فهرست مطالب

ادب پژوهی - پیاپی 9 (پاییز 1388)

فصلنامه ادب پژوهی
پیاپی 9 (پاییز 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/09/01
  • تعداد عناوین: 9
|
  • حسین آقاحسینی، اشرف خسروی صفحات 7-28
    مثنوی مولوی از آثار ارزنده ای است که می تواند از زاویه روان کاوی بررسی شود. از میان روان کاوان و روان شناسان، نظریات کارل گوستاو یونگ با آثار عرفانی، داستان ها و اسطوره ها قابل تحلیل است. آنچه یونگ را به مولانا نزدیک می کند اهمیت و ارزشی است که وی برای خودآگاهی و کمال قایل است و این همان چیزی است که مولانا در سراسر مثنوی انسان را به سوی آن فرا می خواند. همچنین شناخت مولانا از جنبه های پنهان روان آدمی که از مبانی و اصول نظریات یونگ است، به رغم عدم تفکیک، طبقه بندی و نام گذاری این جنبه ها، در ایجاد این پیوند و سازگاری مؤثر است. در این مقاله جنبه های نمادین داستان مرد اعرابی درویشی که کوزه آبی برای خلیفه برد و ماجرای او با زنش تحلیل و بررسی می شود. نگاه به ظاهر متناقضی که مولانا و مرد درویش نسبت به زن دارند می تواند ریشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوی آنیما و دوگانگی آن داشته باشد. همچنین به سایر نمادهایی که به نوعی با روان انسان در ارتباط اند، اشاره می شود.
    کلیدواژگان: مولانا، ناخودآگاه، آنیما، کشمکش، خودآگاهی
  • غلامحسین غلامحسین زاده، قدرت الله طاهری، ساناز رحیم بیگی صفحات 29-50
    با انقلاب مشروطه، شعر حضور بیشتری در میان عوام یافت و شاعران، شعارها و پیام های انقلابی را در قالب زبان ساده عامیانه برای آگاهی و تشویق مردم به کار گرفتند. نیما نیز از زبانی نزدیک به زبان گفتار در آثار خود بهره جست. پس از او شاگردانش، به ویژه فروغ فرخزاد شعر را به گفتار طبیعی نزدیک کردند؛ بنابراین آنچه را که در دو دهه اخیر به آن «شعرگفتار» می گویند، محصول شعر بعد از فروغ است. مدعیان این نوع شعر معتقدند با اتکا بر زبان روزمره و بهره گیری از وزن طبیعی کلام، آثاری می آفرینند که لحن گفتار بر آن حاکم است و چنان وا می نمایند که گویی برای مخاطب حاضر سخن می گویند. اما بعضی از آنها در هماهنگی با شیوه شاعران موج نو و حجم، با زبان گفتار رفتاری نامتعارف کرده اند و به نوعی آشنایی زدایی افراطی در زبان دست زده اند. بدین سبب می توان شعرگفتار را به دو دسته معناگرا و معناگریز تقسیم کرد. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که وجوه تمایز این نوع شعر از سایر جریان های شعری معاصر، هنوز در حدی نیست که بتوان آن را یک جریان مستقل شعری به شمار آورد.
    کلیدواژگان: نقد ادبی، شعرمعاصر، دهه هفتاد، شعرگفتار، فروغ فرخزاد
  • منصور هاشمی صفحات 51-67
    موضوع مقاله تبیین مبانی معرفت شناسی و بر آن اساس، بررسی نظام مند فرآیند فهمیدن و تفسیر متن است. تغییر مبانی معرفت شناسی دانشگاهی در قرن بیستم تحت عنوان چرخش زبان شناختی معرفی شده که به معنای دور شدن از معرفت شناسی سنتی فلسفی و شروع معرفت شناسی زبان شناختی است. در معرفت شناسی زبان شناختی، که با آثاری همچون هستی و زمان مارتین هایدگر و دوره زبان شناسی عمومی فردینان دو سوسور به صورت دانشگاهی شروع می شود، شناخته شدن نقش زبان همواره جنبه محوری داشته است. علاوه بر آن، مفهوم معنا نیز بررسی می شود و مساله تعلق معنا به نویسنده، متن و یا خواننده مورد بحث قرار می گیرد و معنا منطقا به زبان نسبت داده می شود. حوزه معنا و تفسیر حوزه ای کاملا زبان شناختی است که تنها در حیطه شبکه زبان رخ می دهد. زمینه تحقیقاتی علم ارائه شده متد شناسی مطالعات ادبی است که خود تابعی از معرفت شناسی دانشگاهی دانسته می شود. آگاهی از این مباحث به فهم متدهای رایج مطالعات ادبی در چند دهه اخیر کمک می کند.
    کلیدواژگان: تفسیر متن، زبان شناختی، معرفت شناسی، زبان، هایدگر
  • کاظم دزفولیان، فؤاد مولودی، حامد یزدخواستی صفحات 69-87
    در چند دهه اخیر «نقد روان کاوانه» از پویاترین و پرکاربردترین رویکردهای نظریه ادبی معاصر بوده است. فروید، یونگ و لکان مهم ترین چهره های روان کاوی در قرن بیستم بودند که با استفاده از مفاهیم رایج در نظریه روان کاوی خود، در خوانش متون ادبی تحولی بزرگ پدید آوردند؛ اما در عرصه نقد ادبی، پژوهشگران ما از یک سو، کمتر به نقد روان کاوانه پرداخته اند، و از سوی دیگر، تحقیقات محدود آنها بیشتر به آثار ادبی درون گرایانه و پرراز و رمزی چون بوف کور و مکاتب خاصی مانند سوررئالیسم منحصر بوده است. در این مقاله با بهره گیری از دو مفهوم بنیادین «دیگری» و «نگاه خیره» در نظریه لکان به تفکیک و تبیین سطوح روایتگری شعر هملت شاملو پرداخته ایم تا چگونگی آمیختگی صدای دو روایتگر اصلی شعر (هملت و بازیگر) و چرایی لحظه افتراق این دو صدا معلوم گردد؛ در ادامه کهن الگوی «برادرکشی» به عنوان محور اصلی که باعث ارتباط عمودی بندهای شعر می شود بررسی و تحلیل شده است.
    کلیدواژگان: نقد روان کاوانه، نگاه خیره، دیگری، برادرکشی، ناخودآگاه
  • حسین حسن پور آلاشتی، مراد اسماعیلی صفحات 89-106
    اسطوره یکی از عناصر عمده سامان دهی زبان و معنای شعر معاصر است. گرچه اسطوره ها اساسا متعلق به دنیای باستان اند و از رهگذر روایات قدسی و مینوی، جهان بینی مردمان آن عصر را تدارک می دیده اند، در دنیای جدید و در عصر خردگرایی نیز هم چنان در ذهن و زبان انسان امروزی حضوری تاثیرگذار دارند. شاعران بنابر ذهنیت تخیلی و به جهت نیروی خیالین اسطوره ها، فراوان از آن تاثیر می پذیرند و به بازتولید و باززایی آن دست می زنند..هر شاعری بنابر فکر و فرهنگ خویش و زمینه های ذوقی و اندیشگی، به برخی از اسطوره ها بیشتر توجه دارد. سیاوش کسرایی به خاطر ذهنیت سیاسی و ایدئولوژیک خود و نیز بر اساس مقتضیات عصر، از برخی از اسطوره ها با کارکردهای خاصی بهره گرفته و گاه در شکل آنها تغییراتی نیز داده است. او حتی از برخی شخصیت های تاریخی اسطوره سازی نموده و به آنها خصلت اسطوره ای داده است. در این مقاله به چگونگی و چرایی باززایی و خلق اسطوره ها در شعر سیاوش کسرایی پرداخته ایم.
    کلیدواژگان: اسطوره، شعر معاص، سیاوش کسرایی، آرش کمان گیر، خون سیاوش
  • رامین محرمی صفحات 107-127
    در مثنوی، غیب ارتباط و پیوند عمیقی با عالم شهادت دارد. از دیدگاه مولوی، غیب با آنکه صورت مجرد دارد اما نشانه ها و تاثیر آن را در عالم عینی می توان مشاهده کرد. قلمرو بی کران غیب در پهنه عالم عینی نیز حضور دارد و کل پدیده های عالم، دارای بعد غیبی هستند و کمال و اعتبار خود را از بعد غیبی خود کسب می کنند. مولوی غلبه غیب بر عالم شهادت و ارتباط آن دو را از طریق تمثیل در مثنوی نشان داده است. ارزش انسان نیز، به عنوان اشرف مخلوقات، ناشی از قوای غیبی وجود او، نظیر عقل، جان و دل است. جمادات نیز دارای بعد غیبی هستند و ذره ای از عالم شهادت از نفوذ عالم غیب به دور نیست. قرآن، احادیث، کلام اشعری و تجربه عرفانی، منابع اصلی اندیشه مولوی درباره غیب اند. طرح مباحثی نظیر قضا و قدر، جبر و اختیار، فنا، رضا، توکل و... در مثنوی، ریشه در اعتقاد مولوی به سریان غیب در عالم شهادت دارد.
    کلیدواژگان: غیب اندیشی، مثنوی، عالم عینی، اندیشه عرفانی، مولوی
  • مرتضی محسنی، علیرضا پورشبانان صفحات 129-149
    لزوم پرداختن به جنبه های نمایشی آثار ادبی غنی فارسی برای استفاده در تولید فیلم های اقتباسی جذاب و پرمحتوا، با عنایت به پیش رفت تکنیکی سینما از یک سو، و کمبود سوژه های جذاب و بکر از سوی دیگر، بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر جایگاه و اهمیت اقتباس از آثار ادبی در سینمای جهان و سابقه آن در ایران، سیرالعباد الی المعاد سنایی غزنوی به عنوان اثری واجد شرایط اقتباس بررسی و با توجه به برخی ویژگی های مطلوب داستان های سینمایی، برخی وجوه نمایشی آن تحلیل و نمایانده شود. با این توصیف، به ویژگی های این اثر در ساختار یعنی: نمود داستانی و روایتگونه، تصاویر بکر و بدیع، ماجراهای تصویری، به علاوه بخش های متمایز اما پیوسته متن که قابلیت تبدیل آن را به یک فیلم نامه سه پرده ای نشان می دهد، در تطابق با یک داستان خوب سینمایی برای اقتباس اشاره شده است. در ضمن به محتوای غنی و فلسفه اخلاقی اثر همراه و هم خوان با فضا و تصاویر ارائه شده در آن، به عنوان زمینه ای مناسب برای اقتباس فیلم نامه ای سینمایی و ساخت فیلمی ارزشمند توجه شده است.
    کلیدواژگان: سیرالعباد، سنایی غزنوی، اقتباس، تصویر، سینما
  • مسعود فروزنده صفحات 151-171
    مقالهحاضر به نقد و تحلیل عناصر داستان در گزیده ای از داستان های کودکان اختصاص یافته است. در این مقاله، پس از مقدمه که اشاره ای به ادبیات و داستان های کودکان است، مهم ترین عناصرداستان: پی رنگ، شخصیت، درون مایه، زاویه دید، فضا و صحنه، در بیست داستان از داستان های کودکان بررسی شده است. این داستان ها دارای پی رنگی ساده اند؛ به جز یک داستان که پی رنگ آن از دو پی رفت تشکیل شده، پی رنگ همه داستان ها دارای یک پی رفت است. شخصیت های این داستان ها، یک بعدی، تمثیلی و در بیشتر موارد ایستا هستند. درون مایه داستان ها بیشتر مسائل تربیتی و اخلاقی است. نویسندگان با ارائه آمیزه ای از واژه و تصویر در داستان ها صحنه سازی کرده اند. تمامی داستان ها از زاویه دید دانای کل روایت شده اند و فضای آنها آرام و عادی است و همه پایانی خوش دارند.
    کلیدواژگان: داستان کودک، پی رنگ، شخصیت، درون مایه، زاویهدید
  • مجید منصوری صفحات 173-196
    یکی از بزرگ ترین اشکالات فرهنگ نویسی، پس از آغاز نهضت فرهنگ نویسی که غالبا در شبه قاره هند آغاز شد، کم سواد بودن بیشتر فرهنگ نویسان و عدم تخصص و تحقیق و تتبع آنها در متون کهن ادب فارسی است. فرهنگ برهان قاطع یکی از همین فرهنگ هاست که از اشتباهات کوچک و بزرگ برکنار نمانده است. محققانی که پیش از این به بررسی و تحلیل نواقص و اشکالات برهان قاطع پرداخته اند، غالبا به ضبط واژه ها و معانی متناسب با آنها توجه داشته اند و در باب ضبط ترکیب های مستخرج از اشعار قدما توجه چندانی نداشته اند؛ این در حالی است که برهان تبریزی در این قسمت از کار خود نیز دچار تصحیف خوانی و کژخوانی های فراوانی شده است. این مقاله می کوشد آن دسته از لغزش ها و تصحیف های برهان قاطع را که ناشی از کژخوانی و تصحیف خوانی اشعار خاقانی، نظامی و انوری است، بازنماید و صورت صحیح متن را تا حد امکان ارائه دهد.
    کلیدواژگان: برهان قاطع، تصحیف، کژخوانی، ترکیب ها، خاقانی، نظامی
|
  • Hossein Agha Hosseini, Ashraf Khosravi Pages 7-28
    A multi-faceted book, Mathnavi of Mowlavi has the capacity to be studied from the point of view of psychoanalysis. Carl Gustav Jung is a famous psychoanalyst and psychiatrist whose theory of personality and archetypes is well-known and has some affinities with the ideas embedded in mystical and mythological literary works. Jung, for instance, the same as Mowlavi gives great value to Self-consciousness, Perfection, and the nconscious aspect of mind.This article, through adopting a symbological approach towards the tale of “A Poor Man Who took a Jar of Water to the King”, analyzes the paradoxical viewpoints of the poor man (Dervish) and Mowlāna about he character of the former’s wife. This paradox might have its origin in the conflicts between anima and animus, hidden deeply in our mind. The article also deals with other symbols which have something to do with mental mechanisms.
  • Gholām Hossein Gholām Hossein Zādeh, Ghodratollāh Tāheri, Sānāz Rahim Beigi Pages 29-50
    Along with Iran’s Constitutional Revolution, poetry, more than ever, was used by the public and the poets conveyed their revolutionary messages by simple language of ordinary people in order to encourage them in their socio-political struggle. The same trend was followed by Nimā and his followers specially Farrokhzād who created a poetical diction very close to the everyday speech. In fact the so-called “colloquial poetry” has its roots in the late works of Farrokhzād. The believers in “colloquial poetry” claimed that its making use of ordinary language and natural music creates a kind of poetry that addresses the readers with a contemporary taste. But some poets of this group, following the poetic principles of the two trends “New Wave” and “Poetry of Dimensions” (Space mentalism) used the common language uncommonly. For this reason it is possible to categorize the “colloquial poetry” into “conceptual” and “non-conceptual”. Meanwhile the “colloquial poetry” is not that much distinct from the other contemporary trends to be considered as an independent poetic movement.
  • Mansoor Hāshemi Pages 51-67
    The article explains the basic principles of the epistemological developments of postmetaphysics (or poststructuralism) and accordingly presents a systematic study of textual understanding and interpretation per se. The developments and the study are mainly considered as some part of a wider academic change called The Linguistic Turn in methodological studies of the late twentieth century. The focal point is the fact that textual understanding and interpretation are purely linguistic acts – no matter what approach is appropriated to interpret the text. Meanwhile, it is also deduced that the meaning is a combination of signifiers which belongs neither to the author, nor to the text nor the reader, but to language. This knowledge helps the appreciation of recent methodological developments in the field of methodological studies.
  • Kāzem Dezfuliān, Fouād Moloodi, Hāmed Yazdkhāsti Pages 69-87
    In recent decades, psychological criticism has proved to be one of the most inquiring and applicable of contemporary critical approaches. Freud, Jung and Lacan were the most important psychologists of the twentieth century who, through using the fundamental concepts common in their theories, introduced a great change in reading literary texts; nevertheless, Iranian literary critics while neglecting the psychological approaches to some extent, have limited their studies to certain introspective works such as Hedāyat’s Blind Owl. In this article using the two fundamental Lacanian concepts “other” and “gaze”, we have distinguished and explained the narrative levels of Shāmloo’s poem “Hamlet” in order to show how the voices of the two main narrators (Hamlet and the player) are intermingled and why they are disjoined. Another concept to be discussed is the archetype of fratricide as the structural axis which makes possible the paradigmatic relations of the poem.
  • Hossein Hassanpoor Alāshti, Morād Esmā'Ili Pages 89-106
    Myth is among the elements which constitute the language and sense of the modern poetry. Despite its belonging to the ancient world, mythology has a vivid presence in our modern rationalistic world. Poets, due to their creative imagination, are affected so highly by the fancy of the myth that they sometimes reproduce them. Every poet according to his/her cultural background is interested in some specific myths. Siāvash Kasrā’i, based on his politico-ideological mind as well as the circumstances of his time made use of the myths which had special functions and in cases changed their structure and even gave mythological functions to some historical figures. This article deals with the reasons and ways Kasrā’i reproduces the myth.
  • Rāmin Moharrami Pages 107-127
    In Mowlavi's viewpoint the noumenal has a deep connection with objective world. While the noumenal has an abstract form we can see it's signs and effects in the visible world. Unbounded scope attends in the area of noumenal, and it's every phenomenon contains the invisible dimension and earns its own perfection and validation from the same noumenal dimension. Mowlavi demonstrates the noumenal dominance over objective world as well as the connection of both of them by allegory. The value of Human as the noblest of the whole creation owes its existence to noumenal powers like reason, soul and conscience. Mineral kingdom contains noumenal dimension too. and no quantum of the subjective world is out of the influx of invisible world. The Quran, Hadith, Ash’ari's theology and mystic experiments, are the major sources of Mowlavi's thought on the noumenal. In fact the concepts like predestination, determinism and free-will, annihilation, contentment, absolute trust and the like in mathnavi have their origins in Mowlavi's belief to the existence of noumenals in objective world.
  • Morteza Mohseni, Alirezā Pourshbānān Pages 129-149
    The recent technical advances in cinema as well as the lack of original and attractive narratives, are the two essential reasons of a need to make the cinematic application of the rich and dramatic literary works. This article, considering the significance of cinematic adaptation both in Iran and other countries, demonstrates that Seirol-Ebād of Sanā’i enjoys the characteristics to be dramatized as a movie. This work, due to its fictionality, picturesque narrative, original images and the distinct but organized episodes has the capacity to be turned out to a three-act screenplay. Meanwhile, the rich content and the moralistic dimension of the work which are in harmony with its atmosphere and images can be a great support for an invaluable adaptation.
  • Masood Forouzandeh Pages 151-171
    This article, after its introduction about a selection of twenty Children stories, studies the most important narrative elements such as plot, character, theme, viewpoint, atmosphere and setting in them. These stories have simple plots and apart from one with two sequences, all the other stories experience one sequence. The characters are one dimensional, allegorical and static. The stories, through images and words, present a histrionic atmosphere which is conventional and moves towards its happy ending.
  • Majid Mansuri Pages 173-196
    One of the problematic shortcomings of lexicography is that many lexicographers are not expert in their work. Borhān-e Ghāte’ is a dictionary that faces various problems of which the researchers have so far focused on those dealing with equivalents and have rarely paid attention to compound words mostly extracted from the classical works of poetry. This article is an attempt, firstly to prove that there are problems in Borhān-e Ghāte’ which originate from misreading of important poetical texts specially those by Khāghāni, Nizāmi and Anvari; secondly to introduce the correct forms of misreading as far as possible.