند. بیشترین موارد ابتلا در فصل تابستان با 48 مورد (7/41%) مشاهده گردید. شایع ترین علل خارش کشاله ی ران در تمام فصول، سنین و تقسیم بندی های BMI به ترتیت کچلی کشاله ی ران با 55 مورد (8/47%) و درماتیت سبورئیک با 29 مورد (1/25%) بود.
    نتیجه گیری
    توجه به علل شایع خارش کشاله ی ران، فصل بروز و وزن بیماران می تواند پرسنل پزشکی را در تشخیص و درمان زودرس بیماری کمک نماید.
    کلیدواژگان: خارش، کشاله ی ران، کچلی کشاله ی ران، درماتیت سبورئیک
  • امی زرگری، کامبیز کیانی فر صفحه 201
    ان استیل سیستئین NAC) N-acetylcyctein) متابولیت استیله سیستئین بوده و توسط FDA برای درمان مسمومیت با استامینوفن مجوز گرفته است. NAC از یک سو با افزایش گلوتاتیون به عنوان آنتی اکسیدان عمل می کند و هم چنین ازطریق تامین گلوتاتیون از مسمومیت ناشی از پاراستامول جلوگیری می کند. ازسویی دیگر، NAC موکولیتیک، ضدالتهاب و پیش ساز گلوتامات نیز هست و از این طریق در بیماری های مختلفی کاربرد پیدا می کند.
    با توجه به اثرات مختلف فارماکولوژیک NAC و بی ضرری نسبی آن، طی سالیان اخیر تمایل به استفاده از NAC برای مصارف گوناگون افزایش یافته است. در این مقاله، کاربردهای احتمالی این ماده در درماتولوژی مرور خواهد شد.
    کلیدواژگان: ان استیل سیستئین، ملانوم بدخیم، نکرولیز توکسیک اپیدرمال، تریکوتیلومانیا
  • آمنه علایین، آزاده علایین، حوریه علایین صفحه 207
    سودوکاپوسی سارکوما یا آکروآنژیودرماتیت یک بیماری آنژیوپرولیفراتیو خوش خیم است که شباهت های بالینی و بافت شناسی بسیاری با کاپوسی سارکوما دارد. تظاهرات بیماری شامل ایجاد ماکول، پاپول یا پلاک های مایل به بنفش در اندام تحتانی است که اکثر اوقات با نارسایی مزمن وریدی یا مالفورماسیون های شریانی وریدی مادرزادی یا اکتسابی همراهی دارد. پاتوژنز آن به خوبی شناخته نشده است اما به نظر می رسد با ایسکمی ناشی از اختلال درناژ وریدی یا مالفورماسیون شریانی وریدی مرتبط باشد. تشخیص آن با مطالعه ی بافت شناسی حاصل از بیوپسی ضایعات است. درمان های مختلفی برای سودوکاپوسی سارکوما پیشنهاد شده است که درمان های نگهدارنده یا اصلاح کننده ی اختلالات عروقی را شامل می شود.
    این مقاله به معرفی آقای 28 ساله ای می پردازد که با پلاک خطی قهوه ای در اسکار مربوط به ترومای 3 ماه قبل مراجعه کرد و پس از انجام بیوپسی تشخیص سودوکاپوسی سارکوما مطرح شد.
    کلیدواژگان: سودوکاپوسی سارکوما، اسکار، مالفورماسیون شریانی وریدی، نارسایی مزمن وریدی
  • فهرست عناوین دوره ی 1
    صفحه 212
  • فهرست نویسندگان دوره ی 1
    صفحه 215
  • فهرست موضوعی دوره ی 1
    صفحه 217
|
  • Khamesipour Ali, Khatami Alireza, Sharifi Iraj, Bahrami Mahdie, Javadi Amir, Eskandari Seyed Ebrahim, Firooz Alireza, Fekri Alireza, Aflatoonian Mohammad Reza Page 155
    Background And Aim
    Treatment of cutaneous leishmaniasis, especially when caused by L. tropica, is challenging. Meglumine antimoniate (Glucantime®) is used as the standard treatment, but multiple injectiond are necessary. The objective of this study was to compare the efficacy of weekly intralesional injections with twice weekly injections of Glucantime for the treatment of anthroponotic cutaneous leishmaniasis (ACL).
    Methods
    This randomized open clinical trial was conducted, in Bam, Kerman province, Iran. 96 eligible patients according to inclusion and exclusion criteria who were willing to participate were included. The included patients were randomly assigned into two groups, one group treated with weekly intralesional injections of Glucantime® and the other group treated with intralesional Glucantime® twice a week. Type and size of each lesion (induration, ulcer and scar) were recorded weekly. Complete healing was defined as complete re-epithelialization and absence of induration in all lesions and was considered as the primary outcome measure.
    Results
    A total of 48 patients completed the study; complete cure was seen in 24 of 27 (89%) patients who received weekly intralesional MA with a mean duration of healing equals to 70±10 days. Complete cure was seen in 24 of 31 (77%) patients who received intralesional MA twice a week, the mean duration of healing in the latter group was 58±5 days. There was no significant difference between the two groups (P=0.23).
    Conclusion
    It seems that the efficacy of intralesional injections of Glucantime® once a week is similar to efficacy of twice a week Glucantime® injections.
  • Khaheshi Isa, Keshavarz Saeeid, Shohrati Majid, Fooladi Imani Abbasali, Nourani Mohammadreza Page 162
    Background And Aim
    As a blistering agent, mustard gas causes a variety of disorders in different body organs, including the skin, such as altrations in DNA and clinical manifestations like pruritus. TGF-β1 molecule is a cytokine with anti-cell growth and inflammation suppression effects in skin inflammation. The aim of this study was to determine TGF-β1 gene exprtession in victims exposed to mustard gas and the correlation with the severity of their pruritus.
    Methods
    17 victims exposed to mustard gas, 17 patients with chronic contact dermatitis and 10 healthy individuals were included in the study. The assessment of TGF-β1 expression in their skin samples was conducted by semi-quantitativeRT-PCR followed by immunohistochemistry and classification of patients was done by pruritus severity scoring system (0-3).
    Results
    There was a significant decrease in TGF-β1 gene expression in mustard gas exposed victims comparing to chronic contact dermatitis group and the control group (P<0.05). In addition, in the absence of TGF-β1 expression, the severity of pruritus in the patient group significantly increased (P<0.05).
    Conclusion
    TGF-β1 has a significant role in chronic inflammatory skin lesions caused by mustard gas.
  • Tirgar Tabari Soodabeh, Moosavi Shokoofeh, Farzan Nina Page 172
    Background And Aim
    The correlation between diseases and psychiatric problems had been evaluated recently. The aim of this study was to determine the prevalence of skin diseases in patients in psychiatric department of Yahya-Nejad Hospital in Babol, North of Iran, in 2008.
    Methods
    This cross sectional study was performed on 250 patients hospitalized in psychiatric department of Yahya-Nejad Hospital in Babol. They were examined by a dermatologist and laboratory examinations (skin smear and biopsy) were done if needed. Then a questionnaire including information about sex, age, job, past medical history and history of addiction, major stress, general appearance, psycological problems, previous and new dermatological diseases and treatment protocols was completed for every patient. Data were analyzed by SPSS 11 and P<0.05 was significant.
    Results
    Among two hundred and fifty patients (109 male and 141 female) with psychological problems, 166 patients had dermatologic diseases. Sixty six were male and 100 cases were female. Major depression and obsessive-compulsive disorders had highest frequency in psychologic disorders. Seventy patients had treated their skin disorders.There was a significant relationship between stressors in the last six months with eczema, lichen simplex chronicus, acne, and rosacea. Correlations between schizophrenia and herpes simplex labialis (P=0.02), and PTSD with pediculosis were significant (P=0.004).
    Conclusion
    Dermatological disorders are associated with a variety of psychological problems that can affect patients. Increased understanding of biopsychosocial approches and laision among physicians, psychiatrists and dermatologists can be very useful and highly beneficial.
  • Safizade Hossein, Shamsi Meymandi Simin, Bani Hashemi Yalda Page 179
    Background And Aim
    Melasma is an acquired symmetrical brown hyperpigmentation of the face or neck. Melasma has been shown to have a significant emotional and psychologic distress on affected patients. Although this pigmentary disorder is more prevalent among women of reproductive age, the effect of melasma on quality of life in this population is unknown. The aim of this study was to evaluate health-related quality of life in patients with melasma attending to dermatology clinics in Kerman city, Iran
    Methods
    A cross-sectional study was carried out by clinical examination and questionnaire on 200 patients with melasma. Melasma area and severity index (MASI), Dermatology Life Quality Index (DLQI) and Melasma Quality of Life Scale (MELASQOL) were used to assess melasma severity and quality of life.
    Results
    There were 200 women with mean age 31.86±6.42 years old (range: 18-55 years). The mean score of DLQI and MELASQOL were 6.90±4.48 and 40.24±14.95, respectively. In 113 (56.5%) patients, melasma had very large effect on their quality of life. There was a significant correlation between the scores of quality of life questionnaires and MASI (P<0.001). In DLQI scale the most frequent impairment was related to emotional well-being and based on MELASQOL questionnaire, embarrassment due to skin appearance had an important impact on quality of life.
    Conclusion
    This study revealed that physicians must consider the devastating psychosocial impact of pigmentary imperfections in addition to pharmacological and physical treatment.
  • Baghestani Shahram, Zare Shahram, Mohammadi Foroogh, Jahanshahi Keramat-O-Allah Page 187
    Background And Aim
    Chronic renal failure is a clinical state which results in declining the kidney function. Chronic renal failure has numerous cutaneous manifestations, when the process of hemodialysis begins, new changes may appear as a result. The aim of this study was to assess the prevalence of cutaneous problems among patients with chronic renal failure undergoing hemodialysis in Bandar Abbas, Iran.
    Methods
    In this cross-sectional study, 60 patients with chronic renal failure under hemodialysis in Shahid Mohammadi Hospital Dialysis Center were examined by a dermatologist. The data were gathered and analyzed by SPSS software (version 16) using descriptive statistics, t and chi2 tests. P less than 0.05 was considered significant.
    Results
    The most common skin findings were dry skin (78.3%), followed by pallor (71.7%) and pruritus (58.3%). Other common cutaneous manifestations were half-half nail (35%), idiopathic guttate hypomelanosis (33.3%), yellowish skin color change (31.7%), subungal hyperkeratosis (30%), onycholysis (20%), beau's line (15%), cherry angioma (15%), skin hyperpigmentation (15%) and purpura (13.3%).
    Conclusion
    Chronic renal failure is associated with various cutaneous manifestations caused by hemodiaysis or the disease itself. The most common ones are dry skin and pallor. The early diagnosis of cutaneous changes may decrease the morbidity and eventually lead to quality of life improvement in these patients.
  • Tirgar Tabari Soodabeh, Barat Shahnaz Page 195
    Background And Aim
    Pruritus is usually caused by a primary skin disorder or a systemic disease. Causes of groin pruritus are fungi, eczema, bacterial diseases, neurodermatitis, scabies and many other skin disorders. This study was performed to find the common causes of groin pruritus in female patients that referred to dermatology and gynecology clinics of Yahya-Nejad hospital in Babol.
    Methods
    This descriptive study was performed on patients with groin pruritus from the begining of winter 2006 until the end of autumn 2007. Other information including name, age, height, weight, previous drug consumption, simultaneous infection in partner or other members of the family, duration of infection, underlying disease and result of examination were recorded in a questionnaire for each patient.
    Results
    115 patients were studied. The average age of patients was 41.2 years (15-75 years old). The highest disease frequency was seen in 48 cases (41.7%) in summer. Most cases (33 patients [28.7%]) were between 46-55 years of age. Most of patients (28.7%) had a BMI from 25 to 29.9 (over weigh). The most common causes of groin pruritus in all seasons, ages and BMIs were tinea cruris in 55 cases (47.8%) and seborrheic dermatitis in 29 cases (25.1%)
    Conclusion
    Considering common causes of groin pruritus, season and patient’s weight can be helpful in diagnosis and early treatment of groin pruritus.
  • Zargari Omid, Kianifar Kambiz Page 201
    N-acetylcysteine (NAC) is the acetylated metabolite of cysteine and is approved by the Food and Drug Administration (FDA) for treating acetaminophen toxicity. By boosting glutathione, NAC acts as an antioxidant and through replenishing glutathione, it can also prevent paracetamol toxicity. From the other hand, NAC has mucolytic and antiinflammatory effects and also is a glutamate precursor and therefore can be used in a variety of diseases. Regarding the various pharmacological effects of NAC and its low rate of adverse events, NAC has attracted increasing interest for a range of indications during the recent years. Here, the possible applications of this drug in dermatology are reviewed.
  • Alaeen Ameneh, Alaeen Azadeh, Alaeen Horieh Page 207
    Pseudo-Kaposi sarcoma (PKS) or acroangiodermatitis is a benign angioproliferative disease which shares many clinical and histopathological features with Kaposi sarcoma. Clinical presentations include violaceous macules, papules or plaques in the lower extrimities, which is usually associated with chronic venous insufficiency or congenital or acquired arterio-venous malformations. Its pathogenesis is not well recognized yet but the ischemia due to venous insufficiency or arterio-venous malformation is considered to play a role. The diagnosis is made through the histopathologic examination of biopsy specimens. Different treatment modalities have been suggested including conservative treatment or correction of vascular abnormalities.This paper introduces a 28-year old man with a brown linear plaque in a scar of 3-month duration due to trauma on the anterior of left thigh. A biopsy was performed and the histopathologic examination confirmed the clinical diagnosis of Pseudo-kaposi sarcoma.