فهرست مطالب

ادب پژوهی - پیاپی 12 (تابستان 1389)

فصلنامه ادب پژوهی
پیاپی 12 (تابستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/04/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • فیروز فاضلی، فاطمه تقی نژاد صفحات 7-30
    از شیطان آموخت و سوزاند نوشته فرخنده آقایی از رمان های برجسته معاصر فارسی است که موفق به دریافت جایزه منتقدان مطبوعات شده است. این اثر، روایتی از زندگی آدم های شهری است. زندگی و وضعیت زن داستان در دنیای شهر، دغدغه اصلی نویسنده را شکل می دهد. استفاده از تکنیک قدیمی، اما جذاب یادداشت های روزانه، و توجه خاص به عنصر زمان در روایت، از ویژگی های درخور توجه این کتاب است. نویسنده با این تمهید هنری، رمان را به سمت یک بافت درخشان فرمی پیش می برد و زمانی نزدیک به دو سال از زندگی شخصیت اصلی را روایت می کند و به خوبی، بی مکانی و بی خانمانی قهرمان داستانش را با این قالب روایی به تصویر می کشد.
    برجسته سازی زمان، به ویژه انتخاب کانون روایت مناسب، در باورپذیری زندگی سخت شخصیت اصلی داستان و روحیات او در ذهن مخاطب نقش تعیین کننده دارد. این مقاله به بررسی و تحلیل چگونگی روایت و روابط زمانمند آن در این اثر از نظرگاه ژرار ژنت می پردازد و اهمیت به کارگیری عنصر زمان و وابسته ها و هم بسته های آن را به عنوان یکی از بنیان های روایت های مدرنیستی بازمی نماید.
    کلیدواژگان: روایت، ژرار ژنت، زمان، کانونی سازی، فرخنده آقایی
  • کاووس حسن لی، طاهره جوشکی صفحات 31-52
    رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها نوشته رضا قاسمی، از آثار برجسته معاصر در حوزه داستان نویسی است. مهمترین ویژگی این رمان به کارگیری نوعی خاص از راوی غیرقابل اعتماد است. بیماری های روانی یدالله، راوی رمان، باعث ایجاد ابهام و مبنای شگردآفرینی روایی رمان است. نوع راوی و شیوه روایتگری او نیز تاثیر زیادی بر دیگر عناصر داستان نهاده است. در این مقاله ویژگی های راوی و تاثیر شیوه روایت او بر دیگر عناصر داستان بررسی شده است. همچنین پیوند راوی با عناصر ابهام زای داستان تحلیل قرار شده است تا برخی از ابهام های رمان تبیین و یا رمزگشایی شود. این بررسی نشان می دهد که درک این رمان و رمان هایی مانند آن، بدون شناخت راوی و شیوه روایتگری آن امکان پذیر نیست.
    کلیدواژگان: شیوه روایت، زاویه دید، کارکرد راوی، داستان نویسی، رضا قاسمی
  • بهروز اتونی صفحات 53-68
    هر داستانی از شاهنامه را، آن زمان که پوسته تنک و نه چندان ستبر و استوارش را از هم فروشکافیم، بی هیچ شک و گمانی به اسطوره خواهیم رسید؛ چراکه نامه شگرف شاهنامه، یکسره از اسطوره ها وام ستانیده است.
    یک اسطوره شناس کارشناس و ویژه دان، هیچ گاه در برخورد با متنی پهلوانی، چونان شاهنامه، فریفته رنگ رنگی و فریبایی داستان ها نمی شود و با ژرف نگری و نازک بینی، به درون داستان ها راه می جوید و آنها را می گزارد. این جستار هم، داستان سیاوش را فرومی-شکافد، به ژرفای آن راه می برد و در آن نهانی ها، به اسطوره ای زردشتی دست می یازد و دلیل ناسوزندگی آتش و نسوختن سیاوش را اسطوره شناسانه برمی رسد و کندوکاو می کند. برپایه این جستار، اردیبهشت نماد مینوی راستی اهورامزداست و آتش، نمود مادی اردیبهشت بر زمین. از دیگرسو، گوهر فره از آتش است و سیاوش نیز پادشاهی است فرهمند و از جنس آتش (نماد راستی)؛ و آتش هیچ گاه آتش را نمی سوزاند.
    کلیدواژگان: رمزگشایی، اسطوره، سیاوش، آتش، فره
  • ابوالفضل حری صفحات 69-87
    در این مقاله ابتدا به سطوح داستان و متن روایی و ویژگی های آن دو، سپس به همبستگی و تناظر میان این سطوح و فراکارکردهای هلیدی از دیدگاه زبان شناسی نقش گرا پرداخته می-شود. در این راستا، با اشاره به فراکارکردها و ویژگی های زبانی آنها، امتزاج عملکردهای سطوح روایی و فراکارکردها با ذکر پاره هایی از داستان حسنک، پی گرفته خواهد شد.
    به نظر می آید هریک از فراکارکردهای هلیدی در دو سطح داستان و متن کارایی داشته باشند. کارکرد اندیشگانی در سطح داستان و متن، جهان داستانی نویسنده را رقم می زند. فراکارکرد بینافردی در سطح داستان، نحوه ارائه جهان داستانی را تعیین می کند و در سطح متن، کسی را که این جهان داستانی را نقل می کند (راوی). فراکارکرد متنی در سطح داستان، ناظر به توالی و نظم رخدادهاست و در سطح متن، ناظر به زمانمندی، ساختار اطلاعات متن و انسجام متن روایی. این فراکارکردها توانمندی هایی در تحلیل سطوح داستان و متن روایی برمی گشاید.
    کلیدواژگان: روایت، سطوح داستان، هلیدی، فراکارکردها، بیهقی
  • مجید منصوری صفحات 89-103
    تذکره الاولیا همانند بسیاری دیگر از تذکره های عرفانی، تا حدودی ویژگی کشکول گونگی دارد؛ از این رو، حتی اگر امروز همه نسخه های اقدم و اصح این کتاب نیز وجود داشت، باز هم تصحیح آن با دشواری های زیادی مواجه بود. نویسنده یا نویسندگان این کتاب، غالبا در حکم مدون و گزینشگر مقامات و یا کتب شرح احوال بوده اند و این احتمال که به دلایل گوناگون، در منابع آنها تصحیفات و تحریفاتی راه یافته باشد، تقریبا قطعی به نظر می رسد. ممکن است نویسنده و یا نویسندگان تذکره نیز تصحیفی را وارد متن کرده باشند؛ این احتمال در باب پیرانی چون خرقانی که به لهجه محلی خود سخن می گفته اند و مریدان نیز سخنان آنها را با کمترین تغییر ثبت می کرده اند، بسیار قوی تر می شود.
    در مقاله ای که فراروی خوانندگان است، به تصحیح دو تصحیف در تذکره الاولیا پرداخته شده و سعی گردیده است صورت اصلی متن برپایه برخی شواهد بازیابی شود.
    کلیدواژگان: تذکره الاولیا، تصحیف، ابوالحسن خرقانی، راه کفتن، سبق سه روزه گرفتن
  • طیبه جعفری صفحات 103-118
    ناخودآگاه جمعی از برجسته‎ترین اکتشافات یونگ در حیطه ناخودآگاهی روان آدمی است که میان تمامی اقوام و ملل و مذاهب، مشترک و دارای محتویاتی یکسان است. از برجسته ترین محتویات ناخودآگاه جمعی «فرایند فردیت روانی» است که به موجب تحقیقات گسترده یونگ، از یک‎سو در خواب ها و رؤیاهای شبانه متجلی می شود و در جامه نمادهای مختلف، راه فردیت و کمال روانی را به فرد می نمایاند و از سوی دیگر، درون مایه سمبلیک بسیاری از اساطیر و افسانه ها را به خود اختصاص می‎دهد.
    سندبادنامه از جمله آثاری است که در آن فرایند فردیت روانی، نمودی برجسته یافته است. این اثر، روایتگر به فردیت رسیدن شاهزاده‎ای است که به دعا از خداوند خواسته شده است. همچنین حاوی برجسته ترین کهن‎الگوهایی است که نقشی اساسی در روند به فردیت رسیدن شخصیت اصلی داستان ایفا می‎کنند؛ کهن‎الگوهایی چون پیر دانا، مادر مثالی، سایه، آنیما و نفس. این داستان عرصه جدال نمادین و دیرین نیروهای خیر و شر است که در نهایت با برتری نیروهای خیر، گره داستان گشوده می شود.
    کلیدواژگان: سندبادنامه، فرایند فردیت، ناخودآگاه، آنیما، کهن الگو
  • زهره هاشمی صفحات 119-140
    مقاله حاضر به بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر دیدگاه کلاسیک آن می پردازد. برخلاف نظریه کلاسیک استعاره که استعاره را موضوعی صرفا ادبی و زبانی می داند، نظریه معاصر ادعا می کند نظام ادراکی انسان اساسا سرشتی استعاری دارد و استعاره به شکل ناخودآگاه و غیراختیاری، در زندگی روزمره انسان فراوان به کار می رود. این دیدگاه نخستین بار در سال 1980 توسط جورج لیکاف و مارک جانسون با انتشار کتاب استعاره هایی که با آنها زندگی می کنیم مطرح شد. این تحقیق با ارائه گزارشی از «نظریه استعاره مفهومی»، به معرفی و نقد انواع، ماهیت و کارکردهای استعاره مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون می پردازد
    کلیدواژگان: استعاره مفهومی، زبان شناسی شناختی، زبان روزمره، جورج لیکاف، مارک جانسون
|
  • Firooz Fazeli, Fatemeh Taghi Nezhad Pages 7-30
    “She learned from Devil and burned” narrates the urban life. The author by making use of the classical but interesting technique of “Diaries”, depicts the heroine of her novel, while paying a special attention to the element of time. By using this technique, she narrates nearly a two year time-span of her protagonist’s life in a way that her homelessness can be deeply felt. The laborious but monotonous life of the protagonist, through focusing on the element of time, seems effective and convincing enough. The theoretical framework adopted in this article is that of Genette for analyzing narratives. This model shows how important the role of time and its interrelated elements are as the focal techniques used in the Modernistic narratives.
  • Kavoos Hassanli Tahereh Joushaki Pages 31-52
    “Noocturnal Harmony of Wood Orchestra” by Reza Ghasemi is one of the outstanding contemporary Persian novels. The most important stylistic feature of this work is the employing of “unreliable narrator”. The narrator’s mental illness is the origin of ambiguities and thus narrative devices; meanwhile the type of narrator and his manner of narrating has greatly influenced the other elements of the novel. This influence is the first point to be discussed in the present article. The second point to be dealt with, is the demystification of some secrets of the novel through interrelating the narrator with elements that are the sources of ambiguities. This study is an attempt to prove that the reader fails to comprehend the novels like “Nocturnal…” unless s/he will have a sufficient knowledge of the narrator and his manner of narrating
  • Behrooz Atooni Pages 53-68
    If we go beyond the surface of Shāhnāme’s stories, we will realize how much these stories are indebted to mythology. The story of Siāvash is not an exception. This article, through tracing out the causes for the incombustible nature of Siāvash, finds out that in Zoroastrian mythology, Ordibehesht is a symbol for Ahurāmazdā’s idea of truth, and Fire is the material aspect of Ordibehesht. Meanwhile the essence of charisma is Fire, and Siāvash is a charismatic king; therefore it is impossible for the fire to burn the fire.
  • Abolfazl Horri Pages 69-87
    This article deals firstly with narrative levels, narrative text and their features; and secondly with the correlations between these levels and Halliday’s metafunctions, from the perspective of functional linguistics. These correlations will then be documented in Hasanak Vazir, through examining the linguistic characteristics of the metafunctions. It seems that the metafunctions are active at the two levels of story and text. The ideational function determines the fictive universe at the level of story, and the narrator at the level of text. Textual metafunctions correspond with the sequence and order of events at the level of story, and correlate with temporality, information structure and narrative text coherence at the level of text. In Short these metafunctions show capacities for analyzing the narrative levels and narrative text.
  • Majid Mansoori Pages 89-103
    Tazkerat-ol Owliyā, the same as many other mystical mémoires, has almost made use of various literary forms. For the very reason it is very difficult to make necessary corrections in it, even if the most original and authorized versions are at hand. The scribes have often been compilers who have rather definitely made distortions and perversions in the books they corrected. This is more probable about the masters like Kharaghāni who used their vernacular languages and their disciples recorded their words to the full. This article examines two perversions in Tazkerat-ol Owliyā in order to determine the original script by following a group of evidence.
  • Tayyebeh Jafari Pages 103-118
    Collective Unconscious is an epoch-making finding of Jung which is universal and can be applied to all nations and tribes. A very important element of collective unconscious is “psychological individuality process” which is manifested, according to Jung, in night dreams, and in various forms directs the individual towards psychological perfection. This process contains the symbolic themes of many myths and legends. Sandbād Nāme is among those works in which psychological process is manifested vigorously and tells how a prince goes through a process to become a true individual. This book also includes the most remarkable archetypes such as Wise Old Man, Ideal Mother, Shadow, Anima, and Self that play essential roles in the process. The story symbolizes the eternal combat between Good and Evil and ends by the triumph of Good Spirits.
  • Zohreh Hashemi Pages 119-140
    The present article studies a new outlook on metaphor which opposes the traditional outlook. Rejecting the idea that metaphors have an absolutely linguistic and literary nature, this outlook, introduced by G. Lakoff and M. Johnson in their work Metaphors We Live By (1980), believes that people make use of metaphors in their daily lives. This article by giving a report of the “conceptual metaphor theory”, deals with the nature, function, and types of conceptual metaphor according to Lakoff and Jhonson.