فهرست مطالب

مجله زیست شناسی ایران
سال بیست و دوم شماره 4 (زمستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/10/21
  • تعداد عناوین: 18
|
  • مهناز آذرنیا، محمد نبیونی، ساره رجبی زلتی، سیده غدیره میرابوالقاسمی، الهام حویزی صفحات 566-573
    مولتیپل اسکلروزیس (MS) یکی از بیماری های التهابی مزمن تخریب میلین در سیستم عصبی مرکزی (CNS) است. تخریب میلین یک مشخصه کلاسیک بیماریMS می باشد. تخریب شیمیایی میلین بوسیله اتیدیوم بروماید یکی از متداول ترین مدلهای کاربردی برای کشف ظرفیت جبرانی CNSاست. در این تحقیق دخالت الیگودندروسیت های بالغ در ترمیم میلین پس از القاء با اتیدیوم بروماید در ساقه مغز رتهای ویستار مورد بررسی قرار گرفت و سپس تاثیر سم زنبور عسل (Bee Venom) بر ترمیم میلین مطالعه شد. تاکنون زنبور درمانی به طور گسترده ای علیه بیماری های التهابی مانند MS مورد استفاده قرار گرفته است. اما مکانیسم دقیق آن تا به حال شناسایی نشده است. مطالعات پیشنهاد می کند که ترکیبات آلرژیکی اولیه سم زنبور عسل مانند هیستامین و فسفولیپاز A2 تولید اینترلوکین 10 را توسط سلولهای Th-2 القاء کرده و تکثیر سلولهای T را سرکوب می کنند. مطالعات نشان می دهد که خواص ضد التهابی و ضد دردی سم زنبور عسل به فعالیت آدرنورسپتورو نوروترنسمیژن سروتونرژیک مربوط می شود. در این تحقیق30 رت ویستار نربالغ با وزن تقریبی250-200 گرمی استفاده شد. رتها به 4 گروه تقسیم شده و به همه گروه ها(به جز کنترل و شم) تزریق10 میکرولیتر اتیدیوم بروماید (EB) 15/0 درصد و یا سالین 9/0 درصد به ترتیب به عنوان گروه تجربی و شم به ناحیه سیسترنا مگنا صورت گرفت. پس از 10- 8 روز بعد از تزریق EB، رتها در هر 3 گروه به طور تصادفی کشته و بافت ساقه مغزی برای پروسه هیستوتکنیک آماده شد و اثبات القاء بیماری با استفاده از دو روش رنگ آمیزی لوکسال فست بلو و سولوکروم سیانین مورد بررسی قرار گرفت. پس از13 روز از تزریق اتیدیوم بروماید، سم زنبورعسل به مدت10 روز به صورت درون صفاقی به همه گروه ها تزریق شد. رتها در روزهای 9، 13 و27 پس از تزریق اولیه کشته و ساقه مغز جمع آوری و جهت مطالعه میکروسکوپ نوری آماده شد. آنالیز آماری داده ها با استفاده از برنامه SPSS با روش ONE WAY ANOVA انجام گرفت و p<0.05 معنی دار تلقی شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد BV یک تاثیر مثبت روی آکسونهایی که میلین خود را از دست داده اند در جهت ترمیم و تولید مجدد میلین داشته است. می توان نتیجه گیری کرد که سم زنبور با کاهش التهاب در مناطق آسیب دیده می تواند سبب تحریک مهاجرت سلولهای پروژنیتور الیگودندروسیت و افزایش میلین سازی در آکسونهای آسیب دیده گردد. مطالعات دقیق تر نیاز به بررسی های مولکولی بیشتر با استفاده از تکنیک ایمنوهیستوشیمی بافت ساقه مغزی دارد.
    کلیدواژگان: مولتیپل اسکلروزیس، اتیدیوم بروماید، تخریب میلین، میلین سازی، زهر زنبور عسل
  • مریم باغفلکی، سید عباس حسینی، محمدرضا ایمانپور، محمد سوداگر، فردین شالویی صفحات 574-580
    این تحقیق به مدت 4 ماه از اردیبهشت تا مرداد ماه سال 1385 در مرکز تکثیر و پرورش ماهیان استخوانی سیجوال واقع در استان گلستان انجام گرفت. در این تحقیق عادات غذایی لارو و بچه ماهیان کپور دریایی تا وزن 10 گرمی در 8استخر خاکی 2 هکتاری مورد بررسی قرار گرفت.استخرها توسط کود حیوانی از نظر غذای زنده غنی سازی شده بودند. نمونه برداری از لارو و بچه ماهیان هر 15 روز یکبار صورت گرفت و در هر نمونه برداری تعداد 100 عدد ماهی از هراستخر صید و شکم لارو و بچه ماهیان کپور دریایی شکافته شد. محتویات روده و درصد فراوانی موجودات بلعیده شده در دوره های مختلف لاروی وبچه ماهی کپور دریایی تعیین گردید. محتویات روده در لارو و بچه ماهی دافنی، سیکلوپس، روتیفر، دتریت، غذای کنسانتره، شیرونومیده، جلبک، سلولهای مخاط روده، نمونه های مشکوک و نیمه هضم شده غیر قابل تشخیص را شامل می شدند. در انتهای روده بیشتر مواد هضم نشده از قبیل کاراپاس، بقایای هضم نشده گیاهی و جانوری وجود داشت. موقعیت هر موجود از نظر قرار گرفتن در رژیم غذایی در دوره های مختلف وزنی و اینکه در تراکمهای مختلف جزو کدامیک از غذای اصلی، غذای فرعی و غذای اتفاقی یا اضطراری می باشد، تعیین گردید. در دوران لاروی روتیفر، جلبک و غذای کنسانتره در روده یافت شد که روتیفر جزو غذای اصلی لارو، جلبک و غذای کنسانتره غذاهای فرعی به حساب آمدند. در بررسی روده بچه ماهیان انگشت قد نتایج به این صورت بود که دتریت و جلبک از غذاهای اصلی و سیکلوپس، دافنی و شیرونومیده جزو غذاهای فرعی مصرف شده توسط بچه ماهی بود.
    کلیدواژگان: کپور دریایی Cyprinus carpio، عادات غذایی، محتویات روده
  • زهرا تقی زاده، صابر خدابنده صفحات 581-593
    ده پایان جزء بزرگ ترین راسته سخت پوستان بوده و چندین مرحله لاروی دارند که جوان ترین آنها از نظر شکل با والدین کاملا متفاوت بوده و ناپلئوس نامیده می شود. در تعدادی از ده پایان، دوره ناپلئوسی جزء مراحل جنینی بوده و در طی تفریخ، آزاد می شود. درونی بودن مراحل رشد جنینی، مطالعه و شناسایی این مراحل را از دیرباز با مشکلات زیادی روبرو نموده و ایجاد روش های تازه در تقسیم بندی مراحل رشد جنینی را می طلبد. در این تحقیق طبق روش پارکینز، استفاده از شاخص چشمی، جهت تعیین مراحل مختلف رشد جنینی سه گونه از سخت پوستان ده پا Palaemon elegans، Homarus gammarus، Astacus leptodactylus، با روش های زندگی متفاوت، و از سه محیط مختلف آب شور، شیرین و لب شور مورد بررسی قرار گرفت. شاخص چشمی تفریخ، معادل 156 میکرون در P. elegans، 430 میکرون در A. leptodactylusو 640 میکرون در H. gammarus تعیین گردید. نتایج به دست آمده فرض استفاده از شاخص چشمی در تعیین مراحل رشد ناپلئوس جنینی را مورد تایید قرار داد، به طوری که در این سه سخت پوست، نیمی از مراحل رشد جنینی در زمان یک دوم شاخص چشمی تفریخ، طی شده بود و در یک سوم میزان شاخص چشمی تفریخ، یک سوم مراحل تکوین جنینی صورت گرفته بود. تفریخ نیز در حداکثر میزان شاخص چشمی ناپلئوس جنینی رخ می دهد. بنابراین به کمک این روش می توان مراحل تکوین جنین را به سادگی محاسبه نموده و با ذکر شاخص چشمی میزان رشد جنین در مطالعات اونتوژنیک را در هر مرحله مشخص کرد.
    کلیدواژگان: شاخص چشمی، ناپلئوس، Palaemon elegans، Homarus gammarus، Astacus leptodactylus
  • مائده دهقانی تفتی، احسان پروانه اول صفحات 594-598
    آهو از گونه های حمایت شده زیستگاه های بیابانی ایران از جمله منطقه حفاظت شده کالمند- بهادران در استان یزد می باشد. تعیین ظرفیت برد تغذیه ای زیستگاه و مدیریت بهینه گونه Gazella subgutturosa با توجه به ارزش حفاظتی آن و زیستگاهش ضروری است، به همین دلیل تعیین کیفیت پروتئین علوفه مصرفی گونه مذکور در منطقه حفاظت شده کالمند– بهادران مورد بررسی قرار گرفت. گونه های گیاهی غالب مورد مصرف آهو در منطقه کالمند- بهادران چهار گونه درمنه (Artemisia siberi)، گل گینو (Tecrium polinim)، به به شور (Salsola tomentosa)، نسی (Stipagrostis plumosex) تشخیص داده شد. برای تعیین درصد پروتئین 4 گونه گیاهی مذکور در منطقه مورد مطالعه نقشه تیپ بندی پوشش گیاهی نقاط انتشار آهو به وسیله نرم افزار Arcview تهیه شد و پس از بازدید میدانی، به صورت تصادفی از هرگونه گیاهی در نقاط مختلف منطقه 10 نمونه جمع آوری و بلافاصله نمونه ها به آزمایشگاه انتقال داده شد و درصد پروتئین آنها با اندازه گیری میزان نیتروژن با استفاده از روش کجلدال مشخص شد. سنجشها نشان دادند که درمنه با 37/11 درصد بیشترین میزان پروتئین را دارا می باشد و آهو نیز بیشترین تغذیه را از این گونه دارد.
    کلیدواژگان: کیفیت پروتئین علوفه مصرفی آهو، منطقه حفاظت شده کالمند، بهادران، آهو
  • رودابه روفچایی، فروزان چوبیان، ذبیح الله پژند، هادی ارشاد لنگرودی، کوروش حدادی مقدم صفحات 599-607
    Brachions calyciflorus از زئوپلانکتونهایی است که در آب شیرین زندگی می کند وطیف غذای آن شامل جلبکها، تک یاخته ها و باکتری ها)200 -1 میکرون) می باشد. این گردان تن به راحتی مورد استفاده لارو آبزیانی قرار می گیرد که تغذیه فعال را شروع کرده اند. در این مطالعه هدف، بررسی افزایش اندازه روتیفر با استفاده از غذاهای مختلف در تراکم ثابت بوده است. به همین منظور 5 تیمار غذائی مختلف به ترتیب شامل vulgaris ‍hlorella‍C، Senedesmous obliquus، C.vulgaris و S.obliquus و مخلوط (مخمر با S.obliquus (C.vulgaris و مخمر با تراکم غذائی(106× 1(سلول در میلی لیتر به منظور افزایش اندازه روتیفر ها مورد آزمایش قرار گرفت. در این آزمایشها ابتدا نمونه مورد نظر را از آبهایاستخر تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری خالص سازی کرده ومدت 7 ماه در تراکم حدود 50 عدد در یک میلی لیتر جهت سازگاری با محیط آزمایشگاه نگهداری شد. طی آزمایشهای مختلف سه تکرار برای هر تیمار در نظر گرفته شد و گردان تنان با تراکم 10 عدد در هر میلی لیتر به تیمارهای مورد آزمایش معرفی شدند. تیمارهای غذادهی با تراکم ثابت(106× 1) سلول در هر میلی لیتردر طول آزمایش روزانه غذا دهی شدند. حجم نهائی محیط آزمایش20 میلی لیترو pH آن 6/7 بود. در طول آزمایش هوا دهی با شدت ملایم در مقابل لامپ فلوروسنت با شدت روشنایی 1000 لوکس و دمای 27 درجه سانتی گراد ثابت نگه داشته شد. طول مدت آزمایش 10 روز در نظر گرفته شد. اندازه لوریکا (پوسته کیتینی گردان تن) توسط نرم افزارBiocom visiol متصل به دوربین و میکروسکوپ نیکون ((E-600 اندازه گیری شد از آزمون توکی و بررسی ها مشخص گردید بین طول تخم با نوع غذای مصرفی در سطح 5 درصد اختلاف معنی دار وجود دارد (P<0.05). نتایج حاصل نشان داد که بیشترین افزایش طولی لوریکای گردان تن (84/5 ±2/219)و طول تخم(1/2 ±9/117) میکرون مربوط به تغذیه روتیفر از گونه جلبکS.obliquus و کمترین رشدطولی لوریکای و (17/1±6/189) طول تخم (17/1 ±2/111) میکرون مربوط به تغذیه روتیفر از مخمر می باشد. همچنین در این بررسی مساحت لوریکا و حجم تخم آن نیز جهت ارتباط نوع غذا با اندازه گردان تن و ارتباط اندازه گردان تن با اندازه تخم بررسی شد
  • حبیب الله فرجی، مهدی آسمار *، غلامحسین ابراهیمی پور، سید ابوالفضل هاشمی چلاوی، بهزاد اسفندیاری، سید پیمان ضیاء پور، گالیا امیربزرگی، بتول امینی، غلامرضا عبدالله پور، سعید ستاری تبریزی صفحات 608-618

    بروز لپتوسپیروز در مناطق معتدل در بین کارگران برنج و حیوانات مزرعه بالاست به همین دلیل وضعیت این بیماری و بررسی سروتیپهای شایع انسانی منطقه، برای ساخت واکسن مناسب ضرورت پیدا می کند. از آذر ماه 1385 تا تیر ماه 1386، تعداد 127 نمونه خون متعلق به افراد مشکوک به لپتوسپیروز از مناطق مختلف مازندران همراه با سابقه بیماران به پژوهشکده شمال کشور واقع در آمل ارسال و با روش ایمنوفلورسانس غیرمستقیم (IFA) مورد آزمایش قرار گرفت. سپس برای شناسایی سروتیپهای بیماریزای محل، نمونه های جمع آوری شده به آزمایشگاه تحقیقاتی لپتوسپیروز، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، ارسال و با روش میکروآگلوتیناسیون (MAT) مورد آزمایش قرار گرفت. شیوع بیماری در منطقه مازندران با استفاده از روش IFA و MAT، 26/58 درصد شناخته شد. کارگران زمین برنج به عنوان پرخطرترین گروه شغلی برای ابتلا به این بیماری شناخته شدند که از بین موارد مثبت، 22/66 درصد در این گروه دیده شد و ارتباط معنی داری با سایر مشاغل نشان داد (007/0P=). شیوع بیماری در بین مردان، 57 درصد و در زنان، 65 درصد مثبت شناخته شدند. جنس از نظر ابتلا به بیماری تفاوت معنی داری نشان نداد (05/0<P). محل سکونت (روستا–شهر) و تماس افراد مشکوک به لپتوسپیروز با حیوانات نیز ارتباط معنی داری با بیماری نشان ندادند. بیش ترین موارد مثبت در گروه سنی 50-40 سال (67/25 درصد) دیده شد. از میان 15 سروتیپ استفاده شده در روش MAT، 7 سروتیپ شامل، بالوم (87/16 درصد)، سجرو(29/14)، تاراسووی(64/13 درصد)، استرالیس(69/11 درصد)، پیروژنز(79/7 درصد)، ایکتراهموراژی(5/6 درصد) و ژاوانیکا(5/6 درصد) به عنوان سروتیپهای شایع منطقه شناخته شدند. در این تحقیق حساسیت، اختصاصیت، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی آزمایش IFA با تیتر مثبت 1:80 نسبت به آزمایش MAT با تیتر مثبت 1:100 به عنوان استاندارد اصلی به ترتیب، 8/38 درصد، 33/88 درصد، 78/78 درصد و 38/56 درصد شناخته شد. نتایج این مطالعه نشان داد که عفونت لپتوسپیرا به طور وسیع در استان مازندران وجود دارد و مسئولین مربوطه باید اقدامات پیشگیری و کنترل این بیماری چند چهره را با جدیت بیشتری دنبال کنند، تا از توسعه و گسترش این بیماری در منطقه جلوگیری شود. آنالیز آماری نتایج بیان کرد که لپتوسپیروز به عنوان یک بیماری شغلی در منطقه مازندران شناخته می شود.

    کلیدواژگان: لپتوسپیروز، استان مازندران، میکروآگلوتیناسیون، ایمنوفلورسانس غیرمستقیم، کارگران برنج
  • احمد قرایی، عباس اسماعیلی ساری، ولی الله جعفری شموشکی صفحات 619-625
    این مطالعه از مرداد ماه تا آبان ماه سال 1385 در مرکز تکثیر ماهیان خاویاری شهید مرجانی استان گلستان به انجام رسید. در تحقیق حاضر جهت بررسی روند تجمع زیستی جیوه در اندامهای آبشش، کبد، روده، کلیه و بافت گوشت از بچه ماهیان 4±86 گرمی در چهار گروه تیمار با جیره های غذایی مختلف از لحاظ غلظت متیل جیوه (1- گروه شاهد با 04/0، 2- گروه غلظت پایین با 76/0، 3- گروه غلظت متوسط با 8/7، 4- گروه غلظت بالا با 22/16 میلی گرم درکیلوگرم متیل جیوه) با چهار تکرار طی70 روز استفاده گردید. نتایج نشان داد که میزان تجمع جیوه در تمامی اندامهای مورد بررسی با غلظت متیل جیوه و زمان در معرض قرارگیری ارتباط مستقیم دارد و همچنین میزان تجمع جیوه در بافت کبد با همبستگی بیش از 98 درصد بیشترین و روده با همبستگی 72 درصد کمترین رابطه را با مدت زمان تیمار نشان دادند. تجزیه و تحلیل نهایی نشان داد که در فیل ماهی اندامهای شاخص، جهت بررسی آلودگی جیوه محیطی می توانند به ترتیب الویت کبد، بافت گوشت و کلیه باشد.
    کلیدواژگان: متیل جیوه، تجمع زیستی، فیل ماهی، دریای خزر
  • محمد حافظی، عبدالحمید نمکی شوشتری، زهرا اسرار، مسعود ترکزاده صفحات 626-635
    کادمیوم فلزی سنگین با سمیت بالا برای موجودات زنده است که به طور عمده به واسطه فعالیتهای صنعتی و استفاده از کودهای شیمیایی در خاک انباشته می شود. به منظور بررسی تاثیر این عنصر بر فرآیند تثبیت زیستی ازت و یافتن سوشهای باکتریایی مقاوم تر، تاثیر این عنصر بر رشد، گره زایی و فعالیت همزیستی چهار سویه متفاوت از باکتری سینوریزوبیوم ملیلوتی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، این سوشها در محیط مایع TY با غلظتهای مختلف کلرید کادمیم کشت داده شده و میزان رشد سوشها به روش کدورت سنجی اندازه گیری شد. سپس تاثیر کادمیوم بر همزیستی گیاه و باکتری، با کاشت بذر های یونجه (رقم بمی) در شرایط استریل در گلدانهای محتوی پرلیت بررسی شد. گیاهان در مرحله سه برگی، با باکتری های فوق تلقیح شدند و این گلدانها به مدت دو ماه در اتاق رشد با شرایط 16 ساعت نور و دامنه دمایی 22- 18 درجه سانتی گراد نگهداری شده و با محلول FP (فاقد ازت) دارای غلظتهای مختلف کلرید کادمیوم تیمار شدند. پس از این مدت تعداد و وزن تر گرهکها، طول ریشه و وزن خشک ریشه و گیاه کامل، محتوای پروتئین ریشه و بخش هوایی، میزان رنگیزه های فتوسنتزی و میزان فعالیت نیتروژنازی گرهکها، اندازه گیری شد.، نتایج آزمایشات فوق نشان داد که میزان رشد، فعالیت گره زایی و تثبیت ازت در گرهکهای گیاهان تلقیح شده با تمام سوشها با بالا رفتن غلظت کادمیوم کاهش می یابد، اما میزان این کاهش در سوشهای متفاوت اختلاف معنی داری دارد؛ به طوری که سوشnif K-(pSRK9) Sm بیشترین حساسیت به کادمیوم را داراست. باکتری های Sm WT، (pSRK9)- Sm nif H و SmWT(pSRK9) دارای رشد بیشتری در حضور کادمیوم در مقایسه با سوش nif K-(pSRK9) Sm هستند. سوش باکتریایی Sm WT(pSRK9) دارای توانایی رشد، همراه با قدرت گره زایی و تثبیت ازت بالاتری در حضور کادمیوم است. گیاهانی که توانایی بیشتری برای تثبیت بیولوژیک ازت داشته باشند، توانایی بالاتری برای سنتز ترکیبات حفاظتی دارند؛ حفظ سیستم فتوسنتزی گیاه در برابر استرس اکسیداتیو ناشی از تنش کادمیم را می-توان یکی از مهمترین دلایل رشد بهتر گیاهانی دانست که سیستم تثبیت ازت فعالتری در مقایسه با سایر گیاهان دارند.
    کلیدواژگان: سینوریزوبیوم ملیلوتی، کادمیوم، گره زایی، یونجه
  • فاطمه دانشمند، خسرو منوچهری کلانتری صفحات 636-644
    دما یکی از عوامل محیطی تاثیرگذار بر مراحل مختلف تشکیل میوه و دانه می باشد. دراین مطالعه اثر تنش گرما بر مراحل جوانه زنی دانه گرده و رشد لوله گرده گیاه فلفل Capsicum annuum L.var. Malali در شرایط درون شیشه ای مورد بررسی قرارگرفت. گیاهان پس از ورود به فاز زایشی به دو گروه تقسیم شدند. گروه شاهد در تیمار دمایی 3 25 درجه سانتی گراد در روز و 3 18 درجه سانتی گراد در شب و گروه تیمار در دمای 3 38 درجه سانتی گراد در روز و 3 28 درجه سانتی گراد در شب قرار گرفتند. دانه گرده حاصل از گلهای شاهد و گلهای تحت تنش گرما در محیط کشت که حاوی 10 ساکارز درصد، 1/0 میلی مول اسید بوریک، 1 میلی مول کلرید کلسیم و 1 درصد آگار بود کشت داده شد و در تیمارهای دمایی از 0 تا 40 درجه سانتی گراد با فاصله های دمایی 5 درجه سانتی گراد قرار گرفتند و درصد جوانه زنی ومیزان رشد لوله های گرده طی ساعات اول، دوم و سوم بعد از کشت محاسبه شد. درصد جوانه زنی دانه گرده جمع آوری شده ازگلهای شاهد درتیمار دمای 25-20 درجه سانتی گراد 80 درصد بود که به کمتر از 5 درصد در تیمارهای دمایی بالاتر از 35 و کمتر از 5 درجه سانتی گراد رسید. جوانه زنی دانه گرده گلهای تحت تیمار گرما در دمای 25-20 از حدود 15 درصد به کمتر از 5 درصد در تیمارهای دمایی بالاتر از 30 و کمتر از 10 درجه سانتی گراد رسید. رشد لوله گرده گلهای شاهد از 5/0 میلی متر در دمای 25-20 درجه سانتی گراد به کمتر از 005/0 میلی متر در تیمارهای دمایی بالاتر از 35 و کمتر از 10 درجه سانتی گراد رسید. رشد لوله گرده گلهای تحت تیمار گرما نیز از 07/0 میلی متر در دمای 25-20 درجه سانتی گراد به حدود صفر در تیمارهای دمایی بالاتر از 35 و کمتر از 10 درجه سانتی گراد رسید. بررسی برشهای میکروتومی بساک گلهای تحت تنش و شاهد نیز نشان دهنده افزایش چشمگیر تعداد دانه های گرده غیر عادی و توخالی می باشد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از حساسیت بالای اندام زایشی نر گیاه فلفل نسبت به تنش گرما می باشد.
    کلیدواژگان: تنش گرما، جوانه زنی دانه گرده، رشد لوله گرده، گیاه فلفل
  • مینا ربیعی، یونس عصری، بهنام حمزه، عادل جلیلی صفحات 645-660
    در این پژوهش تنوع گیاهی رویشگاه های Artemisia sieberi در ایران مورد مطالعه قرار گرفت. این رویشگاه ها در دشتهای دامنه ای و آبرفتی فلات مرکزی ایران با سه اقلیم نیمه خشک، خشک خفیف و فراخشک واقع هستند. دامنه ارتفاعی این رویشگاه ها 2350 - 830 متر بالاتر از سطح دریا، دامنه بارندگی سالانه 1/350 - 5/59 میلی متر و دامنه دمای متوسط سالانه 8/20 - 5/12 درجه سانتی گراد است. نمونه های گیاهی از 34 رویشگاه A. sieberi واقع در 10 استان کشور در طول سه فصل رویشی بین سالهای 1385 - 1384 جمع آوری گردیدند. پس از انتقال نمونه ها به هرباریوم مرکزی ایران با استفاده از فلورهای مختلف مورد شناسایی قرار گرفتند. سپس شکل زیستی گیاهان جمع آوری شده براساس سیستم رونکیه تعیین گردید. در مجموع 372 گونه گیاهی در رویشگاه های A. sieberi تشخیص داده شد. از این تعداد دو گونه بازدانه، 318 گونه نهان دانه دولپه ای و 52 گونه نهان دانه تک لپه ای است که به 42 تیره و 195 جنس تعلق دارند. بازدانگان یک تیره و یک جنس، دولپه ای ها 34 تیره و 166 جنس و تک لپه ای ها هفت تیره و 28 جنس را به خود اختصاص می دهند. در میان گیاهان این رویشگاه ها، تیره های Asteraceae (18 درصد)، Chenopodiaceae (2/10 درصد)، Fabaceae (9/8 درصد) و Poaceae (8/7 درصد) به ترتیب بیشترین تعداد گونه ها را به خود اختصاص می دهند. شکل زیستی گونه های گیاهی رویشگاه های A. sieberi نیز نشان می دهد که در این رویشگاه ها تروفیتها با 40 درصد، فراوان ترین شکل زیستی می باشند و پس از آنها همی کریپتوفیت ها با 8/28 درصد قرار دارند.
    کلیدواژگان: استپ درمنه، فلور، شکل زیستی، مناطق خشک و نیمه خشک، ایران
  • هوشنگ خسروی، باقر یخچالی، حسینعلی علیخانی صفحات 661-670
    مقدار اتیلن در شرایط تنشی به میزان قابل توجهی در گیاه افزایش پیدا می کند و باعث پیری زودرس گیاه می گردد. برخی از باکتری های محرک رشد گیاه حاوی آنزیمی به نام ACC deaminase هستند که قادر است 1-آمینوسیکلوپروپان-1-کربوکسیلات (ACC) که پیش ماده مستقیم اتیلن در گیاهان است را به آمونیوم و آلفاکتوبوتیرات تبدیل و از این طریق موجب کاهش سطح اتیلن ناشی از تنش شود. در این تحقیق 330 سویه ریزوبیوم از چهار گروه Sinorhizobium meliloti (168 سویه)، Rhizobium leguminosarum bv. viciae (44 سویه)، R. leguminosarum bv. phaseoli (58 سویه) و Mesorhizobium ciceri (60 سویه) بومی خاکهای مناطق مختلف ایران از نظر توان تولید آنزیم ACC deaminase مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که 2/28 درصد از کل سویه ها دارای توان تولید آنزیم deaminase ACC می باشند. بر اساس این طبقه بندی 5/46 درصد از سویه های S. meliloti، 6/13 درصد از سویه های R. leguminosarum bv. Viciae، 6/8 درصد از سویه های R. leguminosarum bv.Phaseoli و 7/6 درصد از سویه های M. ciceri مورد مطالعه دارای این آنزیم تشخیص داده شدند. سویه های دارای توان تولید آنزیم ACC deaminase بر اساس اندازه قطر کلنی روی محیط کشت ریزوبیوم حاوی ACC نسبت به شاهد در پنج گروه صفر، 4-2، 6-4، 8-6 و10-8 میلی متر تقسیم بندی شدند. از هر گروه چهار سویه برای ادامه تحقیقات انتخاب شدند. توان تولید اکسین (IAA)، سیانید هیدروژن (HCN)، سیدروفور و توان حل-کنندگی فسفاتهای آلی و معدنی نامحلول توسط سویه های انتخابی نیز بررسی شد. نتایج نشان داد که توان تولید ایندول استیک اسید (IAA) در سویه های مختلف انتخابی بین صفر تا 21 میکروگرم در میلی لیتر در 24 ساعت بود. توان تولید سیدروفور بر اساس میانگین نسبت قطر هاله به کلنی بر روی محیط CAS آگار بین صفر تا 7/2 بود. توان حل کنندگی فسفاتهای آلی و معدنی نامحلول و تولید سیانید هیدروژن در سویه های انتخابی مشاهده نگردید. توسعه کود های زیستی دارای مزیت تولید آنزیمdeaminase ACC یکی از مهمترین اهداف ادامه تحقیق بر روی این سویه ها است.
    کلیدواژگان: ریزوبیوم، ACC deaminase، اتیلن، کودهای زیستی
  • بتول مهدوی، سید علی محمد مدرس ثانوی، مجید آقاعلیخانی صفحات 671-681
    به منظور بررسی اثر دماهای مختلف منطقه ریشه بر رشد و تثبیت نیتروژن ارقام مختلف خلر تلقیح شده با دو سویه زنجان و تهران، آزمایشی در شرایط کنترل شده در دمای ثابت هوا 25 درجه سانتی گراد انجام شد. در این آزمایش سه رقم خلر شامل ارقام اردبیل، زنجان و شهر کرد در چهار دمای منطقه ریشه شامل 5، 10، 15 و25 درجه سانتی گراد و با دو سویه به صورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که اکوتیپهای خلر از نظر گره زایی و تثبیت نیتروژن، رشد و وزن خشک اختلاف معنی داری داشتند. با افزایش دمای منطقه ریشه، گره زایی و تثبیت نیتروژن ارقام خلر مورد مطالعه افزایش یافت. همچنین سویه تاثیر معنی داری بر صفات اندازه گیری شده داشت به طوری که تلقیح گیاهان با سویه تهران ارتفاع بوته، تعداد و سطح برگ و غلظت نیتروژن را نسبت به سویه زنجان افزایش داد. گیاهان تلقیح شده با سویه زنجان و تهران به ترتیب در دماهای 15 و 25 درجه سانتی گراد بیشترین تعداد گره، غلظت نیتروژن و تثبیت نیتروژن گیاه را تولید نمودند.
    کلیدواژگان: گره زایی، تثبیت نیتروژن، دمای منطقه ریشه، خلر، سویه
  • زهرا رجب خانی، محمدر ضا زمانی، مصطفی مطلبی، حبیب عنصری دیزج یکان صفحات 682-690
    اندوگلوکاناز از آنزیمهای سلولازی می باشد که پیوندهای بتاگلوکوزیدی را به طور اتفاقی در ملکولهای سلولز قطع نموده وتولید قطعات کوتاه الیگوساکاریدی می کند. در این تحقیق، از جدایه R4 قارچ Aspergillus niger جهت مطالعه میزان فعالیت آنزیم اندوگلوکانازی استفاده شد. بدین منظور اثر عوامل محیطی مختلف شامل منابع کربنی، القاء کننده ها، pH و زمان کشت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که CMC به عنوان بهترین منبع کربنی، لاکتوز به عنوان القاء کننده، pH برابر 8 و روز دوم کشت به عنوان شرایط بهینه تولید آنزیم بتا 1 و 4 اندوگلوکاناز در این قارچ می باشند. همچنین جهت تکثیر و همسانه سازی ژن کد کننده آنزیم بتا 1 و 4 اندوگلوکانازB (eglB) از جدایه انتخابی، استخراج DNA ژنومی به روش CTAB صورت گرفت. برای تکثیر این ژن از دو آغازگر اختصاصی (EGAF، EGAB) استفاده گردید و قطعه مورد انتظار به طول bp 1297 (با احتساب ترادف آنزیمهای برشی) به دست آمد. الگوی هضم آنزیمی (restriction pattern) توسط دو آنزیم HindII و PstI قطعه مذکور را تایید کرد. پس از تایید همسانه سازی eglB تکثیر شده در ناقل pUC19، ژن مذکور جهت تعیین توالی مورد استفاده قرار گرفت. مقایسه توالی DNA ژن eglB همسانه سازی شده با توالی های مشابه ثبت شده در بانک ژن نشان داد که توالی ژن eglB به دست آمده در این تحقیق با توالی ژن eglB قارچ A. niger با شماره ثبت AJ224452 و قارچ A. niger CBS 513.88 با شماره ثبت XM001391932 و نیز توالی ژن eglC قارچ A. kawachii با شماره ثبت ABO55433 به ترتیب برابر 6/93، 2/94 و 8/98 درصد مشابهت نشان می دهد در صورتی که این ژن با ژن eglB قارچ A. nidulans با شماره ثبت AF420021 مشابهت چندانی از خود نشان نمی دهد.
    کلیدواژگان: niger Aspergillus، آنزیمهای سلولازی، بتا 1 و 4 اندوگلوکاناز، سلولز، eglB
  • لیلا شبانی، علی اکبر احسان پور صفحات 691-703
    در این پژوهش اثرات متیل جاسمونات و سالیسیلیک اسید به عنوان دو القاء کننده (elicitor) بر فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان کاتالاز و آسکوربات پرکسیداز در ریشه و اندام هوایی، و محتوای ترکیبات فنولیک و فلاونوئید کل، و همچنین فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمونیا لیاز در ریشه گیاهچه های 65 روزه شیرین بیان مورد مطالعه قرار گرفته است. افزایش فعالیت آنزیمهای کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز در تیمار با متیل جاسمونات در اندام هوایی گیاهچه ها، 24 ساعت پس از تیمار با غلظت 2 میلی مولار و در ریشه ها در غلظت 1و 2 میلی مولار در 48 ساعت پس از تیمار مشاهده گردید. میزان فعالیت آنزیمهای کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز در اندام هوایی و ریشه در تیمار با غلظتهای 1 و 2 میلی مولار سالیسیلیک اسید پس از 24 ساعت افزایش یافت. با گذشت 48 ساعت فعالیت کاتالاز در تمام غلظتهای سالیسیلیک اسید و فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز در غلظتهای 1 و 2 میلی مولار سالیسیلیک اسید کاهش نشان داد. همچنین افزایش معنی داری در ترکیبات فنولیک کل و فلاونوئیدها بعد از 24 ساعت القاء با متیل جاسمونات و سالیسیلیک اسید مشاهده گردید. فعالیت آنزیم کلیدی مسیر فنیل پروپانوئید، فنیل آلانین آمونیا لیاز به طور موقتی 24 ساعت پس از القاء (elicitation) با هر دو القاء کننده ها افزایش نشان داد که با افزایش معنی دار مقدار ترکیبات فنولیک کل و فلاونوئید ها پس از 24 ساعت القاء هماهنگ می باشد.
    کلیدواژگان: آنتی اکسیدان، سالیسیلیک اسید، شیرین بیان، فنیل آلانین آمونیا لیاز، متیل جاسمونات
  • انسیه قربانی، صادق چینی کار، میرزا خلیل بهمنی صفحات 704-710
    تب هموراژیک کریمه – کنگو یک بیماری عفونی کشنده محسوب می شود که توسط ویروسهای خانواده بونیاویریده که عموما توسط کنه ها انتقال می یابد، ایجاد می شود. این بیماری در بخشهایی از آفریقا، آسیا، اروپای مرکزی و شرقی دیده شده است. در سالهای اخیر موارد انسانی این بیماری در ایران نیز مشاهده شده است. اما اطلاعات اندکی از تنوع ژنتیکی و نحوه شیوع آن در ایران می باشد. در این پروژه، ویروس عامل بیماری تب هموراژیک کریمه – کنگو (CCHF) از 5 بیمار ایرانی که در فاصله سالهای 82-1381 به این بیماری مبتلا شده بودند، جدا شده و مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز ژنتیکی انجام شده بر روی بخش S این ویروس که پروتئین نوکلئوکپسید آن را کد می کند، نشان می دهد که توالی نوکلئوتیدی جدا شده از بیماران مختلف شباهت زیادی به یکدیگر دارند. بررسی شجره نامه نشان می دهد که قطعه ی S ویروس به دست آمده از بیماران ایرانی با سویه این ویروس از کشور پاکستان شباهت زیادی داشته (4/99 درصد) و احتمال دارد که این بیماری از کشور پاکستان به ایران منتقل شده باشد. البته با گسترش این بیماری در منطقه و کشورهای همسایه از جمله ترکیه، عراق، پاکستان، افغانستان و روسیه، احتمال ورود این بیماری از سایر کشورها به ایران نیز زیاد می باشد، که ورود این ویروس می تواند با جهشهای جدید نیز همراه باشد.
    کلیدواژگان: تب هموراژیک کریمه - کنگو، ویروس CCHF، مقایسه توالی اسید نوکلئک، تعیین توالی DNA، ترسیم شجره نامه
  • محمد مهدی محمودی، فرحناز جوانمردی صفحات 711-718
    در این تحقیق دریک دوره دوازده ماهه ودر فواصل زمانی منظم ازآب مناطق مختلف دریاچه پریشان نمونه برداری شد و با روش Most Probable Number میزان باکتری های مدفوعی Escherichia coli و Enterococcus faecalis تعیین گردید. نتایج حاصله نشان داد که رابطه مستقیمی بین میزان بارندگی و میزان آلودگی میکروبی آب دریاچه وجود دارد. مقادیر کلیفرمهای مدفوعی محاسبه شده در ماه های فروردین، آبان، بهمن و اسفند بیش از ml 100/CFU100 بود که براساس استانداردهای سازمان بهداشت جهانی بالاتر از حد مجاز می باشد. جهت تعیین منشاء آلودگی های مدفوعی اعم از انسانی یا حیوانی، نسبت کلیفرمهای مدفوعی به استرپتوکوکهای مدفوعی (Fecal Coliform/Fecal Streptococci ratio) در ماه های مختلف سال محاسبه گردید که در 50 درصد از موارد این نسبت بیشتر از 4 بود ودر بقیه موارد نیز این نسبت از 7/0 بیشتر بود لذا می توان منشاء اصلی آلودگی آب دریاچه پریشان را ورود فاضلابهای انسانی حاصله از روستاهای اطراف دریاچه دانست و مواد دفعی حیوانات اهلی و وحشی احتمالا نقش کمتری در آلوده سازی آب این دریاچه داشته است.
    کلیدواژگان: کلیفرم، دریاچه پریشان، آلودگی باکتریایی، FC، FS Ratio
  • اصغر میرزایی اصل، احمد معینی، علی هاتف سلمانیان، مختار جلالی جواران صفحه 719
    چغندرقند، گیاهی است که دستکاری ژنتیکی آن به سختی صورت می گیرد. یک روش ساده و مؤثر برای باززایی گیاه می تواند موجب تسهیل در انتقال ژن به چغندرقند گردد. در این تحقیق، جوانه های انتهایی چغندرقند در چهار پیش تیمار هورمونی شامل 1/0، 5/0 و mgl-1 BAP 1 و همچنین mgl-1 BAP 1 به همراهmgl-1 NAA 1 کشت شده و از نوساقه های حاصل، ریزنمونه های برگی تهیه شدند. این ریزنمونه ها در محیط کشت PGoB با تیمارهای مختلف هورمونی کشت شده و سپس درصد ریزنمونه های برگی پاسخ ده به باززایی نوساقه تعیین شد و در قالب آزمایش فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی تجزیه گردید. برگهای حاصل از پیش تیمار با mgl-1 BAP 1، ظرفیت بالایی در تولید نوساقه نابجا (4/65 درصد) داشتند. اثر اعمال تیمارهای هورمونی در محیط کشت برگها برای باززایی نوساقه، معنی دار نبود. نتایج این پژوهش نشان داد که پیش تیمار جوانه های انتهایی با هورمونBAP، می تواند توتی پوتنسی (Totipotency) بعضی از سلولهای برگی را تحریک نموده و آنها را به نوساقه نابجا تبدیل نماید. در آزمایش دیگری، اثر 25 ژنوتیپ از خانواده نیمه تنی تک جوانه 26P-9597 چغندرقند (هر بذر به عنوان یک ژنوتیپ) نیز بر روی تشکیل نوساقه های نابجا بررسی گردید. نتایج آزمایش نشان داد که اختلاف معنی داری بین ژنوتیپهای مختلف چغندرقند داخل این خانواده نیمه تنی وجود دارد و انتخاب ژنوتیپهای با توان بالای باززایی نوساقه برای دستکاری های ژنتیکی امکان پذیر است، اگر چه ریزنمونه های رشد یافته در پیش تیمار mgl-1 BAP 1، کمتر تحت تاثیر ژنوتیپ قرار گرفتند.
    کلیدواژگان: چغندرقند، پیش تیمار هورمونی، باززایی مستقیم نوساقه نابجا، ژنوتیپ
  • محمد خلیلی، لادن منصوری نژند صفحه 730
    کمپیلوباکتر ژوژنی یکی از اصلی ترین عوامل گاستروانتریت در انسان می باشد. گوشت طیور یکی از اصلی ترین منابع آلودگی به باکتری محسوب می شود. به منظور بررسی آلودگی گله های گوشتی کرمان به کمپیلوباکتر ژوژنی از محتویات سکومی 90 مرغ از 9 گله گوشتی (هر گله 10 نمونه) درکشتارگاه سواپهائی تهیه و در محیط ترانسپورت به آزمایشگاه ارسال شدند. سپس نمونه ها در محیط غنی کننده، دمای 42 درجه سانتی گراد، تحت شرایط میکروائروفیلیک انکوبه شدند. پس از سپری شدن مدت انکوباسیون به محیط آگار انتخابی کمپیلوباکتر انتقال و با شرایط فوق الذکر کشت گردید. کلونی های مشکوک به کمپیلوباکترساب کالچرووضعیت آنها از نظر رنگ آمیزی گرم، تست اکسیداز و کاتالاز مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های مثبت کمپیلوباکتر با تست PCR جهت تایید کمپیلوباکتر ژوژنی مورد بررسی قرار گرفتند. از میان نمونه های به دست آمده از 9 گله فقط نمونه های یک گله (3 نمونه از 10 نمونه مربوط به یک گله) از نظر وجودکمپیلوباکتر ژوژنی با روش کشت و سپس با روشPCR مثبت گردید.
    کلیدواژگان: کمپیلوباکتر ژوژنی، کشت، واکنش زنجیره ای پلیمراز و فارمهای طیور
|
  • Azarnia M., Nabiuyoni M., Rajabi Zeleti S., Mirabolghasemi Gh., Hoveizi E Pages 566-573
    Multiple sclerosis (MS) is a chronic inflammatory demyelinating disease of the central nervous system (CNS). Demyelination is a classical feature of MS lesion. Toxic demyelination by ethidium bromide (EB) is one of the most commonly used models for investigating the repairing capacity of the CNS. EB induces focal demyelination in the CNS. The present study investigates contribution of mature oligodendrocyte in remyelination after EB induced demyelination in the brain stem of normal Wistar rats after treatment with bee venom (BV). Bee venom therapy is widely used agaist MS but to undrestand its functions previous studies suggests that the primary allergic components of bee venom histamine and phophplipase A2 induced IL-10 production by Th-2 cells and suppressed T-cell proliferation. Studies suggest that anti-inflammatory and analgesic properties of bee venom are related to modulation of adrenoreceptor activity and serotonergic neurotransmission. In this study thirty male Wistar rats (200-250 gr) were used. The rats were divided into four groups and all(excepte control) had intracisternal injection of 10 days after injection EB and saline intracisternal injection of either 10 μl EB or 0.9% saline as follows in group 2 and 4 receive BV. 9 days after injection EB, removed brainstem and prepared for histotechnicue poccessing and brainstem tissue stained with Luxol fast blue and solochrome cyanine and confirmed local demyelination. 13 days after injection EB followed by bee venom intraperitoneally for 10 days. The animals were anesthetized in 9,13 and 27day injection and brainstem section were collected and processed for light microscopy. The results of statistic were analyzed by SPSS software (one way ANOVA) and P less than 0.05 were considered as significant. In this study we observed that BV has positive effect on remyelination of the lost myelin axons, this maens that BV can cause decreas inflammatory and improved migration oligodendrocyte progenitor cells in demyelinated areas. More studies are required to determinate immunohistochemectry growth factors in brain stem tissu and CSF in this process.
  • Baghfalaki M., Hosseini S.A., Imanpour M.R., Sodagar M., Shaluei F Pages 574-580
    This study carried out in four months from May to Agust 2006 in fish culture and propagation of bony fish center of Sijaval. Food habit of larvae and fingerlings in eight earthen ponds of 2 ha for each were studied.ponds fertilized with manure,for enrichment of live foods. Sampling of larvae and fingerling were done every two weeks and in each sampling 100 specimens from each pond were taken. Specimens were eriscreated and gut contents were observed under microscope with X40 magnification.Frequency of feeding items in different period of life was determinated.Span such as larvae and fingerling stages were counted.Gut contents in both stages were: daphnia, cyclops, rot, ferns, detritus, concentrated food, chironomid, algae cell muscus of gut, and some partly digested particles which were not indetified.These items were accumulated in the end of intestine. Algae in the gut content were green algae,which had the highest percentage, blue-green algae etc. Situtation of each organisms from the feeding point of veiw in different weight was determinated. In such a way that the organism fed is main food, marginal food, non-selective food. In larvae stage of specimens, rotifer (main food), algae and concentrated food were found in gut content. In fingerling stage detrit and algae were found as main food items. While Cyclops,Daphnia and Chironomid were taken as marginal food.
  • Taghizadeh Z., Khodabandeh S Pages 581-593
    The most important order of crustacean is decapoda. They have several larval stages which the youngest of them named nauplius. The naupliar development in some of the species of decapods occurs in the embryon and free larvae hatches. Because of the embryonized nauplius, identification of the embryonic developmental stages has been difficult yet and new methods are required to compartment. In this study, we examined using of the Eye Index to identify the embryonic developmental stages of the three species of decapoda i.e. Palaemon elegans, Homarus gammarus and Astacus leptodactylus which have different life histories and inhabit in brackish water, marine and fresh water, respectively. Eye index determines by the method which was innovated by Perkins (1972). Hatching eye index is 156 µm for P. elegans, 430 µm for A. leptodactylus and 640 µm for H. gammarus. The results show that eye index can be used for the determination of the embryonic developmental stages as a simple method. When the eye index receives to the half part of the hatching EI, half part of the developmental process passed. When the EI reaches to the one third of the hatching eye index, one third of the embryonic development passed. Eclosion occurs in the maximum embryonic eye index. So we propose to use the eye index as a useful and easy method to distinguish the successive developmental stages of the embryonized nauplius.
  • Dehghani Tafti M., Parvane Aval E Pages 594-598
    An initial knowledge of range quality is essential for determining Gazella subgutturosa habitat nutritional carrying capacity and sustainable range management, for this aim a study was designed in which changes in forage quality that consumed by gazelle. The study was conducted in Kalmand-Bahadoran protected area, Yazd Province, Food preference was also investigated by direct observation. The result revealed that Stipagrostis plumose, Tecrium polinim, Artemisia siberi, Salsola tomentosa are of the main food preference for Persian gazelle. Protein contents of each consumed plant species was estimated by utilizing Kjeldal method. This study showed that A. siberi has the maximum rate of protein around 11.37 percent. Despite high amount of protein in A. siberi, it could not provide food needed for Gazella subgutturosa.
  • Rufchaie R., Chubian F., Pajand Z., Ershad H., Moghadam K Pages 599-607
    The rotifer Brachionus calyciflorus is one of the very important zooplankton which lives in freshwater that uses algae, protozoa and bacteria of 1-200 µ as food. It will be highly digested in digestive tract of aquatics and the obsorption rate is 97%.Also,its size is smaller than the mouth of aquatics which initiated exogenous feeding where as the highest survival rate was observed in Barbus barbu larvae which consumed Brachionus calyciflorus as the initial food. So, this study investigates on the effects offive different diet treatments including yeast, Chlorella vulgaris, Senedesmus oblquus, (C. vulgaris +S. oblquus) and mixture of(yeast+ C. vulgaris +S. oblquus (on increasing rotifers size. The feeding intensity was 1x106 cells/ml. Water sample was collected from pond no.11 of the Shahid Beheshti hatchery. The rotifers were maintained at stocking density of 50 ind/ml for a period of seven months to acclimatize them to laboratory conditions. Three replicates were used for each treatment. Experiments were carried out in test tubes placed in water baths. The maximum volume of each experimental group was 20 ml and the pH of the medium was 7.6. The density of rotifers in mild aeration was provided and test tubes were exposed to 1000 lux light intensity and 27 º C temperature. The experiment carried out for 10 days. The size of lorica (chitin cover of rotifer) was measured by Biocom visiol software which was connected to camera and Nikon microscope (E-600). The highest difference observed in treatments 1,2 and 5,1. The results indicated the most increase in lorica length, eeg length respeictivly (219.2±5.84 µ), (117.9±2.1 µ) observed in feeding by Senedesmus oblquus and the least increase in lorica length,eeg length respeictivly (189.6±1.17µ), (111.2±1.17 µ) observed in feeding by yeast. In this study, also the lorica area and its egg volume was investigated to determine the relationship between diet and rotifer size and its effect on egg.
  • Faragi H., Assmar M., Ebrahimipour Gh. H., Hashemi Chelavi S. A., Esfandiari B., Ziapour S. P., Amirbozorgi G., Amini B., Abdollahpour R., Sattari Tabrizi S Pages 608-618

    Leptospirosis is a worldwide zoonotic disease with a much greater incidence in tropical and temperate regions. It has now been identified as one of the emerging infectious diseases. Since, the incidence of Leptospirosis is significantly high in temperate regions among rice field workers and livestock animals at Mazandaran province, it is neccessery to evaluate condition of Leptospirosis that will help to recognize the most prevalent for vaccine development. In this survey, 127 serum samples of suspected human were collected from different parts of Mazandaran during eight months (during november 2006 to july 2007) and were tested by indirect immunoflurescence assay (IFA) in Amol Branch, Institute Pasteur of Iran. To recognize common pathogenic serotypes, collected samples were tested using Microscopic agglutination test (MAT) in Leptospira Research Laboratory, Faculty of Veterinary Medicine, University of Tehran. Prevalence rate of Leptospirosis in Mazandaran province was 58.26% using IFA and MAT. In this survey, 74 samples were positive which 82.43% of them were belonged to male and 17.52% to female. Rice field workers showed the most frequent occurrence of infection, so among positive cases 66.22% were to the rice field workers and showed significant difference with other occupations (P=0.007). Among 107 samples that were collected from males and 20 from females, 57% and 65% samples were positive, respectively. There was no significant difference between gender and Leptospirosis (P>0.05). Living place (urban or rural) and contact with animals did show no significant difference with Leptospirosis. The most positive cases were found in age range of 40-50 years (25.67%). The most prevalent serotypes which were recognized in Mazandaran province using MAT, included, Ballum (16.77%), Sejroe (14.29%), Tarassovi (13.64%), Australis (11.69%), Pyrogenes (7.79%), Javanica (6.5%), Icterohaemorrhagiae (6.5%). Using a MAT titer of ≥ 1:100 as the gold standard, The sensitivity of IFA for the detection of Leptospirosis was 38.8%, the specificity was 88.33%, the positive predictive value was 78.78%, and the negative predictive value was 56.38%. It seems that Leptospifrosis is widespread in Mazandaran province and the authorities should pursue prevention and control measures of this multifaceted disease with more enthusiasm to prevent spread of the disease. Demographic analysis of the results indicates that leptospirosis is typically an occupational disease in the region.

  • Gharaei A., Esmaili-Sari A., Jafari-Shamoshaki V Pages 619-625
    This study carried out in the Shahid Marjani sturgeon reproduction center from July to October 2006. MeHg bioaccumulation trends were measured in gill, liver, intestine, kidney and muscle tissues of the Beluga. The groups of Beluga juveniles were exposed to four dietary containing different concentration of MeHg during 70 days. The treatments were: 1- Control group (0.04 mg/kg) 2- Low dose group (0.76 mg/kg) 3- Medium dose group (7.8 mg/kg) 4- High dose group (16.22 mg/kg). The results indicated that bioaccumulation levels in all tissues were correlated positively with MeHg concentration in food and exposure duration. MeHg concentration in liver with 98% correlation was the highest and with 72% correlation in intestine had the least relationship with treatment duration. Final analysis showed that liver, muscle and kidney of Beluga can be considered as the index tissues for investigation of Hg bioaccumulation.
  • Hafezi M., Shoushtari A.N., Asrar Z., Torkzadeh M Pages 626-635
    Cadmium is a heavy metal with high biological toxicity which accumulates in soil usually by using chemical fertilizers or industrial pollutants. In order to study the effects of cadmium on biological nitrogen fixation and finding more resistant strains, the effects of cadmium on microbial growth, nodulation and symbiotic function of four different strains of Sinorhizobium meliloti were considered. They were cultured in TY liquid medium with different concentrations of CdCl2 and their growth was measured by OD (Optical Density) test. More over the effect of cadmium on legume-rhizobium symbiosis was studied by culturing the germinated alfalfa seeds in perlit medium. Plants at three leaves stage were infected by Sm strains mentioned above and the pots were placed in a growth chamber with 16 h light, 18-22ْْ C temperature and 50% humidity for eight weeks. After this time the number and weight of nodules, root length, root and whole plants dry weight; root and shoot total proteins, photosynthetic pigments content, and nitrogenase activity were measured. The results showed decrease of growth, nodulation and N2 fixation ability of all Sm strains, by increasing Cd concentration. But there were significant differences between strains; so that Sm nifK- (pSRK9) has the most sensitivity to Cd. Sm WT, Sm WT (pSRK9) and Sm nifH- (pSRK9) growth egregiously in presence of cadmium compare to Sm nifK- (pSRK9). Sm WT (pSRK9) has more nodulation and N2 fixation ability in presence of cadmium. Plants with the more nitrogen fixation ability have the more ability for protective component biosynthesis. Protection of the photosynthetic system against oxidative stress may be one of the reasons that cause better growth of the plants with active nitrogen fixing system, compare to others.
  • Daneshmand F., Kalantari Kh. M Pages 636-644
    Temperature is one of the main factors which affect fruit and seed formation. In this study the effect of heat stress on in-vitro pollen germination and pollen tube growth in capsicum annuum L.var. Malali were investigated. After onset of reproductive phase the plants were divided into two groups; control group were held into temperature regime treatment (25±3ºC day/ 18±3ºC night) and treatment group were held into temperature regime treatment (38±3ºC day/ 28±3ºC night)Pollen grains were collected from both control and those which were under heat stress were cultured on culture medium containing 10% sucrose, 0.1 mM boric acid, 1mM calcium chloride and 1% agar. The plates contained pollen grains were then transferred to growth chamber with different temperature from o to 40°C with 5°C interval. Pollen germination percentage and the rate of pollen tube growth during 1, 2 and 3 hours after treatment were calculated. Pollen germination in control flowers was 80% in 20-25°C and reached to lower than 5% in temperature treatments of >35°C and <5°C. Pollen germination in flowers from treatment group was about 15% in 20-25°C and reached to lower than 5% in temperature treatments of >30°C and <10°C. Pollen tube growth in control plants decreased from 0.5 mm in 20-25°C to lower than 0.005 mm in temperature treatments of >35°C and <10°C. Pollen tube growth in treatment group decreased from 0.07 mm in 20-25°C 0 mm in temperature treatments of >35°C and <10°C. Cross sections of anther for both control and heat stressed samples showed a significant increase in grains which were irregular, infertile and hollow in heat treated plants. The results from this research indicated that male reproduction organs in pepper plants are highly sensitive to heat stress.
  • Rabie M., Asri Y., Hamzehee B., Jalili A Pages 645-660
    In this research, plant diversity of Artemisia sieberi habitats has been studied in Iran. The habitats situated in hammadas and alluvial plains of central plateau of Iran, with semi-arid, arid and hyper-arid climates. Altitude range of the habitats is 830 – 2350 m, annual precipitation range 59.5 – 350.1 mm and average of annual temperature 12.5 – 20.8°C. Plant specimens were collected from 34 A. sieberi habitats in 10 provinces within three vegetative seasons, 2005-2006. The specimens were determined in Central herbarium of Iran by using several floras. Their life forms were recognized according to Raunkiaer method. A total of 372 plant species were identified in A. sieberi habitats. They are including two gymnosperms, 318 dicotyledones and 52 monocotyledones, which belong to 42 families and 195 genera. Gymnosperms have one family and one genus, dicotyledones 34 families and 166 genera and monocotyledones seven families and 28 genera. Asteraceae (18 %), Chenopodiaceae (10.2 %), Fabaceae (8.9 %) and Poaceae (7.8 %) have the higher numbers of species, respectively. Therophytes with 40 % are the most frequent life form in A. sieberi habitats. Hemicryptophytes with 28.8 % are situated after them.