فهرست مطالب

نقد و نظر - سال پانزدهم شماره 2 (پیاپی 58، تابستان 1389)

فصلنامه نقد و نظر
سال پانزدهم شماره 2 (پیاپی 58، تابستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/06/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقالات
  • یاسر پوراسماعیل صفحه 2
    استدلال از طریق به نظر رسیدن و استدلال از طریق خصوصیات بازنمودی ای که در ویژگی های پدیداری وجود دارند (مانند شرایط صدق و دقت تجربه و بافت مفهومی آن)، از جمله استدلال هایی هستند که به نفع بازنمودگرایی مطرح شده اند. بازنمودگرایی درباره خصیصه پدیداری تجربه آگاهانه از دو مدعا تشکیل شده است؛ یکی این که هیچ تغییر پدیداری ای بدون تغییر در محتوای بازنمودی ممکن نیست و دوم این که هیچ تغییری در محتوای بازنمودی بدون تغییر پدیداری امکان ندارد. مثال های نقضی برای هر یک از این دو مدعای بازنمودگرایی مطرح شده اند؛ برخی از آنها به مواردی اشاره می کنند که در آنها تغییر پدیداری رخ می دهد، هرچند تغییری در محتوای بازنمودی وجود ندارد و دسته دوم به مواردی اشاره می کنند که در آنها محتوای بازنمودی تغییر می کند، بی آن که ویژگی های پدیداری تغییر کنند. در این مقاله، استدلال های فوق و مثال های نقض آن بررسی خواهند شد.
    کلیدواژگان: بازنمودگرایی، به نظر رسیدن، شرایط صدق تجربه، بافت مفهومی تجربه، نژادگرایی، جنسیت گرایی، سن گرایی و احساسات بدنی
  • یاسر خوشنویس صفحه 23
    در این مقاله، ابتدا ویژگی آگاهی کیفی به اختصار مورد بحث قرار گرفته و در ادامه آموزه نوخاسته گرایی وجودشناختی در مورد ویژگی ها مطرح شده و شاخصه های مفهومی ویژگی های نوخاسته بررسی می شود. سیستمی بودن، بدیع بودن، داشتن علی بدیع، تحویل ناپذیری کارکردی و وابستگی به سطح پایه به عنوان شاخصه های ویژگی های نوخاسته تمیز داده می شوند. در ادامه، دیدگاه علی در مورد نحوه وابستگی ویژگی های نوخاسته به ویژگی های سطح پایه و همین طور نحوه تاثیر علی ویژگی های نوخاسته مورد بررسی قرار می گیرد و انتقاداتی در مورد آن مطرح می شود. با این حال، به نظر می رسد که دیدگاه علی توانایی تبیین نحوه وابستگی و تاثیرات علی ویژگی های نوخاسته را به شکل قابل اتکایی داراست و از آن جا که ویژگی آگاهی کیفی شاخصه های مفهومی پیش گفته را داراست، این ویژگی نوخاسته دانسته می شود.
    کلیدواژگان: فلسفه ذهن، آگاهی کیفی، نوخاسته گرایی، تحویل ناپذیری، دیدگاه علی
  • مهدی ذاکری صفحه 55
    مسئله علیت ذهنی- دست کم از زمان دکارت - از مهم ترین مسائل فلسفه ذهن بوده است. فیلسوفان دکارتی از آن جا که تعامل علی نفس و بدن را مشکل ساز می دانستند، هر یک به شیوه ای رابطه علی مستقیم میان نفس و بدن را کنار گذاشتند. با این حال، این مسئله با کنار گذاشتن نفس مجرد دکارتی در دوره معاصر نیز حل نشده است و همچنان از مهم ترین مسائل است. اگر مسئله ذهن و بدن را اساسی ترین مسئله در فلسفه ذهن معاصر به حساب آوریم، دست کم یک صورت مسئله ذهن و بدن مسئله علیت ذهنی است. اگر در نظر دکارت تفاوت دو جوهر نفس و بدن مانعی بر سر راه تعامل علی این دو به حساب می آمد، با اصالت دادن به امور فیزیکی نیز مسئله صورت دیگری پیدا می کند: ذهن چگونه می تواند نیروهای علی اش را در جهانی که اساسا فیزیکی است، اعمال کند؟ فیلسوفان بر اساس دیدگاه های متفاوتشان درباره علیت و نیز چیستی ذهن، راه حل های متفاوتی برای مسئله علیت ذهنی مطرح کرده اند، که به بخشی از این مسائل در این مقاله پرداخته می شود.
    کلیدواژگان: علیت ذهنی، دوگانه انگاری، اصالت تعامل، فیزیکالیسم، طرد علی، برون گرایی، بسته بودن فیزیک
  • محمود مروارید صفحه 89
    مطابق برون گرایی در محتوا، دست کم محتوای برخی از حالات التفاتی بر ویژگی های درونی سوپروین نمی شود؛ به این معنا که ممکن است دو نفر از جهت ویژگی های درونی کاملا همانند یک دیگر باشند، و در عین حال محتوای حالات التفاتی آنها متفاوت باشد. تا کنون استدلال‎ های متفاوتی به نفع برون گرایی ارائه شده است که به پیدایش گونه های مختلفی از این دیدگاه انجامیده است، از جمله: برون گرایی انواع طبیعی، برون گرایی منفرد و برون گرایی اجتماعی. یکی از مسائل مهمی که پیرامون برون گرایی مطرح شده این است که آیا برون گرایی در محتوا با آموزه دسترسی ویژه انسان به محتوای حالات التفاتی خود، سازگار است یا نه. برهان جابجایی آرام از جمله برهان هایی است که برای اثبات ناسازگاری میان این دو آموزه طراحی شده است. در این نوشتار، برخی از مهم ترین پاسخ ها به این برهان را گزارش و بررسی کرده، در پایان پاسخ پیشنهادی خود را مطرح خواهم کرد.
    کلیدواژگان: برون گرایی در محتوا، برون گرایی انواع طبیعی، برون گرایی منفرد، برون گرایی اجتماعی، آموزه دسترسی ویژه، برهان جابجایی آرام
  • حسین شیخ رضایی صفحه 134
    سئوال از هویت شخصی، چیستی آن و شرایط تداوم و استمرار چنین هویتی از جمله پرسش های قدیمی در متافیزیک، فلسفه نفس و فلسفه ذهن اند. مسئله آن است که اولا، چه چیز هویت شخصی مرا می سازد و مرا از دیگران متمایز می کند و ثانیا تداوم و استمرار «من» در طول زمان وابسته به چیست. هرگونه پاسخی به چنین پرسش هایی، نتایج و اثراتی در دیگر حوزه های فلسفه، مانند فلسفه حقوق و فلسفه دین خواهد داشت؛ چرا که مسائلی همچون: مجازات (در فلسفه حقوق) و رستاخیز (در فلسفه دین) به مفروض گرفتن گزارشی از تداوم هویت شخصی وابسته اند. در این نوشته، ابتدا ربط هویت شخصی و بدن را بررسی خواهیم کرد و در ادامه به ربط و ارتباط استمرار مغز یا هر بخش فیزیکی دیگری از بدن با تداوم هویت شخصی خواهیم پرداخت و پس از آن به استمرار حافظه و سایر ویژگی های روانی در مقام تعریف کننده هویت شخصی پرداخته و نشان خواهیم داد که چگونه مبتنی کردن هویت شخصی بر امور روان شناختی می تواند به بروز برخی مشکلات بیانجامد.
    کلیدواژگان: فلسفه ذهن، نفس، هویت شخصی، حافظه، ویژگی های درونی، امور روان شناختی
  • مریم خدادادی صفحه 153
    پدیدارشناسی اخلاق تنها رشته ای است که می تواند جنبه های تجربی یا کیفی قلمرو ارزش ها را بررسی کند و همانند روان شناسی اخلاق صرفا به جنبه های کارکردی آن محدود نیست. پدیدارشناسی یا تجربه پدیداری به چند معنا به کار می رود و آنچه در این جا مورد نظر است، پدیدارشناسی به معنای از سرگذراندن حالتی ذهنی به صورت اول شخص است، اما در مورد این که کدام حالات ذهنی می توانند تجربه پدیداری داشته باشند، اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی برای آن خصیصه پدیداری را لازم می دانند و برخی نمی دانند؛ کسانی هم که لازم می دانند، یا خصیصه پدیداری را مختص به ادراکات حسی می دانند یا در مورد حالات ذهنی غیرحسی هم قائل به خصیصه پدیداری اند. در این مقاله به چگونگی امکان پدیدارشناسی اخلاق بر اساس این سه دیدگاه و مسئله اشتراک و تمایز میان تجربه های اخلاقی می پردازیم و در پایان، به دو اشکال که درباره امکان پدیدارشناختی اخلاق مطرح شده می پردازیم.
    کلیدواژگان: پدیدارشناسی، اخلاق، خصیصه پدیداری، ادراک حسی، ارزش
  • ابراهیم علی پور صفحه 178
    در این نوشته، به اجمال به رابطه انسان و هستی از منظر مارتین هیدگر- به عنوان یکی از ژرف اندیش ترین متفکران معاصر- پرداخته شده است. هیدگر به به تقرب انسان و هستی معتقد است و تمام مشکلات آدمیان از دوران افلاطون تا عصر حاضر را در جدایی این دو از هم می داند. اگر رابطه انسان و هستی به شکل مطلوبی شکل گیرد، انسان به تمام قابلیت های ذاتی خود دست می یابد، تفکر رشد می کند و زبان در مسیر بیان حقیقت قرار می گیرد. در چنین تفکری انسان دیگر سرور کائنات نیست، بلکه شبان هستی است. بنابراین، او دیگر به زمین به عنوان یک منبع تصرف نگاه نمی کند، بلکه به عنوان منزلگاهی برای رشد و تعالی می نگرد. هیدگر دو عامل مهم تقرب انسان به هستی را تفکر و زبان می داند. از نظر او، سطحی نگری عامیانه، ابزارگرایی افراطی و متافیزیک جاری، در تفکر فلسفی موانع اصلی این تقرب هستند. به اعتقاد او ماهیت انسان در حصار سوبژکتیویته و حیوان ناطق محبوس است. از این رو، انسان در بسته به ذات خود و جدا مانده از هستی در بی فکری و غفلت غوطه ور است و این آغاز تمام مصائب است.
    کلیدواژگان: هیدگر، انسان، هستی، وجود، دازاین، انسان، تفکر، زبان، متافیزیک، ابزارگرایی
  • معرفی کتاب
  • یاسر پور اسماعیل صفحه 206
|
  • Ebrahim Alipoor Page 2
    Heidegger –as one of the deepest contemporary thinkers- has made a new plan in philosophical anthropology. He maintains the closeness between the human and the world, and traces all the humans problems since the Platonic period to the present time back to the human-world detachment. If the human-world relation takes the desired form, the humans will actualize all his essential capacities, the thought furnishes, and the language will take the direction of expressing the truth. On this view, the human is not taken to be the master of the universe; rather he is the shepherd of the world. Thus the human does not consider the earth to be a manipulation source, but as a house of transcendence and development. Heidegger takes thought and language as two significant factors of the human approach to the world. In his view, the folk superficial understanding, radical instrumentalism, and the common metaphysics in the philosophical thought are the main obstacles to this approach. He maintains that the nature of the human is confined in subjectivity and the rational animal. Limited to his own self and is detached from the world, the human being is immersed in thoughtlessness and ignorance, and this is the source of all calamities, since the human detached from the world is like a rootless tree which is not expected to bear a fruit. Thus human beings try to dominate one another and the nature to their own satisfaction, and never think of the consequences of their own actions.
  • Yasser Khoshnevis Page 23
    In the first section of this paper, the property of qualitative consciousness is briefly discussed. In the second section, the thesis of ontological emergentism concerning properties is considered and its conceptual characteristics are studied. Systemacity, novelty, having novel causal powers, functional irreducibility, and dependency upon the basal level are distinguished as characteristics of emergent properties. In the third section, the causal version of emergentism is introduced and some of its criticisms are briefly discussed. Since it seems that the causal version can account for the dependency of emergent properties upon the basal level as well as their causal efficacy in a proper way, and since the property of qualitative consciousness possesses the conceptual characteristics of emergent properties, this property is regarded as emergent in the conclusion.
  • Mahdi Zakeri Page 55
    The problem of mental causation was one of the most important problems in philosophy of mind at least from the time of Descartes. Since Cartesian philosophers found the causal interaction of the soul and the body problematic, they explained away the direct relation between the soul and the body in different ways. However, the problem was not resolved in contemporary philosophy of mind when the idea of a Cartesian immaterial soul was abandoned. If we count the mind-body problem as the most basic problem in the contemporary philosophy of mind, the problem of mental causation would be one of its main forms. With Cartesian dualism, the problem would be that of the causal interaction between the two different substances of the body and the soul, and with physicalism, the problem would be how the mind can exert its causal forces in a wholly physical world. Philosophers proposed different solutions to the problem on the basis of their views of causation and the nature of mind, some of which will be dealt with in this paper.
  • Mahmoud Morvarid Page 89
    According to content externalism, the contents of at least some of the intentional states do not supervene upon the internal properties; that is, it is possible to have two duplicate subjects with regard to their internal properties, the contents of whose intentional states are different. So far various arguments have been raised in favor of externalism which have given rise to different versions of this view, including the natural-kind externalism, individual externalism, and social externalism. One of the most important problems regarding externalism is the question of its consistency with the idea of the subject's privileged access to the contents of his own intentional states. The gradual replacement is one of the arguments for the inconsistency between the two ideas. In this paper, I will introduce and examine some of the most significant responses to this argument, and finally I shall propose my own response.
  • Hossein Sheykhrezaee Page 134
    Personal identity, its nature and the persistence conditions of our personality are among old questions both in metaphysics and the philosophy of mind. There are two main questions here. Firstly, what does constitute my personal identity and make me different from others? Secondly, under which conditions I am allowed to call my-present-day-I the same person as myyesterday- I? Any answer that we give to such questions has important and significant consequences for other fields of philosophy like the philosophy of law and the philosophy of religion. Issues like punishment in the philosophy of law and resurrection in the philosophy of religion are directly related to the topic of personal identity. In this paper, we will consider some common and standard answers which have been given to the question of personal identity. First, we will discuss the relationship between personal identity and body. Secondly, we will critically discuss those accounts of personal identity which define it in terms of brain-continuity (or continuity of any other part of our body). After that, we will consider psychological properties and characteristics, especially memory, and their bearing with personal identity. It will be shown that reducing personal identity to psychological features will face us with difficulties not easier than the original problem of personal identity.
  • Maryam Khodadadi Page 153
    Moral phenomenology is the only discipline that can study the experiential or qualitative aspects of the realm of values and is not, like moral psychology, limited to the functional aspects of the values. Phenomenology or phenomenal experience has different meanings and what we have in mind here is the undergoing of a mental state from the first-person perspective, but there is controversy among philosophers as to what mental states can be phenomenally experienced; some require the phenomenal character and some do not; some of those who require the phenomenal character restrict it to the perceptual experiences and some generalize it to the non-perceptual too. In this paper, I will deal with the possibility of moral phenomenology on the basis of these views, and then deal with the problem of commonality and distinction. Finally two objections to the possibility of moral phenomenology will be examined.