فهرست مطالب
فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک
سال ششم شماره 4 (پیاپی 20، زمستان 1389)
- 260 صفحه، بهای روی جلد: 12,000ريال
- تاریخ انتشار: 1389/12/20
- تعداد عناوین: 13
-
-
صفحه 7هدف این تحقیق بررسی نقش بازنمایی های زبانی و رسانه ای در شکل گیری گفتمان ژئوپلیتیکی دشمن خیالی است. این تحقیق بر پایه روش شناسی تفسیری و دیدگاه های زبان شناسی ساخت گرا و گفتمان فوکویی انجام شده است. فوکو معتقد است هیچ چیز معناداری خارج از گفتمان وجود ندارد، دشمن فرضی نیز ساخته نظام سیاسی اجتماعی و تامین کننده اهداف نظام های گفتمانی است. امروزه، نظام های بازنمایی رسانه ای حدود و مرزهای نمادین «ما» و «آنها» را تعیین می کنند.
نتایج این تحقیق نشان داد که بازیگران سیاسی و نهادهای رسانه ای مربوطه از روش هایی مختلفی چون: انسانیت زدایی از حریف، تعمیم افراطی، گزینش گری، انتقال، پاره حقیقت گویی، فرافکنی، قرینه سازی، محتوا زدایی، توسل به جنگ، برچسب زنی، برجسته سازی، نفی و اثبات، القاء انسداد گفتمانی، انتخاب بد از بدتر، تکرار، استعاره سازی و غیره استفاده نموده و انگاره و تصویر «دشمن خیالی» را در نظر افکار عمومی جامعه هدف تولید و تثبیت می کنند و از این طریق بستر نفوذ و اعمال سلطه نامحسوس را فراهم می نمایند.
کلیدواژگان: نظام گفتمانی، تصویرسازی ژئوپلیتیکی، دشمن خیالی -
صفحه 41امارات متحده عربی ادعای حاکمیت و مالکیت نسبت به سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را بی توجه به این حقیقت مطرح کرده است که این جزایر تا اوایل قرن نوزدهم بخشی از قلمرو بی چون و چرای ایران در خلیج فارس شمرده می شد: دورانی که گسترش حضور استعماری بریتانیا در کرانه های جنوبی خلیج فارس آغاز شده و به ریشه انداختن دانه اصلی پیدایش امارات کرانه های یاد شده منجر گردید، در جایی که محل زندگی قبایل وابسته به ایران بود. دیری نپایید که این قبایل ایرانی وابسته به ایران در لباس امارات عربی غیر وابسته به ایران، ولی تحت الحمایه بریتانیا ظهور کردند، و بر همان منوال بود که حمایت بریتانیا از گسترش سرزمینی آنان سبب تشویق ادعای سرزمینی آنان در فضایی شد که در آن دوران تا حدود بسیار زیادی فضایی کاملا ایرانی بود. اسناد فراوانی در دست است که ثابت می کند سراسر منطقه خلیج فارس از دوران های کهن باستانی به ایران تعلق داشته است. با این حال استعمار بریتانیا این سه جزیره را در سال 1903 به نام قبایل قاسمی تحت الحمایه خود در شارجه اشغال کرد.
پیش از واپس کشیدن چتر تحت الحمایگی خود از این امارات در سال 1971، بریتانیا پیشناد شکل گرفتن اتحادیه ای را مطرح کرد متشکل از امارات تحت الحمایه خود: ابوظبی، دوبی، شارجه، راس الخیمه، عجمان، فجیره و ام القوین به اضافه بحرین و قطر که دو شیخ نشین یاد شده اخیر به دلایل خاص خود پیوستن به اتحادیه مورد نظر آنان را رد کردند. در نتیجه برنامه های یاد شده انگلیسی بود که از هفت شیخ نشین شبه جزیره مسندم فدراسیون «امارات متحده عربی» در تاریخ 2 دسامبر 1971 به وجود آمد و در اندک فاصله پس از تشکیل آن بود که موجودیت جدید به نمایندگی از سوی دو عضوش، یعنی شارجه و راس الخیمه خواستار پیوستن سه جزیره مورد نظر به خاک اتحادیه شد.
از آنجا که طرح ادعای سرزمینی علیه دیگر کشورها تاکتیکی کهن و بس موثر برای کشور شکل گرفته جدید است تا بتواند ملیت برنامه ریزی شده جدید خود را قوام دهد و هویت ملی مشخصی را تحصیل نماید.
کلیدواژگان: امارات متحده عربی، ایران، جزایر، خلیج فارس، ابوموسی، تنب، ملت سازی، هویت ملی، عراق، بریتانیا -
صفحه 58جامو و کشمیر، از زمان ایجاد آن به عنوان یک ملک شاهانه در تاریخ 16 مارس 1846، که خود نتیجه پیمان امریتسار بین کمپانی هند شرقی (بعدا دولت انگلستان) و مهاراجه گلاب سینگ، همواره قربانی جغرافیای خود بوده، چرا که همیشه مورد طمع قدرتهای رقیب مجاور بوده است. کشمیر به عنوان منطقه ای با شکافهای قومی عمیق هیچ زمانی دارای یک حکومت با ثبات نبوده است. این منطقه در گذشته منشا رقابت بین بریتانیا، روسیه و چین بوده است ولی در تاریخ سابقه دخالت مستقیم و درگیری های مسلحانه آنها بر سر کشمیر وجود ندارد. اما از زمان خروج بریتانیا و تشکیل کشورهای هند و پاکستان، جامو و کشمیر همانند تکه استخوانی بین آنها در حال کشیده شدن بوده و تا به حال سه جنگ در سالهای 1948، 1965و 1999 بر سر آن رخ داده است. یک سوم از خاک جامو و کشمیر از زمان قرارداد آتش بس اول ژانویه 1949 تحت اشغال پاکستان بوده است. مناقشه کشمیر یک مناقشه بین المللی است، که قدمتی 62 ساله دارد. به هر حال به نظر می رسد مناقشمه کشمیر، از پیامدهای ناشی از اختلاف «اجتماعی- حقوقی» ناشی می شود، چرا که پاکستان از درگیری های محلی حمایت می کند، در حالی که هند به جنبه های حقوقی الحاق به عنوان سند استقلال هند در قانون سال 1947تکیه می کند. ژئوپلیتیک جنوب آسیا متاثر از مساله جامو و کشمیر است و دستیابی به صلحی پایدار در منطقه بستگی به قطعنامه های مورد حمایت دو طرف خواهد داشت. مقاله حاضر در پی ریشه یابی مناقشه کشمیر از سال 1948 به بعد و همچنین ارزیابی قطعنامه های متمادی و طرحهای مختلف گذشته برای حل و فصل مناقشه است.
کلیدواژگان: کشمیر، برتری، سند الحاق، توافق آتش بس، همه پرسی، حل مناقشه -
صفحه 108شکوفایی اقتصادی چشمگیر در برخی کشورهای آسیای طی دوره ای طولانی تاثیراتی بر حوزه های مختلف روابط بین الملل بر جای گذاشته است. این مقاله به کنکاش درباره روند تحولات ژئوپلیتیک در آسیا می پردازد و راه ها و وسائلی را مورد بررسی قرار می دهد که از طریق آنها این تحولات می توانند منافع مشترک کشورهای آسیایی را تامین کنند. مقاله حاضر با ارائه یک دیدگاه ایرانی نسبت به تغییرات ژئوپلیتیک در آسیا، سیر تلاش برای کسب استقلال تا ظهور گفتمان توسعه در قاره آسیا را در سال های پس از جنگ جهانی دوم دنبال می کند و همچنین به مطالعه چالش های پیش روی قدرت های آسیایی در حال ظهور، مانند امنیت انرژی و فقدان ترتیبات منطقه ای برای مدیریت و حل منازعات می پردازد و سپس با اشاره به جایگاه برجسته ایران در بازار جهانی انرژی، راه هایی را پیشنهاد می کند که از طریق آنها ایران می تواند به امنیت انرژی در آسیا کمک کند. در پایان مقاله تدابیری را برای ارتقای وابستگی متقابل و همکاری در آسیا از جمله ایجاد یک نظام هنجاری، ایجاد یک ساختار امنیت جمعی و ترویج همکاری آسیایی ارائه شده است.
کلیدواژگان: ژئوپلیتیک، آسیا، وابستگی متقابل، توسعه اقتصادی، دولت توسعه گرا، امنیت انرژیkwave -
صفحه 124در اواخر دهه 1990، آسیای شرقی بعد از آمریکا و اروپا، به مرکز سومین منطقه اقتصادی جهان تبدیل شد. کشورهای این منطقه، 25 درصد تولید ناخالص داخلی جهان در اواسط دهه 1990 را به خود اختصاص دادند. آسیای شرقی در این دوران به کارگاه تولید کالاهای اقتصادی جهان تبدیل شده و نقش موثری در تجارت و مالیه بین المللی ایفا نمود. اگرچه ژاپن به عنوان کشور خط مقدم آسیای شرقی تا اوایل دهه 1990 محسوب می شد، اما در این مقطع زمانی، چین به عنوان اصلی ترین پشتوانه اقتصاد منطقه ای ایفای نقش می نمود.
چین و ژاپن هم اکنون در زمره چهار اقتصاد بزرگ جهان محسوب می شوند. در دوران جدید، آسیای شرقی تمرکز خود را بر فرایندهای تولیدی و تجاری اقتصاد صنعتی قرار داده اند. کالاهای تولیدی کشورهای کره جنوبی، تایوان، سنگاپور، تایلند و مالزی در سراسر جهان ملاحظه می شود. مازاد تجاری و مالی کشورهای شرق آسیا بیشتر از سایر مناطق جهان است. هم اکنون کشورهای منطقه، یک چهارم تولید، تجارت و تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است. بانک های چندملیتی بزرگ جهانی نیز در این منطقه شکل گرفته اند.
در چنین روندی، اقتصاد آسیای شرقی ماهیت فرامنطقه ای پیدا کرده است. فرامنطقه گرایی منجر به رشد اقتصادی کشورهایی گردید که در دهه های 60-1950 در زمره فقیرترین کشورهای جهان بوده و صرفا 4 درصد اقتصاد جهان را دارا بودند. در این مقاله رابطه بین بازار جهانی و فرامنطقه گرایی مورد بررسی قرار می گیرد. فرامنطقه گرایی اقتصادی منازعات سیاسی را کاهش داده و منجر به شکل گیری بازار جهانی در آسیای شرقی گردیده است. این امر را می توان انعکاس بهره گیری از تئوری لیبرالیسم و بازار جهانی دانست. این تئوری زمینه شکل گیری اپک به عنوان سازمان فرامنطقه ای را به وجود آورده است.
کلیدواژگان: توسعه منطق های، اقتصاد جهانی، بازار جهانی، سرمایه گذاری، فرامنطقه گرایی، سازمان همکاری های اقتصادی آسیا، پاسیفیک(اپک) -
صفحه 139مقاله حاضر تلاشی است برای بررسی تاثیرجغرافیای سیاسی بر شکل دهی عناصر مشروعیت در ایران باستان طبق آنچه که در کتیبه باستانی بیستون حک شده است. اسناد اصلی مورد استفاده در این پژوهش عبارتند از ترجمه های فارسی و انگلیسی کتیبه بیستون که در شهر همدان یا هگمتانه در غرب ایران در سال 517 قبل از میلاد بر صخره های کوه های هگمتانه مرکز قدرت هخامنشی حک شده است. محتوای این کتیبه به روش تحلیلی- توصیفی مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مقاله ابتدا عناصر مشروعیت در کتیبه بیستون استخراج و سپس تاثیر جغرافیای سیاسی بر شکل دهی این عناصر مورد واکاوی قرار گرفته است.
کلیدواژگان: مشروعیت، ژئوپلیتیک، ایران باستان، کتیبه بیستون، نسب، اهورامزدا، ملک، هخامنشیان -
صفحه 154این مقاله به بررسی احزاب سیاسی در ایران با تاکید بر احزاب چپ بین سالهای 47-1941 پرداخته است. درسالهای11-1905 ملت ایران نیاز مبرمی را برای انجام اصلاحات بنیادین حس نمود و تلاش بی وقفه ای را برای متقاعد کردن دولت وقت از طریق انجمن ها و تشکل های اجتماعی برای توجه به اصلاحات به عمل آورد. در بین سالهای 21-1911 آگاهی سیاسی مردم تا حدودی افزایش یافت و در حالی که حکومت مرکزی بیش از پیش ضعیف و ناتوان بود روشنفکران فرصت مناسبی برای فعالیت یافتند و هرج و مرج نیز کشور را فرا گرفت. این در حالی بود که وضع اقتصادی بشدت بحرانی و نارضایتی عمومی دامن گیر کشور بود.
در چنین شرایطی رضا خان مبادرت به کودتا نمود و در ابتدا به احزاب و اتحادیه ها آزادی عمل داد اما به تدریج این آزادی ها را محدود نمود و در نهایت کلیه فعالیت های احزاب را ممنوع اعلام کرد. او آزادی مردم را تهدیدی جدی نسبت به قدرت خود می دانست و در نتیجه فضای دیکتاتوری را بر جامعه حاکم نمود. متعاقب اقدامات رضا شاه، مخالفین وی به فعالیت های زیرزمینی و مخفی پرداختند و انسجام قابل ملاحظه ای به دست آوردند به طوری که که پس از برکناری رضا شاه در سال 1941 با قدرت قابل ملاحظه ای در صحنه سیاسی و اجتماعی حضور یافتند و عقاید خود را در جامعه بروز دادند.
چون در این مقطع زمانی آزادی های اجتماعی و سیاسی قابل ملاحظه ای بدست آمده بود احزاب زیادی ظهور کردند، در سطح گسترده ای به تبلیغ و جذب اعضا پرداختند و هر یک به فراخور حال خود جایگاهی در جامعه ایران برای خود تدارک دیدند. این وقایع واکنشی در برابر دوران خفقان 20 ساله رضاه شاه بود.
کلیدواژگان: حزب سیاسی، احزاب چپ، قدرت، ایدئولوژی، ایران -
صفحه 167منطقه خلیج فارس به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک خاص خود، همواره در طول تاریخ شاهد حضور قدرت های خارجی در دامان خود بوده و کشف منابع عظیم نفتی در منطقه نیز اهمیت آن را دوچندان ساخت. در این میان و در چند دهه اخیر، از نظر گستره حضور، آمریکا سهمی بیشتر از دیگر قدرت ها در منطقه داشته است. جنگ دوم خلیج فارس و بحران متعاقب آن در سال 1990، باعث تقویت موقعیت نظامی منطقه ای آمریکا شد. تحرکات و اقدامات آمریکا در خلیج فارس بین سال های 2008-1991 همواره مبتنی بر یک رشته علایق و اهداف ویژه منطقه ای بوده است که از جمله مهمترین آنها، می توان به نفت، حفظ ثبات منطقه ای، جلوگیری از گسترش سلاح های کشتار جمعی و مبارزه با تروریسم اشاره کرد. کشورهای عربی منطقه به دلیل دارا بودن منابع عظیم نفتی، جایگاه ویژه ای در سیاست ایالات متحده آمریکا دارند. نمودهای این اهمیت و جایگاه را می توان در موافقتنامه های همکاری های دوجانبه دفاعی، پایگاهای نظامی و قراردادهای امنیتی آمریکا با این کشورها مشاهده کرد. تداوم حضور آمریکا در خلیج فارس بعد از جنگ دوم خلیج فارس، تاثیرات مهمی برکشورهای عربی منطقه داشته است. پرداختن به این تاثیرات بین سال های 2008-1992 بخشی از هدف این مقاله می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد رشد نظامی گرایی آمریکا بعد از بحران خلیج فارس در منطقه، وابستگی کشورهای عربی به ایالات متحده آمریکا و در نتیجه کاهش مشروعیت داخلی دولتهای آنها را به دنبال خواهد داشت.
کلیدواژگان: نظامی گری، مشروعیت، نفت، خلیج فارس، ایران، آمریکا -
صفحه 181تعیین جایگاه یک کشور مستلزم ارزیابی و محاسبه مؤلفه ها و عوامل مختلف علمی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مقایسه آن با سایر کشورهاست. محاسبه مجموع امتیازات این عوامل گویای سطح قدرت ملی و توسعه یافتگی کشور در سطوح منطقه ای و جهانی است. از جمله عوامل توسعه یافتگی، توسعه شاخص های جنسیتی کشورهاست و یکی از شاخص های توسعه جنسیتی موقعیت زنان در مجلس است.شاخص های جنسیتی در کشورهای خاورمیانه جایگاه زنان را در هر یک از کشورها نسبت به دیگری معین می کند. دانش مربوط به این نسبت هم نشان دهنده رشد دمکراسی و هم پیشرفت زنان در این کشورهاست.
مقاله حاضر حاصل تحقیقی در زمینه وضعیت سنجی زنان در مجالس کشورهای خاورمیانه است. در این مقاله تلاش شده تا با ارائه روش و مدل گامی در راستای سنجش وضعیت زنان در زمینه حضور آنان در مجلس در منطقه خاورمیانه بپردازد. در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و با استفاده از شیوه نمونه گیری چند مرحله ای و با تعیین جایگاه کنونی کشورها نسبت به یکدیگر، جایگاه آنها براساس شاخص های توسعه جنسیتی و از طریق تکنیک های تجزیه و تحلیل سری های زمانی برای سال 2025 محاسبه شده است.
نتیجه به دست آمده نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران از نظر حضور زنان در مجلس در سال 2025 رتبه پانزدهم را در میان 22 کشور خاورمیانه خواهد داشت. البته پیش بینی اختلاف شاخص زنان ایران با هفت کشور منطقه ناچیز بوده و احتمال می رود با تغییرات اندکی در وضعیت شاخص زنان ایران و منطقه، رتبه ایران به عدد هشت برسد.
کلیدواژگان: توسعه جنسیتی، زنان در مجلس، ایران، خاورمیانه -
صفحه 199این مقاله با رهیافتی برسازانه و با نگرشی از درون به برون به تبیین فرآیند برساخته شدن رفتار تهاجمی سیاست خارجی ایران نسبت به غرب می پردازد. استدلال اصلی مقاله آن است که برای توضیح این رفتار دشمنانه، درک عمیق مبانی هویت و نظام معنایی انقلاب اسلامی ضروری است. مطالعه حاضر نشان می دهد که ساختارهای ذهنی و معنایی حاکم بر انقلاب اسلامی، بر اساس بازسازی رویارویی تاریخی دارالاسلام و دارالکفر، غرب را به عنوان دگر ایدئولوژیک خود برساخته اند. ایده های استقلال و آزادی به مفهوم خودمختاری و رهایی از تمامی اشکال نفوذ و سلطه غرب با هدف کسب عزت نفس، در کانون نظام معنایی مزبور قرار دارند. هویت برساخته شده بر اساس این نظام معنایی، منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را در قالب رویارویی دائمی و دشمنی غیرقابل سازش با استکبار جهانی تعریف کرده است. نهایتا مقاله، به تبیین بازتاب این هویت و منافع متعارض در رفتار دشمنانه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به غرب می پردازد.
کلیدواژگان: ایران، انقلاب اسلامی، غرب، دشمن، هویت، برسازانه، سیاست خارجیےے -
صفحه 218تجاوز عراق به ایران درسپتامبر 1980 که منجر به یک جنگ هشت ساله تمام عیار گردید و سپس حمله این کشور به کویت در آگوست 1990 دو نمونه از جنگهای کلاسیک در قرن بیستم به شمار می روند. در میان سایر مباحث سزاوار مطالعه و تحقیق در خصوص این دو جنگ، بررسی چگونگی عکس العمل سازمان های بین المللی در قبال این دو واقعه از اهمیت خاصی برخوردار است. پاسداری از صلح و امنیت بین المللی، برخورد قاطعانه با متجاوز در کنار ایجاد شرایط لازم برای حفظ عدالت در زمره مهمترین اهداف سازمان ملل متحد به شمار می رود که در منشور ملل متحد بدان اشاره شده است. بدون شک عملکرد سازمان ملل در مواجهه با این دو منازعه از مهمترین مقاطع حیات این سازمان می باشد که در تاریخ روابط بین الملل مورد مطالعه و قضاوت قرار خواهد گرفت. این مقاله بر آن است تا در یک مطالعه تطبیقی نقش سازمان ملل در این دو منازعه را به بحث بگذارد. همچنین تلاش خواهد شد تا اختلافات فاحش در پاسخ سازمان ملل به این دو جنگ که مسئول و منشاء هر دوی آنها دولت، حاکمیت و فرد واحدی بود را نشان دهد. هدف دیگر این مقاله آن است تا با تجزیه و تحلیل عوامل و فاکتورهای مختلف نشان دهد که چگونه رفتارهای دوگانه در سیاست بین الملل با محور قراردادن حفظ منافع ملی قدرتهای بزرگ و ملاحظات مبتنی بر مناسبات قدرت میان اعضای دایمی شورای امنیت منجر به پاسخهای عمیقا متفاوت سازمان ملل به دو رخداد مورد مطالعه گردید.
کلیدواژگان: سازمان های بین المللی، سازمان ملل متحد، شورای امنیت، معیار دوگانه، جنگ، ایران، عراق، کویت -
صفحه 228این مقاله با دیدگاهی انتقادی بر مفهوم امنیت از دیدگاه سنتی رئالیسم، بسط و گسترش امنیت اجتماعی را به عنوان جایگزینی برای امنیت ملی بررسی می کند. این تحقیق، دیدگاهی فراتر از مفاهیم متعارف رئالیست دارد و برای شناخت مفهوم امنیت در مطالعات امنیتی با استفاده از بسط مفهومی و ساختاری امنیت، سعی در ارائه دیدگاهی جدید دارد و برای بررسی این مقوله، به دنبال پاسخ این سوال است که: آیا برداشتهای سنتی از مطالعات امنیتی، به خصوص رئالیسم، در دوران جنگ سرد هنوز هم معتبر است؟ جواب به این سوال موضوع بحث این مطالعه است. بسیاری از مطالعات آکادمیک از دیدگاه های رئالیست و بین المللی به مسائل امنیت ملی را بررسی کرده اند و به این دلیل اکثرا از مسائل داخلی امنیت کشور غافل شده اند. لذا این مقاله تاثیر و اهمیت امنیت اجتماعی بر امنیت ملی را تحلیل می کند و سعی دارد به درک بهتر از مفاهیم امنیت با رویکردهای مفهومی امنیت اجتماعی دست یابد. هدف اصلی از این پژوهش کمک به گسترش مباحث آکادمیک در مورد مفهوم امنیت ملی از طریق به کارگیری تجزیه و تحلیل گفتمان انتقادی می باشد و با استفاده از مجموعه ای از منابع تحقیقی و داده های تاریخی و اجتماعی به این مقوله پرداخته است. نتایج نشان می دهد که در دوران پس از جنگ سرد جدی ترین تهدید برای امنیت ملی، داخلی است و نه آنچه دیدگاه های رئالیست برداشت می کردند.
کلیدواژگان: واقع گرایی، هویت، امنیت، امنیت اجتماعی، امنیت سازیJ
-
Page 7This research aims to study the role of linguistic and media representation in the formation of geopolitical discourse on imaginary enemy. The current research has been accomplished on the basis of descriptive methodology, linguistic viewpoints and Foucaudian discourse. As Foucault believes that nothing significant exists outside the discourse, the imaginary enemy is also on world’s cultural and political structures existing under the framework of discourse and power relationship in order to political and cultural hegemony against “other” culture, creed and sect etc. The results of this study shows that political actors and media institutions have used different methods such as inhuman representation of rivals, excessive prevalence, selectivity, transition, releasing part of truth, projection, identicalization, resorting to war, labeling, distinguishing, retroversion, projection, negativity and positivity, discursive closures, selecting bad from worse, using two factual news to legitimize a false one, using signs and symbols, media credibility, humiliating and ridiculing, creating fear and terror, disinformation, delusive generalization, color politics, using false cartographic technique, geopolitical metaphors, message repetition so that they could they could produce and fix the idea and image of imaginary enemy on general public opinion.
-
Page 41The United Arab Emirates has been laying claims of sovereignty on three islands of Greater Tunb, Lesser Tunb, and Abu Musa, regardless of the fact that these islands formed parts of Iranian dominion in the Persian Gulf undisputedly up until the beginning of 19th century, when British colonial presence began to grow in the southern shores of the Persian Gulf, whereupon the first germs of the creation of the emirates of those shores were sawn in what was Iranian dependant tribal entities. Soon these emirates emerge as Arab entities of no Iranian dependency, but as British protectorates and/thus British support for their territorial expansion encouraged their territorial claims in a political space that was Iranian to a large extent at the time. There are scores of documents proving that the entire region of the Persian Gulf belonged to Iran since time immemorial. Nevertheless, the British occupied these three islands in 1903 in the name of British protectorate Qawasim tribes of Sharjah. Before withdrawing its protection of Arab emirates in 1971, the British called for the formation of a federation of its protectorate emirates of the region, namely Abu Dhabi, Dubai, Sharjah, Ras al-Khaimah, Ajman, Fujairah and Umm-al-qowin, as well as Bahrain and Qatar, the latter two refusing to join the proposed federation for their own reasons. It was as a result of these said British plans that the United Arab Emirates was formed out of the seven emirates of Musandam Peninsula on December 2, 1971, and the new entity began to call on behalf of two of its member emirates, Sharjah and Ras-al-Khaimah for the three islands in question to be added to its territories. Since territorial claims against other states is an old, and highly effective tactic for a newly formed state to enhance its particular design of nationhood and to assume a definitive national identity, it seems the UAE has opted for territorial disputes with Iran, the only non-Arab state of the Persian Gulf in the hope of attaining its desired national unity and identity. Territorial claims for nation-building purposes has precedence in the region, as Iran claimed Bahrain in 1930s in order to use the old Arab-Iranian conflicts to assist the process of nation-building that Reza Shah had started then. Similarly the Baath regime of Iraq claimed in 1950s and 1960s sovereignty over Khuzestan of Iran, calling it “Arabistan” precisely because it re-awakened historical Arab-Iranian controversy in the hope that it would enhance a pure Arabic identity for Iraq of the semi-Iranian region of Mesopotamia.
-
Page 58Jammu & Kashmir, since its creation as a Princely State on March 16, 1846, as a result of the Amritsar Treaty between the East India Company (later the British Government) and the Maharaja Gulab Singh, has always been a victim of its geography, on account of its location on the threshold of the major powers, both in the past and the present. The State has been subject to consistent pull and push from within (as the State is comprised of the three mutually exclusive geo-ethnic regions with hardened cleavages) and outside. It has never been a stable polity, rather a ramshackle State. Earlier it was a source of rivalries between the Russian, British, and the Chinese, but there is no history of their direct involvement in armed conflicts whatsoever. But, since the withdrawal of the British, following the creation of the two Dominions, India and Pakistan, Jammu & Kashmir has been the bone of contention between the two as they fought three wars on Kashmir in 1948, 1965, and 1999. One-third of Jammu & Kashmir is under Pakistan’s occupation since the cease-fire went into action on January 1, 1949. The Kashmir dispute is an international dispute, and it is more than 62 years old. The Kashmir conflict, however, apparently appears to an outcome of a ‘communo-legal’ dispute, with Pakistan advocating for a communal solution to the conflict, while India sticking to legal aspect of the accession as per the Indian Independence Act 1947. The entire South Asian geopolitics is focused on the Kashmir, and the peace in the region necessarily depends on the successful resolution to the dispute. The present paper is an attempt at tracing out the true genesis of the Kashmir dispute since 1948, and evaluating the various proposals, drawn up in successive years, to resolve the conflict.
-
Page 108Significant economic prosperity in some Asian nations over a sustained period has left impacts on different areas of international relations. This paper explores the process of geopolitical developments in Asia, and examines the possible ways and means to ensure that these developments are in accordance with the common interests of Asian nations. Revealing an Iranian perspective of the geopolitical changes in Asia, the author traces the quest for independence to the rise of a development discourse in the Asian continent in the post-World War II period. He also studies the challenges ahead of the rising Asian powers such as energy security and lack of regional arrangements for conflict management and resolution. Pointing to Iran's salient status in world energy market, the author suggests the ways that Iran can contribute to the Asian energy security. The paper finally suggests measures for the promotion of Asian interdependency and cooperation including development of a normative system, development of a collective security structure and promotion of Asian cooperation.
-
Page 124By the 1990s, East Asia had become one of three core economic regions (along with Europe and North America) that together dominated the world economy, accounting for 25 per cent of world GDP by 1995. East Asia had become the new workshop of the world, the location of fast emerging markets, and a new financial power in the making. Japan had first spearheaded East Asia’s economic rise up to the 1990s, and now China has become a major force behind the region’s economic momentum.Theses two countries are amongst the world’s four largest national economies, but East Asia is also host to the highest concentration of newly industrialized economies (e.g. South Korea, Taiwan Singapore, Thailand, Malaysia) found anywhere in the world. The trade and financial surpluses generated by East Asian countries are second to none. The region accounts for just over a quarter of world trade, production, new technology patents and gross domestic product. It is also the home of some of the world’s largest banks and multinational enterprises. East Asia has achieved one of the most profound economic transformations in recorded history. In the 1950s and 1960s, it was a relatively poor developing part of the world, with countries such as Korea having comparable income per capita and development levels on par with many sub-Saharan African states. The region accounted for only 4 per cent of world gross domestic product (GDP) in 1960.In this article, the relation of global market, regionalization and regional conflict is discussed. The role of economic community in emerging market and global market in the East Asia is the section of establishing trade investment liberalization. So, new liberalization is based an economic regionalization and global market. This model is forming is East Asia and APEC region.
-
The Political Parties in Iran between 1941-1947, with particular emphasis on the Left- wings PartiesPage 154This article examines the political parties in Iran between 1941 and 1947, with particular emphasis on the left – wings parties. In 1905 awareness grew of the need for constitutional reform, and, as the necessary Pressure on the government could not be brought by parties as we understand them, wich had not yet developed, the struggle was finally won by anjumans. At this stage, Iran was in very bad order, facing economic disaster. The country was plagued by foreign intervention. The 1921 coup d'état was the only hope for prevention and Rezā Khān, on his assumption of power, did bring some political stability to Iran, However, the freedom given to parties and unions was crushed, along with the independence and integrity of the tribes and ulamā, when the Shāh realized the threat which these same bodies could pose to his position. A background sketch, discusses the emergence of parties from anjumans, the coup detat of 1921 and the subsequent dictatorship of Rezā Shāh, which filled the power vacuum on the abdication of Rezā Shāh; this general view indicates the prevalent political atmosphere and structure. The occupation of Iran had some consequences. Iran achieved her goal of freeing the country from Riza Shah's regime and enormous freedom was suddenly granted to the political parties, trade unions and religious elements; this encouragement to new political parties came partly from occupying elements. The mushrooming of political parties came about partly due to this political "indulgence" by the Allies and partly as a natural reaction to the sudden end of the twenty years oppressive rule by Reza Shah.
-
Page 167Persian Gulf region, due to its own Geostrategic position has always historically witnessed the presence of foreign powers as well as huge oil resources in recent decades; the scope of presence, America contributes more than any other powers have had in the region. Gulf War II and the subsequent crisis year 1990, the strengthening regional military status was America. America's actions in the Persian Gulf from 1991 to 2008 had based always on a range special regional interests and objectives that is the most important oil, maintain regional stability, interdiction of proliferation weapons mass destruction and fighting terrorism. Arabic countries of region due to having huge oil resources, they have a special place in the United States policy. Bilateral defense cooperation agreements, America bases military and security contracts with the regional countries are important reasons. Continued presence of America in the Persian Gulf after the Gulf War II, has had an profound impact on Arabic countries of region. To pay this effects from 1991 to 2008 are a part of the purpose of this article. Findings of this study shows growing hegemonic America after the Gulf crisis, dependence Arabic country on the United States of America and reduce their national acceptance will be followed.
-
Page 181Determining the status of a country requires assessment and calculation of the various scientific, economic, social, and political components and factors and comparing them with other countries. Calculating all of these factors can show the level of national power and the development of a country on regional and international levels.One of the advancement factors is the development of gender indices of countries, and one of the indices of gender development is the status of seats in parliaments held by women. Gender indices in Middle East countries determine the place of women in each country in relation to others. The knowledge pertaining to this ratio shows the increase of democracy and the development of women in these countries.This paper is the result of a research on measuring the condition of women in parliaments of Middle East countries. In this paper the aim is to present a method and model for measuring the condition of women in regard to their presence in parliaments in the Middle East region. The method used in this research is descriptive-analytic and using the method of multi-level sampling and by determining the current place of the countries in relation to one another, their place in 2025 is predicted based on indices of gender development and through techniques of analyzing time series models.The result shows that Iran stands 15th among 22 Middle East countries in 2025 based on women’s presence in the parliament. Of course the predicted difference of Iran’s index with seven countries of the region was small and it is expected that with minor changes in the indices of Iran and the region, Iran's rank will rise to 8.
-
Page 199This paper explains the construction process of Iranian foreign policy's inimical behavior toward the West through an inside out constructivist approach. The main argument is that to understand this behavior, the domestic meaning system and identity of the Islamic revolution must be deeply considered and comprehended. The study clarifies that the foundational ideas and meaning structures of the Islamic revolution have constructed the West as its ideological other, based on the reconstruction of the encounter between Dar Al-Islam and Dar Al-Koufr. At the heart of this meaning system are ideas of independence and freedom, which mean autonomy and emancipation from all forms of Western influence and domination, to act as a free, independent and unrestrained actor in the international system and for attaining self-respect. Such a meaning system has constructed an identity of the Islamic revolution and the interests of the I. R. of Iran in the form of a permanent and irreconcilable enmity between Iran (as the heart of Dar Al-Islam) and Estekbar-e Jahani/global arrogance/the West (as Dar Al-Harb or Head of Dar Al-Koufr). Finally, the paper suggests that such a constructed identity and interests have been manifested in the inimical behavior of Iranian foreign policy toward the West.
-
Page 218Iraqi invasion of Iran in 1980 which led to eight years of full scale war, and then Iraqi invasion of Kuwait in 1990 are two examples of classic wars in 20th century. Among other things, one of the most important issues related to theses two wars is the reaction of international organizations to them. Undoubtedly, the UN role in dealing with Iran-Iraq war, and the role played by the UN in the aftermath of Iraqi Invasion of Kuwait in 1990 up to the American occupation of Iraq in 2003 are regarded as the most important epochs in the life of the United Nations. This article is an attempt to explore and discuss the role of the United Nations in these two conflicts in a comparative perspective. It is also the aim of this paper to show the sharp differences in the ways that the UN reacted to these cases and then examine that how this double standard behavior undermined the UN credibility and damaged its image in the world.
-
Page 228This article concentrates on the evolution of the concept of security from its traditional ‘Realist’ base through to more ‘broadened’ approaches. This study, therefore, moves beyond the conventional realist paradigm, and conversely looks at the concept of security using a ‘broadened’ perspective on security studies. In doing so, this paper asks: are the traditional concepts of security studies, particularly realism, in the post Cold War era still relevant? It is this question that forms the focus of this study. Most of the academic literature has far dealt with national security issues from an international and realist point of view. This has often neglected the internal dynamics of state’s security dilemma. This article studies the impact of societal security on state’s national security, this argument, however, has previously received little academic interest. This article thus contributes to a better understanding of the literature by clarifying conceptual approaches to societal security, and by applying these approaches in order to argue that the most pressing threat to state’s national security is within; and not from realist international pressures. The primary goal of this research is to contribute to academic debate regarding the concept of security by employing critical discourse analysis. Therefore, this study builds upon an array of secondary qualitative sources, both in order to construct the theoretical argument and to back this theory up with historical and social scientific data.