فهرست مطالب

مجله علوم دامی ایران
سال چهل و یکم شماره 4 (زمستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/10/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محسن بیات، حسن علی عربی، محمد مهدی طباطبایی، علی اصغر ساکی، داریوش علیپور، پویا زمانی، احمد احمدی، زهرا زمانی، امیر حسین دزفولیان صفحه 299
    این آزمایش جهت بررسی اثر سطوح مختلف ویتامین E و روغن سویا بر عملکرد و سلامت غده پستان در گاوهای هلشتاین طراحی شد. 8 راس گاو هلشتاین در اواسط مرحله شیردهی در یک آزمایش فاکتوریل 2×2 در قالب طرح مربع لاتین ناقص تکرار شده با سه دوره21 روزه استفاده شد. تیمارها عبارت بودند از: 1) تیمار شاهد (بدون روغن سویا و بدون ویتامین E)، 2) 3 درصد روغن سویا بدون ویتامین E، 3) بدون روغن سویا- 8000 واحد بین المللی ویتامین E، 4) 3 درصد روغن سویا- 8000 واحد بین المللی ویتامین E. در پایان دوره، نمونه گیری از شیر و خون حیوانات انجام شد. نتایج نشان داد که افزایش ویتامین E خوراک، چربی شیر را افزایش داد. روغن سویا لاکتوز شیر را افزایش و چربی شیر را کاهش داد. روغن سویا و همچنین اثر متقابل روغن سویا و ویتامین Eتاثیری بر شمار سلول های بدنی و بار میکروبی شیر نداشتند. حیوانات تغذیه شده با ویتامین E شمار سلول های بدنی و بار میکروبی شیر کمتری نسبت به حیواناتی که با ویتامین E تغذیه نشده بودند داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد که مصرف ویتامین E در سطوح بالا شمار سلول های بدنی شیر را کاهش و سلامت غده پستان را در گاوهای شیرده افزایش می دهد.
    کلیدواژگان: روغن سویا، ویتامین E، _، سلامت پستان، گاوهای شیری
  • حمید زرقی، ابوالقاسم گلیان، حسن کرمانشاهی، حسن عاقل صفحه 309
    سه آزمایش به منظور تعیین ترکیب شیمیایی و بررسی اثر رقم و منطقه کشت بر انرژی قابل سوخت‎وساز ظاهری و حقیقی تریتیکاله و اثر دو نوع مکمل آنزیمی بر انرژی قابل سوخت‎وساز ظاهری آن آزمایش انجام شد. در آزمایش اول ترکیب شیمیایی و مقدار انرژی قابل سوخت‎وساز حقیقی تصحیح شده برای ازت تریتیکاله با استفاده از خروس های بالغ به روش تغذیه اجباری سیبالد تعیین شد. در آزمایش دوم و سوم مقادیر انرژی قابل سوخت‎وساز ظاهری تصحیح شده برای ازت تریتیکاله با و بدون افزودن مکمل آنزیمی زایلاناز-بتاگلوکاناز و یا فیتاز به روش جمع آوری کل مدفوع با استفاده از جوجه های گوشتی نر در سن 23-20 روزگی تعیین شد. ترکیب شیمیایی تریتیکاله شامل؛ چربی خام، پروتئین خام، فیبر خام، خاکستر، عصاره عاری از ازت و انرژی خام به ترتیب 29/0±65/1، 37/1±00/14، 49/0±92/4، 32/0±77/1، 62/1±60/77% و 95±4180 کیلوکالری در کیلوگرم به دست آمد. بیشترین تنوع مواد مغذی تریتیکاله در میزان پروتئین خام (2/12 تا 0/17%) و عصاره عاری از ازت (7/74 تا 8/79%) بود. میانگین انرژی قابل سوخت‎وساز حقیقی تصحیح شده برای ازت تریتیکاله با استفاده از خروس های بالغ 112±3380 و میانگین انرژی قابل سوخت‎وساز ظاهری تصحیح شده برای ازت تریتیکاله با استفاده از جوجه های گوشتی 82±3244 کیلوکالری در کیلوگرم ماده خشک به دست آمد. نمونه های تریتیکاله جمع آوری شده از مناطق مختلف از لحاظ میزان انرژی قابل سوخت‎وساز ظاهری و حقیقی تصحیح شده برای ازت اختلاف معنی‎دار داشتند. افزودن مکمل آنزیمی زایلاناز-بتاگلوکاناز و یا فیتاز مقدار انرژی قابل سوخت‎وساز ظاهری تریتیکاله را به طور معنی‎دار و به ترتیب به میزان 155 و 86 کیلوکالری در کیلوگرم ماده خشک افزایش داد.
    کلیدواژگان: آنزیم، انرژی قابل سوخت‎وساز ظاهری، انرژی قابل سوخت‎وساز حقیقی، تریتیکاله
  • محمد نبی حسنی، مسعود اسدی فوزی، علی اسمعیلی زاده، محمدرضا محمدآبادی صفحه 323
    تجزیه ژنتیکی صفات رشد در بز کرکی رائینی شامل وزن بدن در زمان تولد، سه ماهگی، شش ماهگی، نه ماهگی و یک سالگی با استفاده از 11923 رکورد وزن بدن در سنین ذکر شده مربوط به 4117 حیوان انجام شد. این حیوانات فرزندان 206 پدر و 1402 مادر بودند. رکوردهای مورد استفاده از ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد بز کرکی رائینی واقع در شهرستان بافت از استان کرمان و طی 15 سال از 1370 تا 1385 جمع آوری گردیدند. در این تحقیق اهمیت اثرات تصادفی اضافی شامل اثرات ژنتیکی مادری، کوواریانس بین اثرات ژنتیکی افزایشی و اثرات ژنتیکی مادری و اثرات محیط دائمی مادری مورد بررسی قرار گرفت. براین اساس اضافه کردن اثرات ژنتیکی مادری در مدل تجزیه ژنتیکی وزن بدن در زمان تولد، سه ماهگی، شش ماهگی و نه ماهگی مهم تشخیص داده شد. وراثت‎پذیری مادری این صفات به ترتیب 17/0، 08/0، 09/0 و 09/0 تخمین زده شد. نتایج این تحقیق همچنین نشان می‎دهد برای وزن یکسالگی فقط اثرات محیط دائمی مادری به عنوان یک اثر تصادفی اضافی مهم می‎باشد. این نتایج با استفاده از مدل حیوانی یک متغیره بدست آمد. مؤلفه های (کو)واریانس برای کلیه سنین مورد بررسی با استفاده از یک مدل حیوانی چند متغیره برآورد گردیدند. بر این اساس وراثت‎پذیری مستقیم صفات رشد از تولد تا نه ماهگی (وزن یک سالگی به علت محدودیت کم بودن تعداد رکورد و ساختار نامناسب آنها از مدل چند متغیره حذف گردید) به ترتیب 05/0±26/0، 04/0±30/0، 05/0±33/0 و 05/0±30/0 برآورد گردید. بنابراین با انجام انتخاب می توان این صفات را از نظر ژنتیکی بهبود بخشید. همبستگی ژنتیکی بین وزن های مختلف مثبت و زیاد برآورد گردید (66/0 تا 96/0). بنابراین انتخاب برای هرکدام از این سنین موجب افزایش وزن در سایر سنین نیز می‎گردد. مقدار همبستگی ژنتیکی بین وزن سه ماهگی و وزن بدن در سنین بعدی 92/0 تا 95/0 برآورد گردید. بنابراین وزن سه ماهگی (از شیرگیری) می تواند به عنوان یک ملاک انتخاب مناسب به منظور بهبود ژنتیکی وزن بدن در بز کرکی رائینی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: بز کرکی رائینی، صفات رشد، آنالیز ژنتیکی
  • مهدی بهگر، رضا ولی زاده، محمد میرزایی، عباس علی ناصریان صفحه 331
    به منظور مطالعه تاثیر پوسته سویا و اندازه قطعات علوفه یونجه بر الیاف مؤثر فیزیکی جیره، فعالیت جویدن و تولید شیر در گاوهای شیرده از 8 راس گاو شیرده هلشتاین با میانگین شیردهی 13±47 روز در یک طرح مربع لاتین 4×4 چرخشی با آرایش فاکتوریل 2×2 استفاده شد. تیمارها شامل دو اندازه قطعات علوفه یونجه (5 و 20 میلی متر) و دو سطح پوسته سویا (صفر و 50 درصد جایگزین علوفه یونجه) بود. اندازه قطعات بلند یونجه و پوسته سویا منجر به افزایش مقدار pef و peNDF جیره شد (01/0P<). مصرف peNDF با افزایش اندازه قطعات علوفه یونجه (04/0=P) و پوسته سویا در جیره (01/0P<) افزایش یافت. گاوهایی که از جیره حاوی پوسته سویا مصرف کردند شیر بیشتری تولید کردند (05/0P<). میزان چربی شیر با افزایش اندازه قطعات یونجه افزایش (03/0=P) و با جایگزینی پوسته سویا کاهش (01/0P<) یافت. یونجه بلند منجر به افزایش درصد چربی شیر (05/0P<) شد. گاوهایی که از علوفه بلند یونجه مصرف کردند تمایل به جویدن بیشتری داشتند (08/0=P). علوفه بلند یونجه کل فعالیت جویدن (دقیقه به ازای کیلوگرم ماده خشک مصرفی) را افزایش داد (05/0P<) و فعالیت خوردن به صورت نیز افزایش یافت (09/0=P). هنگامی که فعالیت جویدن بر اساس الیاف مصرفی گزارش شد، زمان نشخوار و کل زمان جویدن تحت تاثیر علوفه بلند یونجه تمایل به افزایش داشت (1/0P<). گنجاندن پوسته سویا در جیره به طور معنی داری زمان خوردن (02/0=P)، کل زمان جویدن (03/0=P) و زمان نشخوار (08/0=P) را به ازای مصرف peNDF کاهش داد. جایگزینی پوسته سویا باعث افزایش pH مدفوع شد (01/0P<). نتایج این آزمایش نشان می دهد که الیاف پوسته سویا به اندازه علوفه یونجه در تحریک نشخوار و حفظ چربی شیر مؤثر نمی باشد. در جیره های حاوی منابع الیافی غیر علوفه ای همانند پوسته سویا در مطالعه حاضر استفاده از الک جدید پنسیلوانیا نمی تواند به عنوان ابزاری مناسب برای ارزیابی خصوصیات فیزیکی جیره مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: شکمبه، فعالیت جویدن، پوسته سویا، گاوهای شیرده، الیاف مؤثر فیزیکی، علوفه یونجه
  • سعید حسنی، امید امام وردی، سعید زره داران، مجتبی آهنی آذری، همایون فرهنگ فر صفحه 343
    داده های مورد استفاده در مطالعه حاضر مربوط به صفات وزن تولد، وزن در سنین 1، 3، 6، 9 و 12 ماهگی و درجه پوست بود که طی سال‎های 1373 تا 1381 در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند قره‎گل سرخس جمع آوری شده بود. بهترین پیش بینی نااریب خطی از ارزش‎های اصلاحی پیش‎بینی و روند ژنتیکی، فنوتیپی و محیطی به ترتیب از طریق تابعیت میانگین ارزش اصلاحی بر سال تولد، میانگین ارزش فنوتیپی بر سال تولد و تفاوت حاصل از روندهای فنوتیپی و ژنتیکی برآورد شد. پیش‎بینی ارزش اصلاحی بر اساس مدل دام تک صفتی و با روش معادلات مختلط انجام گرفت. روند ژنتیکی برای وزن‎های تولد، 1، 3، 6، 9 و 12 ماهگی و درجه پوست به ترتیب 001/0±013/0، 004/0±034/0، 010/0±119/0، 013/0±087/0، 018/0±127/0 و 019/0±119/0 کیلوگرم در سال و 019/0±257/0 امتیاز در سال به دست آمد. همچنین برای صفات فوق روند فنوتیپی به ترتیب 005/0±151/0-، 023/0±116/0-، 035/0±268/0، 052/0±185/0، 065/0±443/0 و 078/0±559/0 کیلوگرم در سال و 048/0±235/0- امتیاز در سال و روند محیطی به ترتیب 004/0±164/0-، 019/0±151/0-، 025/0±149/0، 039/0±098/0، 047/0±316/0 و 059/0±440/0کیلوگرم در سال و 029/0±492/0- امتیاز در سال برآورد شد.
    کلیدواژگان: صفات اقتصادی، انتخاب، گوسفند، تغییرات ژنتیکی
  • حسین ارزانی، سعید برخوری، جواد معتمدی، حسین آذرنیوند صفحه 351
    اطلاع از نیاز روزانه دام به منظور محاسبه ظرفیت چرا، ضروری است. بنابراین تعیین وزن رده های مختلف دام چراکننده در مرتع و ضریب تبدیل آنها نسبت به واحد دامی کشور ضروری می باشد. در این تحقیق به منظور تعیین وزن رده های مختلف گوسفند نژاد بلوچی چراکننده در مراتع قشلاقی جنوب استان کرمان، 5 گله که دارای دام غالب از نژاد مورد نظر بودند، انتخاب شدند. در هر گله 70 راس دام شامل؛ 15راس میش سه ساله، 15راس میش چهار ساله، 5 راس قوچ سه ساله، 5 راس قوچ چهار ساله، 15 راس بره سه ماهه و 15راس بره شش ماهه به صورت تصادفی انتخاب و برای توزین علامت گذاری شدند. عمل توزین در سه مرحله شامل ابتدا و انتهای فصل چرا در مراتع قشلاقی و پس چر مزارع و باغات (خارج از مرتع) انجام شد. میانگین وزن میش های بالغ (سه و چهار ساله) به عنوان وزن گوسفند نژاد بلوچی مد نظر قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصله؛ وزن گوسفند نژاد بلوچی، 53/0±41 کیلوگرم و وزن قوچ، بره سه ماهه و بره شش ماهه نژاد مورد نظر به ترتیب برابر؛ 78/1±18/89، 38/0±15/20 و 39/0±65/38 کیلوگرم تعیین شد. معادل واحد دامی میش، قوچ، بره سه ماهه و بره شش ماهه نژاد مورد نظر نسبت به واحد دامی کشور، به ترتیب برابر؛ 86/0، 54/1، 51/0 و 82/0 محاسبه گردید. نیاز روزانه میش، قوچ، بره سه ماهه و بره شش ماهه گوسفند نژاد بلوچی بر حسب انرژی متابولیسمی، بر اساس معادله پیشنهادی ماف (MAFF، 1984) در حالت نگهداری و در شرایط چرا در مرتع و با مد نظر قرار دادن خصوصیات فیزیکی مراتع مورد مطالعه، فواصل آبشخور، تراکم گیاهان و اعمال ضریب افزایشی30 درصد، به ترتیب؛ 19/8، 66/14، 31/6 و 15/10 مگاژول محاسبه گردید. مقدار علوفه لازم برای تامین نیاز روزانه میش، قوچ، بره سه ماهه و بره شش ماهه گوسفند نژاد بلوچی با توجه به کیفیت علوفه مراتع مورد مطالعه در مرحله رشد رویشی به ترتیب برابر؛ 1/1، 2، 8/0 و 4/1 و در مرحله رشد کامل (گلدهی) برابر؛ 2/1، 2/2، 9/0 و 5/1 کیلوگرم علوفه خشک برآورد گردید. این امر بیانگر این است که زمان چرا بر نیاز روزانه دام موثر است و لازم است نیاز روزانه واحد دامی بر مبنای کیفیت علوفه مشخص شود.
    کلیدواژگان: معادل واحد دامی، نیاز روزانه، انرژی متابولیسمی، گوسفند نژاد بلوچی، مرتع، استان کرمان
  • ابوالقاسم سراج، رسول واعظ ترشیزی، عباس پاکدل صفحه 363
    در تحقیق حاضر، اثر عوامل مادری مؤثر بر وزن یک روزگی جوجه های دو خط پدری و مادری یک لاین تجاری گوشتی آرین و مرغان بومی مازندران، به همراه تاثیر برازش اثر متقابل پدر- نسل بر برآورد پارامترهای ژنتیکی حاصل از مدل های با آثار مادری، مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با روش حداکثر درستنمایی محدود شده (REML) و مدل‎های حیوان مختلف با استفاده از نرم افزارASREML تجزیه و تحلیل شدند. در این مطالعه ده مدل حیوانی مختلف برازش و معنی‎داری آثار مدل ها با آزمون نسبت درستنمایی بررسی شد. کلیه مدل ها شامل اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم بودند و تفاوت آنها با یکدیگر در برازش آثار ژنتیکی افزایشی مادری، محیطی مادری، کوواریانس اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری، اثر متقابل پدر- نسل و ترکیب های مختلف این آثار بود. علی رغم تفاوت در برآورد پارامترهای ژنتیکی حاصل از مدل های مختلف، الگوی تغییرات در همه سویه ها مشابه بود. در این سویه ها، برازش اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم بدون منظور کردن سایر آثار تصادفی موجب شد وراثت‎پذیری مستقیم بیش از حد برآورد شود (دامنه‎ای از 442/0 تا 754/0). کاهش در این برآوردها در نتیجه برازش آثار مادری به خصوص اثر ژنتیکی افزایشی مادری، با و بدون منظور کردن اثر متقابل پدر- نسل، نشان داد که بخش قابل ملاحظه ای از واریانس فنوتیپی مشاهده شده بر وزن جوجه یک روزه ناشی از اثر ژنتیکی افزایشی مادری (دامنه ای از 9/15 درصد تا 7/62 درصد) است. همچنین افزایش همبستگی اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری (100/0- به 120/0 در خط پدری، 130/0- به 060/0- در خط مادری و 210/0- به 160/0- در مرغان بومی) با برازش اثر متقابل پدر- نسل نشان داد که برآورد منفی این همبستگی می‎تواند احتمالا ناشی از نقص برازش عوامل در مدل تجزیه و تحلیل داده ها باشد.
    کلیدواژگان: مرغان بومی مازندران، مدل حیوان، _، لاین گوشتی تجاری
  • هما اعرابی، محمد مرادی شهربابک، اردشیر نجاتی جوارمی صفحه 373
    در این پژوهش، در طی پنج نسل، انتخاب واگرا برای وزن بدن در سنین 4 و 5 هفتگی انجام و تفاوت انتخاب، پاسخ به انتخاب، همچنین وراثت پذیری تحقق یافته برآورد گردید. تفاوت میانگین وزن بدن در لاین های انتخاب شده برای افزایش و کاهش وزن بدن اختلاف معنی دار داشت (01/0> P). میزان پاسخ به انتخاب تجمعی در طی پنج نسل انتخاب در نرها و ماده های لاین انتخاب شده برای افزایش وزن بدن در سن 4 هفتگی به ترتیب 15/21 و 98/18 گرم و در لاین انتخاب شده برای کاهش وزن بدن 14/22- و 15/28- گرم بود. این میزان در سن 5 هفتگی در نرها و ماده های لاین انتخاب شده برای افزایش وزن بدن 66/18 و 65/15 گرم و برای لاین انتخاب شده برای کاهش وزن بدن 33/22- و 47/29- گرم بود. میزان وراثت پذیری تحقق یافته وزن بدن ماده ها در تمام لاین های انتخابی بالاتر از نرها بود. همچنین میزان آن با افزایش سن انتخاب کاهش یافت. لاین های انتخاب شده برای کاهش وزن بدن دارای وراثت پذیری تحقق یافته بالاتری نسبت به لاین انتخاب شده برای افزایش وزن بدن بودند. به جز در نسل چهارم، در سایر نسل ها اختلاف وزن بدن در بین جنس ها در تمام لاین ها معنی دار بود. همچنین میانگین وزن بدن در بین لاین های انتخابی و گروه شاهد در سنین 4 و 5 هفتگی در تمام نسل ها اختلاف معنی داری (01/0> P) داشت.
    کلیدواژگان: تفاوت انتخاب، پاسخ به انتخاب تجمعی، وراثت پذیری تحقق یافته، بلدرچین ژاپنی
  • مریم صفدری شاهرودی، عباس پاکدل، سید رضا میرایی آشتیانی صفحه 381
    پارامترهای ژنتیکی و فنوتیپی مربوط به صفات تولیدی، ساختار پستان و تعداد سلول های بدنی (somatic cell count) برای گاوهای هلشتاین ایران برآورد گردید. رکوردهای ماهیانه تعداد سلول های بدنی (SCC) در ابتدا تبدیل به امتیاز سلول های بدنی(SCS) شد و پس از آن سنجه میانگین دوره شیردهی این صفت (LSCS) با تصحیح برای حجم شیر محاسبه گردید. با استفاده از این برآوردها یک شاخص سلامت پستان برای گاوهای هلشتاین ایران پیشنهاد شد که شامل صفات LSCS، استقرار سر پستانک های جلو و عمق پستان است. این شاخص نشان می دهد که انتخاب برای LSCS پایین تر، پستان هایی با عمق کمتر و سرپستانک های نزدیک تر به هم منجر به افزایش مقاومت به ورم پستان خواهد شد. در پایان از روش شاخص انتخاب محدود شده (Restricted Selection Index) برای مقایسه استراتژی های مختلف انتخاب و به دست آوردن وزن های مناسب برای صفت ورم پستان در هدف اصلاحی استفاده شد. با تعریف اهداف اصلاحی مختلف، امکان پیشرفت ژنتیکی همزمان برای صفات تولید شیر و مقاومت به ورم پستان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که انتخاب یک جانبه در جهت افزایش تولید شیر، منجر به افزایش شیوع بیماری ورم پستان خواهد شد. با وارد نمودن صفت ورم پستان در هدف اصلاحی می توان ضمن حفظ روند افزایش سالیانه تولید شیر، روند افزایش شیوع ورم پستان را نیز متوقف نمود.
    کلیدواژگان: هدف اصلاحی، ورم پستان، زیر شاخص، استراتژی های انتخاب، پارامترهای ژنتیکی
  • حامد خلیل وند بهروزیار، مهدی دهقان بنادکی، کامران رضایزدی صفحه 391
    این پژوهش بر اساس سیستم های رایج خوراکدهی نشخوارکنندگان، به بررسی تاثیر تانن های متراکم بر قابلیت دسترسی پروتئین خام علوفه اسپرس پرداخته است. فرآوری های مورد استفاده شامل پلی اتیلن گلیکول (وزن مولکولی 6000)، سدیم هیدروکسید، سدیم بیکربنات، پتاسیم پرمنگنات، خاکستر چوب، آب و اوره بود. توزیع پروتئین خام علوفه با استفاده از روش کیسه های نایلونی، سیستم پروتئین قابل متابولیسم و سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کورنل (CNCPS) تعیین شد. کل ترکیبات فنولیک، کل تانن و تانن های متراکم علوفه شاهد به ترتیب 4/39، 5/38 و 3/21 گرم در کیلوگرم ماده خشک بود. در بین فرآوری های مختلف پلی اتیلن گلیکول و آب بیشترین تاثیر را در کاهش آنها داشتند. میزان تجزیه پذیری، تجزیه پذیری مؤثر و پروتئین قابل متابولیسم به صورت معنی داری (05/0P<) در اثر فرآوری افزایش یافت. کاهش تانن های متراکم در اثر فرآوری سبب کاهش پروتئین غیرقابل دسترس در سیستم CNCPS شده و قابلیت استفاده از پروتئین خام را افزایش داد. کاهش میزان تانن های متراکم در این آزمایش قادر به افزایش قابلیت استفاده از پروتئین علوفه بود. فرآوری با پلی اتیلن گلیکول، آب و خاکستر چوب بیشترین تاثیر را بر افزایش قابلیت دسترسی نیتروژن داشت. بین این روش ها، فرآوری با آب می تواند به دلیل عدم مصرف مواد شیمیایی، توجیه اقتصادی و سهولت استفاده، در دامداری های کشور دارای کابرد باشد.
    کلیدواژگان: CNCPS، پروتئین قابل متابولیسم، تانن متراکم، فرآوری
|
  • Page 299
    This experiment was conducted to determine the effect of feeding Soybean Oil (SO) along with vitamin E on performance and mammary gland health in Holstein cows. Eight Holstein lactating cows were employed in a 2×2 factorial experiment and in an incomplete replicated latin square design. Treatment diets were: 1) 0% SO plus 0 IU of vitamin E, 2) 3% SO plus 0 IU of vitamin E, 3) 0% SO plus 8000 IU of vitamin E, and 4) 3% SO plus 8000 IU of vitamin E. At the end of each period milk and blood samples were taken. Increasing dietary vitamin E increased milk fat. Soybean oil addition decreased milk fat production, and increased milk lactose. Neither soybean oil nor the interaction of SO by vitamin E had any effect on either milk Somatic Cell Count (SCC) or Total Microbial Count (TMC). Animals fed Vitamin E had lower SCC and TMC than animals not fed the vitamin. Results finally indicated that vitamin E supplementation at a high level reduces SCC while increasing mammary gland's health in lactating dairy cows.
  • Page 309
    Three experiments were conducted to study the chemical composition and the effect of variety, cultivation area as well as enzyme supplementation on the apparent and true metabolisable energy of triticale. In the first experiment, the precision-fed rooster assay was employed to determine the true metabolisable energy corrected for nitrogen in triticale. In the second and third experiments, Total Excreta Collection method, using male broiler chicks (20-23 days of age), was employed to determine the apparent metabolisable energy corrected for nitrogen in triticale with/without exogenous enzyme supplementation. The chemical composition of triticale was recorded as: EE, 1.65±0.29; CP, 14.00±1.37; CF, 4.92±0.49; Ash, 1.77±0.33; NFE, 77.6±1.62% and CE, 4180±95 kcal/kg. A wide variation in CP (12.2 to 17% on a dry matter basis) and NFE (74.7 to 79.8% on dry matter basis) was recorded among triticale samples. The average true and apparent metabolisable energy corrected for nitrogen in triticale and on a dry matter basis, were 3380±112 and 3244±82 kcal/kg, respectively. The results indicated that the metabolisable energy in triticale was mainly influenced by the factor of cultivated areas. The addition of exogenous enzyme supplementation; xylanase&? -glucanase as well as phytase improved the apparent metabolisable energy in triticale by 155 and 86 kcal/ kg, respectively.
  • Page 323
    Genetic analysis of growth traits including body weight recorded at birth (bwt), 3 (3bwt), 6 (6bwt), 9 (9bwt) and 12 (12bwt) months of age was carried out using 4107 records on Raieni Cashmere goats born from 206 sires and 1402 dams, during years 1992 to 2006. The records were collected from a resource flock in Baft Research Station, situated in Kerman Province, Iran. The importance of additional random effects including maternal genetic effects, maternal permanent environmental effects as well as direct-maternal genetic covariance on genetic analyses of the growth traits were studied using univariate animal models. Significant maternal genetic effects were found for bwt, 3bwt, 6bwt and 9bwt. Estimates of heritability were upwardly biased when maternal effects ignored. The maternal heritability estimates for bwt, 3bwt, 6bwt and 9bwt were 0.17, 0.09, 0.08 and 0.08, respectively. The maternal permanent environmental effects were pronounced only for 12bwt. The (co)variance components were estimated using a multivariate animal model. Yearling weight was excluded from the model because of its limited number of records. Accordingly direct heritability of bwt, 3bwt, 6bwt and 9bwt were estimated to be 0.26±0.05, 0.30±0.04, 0.33±0.05 and 0.30±0.05, respectively. The genetic correlations among the body weights were high and positive (0.66 to 0.96), which is promising. The respective genetic correlation between 3bwt and the later ages were 0.95 and 0.92. Accordingly, the body weight observed at at weaning age could be employed as a selection criterion for BW genetic improvement in Raieni Cashmere Goat.
  • Page 331
    This study was conducted to evaluate the effects of alfalfa hay (AH) particle size and soybean hull (SH) on physical effective fibre (peNDF), particle size distribution in diets, chewing activity as well as milk composition and production in early lactating dairy cows. Eight lactating Holstein cows averaging 590±33 kg of BW and 47±13 days in milk were assigned in a 4×4 Latin Square design to a 2×2 factorial arrangement of the treatments: alfalfa hay particle size (fine vs. coarse) combined with soy hull (zero or as a substitute for 50% of AH). The peNDF and physically effective factor (pef) values of diets increased by increase in AH particle size and inclusion of SH in diets (P<0.01). Intake of peNDF was increased by increase in the Particle Size (PS) of AH (P=0.08) and SH inclusion (P<0.01) in diets. Milk production was increased by feeding diets containing SH (P=0.04). Milk fat content was increased by increasing PS of AH (P=0.03) and by decrease in SH substitution (P<0.01). Cows fed coarse AH tended to spend more time chewing in comparison with cows fed fine AH (P=0.08). Coarse particles of AH increased total chewing activity based on min/kg of DMI (P<0.05) and tended to increase the eating activity (P=0.09). When chewing activity was expressed as based on NDF intake, ruminating time and total chewing time tended to be increased by coarse AH being fed (P<0.1). Interestingly when chewing activity was reported as based on peNDF intake, the SH inclusion in diet significantly decreased the eating time (P=0.02), total chewing time (P=0.03) and tended to decrease the ruminating time (P=0.08). SH inclusion in the diets increased pH of the feces (P<0.01). With regard to ruminating time and milk fat percentage, the results of the study indicated that fiber in SH can not be physically as effective as that in AH. In diets containing non-forage fiber sources (as SH in this study) using Penn Stat Particles Separator cannot be a reliable tool for an evaluation of some physical properties of diets.
  • Page 343
    Thriteen thousand, seven hundred and fifty two (13752) records on growth tarits (birth weight, 1, 3, 6, 9 and 12 month weights) as well as pelt scores, collected during 1996-2002 as Karakul Sheep Breeding Station, Sarakhs, Iran were employed in this study. Best Liner Unbiased Prediction (BLUP) of breeding values, genetic and phenotypic trends of the traits were estimated as the regression of average predicted breeding values and phenotypic values over birth year, respectively. Environmental trends were assessed as the difference between phenotypic and genetic trends. Estimates of genetic trends were found as: 0.013±0.001, 0.034±0.004, 0.119±0.010, 0.087±0.013, 0.127±0.018, 0.119±0.019 kg/year and 0.257±0.019 score/year, respectively. Phenotypic trend for the above traits were -0.151±0.005, -0.116±0.023, 0.268±0.035, 0.185±0.052, 0.443±0.065, 0.559±0.078 kg/year and -0.235±0.048 score/year, respectively. Environmental trend for the same traits were respectively estimated as -0.164±0.004, -0.151±0.019, 0.149±0.025, 0.098±0.039, 0.316±0.047, 0.440±0.059 kg/year, and -0.492±0.029 score/year.
  • Page 351
    Information on animal daily forage needs is essential for an estimation of rangeland grazing capacity. Accordingly, weight and Animal Unit Equivalent (AUE) for each individual class of animal should be determined. Live weights of Baloochi sheep as based on average live weights of 3 and 4 year old ewes were determined. Five herds of Baloochi breed sheep were selected for the task. In each herd, 15 heads of three year old ewes, 15 four year old ones, 5 heads of three year old rams, 5 four year old ones, 15 heads of three and 15 six month old lambs selected. They were weighted three times namely: once at the beginning of the experiment, once at the end of the grazing season on lowland rangelands, and the third time after being grazed on crop residue of either fields or orchards. Weights of Baloochi sheep (i.e. three and four year old ewes), ram, three and six month old lambs were 41±0.53, 89.18±1.78, 20.15±0.38 and 38.65±0.39 Kg. Accordingly, Animal Unit Equivalent figures (AUE) for ram, ewe, three and six month old lambs were 0.86, 1.54, 0.51 and 0.82 respectively. According to MAFF equation,1984; daily metabolism energy requirement for ewe, ram, three and six month old lambs of Baloochi sheep for maintenance and by considering the standings of rangelands as well as distances from watering points and plant density were obtained as 8.19, 14.66, 6.31 and 10.15 Mj (after being multiplied by 1.3). Dry matter requirement for ewe, ram, three and six month old lambs of Baloochi sheep as based on the forage quality at the vegetative stage was calculated as 1.1, 2, 0.8 and 1.4 Kg and based upon forage quality at flowering stage it was1.2, 2.2, 0.9 and 1.5 Kg. This indicates that the time of grazing affects the on daily forage needs and it is necessary to determine the animal requirement as based on forage quality.
  • Page 363
    Influence of maternal and sire-generation interaction effects on day-old chick' weight was investigated in two commercial broiler sire and dam lines, and in Mazandaran native fowls. The data were analysed through Restricted Maximum Likelihood (REML) procedures, using ASREML software. Ten different animal models were implemented and compared with likelihood ratio test. All models consisted of direct additive genetic effect but differed in combinations of maternal additive genetic, maternal environmental, sire-generation interaction and covariance between direct and maternal additive genetic effects. In spite of differences in the estimated genetic parameters from different models, the pattern of variations among the three strains was similar. In all strains, fitting direct additive genetic effects without considering other random effects resulted in overestimation of direct heritability (ranging from 0.422 to 0.754). The reduction in these estimates was substantially due to maternal effects, especially direct maternal additive genetic, which accounted for from 15.9% to 62.7% of phenotypic variations, either with or without inclusion of sire-generation interaction. Also, improvement in correlation between direct and maternal additive genetic effects (from -0.100 to 0.12, -0.13 to -0.06, and -0.21 to -0.16, for sire line, dam line and native fowls, respectively), due to the fitting of sire-generation interaction, indicated that its negative estimate is due to the implementation of an inappropriate statistical model.
  • Page 373
    In the present research, divergent selection for Japanese quail body weight at four and five weeks of age was performed in five generations to estimate the response to selection and realized heritability. The average body weight was significantly (p<0.01) different among lines selected for increasing (HW) vs. decreasing (LW) weight. Cumulative responses to selection for four and five weeks of age body weight during five generations for males and females were respectively 21.15, 18.98 and 18.662, 15.65 in HW line while -22.14, -28.152 and -22.33, -29.47 grams for LW line. The value of realized heritability of body weight for females was higher than that for males in all the lines, with its value decreasing with increase in the age of birds. Selected lines for decreasing body weight showed a higher heritability than the lines selected for increasing body weight. Differences between male and female were significant in all the generations except in generation four. Body weight average varied between the selected and control lines for all the generations.
  • Page 381
    Genetic and phenotypic parameters related to production traits, udder conformation and somatic cell count for the Iranian Holstein cows were estimated. Monthly records of somatic cell counts (SCC) were primarily transformed into somatic cell scores (SCS) and the the average level of lactation period, with correction for milk volume, was calculated. By use of these estimates an udder health index for Iranian Holstein cows was proposed which consisted of LSCS, fore teat placement as well as udder depth. This index indicates that selection for lower values of LSCS, lower udder depth and closer teats should result in increased mastitis resistance. At the end, a restricted selection index method was employed to compare different selection strategies and to obtain proper weight for mastitis in the breeding goal. Through the definition of the different breeding goals, the simultaneous genetic progress for milk yield as well as the resistance to mastitis were explored. It was finally revealed that with selection for milk yield only, susceptibility to mastitis will increase. But by inclusion of mastitis phenomenon in the breeding program, it would be possible (in the meantime that a continuation of increase in annual milk production is planned) to stop the increase in the trend of mastitis spread.
  • Page 391
    Effects of Condensed Tannins (CT) on crude protein availability in sainfoin hay was investigated according to most popular ruminant feeding systems. Different treatments including Polyethylene Glycol (6000 MW), sodium hydroxide, sodium bicarbonate, potassium permanganate, wood ash, water and urea, were applied for deactivation of CT Crude protein fractioning was determined using nylon bag technique, AFRC and CNCPS systems. Total phenolic compounds, total tannin and condensed tannin content of control hay were 39.4, 38.5 and 21.3 g/kg DM, respectively. PEG and water treatments resulted in higher CT deactivation values as compared with other treatments. Ruminal crude protein degradability, effective degradability and metabolizable protein content, in sainfoin hay, significantly increased with tannin deactivation. Condensed tannin deactivation, caused the reduction of C fraction in CNCPS while increasing crude protein availability. It can be concluded that deactivation of condensed tannins could lead to an increase in crude protein availability in sainfoin hay. Nonetheless PEG, water and wood ash are the most effective in increasing nitrogen availability. No chemicals are employed in water treatment, it benefits from economic justification and ease of use, and is finally concluded as a low cost practical procedure for the processing of sainfoin on the farm.