فهرست مطالب

مجله دانشکده پرستاری و مامایی مشهد
پیاپی 23 (بهار 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/04/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حسین کریمی مونقی*، فاطمه زوبین، سید رضامظلوم، اکبر درخشان، طاهره بلوچی بیدختی صفحه 1
    زمینه و هدف

    نتایج پژوهش ها نشان از مطلوب نبودن کیفیت آموزش بالینی، علیرغم اهمیت آن می دهد. بدین منظور مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت موجود و مطلوب برنامه آموزش بالینی دانشکده پرستاری و مامایی مشهد، برای بهبود کیفیت و نتایج متعاقب آن انجام گردید.

    روش بررسی

    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، اطلاعات با پرسش نامه پژوهشگرساخته روا و پایا، جمع آوری شد. ابتدا با مطالعه منابع، متون و...، معیارهای مطلوب آموزش بالینی تعیین شد. سپس 6جلسه گروه متمرکز با حضور یاران آموزشی برگزار و متغیرهای هریک از معیارها تعیین گردید و در قالب سه پرسش نامه توسط 30 نفر از مدرسان بالینی (5 معیار و 81 گویه)، 130 نفر از دانشجویان (5 معیار و 60 گویه) و 26 نفر از سرپرستاران (4 معیار و 61 گویه) که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند، تکمیل شد.

    یافته ها

    وضعیت موجود برنامه آموزش بالینی پرستاری در مورد 6 معیار (شفافیت جایگاه و اهمیت آموزش بالینی، طرح و برنامه درسی مدون و جامع، دانشجوی کارآمد، شرایط و امکانات مناسب محیط بالینی، تعاملات بین فردی موثر در محیط بالین و تعامل متقابل دانشکده و بالین)، از نظر هر سه گروه در سطح «نسبتامطلوب» و معیار «مدرس بالینی متبحر» از نظر سرپرستاران در سطح «مطلوب» و از نظر دانشجویان در سطح «نسبتامطلوب» قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    از آن جا که بیشتر معیارهای مطلوب برنامه آموزش بالینی پرستاری، در سطح «نسبتا مطلوب» قرار داشت، تقویت جنیه های مثبت و اصلاح نقایص، می تواند گامی موثر برای ارتقای کیفیت برنامه آموزش بالینی پرستاری و رسیدن به سطح مطلوب باشد.

    کلیدواژگان: وضعیت موجود، وضعیت مطلوب، برنامه آموزش بالینی، رشته پرستاری
  • محسن شمسی، غلامرضا شریفی راد، علی کچویی، اکبر حسن زاده صفحه 9
    زمینه و هدف
    امروزه نقش مثبت فعالیتهای جسمانی در پیشگیری و کنترل بسیاری از بیماری ها از جمله بیماری دیابت تایید شده است لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش پیاده روی در کنترل قند خون بیماران زن مبتلا به دیابت نوع2 بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی انجام شده است.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی و مقطعی می باشد که در آن 88 نفر از بیماران زن مبتلا به دیابت نوع 2 شرکت داشته اند اطلاعات از طریق پرسشنامه ای مشتمل بر سوالات الگوی اعتقاد بهداشتی و چک لیست ثبت عملکرد و قند خون جمع آوری و در پایان از طریق آمار توصیفی و آزمونهای آماری تی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین نمره حساسیت، شدت،منافع و موانع درک شده در حد متوسط و میانگین نمره عملکرد در خصوص انجام پیاده روی صحیح پایین تر از حد متوسط بود همچنین زنان مورد مطالعه علاوه بر این که از پیاده روی کمی بر خوردار بودند قسمت اعظم پیاده روی آنان نیز از نوع پیاده روی با شدت سبک بود (6/75%). بر اساس نظرات افراد شرکت کننده در این مطالعه بیشترین راهنماهای عمل خارجی شامل پزشک، خانواده و آشنایان بود و بیشترین راهنماهای عمل داخلی نیز ترس از ابتلا به عوارض دیابت در اثر کم تحرکی و افزایش قند خون بوده است در این پژوهش بین اجزای الگوی اعتقاد بهداشتی با عملکرد زنان در زمینه انجام پیاده روی ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0 >p).
    نتیجه گیری
    در این پژوهش هر چقدر حساسیت، تهدید، شدت و منافع درک شده بالاتر و موانع درک شده جهت انجام پیاده روی پایین تر بود عملکرد زنان در خصوص انجام پیاده روی نیز (به خصوص پیاده روی های با شدت متوسط و سنگین) بیشتر شده و میزانهایFBS و HbA1c بیماران نیز پایین تر آمده است لذا پیشنهاد می گردد از الگوی اعتقاد بهداشتی در جهت اتخاذ عملکرد صحیح در خصوص انجام پیاده روی و کنترل بهتر قند خون بیماران زن مبتلا به دیابت نوع 2 استفاده گردد.
    کلیدواژگان: آگاهی، نگرش، پیاده روی، مدل اعتقاد بهداشتی
  • اقدس کریمی، طلعت خدیوزاده، فاطمه تارا صفحه 20
    زمینه و هدف
    مزایای بی همتای تغذیه انحصاری با شیر مادر، در 6 ماه اول زندگی و تداوم آن همراه با تغذیه تکمیلی تا 2 سال، در مطالعات متعدد نشان داده شده است. با وجود این، میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر، در بسیاری از جوامع پایین بوده، در کشور ما نیز در طی چند سال گذشته، سیر نزولی داشته است که لزوم شناسایی راهکارهای مؤثر را برای ترویج تغذیه انحصاری با شیر مادر، نشان می دهد. این مطالعه برای تعیین تاثیر تماس پوستی بی درنگ مداوم مادر و نوزاد بلافاصله پس از زایمان، بر تغذیه انحصاری با شیر مادر و وزن گیری در دوره نوزادی و مشکلات شیردهی، در بیمارستان تخصصی زنان ام البنین (س) شهر مشهد و مقایسه آن با روش مرسوم، انجام شد.
    روش بررسی
    92 زن نخست زا و نوزادانشان به طور تصادفی، به دو گروه مراقبت با تماس پوستی مداوم بین مادر و نوزاد طی 2 ساعت اول و مراقبت مرسوم، تقسیم شدند. در گروه مداخله تماس پوستی بین مادر و نوزاد، طی 2 ساعت اول پس از زایمان، برقرار شد، سپس دو گروه برای بررسی میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر، وزن گیری نوزاد و مشکلات شیردهی در دوره نوزادی، بررسی شدند.
    یافته ها
    اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه تماس پوستی و مراقبت مرسوم از نظر تغذیه انحصاری با شیر مادر در 14 روز اول پس از تولد (12/0p=)، وجود نداشت؛ اما در14 روز دوم پس از تولد (007/0p=)، کل دوره نوزادی (03/0p=) و روز 28 پس از تولد (02/0p=)، میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر، در گروه تماس پوستی و هم چنین وزن گیری در دوره نوزادی، در گروهی که تغذیه انحصاری با شیر مادر داشتند، (002/0p=) افزایش معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    تماس پوستی زودهنگام و مداوم مادر و نوزاد، طی 2 ساعت اول پس از تولد، تغذیه انحصاری با شیر مادر در دوره نوزادی را به طور واضحی افزایش می دهد. بدین منظور توصیه می شود که برقراری سریع و مداوم تماس پوستی بین مادر و نوزاد و تداوم آن حین ترمیم پرینه مادر صورت پذیرفته، اقدامات معمول مراقبت از نوزاد، تا حد ممکن به بعد از برقراری تماس پوستی بی درنگ و مداوم مادر و نوزاد بلافاصله پس از زایمان، موکول شود.
    کلیدواژگان: تماس پوستی مادر و نوزاد، مراقبت مرسوم، تغذیه انحصاری با شیر مادر، وزن گیری، مشکلات شیردهی
  • سهیلا کربندی، نیره آقایی، سید رضامظلوم، عباس نوریان، محمود سلطانی صفحه 32
    زمینه و هدف
    خستگی شایع ترین و ناتوان کننده ترین علامت بیماری مولتیپل اسکلروزیس است. ورزش های ملایم هوازی اثر مثبت بر کاهش خستگی دارد. ناتوانی ناشی از بیماری ام.اس حمایت اجتماعی این افراد را کاهش می دهد و گروه درمانی برای بیان کردن مشکلات بیماران مبتلا به ام.اس که حمایت اجتماعی پایینی دارند مناسب است. از طرفی، بدلیل ماهیت بیماری ام.اس، همه بیماران، از گروه درمانی بهره نمی برند. لذا مطالعه ای با هدف، مقایسه تاثیر ورزش گروهی و انفرادی بر شدت خستگی بیماران مبتلا به ام.اس انجام شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 57 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، بطور تصادفی در دو گروه (ورزش گروهی و انفرادی) قرار گرفتند. در گروه ورزش گروهی تمرینات ورزشی در سالن ورزشی و در کنار تعدادی از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس دیگر و در گروه انفرادی در منزل انجام شد. مدت مداخله در هر دو گروه دو بار در هفته، به مدت 6 هفته و هر دوره ورزش شامل تمرینات کششی ملایم و یوگای مقدماتی بود. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات فردی، ابزار شدت خستگی و چک لیست خودگزارش دهی بود. آنالیز داده ها با نرم افزار آماری SPSS و آزمون های تی مستقل، من ویتنی، آنالیز واریانس با اندازه گیری های تکراری، ضریب همبستگی چندگانه، مجذور کای و آزمون دقیق فیشر انجام شد.
    یافته ها
    میانگین شدت خستگی هفته ششم بعد از مداخله در گروه ورزش گروهی 6/1±6/3 و ورزش انفرادی 6/1±7/3 بود. میانگین شدت خستگی در پایان هفته سوم و هفته ششم بعد از مداخله در دو گروه ورزش گروهی و انفرادی با هم تفاوت آماری معنی دار نداشتند (05/0 P>).
    همچنین آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری های تکراری، تفاوت آماری معنی دار از نظر میانگین شدت خستگی در سه بار اندازه گیری در گروه ورزش گروهی نشان داد (025/0 p=)، ولی در گروه ورزش انفرادی این تفاوت معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    تفاوت معنی داری بین انجام ورزش گروهی و انفرادی بر کاهش میانگین شدت خستگی بیماران مبتلا به ام.اس وجود نداشت و عارضه ای نیز در بر نداشته است. بنابراین انجام این تمرینات به عنوان یک روش موثر، با قابلیت یادگیری و اجرای آسان چه به صورت گروهی و چه انفرادی در این بیماران توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: خستگی، مولتیپل اسکلروزیس، ورزش، نوتوانی
  • محمدرضا رمضان پور، محمدرضا حامدی نیا، فاطمه وعظ نیا صفحه 42
    زمینه و هدف
    فشارهای مکانیکی در ورزش، محرکی مؤثر برای تقویت بافت استخوان است. با شروع یائسگی، تحلیل بافت استخوان افزایش می یابد. هدف از این پژوهش مقایسه برخی شاخصهای متابولیسم کلسیم و استخوان در زنان یائسه فعال و غیرفعال بود. بدین منظور میزان کلسیم و فسفر سرم و ادرار، آلکالن فسفاتاز، اسید فسفاتاز، پاراتورمون و کلسی تونین آزمودنی ها اندازه گیری شد.
    روش بررسی
    14 آزمودنی فعال از بین زنان یائسه ای انتخاب شدند که به مکانهای ورزشی سبزوار مراجعه می کردند و 14 نمونه غیرفعال از بین زنانی که به پارک ملت مراجعه می کردند و در شاخصهای قد، سن یائسگی، وزن، BMI و درصد چربی با گروه فعال همگن بودند. آزمودنی ها داروی خاصی مصرف نمی کردند. از آزمودنی ها در وضعیت ناشتا، 80 سی سی از ادرار دوم صبحگاهی و 10 میلی لیتر خون وریدیی گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون t در گروه های مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در سطح آلفا 5% استفاده گردید.
    یافته ها
    1- کلسیم سرمی، پاراتیروئید سرمی و آلکالن فسفاتاز زنان یائسه فعال، به طور معنی داری کمتر از یائسه غیرفعال و کلسی تونین زنان یائسه فعال، به طور معنی داری بیشتر از یائسه غیرفعال بود(P<0/05). 2- بین کلسیم ادراری، فسفر سرمی، فسفر ادراری، اسید فسفاتاز مقاوم به تارتارات سرمی و نسبت کلسیم به کراتینین ادراری زنان یائسه فعال با یائسه غیرفعال، تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    فعالیت بدنی منظم و طولانی مدت می تواند بر شاخصهای متابولیسم استخوان و کلسیم زنان یائسه تاثیر بگذارد و از تحلیل بیشتر استخوان جلوگیری کرده، با کاهش پاراتیروئید و افزایش کلسی تونین از کاهش بافت استخوان از کلسیم و سایر مواد معدنی جلوگیری کند.
    کلیدواژگان: کلسیم، فسفر، آلکالن فسفاتاز، اسید فسفاتاز، پاراتورمون، کلسی تونین، یائسگی
  • اعظم حبشی زاده، زهره ونکی، حسن ناوی پور، سعید ابراهیمی زاده صفحه 52
    زمینه و هدف
    رضایت بیمار از مراقبت پرستاری، یکی از دغدغه های اصلی پرستاران و مهمترین هدف سیستم مراقبت می باشد در حالیکه اهمیت رفتارهای مدیریتی و تاثیر این رفتارها بر کیفیت مراقبتهای پرستاری محرز است. هدف این تحقیق بررسی تاثیر ایفای نقش نظارتی توسط سوپروایزران بالینی بر رضایت بیماران می باشد.
    روش بررسی
    تحقیق حاضر پژوهشی از نوع نیمه تجربی است که به صورت قبل و بعد و در دو گروه شاهد و آزمون صورت گرفت. 8 بخش داخلی-جراحی به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمون و شاهد که هر یک شامل 4 بخش داخلی- جراحی بودند، تقسیم گردید. ایفای نقش نظارتی توسط سوپروایزرانی که در مطالعه شرکت کرده بودند به عنوان سوپروایزران گروه مورد که نظارت بر بخشهای گروه مورد را بر عهده داشتند صورت گرفت. نمونه های این مطالعه را 200 بیمار در هر دو گروه شاهد و مورد تشکیل داد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات زمینه ای بیماران و پرسشنامه رضایتمندی بیماران از کیفیت مراقبت پرستاری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارspss استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین رضایت بیماران گروه آزمون بعد از مداخله افزایش معناداری (p<0/05)نشان داد در حالیکه در گروه شاهد آزمون تی زوجی افزایش معنادار در رضایت را نشان نداد.
    نتیجه گیری
    ایفای نقش نظارتی توسط سوپروایزران بالینی که مسؤولیت نظارت مستقیم بر ارائه خدمات پرستاری را بر عهده دارند می تواند موجب دستیابی به یکی از مهم ترین اهداف سازمان یعنی رضایت بیماران از کیفیت مراقبت پرستاری از طریق تعریف و تعیین کردن وظایف، گسترش دادن و حمایت کردن از دانش، مهارتها، تعهد و عملکرد پرستاران شود. لذا با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان اجرای اصولی نظارت بالینی را بعنوان یک وسیله جهت ارتقاء کیفیت مراقبت نام برد.
    کلیدواژگان: نظارت بالینی، سوپروایزر بالینی، رضایت بیماران
  • وحدت بقرآبادی، محمدعلی سردار، سیدمحمود حجازی، محمود سلطانی صفحه 61
    زمینه و هدف
    هدف از انجام دادن این پژوهش، تعیین تاثیر یک دوره فعالیت هوازی بر میزان لپتین، فاکتورنکروزدهنده تومورآلفا (TNFα) و اینترلوکین-6 (IL-6)، در دو گروه از مردان چاق و لاغر تمرین نکرده بود.
    روش بررسی
    آزمودنی ها با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل ترکیبات بدنی به دو گروه چاق و لاغرتقسیم شدند. نمونه های خونی جهت تعیین میزان فاکتورهای مذکور 48 ساعت قبل از تمرین اخذ شد. سپس هر دو گروه تحت یک برنامه ورزشی هوازی (دویدن روی نوارگردان با 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب) 30 دقیقه، 3 جلسه در هفته و به مدت 2 ماه قرار گرفتند. 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی مجددا نمونه های خونی اخذ شد و اندازه گیری تکرار شد. تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله آزمون t ویژه گروه های هم بسته انجام شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد، تمرین هوازی با برنامه اعمال شده باعث کاهش معنی دار لپتین در هر دو گروه چاق (000/0 = P) و لاغر (004/0 = P)، کاهش معنی دار فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا در گروه لاغر (042/0 = P)،و افزایش غیر معنی داری در گروه چاق(59/0 = P)، و کاهش غیر معنی دار در میزان اینترلوکین-6 هر دو گروه چاق(74/0 = P) و لاغر(17/0 = P) شد.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که احتمالا تمرینات ورزشی منظم می تواند تاثیر مثبتی در وضعیت ایمنی ابتلا به بیماری های عفونی که با چاقی در ارتباط است، داشته باشد.
    کلیدواژگان: لپتین، فاکتور نکروز دهنده تومور، آلفا، اینترلوکین، 6، تمرین هوازی، مردان چاق و لاغر
|