فهرست مطالب

کومش - سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 39، بهار 1390)

فصلنامه کومش
سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 39، بهار 1390)

  • تاریخ انتشار: 1389/12/15
  • تعداد عناوین: 17
|
  • قدرت الله روشنایی، انوشیروان کاظم نژاد، صنمبر صدیقی صفحه 223
    سابقه و هدف
    سرطان معده یکی از شایع ترین سرطان ها در جهان است که علی رغم پیشرفت های صورت گرفته در زمینه درمان، میزان بقای آن ها پایین است. عوامل مختلفی ممکن است بر عود پس از درمان تاثیرگذار باشد. هدف این مطالعه بررسی بقا و تعیین عوامل مرتبط با این بیماران بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه بر روی 93 بیمار مبتلا به سرطان معده که از تاریخ 1/1/1382 تا 29/12/1386 به انستیتوکانسر بیمارستان امام خمینی مراجعه کرده و پس از درمان دارای عود بودند انجام گرفت. طول عمر از زمان عود تا مرگ یا پایان مطالعه (1/7/88) بر حسب ماه محاسبه شد. اثر جنس، سن تشخیص، محل درگیری، نوع درمان، درجه تمایز یافتگی تومور، متاستاز، مرحله بیماری بر بقای این بیماران تعیین شد.
    یافته ها
    از 93 بیمار دارای عود، 74 نفر (6/79 درصد) مرد بودند. 45 (4/48 درصد) بیمار تا پایان مطالعه فوت شدند. میانگین زمان تشخیص تا عود برابر 7/11 ± 7/15 ماه و نیمی از بیماران تا 11ماه پس از درمان دارای عود بودند. میانگین و میانه ی بقای پس از عود به ترتیب 5/14 و 9 ماه بود و احتمال بقای یک ساله، دوساله و سه ساله به ترتیب 42/0، 19/0 و 13/0 بوده است. نتایج نشان داد که متغیرهای سن تشخیص، مرحله بیماری، رادیوتراپی و درجه تمایزیافتگی تومور بر بقا معنی دار شدند (05/0 p<).
    نتیجه گیری
    : با توجه به این که بیش از نیمی از عودها در سال اول بعد از درمان رخ می دهد لذا مراجعه ماهانه بیماران در تشخیص به موقع ضروری است.
    کلیدواژگان: سرطان معده، بقای بعد از عود، انستیتو کانسر، مدل کاکس
  • فریبا فتاحی، مهوش کشکولی بهروزی، میترا زراتی صفحه 229
    سابقه و هدف
    فشار خون بالا به علت همراهی اش با بیماری های ایسکمیک قلبی و نیز همراهی با بیماری های مغزی- عروقی، یک مشکل بهداشتی- درمانی در تمام جوامع می باشد. این مطالعه به منظور بررسی رابطه ی بین فشار خون بالا با نمایه ی توده ی بدنی افزایش یافته، چاقی شکمی و برخی الگوهای تغذیه ای در افراد 65-25 سال در تهران انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه مورد- شاهدی است که بر روی 270 نفر از اولیا ء دانش آموزان چند مدرسه تهران انجام شد. افراد نمونه، طی معاینه و مصاحبه بر اساس میزان فشار خون به دو گروه شاهد و مورد تقسیم شدند. در هر دو گروه، اندازه های آنتروپومتریک اندازه گیری و طی مصاحبه، پرسش نامه ای در ارتباط با برخی الگوهای تغذیه ای ثبت گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه، بین فشار خون بالا با فاکتورهایی چون مصرف نوشابه های گازدار، چاقی شکمی، نمایه ی توده بدنی افزایش یافته و فشار خون بالا هم بستگی معنی داری وجود دارد. در ارتباط با مصرف نان های سبوس دار و مصرف صبحانه با فشارخون بالا، ارتباط منفی وجود داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که حفظ نمایه ی توده ی بدنی و کاهش آن در صورت افزایش داشتن، رعایت الگوهای تغذیه ای سالم، از جمله مصرف صبحانه، عدم مصرف نوشیدنی های گازدار و کافئینه و مصرف نان های سبوس دار، به عنوان اولویت های پیش گیری اولیه از فشار خون بالا می باشد.
    کلیدواژگان: فشار خون بالا، نمایه توده بدنی، چاقی شکمی، عادات غذایی
  • ملاحت اکبرفهیمی، حسین کریمی، ثریا رحیم زاده رهبر، حسن عشایری، سقراط فقیه زاده صفحه 236
    سابقه و هدف
    کارکرد حرکتی اندام های فوقانی در اجرای مستقل فعالیت های روزمره زندگی دارای اهمیت به سزایی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط توانایی حرکتی اندام فوقانی مبتلا با استقلال در فعالیت های روزمره زندگی بیماران سکته مغزی شهر تهران در مدت زمان بین 24 6 ماه پس از بروز سکته مغزی بود.
    مواد و روش ها
    روش این مطالعه غیرتجربی و مقطعی است. از بین مراجعه کنندگان به بخش های کاردرمانی شهر تهران، 45 بیمار سکته مغزی واجد شرایط پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. حرکت اندام فوقانی مبتلا توسط شاخص فوگل مایر، وضعیت اجرای فعالیت های پایه روزمره زندگی با شاخص بارتل و فعالیت های کارساز روزمره زندگی Instrumental activities daily of living)) ارزیابی شد.
    یافته ها
    بین حرکت اندام فوقانی با استقلال در فعالیت های پایه (565/0= r و 001/0 P<) و کارساز (431/0= r و 003/0 P<) روزمره زندگی هم بستگی معنی دار بود. از نظر توانایی حرکت جداگانه مفاصل، حرکت مفصل شانه و آرنج با استقلال در فعالیت های پایه و کارساز روزمره زندگی ارتباط معنی دار بود، اما حرکات دست تنها با فعالیت های پایه روزمره زندگی هم بستگی داشت.
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر هم بستگی متوسط بین کارکرد حرکتی اندام فوقانی مبتلا با استقلال در فعالیت های روزمره زندگی را نشان داد. از آنجایی که برای کسب استقلال در فعالیت های معمول روزانه، توانایی کاملا طبیعی کارکرد حرکتی اندام فوقانی مبتلا چندان ضروری نمی باشد، بررسی عوامل دیگر ضرورت دارد.
    کلیدواژگان: سکته مغزی، فعالیت های روزمره، اندام فوقانی
  • شبنم همتی، رضا رجبی، نورالدین کریمی، علی اکبر جهاندیده صفحه 244
    سابقه و هدف

    کمردرد یکی از معمول ترین مشکلات سلامتی است که 85% افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. برنامه های توان بخشی ستون فقرات، برای افراد مبتلا به کمردرد مزمن متنوع می باشد. علاوه بر این، به طور سنتی تواتر درمان سه بار در هفته و بیش تر اوقات در منزل می باشد و دانسته های اندکی در مورد تمرینات تحت نظر و فشرده در درمان بیماران کمردردی وجود دارد. از این رو، هدف این تحقیق، بررسی اثرات تمرینات ثبات دهنده مرکزی تحت نظر فشرده بر شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی بود.

    مواد و روش ها

    24 خانم غیر ورزشکار با کمردرد مزمن در این مطالعه شرکت نمودند. این افراد به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه تجربی، برنامه درمانی را در طی 12 روز متوالی، تحت نظر فیزیوتراپ انجام دادند و در گروه کنترل، هیچ مداخله ای صورت نگرفت. نمونه ها در هر گروه، از انجام هرگونه فعالیت ورزشی در دوره انجام مطالعه خودداری نمودند. قبل و بعد از دوره درمانی، مقیاس دیداری درد برای ارزیابی شدت درد و شاخص ناتوانی اسوستری برای ارزیابی ناتوانی استفاده شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در میزان شدت درد و ناتوانی در گروه مداخله، قبل و بعد از درمان تفاوت معنی داری داشته است (به ترتیب 000/0= P و 003/0= P). در حالی که در گروه کنترل، تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.

    نتیجه گیری

    تمرینات ثبات دهنده مرکزی تحت نظر و فشرده، باعث کاهش میزان درد و ناتوانی در بیماران با کمردرد مزمن می شود.

    کلیدواژگان: کمردرد مزمن غیر اختصاصی، تمرینات ثبات دهنده مرکزی، ناتوانی و درد
  • امید محمدی، علی سعدالهی، راهب قربانی صفحه 253
    سابقه و هدف
    تاثیر زیان بار استعمال سیگار بر بسیاری از ارگان های بدن در مطالعات متعدد نشان داده شد. در زمینه تاثیر استعمال سیگار بر پارامترهای آکوستیکی صوت، که بیش از 40 پارامتر می باشند، مطالعات ادامه دارد. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه برخی پارامترهای آکوستیکی صوت بین مردان سیگاری و غیر سیگاری بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی 20 مرد سیگاری و 20 مرد غیر سیگاری، از نظر برخی پارامترهای آکوستیک صوت شامل بسامد پایه، آشفتگی بسامد، آشفتگی بلندی صدا، میزان بی نظمی در ارتعاش تار آواها، شاخص فاز تماس تار آواها و درصد زمانی عناصر الگوی گفتار مورد مقایسه قرار گرفتند. هر یک از این پارامترها با استفاده از نرم افزار استودیو گفتار و دستگاه الکترولارینگوگراف به دست آمد.
    یافته ها
    میانگین بسامد پایه در مردان سیگاری به طور معنی داری پایین تر از مردان غیر سیگاری بود (017/0= P). میانگین تغییرات آشفتگی بسامد، آشفتگی بلندی صدا و درصد بی نظمی در ارتعاش تارهای صوتی در مردان سیگاری به طور معنی داری بیش از مردان غیر سیگاری بود (001/0 P<). میانگین درصد زمانی سکوت در سیگاری ها به طور معنی داری بالاتر از غیر سیگاری ها بود (001/0 P<). در مقابل درصد زمانی صداسازی در مردانی که سیگاری بودند به طور معنی داری پایین تر بود (001/0 P<). در سه پارامتر شاخص فاز تماس، درصد زمانی تولید خیشومی و سایش، تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    احتمالا بسامد پایه صوت یکی از آسیب پذیرترین پارامترهای آکوستیکی صوت افراد سیگاری می باشد. میانگین بالای تغییرات آشفتگی بسامد، آشفتگی بلندی صدا و درصد بی نظمی ارتعاش تار آواها در مردان سیگاری را به احتمال قوی می توان به تغییرات بافتی ایجاد شده در تار آواها، التهاب ایجاد شده در اثر استعمال سیگار و تاثیرات عصب شناختی نیکوتین و سایر ترکیبات شیمیایی سیگار نسبت داد. به نظر می رسد افزایش درصد زمانی سکوت در حین گفتار پیوسته مردان سیگاری مربوط به کیفیت بسته بودن نامناسب تار آواها در مرحله حرکت آن ها باشد.
    کلیدواژگان: صوت، پارامترهای آکوستیکی، سیگار، مردان، الکترولارینگوگراف
  • عبدالکریم مهروز، محمد نوری، محمدرضا رشیدی، ناصر اصلان آبادی، دردی قوجق صفحه 259
    سابقه و هدف
    با توجه به فراوانی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر (Cornary artery disease، CAD) در ایران و نقش مفید و مهم پاراکسوناز سرم (Paraoxonase، PON1) در این بیماری، در مطالعه حاضر، توزیع فنوتیپ های PON1 در بیماران مبتلا به CAD تعیین گردید.
    مواد و روش ها
    61 بیمار با گرفتگی عروقی کم تر از 50 درصد و 63 بیمار با گرفتگی عروقی بیش تر از 70 درصد در این مطالعه وارد شدند. فعالیت های پاراکسونازی و آریل استرازی به ترتیب با سوبسترای پاراکسون و فنیل استات اندازه گیری گردیدند. فنوتیپ های پلی مورفیسم Q/R192 آنزیم با روش دو سوبسترایی و محاسبه نسبت فعالیت پاراکسونازی تحریک شده با نمک به فعالیت آریل استرازی تعیین گردید.
    یافته ها
    بیماران با گرفتگی عروقی کم تر از 50 درصد در نسبت های 14/2 و 99/5 و بیماران با گرفتگی عروقی بیش تر از 70 درصد در نسبت های 42/2 و 91/5 به سه فنوتیپ Q، QR و R تقسیم شدند. در بیماران با گرفتگی عروقی کم تر از 50 درصد، فراوانی فنوتیپ های Q، QR و R به ترتیب 41، 46 و 13 درصد بود. فراوانی این فنوتیپ ها در بیماران با گرفتگی عروقی بیش تر از 70 درصد، به ترتیب 48، 41 و 11 درصد به دست آمد.
    نتیجه گیری
    از داده های مطالعه حاضر و مطالعات دیگری که در ایران انجام شده، شاید بتوان این نتیجه کلی را مطرح کرد که در جمعیت ایرانی توزیع فنوتیپ های PON1 برای پلی مورفیسم Q/R 192 در بیماران مبتلا به CAD (چه با گرفتگی عروقی زیاد چه با گرفتگی عروقی کم) و افراد سالم تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند.
    کلیدواژگان: توزیع فنوتیپ، پاراکسوناز سرم، آریل استراز، گرفتگی عروق کرونر
  • مهدی اکبرزاده، حمید علوی مجد، مریم سادات دانشپور، یدالله محرابی، فریدون عزیزی صفحه 266
    سابقه و هدف
    سندرم متابولیک یک فنوتیپ مرکب است که 32 درصد از افراد ایرانی به آن مبتلا می باشند. این تحقیق به بررسی ژنتیکی نواحی کروموزومی اثرگذار بر میزان HDL-C، میزان تری گلیسیرید و دور کمر به کمک میکروستلایت ها و روش رگرسیونی چندمتغیره tHE جهت شناخت نواحی ژنی موثر در سندرم متابولیک در جمعیت ایرانی می پردازد.
    مواد و روش ها
    افراد مورد بررسی در این مطالعه از بین شرکت کنندگان در مطالعه ی قند و لیپید تهران انتخاب شده اند که شامل 91 خانواده ایرانی بوده و انتخاب آن ها به این صورت بوده است که حدقل یک نفر از اعضای این خانوارها مبتلا به سندرم متابولیک (طبق معیار ATP III) و حداقل دو نفر از اعضای آن ها دچار کاهش HDL-C بودند. تکثیر 12 قطعه مختلف در 4 ناحیه کروموزومی افراد مربوط به 91 خانواده ایرانی (493 نفر)، با استفاده از تکنیک Fragment Analysis انجام گردید. تحلیل پیوستگی ژنتیکی صفات میزان HDL-C، میزان تری گلیسیرید و دور کمر با سه مدل تک متغیره، سه مدل دو متغیره و یک مدل سه متغیره انجام گردید.
    یافته ها
    91 خانوار کامل شامل 493 نفر (234 مرد و 259 زن) بود. در مدل های تک متغیره، پیوستگی میزان HDL-C با مارکر D11S1998 و هم چنین پیوستگی تری گلیسیرید با مارکرهای D11S1934 و D12S1632 معنی دار شده است (05/0 p<). در مدل های دو متغیره، پیوستگی توام دو صفت میزان HDL-C و تری گلیسیرید، هم چنین میزان HDL-C و چاقی تنه ای با مارکر D11S1998، معنی دار شده است و پیوستگی توام چاقی تنه ای و تری گلیسیرید با مارکرهای D8S1743 و D11S934 معنی دار شده است. در مدل سه متغیره نیز پیوستگی توام میزان HDL-C، چاقی تنه ای و تری گلیسیرید با مارکر D8S1743 معنی دار شده است.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهند که، وقتی صفتی در بین مدل های متفاوت، مشترک است، مارکرهایی که با آن صفت پیوستگی نشان می دهند نیز اشتراک دارند. لذا با مشاهده این اشتراک ها در بین مارکرهای موجود، با روش های چند متغیره، با اطمینان بیش تری می توان فرض پیوستگی بین صفات مذکور با این مکان های ژنتیکی را پذیرفت. یافتن این نواحی ژنی توسط روش مذکور می تواند راه کار مناسبی برای طراحی مطالعات بعدی به منظور یافتن ژن های مستعدکننده سندرم متابولیک باشد.
    کلیدواژگان: سندرم متابولیک، میکروستلایت، روش رگرسیونی tHE چند متغیره
  • محمود بابایی، سیما محمدخان کرمانشاهی، فاطمه الحانی صفحه 272
    سابقه و هدف
    امروزه دومین علت مرگ و میر پس از حوادث و سرطان ها بیماری های قلبی و عروقی است. ابتلاء به بیماری های عروق کرونر برای بیمار اضطراب آور است. لذا تحقیق حاضر با هدف تعیین تاثیر اجرای طرح ترخیص بر میزان اضطراب بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی طراحی شده است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن 60 بیمار (در گروه آزمون و شاهد هر یک 30 نفر) مبتلا به سکته قلبی بستری در بخش CCU براساس مشخصات نمونه، انتخاب و بررسی شدند. برای گروه آزمون علاوه بر اقدامات روتین بخش، برنامه ترخیص بر اساس الگوی فرآیند پرستاری به مدت 5 جلسه در بیمارستان اجرا و به مدت 4 هفته در منزل پیگیری شد و برای گروه شاهد برنامه روتین بخش اجرا گردید. سپس میزان اضطراب نمونه های هر دو گروه قبل از اجرای مداخله و هم چنین یک ماه پس از ترخیص با استفاده از پرسش نامه اسپیل برگر اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج آزمون نشان داد که قبل از اجرای طرح ترخیص، تفاوت معنی داری در کاهش میانگین نمره اضطراب موقعیتی و اضطراب کل گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد وجود نداشت (05/0 P>). لیکن بعد از اجرای طرح ترخیص، تفاوت معنی داری در کاهش میانگین نمره اضطراب موقعیتی و اضطراب کل گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد وجود داشت (05/0 P<).
    نتیجه گیری
    اجرای طرح ترخیص سبب کاهش اضطراب بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میو کارد شده است. لذا پیشنهاد می شود برنامه ترخیص در قالب یک طرح جامع و به عنوان یک روش موثر غیر داروئی و کم هزینه در کاهش اضطراب این بیماران درکشور به کار گرفته شود
  • عباس حق پرست، بیژن هاشمی *، محمد تقی عیوضی صفحه 279
    سابقه و هدف

    یکی از روش های پرتودرمانی با شدت تعدیلی بر اساس استفاده از جبران کننده ها می باشد. مهم ترین عامل در ساخت جبران کننده ها محاسبه ی دقیق ضخامت جبران کننده ها به منظور دست یابی به شدت تعدیلی می باشد. به این منظور باید ضریب تضعیف دقیق ماده ی جبران کننده محاسبه شود. چندین عامل در محاسبه ی ضریب تضعیف ماده ی جبران کننده تاثیر دارند. در این تحقیق، تاثیر نوع دزیمتر و فانتوم و هم چنین مقدار دز تابشی و عمق اندازه گیری در محاسبه این ویژگی جبران کننده مورد بررسی قرار گرفته است.

    مواد و روش ها

    با استفاده از دو نوع دزیمتر (FC65G و RK) و دو نوع فانتوم (RFA300plus و SP34)، تاثیر مقدار دز تابشی و عمق اندازه گیری در برآورد ضریب تضعیف موثر در انرژی 6MV یک شتاب دهنده خطی پزشکی مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر دز تابشی مورد مطالعه 100، 200، 300 و 400 سانتی گری و عمق های اندازه گیری معادل 2، 5، 10، 15 و 20 سانتی متر در نظر گرفته شد. اندازه گیری ها در میدان مرجع (2 cm 10×10) و برای ضخامت cm 1 از فیلتر جبران کننده انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که مقدار دز تابشی در محاسبه ی ضریب تضعیف تاثیر معنی داری ندارد. لیکن تغییر عمق اندازه گیری از 2 تا cm 20 موجب تغییراتی بیش از 5 درصد در محاسبات شد. علاوه بر این، نوع دزیمتر و فانتوم مورد استفاده در این تحقیق تاثیری در محاسبات نداشتند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این مطالعه می توان توصیه کرد که به منظور برآورد دقیق تر ضریب تضعیف موثر ماده ی جبران کننده، ضروری است که این ضریب در عمق های مختلفی از ناحیه درمان اندازه گیری شود.

    کلیدواژگان: جبران کننده، ضریب تضعیف موثر، فوتون MV 6، رادیوتراپی با شدت تعدیل یافته
  • سیدرسول باقری، الهام فاطمی، سیدحامد فاضلی، راهب قربانی، فرزانه لشکری صفحه 285
    سابقه و هدف
    استئوآرتریت شایع ترین بیماری مفصلی در بین تمام مفاصل می باشد. درمان این بیماری عمدتا شامل درمان های داروئی هم چون داروهای ضدالتهاب غیراستروئیدی و درمان های فیزیوتراپی می باشد که به علت عوارض جانبی این داروها روی مجاری گوارشی، روش های درمانی فیزیوتراپی اهمیت ویژه ای یافته اند. از جمله مدالیته های مورد استفاده در درمان فیزیوتراپی این بیماران که کاربرد آن در سال های اخیر بیش تر هم شده است لیزر کم توان می باشد. اما در ارتباط با تاثیرات درمانی لیزر بر روی استئوآرتریت زانو نتایج ضد و نقیضی به چشم می خورد. این مطالعه با هدف بررسی اثر لیزر کم توان در درمان عوارض استئوآرتریت زانو انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تک سویه کور بوده است. جامعه مورد مطالعه 36 بیمار مبتلا به استئوآرتریت یک طرفه زانو بودند که در دامنه سنی 45-75 سال قرار داشتند. این بیماران به صورت تصادفی در یکی از دو گروه درمان با لیزر فعال به همراه درمان استاندارد و لیزر غیرفعال به همراه درمان استاندارد قرار گرفتند. لیزر به کار رفته از نوع Ga-Al-As با قدرت خروجی 30 میلی وات و طول موج 830 نانومتر و درمان استاندارد شامل اولتراسوند، تحریکات الکتریکی ضددرد، امواج مادون و تمرین بالا آوردن اندام تحتانی با زانوی صاف در وضعیت طاق باز بود. سپس همه بیماران به مدت ده جلسه و پنج روز در هفته و در طول دو هفته تحت درمان قرار گرفتند. مدت زمان سفتی صبحگاهی و میزان درد در حالت استراحت و دامنه حرکتی فعال خم شدن زانو و نیز کیفیت زندگی بیماران توسط شاخص WOMAC قبل از پس مداخله بررسی شد.
    یافته ها
    در شاخص های مورد بررسی در هر یک از دو گروه لیزر فعال و لیزر غیرفعال قبل و پس از مداخله تفاوت معنی داری مشاهده گردید (05/0 P<).اما مقایسه شاخص های مورد بررسی بین دو گروه هیچ اختلاف معنی داری را نشان نمی دهد.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان می دهد که لیزر کم توان کارایی لازم را جهت کاهش علائم استئوآرتریت زانو ندارد.
    کلیدواژگان: استئوآرتریت زانو، لیزر کم توان، فیزیوتراپی
  • فروغ رفیعی، محسن سلیمانی، نعیمه سیدفاطمی صفحه 293
    سابقه و هدف
    بیماری های مزمن یکی از چالش های مهم سیستم های مراقبت بهداشتی محسوب می شوند. امروزه یکی از اجزای اصلی مدل های مراقبتی در بیماری های مزمن، مشارکت بیمار می باشد. مطالعات اندکی درباره مشارکت بیماران مبتلا به بیماری مزمن در فعالیت های مراقبتی انجام شده است. هدف از انجام این مطالعه شناسایی عوامل مرتبط با مشارکت در مراقبت پرستاری و مشخص کردن ماهیت این مشارکت می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از روی کرد کیفی با روش تئوری پایه استفاده شده است. 22 نفر شامل 9 بیمار، 8 پرستار و 5 همراه بیمار به صورت نمونه گیری هدف مند و نظری از سه بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار و مشارکت کننده مشاهده گر جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش اشتراس - کوربین و مقایسه مداوم انجام گردید.
    یافته ها
    نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مشارکت بیماران مزمن در مراقبت پرستاری یک فرآیند پویا و تعاملی است که بین پرستار، بیمار و خانواده به عنوان عوامل مراقبتی، در سیستمی که مراقبت در آن ارائه می شود، رخ می دهد. مضمون اصلی این مطالعه «هم جهت شدن عوامل مراقبتی» نام گذاری گردید که خود شامل چهار طبقه متابعت کردن، درگیر شدن، سهیم شدن، و مشارکت واقعی بود.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه مدل هرمی را برای توضیح مشارکت بیماران مزمن پیشنهاد نمود، به طوری که مشارکت در سطوح مختلف بر اساس فاکتورهای مرتبط با عوامل مراقبتی از متابعت کردن تا مشارکت واقعی رخ می دهد.
    کلیدواژگان: مشارکت بیمار، مراقبت پرستاری، بیماری های مزمن، تئوری پایه
  • الهه تکیه، اختر اکبری، هما مناهجی، شمس علی رضازاده، جلال زرین قلم صفحه 305
    سابقه و هدف
    سیستم ایمنی یکی از عوامل مهم دخیل در اتیولوژی و پاتوفیزیولوژی التهاب است. گیاهان دارویی یکی از عوامل غیراختصاصی تعدیل کننده ی فعالیت سیستم ایمنی می باشند. بر همین اساس و با توجه به نقش مهم سایتوکاین IL-6 در القا التهاب و هایپرآلژزی، طی این مطالعه اثرات عصاره های متانولیک و چربی زدایی شده گیاهان بومادران زرد (Achillea Santolina) و سنبله (Stachys Athorecalyx) بر روی التهاب کوتاه مدت ناشی از تزریق ادجوانت کامل فروند (Complete Freund''s adjuvant، CFA) در موش های صحرایی نر نژاد ویستار مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    التهاب در روز صفر با تزریق کف پایی CFA القاء شد. عصاره های متانولیک و چربی زدایی شده ی هر دو گیاه از بخش های هوازی آن ها تهیه شده و به صورت روزانه تا 6 روز پس از تزریق CFA به صورت داخل صفاقی مورد استفاده قرار گرفت. دوزهای 50،100 و200 میلی گرم به ازای یک گیلوگرم از عصاره های هر گیاه برای تزریق استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه بیان گر اثرات وابسته به دوز عصاره گیاهان بومادران زرد و سنبله بر روی ادم- هایپرآلژزی و سطوح سرمی IL-6 در طی التهاب بود. تجویز عصاره های متانولیک. چربی زدایی شده ی گیاه سنبله به طور معنی داری باعث کاهش علائم التهابی شد و تفاوت مشخصی در تاثیر این دو نوع عصاره وجود نداشت. در مورد گیاه بومادران زرد تنها عصاره متانولیک آن دارای اثرات ضد التهابی معنی داری طی این مطالعه بود.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که از یک سو عصاره های گیاهان سنبله و بومادران در کاهش وابسته به دوز علائم التهابی به ویژه هایپرآلژزی، ادم و IL-6 سرمی طی التهاب کوتاه مدت ناشی از تزریق CFA موثر بوده و از سوی دیگر دوز و عوامل موثر ضد التهابی عصاره های این دو گیاه با هم متفاوت می باشد که نیاز به بررسی های بیش تری دارد.
    کلیدواژگان: هایپرآلژزی، التهاب، عصاره، بومادران زرد، سنبله، رت
  • سهیلا خداکریم، حمید علوی مجد*، بهزاد مهکی، فریده یغمایی، مریم رسولی صفحه 314
    سابقه و هدف

    تطابق معنوی به عنوان عامل موثر بر سازگاری نوجوانان برای تخفیف شرایط تنش زای دوره نوجوانی شناخته شده است. ماهیت داده ها نقش مهمی در انتخاب ضریب پایایی مناسب برای سنجش پایایی پرسش نامه ایفا می کند، در سنجش پایایی پرسش نامه تطابق معنوی، با توجه به رتبه ای بودن داده ها از ضریب آلفای رتبه ای استفاده شد.

    مواد و روش ها

    برای سنجش تطابق معنوی، پرسش نامه ای با 39 آیتم 5 گزینه ای در مقیاس لیکرت (کاملا موافقم، موافقم، نظری ندارم، مخالفم و کاملا مخالفم) بعد از تعیین اعتبار و انجام تحلیل عاملی طراحی گردید. سپس پایایی این پرسش نامه روی نمونه ای متشکل از 120 نوجوان که شامل کلیه نوجوانان دختر و پسر 20-14 ساله ساکن مراکز شبانه روزی استان تهران بود، بررسی شد. برای سنجش پایایی از شاخص آلفای رتبه ای و آلفای کرونباخ استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تحلیل عاملی، تطابق معنوی را در سه عامل «معنا داشتن زندگی»، «ارتباط با خداوند» و «جستجوی حمایت معنوی» بیان کرد. پایایی هر عامل به ترتیب با آلفای رتبه ای 834/0، 913/0 و984/0 می باشد که در مقایسه با آلفای کرونباخ بزرگ تر بودند، پایایی کل پرسش نامه 39 آیتمی تطابق معنوی نیز با آلفای رتبه ای 992/0 بود.

    نتیجه گیری

    برای محاسبه پایایی داده هایی که مقیاس رتبه ای دارند تنها در صورتی که توزیع داده ها نرمال باشد از آلفای کرونباخ استفاده می شود. در صورت عدم برقراری فرض نرمال بودن، آلفای رتبه ای ضریب بهتر و دقیق تری برای ارزیابی پایایی می باشد. پرسش نامه تطابق معنوی در نوجوانان ساکن مراکز شبانه روزی، ابعاد مختلف تطابق معنوی در این نوجوانان را مورد اندازه گیری قرار می دهد و از پایایی بالایی نیز برخوردار است.

    کلیدواژگان: پایایی، آلفای رتبه ای، تتای رتبه ای، ضریب هم بستگی پلی کریک، تطابق معنوی
  • سیده زهره ضیاءتبار احمدی، زهره آرانی کاشانی، بهروز محمودی بختیاری، محمدرضا کیهانی صفحه 319
    سابقه و هدف
    نامیدن واج، یکی از مهارت های آگاهی از واج و پیش نیاز رشد مهارت خواندن و نوشتن است. آغاز رشد این مهارت در سنین 5 تا 6 سالگی است اما در این سن به تکامل نمی رسد. متغیرهای مختلفی از جمله تعداد واج، موقعیت قرارگیری واج هدف و نوع واج بر مهارت نامیدن واج تاثیر می گذارد. در این پژوهش، توانایی کودکان 5 تا 6 ساله در نامیدن واج آغازین و اثر نوع واج و متغیرهای جمیعت شناسی بر این توانایی مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی بود. این پژوهش روی 100 کودک طبیعی 5 تا 6 ساله فارسی زبان مهد کودک های شهر تهران (50 دختر و 50 پسر) اجرا شد که به طور تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش تکالیف نامیدن واج آغازین بود که شامل 6 سوال یا تکلیف می شود.
    یافته ها
    میانگین نمره کودکان 5 تا 6 ساله در تکلیف نامیدن واج آغازین برابر با 68/0 بود. شیوه تولید واج نسبت به جایگاه تولید و واک داری و بی واکی بر توانایی نامیدن واج آغازین کودکان به طور معناداری موثرتر است (000،0= p). توانایی کودکان در نامیدن واج های سایشی بیش تر از سایر واج ها بود (000،0= p). میانگین دختران و پسران تفاوت معناداری با یک دیگر نداشتند (57/0= p).
    نتیجه گیری
    توانایی نامیدن واج آغازین در سن 5 تا 6 سالگی در مرحله اولیه رشد قرار دارد. نوع واج بر توانایی نامیدن واج آغازین کودکان 5 تا 6 ساله اثر می گذارد و به نظر می رسد اثر شیوه تولید نسبت به جایگاه و واک داری و بی واکی بیش تر باشد. توانایی کودکان 5 تا 6 ساله در نامیدن واج های سایشی بیش تر از سایر واج ها بود. میزان مهارت دختران و پسران در انجام این تکلیف مشابه است.
    کلیدواژگان: نامیدن واج، آگاهی واج شناختی، آگاهی ارزیابی
  • اعظم آذرگون، جعفر علاوی طوسی صفحه 327
    سابقه و هدف
    سندرم تخمدان پلی کیستیک یکی از شایع ترین علت های ناباروری است. کلومیفن سیترات، اولین داروی انتخابی برای القای تخمک گذاری در این بیماران است. درصد زیادی از این بیماران به دوزهای 50 تا 100 میلی گرم کلومیفن سیترات در روز پاسخ مناسب می دهند. در صورت عدم مشاهده اوولاسیون تا دوز 150 میلی گرم در روز، بیمار مقاوم به کلومیفن سیترات محسوب می شود. هدف این مطالعه بررسی مقایسه زنان باردار شده و نشده به درمان ترکیبی متفورمین و لتروزول در بیماران با سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن سیترات بود. علاوه بر این میزان اوولاسیون، میزان حاملگی و میزان تولد زنده نیز بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی – مقطعی 106 بیمار مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن سیترات مراجعه کننده به درمانگاه نازایی بیمارستان امیرالمؤمنین (ع) سمنان طی سال های 87-1384 مورد مطالعه قرار گرفتند. به همه بیماران به مدت 6 تا 8 هفته متفورمین با دوز 1500 میلی گرم روزانه (500 میلی گرم 3 بار در روز) تجویز شد و سپس تحت درمان توام لتروزول با دوز روزانه 5/2 میلی گرم از روز 3 تا 7 دوره قاعدگی قرار گرفتند. زمانی که تخمک گذاری در دوز 5/2 میلی گرم لتروزول اتفاق نیفتاد، دوز لتروزول در سیکل های بعدی به 5 و سپس 5/7 میلی گرم افزایش یافت.
    یافته ها
    از 106 بیمار تحت درمان با متفورمین 1 نفر به علت حساسیت دارویی به شکل راش پس از مصرف متفورمین از مطالعه خارج شد. از 105 بیمار 14 بیمار (33/13%) با متفورمین به تنهایی حامله شدند. از 91 بیمار باقیمانده که وارد مرحله درمانی لتروزول با متفورمین شدند، تا انتها 83 (2/91%) نفر تخمک گذاری داشتند. در مجموع میزان حاملگی در انتهای مطالعه 60 نفر به ازای 105 نفر (14/57%) بود. از این 60 حاملگی 10مورد (7/16%) سقط، 5 مورد (3/8%) زایمان زودرس و 45 نفر (9/74%) زایمان ترم داشتند. نتایج نشان داد که بین خانم های حامله با غیر حامله در طول مدت نازائی، BMI، میزان LH، FSH و نسبت LH/FSH، تصویر pco در سونوگرافی در یک یا هر دو تخمدان، فرم منس (الیگومنوره، آمنوره) و هیرسوتیسم تفاوت معنی داری وجود نداشت. تنها تفاوت معنی دار (008/0= P) کمتر بودن سن خانمهای حامله (47/24±74/3) نسبت به خانمهای غیر حامله(23/27±57/5) بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که درمان ترکیبی متفورمین با دوزهای افزایشی لتروزول منحر به میزان حاملگی بالا در بیماران با سندرم تخمدان پلی کیستیک مقاوم به کلومیفن می شود. استفاده از این روش درمانی فقط از سن بیمار متاثر می شود، بدین معنی که در خانم های نسبتا جوان تر موثرتر است.
    کلیدواژگان: القای تخمک گذاری، حاملگی، سندرم تخمدان پلی کیستیک، مقاوم به کلومیفن سیترات، متفورمین، لتروزول
  • محمد ابراهیم خمسه، هنگامه عبدی، مجتبی ملک، گیتا شفیعی، سهیلا خدا کریم صفحه 334
    سابقه و هدف
    دیابت نوع دو، یک اختلال متابولیک است. عوامل محیطی و آگاهی افراد نقش مهمی در بروز عوارض مزمن آن دارد. هدف از این مطالعه ارتباط شناخت بیماران از اهمیت بیماری برنحوه مراقبت و پی گیری از عوارض بیماری بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی، بر روی 194 نفر بیمار دیابتی نوع دو مراجعه کننده به انستیتو غدد دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1388 انجام شد. اطلاعات به کمک پرسش نامه ای مشتمل بر مشخصات فردی، روی کرد فرد در مورد پی گیری عوارض، کنترل قند، شناخت بیماران از اهمیت بیماری جمع آوری شد. سطح شناخت به صورت خوب، متوسط و ضعیف بر اساس امتیازات کسب شده در سوالات تعیین گردید.
    یافته ها
    از 194 بیمار 77 نفر (7/39%) مرد و 117 نفر (3/60%) زن بودند. میانگین سنی افراد 17/10±18/52 سال بود. 2/69% بیماران معنی واژه هموگلوبین گلیکوزیله را نمی دانستند. تمایل بیماران برای مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به نوع درمان در 4/71% افراد خوب بود و به خوبی می دانستند که با شروع انسولین، کنترل بیماری بهتر می شود. 9/68% بیماران پی گیری منظم از نظر عوارض چشمی، 51% از نظر عوارض قلبی داشتند. کم ترین میزان پی گیری درمورد عارضه پای دیابتی بود. هم چنین ارتباط معناداری بین شناخت بیماران و میزان هموگلوبین گلیکوزیله مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با افزایش میزان شناخت مبتلایان به دیابت از اهمیت بیماری، روی کرد آنان نسبت به پی گیری منظم از نظر عوارض بیماری به خصوص عوارض قلبی، چشمی، کلیوی اصلاح می گردد. در حالی که وضعیت کنترل متابولیک بیماران ارتباطی با میزان شناخت آن ها از اهمیت بیماری نداشته است.
    کلیدواژگان: دیابت قندی، شناخت، مراقبت، عوارض
  • عباسعلی وفایی، حسین میلادی گرجی*، عباسعلی طاهریان، منصوره باقریان صفحه 342
    سابقه و هدف

    در مطالعات گذشته اثرات ضد دردی، ضد التهابی، آرام بخشی و شل کننده عضلات صاف گونه های گیاهی سنبل الطیب، مرزه و نعناع نشان داده است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات عصاره این گیاهان بر علایم ناشی از قطع مرفین بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه از 112 سر موش سوری نر با نژاد آلبینو به وزن 30- 25 گرم استفاده شد. برای معتاد کردن حیوانات از روش مارشال استفاده شد. به گروه های آزمایش سه دوز عصاره آبی سنبل الطیب (25، 50 و100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و 4 دوز عصاره آبی مرزه (25، 50، 100 و 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و 4 دوز عصاره هیدروالکلی نعناع (50، 100، 200 و 500 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و به گروه کنترل سالین به صورت داخل صفاقی تزریق شد. برای ایجاد علایم قطع مرفین، نالوکسان با دوز 2 میلی گرم بر کیلوگرم تزریق و علایم قطع مرفین شامل تعداد پریدن و وزن مدفوع به مدت 30 دقیقه بررسی شد.

    یافته ها

    نتایج نشان می دهد که عصاره سنبل الطیب و مرزه به ترتیب در دوز 25 و 200 میلی گرم و نعناع در تمامی دوزها موجب کاهش معنی دار تعداد پرش و نیز سنبل الطیب در دوزهای 100 و 50 میلی گرم و مرزه و نعناع در تمامی دوزها موجب کاهش دفع مدفوع 30 دقیقه بعد از تزریق نالوکسان شد (05/0 p<).

    نتیجه گیری

    یافته های فوق نشان می دهد که عصاره سنبل الطیب و مرزه (به صورت وابسته به دوز) و نیز نعناع احتمالا نقش مهمی در کاهش علایم قطع مرفین دارند.

    کلیدواژگان: سنبل الطیب، مرزه، نعناع، سندرم قطع مرفین، نالوکسان
|
  • Ghodratollah Roshanaei, Anoshirvan Kazemnejad, Sanambar Sadighi Page 223
    Introduction
    Gastric cancer (GC) is one of the most common cancers in the world. Despite of improvements in cancer treatment, survival rate of these patients is low. There are various factors that influence on the recurrence. The aim of this study was to assess the survival of the gastric cancer patients with relapse and determine the related risk factors.
    Materials And Methods
    A total of 93 gastric cancer patients with relapse who entered from 21 March 2003 to 21 March 2007 to the cancer institute of Imam Khomeini Hospital (Tehran) were surveyed in this study. The survival time was considered monthly from the time of cancer diagnosis up to death or end of study. The effect of various risk factors such as gender, diagnosis age, tumor site, pathologic stage of disease, type of treatment, degree of differentiation on survival patients after relapse are considered in this study.
    Result
    From 93 patients with relapse, 79.6% were men. 48.4% of patients were died during their follow up. The mean age from diagnosis to relapse was 15.7 ± 11.7 and half of the patients experienced relapse 11 months after the treatment. Survival mean and median were 14.5 and 9 months respectively. One, three and five year survival of the patients was 0.42, 0.19 and 0.13 respectively. Pathologic stage, age at diagnosis, degree of differentiation and using radiography were significantly related to the survival.
    Conclusions
    Half of the patients experienced relapse in the first year following their treatment. Thus, monthly referral of patients is necessary for timely diagnosis.
  • Fariba Fattahi, Mahvash Kashkouli Behrouzi, Mitra Zarrati Page 229
    Introduction
    Hypertension is considered as a major public health problem in most countries due to its association with ischemic heart disease which causes cerebrovascular disease and death. The purpose of the present study was to investigate the association between body mass index (BMI), abdominal obesity and some nutritional habits and hypertension in 25-65 year old population of Tehran.
    Material And Methods
    This study is a population-based case-control study. In the study, 270 individual of student‘s parents from 5 schools in Tehran were randomly selected as the subjects. They were screened by a general physician and a nurse through an interview and physical examination and divided into two groups: control (normostensive) and case (hypertensive) group. The anthropometric measures and blood pressure of subjects were measured and recorded. A questionnaire was completed for both groups.
    Results
    127 and 143 out of 270 participants were categorized in case and control groups, respectively (44.12% male and 55.88% female).The average age was 40.23 years old for control group and 52.48 years old for case group. There was a significant relation between age and prevalence of hypertension. In addition, an association of increased BMI and abdominal obesity with high blood pressure was observed. A negative relationship between consumption of whole grain bread and high blood pressure was detected in this study. Eating breakfast regularly was found to be inversely associated with blood pressure. A relationship between drinking carbonated beverages (cola) and high blood pressure was found as well.
    Conclusion
    Hypertension is a major public health problem in most countries. Maintenance of normal BMI and waist circumference, regular consumption of whole grain bread, eating breakfast and avoiding of carbonated beverages are proposed as the primary prevention of hypertension.
  • Malahat Akbarfahimi, Hossein Karimi, Soraya Rahimzadeh Rahbar, Hasan Ashaeri, Soghrat Faghehzadeh Page 236
    Introduction
    The capability of motor function of upper limbs in the performance of activities of daily of living (ADL) is an important parameter. After stroke, the hemiplegic upper limb may loose its function. This study aims at investigating of the relationship between involved upper limb motor dysfunction and independence in ADL of the 6-24 month post-stroke patients in Tehran.
    Materials And Methods
    This is a non-experimental descriptive analytical, cross-sectional study. 45 stroke patients were selected randomly from the patiens who were attending at Occupational Therapy Clinic in Tehran and also meeting the inclusion criteria. The subjects were evaluated for the performance of ADL, both basic ADL (BADL) and instrumental ADL (IADL), by Barthel index and IADL, respectively, and for hemiplegic upper limb movement by Fugl-Meyer.
    Results
    There was a significant relationship between hemiplegic upper limb movement and independency in BADL (P<0.001) and IADL (P<0.003). There was also a significant relationship between movement of involved shoulder, elbow joints and hand with independency in BADL, but only shoulder and elbow joints have relationship with IADL.
    Conclusion
    The results of the present study show a moderate correlation between involved motor function of upper limb and independency in ADL. Since the normal hand function for BADL is not cruial, investigating other factors seems to be essential for the improvement of the independency ADL.
  • Shabnam Hemmati, Reza Rajabi, Nooroddin Karimi, Ali Akbar Jahandideh Page 244
    Introduction

    Low back pain is a very common health care problem affecting 85% of population. Spine rehabilitation programs are very various in subjects with chronic low back pain but core stability training is often the chosen treatment. However, the aim of this study was to examine the effects of consecutive supervised core stability training on pain intensity and disability of nonspecific chronic low back pain.

    Materials And Methods

    Twenty-four non-athletic females with chronic low back pain were participated in the study. They were randomly divided into two groups: experimental group (12 days consecutively under physical therapist supervision) and control group (no intervention). The subjects in both groups were not allowed to perform any sport activity during 12 days of study. Before and after the intervention, visual analogue scale and the ososetry disability index were used to assess pain intensity and disability, respectively.

    Results

    The findings show that the disability and intensity pain variables were significantly decreased in the experimental group (P=0.0001 and P=0.003, respectively), while no significant changes were found with respect to those variables in the control group.

    Conclusions

    Consecutive supervised core stability training may decrease the pain intensity and disability of the patients with chronic low back pain.

  • Omid Mohamadi, Ali Sadolahi, Raheb Ghorbani Page 253
    Introduction
    The harmful effects of smoking cigarette on body organs are well documented. There are more than 40 acoustic voice parameters and the effects of smoking cigarette on them are still studied. The aim of this study was to examine and compare some acoustic voice parameters between smoker and non smoker men.
    Material And Methods
    In this cross–sectional study, some acoustic voice parameters including; fundamental frequency, jitter, shimmer, irregularity, contact quotient and elements of speech pattern were compared between 2 groups of men consisting of 20 smokers and 20 non-smokers. Each parameter was calculated using speech studio software and an electrolaryngograph.
    Results
    The men’s voices differed on several parameters. The mean fundamental frequency in smokers was significantly lower (P > 0.001) than this one in non-smokers. The mean jitter, shimmer and irregularity of men who smoke were significantly higher (P > 0.001) than those mean in the men who did not. The mean silence among smokers was significantly higher (P > 0.001) than that mean among nonsmokers. In contrast, the mean of voicing in the men who smoke was significantly lower (P > 0.001). No significant difference was observed between the two groups with respect to contact quotient, nasality, and friction.
    Conclusion
    Fundamental frequency is the most vulnerable acoustic parameter of voice in smokers. The higher means for jitter shimmer and irregularity of voice in men who smoke is most likely related to epithelial changes in the vocal folds, inflammation caused by cigarette smoking, and the neurologic effects of nicotine and other chemical materials of cigarettes. It seems that the increased time of silence during connected speech of smokers is related to the defective quality of the closed phase of vocal cords movement.
  • Abdolkarim Mahrooz, Mohammad Nouri, Mohammad-Reza Rashidi, Naser Aslanabadi, Durdi Qujeq Page 259
    Introduction
    Considering the high incidence of patients with coronary artery disease (CAD) in the Iranian population and a preventive role of serum paraoxonase (PON1) in development of CAD, the present study was designed to determine the distribution of PON1 phenotypes in patients with CAD.
    Materials And Methods
    A total of 61 patients with coronary stenosis of <50% and 63 patients with coronary stenosis of >70% were included in this study. Paraoxonase and arylesterase activities were measured using paraoxon and phenylacetate as substrate, respectively. Phenotyping of the PON1 Q192R polymorphism was determined by calculating the ratio of salt-stimulated paraoxonase activity to arylesterase activity (double-substrate method).
    Results
    Patients with stenosis of <50 % were separated into three distinct phenotypes at ratios of 2.14 and 5.99 and the population with stenosis of >70% at ratios of 2.42 and 5.91. In patients with stenosis of <50%, PON1 phenotype frequencies were 41% (Q phenotype), 46% (QR phenotype) and 13% (R phenotype). Frequencies of Q, QR and R phenotypes in patients with stenosis of >70% were 48%, 41% and 11%, respectively.
    Conclusions
    Based on his study and other studies conducted in Iran, it can be concluded that in the Iranian population there is no statistically difference in phenotype distribution of PON1 between patients with CAD (with severe stenosis or mild stenosis) and healthy individuals.
  • Mahdi Akbarzadeh, Hamid Alavi Majd, Maryam Sadat Daneshpour, Yadolah Mehrabi, Freydoon Azizi Page 266
    Introduction
    Metabolic syndrome is a complex trait and its prevalence is 32% in Iranian population. The present study was conducted to find chromosomal area locus of HDL-C, triglycerides and waist with microsatellites and multivariate two level Haseman-Elston regressions in Iranian families with metabolic syndrome.
    Materials And Methods
    91 Iranian families (493 people) with at least one member with metabolic syndrome were selected from database of TLGS. We performed the Fragment Analysis technique to reproduce 12 different pieces from 4 chromosomal areas and to identify loci related to metabolic syndrome; both single and multi variable two level Haseman-Elston regression methods were used for traits of triglycerides, high-density lipoprotein and waist. We performed three single variable models, three double variable models and one triple variable model of these traits.
    Results
    91 Iranian familes included 493 people, 234 males and 259 females. In single variable models: genetic linkage of HDL-C was significant with D11S1998 marker; genetic linkage of triglycerides was significant with D11S1934 and D12S1632 markers. In double variable models genetic linkage of HDL-C and triglyceride, HDL-C and waist was significant with D11S1998 marker and the genetic linkage of HDL-C and triglyceride, triglyceride and waist was significant with D8S1743 and D11S934 marker. In triple variable model genetic linkage of HDL-C, triglyceride and waist was significant with D8S1743 marker.
    Conclusion
    These results showed when a trait is common in different models; the linked markers of them are also common. We concluded that the multivariate methods can detect linked loci of mixed disease better than single variable models and these results are useful for more future studies in Iranian population.
  • Mahmood Babaei, Sima Mohammad Khan Kermanshahi, Fatemeh Alhani Page 272
    Introduction
    Nowadays, myocardial infarction is the second factor of the deaths after accidents and cancers in the world. The coronary artery diseases are stressful for patients. This research was performed to determine the influence of discharge planning on anxiety levels in acute myocardial infarction patients.
    Materials And Methods
    This quasi-experimental study was performed on 60 patients with acute myocardial infarction at CCU (30 patients in each test and control groups). The patients in the test group were received both routine intervention in their ward and designed discharge planning program based on the nursing process for 5 educational sessions at the hospital and followed up for 4- weeks in their homes; while, patients in the control group were received only routine intervention in their ward. The anxiety levels in myocardial infarction patients at the beginning of the hospitalization and one month after their discharge was measured by Spill Berger questionnaire.
    Results
    The independent t-test results showed that there is not a significant difference in the situational and total anxiety average scores of the patients in the test and control group before discharge planning. After applying discharge planning, there was a significant difference in the situational and total anxiety average scores of the patients in the test and control group (P<0.05).
    Conclusion
    Applying discharge planning for the patients with myocardial infarction resulted to decreasing their anxiety levels. Therefore, it suggests that the program of discharge planning to be used as a public plan based on an effective non-drug treatment and inexpensive method for reducing anxiety in patients who are suffering from acute myocardial infarction throughout the country.
  • Abbas Haghparast, Bijan Hashemi, Mohammad Taghi Eivazi Page 279
    Introduction

    One of the intensity modulated radiation therapy (IMRT) methods is based on using compensators. The most important factor in designing a compensator is the accurate calculation of its thickness to achieve the intensity modulation of interest. To achieve that, the exact attenuation coefficient of compensator materials must be calculated. However, there are several parameters that are effective in calculating the attenuation coefficient of compensator materials. In this research, the effects of dosimeter and phantom type as well as irradiation dose and measurement depth in the calculation of this compensator characteristic were assessed.

    Materials And Methods

    Using two types of dosimeters (RK & FC65G) and phantoms (RFA300plus & SP34), the effects of radiation dose and measured depth on the estimation of the effective attenuation coefficient was investigated for a 6MV linear accelerator. The value of applied radiation dose was 100, 200, 300 and 400 cGy, and the measured depths were 2, 5, 10, 15 and 20 cm. The measurements were carried out at the reference field size (10×10 cm2) and for a thickness of 1 cm of the compensator.

    Results

    The results indicated that radiation dose has no significant effect in calculating the effective attenuation coefficient of compensator materials. However, altering measured depth from 2 to 20 cm resulted in a change of more than 5% in the calculations. In addition, the type of the dosimeter and phantom used in this study had no significant effect on the calculations.

    Conclusion

    Based on these findings, it is recommended that for more accurate estimation of the effective attenuation coefficient of a compensator material, it is necessary to measure the attenuation coefficient at different depths of the treatment field.

  • Seyed Rasool Bagheri *, Elham Fatemi, Seyed Hamed Fazeli, Raheb Ghorbani, Farzane Lashkari Page 285
    Introduction
    Osteoarthritis (OA) is the most common disease in all joints that is generally treated with drugs such as non-steroidal anti-inflammatory drugs (NSAIDs) and physiotherapy. Although NSAIDs are widely used to treat the pain and stiffness associated with knee OA, the high incidence of serious upper gastrointestinal side effect with NSAIDs can limit their use. Therefore physiotherapy plays a vital role on OA treatments. One modality that has mostly used recently is low level laser. Despite its widespread usage, the results of the experimental and clinical studies are conflicting. However, very few controlled clinical studies of low-power laser applied for the treatment of knee OA have been reported and the findings of these studies are also contradictory. This study was performed to assess the effects of low level laser on knee OA.
    Material And Methods
    This single-blinded clinical trial was performed on 36 adult patients (45-75 years old) with knee OA. The patients were randomly divided into two groups of active laser with standard treatment and placebo laser with standard treatment. A Gal-Al-As diode laser device with a power output of 30 mW and a wavelength of 830 nm was used in the study. The standard treatment was ultrasound¸ transcutaneous electrical nerve stimulation, infrared¸ the straight-leg raise test in supine position, and the subjects were treated for ten sessions¸ 5 times per week and for a period of two weeks. Then pain at rest, duration of morning stiffness, active range of knee flexion and the quality of life with WOMAC index were assessed before and after the intervention.
    Results
    Although, there were significant differences before and after the intervention of all criteria in both groups (p<0.05), no significant differences were observed between two groups with respect to those criteria.
    Conclusion
    This study revealed that application of low level laser is not efficient for the knee OA treatment.
  • Forough Rafii, Mohsen Soleimani, Naiemeh Seyedfatemi Page 293
    Introduction
    Chronic diseases are one of the greatest challenges that health systems facing with them today. Recently, patient participation is considered as a key element in chronic care models. However, there are few studies about participation of patients with chronic disease in caring activities. The aim of this study was to identify the factors, which are relevant to patient participation and the nature of participation in caring activities.
    Material And Methods
    A qualitative approach with a basic theory method was used in this study. 22 persons including 9 patients, 8 nurses, and 5 family members were recruited using purposeful and theoretical sampling in three hospitals affiliated with Iran University of Medical Sciences. Data were collected with semi-structured interview and participant observation. Constant comparison was used for data analysis.
    Results
    Findings of this study indicated that participation of patients with chronic disease in nursing care is a dynamic and interactive concept that occurs between nurse, patient and family member in a care-servicing system. The core theme of this study was "convergence of caring agents" that included four categories: adhering, involving, sharing and true participation.
    Conclusion
    This study suggests a pyramid model for explaining patient participation. Participation occurs in different levels, which depends on the factors related to caring agents.
  • Elaheh Tekieh, Akhtar Akbari, Homa Manaheji, Shamsali Rezazadeh, Jalal Zaringhalam Page 305
    Introduction
    Immune system is involved in the etiology and path physiologic mechanisms of inflammation. Medicinal plants are an important source of substances which are claimed to induce non-specific immune modulator effects. Given the above information and the role of IL-6 in inflammation and pain induction, this study investigated the effects of Achillea santolina and Stachys athorecalyx methanolic and defatted extracts on cmplete Freund's adjuvant (CFA) -induced short term inflammation in male Wistar rats
    Materials And Methods
    Inflammation was induced on day zero by CFA injection in hind paw of rats. Methanolic and defatted extractions were prepared form aerial parts of both plants. 50, 100 and 200 mg/kg doses of extracts were selected for IP treatment during 6 days after CFA injection.
    Results
    Results indicated dose related effects of A. santolina and S. athorecalyx extracts on edema, hyperalgesia and serum IL-6 level during inflammation. Although, both methanolic and defatted extracts of S. athorecalyx showed a significant reduction in the inflammatory symptoms, no significant differences was observed between these two kinds of extracts of S.athorecalyx with respect to their anti inflammatory effects. Only methanolic extract of A. santolina was effective during CFA-induced inflammation.
    Conclusion
    These results could suggest that short-term administration of A. santolina and S. athorecalyx extracts possess potent anti-inflammatory effects and modulate paw edema, hyperalgesia and serum IL-6 level during CFA–induced inflammation. In addition, these dose-dependent effects may mediate via different extract supplements which need more investigations.
  • Soheila Khodakarim, Hamid Alavi Majd, Behzad Mahaki, Farideh Yaghmaie, Maryam Rassouli Page 314
    Introduction

    Spirituality is known as a factor affecting adjustment to stress conditions in adolescence period. To assess the spiritual coping, a questionnaire in Likert scale is applied. In this study, the ordinal alpha coefficient was used to test the reliability of questionnaire.

    Materials And Methods

    The data of spirituality coping scale in a semi-structured interview included 103 items developed in 5-point Likert scale. After validation and factor analysis to identify factors, a multiple-choice questionnaire with 39 items was designed. The reliability of this questionnaire was investigated on a sample consisting of 120 adolescents living in boarding centers, Tehran Province. FACTOR and SPSS softwares were used to measure the ordinal alpha and Cronbach's alpha, respectively.

    Results

    The factor analysis revealed the spiritual coping in 3 factors: "purposefulness of life", "connection with God "and "looking for spiritual protection". The reliability coefficients of factors by ordinal alpha were 0.834, 0.913 and 0.984, respectively, which were higher in comparison with Cronbach's alpha. The reliability coefficient of 39-item-questionnaire by ordinal alpha was 0.992.

    Conclusion

    If the data is normally distributed, Cronbach's alpha can be used to calculate the reliability of the data with ordinal scale. Otherwise, ordinal alpha is a more accurate coefficient for testing the reliability. Spiritual coping questionnaire measures the different dimensions of Spiritual coping in institutionalized adolescences and also has higher reliability.

  • Seyyede Zohreh Ziatabar Ahmadi, Zohreh Arani Kashani, Behrooz Mahmoodi Bakhtiari, Mohammad Reza Keyhani Page 319
    Introduction
    Pronouncing phonemes is one of phoneme awareness skills that influences on reading and writing skills. The development of this skill stats in ages 5-6, but doesnt evolve in these ages. Many variables (the number of phonemes, the position of phonemes in word and the type of phonemes) may influence on this skill. In this study, the ability of pronouncing initial phonemes and the effects of type of phoneme on this skill were evaluated.
    Materials And Methods
    This analytic-descriptive study was performed on 100 normal and 5-6 year-old Persian-speaking children (50 girls and 50 boys) who were randomly selected. The tool of this study was pronouncing initial phonemes task. This task was included of 6 questions. The responses of children were recorded and registered and analyzed using paired sample t-test. The comparison of data between girls and boys was assessed by independent t-test.
    Results
    the ability of pronouncing initial phonemes in 5-6 year-old Persian-Speaking children was 0.68. The effects of the manner of articulation was significantly more than those of articulation position and voiced and voiceless (p=0.000). The ability of children in pronouncing fricative phonemes was significantly more than other phonemes (p=0.000). Mean scores of girls and boys was not significantly different (p=0.57).
    Conclusions
    The ability of pronouncing initial phonemes develops in early 5-6 ages. The type of phoneme influences on the ability of pronouncing initial phonemes in 5 to 6 year-old children. It seems that the effects of manner of articulation is more than the position of articulation and voiced and voiceless. The ability of pronouncing initial fricative phonemes was significantly more than other phonemes in 5-6 year-old children. In this task, the skills of girls and boys were the same.
  • Azam Azargoon, Jafar Alavi Toussy Page 327
    Introduction
    Polycystic ovary syndrome (PCOS) is one of the most common causes of anovulatory infertility. Clomiphen citrate (CC) is the first line therapy for women with infertility and PCOS. These patients usually respond to clomiphene citrate in doses between 50-100 mg/day. However, fialure of the patient to respond to a dosage of 150 mg/day of clomiphene citrate is considered as clomiphene resistant. The aim of this study was to compare between pregnant and non-pregnant women in cases of PCOS patients with CC resistant. Meanwhile, we evaluated ovulatory rate, pregnancy rate and live birth rates.
    Materials And Methods
    We studied 106 CC-resistant PCOS patients who attended to Amir-Al- Momenin Hospital (Semnan, Iran) during the years 2005-2008. After an initial 6-8 weeks of metformin (1500mg daily: 500mg q8h), they received 2.5mg letrozole for 5 days starting on cycle day 3. If they failed to show ovluation with 2.5mg letrozole, doses were increased 5 and 7.5 mg daily in the subsequent cycles.
    Results
    One patient developed generalized rash with metformin and excluded from the study. 14 of 105 patients (13.33%) conceived with metformin alone. Overall, ovulation rate was 83.91(91.2%). Overall, pregnancy rate was 60/105 (57.14%) with 45 (74.9%) full term pregnancies, 10 (16.7%) abortions and 5 (8.3%) preterm births. The only significant difference between the responder and non-responder was found in the age of patients (P=0.008). No significant differences were found in BMI, period of infertility, menstrual pattern, hirsutism, pictures of PCO in one or two ovaries in sonography, LH, and FSH or LH/FSH ratio.
    Conclusion
    Combination of metformin with incremental doses of letrozole associated with a good pregnancy rate in CC-resistant PCOS patients. The treatment seems especially more effective in young weman.
  • Mohammad Ebrahim Khamseh, Hengameh Abdi, Mojtaba Malek, Gita Shafiee, Soheila Khodakarim Page 334
    Introduction
    Type II diabetes is a metabolic disorder. Environmental factors and patient awareness have major roles on chronic complications. The purpose of this study was to determine the association of patient's perception of t the importance of diabetes and metabolic- control and pursuing of chronic complications.
    Material And Methods
    194 patients with diabetes enrolled from diabetes clinic of Institute Endocrinology & Metabolism in a cross-sectional study, from February to March 2010. Data were collected using a questionnaire to assess the personal demographics, individual approach in pursuit of complications, and glycemic control, as well as patient perception and attitude toward the importance of disease process and follow-up. Level of perceptions was determined as well, moderate and weak.
    Results
    Out of 194 patients, 77(39.7%) were male and 117(60.3%) female. Mean age was 52.18±10.17years. 69.2% did not know what the glycosylated hemoglobin was. In 71.4%, willing to participate in decisions making on medical treatment was good and they knew that with initiation of insulin therapy, they would have better metabolic control. 68.9% of patients had regular follow-up for eye complications, and 51% for cardiac complications. Follow-up for diabetic foot complication was poor. Patients with good perception had regular follow-up regarding cardiac, eye and renal complications.
    Conclusion
    These results indicate that better perception of diabetic patients might improve their compliance for regular follow- up regarding the pursuit of chronic complications, especially cardiac, eye and renal problems. Although, the metabolic- control of patients had not the association with patient perception about the importance of diabetes
  • Abbas Ali Vafaei, Hossein Miladi-Gorji, Abbas Ali Taherian, Mansoureh Bagerian Page 342
    Introduction

    Several studies have demonstrated the antinociceptive, anti-inflammatory, sedative and smooth muscle relaxant activities of the Valeriane Officinalis (VO), Satureja Hortensis (SH), and Mentha Piperita (MP). The aim of this study was to determine the effects of the aqueous or hydroalcoholic extracts from these plants on morphine withdrawal syndrome signs in mice.

    Materials And Methods

    112 male albino mice (25-30 g) were used. Morphine was used to produce drug dependency by Marshall method. Different doses of the aqueous extracts of VO (25, 50, 100 mg/kg) and SH (25, 50, 100, 200 mg/kg IP) and the hydroalcoholic extract of MP (50, 100, 200, 500 mg/kg IP) were injected to morphine-dependent mice 30 min before the naloxone injection (2mg/kg). Control mice received saline. The severity of the morphine withdrawal responses was estimated by recordeing the number of jumping and the amount of weight feces during 3o min after naloxone injection.

    Results

    The results showed that the extracts of VO (25 mg/kg), SH (200 mg/kg), and MP (all doses) significantly (P<0.05) decreased the number of jumping. Also, the VO (50 and 100 mg/kg), SH and MP (all tested doses) significantly decreased the weight of stool

    Conclusion

    Our findings indicate that the extracts of VO, SH, and MP may diminish the morphine withdrawal syndrome signs.