فهرست مطالب

غدد درون ریز و متابولیسم ایران - سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 57، شهریور 1390)

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 57، شهریور 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/06/28
  • تعداد عناوین: 12
|
  • شجیعه نجار صفری، سید وهاب الدین رضوانی، مجید حاجی فرجی، بهرام رشید خانی صفحات 233-242
    مقدمه
    به منظور مقایسه ی تاثیر نان جو دوسر واقعی (Oat) با نان جو رژیمی (بارلی) بر پروفایل چربی و قند مبتلایان به دیس لیپیدمی و دیابت نوع 2، این پژوهش روی مراجعین به انجمن دیابت ایران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    پژوهش به صورت مطالعه ای دوسو کور روی 36 فرد مبتلا به دیابت نوع 2، بر اساس قند خون ناشتای بیشتر از 126 میلی گرم در صد میلی لیتر و یکی از شاخص های لیپیدی خارج از حد طبیعی انجام شد. بیماران به طور تصادفی در یکی از گروه های نان A و B قرار گرفتند. به تمام بیماران، روزانه 250 گرم نان جو دوسر یا نان جو عرضه شده در بازار به مدت 3 هفته داده شد. در ابتدا، پس از 10 روز و انتهای دوره ی پژوهش، 5 سی سی خون ناشتای وریدی از آزمودنی ها گرفته شد. پس از یک دوره پاکسازی سه هفته ای، آزمودنی های هر گروه به گروه مقابل منتقل گردید و اقدامات مرحله ی قبل در مورد آنها تکرار شد.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش نشان داد در هر دو گروه، تمام شاخص های متابولیکی و تن سنجی به جز WHR بهبود پیدا کرد. میزان تغییرات قند خون ناشتا در گروه دریافت کننده ی نان جو دوسر و نان جو رژیمی به ترتیب 7/2±32- و 2/9±2/6- میلی گرم در صد میلی لیتر و میزان کلسترول HDL در گروه بارلی (رژیمی) و نان جو دوسر به ترتیب 2/0±34/1 و 8/1±2/9 میلی گرم بود.
    نتیجه گیری
    پژوهش کنونی نشان داد که نان های تهیه شده از جو دوسر و جو (بارلی) در بهبود شاخص های تن سنجی و متابولیکی موثر هستند و اثرات سودمند نان تهیه شده با جو دوسر در کاهش قند خون و کلسترول HDL به مراتب بیشتر است.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، دیس لیپیدمی، نان جو دوسر، نان جو رژیمی، پروفایل لیپیدی
  • الهه صفایی جزی، سید مجتبی بهشتی تبار، مسعود امینی صفحات 243-248
    مقدمه
    امروزه طی آزمایشات کلینیکی اختلالات کلیه، ارزیابی آنزیم های ادراری مورد توجه قرار گرفته است. یکی از این آنزیم ها، آنزیم ان استیل بتا دی گلوکز آمینیداز (NAG) می باشد که بیشترین غلظت آن در توبول های پروگزیمال کلیه وجود دارد و به دنبال آسیب های مختلف کلیوی فعالیت این آنزیم در ادرار افزایش می یابد. هدف از این بررسی، مقایسه ی دفع این آنزیم و آلبومین، در بیماران دیابتی نوع 2 و افراد غیردیابتی بود.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش، کراتینین، آلبومین و میزان فعالیت آنزیم NAG در ادرار30 بیمار مبتلا دیابت نوع 2 و 30 فرد غیر دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های به دست آمده نشان داد میزان دفع آنزیم در بیماران دیابتی نسبت به افراد غیر دیابتی افزایش می یابد و این افزایش معنی دار بود (001/0P<). هم چنین افزایش میزان دفع آنزیم در بیماران دیابتی نوع 2 با دفع غیرطبیعی آلبومین در مقایسه با گروه بیماران با دفع طبیعی آلبومین نشان داده شد. میزان آنزیم NAG دفع شده در بیماران دیابتی با کنترل خوب و ضعیف قند خون مقایسه شد. یافته های آماری حاکی از افزایش معنی دار دفع آنزیم در بیماران با کنترل ضعیف قند خون بود (05/0P<). هم چنین یافته ها وجود رابطه ی مستقیم و معنی داری بین میزان دفع آنزیم NAG با گلوکز خون و HbA1c را نشان داد.
    نتیجه گیری
    اندازه گیری فعالیت آنزیم NAG می تواند به عنوان یک مارکر برای تشخیص آسیب کلیوی در بیماران دیابتی مفید باشد.
    کلیدواژگان: دیابت نوع2، ان، استیل، بتا، دی، گلوکز آمینیداز، نفروپاتی دیابتی
  • محمد ابراهیم خمسه، آرزو منوری، مجتبی ملک، گیتا شفیعی، حمیدرضا برادران صفحات 249-255
    مقدمه

    با توجه به اهمیت روزافزون ارتقا کیفیت زندگی در بیماری های مزمن از جمله بیماری دیابت، این پژوهش به منظور بررسی سطح کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، در بیماران دیابتی نوع یک در ایران انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر، به صورت مقطعی، روی 150 بیمار دیابتی نوع یک انجام شد. پرسش نامه ی ارزیابی کیفیت زندگی که روایی و پایایی آن در گذشته به اثبات رسیده بود، به بیماران داده شد. این پرسش نامه شامل 20 سوال در پنج حیطه ی روابط اجتماعی، روانی عاطفی، فعالیت های روزانه، عملکرد تحصیلی و درمان می باشد.

    یافته ها

    میانگین سنی افراد 84/6±14/22 سال و میانگین مدت زمان ابتلا به بیماری 14/7±97/8 سال بود. هم چنین میانگین امتیاز کیفیت عمومی زندگی برای مردان 95/13±70/70 و برای زنان 87/11±27/67 بود. بین مردان و زنان از نظر امتیاز کیفیت عمومی زندگی اختلاف معنی داری دیده نشد، ولی در حیطه ی درمان، کیفیت زندگی در مردان نسبت به زنان به طور معنی داری بالاتر بود. امتیاز کیفیت عمومی زندگی با مدت زمان ابتلا و نوع انسولین ارتباط معنی داری داشت، و نیز امتیاز کیفیت عمومی زندگی و در حیطه های روانی عاطفی، روابط اجتماعی، عملکرد تحصیلی و درمان در بیمارانی که از انسولین های آنالوگ استفاده می کردند، بهتر بود.

    نتیجه گیری

    این پژوهش برای اولین بار در ایران به منظور بررسی امتیاز کیفیت زندگی در بیماران دیابتی نوع یک انجام شد. به نظر می رسد مراقبت همه جانبه از بیماران دیابتی شامل مشاوره های بهداشت روان، و آموزش ساختاریافته و هدفمند می تواند در این زمینه راهگشا باشد.

    کلیدواژگان: دیابت نوع یک، کیفیت زندگی، کنترل متابولیک
  • آرش نجیمی، لیلا آزادبخت، مهندس اکبر حسن زاده، غلامرضا شریفی راد صفحات 256-263
    مقدمه
    بر خلاف روند شیوع دیابت در سنین مختلف، بیشتر برنامه های آموزش دیابت برای بالغین جوان و یا بیماران تازه تشخیص داده شده، طراحی و اجرا گردیده است. این پژوهش، با هدف ارزشیابی برنامه ی آموزش تغذیه بر شاخص های سوخت و ساز، تن سنجی و فشارخون سالمندان بالای 60 سال مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی تجربی، 100 سالمند با سن بالای 60 سال و مبتلا به دیابت نوع 2 شرکت نمودند. سالمندان به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند و داده های دو گروه، در دو زمان قبل و 3 ماه پس از مداخله ی آموزش تغذیه، جمع آوری گردید. سپس داده ها به وسیله ی نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مناسب، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های پژوهش در گروه مداخله، کاهش معنی داری را در میانگین وزن (3/1 کیلوگرم)، نمایه ی توده ی بدن (48/0 کیلوگرم بر مترمربع)، تری گلیسیرید (25/18 میلی گرم)، قند خون ناشتا (5/19 میلی گرم در صد میلی لیتر) و هموگلوبین گلیکوزیله (36/0%) نشان داد. در مورد میزان لیپوپروتئین سبک، لیپوپروتئین سنگین و فشار خون، اختلاف معنی داری بین دو گروه مداخله و کنترل دیده نشد.
    نتیجه گیری
    آموزش تغذیه ی تئوری محور، در مدت 3 ماه سبب کاهش شاخص های بیوشمیایی و تن سنجی سالمندان (<60) مبتلا به دیابت نوع 2 گردید که این امر به نوبه ی خود می تواند سبب کاهش عوارض عروق کوچک و بزرگ مرتبط با بیماری دیابت شود.
    کلیدواژگان: آموزش تغذیه، عوامل خطر بیماری های قلبی، عروقی، سالمندان، دیابت نوع 2، مدل بزنف
  • فرزاد شیدفر، مرضیه مولوی نجومی، فاطمه البرزی، شریعه حسینی صفحات 264-271
    مقدمه
    در یائسگی، تغییر در توزیع چربی بدن موجب افزایش خطر بیماری های قلبی عروقی و متابولیکی می گردد. پیش بینی بیماری های قلبی عروقی با استفاده از شاخص های تن سنجی مرتبط با عوامل خطر در زنان یائسه، بسیار اهمیت دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تعیین ارتباط بین دور کمر، BMI وConicity با عوامل خطرساز بیماری های قلبی عروقی]گلوکز و انسولین سرم (دیابت)، فشار خون بالا، دیس لیپیدمی[می باشد.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه ی مقطعی توصیفی، 250 زن یائسه ی غیر سیگاری به طور تصادفی انتخاب شدند و اندازه گیری های دور کمر، BMI وconicity صورت گرفت، سپس برای هر فرد یک پرسشنامه ی 3 روزه ی یادآمد خوراک و یک پرسشنامه ی بسامد خوراک تکمیل گردید. میزان گلوکز، تری گلیسرید، کلسترول HDL، کلسترول LDL و انسولین سرم ناشتا در افراد اندازه گیری شد.
    یافته ها
    ارتباط معنی داری بین دور کمر با فشار خون سیستولی (002/0=P و 255/0=r)، دور کمر باconicity (0001/=P و 67/0=r)، BMI باconicity (0001/=P و 31/0=r)،conicity با فشار خون سیستولی (009/=P و 31/0=r) و نیز بین BMI با فشار خون سیستولی (009/=P و 21/0=r) وجود داشت. هم چنین بین فشارخون دیاستولی با فشار خون سیستولی (002/0P=)، بین انسولین سرم با فشار خون سیستولی (008/=P و 21/0-=r) و نیز بین کلسترول تام با فشار خون سیستولی (013/=P و 2/0=r) رابطه ی آماری معنی داری دیده شد.
    نتیجه گیری
    دور کمر ارتباط مثبتی با فشار خون سیستولی و ابتلا به دیابت، و نیز BMI ارتباط مثبت معنی داری با فشار خون سیستولی داشت، هم چنینconicity ارتباط مثبت معنی داری با فشار خون سیستولی، تری گلیسرید و گلوکز سرم را نشان داد.
    کلیدواژگان: زنان یائسه، دور کمر، نمایه ی توده ی بدن، conicity، کلسترول، تری گلیسرید
  • زهرا بهادران، فیروزه حسینی اصفهانی، پروین میرمیران *، مهیا مهران، فرهاد حسین پناه، فریدون عزیزی صفحات 272-282
    مقدمه

    هدف پژوهش کنونی، بررسی وضعیت دریافت فروکتوز رژیم غذایی و ارتباط آن با عوامل خطرساز بیماری های قلبی عروقی در بزرگسالان تهرانی است.

    مواد و روش ها

    مطالعه ی مقطعی حاضر با استفاده از داده های افراد بزرگسال 70-19 ساله ی شرکت کننده در مرحله ی سوم مطالعه ی قند و لیپید تهران انجام شد. داده های مربوط به رژیم غذایی افراد، با استفاده از یک پرسش نامه ی روا و پایای نیمه کمی بسامد خوراک، با 168 قلم غذایی ارزیابی گردید و مجموع فروکتوز طبیعی موجود در میوه و سبزیجات، و فروکتوز افزودنی موجود در غذاهای صنعتی دارای شیرین کننده های افزودنی، بعنوان فروکتوز کل رژیم غذایی محاسبه گردید.

    یافته ها

    45% افراد شرکت کننده، مردان با میانگین سنی 14±40 سال و 55%، زنان با میانگین سنی 13±38 سال بودند. میانگین دریافت کل فروکتوز رژیم غذایی در مردان 5/24±5/46 گرم و در زنان 2/24±3/37 گرم در روز بود. ارتباط مثبت معنی دار میان دریافت فروکتوز رژیم غذایی و نمایه ی توده ی بدن (001/0>P، 11/0 و 03/0=β به ترتیب در مردان و زنان)، دور کمر (001/0>P،10/0 و 15/0=β به ترتیب در مردان و زنان)، فشار خون سیستولی (01/0>P، 12/0 و 09/0=β به ترتیب در مردان و زنان) و فشار خون دیاستولی (01/0>P،80/0 و 13/0= β به ترتیب در مردان و زنان) و غلظت قند خون ناشتا در مردان (05/0>P، 01/0=β) مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    دریافت بالای فروکتوز رژیم غذایی می تواند اثرات نامطلوبی بر عوامل خطرساز بیماری های قلبی عروقی داشته باشد.

    کلیدواژگان: فروکتوز، عوامل خطر بیماری های قلبی، عروقی، چاقی، اختلالات لیپیدی
  • حسین دلشاد، عطیه آموزگار، فروزان صالحی، نوروز علی عزیز خانی، مریم دلشاد، فریدون عزیزی صفحه 283
    مقدمه
    مبارزه با اختلال های ناشی از کمبود ید در ایران از دو دهه ی قبل آغاز، و از اواخر دهه ی 80 به عنوان کشور عاری از کمبود ید در منطقه شناخته شده است. هدف این پژوهش ارزیابی پایایی کفایت یدرسانی، 17 سال پس از یددار نمودن نمکهای مصرفی خانوارهای کشور، در استان قزوین می باشد.
    مواد و روش ها
    در پاییز سال 1386 در یک مطالعه ی مقطعی، 1200 دانش آموز دختر و پسر دبستانی 8 تا 10 ساله ی مدارس استان قزوین به صورت تصادفی و به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده شامل میزان شیوع گواتر با روش معاینه ی بالینی، غلظت ید ادرار و ید موجود در نمک خانوارها با مطالعه ی سال 1375 و 1380 مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    میزان کلی گواتر (3/1-3/0)8/0% بود. هیچ یک از دانش آموزان گواتر درجه ی دو نداشتند. میانه ی ید ادرار در 120 دانش آموز مورد پژوهش، 151 میکروگرم در لیتر بوده و (8-6/0) 4% ید ادرار کمتر از 50 میکروگرم در لیتر داشتند. تنها (80-62) 66% خانوارهای استان قزوین از نمک ید دار تصفیه شده استفاده می کردند و نحوه ی نگهداری نمک نیز در (71-60)65% از خانوارها مناسب بود. (50-10)30% نمک های مصرفی خانوارها نیز کمتر از 15 گاما ید داشتند.
    نتیجه گیری
    17 سال پس از غنی سازی نمک های مصرفی کشور با ید، شیوع گواتر در استان قزوین کاهش قابل ملاحظه ای پیدا نموده و میانه ی ید ادرار نیز در حد مطلوب است که بیانگر موفقیت برنامه ی مبارزه با کمبود ید و پایش منظم آن در کشور می باشد.
    کلیدواژگان: تیروئید، گواتر، ید، نمک ید دار
  • مهدی هدایتی، مرضیه صالحی جهرمی، لاله حقوقی راد، مرجان ظریف یگانه، مریم سادات دانشپور، فریدون عزیزی صفحه 288
    مقدمه

    بیماری های خود ایمنی تیرویید جز بیماری های رایج بوده و تعیین وضعیت ژنتیکی آن در سبب شناسی بیماری دارای اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط دو پلی مورفیسم اگزون های 8 و 12 ژن پراکسیداز تیرویید (Thyroid Peroxidase) با میزان آنتی بادی ضد آن (Anti-Thyroid Peroxidase) در جمعیت ایرانی انجام شد.

    مواد و روش ها

    از جمعیت مورد بررسی در مطالعه ی قند و لیپید تهران، 184 نفر در دو گروه مورد (112 نفر، 100Anti-TPO< واحد در لیتر و Anti-Tg) و شاهد (72 نفر، 100Anti-TPO> واحد در لیتر و Anti-Tg) انتخاب شدند. سطح سرمی Anti-TPO و Anti-Tg با روش الیزا اندازه گیری گردید. محتوای DNA ژنومی خون محیطی با روش نمک اشباع/ پروتئیناز کا استخراج گردید. اگزون های 8 و 12 ژن TPO با روش PCR تکثیر شدند و با آنزیم های محدودالاثر SacII و BsrI انکوبه و پلی مورفیسم های مورد نظر با روش RFLP بررسی گردیدند.

    یافته ها

    فراوانی الل C پلی مورفیسم C2145/T(اگزون 12) در افراد Anti-TPO+ 2/71% و در افراد Anti-TPO- 8/28% بود. حضور الل C ارتباط معنی داری با افزایش Anti-TPO نشان داد: ژنوتیپ CC 100 واحد در لیتر380±436 و ژنوتیپ TT 100 واحد در لیتر 330±140 (001/0(P<. میزان Anti-TPO در افراد حامل الل C نسبت به گروه بدون آن نیز افزایش داشت)2/9. (OR=پلی مورفیسم G1193/C (اگزون 8) با سطح Anti-TPO سرم ارتباط معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد حضور الل C پلی مورفیسم C2145/T اگزون 12 ژن TPO با سطح بالای Anti-TPO سرم مرتبط بوده و افراد حامل این آلل نسبت به افراد بدون آن 2/9 برابر در معرض کم کاری خودایمنی تیرویید قرار دارند. به احتمال زیاد این پلی مورفیسم در سبب شناسی خودایمنی تیروییدنقش دارد.

    کلیدواژگان: Anti، TPO، پلی مورفیسم های G1193، C و C2145، T
  • کمال رنجبر، مریم نورشاهی، مهدی هدایتی، حسین طاهری چادرنشین صفحه 294
    مقدمه
    تاثیر ورزش بر فاکتورهای سازنده ی عروق، موضوعی است که به تازگی توجه بسیاری از پژوهشگران را در دنیا به خود جلب کرده است. اما موضوعی که تاکنون بدان پرداخته نشده، تاثیر احتمالی جنسیت و فعالیت بدنی بر میزان تغییرات فاکتورهای سازنده ی عروق در حالت استراحت و در پاسخ به فعالیت های ورزشی زیر بیشینه ی حاد می باشد
    مواد و روش ها
    16 زن (8 نفر فعال و 8 نفر غیر فعال) و 16 مرد (8 نفر فعال و 8 نفر غیر فعال) سالم (20 تا 30 ساله) در این پژوهش شرکت کردند. 3 روز پس از تعیین Vo2max، آزمودنی ها در آزمون زیر بیشینه شرکت نموده و با شدت VO2max 70 % به مدت یک ساعت رکاب زدند. قبل، بلافاصله و 2 ساعت بعد از فعالیت به منظور اندازه گیری تغییرات فاکتور رشد اندوتلیال عروق (VEGF)، از آزمودنی ها به میزان 1 سی سی خون گیری به عمل آمد. تغییرات VEGF سرم توسط کیت الایزا مورد اندازه گیری قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های پژوهشگران نشان داد میزان فاکتور رشد اندوتلیال عروق در مردان فعال و غیرفعال، و نیز در زنان غیرفعال در پاسخ به فعالیت ورزشی به طور معنی داری کاهش یافت، اما میزان تغییرات VEGF بین مردان و زنان در پاسخ به فعالیت تفاوت معنی داری مشاهده نشد. هم چنین بین پاسخ افراد فعال و غیرفعال نسبت به فعالیت تفاوتی وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    جنسیت و فعالیت بدنی از عوامل تاثیرگذار بر میزان تغییرات فاکتور رشد اندوتلیال عروق در حالت استراحت و در پاسخ به فعالیت استقامتی نمی باشند.
    کلیدواژگان: جنسیت، VEGF، آنژیوژنز، فعالیت بدنی
  • سکینه نوروزیان، افسانه شمشکی، پریچهر حناچی صفحه 301
    مقدمه
    فعالیت ورزشی برخلاف این که با ایجاد فشار اکسایشی موجب افزایش رادیکال های آزاد می شود، با افزایش تولید آنزیم های ضداکسایشی موجب کاهش رادیکال های آزاد در بدن نیز می گردد. یافته های به دست آمده از تمرین های بدنی مختلف در افزایش یا کاهش رادیکال های آزاد، پرسشی اساسی در مورد نوع تمرین به حساب می آید. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات دو نوع فعالیت اکسنتریک و کانسنتریک بر برخی عوامل اکسایشی و ضد اکسایشی پلاسمای خون، در خانم های رشته ی تربیت بدنی طراحی و اجرا شد.
    مواد و روش ها
    24 دانشجوی دختر داوطلب شرکت کننده در پژوهش به صورت تصادفی در 3 گروه: کنترل، تمرین اکسنتریک و تمرین کانسنتریک تقسیم شدند. از آزمودنی ها در دو نوبت (یک ساعت قبل و بلافاصله بعد از آزمون)، نمونه های خونی برای سنجش ضد اکسایش غیر آنزیمی ((GSH، شاخص فشار اکسایشی (MDA) و ظرفیت ضد اکسایشی تام (TAC) دریافت گردید. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار spss نسخه ی 13، با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (تعیین اختلاف بین گروهی) در سطح اطمینان 95٪ (05/0P<) انجام شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد میزان GSH، MDA و TAC پلاسما بعد از فعالیت اکسنتریک و کانسنتریک نسبت به قبل از فعالیت افزایش معنی داری داشت (05/0P<)، هم چنین میزان MDA و GSH پلاسما پس از فعالیت اکسنتریک و کانسنتریک نسبت به قبل از فعالیت در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری (05/0P<) را نشان داد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد فعالیت های شدید اکسنتریک و کانسنتریک محرک مهمی برای ایجاد تغییرات قابل توجه در دستگاه ضد اکسایشی بدن است، و این فعالیت ها می توانند موجب بهبود ظرفیت های ضداکسایشی شوند.
    کلیدواژگان: فعالیت اکسنتریک و کانسنتریک، عوامل اکسایشی و ضد اکسایشی، زنان فعال
  • عباس قنبری نیاکی، رزیتا فتحی، صغری رمرودی، مهدی هدایتی صفحه 309
    مقدمه
    پپتید گرلین به طور عمده از معده ترشح می شود و در تحریک اشتها، و هم چنین کنترل تعادل انرژی نقش دارد. بررسی ها حاکی از اتصال گرلین به کلسترول HDL و به احتمال زیاد سایر پروتئین های در گردش خون مانند آلبومین می باشد. خطر سندروم متابولیک علاوه بر افزایش سطح کلسترولLDL- و تری گلیسرید با کاهش کلسترولHDL- و کاهش گرلین مرتبط است. هدف این پژوهش، بررسی اثر 8 هفته تمرین استقامتی با مدت های مختلف بر سطح استراحتی گرلین متصل به HDL پلاسما بود.
    مواد و روش ها
    30 سر موش صحرایی نر به 2 گروه تمرینی با مدت های مختلف 30 و 90 دقیقه و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی به مدت 8 هفته، هر هفته 5 روز و با سرعت 20 متر بر دقیقه با مدت های 30 و 90 دقیقه، تمرین داده شدند. پس از 72 ساعت از آخرین جلسه ی تمرین، موش ها کشته شدند و نمونه ی پلاسمای آنها به منظور جداسازی کلسترول HDL و زیرواحدهای آن، و نیز سنجش گرلین متصل به HDL جمع آوری شد. بررسی یافته ها با آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی LSD، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 در سطح معنی داری 05/0 انجام شد.
    یافته ها
    بین گروه های تجربی و کنترل در میزان گرلین متصل به HDL پس از 8 هفته، تفاوت معنی داری وجود نداشت. برخلاف کاهش میزان کلسترول تام در گروه های تجربی، ارتباط معنی داری بین سطح گرلین متصل به HDL با مقدارهای HDL2، HDL3، تری گلیسرید و کلسترول تام مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر نشان داد که 8 هفته تمرین با مدت های مختلف اثری بر سطح گرلین متصل به HDL و ارتباط آن با پروفایل لیپیدی ندارد. اظهار نظر در مورد این عدم تاثیر نیازمند به پژوهش های بیشتری است.
    کلیدواژگان: گرلین متصل به HDL پلاسما، HDL2، HDL3، بررسیهای تمرین استقامتی، مدت تمرین
  • پژمان باقری، علی اکبر حقدوست، اسحاق درتاج رابری، لیلا حلیمی، زمانه وفایی، منصوره فرهنگ نیا، لیلا شایان صفحه 315
    مقدمه
    بررسی های توصیفی زیادی در زمینه ی پوکی استخوان در ایران وجود دارد که به طور عمده، شیوع این بیماری و ارتباط آن با عوامل مختلف را بررسی کرده اند. به منظور کسب چشم انداز بهتری از اپیدمیولوژی این بیماری در ایران و هتروژنیتی آن در مناطق مختلف، تمام بررسی های موجود به صورت نظام مند مرور و یافته های آنها با روش فراتحلیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    تمام مقاله های منتشر شده در مجلات ایرانی و بین المللی، گزارش نهایی طرح های پژوهشی و مقالات مرتبط ارایه شده در کنگره ها، و نیز پایان نامه های دانشجویی، با استفاده از کلید واژه های استاندارد و حساس مرور شدند. سپس تمام مقالات منتشر شده بین سال های 87-79 که دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند، پس از کنترل کیفی، با استفاده از مدل تصادفی، وارد فرآیند فراتحلیل گردیدند.
    یافته ها
    در 21 پژوهش، کمترین و بیشترین شیوع محاسبه شده در ناحیه ی فمور به ترتیب 5/1% و 43%، کمترین و بیشترین شیوع محاسبه شده برای ناحیه ی ستون فقرات به ترتیب 2/3% و3/51% بود. برآورد شیوع استئوپروز با استفاده از مدل تصادفی در ناحیه ی فمور، در زنان ایرانی 9/18% با دامنه ی اطمینان (7/22-15) و برآورد شیوع استئوپروز در ناحیه ی ستون فقرات در زنان ایرانی 9/18% با دامنه ی اطمینان (2/23-6/14) محاسبه گردید. هم چنین با استفاده از روش متارگرسیونی عوامل اصلی ایجادکننده ی عدم تجانس، ویژگی های مکانی و حجم نمونه ها معرفی شدند. (01/0P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به این که استئوپروز یک مشکل بهداشتی شناخته شده ای می باشد که با بالا رفتن سن متوسط جامعه و تغییر شیوه ی زندگی، اهمیت آن روز به روز بیشتر می شود (هر چند در این پژوهش شیوع کمتری از پوکی استخوان نسبت به سایر کشورها نشان داده شده است)، از توجه به فرایند صنعتی شدن کشور ایران که به افزایش جمعیت سالمند به دلیل بهبود مراقبت های بهداشتی منجر می شود، نباید غافل شد.
    کلیدواژگان: پوکی استخوان، فمور، ستون فقرات، مدل تصادفی، مرورساختارمند، زنان
|
  • Shajieh Najjar Safari, Seyyed Vahabeddin Rezvani, Majid Haji Faraji, Bahram Rashidkhani Pages 233-242
    Introduction
    This study compared the effects of oat and barley bread on lipid profiles and blood glucose of type 2 diabetic patients.
    Materials And Methods
    In a double blind cross over trial, 36 type 2 diabetic patients were selected based on fasting blood sugar above 126 mg/dl and one lipidemic index that was not within the normal limits, and then randomly assigned into 2 bread groups. Patients were given 250gr oat or barley bread daily for 3 weeks. A 5cc sample of venous blood was taken before, after 10 days and at the end of the trial for assay. After a washout period for 3 weeks, each group was transferred into the opposite group and all underwent the previous phase of that group. A 3 day food recall questionnaire was completed on the 1st, 10th and 21st days in both phases of the trial.
    Results
    Findings indicated that all metabolic and anthropometric indicators were improved in both groups except for WHR. The mean differences of serum fasting glucose in the barley and the oat bread groups were -32±2.7 and 6.2±9.2 mg/dL and for serum HDL in the barley and the oat bread groups were 9.2±1.8 and 1.34±0.2 mg/dL, respectively; however the differences in fasting glucose and HDL were significant between the two groups (P=0.001).
    Conclusion
    This study showed that both oat and barley bread are effective in improving of anthropometric and metabolic indicators, the effects of oat bread being more effective in reducing blood glucose and HDL cholesterol.
  • Elahe Safaei Jazi Pages 243-248
    Introduction
    For renal impairment, in clinical diagnostic practice currently the assessment of urinary enzymes is used. One of these enzymes is N-acetyl-beta-D-glucosaminidase (NAG), a widely distributed lysosomal enzyme with a molecular weight of 140000 Da, located predominantly in the renal proximal tubules. NAG activity in the urine increases in patients with various glomerulonephritides, diabetic nephropathy, tubulointerstitial diseases, renal allograft rejection and toxic renal injury.
    Materials And Methods
    The study population included 30 type 2 diabetes and 30 non-diabetic subjects, and the latter group had normal glucose tolerance test. Urinary NAG, albumin, creatinine, serum glucose and HbA1c% were measured. The urinary NAG and albumin index in non-diabetic subjects were compared with those of the diabetic patients. The differences between the two groups (HbA1c<%7 and HbA1c>%7) were calculated.
    Results
    Significant differences were determined in NAG activity between the diabetic and non-diabetic subjects (p< 0.001). Excreted urinary NAG increased in diabetes patients with poor glycemic control (HbA1c>7%) compared to those with good glycemic control (HbA1c<7%), an increase that was significant (p<0.05). There was an increase in urinary NAG excretion in diabetic patients with abnormal albumin excretion compared to those with normal albumin excretion (p= 0.001). NAG excretion had a positive correlation with blood glucose and HbA1c%.
    Conclusion
    Our results showed that determination of urinary NAG activity could be useful marker of early renal damage in diabetic nephropathy and confirmed the use of NAG enzyme as a routine screening test.
  • Dr Mohammad Ebrahim Khamseh, Dr Arezo Monavari, Dr Mojtaba Malek, Dr Gita Shafiee, Dr Hamidreza Baradaran Pages 249-255
    Introduction

    Considering the importance of quality of life (QoL) affected in chronic diseases including diabetes, this study conducted to evaluate health-related quality of life in patients with type 1-diabetes.

    Materials And Methods

    In this cross-sectional study, 150 patients with type 1 diabetes were enrolled from the Institute of Endocrinology & Metabolism. A quality of Life questionnaire validated previously for assessment of QoL in people with type-1 diabetes in Iran was used. The questionnaire included 20 questions in five areas of social relationships, emotional, daily activity, academic performance and treatment.

    Results

    Mean age of the subjects and duration of disease were 22.14±6.84, 8.97± 7.14 years respectively. The mean score for general quality of life was 70.70±13.95 in men and 67.27±11.87 in women. There was no significant difference in general quality of life between men and women. However, regarding treatment, the quality of life in men (65.64±16.65) was higher than in women (P<0.05). General quality of life was significantly correlated with duration of diabetes and type of insulin. In patients treated with insulin-analogues, general quality of life and areas of emotional, social relationships, academic performance and treatment were better.

    Conclusion

    To conclude, comprehensive diabetes care, including mental health counseling and structured patient education programs might improve QoL in Iranian patients with type 1 diabetes.

  • Arash Najimi, Dr Leila Azadbakht, Akbar Hassanzadeh, Dr Gholam Reza Sharifirad Pages 256-263
    Introduction
    Contrary to the prevalence of type 2 diabetes in different age groups, most previously published educational programs for diabetic patients have been conducted for young or newly diagnosed patients. This study was performed to determine the effect of nutrition education programs on metabolic, anthropometric and blood-pressure indices of elderly individuals, aged above 60 years with type 2 diabetes.
    Materials And Methods
    A hundred elderly diabetic patients participated in this interventional study. Data on the control and intervention groups was collected in two stages, before and 12 weeks after intervention. Intervention of nutrition education was performed based on the BASNEF model and, data collected were analyzed using Chi-square, t-test and the paired t-test.
    Results
    The intervention group showed a significant reduction in body weight (-1.3 kg), body mass index (-.48 kg/m2), triglycerides (−18.25 mg/dl), fasting plasma glucose (−19.5mg/dl), and HbA1c (-.36%). A decrease in HDL (-1.02mg/dl, P=. 9) and LDL (-4.04, P=.2) was also observed in the interventional group, although the change was not significant. No significant differences were seen in systolic and diastolic blood pressure (p>0.05).
    Conclusions
    Based on the results of the present study, short-term nutrition education can improve biochemical and anthropometric indice of elderly patients with type 2 diabetes
  • Farzad Shidfar, Marzieh Molavi Nojomi, Fatemeh Alborzi, Sharieh Hosseini Pages 264-271
    Introduction
    Changes in body fat distribution during menopause lead to increasing risk of cardiac and metabolic diseases. Considering the importance of predicting of cardiovascular diseases using related anthropometric indices, the aim of this study was to determine the correlation of waist circumference(WC), BMI and Conicity with cardiovascular risk factors (serum glucose, insulin[diabetes], blood pressure[BP] and dyslipidaemia).
    Materials And Methods
    In a cross-sectional study, 250 non-smoking postmenopausal women, with BMI<30 were randomly selected. We measured WC, BMI and conicity and a 3 day food dietary recall and a food frequency questionnaire were completed for each participant. Fasting serum glucose, triglycerides, HDL-C, LDL-C and insulin were measured.
    Results
    There were significant correlations between WC and systolic BP(r=0.255, p=0.002), WC and conicity (r=0.67,p=0.0001), BMI and conicity(r=0.31, p=0.0001), conicity and systolic BP(r=0.31, p=0.009) and BMI systolic BP(r=0.21,p=0.009). There were also significant correlations between systolic BP and diastolic BP(p=0.002), serum insulin and systolic BP(r=0.21,p=0.008) and serum total cholesterol with systolic BP(r=0.2,p=0.13).
    Conclusion
    Waist circumference was significantly associated with systolic BP and diabetes, BMI had a significant association with systolic BP and Conicity was significantly associated with systolic BP, serum triglycerides and glucose, but not with diabetes.
  • Zahra Bahadoran, Firoozeh Hosseini-Esfahani, Dr Parvin Mirmiran, Mahya Mehran, Dr Farhad Hosseinpanah, Dr Fereidoun Azizi Pages 272-282
    Introduction

    The aim of this study was to investigate the association between fructose intake and cardiovascular disease risk factors in Tehranian adults.

    Materials And Methods

    This study was conducted using data from adults, aged 19-70 years, who participated in the third phase of Tehran Lipid and Glucose study. Dietary data were collected using a validated semi-quantitative food frequency questionnaire with 168 food items. The sum of natural dietary fructose in fruits and vegetables, and fructose in industrialized foods containing added sweeteners, was calculated as total dietary fructose.

    Results

    Forty-five and fifty-five percent of participants were men and women, with mean ages of 40.5±13.6 and 38.6±12.8 years, respectively. Mean dietary intakes of total fructose were 46.5±24.5 g/d in men and 37.3±24.2 g/d in women. Significant positive associations were observed between dietary fructose intake and body mass index (β=0.03 and 0.11, p<0.001, in men and women respectively), systolic blood pressure (β=0.09 and 0.12, p<0.01, in men and women respectively), diastolic blood pressure (β=0.13 and 0.80, p<0.01, in men and women respectively) and fasting blood glucose in men (β=0.01, p<0.05).

    Conclusion

    Dietary fructose intake may have adverse effects on cardiovascular disease risk factors.

  • Dr Hossein Delshad, Dr Atieh Amouzar, Dr Foroozan Salehi, Norooz Ali Azizkhani, Maryam Delshad, Dr Feridoun Azizi Page 283
    Introduction
    The iodine deficiency elimination program, which began two decades ago, has resulted in Iran becoming an Iodine Deficiency Disorders (IDD) free country in the Middle-East region. This study was performed to evaluate the adequacy of iodine supplementation after 17 years of universal salt iodization in the province of Qazvin.
    Materials And Methods
    In a cross-sectional study, 1200 schoolchildren (600 girls and 600 boys), aged 8 to 10 years, were randomly selected from Qazvin province, and evaluated in 2007. Goiter prevalence, urinary iodine excretion and iodine content of household salts were measured and the data obtained were compared with those obtained in 1996 and 2001.
    Results
    Total prevalence of goiter was 0.8%; and no grade 2 goiter was seen. One-tenth of the children enrolled for goiter assessment, were randomly selected for urinary iodine measurement. The median urinary iodine in these 120 schoolchildren was 151 µg/L, with 4% having urinary iodine excretion less than 50µg/L. Sixty-six percent of households were using purified iodized salt, 65% of households had appropriate salt storage, and 30% of the household salts contained less than 15 µg iodide.
    Conclusion
    Goiter prevalence has significantly decreased in Qazvin province, 17 years after universal salt iodization. Similar to reports from 1996 and 2001, the median urinary iodine of schoolchildren was adequate, indicating a well established sustainable IDD program in Iran
  • Dr Mehdi Hedayati, Marzieh Salehi Jahromi, Laleh Hoghoughi, Marjan Zarif Yeganeh, Dr Maryam Daneshpour, Dr Fereidoun Azizi Page 288
    Introduction

    Autoimmune thyroid diseases (AITD) are common and it is important to identify the genetic determinants. The aim of this study was to assess the relationship between two polymorphisms of Thyroid Peroxidase gene (TPO) and serum level of Anti-TPO titer in an Iranian population.

    Materials And Methods

    We selected 184 individuals from Tehran Lipid and Glucose Study, categorized as the Anti-TPO- (n=72) and Anti-TPO+ (n=112) groups. Inclusion criteria for cases was Anti-TPO and Anti-Tg>100U/L with a history of hypothyroidism. Anti-TPO levels in subjects were measured by the ELISA kit. Genomic DNA was extracted using Salting-out/Proteinase K method. Polymorphism detection of Exon 8 and 12 was done using the PCR-RFLP method. The PCR products were incubated with restriction enzymes SacII and BsrI, respectively.

    Results

    The C allele frequency of C2145/T polymorphism Exon 12 (rs732608) was observed in 71.2% of patients and in 28.8% of normal individuals. This allele was significantly associated with increased levels of Anti-TPO [(T 140±330 pmol/L; vs. C 436±380 pmol/L; P<0.001), (OR: 9.2)]. The G1193/C was not associated with the level of serum Anti-TPO in this study.

    Conclusion

    We demonstrated that the C allele polymorphism in C2145/T exon 12 is associated with high levels of serum Anti-TPO and that carriers of this allele are predisposed to disease 9.2 times more than those who do not have A allele.

  • Page 294
    Introduction
    Although the effects of exercise on angiogenic factors is a topic that has attracted the attention of many researchers worldwide, the possible impacts of gender and physical activity on the rate of angiogenic factors at rest and response of acute exercise have not been investigated so far and which is why we conducted this research.
    Materials And Methods
    Sixteen women (8 active, 8 sedentary) and 16 men (8 active, 8 sedentary) participated in this study. Three days after determination of V02max, they exercised for 1 h at 70% V02 max. Serum was collected from the vein at rest and at 0 and 2 h, post exercise. Serum vascular endothelial growth factor (VEGF) was measured by ELISA kits.
    Results
    Serum levels of VEGF decreased immediately after exercise in groups, a change that was temporary and transient. At rest, no difference between serum VEGF of groups was seen. On the other hand, changes in VEGF levels in response to exercise between groups were not significant.
    Conclusion
    Acute submaximal exercise decreases the main angiogenic factor involved in development of capillary network. Gender and physical activity do not affect serum levels of the vascular endothelial growth factor at rest or response of exercise.
  • Ms Sakineh Norozi, Dr Afsaneh Shemshaki, Dr Parichehr Hanachi Page 301
    Introduction
    Physical activities can lead to the release of free radicals through oxidation pressure, and can also result in the decrease of free radicals in the body by producing anti-oxidation enzymes. However the key question is which type of exercise? The aim of this study was to analyze the effects of two kinds of physical activities, Eccentric and Concentric on some oxidation and anti-oxidation factors in the plasma of women involved in physical education.
    Materials And Methods
    Twenty-four female student volunteers were randomly divided into 3 groups, the control group, the eccentric exercise group, and the concentric exercise group. Blood samples were taken from the test group twice (an hour before and again one hour after the training) in order to analyze the non-enzyme oxidation (GSH), oxidation pressure index (MDA) and absolute anti-oxidation capacity (ATC). Data was analysed using SPSS, version 13, through the analysis of variance test with 95% confidence (p<0.05).
    Result
    Results showed that the amount of TAC, MDA, and GSH plasma after eccentric and concentric physical activities showed meaningful increases compared to before the activities. Also the amounts of GSH, MDA plasma after the eccentric and concentric activities had significant increase in comparison to the control group.
    Conclusion
    It seems that severe eccentric and concentric physical activities are important stimulants causing considerable changes in the body’s oxidation system and these activities can improve anti-oxidation capacity.
  • Dr Abbas Ghanbari-Niaki, Dr Rozita Fathi, Soghra Ramroudi, Dr Mehdi Hedayati Page 309
    Introduction
    Ghrelin, produced and secreted mainly from the stomach, is a potent stimulator of growth hormone, appetite, and plays a role in energy balance control. There is increased risk of metabolic syndrome with increased LDL-C and TC levels and decreased HDL-C, with lower ghrelin concentrations. The purpose of this study was to compare the effect of different 8-week endurance training regimens on HDL-Ghrelin.
    Materials And Methods
    Thirty Wistar male rats, 6-8 weeks of age, were randomly assigned to 3 groups of 10 rats, including two training groups with either 30 or 90 min of exercise, and a control group. Experimental groups were trained for 8 weeks, 5 days per week at 20m/min for 30 or 90 min. Rats were sacrificed 72 h after the last training session and plasma samples were collected for determining HDL-Ghrelin, HDL-C, HDL-2, HDL3, TG and TC. Analysis was performed using ANOVA and LSD post-hoc test, SPSS 16, at the alpha level of 0.05.
    Results
    Ghrelin concentration paralleled HDL-Ghrelin changes. There was no difference in HDL-Ghrelin between groups. Despite reduction of TC in the training groups, no significant relationship was observed between HDL-Ghrelin and HDL2, HDL3, TG and TC.
    Conclusion
    This study showed that isolated HDL contained Ghrelin. In addition, the 8 weeks endurance training of different durations had no correlation with HDL-Ghrelin and lipid profiles. Further studies to confirm these findings are warranted.
  • Pezhman Bagheri, Ali Akbar Haghdoost, Eshagh Dortaj Rabari, Leila Halimi, Zamane Vafaei, Mansoureh Farhang Nya, Leila Shayan Page 315
    Introduction
    There are many descriptive studies on osteoporosis in Iran, mostly assessing the prevalence of the disease and its associations with various risk factors. In order to gain a better insight into the epidemiology of osteoporosis in Iran and its heterogeneity around the country, we systematically reviewed all the studies available and analyzed their findings using meta-analysis methods.
    Materials And Methods
    All published papers in Iranian and international journals, final reports of research projects, papers presented in relevant congresses, and all dissertations of medical students were reviewed using standard methods and sensitive keywords. After Quality Assessment the main results of studies published during 2000-2008, which met the eligibility criteria, were extracted and Combined with the Random Effect Model, and were entered into meta-analysis.
    Results
    In 21 primary, eligible studies, minimum and maximim prevalence rates in the femur region were 1.5 and 43 respectively and in the Spinal Region these values were 3.2 and 51.3, respectively. The prevalence of osteoporosis in the femur using the Random Effect Model in Iranian Women was 18.9 CI (15- 22.7) and in the Spinal reqion was 18.91 CI (14.6- 23.2) in metaregrresion analysis, with place and sample size as the main heterogenous factors.(p<0.01)
    Conclusion
    Osteoporosis, an important health challenge, increases with age and changes in life style. The prevalence of osteoporosis in Iran, compared to other countries, was lower.