فهرست مطالب

Cell Journal - Volume:5 Issue: 2, 2003

Cell Journal (Yakhteh)
Volume:5 Issue: 2, 2003

  • 62 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1382/05/15
  • تعداد عناوین: 9
|
  • بیتا ابراهیمی، مژده صالح نیا، مجتبی رضازاده صفحه 65
    هدف
    بررسی مرفولوژی و تکوین فولیکولهای بافت تخمدان موش سوری نابالغ پس از انجماد شیشه ای و پیوند اتوگرافت آنها
    مواد و روش ها
    بدین منظور، تخمدانهای موشهای سوری نژاد NMRI با سن 3 هفته از بدن خارج و در محلول DMEM حاوی فایکول 70، ساکارز، استامید و اتیلن گلیکول آبگیری و سپس در ازت مایع غوطه ور و منجمد شدند. بعد از ذوب در محلول یک مول ساکارز در DMEM و محیط تازه شسته شده و به تعادل رسیدند. نمونه هایی از بافتهای تخمدان منجمد شده و نشده و تست سمیت از لحاظ مرفولوژی مطالعه شدند و تعدادی دیگر از این بافتها به داخل صفاق همان جانور پیوند اتوگرافت شدند. 4 هفته پس از پیوند، جانوران به طریق جابجایی مهره های گردنی کشته شده و نمونه های پیوندی و شاهد دست نخورده برداشته شدند. پس از فیکس نمونه ها و تهیه برشهای میکروسکوپی رنگ آمیزی شده به روش H&E مرفولوژی فولیکولها بررسی و شمارش آنها انجام شد.
    یافته ها
    هیچ اختلاف معنی داری از نظر درصد فولیکولهای سالم در تخمدانهای نابالغ منجمد شده، تست سمیت و شاهد مشاهده نشد. 4 هفته پس از پیوند، درصد فولیکولهای سالم در گروه های شاهد دست نخورده و منجمد و پیوند شده اختلاف معنی دار داشت (P<0.014) و به ترتیب 18/98 درصد، 33/89 درصد و 54/91 درصد بود. همچنین در گروه انجمادی و پیوندی اندازه کلی بافت کوچکتر از گروه شاهد بود و به عبارتی بافت تخمدان پس از پیوند تحلیل رفته بود و بخشی از بافت تخمدان به شکل بافت فیبروز با تجمعات چربی بود. بافت در نمای کلی حاوی فولیکولهایی در مراحل مختلف تکوینی بود که اکثرا در سطح قشری تخمدان قرار داشتند. حتی در بعضی از نمونه ها جسم زرد نیز مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    در مجموع می توان گفت که این روش، برای حفظ و نگهداری تخمدانهای نابالغ روشی مفید و کارآمد است و پس از پیوند، در بافتهای منجمد شده، فولیکولها تکوین خوبی داشتند، در این خصوص نیاز به بهبود شرایط تکوین فولیکولی با تمهیداتی از جمله تغییر محل پیوند ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: تخمدان نابالغ، انجماد شیشه ای، پیوند اتوگرافت
  • نوروز دلیرژ، سید محمد موذنی، فاضل شکری، محمد علی شکرگزار، مرتضی عطری صفحه 73
    هدف
    مطالعه تاثیر دوزهای مختلف تابش گاما و زمان انکوباسیون بعد از تابش بر القا آپوپتوز در رده سلولی کارسینوم پستان (Invasive ductal carcinoma)(T-47D)
    مواد و روش ها
    رده سلولی T-47D در فلاسک T25 کشت داده شده بعد از رسیدن به مرحله رشد لگاریتمی و شمارش سلولهای موجود در هر فلاسک تحت تابش پرتو گاما با دوزهای 4، 8، 12 و 16 گری قرار گرفت. از داروی اتوپوزاید به عنوان شاهد مثبت القا آپوپتوز و سلولهایی که تحت هیچگونه تیماری قرار نگرفته بودند. به عنوان شاهد منفی استفاده شد. 24، 48 و 72 ساعت بعد از پرتودهی، سلولها برداشت و بعد از شمارش تعداد آنها، با رنگ H042/PI برای بررسی میکروسکوپی و یا رنگ AO/PI برای انجام فلوسیتومتری رنگ آمیزی شدند. درصد سلولهای زنده، آپوپتوتیک و مرده با استفاده از دو روش مذکور تعیین و با توجه به تعداد کل سلولهای موجود در هر فلاسک تعداد این نوع سلولها نیز مشخص شد. این آزمایش چندین بار تکرار شده، نتایج آن به صورت میانگین ± انحراف معیار گزارش گردید.
    یافته ها
    تابش گاما به صورت وابسته به دوز و زمان باعث کاهش رشد سلولهای T-47D می گردد که این کاهش با کندی تکثیر آنها تا 48 ساعت بعد از پرتودهی مشخص گشته و بعد از این زمان علائم مرگ مشاهده می شد. درصد القا آپوپتوز تا دوز 8Gy افزایش یافته، پس از آن با افزایش دوز کاهش نشان می دهد. این روند تا 48 ساعت بعد از پرتودهی ادامه یافته سپس رو به کاهش می گذارد. بنابراین بالاترین میزان آپوپتوز با دوز8Gy و بعد از 48 ساعت حاصل می شود. درصد سلولهای زنده و مرده نیز به صورت وابسته به دوز و زمان به ترتیب کاهش و افزایش می یابد.
    نتیجه گیری
    تابش اشعه گاما باعث القا آپوپتوز در سلولهای T-47D می گردد و میزان آن با دوز پرتو رابطه دارد. این رابطه خطی نبوده در دوزهای بالاتر معکوس می گردد. برعکس، رابطه درصد سلول زنده و مرده) مراحل انتهایی آپوپتوز و نکروز شده) با دوز پرتو خطی بوده با افزایش دوز به ترتیب کاهش و افزایش پیدا می کند.
    کلیدواژگان: کارسینوم پستان، آپوپتوز، تابش گاما
  • ابراهیم نصیری، سید محمدحسین نوری موگهی، احمدرضا دهپور، علی اکبر امیرزرگر، محمد بربرستانی، میرعباس عبدالوهابی، محمد اکبری، علیرضا رفیعی صفحه 83
    هدف
    بررسی تغییرات احتمالی هورمونهای گنادوتروپین، Inhibin B و میزان آپوپتوز سلولهای زانیده در موش کلستاتیک
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از سه گروه هشت سری موش صحرایی به شرح ذیل استفاده شد: شاهد (بدون جراحی)، شاهد جراحی یا SHAm (جراحی بدون انسداد مجرای صفراوی) و گروه کلستاتیک (جراحی همراه با انسداد مجرای صفراوی). سه هفته بعد از جراحی غلظت سرمی هورمونهای FSH و LH با روش ایمونورادیومتریک اسی (IRMA)، میزان Inhibin B با روش آنزیم ایمونواسی(ELISA) و آپوپتوز سلولهای زاینده بیضه موش با روش TUNEL اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش بیانگر کاهش معنی دار هورمونهای FSH و LH در گروه کلستاتیک نسبت به گروه های شاهد و شاهد جراحی بود. (p<0.05) در حالیکه سطح پلاسمای Inhibin B در گروه کلستاتیک نسبت به گروه های دیگر افزایش قابل ملاحظه ای (p<0.05) را نشان داد، ولی تغییر معنی دار در شاخص آپوپتوز سلولهای زاینده گروه کلستاتیک نسبت به گروه های دیگر مشاهده نشد. (p<0.19)
    نتیجه گیری
    یرقان انسدادی حاد باعث کاهش هورمون های گنادوتروپینی می شود ولی تاثیر معنی داری روی آپوپتوز سلولهای زاینده بیضه ندارد. لذا به نظر می رسد که آپوپتوز سلولهای زاینده بیضه موشهای بالغ تنها وابسته به هورمونهای گنادوتروپین نیست و امکان دخالت فاکتورهای دیگر نیز در این خصوص وجود دارد.
    کلیدواژگان: یرقان انسدادی، گنادوتروپینها، آپوپتوزیس، اسپرماتوژنزیس
  • ناهید آرین پور، مهاپاترا ت.م صفحه 91
    هدف
    بررسی توان آنتی ژن تام (کرود) انتامیبا هیستولیتیکا و فراکنشهای آن FI)، FII و (FIII در تعیین ارزش آنتی بادی های ضد آمیب به روش الایزا
    مواد و روش ها
    سویه NIH:200 انتامیبا هیستولیتیکا به طریق اگزنیک کشت داده شد و آنتی ژنهای آن به روش کروماتوگرافی به سه جزء اصلی تجزیه شد FI)، FII و (FIII. هر یک از این اجزای خود به عنوان یک آنتی ژن جهت تشخیص آنتی بادی در موارد آمیبیازیس حاد (25 مورد) شامل آبسه آمیبی کبد (15 نفر)، دیسانتری حاد روده ای (10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) از طریق تست الایزا مقایسه گردیدند.
    یافته ها
    آنتی ژن کرود و فراکشن FI استفاده بیشتری در تستهای سرولوژیکی برای تشخیص آنتی بادی های ضدآمیب دارند. در حالیکه، توانایی تشخیص آنتی بادی آنتی ژنهای FII و FIII کمتر است و آنتی ژنهای مناسبی برای شناسایی آنتی بادی های ضدآمیب نیستند. با توجه به نتایج بدست آمده حساسیت تست الایزا با استفاده از این آنتی ژنها کاهش می یابد. اما در مواردی که از آنتی ژن FI استفاده شده است حساسیت تست الایزا بسیار بالا بود.
    نتیجه گیری
    در آمیبیازیس مهاجم روده ای و خارج روده ای تحریک سیستم ایمنی هومورال با تولید آنتی بادی علیه آنتی ژنهای آمیب همراه است. شناسایی آنتی بادی های موجود در سرم افراد تحت مطالعه و گروه کنترل با استفاده از انتامیبا هیستولیتیکا به روش الایزا انجام شد و مشاهده شد که الایزا با استفاده از فراکشن آنتی ژن FI به میزان 100-90 درصد اختصاصی است.
    کلیدواژگان: تشخیص سرولوژیکی، آمیبیازیس، الایزا، انسان
  • پیمان برادربکایی، حسین مزدارانی صفحه 97
    هدف
    بررسی تاثیر داروهای سیتارابین (ara C) و متوتروکسات (MTX)، که در شیمی درمانی انواع لوسمی ها و دیگر سرطانها مورد استفاده دارند، بر مراحل مختلف چرخه سلولی سلولهای بدخیم و نامیرای MOLT-4 به تنهایی و توام با مشاهده تغییرات کروموزومی در مرحله متافاز سلول.
    مواد و روش ها
    سلولهای نامیرای MOLT-4 در محیط کشتRPMI-1640 همره با FCS، آنتی بیوتیکها و ال-گلوتامین کشت داده و نگهداری شد. در زمانهای مناسب، سلولها در مرحله G1 و یا مرحله G2 چرخه سلول تحت تاثیر سیتارابین و متوتروکسات با غلظتهای100 μmol/L و50 μmol/L به ترتیب در G1 و G2 قرار گرفتند. پس از متوقف کردن سلولها در مرحله متافاز، محصول برداری و تهیه لام میکروسکوپی با روش استاندارد انجام شد. لامها در گیسمای 5 درصد رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری با درشتنمایی 1000× مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که ara-C و MTX با غلظت 100 μmol/L در مرحله G1 فراوانی آسیبهای کروموزومی را تا حد زیادی افزایش می دهند، گرچه تعداد ناهنجاری های ایجاد شده به وسیله araC بیشتر از MTX است. همچنین مشاهده شد اثر توام این داروها در مرحله G1 سلولهای MOLT4 بسیار بیشتر از تاثیر هر یک به تنهایی است. تاثیر داروها در مرحله G2 چرخه سلول با غلظت50 μmol/L نیز با گروه کنترل اختلاف معنی داری را نشان می دهد. (p<0.05) فراوانی آسیبهای کروماتیدی ایجاد شده به وسیله araC در مرحله G2 بسیار بیشتر از MTX است. استفاده توام داروها موجب افزایش قابل توجهی در ناهنجاری های کروموزومی در مقایسه با مرحله G1 گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج مبین آن است که این داروها بر سلولهای MOLT-4 اثری کلاستوژنیک دارند و در هر مرحله ای از چرخه سلول آسیب کروموزومی ایجاد نمی کنند. تاثیر توام داروهای مورد استفاده در مرحلهG1 اثری تجمعی را در مرحله G1 و اثری هم افزایی در G2 ایجاد می کند. علت آسیب پذیری بیشتر سلولها در مرحله G2 و حساسیت بیشتر آنها در این مرحله به تیمار دارویی، احتمالا عدم فرصت کافی سلول برای ترمیم آسیبهای ایجاد شده در DNA و بیان آسیب ها در مرحله میتوز به صورت ناهنجاری های کروماتیدی است.
    کلیدواژگان: مراحل چرخه سول، رده سلولی MOLT، 4، سیتارابین، متوتروکسات، آسیبهای کروموزومی
  • مژده صالح نیا صفحه 103
    هدف
    بررسی تغییرات مرفولوژی و فراساختاری اپیتلیوم ناحیه آمپول لوله فالوپ بعد از تحریک تخمک گذاری تخمدان و تجویز پروژسترون در طی لانه گزینی
    مواد و روش ها
    بدین منظور موشهای نر نژاد NMRI با سنی بین 10-6 هفته اینجانب شده و به صورت تصادفی به دو گروه تحریک شده و یک گروه شاهد تقسیم شدند. جهت تحریک تخمک گذاری 5/7 واحد بین المللی (hCG) human Menopasual Gonadotropic hormoneتزریق شد و در یک گروه از موشهای تحریک شده روزانه یک میلی گرم پروژسترون به ازای هر موش به شکل زیر پوستی تزریق شد. تمام گروه ها به شکل مصنوعی تلقیح شدند. 3 و 4 روز بعد از تحریک تخمک گذاری جانوران به طریق جابجایی مهره های گردنی کشته شده و نمونه هایی از لوله فالوپ برداشته و جهت مطالعه با میکروسکوپ نوری و الکترونی پاساژ داده شد و برشهای 5 میکرونی با تکنیک پریودیک اسید شیف و هماتوکسیلین - ائوزین (PAS) رنگ آمیزی شدند و همچنین برشهای نیمه نازک با تولوییدین بلو و برشهای نازک با سیترات سرب و اورانیل استات رنگ شده و مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    تفاوت مرفولوژیک و اولترااستراکچری خاصی بین گروه های تحریک شده و کنترل وجود نداشت. سلولها بدون مژه و یا Peg cells از نوع ترشحی به نظر می آیند در روز چهارم حاملگی یا تزریق سلولها hCG نسبت به روز سوم افزایش نسبی داشته و در مقایسه با سلولهای مژه دار سیتوپلاسم متراکم تری داشتند و اغلب در حال خروج از اپیتلیوم مشاهده شدند. واکنش PAS مثبت نسبتا ضعیفی در سطح اپیتلیوم سطحی مشاهده شد ولی در لامینا پروپریا این واکنش شدیدتر بود.
    نتیجه گیری
    تحریک تخمک گذاری باعث تغییرات خاص در مرفولوژی و اولترا استراکچر اپیتلیوم ناحیه آمپول لوله فالوپ در زمان لانه گزینی نمی گردد.
    کلیدواژگان: تحریم تخمک گذاری، لوله فالوپ، فراساختار، پروژسترون
  • مژده نوید حمیدی، مهری کدخدایی، منصور کشاورز، مهدیه فقیهی، حسینعلی عرب صفحه 109
    هدف
    بررسی اثر توامان افزایش نیتریک اکساید و مهار رادیکالهای آزاد اکسیژن بر تونوس آئورت موش صحرایی
    مواد و روش ها
    بافتهای مورد آزمایش از آئورت توراسیک موشهای صحرایی نر (420-320 گرم) پس از بیهوشی تهیه شد. سپس این قطعات به سیستم ایزوله متصل گردیده و انقباضات آئورت توسط دستگاه فیزیوگراف ثبت گردید. در این تحقیق گروه های اصلی شامل گروه n=6) SNP، SNP 10-10-10-5M، نیتروپروساید سدیم) و گروه n=6) DMTU+SNP، "8 10-5M"+SNP"10-10-10-5M"دی متیل تیواوره) بودند. میزان شل شدگی ایجاد شده توسط داروی SNP به تنهای و نیز میزان شل شدگی ایجاد شده توسط دو داروی DMTU+SNP در 6 بافت بررسی، میانگین و خطای معیار IC50 دو گروه به روشstudent-test ارزیابی شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از آن است که SNP می تواند باعث ایجاد شل شدگی(relaxation) در آئورت بشود. همچنین این دارو قادر است که اثر شل کنندگی DMTU را بر روی آئورت به طور معنی داری تشدید نماید IC50=1.975 10-10M) و. (p<0.0003
    نتیجه گیری
    با استفاده از دوزهای متوسط دو داروی مهارکننده رادیکالهای آزاد اکسیژن و دهنده نیتریک اکساید، شل شدگی مناسبی در رگ ایجاد می شود که این امر در کنترل فشار و میزان جریان خون اندامها و مواردی نظیر برقراری جریان خون پس از ایسکمی (که میزان تولید نیتریک اکساید کاهش و میزان تولید رادیکالهای آزاد اکسیژن افزایش می یابد) قابل توجه است.
    کلیدواژگان: نیتریک اکساید، رادیکالهای آزاد اکسیژن، آئورت، نیتروپروسایدسدیم
  • علی حیدریان پور، سید جواد میرنجفی زاده، یعقوب فتح الهی صفحه 113
    هدف
    بررسی نقش گیرنده های آدنوزینی های A1 نورونهای ناحیه CA1 هیپوکمپ بر تشنجهای ناشی از کیندلینگ الکتریکی قشر انتورینال
    مواد و روش ها
    موشهای صحرایی با تحریک الکتریکی روزانه قشر انتورینال کیندل شدند. به حیوانات کیندل شده، -N6سیکلو هگزیل آدنوزین (CHA)، آگونیست اختصاصی گیرنده A1 با غلظت های 1، 10 و 50 میکرومولار و 1 و 3- دی متیل - 8 - سیکلوپنتیل گزانتین (CPT)، آنتاگونیست اختصاصی گیرنده A1 با غلظت های 5 و 10 میکرومولار به ناحیه CA1 هیپوکمپ تزریق شدند (169.22 min) حیوانها در زمانهای 5، 15، 20 دقیقه پس از تزریق تحریک شدند. به تمامی حیوانات 24 ساعت قبل از تزریق دارو، مایع مغزی- نخاعی مصنوعی تزریق و از داده های حاصل به عنوان کنترل استفاده گردید.
    یافته ها
    تزریق داروی CHA با غلظت های 10 و 50 میکرومولار باعث کاهش معنی داری در مدت زمان امواج تخلیه متعاقب (ADD) ثبت شده از قشر انتورینال و ناحیه CA1 هیپوکمپ و مدت زمان مرحله 5 تشنج (S5D) شد و زمان تاخیری بین تحریک تا شروع مرحله 4 تشنج (S4L) را افزایش داد. CHA با غلظت 50 میکرومولار، مدت زمان تشنج (SD) را نیز به طور معنی داری کاهش داد. تزریق CHA با غلظت 1 میکرومولار تاثیری بر کمیت های تشنجی نداشت. CPT با غلظت 5 میکرومولار به ناحیه CA1 هیپوکمپ تاثیر معنی داری بر کمیت های تشنجی نداشت ولی با غلظت 10 میکرومولار باعث کاهش معنی داری در S4L و افزایش معنی داری در ADD و S5D شد ولی تاثیر معنی داری روی SD نداشت. پیش درمانی حیوانات با 5) CTP میکرومولار) به طور معنی داری اثرات 50) CHAو 10 میکرومولار) را بر کمیت های تشنجی حذف کرد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصله این احتمال را مطرح می کند که فعالیت نورونهای ناحیه CA1 هیپوکمپ در گسترش امواج تشنجی از قشر انتورینال به سایر نواحی نقش داشته و فعالیت گیرنده های آدنوزینی A1 این نورونها توسط CHA، باعث ایجاد اثرات ضد تشنجی در کیندلینگ ناشی از تحریک قشر انتورینال شود.
    کلیدواژگان: تشنج، قشر انتورینال، هیپوکمپ، کیندلینگ
  • چکیده انگلیسی مقالات
    صفحه 120