فهرست مطالب

جامعه شناسی ایران - سال دهم شماره 4 (پیاپی 28، زمستان 1388)

مجله جامعه شناسی ایران
سال دهم شماره 4 (پیاپی 28، زمستان 1388)

  • 176 صفحه، بهای روی جلد: 15,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/11/30
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مهدی ابراهیمی * صفحه 1

    تحولات اجتماعی گسترده جهان در دوران کنونی (جهانی شدن، تکنولوژی های نوین ارتباطی، صنعتی شدن جنگ و تروریسم، چیرگی ارزش های مصرف گرا و...)، علاوه بر ایجاد تغییرات عمده در شیوه زندگی شخصی و اجتماعی انسان ها، وظایف و کارکردهای علوم اجتماعی به طورعام و جامعه شناسی به طورخاص را نیز کاملا تحت تاثیر قرار داده اند. شیوه اثرگذاری تحولات نهادی جهانی بر موضوعات و دغدغه های علم جامعه شناسی و اینکه این علم، عمیقا با مباحث عملی و اخلاقی زندگی روزمره در ارتباط است، از مهم ترین دلایل شکل گیری کتاب حاضر        به شمار می آید. هدف این کتاب به طورکلی، تاملی در جامعه شناسی مخاطره[1] و نیز بررسی انتقادی راه هایی است که مطالعه مخاطره ازطریق آنها، وجهی انضباطی به ماهیت جامعه شناسی می بخشد. نویسنده بدین منظور، به مقدمات مفهومی، گرایشات اخلاقی و جهت گیری های سیاسی انواع جامعه شناسی که این درونمایه در آنها وجود دارد، نظر کرده است. از دیدگاه وی، ارزش جامعه شناسی بازاندیشانه در تلاشی است که برای روشن ساختن محدودیت های دعاوی دانشی خود و نیز امکان پذیری رویه های اجتماعی موثر در ایجاد این محدودیت ها صورت می دهد. ارزیابی بازاندیشانه مباحث نظری و سیاسی مهمی که با عطف نظر به موضوع مخاطره در جامعه شناسی به انجام رسیده اند، بازنماینده اهمیت نظریه های اجتماعی کلاسیک و معاصر در تحلیل این مقوله است.


    [1]  Risk

  • میثم موسایی*، نادر مهرگان، سعید گرشاسبی فخر صفحه 2

    این مقاله با استفاده از تحلیل سری زمانی طلاق به بررسی ارتباط بین طلاق و سواد، شهرنشینی،  هزینه خانوار ، درآمد و نحوه توزیع آن طی سال های 1385-1353  در سطح کلان در ایران می پردازد. ضرایب مدل های ارایه شده بر مبنای روش های اقتصاد سنجی براورد شده است. نتایج آن حاکی از این است که بین توزیع درآمد و نرخ طلاق رابطه معنی داری وجود دارد به این صورت که با بدتر شدن نحوه توزیع درآمد ، تعداد طلاقهای اتفاق افتاده نیز افزایش داشته است. این نتیجه با هر دو معیار ضریب جینی و نسبت سهم 10 درصد ثروتمندترین به 10 درصد فقیرترین برای اندازه گیری توزیع درآمد در ایران تایید شده است. از دیگر نتایجی که این مقاله به آن دست یافته است می توان به ارتباط مستقیم نرخ طلاق با هزینه ماهانه خانوارهای ایرانی اشاره کرد که هرچه این هزینه افزایش یافته نرخ طلاق افزایش یافته است. همچنین طلاق با افزایش شهرنشینی افزایش معناداری یافته است اما با افزایش درآمد و سطح سواد عمومی شاهد کاهش طلاق بوده ایم. در مجموع نتایج این مطالعه دلالت بر نقش معنادار و تعیین کننده متغیر های سواد، شهرنشینی، هزینه خانوار، درآمد و نحوه توزیع آن بر میزان طلاق در 33 سال کذشته دارد.

    کلیدواژگان: طلاق، توزیع درآمد، هزینه، درآمد سرانه، نرخ باسوادی، نسبت شهرنشینی طبقه بندی JEL :J11، J12
  • علی ساعی*، اکبر نامور صفحه 3

    این پژوهش به تحلیل جامعه شناختی بیمارا ن قلبی و عروقی می پردازد ومساله آن ناظر بر افزایش بیماریهای قلبی و  عروقی در شهر بوشهر است. دستگاه نظری این مقاله براساس تیوری بوردیو، نان لین، کاکرهام  ساخته شده است. جمعیت نمونه 320 نفر است که به صورت تصادفی از بین بیماران قلبی- عروقی  که در نیمه دوم 1386 و نیمه اول 1387 در بیمارستانهای شهر بوشهر بستری شده اند انتخاب گردیده اند. با استفاده ازروش پیمایش اجتماعی و رجوع به اسناد پژشکی، داده های تجربی گردآوری و از طریق روش تحلیل رگرسیون داوری درباب فرضیات انجام شده است. متغیرهای مستقل سرمایه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی و متغیر وابسته بیماری قلبی و عروقی است. یافته های تجربی دلالت برآن دارندکه بین بیماری قلبی و عروقی و ترکیبی از سرمایه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی (سرمایه های فرد)به اندازه 61 هم تغییری منظم وجود دارد، به طوری که هرچه میزان این سرمایه ها بیشترباشد، شدت بیماری نیز کاهش می یاید. درپایان گفته شده است که سبک زندگی بهداشتی نیازمند برخورداری شهروندان از هر سه نوع سرمایه در حد مطلوب است.

    کلیدواژگان: سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و بیماری قلبی و عروقی
  • علی محمد حاضری، اسماعیل شریفی صفحه 4

    این مقاله به بررسی نحوه جامعه پذیری نسل جدید (دانش آموزان مقطع دبیرستان) و مقایسه آن با تجربه جامعه پذیری دو نسل قبل از خود می پردازد. با کنکاش در موضوعات و مسایلی مانند بحران هویت، گسست فرهنگی، شکاف نسلی، و مسایلی از این قبیل که امروزه در جامعه خود با آن ها مواجه هستیم، این سوال برای ما مطرح شد که جامعه پذیری به عنوان فرایندی که هر جامعه با اجرای آن تلاش دارد فرهنگ خود را از نسل های پیشین به نسل های پسین منتقل نماید، امروزه چه تغییر و تحولی پذیرفته و چه تفاوتی با فرایند جامعه پذیری دو نسل گذشته یافته است.
    برای پاسخ به سوال تحقیق، با نقد و بررسی پژوهش های انجام گرفته و نظریه های تدوین شده در این زمینه، سرانجام دو نظریه «ساختاربندی» و «دوجهانی شدن» به عنوان پشتوانه نظری تحقیق انتخاب و بر این اساس چارچوب نظری تدوین گردید. دو فرضیه از چارچوب نظری استخراج شدند: فرضیه اول: وزن و ترکیب عوامل جامعه پذیری (خانواده، مدرسه، همالان و رسانه) در سه دوره سنتی، مدرن اولیه و مدرن متاخر دگرگون شده است. فرضیه دوم: بین عوامل اجتماعی شدن سنتی و نحوه ی جامعه پذیری فرد با در نظر گرفتن عامل فضای مجازی، رابطه است، به طوری که هم فرد جامعه پذیر و هم عوامل اجتماعی کننده شدیدا متاثر از این فضا هستند.
    متناسب با موضوع و سوال پژوهش، روش این تحقیق بصورت کیفی با تکنیک مصاحبه عمیق است. جامعه آماری نسل سوم تحقیق، دانش آموزان سال اول و دوم دبیرستان های پسرانه از سه منطقه 2، 12 و 19 شهر تهران انتخاب شده اند. جامعه آماری نسل دوم و اول به ترتیب پدر و پدر بزرگ دانش آموزان (نسل سوم) است. حجم نمونه به صورت هدف دار 90 نفر، از هر نسل 30 نفر است. یافته ها و نتایج بدست آمده از مصاحبه ها، فرضیه های تحقیق را تایید نمودند.

    کلیدواژگان: جامعه پذیری، عوامل اجتماعی شدن، فضای مجازی، نظریه ساختاربندی، نظریه دوجهانی شدن، نسل
  • سید عبدالحسین نبوی*، کریم رضادوست، زهرا بهرامی نژاد صفحه 5

    این مقاله به بررسی تاثیر حمایت اجتماعی بر سلامت عمومی سالمندان شهر دزفول می پردازد. برای رسیدن به اهداف پژوهش از نظریه های  تیوری شبکه، نظریه انسجام اجتماعی دورکهایم و مدل تاثیر مستقیم در قالب مدل برکمن- سیم استفاده شد. این تحقیق با روش پیمایشی و با کمک ابزار پرسش نامه در بین افراد 60 سال و بالاتر شهر دزفول در بهار 87 صورت گرفته است. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بوده و اطلاعات به صورت مراجعه به درب منازل افراد جمع آوری شد.نتایج رابطه مستقیم و مثبت بین حمایت اجتماعی و سلامت عمومی را نشان داد. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نیز نشان دهنده این است که متغیرهای شبکه اجتماع شخصی، حمایت عاطفی و پیوند قوی در بین متغیرهای شش گانه حمایت اجتماعی  دارای بالاترین تاثیر بوده و 36 درصد از واریانس مربوط به سلامت عمومی به عنوان متغیر وابسته را پیش بینی نموده اند.

    کلیدواژگان: حمایت اجتماعی، سالمندان، سلامت عمومی
  • غلامعباس توسلی، ابوعلی ودادهیر * صفحه 6

    نظریه جامعه ریسک یا بیم زده یکی از با نفوذ ترین نظریه های جامعه شناسی معاصر است که اصول و شاکله شمار زیادی از تبیین ها، مدل ها و تحلیل های علمی را از رخدادهای محیطی و بوم شناختی گرفته تا وقایع و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو دهه گذشته یا بیشتر فراهم کرده است. این نظریه و مفاهیم مرتبط با آن هر چند که در اوان نضج خود بیشتر به یک مانیفیست اکولوژیکی و محیط زیست گرایانه شبیه بود، مع الوصف به دلیل همنوایی با مفاهیم و یا نظریات مرتبطی مانند جهانی شدن، مدرنیته متاخر یا باز اندیشانه یا مدرنیته به مثابه پروژه ای ناتمام و جز آنها، تدریجا توجه بسیاری از اندیشمندان و پژوهش گران علوم سیاسی، جامعه شناسی، بوم شناسی، اقتصاد و حتی مطالعات علم و تکنولوژی(STS) را به خود جلب کرد. این مقاله تلاش می کند ضمن بازنگری کلی در نظریه جامعه و فرهنگ بیم زده، دلالت ها و کاربردهای خاص آن را در مناسبات دانش و سیاست به تفکیک زمانی قبل  و بعد از حادثه تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 مورد توجه قرار دهد. فرض بر این است که پس از حادثه 11/9 و به نوعی گسترش حملات تروریستی در جهان و با تبدیل زیست محیط به مثابه مساله اجتماعی جهانی، مفهوم بیم زدگی یا ریسک و به تبع آن نظریه جامعه و فرهنگ بیم زده بیش از پیش جهانی شده است، بطوریکه اولریش بک، در حد مقام یک پیام آور یا پیش گوی نهیب زننده ارتقاء یافته است. به تصور ما، جامعه جهانی پس از 11/9 دیگر صرفا جامعه ای با فرهنگ بیم زده و یا در معرض بیم (Risky) نیست، بلکه به یک جامعه بیم زده نظارتی یا حراستی(Surveillance-risk Society) بدل شده است که در آن می توان از جهانی شدن جدی و چندلایه بیم سخن به میان آورد. بی شک اعمال قدرت، حاکمیت و نظارت در یک جامعه و فرهنگ بیم زده نظارتی، حتی در منزوی ترین و سنتی ترین کشورهای دنیا، متفاوت از شرایط قبل از حادثه 11/9 خواهد بود؛ دنیایی که به شکل منحصر به فردی از حیث تاریخی شاهد تلفیق پیچیده جامعه جهانی بیم زده با جامعه جهانی نظارتی (تحت دیده بانی) و بسط ابزارهای مراقبت و رصد درونی بر شهروندان است.

    کلیدواژگان: دانش، سیاست، جامعه بیم زده، جامعه نظارتی، جهانی شدن، مدرنیته متاخر یا بازاندیشانه، بیم زدگی (ریسک)
  • حمید عبداللهیان*، احسن حقگویی صفحه 7

    این مقاله به مطالعه میزان و کیفیت استفاده از اینترنت در میان دانشجویان دانشگاه تهران و تاثیر آن بر میزان مشارکت سیاسی آنها، با استفاده از یک چارچوب نظری تلفیقی که شامل ملاحظات مفهومی "حوزه عمومی" هابرماس و الگوی سلسله مراتب مشارکت سیاسی مایکل راش است می پردازد. 
    در این مطالعه، 730 نفر دانشجویان دانشگاه تهران که از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند و با کاربرد روش پیمایش و استفاده از پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفتند.  برای آزمون فرضیه ها از روش های تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. 
    یافته های تحلیل داده ها نشان داد که هر چه میزان و کیفیت استفاده از اینترنت بیشتر و بالاتر باشد، سطح مشارکت سیاسی کاربران اینترنت (دانشجویان) نیز افزایش می یابد.  البته کیفیت استفاده از اینترنت سهم بیشتری در افزایش میزان مشارکت سیاسی کاربران اینترنت داشته است.  بنابراین نتایج این مطالعه نشان می دهد که اینترنت می تواند به افزایش مشارکت سیاسی کمک کند و این امر نظریه هابرماس در حوزه ی عمومی را مورد تایید قرار می دهد.  سایر یافته ها نیز نشان می دهد که 56% افراد مورد مطالعه، در سطح متوسط به فعالیت سیاسی می پردازند در حالیکه راش این نسبت را در سطح پایین ارزیابی کرده بود.  بنابراین برخلاف نظر راش و حداقل در فضای مجازی و در بین افراد تحصیل کرده کاربر اینترنت، سیاست لزوما حوزه فعالیت یک گروه کوچک محسوب نمی شود.  این سطح مشارکت همچنین بیانگر این نکته است که تکنولوژی های نوین ارتباطی و به ویژه اینترنت می تواند نقشی بسیار متفاوت از رسانه های سنتی در ایجاد فضای مباحثه آزاد و شکل گیری افکار عمومی ناشی از گفتگوی عقلانی - انتقادی، و در نهایت کنش سیاسی افراد ایفا کند.  این امر نشان می دهد که نظر هابرماس در خصوص کم تاثیر بودن رسانه ها در شکل گیری افکار عمومی و تاثیر آن در مشارکت سیاسی لزوما در میان کاربران اینترنتی در ایران تایید نمی شود.

    کلیدواژگان: اینترنت‏، مشارکت سیاسی، حوزه عمومی، مشارکت مدنی
|