فهرست مطالب

روش شناسی علوم انسانی - پیاپی 64-65 (پاییز و زمستان 1389)

فصلنامه روش شناسی علوم انسانی
پیاپی 64-65 (پاییز و زمستان 1389)

  • 258 صفحه، بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1390/04/20
  • تعداد عناوین: 11
|
  • ابوالقاسم مهدوی، عبدالحمید معرفی صفحه 7
    در این مقاله، به بررسی امکان تاسیس علم اقتصاد، در هر جامعه ای مانند ایران می پردازیم. برای رسیدن به این هدف، شرایطی را بررسی می کنیم که باید، به طور کلی، برای تاسیس علم اقتصاد، به مثابه علمی اجتماعی، وجود داشته باشد. برای روشن شدن موضوع، نخست به نقد هایک بر اقتصاد نئوکلاسیک و برنامه ریزی سوسیالیستی می پردازیم تا نشان دهیم امتناع یا امکان علم اقتصاد، در مسئله ای ریشه دارد که آن را مسئله اصلی علم اقتصاد می نامیم. حل این مسئله، در گرو حل پارادوکس نهادگرایی است. برای حل این پارادوکس، به نقد سرل بر نهادگرایی می پردازیم تا تفاوت قواعد تقویمی و تنظیمی را دریابیم. گام بعدی بررسی مسئله معیار در پیروی از یک قاعده، با بهره گیری از فلسفه ویتگنشتاین است. در پایان، با توجه به تفکیک دانش از اطلاعات و قاعده از قانون به این نتیجه می رسیم که حل مسئله اصلی علم اقتصاد و در پی آن، امکان تاسیس علم اقتصاد، در گرو زبانی است که به واسطه آن بتوان به شکل پیشینی، نظم نهادی را به مثابه واقعیت اقتصادی بازنمایی کرد. برای انجام این کار، تغییر روش از اثباتی به فرارونده اجتناب ناپذیر است.
    کلیدواژگان: دانش، روش فرارونده، تقویمی، تنظیمی، پیروی از قاعده، زبان، نهاد
  • حسن آقا نظری صفحه 33
    سیاست های اقتصادی برخاسته از علم اقتصاد است به گونه ای که می توان گفت علم اقتصاد مشخصا علمی تجویزی است. این واقعیت نه بدان معناست که اقتصاد ذاتا رشته ای غیر علمی است و نه به این معناست که نظریه های اقتصادی ذاتا درباره عقیده شخصی است و ماهیت ایدئولوژیک دارد.
    بر همین اساس، در ادبیات علم اقتصاد متعارف تاکید بر تفاوت دو مقوله اقتصاد اثباتی و هنجاری است، اما از چگونگی ارتباط این دو مقوله کمتر بحث شده است.
    این مقاله درصدد تبیین چیستی منشا تفاوت این دو مقوله و در عین حال چگونگی ارتباط منطقی آن دو است. با توجه به نوع ارتباط این دو مقوله می توان خاستگاه نظریه پردازی علم اقتصاد اسلامی را تعریف کرد.
    کلیدواژگان: ارزش ابزاری، ارزش ذاتی، ضرورت ارتباط دو نوع ارزش، علم اقتصاد اسلامی
  • جهانگیر مسعودی صفحه 43
    در دو دهه گذشته، بسیاری از مدافعان و مخالفان علم دینی به ارائه دیدگاه پرداخته اند؛ اما در بیشتر این موارد، از طرح مبانی و پیش فرض های معرفتی آنان در این دیدگاه ها غفلت شده است.
    این نوشتار، با کاوش در دیدگاه های موافقان و مخالفان علم دینی، مبانی معرفتی آنان را استخراج و تحلیل کرده است. با احصاء و استقرای اولیه، به هشت مبنای معرفتی دست یافته ایم که چهار مورد از آنها، در این نوشتار و بقیه، در جستاری دیگر ارائه خواهد شد. چهار محور نخستین عبارت است از:‐ اصالت دادن به موضوع شناسایی یا فاعل شناسایی؛‐ ارزش پذیری یا ناارزش پذیری علم؛‐ دخالت یا عدم دخالت پیش فرض های متافیزیکی در علم؛‐ علم دیدن یا عمل دیدن علم.
    کلیدواژگان: علم دینی، مبانی معرفتی نظریه علم دینی، اصالت فاعل شناسا یا متعلق شناسایی، رابطه دانش و ارزش، علم و عمل
  • سیدمحمدتقی موحد ابطحی صفحه 67
    با پیروزی انقلاب اسلامی ایران انتظار می رفت تحولی اساسی، در ماهیت برنامه های توسعه پدید آید؛ اما چنین نشد. تحلیل های متفاوتی در این زمینه ارائه شده است که داوری درباره آنها، بدون شناخت عمیق از چیستی برنامه توسعه ممکن نیست. با وجود تاثیرگذاری های فراوان برنامه توسعه، در حوزه های فرهنگی و اجتماعی، درباره این موضوع بررسی های فلسفی و اخلاقی ناچیزی شده است.
    در این مقاله، پس از اشاره ای اجمالی به تاریخچه برنامه توسعه، نشان داده می شود که برنامه توسعه، با توجه به معانی گوناگونی که از تکنولوژی ارائه شده است، هویتی تکنولوژیک دارد و می توان درباره آن، به مثابه یک تکنولوژی مطالعه فلسفی و اخلاقی کرد. بررسی ماهیت برنامه توسعه، در فضای فکری هایدگر، شناسایی درون دادها و برون دادهای متافیزیکی آن، آشکار ساختن جهت داری ارزشی برنامه توسعه، توجه به ملاحظات اخلاقی در تدوین و اجرای برنامه توسعه موضوعاتی است که در این مقاله بررسی شده است. در پایان، این پرسش مطرح می شود که در قبال برنامه توسعه، چه موضعی باید گرفت؟ بررسی های این مقاله مقدمه ای است برای پاسخ دادن به این پرسش که به چه دلیل الگویی ایرانی و اسلامی از برنامه توسعه، در ایران پدید نیامده است؟
    کلیدواژگان: تکنولوژی، برنامه توسعه، فلسفه تکنولوژی، ملاحظات اخلاقی در تکنولوژی، هایدگر، مارکس، واقع گرایی
  • حسن دانایی فرد، سیدیعقوب حسینی صفحه 97
    دنیای هزارتوی ذهن آدمی با معجون نظریه و نظریه پردازی عجین شده است. این ویژگی، قدرت خلاقیت و آفرینندگی را ‐ به مدد کلمات، نشانه ها و سمبل ها ‐ به آدمی ارزانی داشته است. این توانایی گاهی انسان را در یافتن راه حل مشکلات یاری رسانده و گاهی هم فارغ از دغدغه های زندگی بوده و بیشتر به شکل هنر نمایان شده است. مظهر و جلوه این توانایی که گاه مفید و گاه غیر مفید بوده، واژه نظریه خوب را در ادیبات علم، پیش روی اندیشمندان و سیاستگذاران و مدیران قرار داده است.
    در این نوشتار تلاش شده تا بر چیستی یک نظریه خوب توضیحی فراهم آید و فرآیند نظریه پردازی به عنوان یکی از جدی ترین فعالیت های ذهن، بررسی شود. این مقاله در دو بخش به نگارش درآمده است: بخش نخست مقاله بر چیستی نظریه خوب متمرکز شده و مدل هایی که به تبیین این موضوع پرداخته اند بررسی می شود. در این بخش شاخص های خوب بودن نظریه به سه دسته فلسفی، روش شناختی و کاربردی تقسیم شده است. در بخش دوم مقاله، با نقد مدل های موجود در زمینه پیوند نظریه و عمل (شکل دهی نظریه خوب)، مدلی برای پیوند دادن معنابخشی کارورزان و اندیشمندان ارائه شده است. این مدل برای ساخت یک نظریه خوب بر همکاری کارورزان عمل گرا و اندیشمندان علم گرا تاکید ویژه داشته و بر این باور است که نظریه های تجویزی کارورزان باید با نظریه های توصیفی و هنجاری اندیشمندان درهم آمیزد، تا نوعی نظریه خوب شکل گیرد.
    کلیدواژگان: نظریه پردازی، نظریه خوب، قیاس، استقراء، نظریه توصیفی، نظریه هنجاری، نظریه تجویزی
  • محمد کاویانی، محمد جواد زارعان صفحه 127
    این پژوهش با هدف بررسی ضرورت مفهوم شناسی، در پژوهش های روان شناختی و ارائه برخی تفاوت دیدگاه ها در مفاهیم روش شناختی، از دیدگاه روان شناسی اسلامی ‐ بومی انجام شده است. برای پاسخگویی به این پرسش که آیا در فلسفه روان شناسی، درباره مفاهیم روش شناختی مانند «روش علمی»، «نیمه علمی»، «غیر علمی»، «مشاهده»، «درون نگری»، «اندازه گیری» و... اتفاق نظر وجود دارد یا خیر، به دیدگاه های برخی فیلسوفان روان شناسی، به ویژه بونگه، فیلسوف روان شناسی در دانشگاه مک گیل کانادا، و فیلسوفان اسلامی، مراجعه و با روش تحلیل عقلی و نظری دیدگاه های آنان، از دیدگاه دینی ‐ بومی و با توجه به اقتضای آن مفاهیم، جایگاه روش های مورد بحث در روان شناسی دینی ‐ بومی بررسی شد. برخی یافته های پژوهش عبارت است از: وجود اختلاف نظر در باب مفاهیمی مانند روش علمی، نیمه علمی و...، قابل جمع نبودن این همانی روان ‐ عصبی با پذیرش درون نگری، ضرورت قطعی انجام آزمایش و داشتن تجربه اما ناکافی بودن آن، قابل تعمیم نبودن برخی یافته های مطالعات حیوانی به انسان.
    کلیدواژگان: روش شناسی، روان شناسی دینی بومی، علم دینی، بونگه، فلسفه روان شناسی، درون نگری، اندازه گیری، استنباط
  • سیدصادق حقیقت صفحه 147
    در تبیین پدیده های اجتماعی، نظریه های مختلف را به لحاظ تاکید بر کارگزار یا ساختار، می توان به چند دسته تقسیم کرد: نظریه های کارگزارمحور، نظریه های ساختارمحور، و نظریه هایی که سعی دارند راه حل بینابینی انتخاب کنند. اراده گرایان (و از آن جمله نظریه پردازان نظریه انتخاب عقلایی) بر کارگزار تاکید می کنند و، ساختارگرایان و پساساختارگرایان بر ساختار، و نظریه هایی همانند ساخت یابی و نظریه واقع گرایی انتقادی، بر راه سوم و بینابینی تاکید می ورزند. نقطه ضعف اراده گرایی، تحویل مسائل پیچیده به نقش افراد در جامعه و تاریخ است. نظریه های گفتمانی به خوبی توضیح می دهند که چگونه سوژه در دل گفتمان به ابژه تبدیل می شود. ضعف ساختارگرایی هم نادیده گرفتن نقش افراد و تمایل به جبر است. برعکس، نظریه های بینابینی (دسته سوم) از محدودیت هایی که برای دو دسته نخست وجود دارد، رنج نمی برند و درمجموع، قابل دفاع تر به نظر می رسند.
    کلیدواژگان: ساختار، کارگزار، اراده گرایی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی، ساخت یابی، نظریه واقع گرایی انتقادی
  • مجید داودی صفحه 167
    ظاهرا پوانکاره نخستین کسی است که در دوره معاصر، به اهمیت قراردادها در تقوم مبانی دانش اشاره کرده (و با در نظر داشتن تقسیم بندی های کانتی)، به این رای رسیده است که اصول موضوعه و قضایایی که در مبانی علوم قرار گرفته اند، نه حقایقی پیشینی نه حقایقی تجربی را بیان می کنند، بلکه صرفا «قرارداد» هستند. این سخن در فلسفه علم معاصر تاثیر بسیار گذاشته و توجه اندیشمندانی چون شلیک، کارنپ و کواین را به خود معطوف کرده است. از دید این اندیشمندان، پرسش اصلی این است که: چگونه مبانی دانش که به شکلی قراردادی انتخاب می شود، به تقوم دانشی تجربی در مورد جهان طبیعی می انجامد؟ دانشی که ادعای انطباق با واقعیت عینی و امور جهان خارج را دارد؟ در این مقاله، با نگاهی به آرای این اندیشمندان، در پی پاسخ دادن به این پرسش هستیم که تاثیر قراردادها بر شکل گیری ساختارهای علمی، بر تلقی ما از ارتباط این ساختارها با واقعیت ها یا واقعیت جهان چه اثری می گذارد. با این تعبیر، تحلیل مفهوم قرارداد اصولا، ما را به تامل در باب مفاهیم و ساختار نحوی زبان (در اصل، ساختار منطقی آن) و چند و چون ارتباط آنها با واقعیت وا می دارد؛ زیرا علم را می توان شیوه ای برای مدل سازی روابط موجودات جهان، در زبان و بر اساس قواعد زبانی دانست.
    کلیدواژگان: پوانکاره، قرارداد، قرارداد گرایی، شلیک، کارنپ، کواین
  • رضا گندمی نصرآبادی صفحه 191
    در دوره جدید، به تبع علوم تجربی، بحث روش در فلسفه جایگاه ویژه ای دارد. برخی اندیشمندان، روش ریاضی، جمعی روش هندسی و برخی روش های متداول در علوم تجربی را در فلسفه به کار بسته اند. ولفسون، مورخ تاریخ فلسفه، روش فرضی ‐ استنتاجی را که در علوم تجربی کاربرد دارد، برای مطالعه متن های فلسفی و کلامی برگزیده است. او بر پایه این روش کوشیده است میان مکتب ها و نظرهای به ظاهر غیر مرتبط ارتباط برقرار و گونه ها یا دوره ها و نظام های جدید فلسفی را شناسایی کند. در این مقاله تلاش شده ضمن توضیح روش پیش گفته، از طریق مقایسه آن با دیگر روش ها، مشکلات و کاستی های آن بیان شود.
    کلیدواژگان: روش شناسی، فلسفه، ولفسون، فرضی، استنتاجی، روش تلمودی
  • علی حسین خانی صفحه 211
    دیویدسون با تاثیرپذیری از فیلسوفانی چون فرگه، تارسکی و کواین، به طرح نظریه معنایی می پردازد که حاوی نظریه صدقی به شکل نظریه صدق تارسکی است. نظریه دیویدسونی، از یک سو، صوری و شرط صدقی و از سوی دیگر تجربی است؛ از این رو، کاربرد آن برای ارائه تعبیری از زبان و سخنان گویندگان، منوط به برآورده شدن محدودیت هایی صوری و تجربی است. محدودیت های صوری را دیویدسون، از کارهای تارسکی در باب کفایت صوری تعریف صدق می گیرد و برای آزمودن تجربی، آن را به معبر رادیکال می سپارد. دیویدسون عناصر دیگری نیز در کارهای خود وارد می کند؛ همچون پایبندی به کل گرایی و نیز، لحاظ الگوهایی عقلانی که تحت اصولی مانند اصل حسن ظن مطرح می شود. دامت درباره بخش های گوناگون نظریه معنای دیویدسونی انتقادات صریح و گوناگونی مطرح می کند. وی کاربرد مفهوم صدق را در قلب یک نظریه معنا نمی پذیرد و معرفت صریح به شروط صدق در این نظریه ها را مشکل ساز می داند. در این نوشته، پس از بیان نظریه معنای دیویدسون، چارچوب پروژه تعبیر رادیکال را معرفی و در ادامه، مهم ترین انتقادات دامت را بر آن بیان می کنم. در نهایت بررسی خواهد شد که آیا انتقادات دامت، با توجه به نوع و حد ادعاهای دیویدسون، پذیرفتنی است یا خیر؟
    کلیدواژگان: دیویدسون، دامت، کل گرایی، تعبیر رادیکال، نظریه های معنای معتدل و نیرومند
  • محمدرضا شاه نظر صفحه 237
|
  • Abolghasem Mahdavi, Abdolhamid Moarrefi Page 7
    This article studies the possibility of the establishment of the economical science ina society, such as Iran. In order to achieve this purpose, conditions should beanalyzed that should generally exist as a basis for the establishment of economicalscience as a social science.Thus, we first review Hayek’s criticism of neoclassic economy and socialistschematization to show that the possibility or lack of possibility of economicalscience is rooted in a problem called the main problem of economical science.Solving this problem is based on solving the paradox of institutionalism. In order tosolve this paradox, we review Sarel’s criticism of institutionalism to realize thedifference of constitutive and regulative rules. The next step is analyzing the issue ofcriteria in following a rule with the aim of the Wittgenstein philosophy.Finally, it is depicted that solving the main problem of the economical science followedby the possibility of the foundation of economical science is based on a language throughwhich institutional order can be shown as the economical reality. In order to achieve this,changing the method from positivism to transcendental is inevitable.
  • Hassan Agha Nazari Page 33
    Doubtlessly, the economical polices are derived from the economical science, suchthat it can be claimed that economical science is a specifically prescriptive science.This reality does not imply that economy is intrinsically unscientific. It also does notmean that economical theories are intrinsically about personal opinions with anideologic nature.Thus, in the literature of the standard economical science the stress is on thedifference of positivist economy and normative economy. But, the nature of therelationship of these two concepts is less discussed.In this article, it is attempted to explain the root of the difference of these twoconcepts and also the state of their logical relation. With respect of the kind ofrelation between these two concepts, the origin of theorizing in Islamic economicscience can be defined.
  • Jahangir Masoudi Page 43
    In the last two decades, many thinkers have presented their views in agreement ordisagreement with the religious science. However, in most cases, theepistemological foundations and suppositions have not been clearly outlined.This research explores both views about religious science and attempts to derive andanalyze their epistemological foundations. At the first deduction, we reached eightepistemological bases, four of which are presented in this research work. The restwill be presented in another paper.The first four bases are:1. Objectivism or Subjectivism2. The influence or lack of the influence of values on knowledge (value-freeness orvalue-freelessness).3. Influence or lack of the influence of the metaphysical premises on knowledge,4. Consideration of knowledge as pure knowledge or as an action.
  • Seyed Mohammad Taghi Movahed Abtahi Page 67
    After the Islamic revolution in Iran, a dramatic change in the nature of thedevelopment program was expected; but this was not accomplished. Variousanalyses have been proposed in this regard, judging which is impossible without adeep understanding of the development program. Despite the extensive impact of thedevelopment program in cultural and societal fields, little philosophical and ethicalstudies have been performed in this regard.In this article, after a review of the background of the development program, it isshown that the development program, based on the different proposed definitions oftechnology, has a technologic nature and can be treated as a technology ofphilosophical and ethical study. A study of the nature of the development program,in Heidegger's view, is presented in this article that includes indentifying themetaphysical inputs and outputs, manifestation of value orientation of developmentprogram, attention to ethical considerations in programming and implementation ofdevelopment program. Finally, the question is raised that what should be thereaction to the development program? The analyses of this article set the ground forthe answer of the following question: Why has the Islamic-Iranian model ofdevelopment program not been developed in Iran?
  • Hasan Danaeefard, Seyed Yaghoub Hossaini Page 97
    This paper provides an explanation of the quality of a good theory and theorizingprocess as one of the most serious activities of mind. This paper has been written intwo sections. The first section focused on the quality of good theory and model. In thissection, the criteria of a good theory are classified into three categories: philosophical,methodological and practical. In the second section, we review the existing models of"link between theory and practice" (shaping a good theory), and then we propose amodel for scholars and practitioners for sense-making linkage between theory andpractice. This model emphasizes on the collaboration between action-orientedpractitioners and science-oriented scholars in order to develop a good theory. It isbelieved that prescriptive theories of practitioners must be combined with descriptiveand normative theories of scholars to develop a sound theory.
  • Mohammad Kaviani, Mohammad Javad Zaarean Page 127
    The purpose of this research is to study the necessity of conceptualization inpsychological research works and present various approaches towardmethodological concepts in the view of Islamic psychology.The question at hand is that: Does a consensus exist on methodological conceptssuch as “scientific method,” “half-scientific,” “non-scientific,” “observation,”“introversion,” “measurement” and such, or not? The views of some psychologicalphilosophers, specially Bunge, philosopher of psychology in Mc Gill University inCanada, and other Islamic philosophers were retrieved and studied by rational andtheoretical analysis methods.The research findings include the following: lack of consensus on conceptions suchas scientific method, half-scientific, etc.; the definite necessity of performingexperiments; the necessity of having experience but its insufficiency; lack ofgeneralizability of animal study findings to the people.
  • Seyed Sadegh Haghighat Page 147
    Theories that explain social phenomena can be categorized based on their stress onagent or structure as: agent-oriented theories, structure-oriented theories, orborderline theories that attempt to find a third way. Voluntarists (including rationalchoice theorists) stress on the role of the agent. On the other hand, structuralists andpost-structuralists stress on the role of the structure. However, the structuration andcritical realism theories try to find equilibrium of the past two views.The weak point of voluntarism is the reduction of complex issues to the role ofpeople in the society and history. The discourse theories well depict how the subjectturns into object in the heart of the discourse. On the other hand, the weak point ofstructuralism is ignoring the role of people. Instead, the borderline theories (thirdcategory) do not suffer from the limitations of the other mentioned theories andoverall seem more defendable.
  • Majid Davoudi Page 167
    It appears that it was only Poincare who pointed out the role of convention inconstitution of the foundation of science, in the contemporary era. He remarked thatthe axioms and theorems laid down as the foundations of sciences neither representa priori truths, nor empirical ones, but rather they are rooted in the conventions.Following his trace, philosophy giants of the century like Schlick, Carnap and Quineask about taking conventions as constituents of the basis of the sciences. This makesthese empirical sciences correspond to the external world state of affairs and claimobjectivity. Thus, after these thinkers, the leading question of this paper would be:what is the influence of conventions on our explanation of the connection betweenscientific theories and the reality.
  • Reza Gandomi Nasrabadi Page 191
    In new era, as result of the empirical science, the discussion of method in philosophyhas an important position.The thinkers either apply the mathematical method, or the geometrical method, orthe common methods used in empirical sciences to philosophy. Wolfson, thehistorian of the history of philosophy, uses the hypothetic-deductive method instudying philosophical and theological texts. Wolfson first sets a hypothesis andthen tries to supply evidences in support of this hypothesis. Thus, he tries to connectunrelated views and schools in order to recognize new philosophical systems.
  • Ali Hossain Khani Page 211
    Davidson, inspired by some famous philosophers, such as Frege, Tarski and Quine,poses a kind of theory of meaning which includes the theory of truth, in style ofTarski’s theory. This theory has two sides; formal and empirical. Therefore,applying this theory for interpreting speakers’ linguistic behaviors and utterancesdepends on satisfying some formal and empirical restrictions. Formal restrictions aretaken from Tarski’s works on formal adequacy of an adequate definition of truth.For empirical examination of the theory, Davidson leaves it to be inquiredempirically in the radical interpretation’s procedure. However, there are othercrucial factors which Davidson enters in his works on meaning, such as holism,insisting on imposing rational patterns on linguistic behaviors of speakers which thePrinciple of Charity dictates, and so on. But, Dummett has had explicit criticisms onthe various parts of this kind of theory. He criticizes using the notion of truth as thecentral notion in a theory of meaning, and makes some different criticisms aboutknowing explicitly truth conditions of sentences that the theory deals with. In thisessay, after describing the Davidsonian meaning theory and the process of radicalinterpretation, I will illustrate the most important criticisms that Dummett has madeabout the theory. Eventually, the question which will be discussed is that areDummett's criticism of the Davidson’s views, acceptable and defendable?