فهرست مطالب

پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی - سال نهم شماره 34 (زمستان 1389)

پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی
سال نهم شماره 34 (زمستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/10/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • عباس الهی صفحه 5
    یکی از محوری ترین و مهم ترین مباحث و واژه های قرآنی، ایمان است. در این مقاله، برخی از ابعاد ایمان چون معنا و مفهوم، مراتب و درجات، افزایش و کاهش پذیری ایمان از دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی مورد بحث، بررسی و نقد قرار می گیرد.
    در نگاه فخر رازی، ایمان در لغت به معنای تصدیق و امنیت و در اصطلاح به معنای تصدیق پیامبر و همه پیامبران و وحی الهی است. علامه طباطبایی معنای لغوی ایمان را تصدیق و معنایی قائم به قلب معرفی می نماید. ایشان ایمان اصطلاحی را تصدیق به همراه التزام به لوازم آن می داند.
    هر دو مفسر معتقد به وجود درجات و مراتب برای ایمان هستند، ولی فخر رازی برخلاف علامه طباطبایی ایمان را کاهش و افزایش پذیر نمی داند.
    کلیدواژگان: فخر رازی، علامه طباطبایی، ایمان، مراتب، افزایش و کاهش
  • باقر شیرعلی یف، محمدباقر قیومی صفحه 23
    علامه طباطبایی درباره نسبت عقل و ایمان معتقد-است که عقل بر ایمان تقدم دارد و از این رو، تعقل و حجت عقلی آزاد را بر ایمان مقدم می دارد و آزادانه با اقامه براهین عقلی به اثبات آموزه های دینی می-پردازد. به همین دلیل، از نگاه وی درست نیست که نخست باید ایمان آورد سپس طبق آن، دلیل اقامه نمود، بلکه اساسا ایمان دارای جوهری معرفتی است که متعلق آن، همه گزاره های دینی است که بی تردید اموری نظری اند نه بدیهی. اما آگوستین ایمان را مقدم بر عقل دانسته، فهم را پاداش ایمان آوردن به حساب می آورد و تاکید می-ورزد که ایمان شرط فهم است، به گونه ای که تا ایمان نیاوریم، به فهم نایل نمی شویم. از نگاه آگوستین، قلمرو-عقل و ایمان به گونه ای در آمیخته اند که تفکیک آنها از همدیگر ممکن نیست. آگوستین در توجیه و تبیین گزاره های دینی از عقل بهره می گیرد و با اقامه براهین عقلی به اثبات وجود خدا می پردازد و از این رو، ایمان گرای معتدل به شمار می رود. وجه مشترک هر دو متفکر در این است که معتقدند عقل و ایمان، هر دو -طریق یا ابزار به سوی حقیقت اند و عقل و ایمان نیز به تنهایی نمی تواند به سوی سعادت انسانی رهنمون شود.
    کلیدواژگان: عقل، ایمان، عقل گرایی افراطی، عقل گرایی تمام عیار، ایمان گرایی معتدل
  • احمد سعادت، ابوالفضل کیاشمشکی صفحه 43
    بدون تردید وجود عقل در آدمی از باورهای بدیهی و یا نزدیک به بداهت است؛ اما شناخت حقیقت عقل و ارائه تعریف جامع و مانع از آن، از مسائل مهم نظری و موضوع مورد اختلاف و در خور کاوش علمی است. در این مقاله، عقل از حیث معناشناسی، بررسی و بر اساس آن، عقل معنا می شود؛ بدین معنا که شخص متفکر از معنای ظاهری «فهم تام» کلام فراتر رود و به مقصود واقعی متکلم پی برد. به عبارت دیگر، نه تنها معنای مطابقی کلام را بفهمد، بلکه به معانی التزامی کلام نیز توجه نماید و از دال به مدلول برسد و از این طریق به حقیقت و تمام ابعاد سخن دست یابد. تنها در این صورت است که - مطابق معنای لغوی عقل- کلام در بند کشیده می شود و چیزی از آن برای فرد اندیشمند پوشیده نمی ماند. در این معنا، بین فلسفه و دین و علوم مختلف، اختلافی نیست.
    کلیدواژگان: عقل عملی، عقل نظری، عقل کلی، عقل جزئی، عقل فطری، عقل اکتسابی
  • محمد مهدی گرجیان، ایلقار اسماعیل زاده صفحه 69
    در سال های گذشته پلورالیسم دینی به یکی از موضوعات کلامی تبدیل شده است. اهمیت این بحث برای ما از آنجا شروع می شود که عده ای از روشنفکران مسلمان با استناد به برخی آیات قرآن، ادعای تایید پلورالیسم دینی از نگاه قرآن را دارند.
    پلورالیسم دینی به دو نوع «حقانیت» (حق انگاری همه ادیان در زمان واحد) و «نجات» (اهل نجات بودن پیروان ادیان مختلف) تقسیم می گردد. در عین حال پلورالیسم در عرصه تعامل اجتماعی (تساهل و تسامح اجتماعی «تلورانس») هم یکی از مباحث مربوط به این بحث است.
    از نگاه قرآن کریم، بهترین و برترین دین الهی، همان دین مبین اسلام بوده و در زمان حاضر نیز صراط مستقیم در انحصار آن است. آنچه در این مقاله قصد بررسی تطبیقی و نقد و ارزیابی آن را داریم، موضوع «پلورالیسم حقانیت» از نگاه قرآن کریم است که بر اساس تعداد قابل توجهی از آیات قرآنی و نیز روایات غیر قابل انکار ، قابل قبول نیست.
    کلیدواژگان: دین، پلورالیسم، اسلام، حقانیت، تفسیر تطبیقی، مفسران، فریقین
  • مهدی کریمی صفحه 99
    قواعد فقهی را می توان یکی از اجزا و بلکه از ارکان فقه اهل سنت به شمار آورد. اهمیت و ضرورت آن نیز بر هیچ متخصص مجتهد و یا طالب طریق استنباط فقهی پوشیده نیست. در اعصار گذشته در این علم کتابهای متعددی نگاشته شده و امروزه نیز همواره بر کثرت آنها افزوده می شود. برخی چون سیوطی بر این باورند که بدون توجه به قواعد فقهی، نمی توان فقه آموخت، اسرار شریعت را دانست و یا به ملکه اجتهاد دست یافت.
    نوشتار حاضر از آن جهت که در فضایی نگاشته می شود که حتی منابع اندکی هم در این زمینه در آثار رایج موجود نیست، سعی در ارائه «مدخلی به قواعد فقهیه اهل سنت» دارد تا قدمی هرچند کوتاه را در آشنایی پیشینی نسبت به قواعد فقهی موجب گردد. چراکه تا چنین ضرورتهایی طرح و بحث نگردد، رسیدن به یک «فقه مقارن» یا یک پژوهش تطبیقی چیزی جز «وهم» نخواهد بود. علاوه بر آنکه بازشناسی این امور بی تردید ما را به تدقیق بیشتر و عمق یابی و درک زوایای نادیده در فقه شیعی و کشف نقاط قوت و ضعف یاریگر خواهد بود.
    کلیدواژگان: قواعد فقهیه، الاشباه و النظائر، فقه اهل سنت، تاریخ تدوین قواعد فقهی
  • عبدالمجید زهادت صفحه 119
    حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میت‍ه جاهلی‍ه» از احادیث مشترک است و به صورت متواتر مضمون این حدیث در کتب معتبر نزد فریقین آمده است.
    حدیث من مات با همین نقل در کلمات دانشمندانی نظیر قاضی عبدالجبار معتزلی در مغنی، حمیدی در الجمع بین الصحیحین، سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد و شرح عقائد نسفی، احمد بن یحیی صنعانی در البحر الزخار و ملاعلی قاری در خاتم‍هالجواهر المضیئ‍ه فی طبقات الحنفیه آمده است.
    گرچه برخی از نویسندگان نظیر ابوالحسن اشعری، شهرستانی و صفدی نقل حدیث مذکور را مختص به فرقه خاصی دانسته اند و شدیدتر از اینها ابن تمیمه حرانی است که با قسم جلاله صدور حدیث را با این لفظ انکار کرده و ناصرالدین البانی هم آن را در سلسله ضعیفه آورده است و سامی نشار هم آن را تلاشی برای تصحیح مذهب شیعی می داند. با این حال، ملاحظه وحدت مضمون با فراوانی نقل، سخن مخالفان صدور حدیث را باطل می کند.پ
    کلیدواژگان: حدیث من مات، نقلهای گوناگون، فریقین، مضمون واحد، مخالفان
  • حیدر عبدالمناف بیاتی، محمدتقی سبحانی صفحه 135
    یکی از بحثهای چالش برانگیز فلسفی- کلامی که بسیاری از آموزه ها مانند توحید، قدرت و علم مطلق- را زیر سؤال می برد، اشکال شر است. برای رد این اشکال پاسخهای متعددی در طول تاریخ مطرح شده است. به نظر نگارنده، اکثر این پاسخها یا دارای اشکال اساسی و به طور کلی قابل پذیرش نیستند، یا نیمی از مشکل را حل می کنند، و از دادن جواب جامع ناتوان اند. البته یک پاسخ می تواند قانع کننده باشد و از گزند اشکالات در امان بماند، که عبارت است از اینکه گفته شود شر در جهان ماده یک امر لابد منه است، زیرا تزاحم سرتاسر این جهان را فرا گفته است، و در واقع امر دایر است بین عدم ایجاد جهان ماده که در این صورت بخت تکامل و رسیدن انسان به خدا از او گرفته خواهد شد، وبین ایجاد این جهان که نمی تواند خالی از شرور باشد. نویسنده در این مقاله می کوشد از نگاه یک متکلم به دفاع از آموزه های دینی به شبهه اشکال شر بپردازد.
    کلیدواژگان: شر، خیر، عدم، تزاحم
|
  • Abbas Elahi Page 5
    Faith is one of the most significant concept and issues in Qur’anic studies. In what proposed, the author has surveyed some angles of faith in Allama Tabatabai and Fakhr Razi’s views, such as concept and definition, the grades of faith, and its increase or decrease. Faith, Fakhr Razi says, in its literal meaning, means acknowledgement andsecurity, but as a technical term means to acknowledge all prophets particularly holy Prophet Muhammad and divine revelation. The literal sense of faith, Allama Tabatabai holds, is acknowledgement depending on the heart, but as a technical term means acknowledgement along with its practical implications. Both exegetists believe in the degrees for faith but Fakhr Razi does not hold that faith can increase and decrease.
  • Baqir Shir Aliyuf, Muhammad Baqir Qayyumi Page 23
    As to the issue of faith and reason, Allama Tabatabai holds that reason is prior tofaith and thus intellectual reasoning has the authority over faith; he therefore goes freely to establish religious doctrines by reason. Accordingly, he believes that it is wrong to believe in the first place and then go after proof. On the contrary, faith has an element of knowledge belonging to all religious doctrines which are hence speculative rather than self-evident.Augustine, nonetheless, gives the priority to the faith considering understanding as a reward for one’s faith; he insists that faith is the necessary prerequisite for understanding so that there will be no understanding if there is no faith. In the course of justification of religious propositions, Augustine makes use of the intellect and thus tries to prove the existence of God by means of intellectual reasoning. He is known as a moderate fideist.The shared point of the two thinkers is that both faith and reason are means or ways to the truth, none of them alone can lead man to happiness.
  • Ahmad Saadat, Abulfadl Kiashemshaki Page 43
    The presence of intellect in man is one self-evident or close to self-evident belief. The appreciation, however, of the concept of the intellect and a comprehensive definition of it are of much theoretical significance yet controversial to be examined scientifically. Having been in this article surveyed semantically, the intellect is defined as “perfect understanding”, namely an intellectual may go through the apparent meaning finding out the real meaning of what is said. In other words, not only he may grasp the literal meaning but also the implications of speech getting the sense from indicants. It is only in this way - according to the literal meaning of the intellect – that the sense is bond to the speech nothing of it will be left unknown to the intellectual. In this sense, there is no difference among philosophy religion and sciences.
  • Muhammad Mahdi Gorgian, Ilqar Ismailzadeh Page 69
    Religious pluralism has already changed into one of the major concerns of modern theology. This issue is of much interest for us because some Muslim intellectuals claim that religious pluralism is vindicated by some verses of the Glorious Qur’an.Religious pluralism appears into two different kinds: the pluralism of truth (that all religions are true) and that of salvation (that the followers of all religion can reach salvation). Pluralism in social transaction (social tolerance), however, is one chapter of this concern.According to the Glorious Qur’an, Islam is the best and foremost religion among all in which the Right Path is confined. In what follows, the author has gone to critically reassess comparatively the pluralism of truth to be rejected in the light of the Qur’an and many traditions.
  • Mahdi Karimi Page 99
    Legal formulas can be reckoned as one major part or rather pillar of the Sunnitefiqh. The significance of these formulas is known to all legal experts and to thoseinterested in the inferring laws from their resources. Many books have already beencompiled on the issue and still many are being added to them. There are many like Suyuti who hold that one fails to learn fiqh, to know the secrets of shari’a, or to master the skills of legal reasoning, if one disregards these formulas.Although there are very few resources on the subject and those few are hard to havean access to, this paper is an effort to present “A prelude to the Sunnite legal formulas”as a step in the course of knowing such formulas. The concept of “comparativejurisprudence” would be no more than an illusion, if we did not set such issues fordiscussion. Furthermore, the recognition of such issues would help for a deeperunderstanding and scrutiny in the Shiite fiqh and realizing the pros and cons of it.
  • Abdulmajid Zahadat Page 119
    This tradition is narrated by Qadi Abduljabbar the Mutazelite in his al-Mughni, by Hamidi in his al-Jam’ Bain al-Sahahain, by Sa’dudin al-Taftazani in his Sharh-u al-Maqasid and Sharh-u ‘Aqa’id al-Nasafi, by Ahmad ibn Yahya San’ani in his al- Bahr-u al-Zakhkhar, and by Mulla Ali Qari in his Khatemat-u al-Jawahir al-Mudi’a fi Tabaqat al-Hanafiyya.Some authors such as Abua al-Hasan Ash’ari, Shahrestani, and Safdi have supposed the narration of it exclusive to one particular group; more strictly, ibn Teymiyya Harrani has sworn by Allah denying the very text of it; Nasir-u al-Din Albani has mentioned it in line with weak transmitter hadiths, and Sami al-Nashar has regarded it as some Shiite effort in order to present their school as valid. A glance, however, at the similar content of this hadith widely transmitted would leave no room for denial by its opponents.
  • Heidar Abdulmanaf Bayati, Muhammad Taqi Subhani Page 135
    The problem of evil is one of the challenging philosophico-theological issues to question many religious doctrines such as monotheism, Omnipotence and Omniscience. There in its chronology of examination, many answers have been suggested. The author is of the view that most of these answers suffer from one major problem, that is, they may resolve half of the problem but fail to give a comprehensive answer, and hence they may be rejected. There, however, may be one convincing answer not open to those objections and that is to say that evils are unavoidable in the creation of the world. There is mutual hindering in this material world everywhere, and thus it is the case that either to create this world along with its evils or not to create it altogether and so there will be no room for mankind to reach perfection and Allah Almighty. In this essay, the author has, as a theologian, tried to give a decisive answer to the problem of evil.