فهرست مطالب

نشریه پژوهشهای خاک (علوم خاک و آب)
سال بیست و پنجم شماره 1 (بهار 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/05/30
  • تعداد عناوین: 8
|
  • عبدالمحمد دریاشناس، کبری ثقفی صفحات 1-12
    وضعیت عناصر غذایی در گیاهان با عملکرد زیاد می تواند یک معیار واقعی برای ارزیابی رشد و دستیابی به عملکرد بهینه باشد. ارقام مرجع (نرم ها) استخراج شده از مدل های تعمیم یافته مبتنی بر تشخیص چندگانه عناصر غذایی (CND) اهمیت دارند. در این تحقیق گروه عملکرد زیاد به تعداد 123 مزرعه (32 درصد) از 382 مزرعه با احتساب عملکرد ریشه حد واسط به میزان980/53 تن در هکتار با استفاده از سامانهCND از طریق ریاضی و آماری و کاربرد تابع تجمعی نسبت واریانس عناصر غذایی و تابع توزیع مربع کای، متمایز گردید. همچنین مقدار مربع کای بحرانی برای تمایز گروه عملکرد زیاد به میزان 3/7 بدست آمدکه این مقدار نیز با استفاده از داده های 38 مزرعه چغندر قند بروش آماری کیت - نلسون مورد ارزیابی قرار گرفت و تایید گردید. سپس براساس روش شناسی سامانهCND نرم های استاندارد برای عناصر غذایی N، P، K، Mn، Zn، Fe، Cu، B، S و Rd به ترتیب، محاسبه گردید. همچنین با استفاده از نتایج تجزیه گیاه 38 مزرعه چغندر قند، محدوده «کفایت» و«بحرانی» عناصر غذایی برای سا ما نه CNDبرآ ورد گردید. به منظور اعتبار سنجی اولیه نرمها و شاخص ها، داده های تعدادی از آزمایشهای کودی چغندرقند بررسی شد و نتایج رضایت بخشی به دست آمد. می توان از این نرم ها، شاخص ها و محدوده های کفایت و بحرانی برای پیش بینی رشد، عملکرد و تشخیص اختلالات تغذیه ای چغندر قند استفاده کرد.
    کلیدواژگان: تجزیه گیاه، وضعیت عناصر غذایی، چغندر قند، تشخیص چندگانه عناصر غذایی، ارقام مرجع
  • غلامرضا ولیزاده، حامد رضایی، محمد احمد پور صفحات 13-21
    فسفر در خاک های آهکی به فسفات های کلسیم نا محلول تبدیل می شود وبا مصرف کودهای فسفره در این خاک ها، مقدار این ترکیبات افزایش می یابد. به منظور تعیین میزان کمی اجزاء فسفات در خاک های منطقه دیم مراغه با مدیریت های مختلف زراعی از روش استخراج متوالی اشکال فسفات استفاده شد، سپس جهت بررسی اختلاف ارقام و ژنوتیپ های گندم دیم در جذب و بهره وری فسفر از منبع دی کلسیم فسفات، آزمایشی به صورت فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در شرایط گلخانه ای به مرحله اجرا در آمد، ده رقم و ژنوتیپ گندم دیم به شرح زیر: 1- سرداری، 2 - Sbn/1-64-199، 3 - آذر2، 4 - Pf82200/Sardari، 5 - Agosta/Safied 6- رصد یا Fenkang/15/Safied 7 -Anza/3/Pi//Nar/Hys/Sfied 8 - Ghazagestan-4 9-‍ 87Zhong291و10-5291karaj98 - 99 با چهار سطح دی کلسیم فسفات 0،80، 160 و320 میلی گرم در کیلوگرم خاک برای انجام آزمایش در نظر گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد، میزان فسفات های کلسیم در مدیریت های زراعی مختلف متفاوت بودند به طوری که میزان فسفات های کلسیم در مدیریت های زراعی یونجه - گندم و نخود - گندم در مقایسه با مدیریت های زراعی دیگر بالاتر بودند. با افزایش میزان مصرف دی کلسیم فسفات در خاک، وزن ریشه، ساقه و برگ و جذب فسفر ارقام گندم افزایش یافت. ژنوتیپ ها و ارقام مختلف گندم در میزان وزن ساقه و برگ و ریشه، غلظت فسفر، جذب و بهره وری فسفر اختلاف معنی داری داشتند. ارقام سرداری و رصد یا Fenkang در مقایسه با ارقام و ژنوتیپ های دیگر، وزن ریشه بیشتری داشتند و متناسب با آن غلظت فسفر در ساقه و برگ و ریشه آنها بیشتر بود. ارقام آذر 2، Sbn، Agostaدر مقایسه با ارقام و ژنوتیپ های دیگر از بهره وری بیشتر برای جذب فسفر برخور دار بودند، یعنی به ازای مقادیر فسفر جذب شده، توانستند وزن ساقه و برگ بیشتری تولید کنند. نتایج این آزمایش نشان داد. میزان اشکال فسفات در خاک های زراعی با مدیریت های مختلف زراعی، متفاوت است. با افزایش میزان مصرف دی کلسیم فسفات در خاک، میزان جذب فسفر و رشد ارقام گندم افزایش می یابد و توانایی ارقام و ژنوتیپ های گندم در استفاده از منبع دی کلسیم فسفات در رشد و جذب فسفر متفاوت است. ارقام و ژنوتیپ های با وزن زیاد ریشه، مقدار بیشتری فسفر را جذب کرده وبهره وری فسفر در آنها بیشتر بود.
    کلیدواژگان: فسفر، جذب، کارآیی، رشد ارقام و ژنوتیپ های گندم
  • داود ارادتمند اصلی، مسعود اسدی داشبلاغ، مجتبی یوسفی راد صفحات 23-31
    اطلاعات کمی درباره نحوه توزیع عناصر غذایی در بخشهای مختلف سنبله گندم در دسترس است. در حالیکه برای افزایش عملکرد دانه بدون تاثیر منفی بر کیفیت غذایی، داشتن این اطلاعات بسیار مهم است. در این پژوهش چگونگی توزیع پتاسیم (K)، کلسیم (Ca)، منگنز (Mn) و روی (Zn) در بخشهای مختلف سنبله (شامل بخشهای پائینی، میانی و بالایی) و همچنین در دانه های با وزن های متفاوت هر سنبلک (شامل دانه های بزرگ و کوچک) در طی روزهای پر شدن دانه بعد از گلدهی مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در سال زراعی 86-85 اجرا گردید. طرح آماری به کار رفته کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار می باشد. تیمارهای این آزمایش شامل تیمارهای کودی با سه سطح (0، 3 و 4 لیتر در هکتار) و دو رقم گندم مهدوی (دانه درشت) و فلات (دانه ریز) می باشد. غلظت عناصر پر مصرف پتاسیم و کلسیم و کم مصرف منگنز و روی در این آزمایش به ترتیب با دستگاه های طیف سنج و جذب اتمی اندازه گیری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که سنگین ترین دانه ها در قسمت میانی سنبله و سبک ترین دانه ها در بخش بالایی محور سنبله قرار داشتند. به طوری که میانگین تعداد دانه های تشکیل شده در بخش میانی سنبله بیشتر از دو بخش پایینی و بالایی سنبله بود. غلظت عناصر پر مصرف و کم مصرف در بخشهای مختلف سنبله با وزن دانه همبستگی داشت. به طوری که غلظت این عناصر در بخشهای میانی سنبله بیشتر از بخشهای دیگر بود. غلظت منگنز و روی در طی دوره پر شدن دانه کاهش یافت. غلظت عناصر غذایی مورد مطالعه در دانه های کوچک و بزرگ هر سنبلک بیانگر کاهش معنی دار غلظت آنها با فاصله از محور سنبله بر روی سنبلک بود. این کاهش غلظت عناصر نسبت به موقعیت قرارگیری دانه ها در محور سنبلک در مقام مقایسه با محور سنبله بیشتر بود. در این آزمایش بین ارقام دانه درشت و دانه ریز تفاوت معنی داری از لحاظ توزیع عناصر غذایی در طول محور سنبله و سنبلک دیده نشد.
    کلیدواژگان: گندم، کلسیم (Ca)، پتاسیم(K)، منگنز (Mn)، روی (Zn)
  • مجتبی جهانی، حسین بشارتی، احمد گلچین صفحات 33-38
    به منظور بررسی اثر ورمی کمپوست های مختلف غنی شده با آهن و روی، بر وزن خشک و درصد ظهور گیاهچه ذرت، آزمایش گلدانی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار و سه تکرار اجرا شد. تیمارهای مورد استفاده شامل شکل غنی شده و غنی نشده سه ورمی کمپوست پوسته برنج + کود مرغی، پوسته برنج + کود گاوی و کود گاوی بودند که با سولفات آهن و سولفات روی در طول دوره ورمی کمپوست سازی غنی سازی شدند و میزان نیتروژن آن ها با افزودن کود اوره یکسان شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین وزن خشک گیاه ذرت در ورمی کمپوست های مختلف در سطح یک درصد وجود دارد. بیشترین وزن خشک گیاه ذرت در تیمار های حاوی ورمی کمپوست پوسته برنج + کود مرغی غنی شده با روی مشاهده گردید و کمترین مقدار آن مربوط به تیمار شاهد بود. اثر ورمی کمپوست های مختلف بر درصد ظهور گیاهچه بذر ذرت از لحاظ آماری در سطح پنج درصد معنی دار بود. بیشترین و کمترین درصد ظهور گیاهچه به ترتیب در تیمار های ورمی کمپوست پوسته برنج+کود گاوی غنی شده با آهن و تیمار شاهد مشاهده شد.
    کلیدواژگان: ورمی کمپوست، غنی سازی، آهن، روی، ذرت
  • عین الله روحی مقدم، سیدمحسن حسینی، عزت الله ابراهیمی، احمد رحمانی، مسعود طبری، رضا مهدوی صفحات 39-48
    برای این که یک جنگل کاری پایدار بماند، باید عناصر غذایی خاک کاهش معنی داری پیدا نکند و هیچ تغییر منفی قابل ملاحظه ای در ویژگی های خاک به وجود نیاید. لذا این تحقیق در ایستگاه تحقیقات جنگل و مرتع چمستان صورت گرفته است. در این طرح کاملا تصادفی، بلند مازو به صورت خالص و آمیخته به نسبت 50 درصد به 50 درصد با هر یک از گونه های آزاد، پلت، داغداغان و ممرز جنگل کاری شده است. بعد از 13 سال، با آزمایش 12 ویژگی در دو لایه از خاک، تاثیر احتمالی این جنگل کاری ها و ترکیب درختی اشکوب برین بر برخی خواص فیزیکی و شیمیایی خاک مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون های تجزیه واریانس دوطرفه و یک طرفه و دانکن برای مقایسه ترکیب های مختلف آمیختگی استفاده گردید. نتایج نشان داد که بعضی از تیمارهای جنگل کاری شده، موجب افزایش نسبت کربن به ازت و کاهش میزان آهک و مقادیر کلسیم و منیزیم قابل جذب و تا حدودی کاهش اسیدیته در مقایسه با تیمار شاهد است. بین تیمار بلوط خالص و تیمارهای آمیخته نیز برخی تفاوت های آماری معنی دار مشاهده شده است، به طوری که در لایه بالایی خاک تیمار بلوط خالص دارای کمترین مقدار ازت کل و بیشترین نسبت کربن به ازت و در لایه پایینی خاک دارای بالاترین مقدار هدایت الکتریکی در مقایسه با دیگر تیمارهای جنگل کاری شده می باشد. این تحقیق نشان می دهد که گونه های درختی کاشته شده در تیپ های مختلف جنگل کاری می توانند تا حدودی خواص خاک را تحت تاثیر قرار دهند. لذا در مدیریت پایدار جنگل ها این موضوع باید مد نظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: بلند مازو، جنگل کاری خالص و آمیخته، ویژگی های خاک
  • فهیمه وهابی، حسین میر سیدحسینی، مهدی شرفاء صفحات 49-60
    ضایعات تولید شده در صنعت تولید قارچ خوراکی که شامل بستر کشت قارچ می باشد دارای خصوصیات و پتانسیل لازم برای کاربرد در اراضی کشاورزی به عنوان ماده اصلاح کننده است. این ضایعات به عنوان کمپوست قارچ مصرفی[1] (SMC) شناخته شده و به طور معمول پس از مراحل تولید قارچ دور ریخته می شود. هدف این مطالعه بررسی و مقایسه تاثیر این ضایعات در حالت تازه، یک ساله و دو ساله در سطوح مختلف 15، 30 و 60 تن در هکتار بر خصوصیات شیمیایی یک خاک لوم شنی بود. در این آزمایش انواع SMC با خاک در ستونهایی به طور یکنواخت مخلوط شدند و در دوره زمانی معین هفته ای یک بار با آب مقطر آبشویی شدند، زه آب ستونها جمع آوری شد و در 4 دوره (هفته اول، هفته چهارم، هفته هشتم و هفته دوازدهم) در زه آب ستونها EC و pH، کاتیونها و آنیونهای محلول اندازه گیری شدند. اندازه گیری های فوق در نمونه های خاک قبل از آزمایش و در پایان آزمایش نیز انجام گرفتند. نتایج آزمایش زه آب ستونها و همچنین نمونه های خاک نشان داد که در SMC دو ساله شوری کمتری نسبت به سایر انواع SMC در خاک ایجاد می کند، ولی حاوی پتاسیم، کلسیم و منیزیم بیشتری بوده است. SMC دو ساله غلظت کمتری از سدیم و کلر در خاک ایجاد می کند. مقدار نتیرات موجود در SMC دو ساله نیز زیاد بوده که می تواند نسبت به سایر SMC های تازه و یک ساله نیاز اولیه گیاه را بیشتر فراهم کند. مقایسه سطوح مختلف استفاده SMC نشان داد که سطح 60 تن دارای EC و غلظت بالای کاتیونها و آنیونها بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سطح 30 تن مصرف SMC نسبت به سایر سطوح مطلوب تر باشد. از آنجا که SMC منبع غنی عناصر غذایی مورد نیاز گیاه می باشد، در صورتی که به مقدار مناسب به کار رود، می تواند سبب بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شود.
    کلیدواژگان: کمپوست قارچ خوراکی، ضایعات، اصلاح خاک، شوری، آبشویی
  • علی اصغر بسالت پور، محمد علی حاج عباسی، امیرحسین خوشگفتارمنش، فرید شیخ الاسلام صفحات 61-70
    الگوریتم ژنتیک یک روش جستجوی مؤثر در فضاهای وسیع و بزرگ بر اساس ژن ها و کروموزوم ها می باشد که در نهایت منجر به جهت گیری به سمت یافتن پاسخ بهینه در میان سایر پاسخ های ممکن می شود. در این پژوهش انتخاب مناسب ترین گیاه و سطح اختلاط خاک آلوده به ترکیبات نفتی با خاک غیر آلوده (سطوح 1به1 و 3به1، خاک آلوده: خاک غیر آلوده) برای گیاه پالایی خاک های آلوده به نفت اطراف پالایشگاه تهران از طریق بهینه سازی به روش الگوریتم ژنتیک با روش آمار کلاسیک مقایسه شد. نتایج حاصل از انتخاب گیاهان مناسب از میان هفت گیاه مورد بررسی (اگروپایرون، فسکیو، پوکسنلیا، آفتابگردان، شبدر، کلزا و گلرنگ) در بخش مطالعات قابلیت رشد بر اساس روش آمار کلاسیک نشان داد که در هر دو سطح آلودگی 1 به 1 و 3 به 1 گیاهان اگروپایرون، فسکیو و پوکسنلیا انتخابی بهینه از میان سایر انتخاب های ممکن بود. این درحالیست که در روش الگوریتم ژنتیک، انتخاب 4 گیاه اگروپایرون، فسکیو، آفتابگردان و گلرنگ مناسب ترین پاسخ بود. از سوی دیگر در مطالعات گیاه پالایی، اگروپایرون و فسکیو گیاهان مناسب جهت پالایش آلاینده های نفتی از خاک به روش آمار کلاسیک بودند. در حالی که در بهینه سازی به روش الگوریتم ژنتیک، اگروپایرون مناسب ترین گیاه و سطح آلودگی 1 به 1 مناسب ترین نسبت اختلاط برای کسب بیشترین احتمال موفقیت در پالایش آلاینده های نفتی از خاک به روش گیاه پالایی بودند. همچنین کشت همزمان اگروپایرون - فسکیو در سطح آلودگی 1 به 1 نیز به عنوان بهینه ترین پاسخ از میان سایر پاسخ های ممکن برای کشت همزمان دو گیاه و سطح آلودگی مناسب حاصل شد. بنابراین کشت همزمان اگروپایرون- فسکیو و نسبت اختلاط 1 به 1 خاک آلوده و خاک غیر آلوده به منظور گیاه پالایی آلاینده های نفتی موجود در منطقه مورد مطالعه توصیه می گردد
    کلیدواژگان: الگوریتم ژنتیک، آمار کلاسیک، گیاه پالایی و آلاینده های نفتی
  • امیر رئیسی نشاط، حسینقلی رفاهی، فریدون سرمدیان، منوچهر گرجی صفحات 71-82
    در مقایسه با تلاش های دهه های گذشته در جهت بررسی فرآیند های فرسایش ورقه ای و شیاری خاک، مطالعات نسبتا کمی در جهت کمی کردن و یا برآورد فرسایش آبکندی انجام شده است. گسترش استفاده از تکنولوژی های اطلاعات مکانی جدید، مانند سیستم اطلاعات جغرافیایی، مدل رقومی ارتفاع و سنجش از دور، توانایی های جدیدی برای تحقیق در این زمینه فراهم کرده است. راه حلی که به صورت مرجعی در راستای تخمین اثرات تغییرات جهانی مانند تغییرات کاربری اراضی و اقلیم تنظیم گردیده، نقشه برداری وکمی کردن مقدار فرسایش آبکندی می باشد که شامل مقدار عقب نشینی دیواره های آبکند و تولید رسوب است. تحقیق حاضر روشی، جهت محاسبه مقدار عقب نشینی دیواره ها و تولید رسوب توسط فرسایش آبکندی ارائه می دهد. روش پیشنهاد شده از عکس های هوائی چند زمانه و مدل های رقومی ارتفاع چند زمانه که هر دو بوسیله تکنیک های اطلاعات جغرافیایی پردازش شده اند، استفاده می کند. تحقیق درزیر حوضه حاشان با وسعت 25 هکتار در حوضه آبخیز طالقان انجام شده است. عکس های هوائی 1:20000 مربوط به سال 1370و عکس های هوائی 1:40000 مربوط به سال 1380 جهت تهیه نقشه فرسایش آبکندی و تعیین مقدار رسوب تولید شده بین سال های 1380-1370 استفاده شدند. مقدار برش آبکند و تولید رسوب از کم کردن مدل های رقومی ارتفاع چند زمانه محاسبه شدند. مقدار عقب نشینی دیواره های آبکند 202/0 متر در سال بوده است. حداکثر مقدار برش آبکند 9/0-5/0 متر در سال در راس آبکند و محل مئاندرها رخ داده است. مقدار رسوب تولید شده بوسیله فرسایش آبکندی 44±438 تن در هکتار در سال بوده است. در مقایسه با دیگر روش ها که رسوب ناشی از فرآیند های فرسایش آبکندی را محاسبه می کنند؛ روش پیشنهاد شده، مجموع هدر رفت خاک ناشی از رواناب سطحی، حرکت توده ای (فروپاشی دیواره ها) و عمیق شدن آبکند را محاسبه می کند علاوه بر این در مقایسه با مقدار رسوب تولید شده بوسیله فرسایش ورقه ای و شیاری مقادیر بسیار بزرگتری دارد و تصور می شود دستاوردی در جهت مکان یابی نواحی با فعالیت فرسایشی شدید در درون آبکند ها دارد.
    کلیدواژگان: فرسایش آبکندی، مقدار فرسایش، تفسیر عکس هوایی، سیستم اطلاعات جغرافیایی، مدل رقومی ارتفاع
|
  • Pages 1-12
    Tissue nutrient status of high yielding plant populations can be a reference norm for evaluation of growth and achievement of optimal yield. Compositional reference norms derived from generic models are important. Yield data of 382 sugar beet fields was analyzed and, using mathematical approach, cumulative variance ratio function, and chi-squared distribution function, the low (n1= 259) and high (n2= 123) yielding subpopulations were separated from each other. Cutoff yield was obtained at 53.980 t.ha-1. Critical chi-squared value was found to be 7.3 and was confirmed by using data of leaf samples from 38 fields and Cate-Nelson statistical procedure. Preliminary CND norms of different elements were found as follows:, ,, ,, ,, ,. Later, nutrient sufficiency range and critical intervals norms and nutrient indexes for CND were determined using analysis results of 38 sugar beet tissue samples. Satisfactory results were obtained when data of many fertilizer trials were investigated to arrive at preliminary validation of norms and indexes. These norms, indexes, nutrient sufficiency ranges, and critical intervals can be used for prediction of growth, yield, and nutrition disorders of sugar beet.
  • G. Valizadeh, H. Rezaie, M. Ahmadpour Pages 13-21
    Phosphorus changes into the Ca-P fractions in calcareous soils. The quantities of these P fractions increase in these soils by P fertilizer application. To determine P fractions in Maragheh area soils under different managements, sequential P extraction method was used. In this study, P uptake, P-use efficiency, and growth differences of various wheat genotypes were investigated by applying four levels of Di-calcium phosphate (0, 80, 160 and 320 mg/kg soil) to ten wheat varieties and genotypes (ََSardari, Sbn/1-64-199, Azar2, Pf82200/Sardari, 5291 Karaj 98-99, Agosta/Safied, Fenkank/15/Safied, Anza/3/Pi//Nar/Hys/Sfied, 87Zhong291, Ghazagestan). The experiment was conducted in glasshouse conditions using factorial arrangement in completely randomized block design (CRBD), with three replications. The results showed that P fractions in different soil management systems differed significantly. Ca-P fractions were higher in forage-wheat and chickpea-wheat compared to the other treatments of soil management techniques. With higher amounts of Di-calcium phosphate in the soils, shoot and root weight and phosphorus uptake of different wheat varieties and genotypes increased significantly. All genotypes differed significantly in shoot and root weight, P uptake, P shoot and root concentrations, and P-use efficiency by using different quantities of Ca-P fractions. Sardari and Rasad or Fenkang had the highest root weight and, proportionally, higher P concentration in shoot and root compared to the other wheat genotypes. Azar2, Sbn, and Agosta had greater phosphorus use efficiency i. e produced more shoot and leaf for every unit of absorbed P, leading to increased shoot weight. The results suggest that the amount of P fractions differ in different soil management systems. With increasing Ca-P fraction, P uptake and growths of wheat genotypes and varieties increased. It was found that the wheat genotypes with higher root growth/weight absorbed more P and had enhanced P-use efficiency.
  • M. Asadi Dashbulagh, D. Eradatmand Asli, M. Yousefirad Pages 23-31
    Little information is known about nutrient distribution within different parts of spike of wheat, whereas this information is very important for increasing grain yield without negative effect on quality of grain. In this research, the distribution of two macronutrients (K and Ca) and two micronutrients (Mn and Zn) were investigated during grain filling period in bold and small grains in different parts of spike(P,M,D) in two wheat varieties having large grains (Mahdavi) and small grains (Falat). The research was conducted at the agricultural research farm of College of Agriculture in Islamic Azad University of Saveh during 2007-08 season. Statistical design was split plot and randomized complete block design with three replications. The treatments were three levels of nutrients as the main plot (0, 3 and 4 liter per hectare) and the aforementioned varieties of wheat in the sub plots. Concentrations of the macro- and micronutrients were measured by spectrometer and atomic absorption method, respectively. The results have shown the highest grain weight in the central part of spike as compared to the proximal and distal parts of spike. Number of grains in the central part of spike was more than the two other parts (distal and proximal). There was a positive correlation between grain weight and K, Ca, Mn, and Zn concentration in different parts of the spike. This relation was higher in the central part of spike as compared to the other two parts of spike. Concentration of Zn and Mn decreased during grain filling period. Grain nutrient concentration decreased as distance from the rachis increased. The magnitude of the reduction, however, varied by nutrients. In this study, different varieties did not show any difference in distribution of macro and micro nutrients in rachis as well as rachilla.
  • M. Jahani, H. Besharati, A. Golchin Pages 33-38
    To study the effect of different vermicomposts, enriched with zinc and iron, on dry weight and seed germination of corn, a pot experiment was conducted in a complete block design with ten treatments and three replications. Nine different vermicomposts including vermicomposted rice hull + chicken manure, rice hull+cow manure, and cow manure and zinc and iron enriched forms of them were used. The nitrogen content of all vermicomposts treatments and the control were equalized by addition of urea. The results of analysis of variance showed that there were significant differences among the treatments with respect to biomass dry weight of corn. The highest dry weight for corn biomass was measured in the treatment having rice hull+chicken manure vermicompost enriched with zinc. In contrast, the lowest dry weight for corn biomass was observed in the control. Different vermoicomposts had significant effects on seed germination of corn. Application of vermicomposts improved seed germination of corn and all treatments had higher seed germination percentages than that of the control. The highest seed germination percentage was observed in the treatment with vermicomposted rice hull + cow manure enriched with iron.
  • E. L. Rouhi-Moghaddam, S. M. Hosseini, E. L. Ebrahimi, A. Rahmani, M. Tabari, R. Mahdavi Pages 39-48
    Sustainable afforestation requires maintenance of nutrient elements in soil and stability of soil properties. This study was conducted at the Chamestan Forest and Rangeland Research Station of Iran, starting in 1994. In this completely randomized plan, the oak was planted purely and mixed with four species of Siberian elm, maple, hackberry and hornbeam at 50:50 ratio. 12 characteristics of the soils were tested in two depths to study the probable effects of these plantations on the soil physical and chemical characteristics. Two statistical tests, namely, ANOVA and Duncan were used to compare the different combinations of plantations. The results showed that some planting treatments had caused increase in C:N ratio and decrease in soil CaCO3, absorbable Ca and Mg, and pH compared with the control treatment. Among the pure oak treatment and the mixed treatments, some statistically significant differences were observed such that the pure oak treatment had the minimum amount of total N and the maximum ratio of C:N ratio in the upper layer of soil, while in the lower layer of soil, the pure plantation had the maximum amount of EC compared with the mixed plantations. This study indicates that planted tree species in different types of plantation can affect soil characteristics and, hence, this issue should be considered in forest management.
  • F. Vahabi, H. Mirseyed Hosseini, M. Shorafa Pages 49-60
    Waste produced from mushroom production industry, including the mushroom production substrate, has the necessary properties and potentials for use as a soil amendment in agricultural farms. These wastes, known as Spent Mushroom Compost (SMC), are normally disposed of after production process of mushroom. The aim of this research was to study and compare the effects of various SMC's (fresh, one year old, and two years old) at different levels of application (15, 30 and 60 t.ha-1) on the chemical properties of a sandy loam soil. Different SMC treatments were mixed into soil columns and, during a 12-week period in laboratory incubation conditions, they were weekly leached by distilled water. The leachates from the columns were collected at the end of the 1st, 4th, 8th, and the 12th week and analyzed for EC, pH, soluble cations (sodium, potassium, calcium, magnesium) and anions (chloride, bicarbonate, nitrate). Similar analyses were conducted on the soil samples at the start and at the end of the experiment. The results of leachates and soil samples analyses showed that EC in the two-year-old SMC was the lowest, but the amounts of ‍‍‍calcium and magnesium were the highest. The two- year-old SMC that had higher nitrate content than the other two SMC's lowered Cl and Na of the soil samples; therefore, it can probably provide some of the nutrient requirement of plants. Comparison of different levels of SMC showed that use of 30 ton ha-1 was more favorable. The 60 ton ha-1 level caused higher EC and salinity. Considering the high nutrient content of SMC, if this material is used in a suitable amount, it could improve soil chemical properties.