فهرست مطالب

تحقیقات جغرافیایی - سال بیست و چهارم شماره 1 (پیاپی 92، بهار 1388)

فصلنامه تحقیقات جغرافیایی
سال بیست و چهارم شماره 1 (پیاپی 92، بهار 1388)

  • 194 صفحه، بهای روی جلد: 16,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/03/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • قاسم عزیزی، یدالله یوسفی صفحه 3
    در 25 تا 30 آذر 1384 آتش سوزی گسترده ای در سطح 155 هکتار از جنگل های گیلان و مازندران رخ داد. برای مطالعه این آتش سوزی های کم سابقه، داده های فراوان، وسعت و زمان آتش سوزی و همین طور داده های هواشناسی برای دوره مطالعاتی اخذ و با استفاده از روش فرانسیلا و تحلیل سینوپتیک- دینامیک شرایط جوی دوره، نتایجی بدین شرح حاصل شد. کاهش رطوبت نسبی (به حدود 20%) و افزایش دما (در حدود 25 درجه سلسیوس) در منطقه مورد مطالعه و وجود شرایط بارش و اشباع (رطوبت نسبی 100%) در سمت رو به باد دامنه جنوبی البرز طی روز های مورد بررسی، رخداد پدیده گرمباد به عنوان عامل اصلی آتش سوزی را محتمل می سازد. ضریبk به دست آمده (بیش از 3/0) از روش فرانسیلا نیز خطر بالای آتش سوزی طی این روز ها را نشان می دهد. شرایط سینوپتیکی همراه با رخداد گرمباد در تراز های بالایی قرار گرفتن یک پشته با امتداد محور شمال- جنوب یا شمالغرب جنوبشرق بر روی نیمه غربی و مناطق شمال غربی ایران است؛ به طوری که قسمت عقب محور(صعودی) پشته در جنوب و غرب البرز قرار گرفته و قسمت جلو(نزولی) آن بر روی شمال ایران قرار می گیرد. این الگو امکان عبور جریان ها غربی از رشته کوه و شکل گیری گرمباد را تسهیل نموده است. در سطح زمین نیز طی این روزها زبانه پرفشاری با خط هم فشار 1020 میلی بار از سمت مرکز پرفشاری که سلول مرکزی آن با 1050 هکتوپاسکال فشار در غرب چین بسته شده، تا مناطق مرکزی کشور کشیده شده است. بررسی مؤلفه های مداری و نصف النهاری باد نیز نشان دهنده برای حرکت جنوبغربی باد از سطح زمین تا ترازهای بالایی جو است. علی رغم اشاره برخی کارهای تحقیقی که قبلا به انجام رسیده اند و پدیده گرمباد منطقه خزری را منتسب به انتقال هوا از جنوب به شمال کوه های البرز توسط پرفشار برودتی موسوم به پرفشار سیبری دانسته اند، در این مقاله نقش مؤثری برای پرفشار مذکور در بروز و توسعه پدیده گرمباد مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: گرمباد، آتش سوزی جنگل، مؤلفه مداری و نصف النهاری، فرانسیلا
  • رستم صابری فر صفحه 29
    حاشیه نشینی به عنوان عدم تعادل فضایی توزیع جمعیت، مشکلات متعددی را برای کشور به وجود آورده است. این پدیده در بعضی از جوامع، معلول کشش طبیعی قطب های صنعتی، شغلی، رفاهی و اداری است و در بعضی دیگر از جوامع، بیکاری و فقر عامل آن است. این شرایط در ایران و به خصوص در استان های کویری به علت واقع شدن در کمربند خشک، شرایط بحرانی تری به خود گرفته است. همین روند، مهاجرت های وسیعی را در پی داشته است. این مهاجرت ها باعث ایجاد اشتغال کاذب و ناهنجاری هایی در شهرهای مقصد شده است. مقاله حاضر از طریق پیمایش میدانی، با استفاده از داده های نمونه ای مربوط به 500 خانوار و با تحقیقی ترکیبی، نسبت به تجزیه و تحلیل پیامدهای حاصل از این روند در محله کارگران در شهر بیرجند، اقدام کرده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مهاجرت های روستا- شهری، ضعف توان مالی ساکنان ناحیه به همراه ناتوانی مسؤولان در ساماندهی این وضعیت، باعث پیدایش شکل گیری حاشیه مورد بررسی و بروز ناهنجاری های متعدد شده است؛ به طوری که بسیاری از این خانواده ها از فقر و محرومیت رنج می برند. اغلب آنها فاقد امکانات بهداشتی، تفریحی و... هستند. در واقع، حاشیه مورد نظر سبب نا امن شدن شهر بیرجند شده است و اگر این معضل ساماندهی نگردد، بحران های غیر قابل حلی را باعث خواهد شد.
    کلیدواژگان: حاشیه نشین، حاشیه نشینی، اسکان غیر رسمی، زاغه ها، بیرجند و منطقه کارگران
  • امجد ملکی، مهندس همایون حصادی، پروین نادریان صفحه 53
    حوضه آبخیز مرگ با وسعت 150/1466 کیلومتر مربع در استان کرمانشاه واقع در غرب ایران قرار گرفته است. این حوضه یکی از سرشاخه های رودخانه کرخه است. استفاده بی رویه و عدم مدیریت صحیح بهره برداری از منابع آب زیرزمینی این حوضه، وضعیت آبخوان آن را دستخوش تحولات نامطلوبی نموده است؛ به طوری که هر ساله شاهد افت فزاینده سطح آب زیرزمینی منطقه هستیم. در این مطالعه که با هدف تعیین مکان مناسب برای تغذیه مصنوعی آبخوان حوضه آبخیز مرگ صورت گرفته است، ابتدا با استفاده از اطلاعات 46 پیزومترحفر شده در حوضه و داده های ثبت شده 9 سال آماری از 76-1375 الی 85-1384، اقدام به ترسیم نیمرخ های طولی و عرضی سطح آب زیرزمینی شده است. با توجه به نیمرخ های رسم شده مناطق بحرانی حوضه از نظر افت سطح آب زیرزمینی شناسایی گردیدند. سپس تعداد پانزده لایه اطلاعاتی شامل شیب، کاربری اراضی، ژئومرفولوژی، ضخامت آبرفت، لیتولوژی، خاک، افت سطح آب، ضریب انتقال، سطح جمع کننده، هیپسومتری، شبکه آبراهه، گسل، قنات، سطوح همدما و همبارش تهیه شد. لایه های تهیه شده در قالب سه مدل ریاضی Boolean، Multi-Class-Maps و AHP و با توجه به دو روش متداول تغذیه مصنوعی (سطحی و تزریقی) به صورت جداگانه وزن دهی و تلفیق شدند. نقشه های نهایی حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی در مدل Boolean با دو کلاس مناسب و نامناسب و در مدل های Multi-Class-Maps و AHP با پنج کلاس بسیار مناسب تا بسیار نامناسب، گویای شرایط مناسب تغذیه در بخش های انتهایی حوضه دارد. به منظور ارزیابی مدل های مورد استفاده، سه لایه اطلاعاتی شیب، ژئومرفولوژی و لیتولوژی به عنوان عرصه کنترل در نظر گرفته شد؛ به گونه ای که واحدهای با بالاترین امتیاز در هر روش انتخاب و ارزش آن با نتایج حاصل از سه روش مقایسه گردید. نتیجه به دست آمده نشان داد که مدل AHP با داشتن بیشترین درصد همپوشانی و کمترین مساحت، بهترین مدل مکان یابی از میان مدل های آزمایش شده برای منطقه مورد نظر است. پس از آن مدل Multi-Class-Maps و در رتبه آخر مدل Boolean قرار دارند. متوسط میزان همپوشانی در این روش ها برای دو روش تغذیه سطحی و تزریقی به ترتیب 97.8، 97، 93.7، 95، 78.6، و 84.6 بوده است.
    کلیدواژگان: مکان یابی، تغذیه مصنوعی، حوضه مرگ، استان کرمانشاه، GIS
  • عنایت‎ الله یزدانی، مجتبی تویسرکانی، لیلا جعفری صفحه 79
    اقتصاد جهانی بشدت در حال وابسته شدن به گاز طبیعی است و این منبع انرژی همچنان پیشروترین جزء تشکیل دهنده انرژی مصرفی اولیه جهان طی دهه های آتی خواهد بود. بنابراین، کنترل بر منابع انرژی گازی و راه های ترانزیت آن اکنون به یکی از ابزارهای قدرت تبدیل شده است. بر این اساس، کشورهای دارنده و تولید کننده این محصول می توانند از این ابزار اقتصادی برای رسیدن به اهداف سیاسی و همچنین، کسب وجهه در عرصه بین المللی استفاده نمایند. بنابراین، ایجاد سازمانی با حضور کشورهای صادر کننده گاز به ‎منظور تعیین اهداف و راه‎کارهای مفید و منطقی برای به حداکثر رساندن منافعشان، امری ضروری و اجتناب ‎ناپذیر به ‎نظر می‎رسد. از این رو، بررسی اهداف مجمع کشورهای صادر کننده گاز و شناسایی تحولات ژئوپلیتیک و ژئواکونومی ناشی از شکل‎گیری اوپک گازی در سطوح منطقه‎ای و جهانی و تاثیر آن بر سیاست و اقتصاد کشورهای تولیدکننده و مصرف‎کننده و نیز نقش آن در روند توزیع قدرت جهانی، هم برای کشورهای عرضه‎کننده و هم برای دولت های عمده مصرف‎کننده، بسیار مهم و حیاتی است.
    کلیدواژگان: گاز، اوپک گازی، اوجک، مجمع کشورهای صادر کننده گاز (جکف)، ژئوپلیتیک، ژئواکومونی
  • امین علیزاده، سارا افشین، شهناز دانش صفحه 109
    شهر مشهد تا سال 1390 دارای جمعیتی حدود 3 میلیون نفر و نیاز آبی سالانه حدود 300 میلیون متر مکعب خواهد بود. با توجه به نقش منابع آب زیرزمینی در استخراج آب و تامین آب آشامیدنی شهرها، استفاده از چاه های آب داخل محدوده شهر امری اجتناب ناپذیر است. بنابراین، برای حفاظت از منابع آب زیرزمینی و در نتیجه حفظ چاه های آب آشامیدنی از خطر آلوده شدن، برنامه ریزی مدیریت جامع کیفیت منابع آب امری ضروری است. یکی از اهرم های مهم در این برنامه ریزی، تعیین و رعایت حریم چاه های آب آشامیدنی است. حریم بهداشتی یک چاه، محدوده ای است که در اطراف آن، اگر ذره ای آلودگی قرار گیرد، حداقل طی مدت پنجاه روز به چاه برسد، تا میکروارگانیسم ها در مسیر حرکت به طرف چاه در این مدت از بین رفته، خطری برای آلودگی آب به وجود نیاورند. بنابراین؛ برای آنکه چاه آب آشامیدنی فاقد آلودگی میکروبی باشد، باید فاصله مناسبی را بین منبع آلودگی و آن چاه در نظر گرفت. از آنجایی که تعداد قابل توجهی از چاه های آب آشامیدنی مشهد در داخل محدوده شهر قرار گرفته اند، که در اطراف آنها منابع آلوده کننده بیولوژیک وجود دارد، بنابراین، تعیین و محاسبه بهینه و دقیق حریم چاه ها باید براساس مبانی علمی انجام پذیرد، زیرا محاسبه و اعمال حریم کوچک تر، خطر آلودگی آب چاه را بالا برده، حریم بزرگتر، به لحاظ در برگرفتن زمین های محدوده اطراف حریم، اتلاف سرمایه را به دنبال خواهد داشت. در این تحقیق، برای محاسبه حریم بهداشتی 174 حلقه چاه آب آشامیدنی شهر مشهد از مدل ریاضی انتقال میکروارگانیسم ها که از جمله روش های محاسباتی _ عددی در تعیین حریم بیولوژیک چاه محسوب می شود، استفاده شده است. پس از تعیین ضرایب هیدرودینامیک آبخوان برای هر یک از 174 حلقه چاه مذکور، خطوط همزمان رسیدن آلودگی به چاه بهره برداری با استفاده از مدل کینزل بک تعیین و رسم گردید. سپس، سطح شهر مشهد به لحاظ حریم بهداشتی چاه های آب آشامیدنی پهنه بندی شده است. نتایج این بررسی، حاکی از آن است که چاه های آشامیدنی شهر مشهد به دلیل تفاوت در خصوصیات آبخوان در مناطق مختلف شهر دارای حریم های متفاوتی بوده که بین 270 تا350 متر متغیر است. به طوری که در مناطق مرکزی شهر (اطراف حرم به سمت میدان شهدا و راه آهن)، حریم بهداشتی چاه های آب 270 تا 290 متر بوده و به سمت شمال غربی شهر مشهد، این حریم افزایش یافته و بین 320 تا 350 متر است. بنابراین، دامنه این حریم از غرب و شمال غربی به سمت شرق مشهد به طور نسبی کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: حریم بهداشتی، آب زیرزمینی، مدل ریاضی، انتقال میکروارگانیسم
  • سعید خضری صفحه 129
    جهت تبیین جغرافیای تاریخی موکریان در چهار سده اخیر، محدوده و شرایط جغرافیایی کردستان موکری براساس منابع بازسازی و دیدگاه ها در مورد وجه تسمیه موکریان بیان شده است. براساس منابع و مآخذ، موقعیت، جایگاه و وسعت موکریان بررسی شده و برای درک بهتر، جایگاه آن بر روی نقشه های کنونی مشخص شده است.
    در مقوله جغرافیای طبیعی، به خصوصیات کلی ناهمواری ها و آب ها در طول دوره مطالعه در غالب منابع اشاره و برای مقایسه، ویژگی های جغرافیای طبیعی کنونی منطقه نیز بررسی شده است. در مبحث جغرافیای انسانی نیز در دوره مورد مطالعه به اختصار برخی خصوصیات جغرافیای انسانی منطقه مطالعه شده است. در تحلیل مباحث، علاوه بر موقعیت جغرافیایی، بسط و قبض سرزمین موکریان در دوره حاکمیت های مختلف در چهار سده اخیر نیز مطالعه شده است. نتایج حاکی از تغییرات وسعت و حیطه جغرافیایی و بسط و قبض سرزمین موکریان در ارتباط با قدرتمندی و فروپاشی حاکمیت هاست.
    کلیدواژگان: جغرافیای تاریخی، موکریان، کردستان موکری، بسط سرزمینی
  • حسن ذوالفقاری، رضا هاشمی، مهدی فشی صفحه 167
    نسبت بارش یک روزه به بارش سالانه، معیاری برای شناسایی شدت بارش های روزانه است. بالا بودن این نسبت بیانگر آن است که احتمال دارد تمام و یا بیشتر بارش سالانه در مدت فقط چند روز اتفاق افتد؛ به عبارت دیگر، بالا بودن این نسبت، نشان می دهد که بیشتر بارندگی ها اکثرا شدید و رگباری هستند و بر عکس پایین بودن این نسبت حاکی از وقوع بارندگی های ملایم و فراوانی بیشتر روزهای بارانی است. در این تحقیق، داده های بالاترین بارش روزانه 46 ایستگاه سینوپتیک ایران طی سال های 1976 تا 2005، با هدف بررسی نسبت حداکثر بارش های روزانه به بارش های سالانه از سازمان هواشناسی کشور دریافت شد. ابتدا از روش های آماری شامل آزمون های همبستگی، رگرسیون دومتغیره و چندگانه، آنالیز واریانس و آزمون ناپارامتری فریدمن استفاده شد تا تاثیر عوامل مستقل ارتفاع، عرض و طول جغرافیایی بر این نسبت و همچنین داری تغییرات نسبت حداکثر بارش های روزانه به بارش های سالانه درطول دوره آماری بررسی شود. سپس برای بررسی مشاهداتی از نمودارها و نقشه ها استفاده شد. در نهایت، با روش خوشه بندی وارد، پهنه بندی اقلیمی ایستگاه های مورد مطالعه از نظر نسبت بارش ارائه شد. در بررسی تاثیر عرض جغرافیایی بر نسبت حداکثر بارش های روزانه به بارش های سالانه ایران، نتایج نشان داد که با کاهش عرض جغرافیایی از شمال به جنوب کشور میزان این نسبت افزایش می یابد. بررسی تغییرات نسبت حداکثر بارش های روزانه به بارش های سالانه در طول دوره آماری در هر یک از ایستگاه ها نشان داد که این تغییرات تنها در ایستگاه سنندج معنی دار است. تغییرات این نسبت در گستره ایران نشان داد که دهه اول با دهه دوم تفاوت معنی داری ندارد؛ اما تغییرات دهه سوم نسبت به دهه اول به صورت معنی دار افزایش پیدا کرده است. همچنین نتایج نشان داد بین حداکثر بارش روزانه ایستگاه ها و بارش سالانه آنها رابطه معنی داری وجود دارد؛ یعنی با افزایش بارش سالانه میزان حداکثر بارش روزانه ایستگاه ها افزایش می یابد. در نهایت، پهنه بندی اقلیمی ایستگاه ها وجود پنج طبقه اقلیمی را از نظر نسبت حداکثر بارش های روزانه به بارش های سالانه در کشور نشان می دهد.
    کلیدواژگان: بارش روزانه، رگرسیون چندگانه، آنالیز واریانس، پهنه بندی اقلیمی، تحلیل خوشه ای، ایران
|
  • Gh. Azizi, Y. Yousofi Page 3
    In December 16 – 21, 2005 occurred a wild spire forest fire on about 150 hectares of Gilan and Mazandaran forests. In regarding to study of these less precedence fires, data of frequency, area and time of fires and also their synchronized meteorological data were obtained. The following results are based upon the analysis of the weather pattern of the fire period by using Franciele method and synoptic-dynamic analysis in the study period: during the fire relative in the lee slopes of Alborz relative humidity decrease to %20 and temperature increase to 25◦c and in the windward slopes have occurred precipitation and also cloudy conditions. For this reason it seems föhn event has been main factor of fire. Also in the period the calculated Franciele coefficient (k) shows high dangerous stage of fire ability (0.3
  • R. Sabery Far Page 29
    Marginal settlement phenomenon, as spatial disequilibrium for population distribution, has caused many difficulties in iran. in some societies, attractiveness of industrial, employments opportunities, welfar state and adminstratives are resons of marginal settelments, aginest societies that is Conseqvense of uneployments and poverty. This status is more critical in Iran and especially in Provinces located in dry regions. Extensive migrations have been done according to these Conditions.These migrations produce pseudo employment and irregulars and erratics conditions in destination cities. The main purpose of this article is to analyze outcome of migration in Birjand city using 500 household Results in dicated that migrations, poor econamy and mismanagement have been created marginal settlements irregular Society with poverty and indigence. There fore, households of this societies don’t have hygienic, recreational and safety equipments.The marginal statements has cused dispute condition in Birjand city and if this tend continues, can be dangerous Crisis in futuer.
  • A. Maleki, H. Hesadi, P. Naderian Page 53
    The Mereg watershed is located in Kermanshah province with 1466. 150 square kilometer area٫ in west of Iran. It is one of up streams of KRB (Karkheh River Basin). Over exploitation of grand water and miss management have been caused undesirable conditions, what are reason of depletion of ground Water level. the main purpose of study was identification of site-specific to artificial-recharge in Mereg watershed In the first step, longitudinal and latitudinal profils of ground water level for 9 year between 1969-2006. Based on ereated profils, the zones with depletion of level (critical zones) were identified. Then, fifteen layers containing slop٫ land use٫ geomorphology٫ thickness of alluvium٫ lithology٫ soil٫ water table٫ dropping transfer coefficient٫ runoff areas٫ hypsometry٫ drainage network٫ fault٫ qanat٫ isothermal surfaces and isohytal have been prepared. These layers were weighted according to the three mathematical models including Boolean٫ Multi-Class-Maps and AHP and based on tow common methods of including surface and injected were intergrated. artificial recharge aquifers. Ultimately, the final maps were classified in two classes including favorable and unfavorable for Boolean model and five classes for Multi-Class-Maps and AHP including high favorable, favorable, medium, unfavorable and high unfavorable. In order to assess models٫ the most suitable units in three methods consist of slop٫ geomorphology٫ and lithology maps have been considered as field control; units with highest score in each model compared with suitable units in three layers. Results showed AHP model with most overlap and less area was selected as the best model. The second rank was for Multi–Class-Maps and Boolean method was categorizd in last rank. The average overla in these models Basedon and two methods were 97. 8, 97, 93. 7, 95, 78. 6, and 84. 6 respectively.
  • E. Yazdani, M. Touiserkani, L. Jafari Page 79
    The global economy is strongly depending on natural gas and this energy resource is one of the most important elements of what the world needs in the future. Therefore, controlling these energy resources and its routes has become one of the power means. Indeed, those countries which have these resources and produce gas can apply such economic means to achieve their own political objectives as well as to gain prestige in the international arena. To this, to create an organization by the exporting countries in order to clarify the goals and to present the logic and good method for maximizing their interests is very essential. Therefore, it would be very significant to explore the GECF’s objectives. It is also important to illuminate the geopolitical and geoeconomic changes which will be caused by such organization both in regional and global level and its impact on the exporting countries’ economy and politics and those countries which consume gas as well.
  • S. Khezri Page 129
    In order to explain historical geography of Mokerian during the last four centuries geographical conditions and area of Mokerian Kurdistan has been discussed based on approaches and references. According to the data and information, location and area of Mokerian was investigated and its location on present maps has been identified. In studies of physical geography, relief and topography properties has been considerd. In relation of human geography the characteristics of of human geography in the studied area was investigated. Analysis of the results was carried out using expansion of Mokerian territories under different conquerors resolts indicated significant changes on area and territories. These changes were in relation to the power and weakness of captors.
  • H. Zolfaghari, R. Hashemi, M. Fashi Page 167
    The proportion of daily precipitation to the annual precipitation (PDPAP) is a criterion to recognize the intensity of daily precipitation. The high proportion demonstrates that it is possible for the annual precipitation to occur only in a few days. The high proportion reveals that having heavy and showery precipitation is normal. In contrast, the low proportion shows that there are moderate precipitation and more precipitation days. In the present research, data of the highest amount of daily precipitation of 46 Iranian synoptic stations from 1976 to 2005 were collected from the country meteorology organization to measure the proportion of daily maximum precipitation to annual precipitation. In the first, statistical methods including correlation tests, simple and multiple regressions, analysis of variance and the Friedman, nonparametric tests were used to measure the impact of independent factors of height, geographical longitude and latitude on that proportion and to judge the significance of the proportion changes of daily maximum precipitation to annual precipitation during the statistical period as well. Then, charts and maps were used for visual assessing and finally by using the Ward, s clustering method, the continental survey of the stations under study was presented based on the proportion of precipitation. Measuring the impact of geographical latitude on the proportion of daily maximum precipitation to annual precipitation of Iran showed that the proportion is increasing with latitude declining. Evaluating changes of the proportion of daily maximum precipitation to annual precipitation during the statistical period in the stations showed that those changes were significant only in the case of the Sanandaj station. Those changes of the proportion throughout Iran (46 station) made it clear that the first decade did not have any significant relationship with the second one, but changes in the third decade had increased in a significant way in comparison with the first one. The results also manifested that there was a significant relationship between the maximum amount of daily precipitation of the stations and their annual precipitation. Eventually, the continental survey of the stations illustrated 5 continental classes based on the proportion of daily maximum precipitation to annual precipitation in Iran.