فهرست مطالب

نشریه علوم دامی (پژوهش و سازندگی)
پیاپی 83 (تابستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/10/11
  • تعداد عناوین: 11
|
  • اکبر یعقوب فر، علی نوری امام زاده، سید احمد میرهادی، سید عبدالله حسینی صفحه 2
    آزمایشی به منظور تعیین قابلیت هضم آمینواسیدهای کنجاله های سویا، آفتابگردان و کلزا با استفاده از خروس های بالغ (تعداد 44 قطعه با سن 50 هفتگی) در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار صورت گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که قابلیت هضم ظاهری یا حقیقی آمینواسیدهای در کنجاله های سویا (88/83 و 45/87 درصد)، کلزا (27/85 و 12/87درصد) و آفتابگردان (17/77 و 08/84 درصد) محصول کارخانه های مختلف تفاوت معنی داری دارند (05/0> p). میانگین قابلیت هضم ظاهری لیزین، متیونین، سیستئین، آرژنین به ترتیب 52/91، 43/77، 01/83 و 67/90؛ 12/86، 45/90، 38/77 و12/86؛ و 54/77، 98/85، 53/75 و 11/75 درصد در کنجاله های سویا، کلزا و آفتابگردان می باشد و میانگین قابلیت هضم حقیقی این آمینواسیدهای در این کنجاله ها به ترتیب 26/93، 76/79، 62/87 و 19/93؛ 97/87، 96/91، 26/79 و 10/88؛ و45/86، 42/90،52/85 و 72/80 درصد است. نتایج آزمایش نشان داد که قابلیت هضم آمینواسیدهای کنجاله های سویا، آفتابگردان و کلزای محصولات کارخانه های مختلف روغن کشی کشور تفاوت معنی داری دارند که می تواند تحت تاثیر عواملی مانند عمل آوری در روغن کشی، واریته، شرایط محیطی و استفاده از کودهای ازته واقع شوند. لذا پیشنهاد می گردد برای بهبود عملکرد پرندگان و تامین آمینواسیدهای مورد نیاز و همچنین کاهش آلودگی های زیست محیطی، در جیره نویسی از معیار آمینواسیدهای قابل هضم به جای آمینواسیدهای کل استفاده گردد.
    کلیدواژگان: اسیدهای امینه قابلیت هضم، کنجاله آفتابگردان، خروس بالغ، قابلیت هضم، کنجاله سویا، کنجاله کلزا
  • قاسم پورحسابی، شهاب قاضی، حسن خمیس آبادی صفحه 14
    در این آزمایش ترکیبات شیمیایی ضایعات دانه ماش اندازه گیری و میزان انرژی قابل متابولیسم (ME) آن با روش بیولوژیکی «خوراک دهی با دقت» تعیین شد. آزمایش عملکرد بر روی جوجه های گوشتی در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار آزمایشی (جیره های غذایی حاوی سطوح 0، 10، 20 و 30 درصد ضایعات دانه ماش) و 4 تکرار (20 قطعه جوجه در هر تکرار) و به مدت 42 روز انجام شد. صفات مورد ارزیابی شامل: افزایش وزن، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، درصد حذف و تلفات و بررسی ترکیبات لاشه جوجه های گوشتی در پایان دوره آزمایش بود. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که میانگین خوراک مصرفی و افزایش وزن روزانه در تیمارهای حاوی سطوح 20 و 30 درصد از ضایعات دانه ماش نسبت به تیمار شاهد بیشتر بوده و تفاوت معنی داری داشتند (01/0> p). افزودن سطوح مختلف ضایعات دانه ماش در جیره غذایی جوجه های گوشتی تاثیر معنی داری بر روی ضریب تبدیل غذایی، درصد حذف و تلفات و نسبت وزن لاشه و اجزای آن (به جز نسبت وزن سنگدان) نداشت (05/0< p). به طور کلی استفاده از ضایعات دانه ماش را تا سطح 20 درصد در جیره غذایی جوجه های گوشتی می توان توصیه نمود.
    کلیدواژگان: عملکرد جوجه گوشتی، انرژی قابل متابولیسم، ضایعات دانه ماش
  • فاطمه عالمی، محمود شیوآزاد، مجتبی زاغری، حسین مروج صفحه 20
    این تحقیق به منظور تعیین مناسب ترین سطح اسید آمینه لیزین قابل هضم در جیره غذایی مرحله ی آغازین (18-1روزگی) بر اساس عملکرد، فراسنجه های خونی و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی نر و ماده سویه ی آرین با استفاده از جیره های غذایی فرموله شده بر اساس اسیدهای آمینه قابل هضم انجام شد. این آزمایش بر روی تعداد 240 قطعه جوجه گوشتی در قالب طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار (6 سطح اسید آمینه لیزین قابل هضم: 68/0، 8/0، 92/0، 04/1، 16/1 و 28/1 درصد) در دو جنس در 4 تکرار و 5 قطعه جوجه در هر تکرار انجام گرفت. پرورش جوجه ها در قفس های باتری گرم با برنامه نوری 24 ساعته صورت گرفت و دسترسی آنها به آب و خوراک به صورت آزاد بود. جیره های آزمایشی بر اساس نسبت ایده آل اسید های آمینه به اسید آمینه لیزین تنظیم گردیدند. هم چنین از لحاظ میزان انرژی قابل سوخت و ساز، نیتروژن، تعادل الکترولیت ها، نسبت سایر اسید های آمینه به اسید آمینه لیزین و سایر مواد مغذی یکسان بودند. در این آزمایش اثرات سطوح مختلف اسید آمینه لیزین قابل هضم در جیره ی آغازین بر وزن زنده، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، فراسنجه های خونی و پاسخ ایمنی اثر معنی داری داشت (05/0> p). افزایش سطح اسیدآمینه لیزین باعث افزایش وزن زنده و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی گردید. افزایش سطح اسید آمینه لیزین قابل هضم در جیره های غذایی جوجه های گوشتی (جنس نر) به مقدار 28/1 درصد، باعث بهبود معنی دار عملکرد از لحاظ افزایش وزن زنده و ضریب تبدیل، افزایش غلظت لیزین پلاسما و افزایش معنی دار پاسخ ایمنی(بهبود نسبت هتروفیل به لنفوسیت، افزایش تیتر پادتن بر علیه واکسن و پادگن گلبول قرمز گوسفند1) شد و مقدار16/1 درصد اسیدآمینه لیزین نیز باعث افزایش معنی دار ابقای نیتروژن در لاشه و ذخیره مناسب آلبومین پلاسما گردید. در جنس ماده نیز در سطح 28/1 درصد، بهبود معنی دار عملکرد افزایش وزن زنده و ضریب تبدیل، افزایش غلظت اسیدآمینه لیزین پلاسما و افزایش معنی دار پاسخ ایمنی به صورت بهبود نسبت هتروفیل به لنفوسیت، افزایش تیتر پادتن بر علیه واکسن و پادگن گلبول قرمز گوسفند مشاهده شد و سطح 04/1 درصد باعث افزایش معنی دار ابقا نیتروژن در لاشه و ذخیره ی مناسب آلبومین پلاسما گردید. با افزایش سطح اسید آمینه لیزین قابل هضم جیره ی تعداد گلبول های سفید خون در هر دو جنس افزایش معنی داری داشت و میزان این افزایش در جنس ماده بیشتر از جنس نر بود. این روند افزایش برای انواع گلبول های سفید به تفکیک هتروفیل ها، لنفوسیت ها و منوسیت ها نیز مشاهده شد. بنابراین سطح مطلوب 28/1 درصد اسیدآمینه لیزین قابل هضم، در به حداقل رساندن و کاهش بیماری با بهبود در پاسخ ایمنی و عملکرد نقش دارد.
    کلیدواژگان: اسید آمینه لیزین قابل هضم، جوجه های گوشتی، ایمنی، عملکرد
  • علی اصغر فیروزی مایوان، محمود وطن خواه*، حمیدرضا میرزایی، کمال شجاعیان، قاسم جلیلوند صفحه 29

    به منظور برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات وزن بدن بره ها، از 22881 رکورد روز آزمون وزن بدن مربوط به 6599 راس بره تا سن یک سالگی، جمع آوری شده طی سال های 1369 تا 1386 در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کردی واقع در شهرستان شیروان استفاده شد. مدل مورد استفاده جهت تجزیه داده ها شامل اثر عوامل ثابت (سال تولد، جنس بره، نوع تولد بره و سن مادر)، عوامل تصادفی شامل اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم، اثر ژنتیکی افزایشی مادری، اثر محیطی دائمی حیوان و باقی مانده بود. مشاهدات به وسیله مدل تابعیت تصادفی با درجات برازش 2 تا 6 برای اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم، مادری و محیطی دائمی حیوان تجزیه شدند. نتایج نشان داد که مدل تابعیت تصادفی با درجه برازش 6 برای تجزیه رکوردهای وزن بدن بره ها تا سن یک سالگی مناسب تر از سایر مدل ها بوده و مقدار ضریب وراثت پذیری مستقیم برآورد شده با این مدل برای وزن تولد، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11 و 12 ماهگی به ترتیب 06/0، 27/0، 31/0، 35/0،35/0، 33/0، 30/0، 28/0، 27/0، 28/0، 29/0 و 28/0 بودند. وراثت پذیری مادری صفات به ترتیب 24/0، 03/0، 06/0، 09/0، 10/0، 12/0، 13/0، 12/0، 11/0، 10/0، 10/0 و 08/0 برآورد شد. نسبت واریانس محیطی دائمی به واریانس فنوتیپی نیز از 05/0 برای وزن تولد به 69/0 برای وزن 2 ماهگی افزایش، تا سن 5 ماهگی کاهش و سپس افزایش یافت. همبستگی های ژنتیکی مستقیم وزن بدن بره ها در سنین مختلف مثبت و دامنه آن از 16/0 تا 99/0 و بین سنین نزدیک به هم بالا بود و با افزایش فاصله سنی مقدار همبستگی ژنتیکی بین آن ها کاهش یافت.همچنین همبستگی ژنتیکی مادری نیز مثبت بوده و در دامنه 25/0 تا 1 قرار داشت. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که وزن بدن بره های نژاد کردی تحت تاثیر عوامل مختلفی (ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری و محیطی دائمی) قرار دارد و به خاطر متفاوت بودن ضریب وراثت پذیری وزن بدن از تولد تا یک سالگی می توان نتیجه گیری نمود که برخی ژن های کنترل کننده وزن بدن بره ها از تولد تا سن یک سالگی متفاوت می باشند.

    کلیدواژگان: پارامترهای ژنتیکی، وزن بدن، تابعیت تصادفی، بره های کردی
  • فهیمه مرادبند طرقی، قدرت الله رحیمی میانجی، محمدرضا نصیری صفحه 37
    این تحقیق به منظور شناسایی جهش های موجود در ژن GDF9 در گوسفند بلوچی و ارتباط آن با دو قلوزایی انجام گرفت. از تعداد 152 راس گوسفند بلوچی نمونه خون تهیه و استخراج DNA با استفاده از روش نمکی بهینه یافته صورت گرفت. کمیت و کیفیت DNA استخراج شده با استفاده از روش طیف سنجی و الکتروفورز کنترل گردید. با استفاده از پرایمر اختصاصی یک قطعه 462 جفت بازی از ناحیه اگزون یک ژن GDF9 توسط واکنش زنجیره ای پلی مراز (PCR) تکثیر و سپس هضم آنزیمی محصولات PCR با استفاده از آنزیم برشی اختصاصی HhaI صورت گرفت. نتایج حاصل از هضم آنزیمی وجود جهش را در این جایگاه ژنی تایید نمود. آلل وحشی این ژن G(+) با دو جایگاه برش قطعاتی به طول های 52، 156 و 254 جفت باز و آلل جهش یافته G(-) با یک جایگاه برش قطعاتی به طولهای 52 و410 جفت بازی ایجاد نمود. در ژنوتیپ هتروزیگوت چهار قطعه به طول هر یک 52، 156، 254 و 410 جفت باز حاصل شده است. فراوانی آللی برای آلل های G(+) و (-)G به ترتیب 84 و16 درصد و فراوانی هر یک از ژنوتیپ های G(+/+)، G(+/-) و G(-/-) در نمونه های تعیین ژنوتیپ شده به ترتیب 71، 26 و 3 درصد محاسبه شد. هتروزیگوسیتی مشاهده شده، هتروزیگوسیتی مورد انتظار و متوسط هتروزیگوسیتی به ترتیب 2697/0، 2688/0 و2688/0 برآورد گردید. بررسی تعادل هاردی واینبرگ با استفاده از آزمون 2 c نشان داد که جمعیت مورد مطالعه در جایگاه ژنی مورد نظر در تعادل نمی باشد (005/0> p). آنالیز آماری داده های حاصل از اثر ژنوتیپ روی تعداد بره تولید شده در هر زایش معنی دار، به طوری که میش های با ژنوتیپ هتروزیگوت نسبت به دو ژنوتیپ دیگر بالاترین میانگین تعداد بره را در هر زایش نشان دادند (05/0> p). به دلیل پایین بودن توارث پذیری نرخ بره گیری در گوسفند، ظهور این صفت تنها در جنس ماده و نیز عدم بروز آن در اوایل زندگی حیوان، دست یابی به مارکرهای ژنتیکی می تواند به عنوان یک ابزار مناسب و کارآمد در برنامه های انتخاب مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: گوسفند بلوچی، دو قلوزایی، ژن GDF9
  • آی ناز خدانظری، بهاره شعبان پور، علی شعبانی صفحه 43
    نمک سود و خشک کردن ماهی از قدیمی ترین تکنیک های شناخته شده بشر جهت نگهداری است. که در مناطق مختلفی از شمال و جنوب کشور ایران نیز رواج دارد. در طی فرآیند نمک سود کردن، ترکیبات فیزیکوشیمیایی و خواص حسی ماهی دستخوش تغییراتی می گردد. هدف این تحقیق مقایسه تغییر ترکیبات فیزیکوشیمیایی و خواص حسی ماهی فرآوری شده و همچینن مقایسه نوع فرآورده (شکم خالی و کامل) بر خواص ذکر شده در طی فرآیند عمل آوری می باشد. کپور شکم خالی (14=n) و کامل (10=n) در سه گروه جداگانه به مدت ده روز در دمای 4 درجه سانتی گراد نمک سود سنگین گردیدند، سپس یک ماه در دمای 00/2 ±18 درجه سانتی گراد قرار داده شدند تا فرآورده خشک و رسیده شود. محصول خشک شده به مدت دو ماه در دمای 00/1±27 درجه سانتی گراد نگهداری شد. مقایسه نتایج آنالیزهای فیزیکوشیمیایی ماهی خام با ماهی فرآوری شده نشان داد که مقدار نمک در کپور نمک سود و خشک شده شکم خالی و کامل پس از سه ماه نگهداری به ترتیب 61/28 و 92/25 گرم بر 100 گرم ماده خشک افزایش و مقدار رطوبت 5/23 و 89/19 گرم بر 100 گرم ماده خشک کاهش نشان داد. مقدار پروتئین ماهی خام در مرحله نمک سود از 16/18 به 66/9 گرم بر 100 گرم ماده خشک کاهش و سپس در مراحل بعد افزایش یافت که چنین تغییراتی در pH نیز مشاهده شد. چربی ماهی خام طی سه ماه نمک سود کردن تفاوت معنی داری وجود نداشت. TVBN و TBAبا افزایش مدت زمان عمل آوری افزایش یافت ولی مقدار TBA بعد از دو ماه نگهداری کاهش نشان داد (5/0> p). مقایسه مقدار نمک، رطوبت و پروتئین در ماهی شکم خالی و ماهی کامل تغییرات معنی دار را در مرحله نگهداری نشان داد ولی هیچ تفاوتی در مقدار چربی مشاهده نشد. همچنین مقدار pH، TVBN و TBA به جز در مرحله نمک سود تفاوت به طور معنی داری را نشان داد. ماهی شکم خالی طی فرآیند عمل آوری در مقایسه با ماهی کامل دارای خواص حسی (بو، مزه و رنگ) مناسب تری بود (5/0> p).
    کلیدواژگان: Cyprinus carpio، نمک سود سنگین، خشک کردن، نگهداری، فاکتورهای فیزیکوشیمیایی، خواص حسی
  • حمیدرضا ابراهیمی، فرید شریعتمداری، فریدون نیک نفس، وحید تقی زاده صفحه 50
    دو آزمایش برای بررسی اثرات زمان و سطوح مختلف کنجاله کانولا و همچنین سطوح مختلف آنزیم کربوهیدراز بر عملکرد جوجه های گوشتی انجام شده است. آزمایش اول به صورت فاکتوریل 3 × 3 با تیمار شاهد (10 تیمار) در قالب طرح کاملا تصادفی جهت بررسی اثرات 3 سطح مختلف کنجاله کانولا (5، 10 و 15%) و 3 زمان مختلف استفاده از آن در جیره (کل دوره، رشد و پایانی، و پایانی) بر عملکرد و سطوح هورمون های تیروئیدی انجام گرفت. در این آزمایش استفاده از سطوح بالاتر کنجاله کانولا باعث کاهش وزن بدن گردید، ولی تاثیر معنی داری را بر خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی نداشت. زمان استفاده از کنجاله کانولا نیز روی وزن بدن و ضریب تبدیل غذایی تاثیر بسیار معنی داری داشت، بدین ترتیب که استفاده از کنجاله کانولا در دوره پایانی در مقایسه با دو دوره دیگر (کل دوره، دوره رشد و پایانی) منجر به وزن بدن بالاتر و ضریب تبدیل غذایی بهتر گردید، در حالی که روی خوراک مصرفی تاثیری نداشت. سطح 5% کنجاله کانولا (نسبت به سطوح دیگر) و استفاده از کنجاله کانولا در دوره پایانی (در مقایسه با دوره های دیگر) کارایی تولید بالاتری را به همراه داشتند. هزینه خوراک تحت تاثیر کنجاله کانولا قرار نگرفت ولی استفاده از کنجاله کانولا در دوره پایانی هزینه خوراک کمتری را موجب شد که اختلاف آن با کل دوره معنی دار بوده است. سطوح هورمون هایتیروئیدی تحت تاثیر هیچکدام از اثرات قرار نگرفت. در پایان این آزمایش سطح 5 درصد از نظر عملکرد و هزینه به عنوان بهترین سطح و دوره پایانی به عنوان بهترین زمان استفاده از کنجاله کانولا معرفی شد. آزمایش دوم به صورت فاکتوریل 3 × 4 در قالب طرح کاملا تصادفی جهت بررسی اثرات 4 سطح کنجاله کانولا (10، 14، 18 و 22%) و 3 سطح آنزیم اندوفید DC (0، 125 و 250 میلی گرم در هر کیلوگرم) بر عملکرد جوجه های گوشتی و سطوح هورمون های تیروئیدی طراحی شد. خوراک مصرفی و وزن بدن بطور معنی داری با استفاده از کنجاله کانولا افزایش یافت، ولی ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر کنجاله کانولا قرار نگرفت. استفاده از آنزیم اثری بر مصرف خوراک نداشت، در حالی که وزن بدن و ضریب تبدیل غذایی در نتیجه استفاده از آنزیم بهبود یافت. استفاده از کنجاله کانولا باعث بهبود کارایی تولید شد ولی آنزیم اثری بر کارایی تولید نداشت. سطوح هورمون های تیروئیدی تحت تاثیر هیچکدام از اثرات قرار نگرفت. هزینه خوراک در نتیجه استفاده از کنجاله کانولا کاهش یافت. در پایان این آزمایش سطح 18% کنجاله کانولا و بدون آنزیم جهت حداکثر عملکرد جوجه ها و حداقل هزینه معرفی شدند. به طور کلی نتایج آزمایشات فوق نشان داد که اگر جایگزینی کنجاله کانولا بعد از سنین اولیه صورت گیرد، اثرات ضدتغذیه ای کمتری را برای پرنده داشته و در نتیجه می توان از سطوح بالاتر کنجاله کانولا با اطمینان بیشتری استفاده نمود.
    کلیدواژگان: جوجه گوشتی، کنجاله کانولا، پلی ساکاریدهای غیر نشاسته ای، آنزیم کربوهیدراز
  • علی خسروی، فتح الله بلداجی، بهروز دستار، سعید حسنی صفحه 59
    به منظور ارزیابی امکان استفاده از عصاره ی گیاه گزنه و اسید پروپیونیک، به عنوان جایگزین آنتی بیوتیک ها در تغذیه جوجه های گوشتی، آزمایشی با 320 قطعه جوجه یک روزه مخلوط نر و ماده در 4 تیمار (هر تیمار شامل 5 تکرار و 16 قطعه جوجه در هر تکرار) در قالب یک طرح کاملا تصادفی به مدت 42 روز انجام گردید. جیره های آزمایشی عبارت بودند از: 1) جیره ی پایه بدون هیچ نوع افزودنی، 2) جیره ی پایه با 1/0 درصد فلاوومایسین، 3) جیره ی پایه با 1/0 درصد عصاره گیاه گزنه و 4) جیره ی پایه با 2/0 درصد اسید پروپیونیک. پارامترهای افزایش وزن روزانه، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی هر دو هفته یک بار اندازه گیری شدند. در انتهای آزمایش از هر واحد آزمایشی، یک قطعه جوجه نر بطور تصادفی انتخاب و مقدار 2 میلی لیتر خون از سیاهرگ زیر بالی آن جمع آوری شده و برای تعیین مقادیر گلوگز، اسید اوریک، کلسترول و هماتوکریت مورد تجزیه آزمایشگاهی قرار گرفت. اگرچه تفاوت معنی داری در خصوص فراسنجه های خونی مورد اندازه گیری در بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نگردید، ولی، نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از اسید پروپیونیک و فلاوومایسین باعث بهبود افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی شد. بر اساس نتایج حاصله از این آزمایش، می توان گفت که از اسید پروپیونیک می توان به عنوان یک جایگزین مناسب برای آنتی بیوتیک های محرک رشد در تغذیه جوجه های گوشتی استفاده کرد.
    کلیدواژگان: آنتی بیوتیک های محرک رشد، اسید پروپیونیک، فراسنجه های خونی، عصاره گزنه، عملکرد
  • حسن خمیس آبادی، شهاب قاضی، قاسم پورحسابی، اکبر یعقوبفر صفحه 67
    به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف ضایعات دانه لوبیای سفید بر عملکرد جوجه های گوشتی، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار (جیره های حاوی سطوح 0، 10، 20 و 30 درصد ضایعات دانه لوبیای سفید) در 4 تکرار و20 قطعه جوجه در هر تکرار بر روی 320 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس انجام شد. مدت انجام آزمایش 42 روز و جیره های آزمایشی از نظر انرژی و پروتئین یکسان بودند و بر اساس توصیه های غذایی جوجه گوشتی NRC (1994) تنظیم شدند. صفات مورد اندازه گیری شامل: افزایش وزن، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، درصد حذف و تلفات و تجزیه لاشه جوجه ها در پایان دوره بود. میزان انرژی قابل سوخت و ساز (ME) ضایعات دانه لوبیا با روش بیولوژیکی «خوراک دادن1 با دقت» تعیین شد. میانگین خوراک مصرفی در تیمارهای حاوی ضایعات دانه لوبیا نسبت به شاهد بیشتر بوده و تفاوت معنی داری داشتند (01/0> p)). افزایش وزن روزانه ضریب تبدیل غذایی در تیمارهای حاوی ضایعات دانه لوبیا نسبت به شاهد تفاوت معنی داری نداشت (05/0< p). نتایج به دست آمده نشان داد، هزینه خوراک مصرفی به ازای تولید یک کیلو گرم وزن زنده در جیره های حاوی ضایعات دانه لوبیا از شاهد بیشتر بوده و در صورت مناسب بودن قیمت ضایعات این دانه، تا سطح 10 درصد در جیره غذایی جوجه های گوشتی می توان استفاده نمود.
    کلیدواژگان: ضایعات دانه لوبیا، جوجه گوشتی، عملکرد
  • محمد باقر زندی باغچه مریم، محمد مرادی شهر بابک، سید رضا میرایی آشتیانی، امیر رشیدی، محمد کاووسی صفحه 74
    بز مرخز (آنقوره) به تولید کننده موهر معروف است. بز مرخز حیوانی چابک با جثه ای تقریبا کوچک که با زندگی در محیط کوهستانی کاملا سازگاری دارد. با توجه به تعداد گله های بز مرخز موجود در استان کردستان و اهمیت این دام در چرخه اقتصادی منطقه پژوهش حاضر به مقایسه بهره وری عوامل کل تولید 36 گله بز مرخز در طول دوره رشد سال 86-85 پرداخته است. ستانده حاصل در دوره زمانی یاد شده شامل مقدار شیر تولیدی، مقدار موهر تولیدی و افزایش وزن گله در دوره مورد مطالعه و نهاده مصرفی شامل شامل نیروی کار برحسب نفر روز، مقدار کنسانتره مصرفی بر حسب کیلوگرم، واکسیناسیون و دارو و وسعت مرتع مربوط به هر گله می باشد. اطلاعات و داده های موردنیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با گله داران استان کردستان جمع آوری گردید. بر اساس یافته های پژوهش نهاده نیروی کار به طور میانگین بیشترین سهم هزینه ای را به خود اختصاص داده، از سوی دیگر در دوره مورد بررسی موهر بالاترین سهم درآمدی را در گله های مورد مطالعه داشت. بیشترین مقدار بهره وری عوامل کل تولید در گله های مورد مطالعه برابر 723/1 بود. مقایسه نتایج حاصل برای بهره وری جزئی نیروی کار بیانگر اختلاف زیاد بین مقدار بیشینه و میانگین می باشد. از این رو، با استفاده بهینه از نیروی کار و افزایش سرمایه گذاری در واحدهای تولیدی به منظور به کارگیری تکنولوژی های سرمایه بر می توان بهره وری نهاده مذکور را در فرآیند تولید افزایش داد
    کلیدواژگان: بز مرخز، استان کردستان، بهره وری عوامل کل تولید، ستانده و نهاده
  • صیفعلی ورمقانی، اکبر یعقوبفر، هوشنگ جعفری صفحه 83
    این تحقیق به منظور ارزیابی صفات تولیدی و بررسی نحوه ی تغذیه ی جوجه های گوشتی در مرغ داری های صنعتی استان ایلام در عرض مدت دو سال اجرا شد. برای انجام این تحقیق با توجه به آمار واحدها در شهرستان های مختلف، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، تعداد 45 واحد مرغ داری گوشتی انتخاب و مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. ابتدا پرسش نامه ای حاوی سؤالاتی در خصوص مشخصات واحد، مدیریت، جیره های غذایی، ضریب تبدیل غذایی، درصد تلفات، متوسط وزن زنده پایان دوره ی پرورش، طول دوره پرورش و شاخص تولید تهیه و پس از آنکه هرکدام از این واحدها اقدام به جوجه ریزی نمودند با مراجعه مستقیم به آنها از خوراک های پیش دان و پس دان نمونه برداری شده و در پایان دوره ی پرورش نیز با استفاده از مشاهدات عینی و مصاحبه با مدیران واحدهای پرورش دهنده ی جوجه گوشتی، پرسش نامه ها تکمیل گردید. نتایج حاصله نشان داد که میانگین ضریب تبدیل غذایی، درصد تلفات، شاخص تولید، طول دوره ی پرورش و وزن زنده پایان دوره ی پرورش به ترتیب 41/2، 21/8، 168، 18/52 روز و 25/2 کیلوگرم بود. میانگین درصد ماده ی خشک، پروتئین خام، چربی خام، الیاف خام، نشاسته، قندهای محلول، خاکستر، کلسیم و فسفر در جیره های غذایی پیش دان و پس دان به ترتیب 72/90، 06/22، 65/2، 28/4، 06/41، 95/2، 7/7، 11/1، 49/0 و 85/90، 58/19، 53/2، 11/4، 93/39، 71/2، 62/6، 08/1 و 51/0 درصد در ماده ی خشک بود. میانگین انرژی قابل سوخت و ساز محاسبه شده در جیره های غذایی پیش دان و پس دان به ترتیب 87/2712 و 73/2568 کیلوکالری در کیلوگرم بود که در مقایسه با مقادیر پیشنهادی جداول استاندارد(1994)NRC به طور معنی داری(01/0> p) پایین تر است. نسبت انرژی قابل سوخت و ساز به پروتئین خام در جیره های غذایی پیش دان و پس دان به ترتیب 31/124 و 81/133 بود که در مقایسه با استاندارد (1994)NRC در هر دو مرحله به طور معنی داری (01/0> p) پایین تر است. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق به منظور بهبود عملکرد واحدهای پرورش جوجه های گوشتی در استان توصیه می شود علاوه بر کاهش طول دوره ی پرورش و آموزش اصول علمی و عملی پرورش طیور برای مدیران واحدهای پرورش دهنده جوجه ی گوشتی، جیره های غذایی نیز توسط کارشناسان مجرب علوم دامی تنظیم گردند.
    کلیدواژگان: ایلام، ترکیبات شیمیایی، جوجه ی گوشتی، ضریب تبدیل غذایی، وزن زنده
|
  • A. Yaghobfar, A. Noori Ememzadeh, S. A. Mirhadi, S. A. Hosseini Page 2
    The experiment was conducted to determine amino acid digestibility contents of the soybean meal، sunflower meal and canola meal by adult cockerels (44 birds with 50 weeks age) in completely randomized design (4 replicates for each treatment). The results of experiment showed that amino acid digestibility of oil seeds byproduct from different Iranian oil extract factories had significantly differences. Average digestibility amino acids of soybean meal، canola meal and sunflower meal were 83. 89، 87. 46 and 85. 27، 87. 12 and 77. 17 and 84. 66 percent respectively. Means values of apparent digestibility for lysine، methionine، cisteine and argenin content of soybean، canola and sunflower meals were 91. 52، 77. 43، 83. 01، and 90. 67، 86. 12، 90. 45، 77. 38، 86. 12 and 77. 54، 85. 98، 75. 53، 75. 11 percents، and true digestibility’s were 93. 26، 79. 76، 87. 62، 93. 19، 87. 97، 91. 96، 79. 26، 88. 10 and 86. 45، 52. 42، 85. 90، 80. 72 percent. This experiment confirm that apparent and true digestibility’s amino acids of oil seed meals as soybean، canola and sunflower meals and nutritive value had influence or impress of industrial produce and many factories (varieties، soil and etc). Therefore، for improve performance of birds and in order obtain nutrients requirement and also for prevent of environment infection too، we suggested that use of amino acid digestibility replaced to total amino acid content of feedstuffs.
  • Gh. Pourhesabi, Sh. Ghazi, H. Khamisabadi Page 14
    In this experiment، the metabolizable energy (ME) value of Mung bean seed waste was determined by a precision-fed procedure according to the bioassay methods of Sibbald (1976). In the performance experiment a completely randomized design was conducted to investigation the effects of different levels of Mung bean seed waste seed on the broiler performance. Three hundred and twenty one-day old male Ross strain (308) broilers were used with 4 treatments include: 0، 10، 20 and 30% of Mung bean seed waste and 4 replicates with 20 broilers per replicate for 42 day. The results of performance experiment showed that inclusion of 20 and 30% of Mung bean seed waste significantly (p<0. 01) improved feed intake and body weight gains compare with the control diet. However، inclusion of different levels of Mung bean seed waste had no significant effect (p>0. 05) on feed conversion ratio، mortality، carcass weight relative and components them (except relative weight gizzard). In conclusion، the best broilers performance was obtained with 20% Vigna radiata seed waste.
  • F. Alemi, M. Shivazadeh, M. Zagheri, H. Moravej Page 20
    This study was carried out with the objective of determination of the optimal digestible lysine level in starter period (1 to18 days old) based on the performance، blood parameters and immune response in Arian male and female broilers by feeding diets formulating on digestible amino acids basis. A total of 240 male and female chicks were used with initial weight of 44 ± 1 g. The birds were distributed in a completely randomized design، using six treatments and four replecations، with 5 chicks each. Chickens were kept in thermostatically controlled batteries. The experimental treatments consisted of a lysine-deficient basal diet that was supplement with L-lysine HCl in order to contain six digestible lysine levels (0. 68، 0. 8، 0. 92، 1. 04، 1. 16 and 1. 28 %). Diets were isoenergetic، isonitrogenous and equal in electrolyte balance (Na + K + CL–). All diets met an ideal amino acid ratio recommended Illinois university for all other amino acids. Feed and water supplied for ad libitum consumption and a 24-h constant light schedule was mainted. In this phase، there was a significant effect of digestible lysine levels on body weight، feed intake، feed conversion ratio، blood parameters and immunity. Increase of digestible lysine level to 1. 28 % resulted in: maximum body weight (490. 60 and 426. 02 gr.)، plasma lysine level (160 and 140 ηmol/ml) for male and female respectively، and immune response، minimum feed conversion ratio (1. 20 and 1. 41 for male and female respectively). As digestible lysine level increased in diet، total count of white blood cell significantly increased in both sexes. Changes in number of all kind of WBC (heterophyle، Lymphocyte and monocyte) followed of that profile (were like changes in WBC count or were similar). There was the best of plasma albumin level and carcass N deposition in 1. 16 % and 1. 04 % of digestible lysine diet level for male and female respectively. As a result in order to minimize of disease incidence and performance improvement، 1. 28% digestible lysine as optimum level in diet can be suggested. Therefore requirement for optimum immunity is higher than performance.
  • A. A. Firouzi, M. Vatankhah, H. R. Mizaei, K. Shojaeian Page 29

    Genetic parameters of body weight using random regression model were estimated using 22881 live body weight test day records collected on 6599 lambs during 1990 to 2007 at the rearing and Kurdi sheep breeding station in Shirvan. The model was included fixed effects (year of birth، sex of lamb، birth type of lamb and age of dam) and random effects direct additive genetic، maternal additive genetic، permanent environmental and residual. Random regression models were fitted with order 2 to 6 for direct additive genetic، maternal additive genetic and permanent environmental effects. Results indicated that the 6th order was more appropriate than others. The values of direct heritability with this model for lamb body weight at birth، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11 and 12 months of age were estimated as 0. 06، 0. 27، 0. 31، 0. 35، 0. 35، 0. 33، 0. 30، 0. 28، 0. 27، 0. 28، 0. 29 and 0. 28 respectively. The values of maternal heritability with this model were estimated as 0. 24، 0. 03، 0. 06، 0. 09، 0. 10، 0. 12، 0. 13، 0. 12، 0. 11، 0. 10، 0. 10 and 0. 08 respectively. The proportion of permanent environmental variance to phenotypic variance was increased from 0. 05 for birth weight to 0. 69 for body weight at 2 months of age، up to 5 months of age reduced and then increased with increasing age of lamb. Direct and maternal genetic correlations between body weights at different ages were positive and ranged from 0. 16 to 0. 99 and 0. 25 to 1. 00، respectively، at closer ages were higher and decreased with increasing intervals age. In general the results obtained in this study suggested that lamb body weight were influenced by different factors (direct and maternal additive genetic and permanent environment)، and due to various estimated heritability for lamb body weight from birth to 12 months of age، it could be concluded that some different genes might be affect lamb body weight at birth to 12 months of age.

  • F. Moradband-Toroghi, Gh. Rahimi-Mianji, R. Nasiri Page 37
    This study was carried out to evaluate the genetic polymorphism in GDF9 gene and its association with twining in Baluchi sheep. Blood samples were taken from 152 individuals and genomic DNA was extracted using modified salting out method. The quantitative and qualitative characteristics of extracted DNA was evaluated by spectrophotometric and gel electrophoresis method. Using a pairs of specific primers a DNA fragment with the size of 462 bp was amplified from exon 1 of GDF9 gene using polymerize chain reaction (PCR). The resulted PCR products were digested with HhaI restriction enzyme and the results showed a mutation at GDF9 locus in Baluchi sheep. The wild type allele (G+) with two restriction site resulted DNA fragments with the sizes 156، 52 and 254 bp while the mutant allele (G-) with one restriction site resulted two DNA fragments with the sizes of 52 and 410 bp. In heterozygous animals four DNA fragments with the sizes 52، 156، 254 and 410 bp were detected. The allelic frequency for G (+) and G (-) was estimated 0. 84 and 0. 16% and the frequency of genotypes G (+/+)، G (+/-) and G (-/-) were calculated 71، 26 and 3%، respectively. The observed، expected and average heterozygosity were calculated 0. 2697، 0. 2688 and 0. 2688، respectively. The χ2 test showed that the examined population is not in Hardy-Weinberg equilibrium at GDF9 locus (P<0. 005). The resulted of statistical data analysis for the effect of genotype on litter size was significant، since the ewes with heterozygote genotype had the highest mean litter size compared to the other two genotypes (P<0. 05). Thus، the litter size in sheep is low heritable، expressed only in females and did not manifest in early life، therefore، access to genetic markers can be used as an efficient and suitable tools in selection programs.
  • A. Khodanazary, B. Shabanpur, A. Shabani Page 43
    Salting and drying of fish are the oldest techniques know to man for the conservation of fish. These methods are used in different region of north and south parts of Iran. Physicochemical composition and organoleptic properties of fish changes during salting process. The aim of this investigation is comparison of physicochemical and organoleptic properties of processed fish and also using of different type of fish (whole and gutted fish) in during different stages of processing. Gutted fish (n=14) and whole fish (n=10) were salted heavily in two groups for 10 days at 4°C temperature and then they stored at 18±2°C temperature for one month for ripening and drying. Comparing the physicochemical analysis on raw and processed fish showed that salt amount in salted and dried carp of gutted and whole increased 28. 61 and 25. 92 g/100g dry matter respectively and moisture amount decreased 23. 5 and 19. 89 g/100g dry matter after three months. Protein content of raw fish decreased from 18. 16 to 6/9. 66 g/100g dry matter in salting stage and then increased other stages which observed this change in pH. Fat of raw fish had not significantly different during three months. TVBN and TBA increased with increasing of processing time، but TBA content decreased after two months (P<0. 05). Comparing of salt، moisture and protein contents in gutted and whole fish were indicated significant changes in storage stage، but no difference were observed fat content. Also، pH، TVBN and TBA contents was indicated significantly different except salting stage. Gutted fish has showed better organoleptic properties in comparison with whole fish.
  • H. R. Ebrahimi, F. Shariatmadari, F. Niknafas, V. Taghizadeh Page 50
    Two experiments were performed to evaluate the effects of levels and time of using canola meal and different levels of carbohydrase enzyme on broiler performance. First experiment was conducted under a 3 × 3 factorial experiment with control group (10 treatments) in a completely randomized design (CRD) to determine the effects of three levels of canola meal (5، 10 and 15%) and three times of its using in diets (SGF، GF and F) on broiler performance and thyroid hormones levels. In this experiment، using of upper levels of canola meal decreased body weight، but its effect on feed intake and feed to gain ratio was not significant. The effect of time of using canola meal on body weight and feed to gain ratio was very significant، thus using of canola meal in finisher period in comparison with other two periods (Total period، grower and finisher period) improved body weight and feed to gain ratio، whereas its effect on feed intake was not significant. The 5% level of canola meal (in comparison with other levels) and using of canola meal in finisher period (in comparison with other periods) resulted in higher production number. Diet cost unaffected by canola meal، but using of canola meal in finisher period decreased diet cost، that its different with total period was significant. Thyroid hormones levels were unaffected with any effects of factors. Therefore، it was concluded that using of 5% canola meal in finisher diet resulted in the best performance and economical parameters. The second experiment was conducted under a 4 × 4 factorial in a completely randomized design (CRD) to determine the effects of 4 levels of canola meal (10، 14، 18 and 22%) and 3 levels of Endofeed DC enzyme (0، 125 and 250 ppm) on broiler performance and levels of thyroid hormones. In this experiment، feed intake and body weight gain were significantly increased by using canola meal، but feed to gain ratio was unaffected by the canola meal levels. The use of enzyme had no effect on feed intake، whereas weight gain and feed to gain ratio were improved by adding enzyme. Production number was improved by using canola meal، but it was not improved by using enzyme. Levels of thyroid hormones were not affected by any effects of factors. Diet cost was significantly decreased by feeding canola meal. Therefore، it was concluded that 18% canola meal and without carbohydrase enzyme may be incorporated in broiler diet for maximum performance and minimum cost. These results suggested that for reducing the effects of canola’s anti-nutrients on performance and using of higher levels of canola maeal، it should be used after starter period.
  • A. Khosravi, F. Beldachi, B. Dastar, S. Hasani Page 59
    This experiment was undertaken to investigate the possibility of using of nettle extract and propionic acid as alternative to antibiotics in broilers diets. In a completely randomized design، three hundreds and twenty unsexed 1-d-old chicks were divided into four groups. Dietary treatments were consisted of: 1-control diet without any supplement، 2- the control diet + 1 g/kg flavomycin، 3- the control diet + 1 g/kg nettle extract، 4- the control diet + 2 g/kg propionic acid. Body weight gain، feed intake، and feed efficiency were measured every 2 weeks. At the end of the experiment، one male chicken of each experimental unit was randomly selected and 2 ml blood sample was collected from its wing vein. Finally، these samples were analyzed for determination of glucose، uric acid، cholesterol، and hematocrit. Although، there were no significant differences for blood parameters among the treatments، propionic acid and flavomycin treatments had better body weight and feed conversion ratio than other treatments. Based on the results of this experiment، propionic acid can be used as a suitable alternative to antibiotics in broiler chickens nutrition.
  • H. Khamisabadi, Sh. Ghazi, A. Yaghobfar Page 67
    An experiment was condacted to study the effect of differnt levels of raw navy bean waste seeds (0،100، 200 and 300g/kg) or cull bean in broiler chick (0 to 42 d of age) diets on performance. Data were analyzed Completely Randomized Design (CRD). One tube- feeding experiment basis in biology Sibbald method (four cockerel/treatment) for determination metabolizable energy and nitrogen digestiblity in cockerels and one growth experiment were designed for detrmine the effects of using different levels of waste common beans (navy bean waste seeds) on broiler performance with three handereds and twenty day old male chicks from Ross 308 strain (four treatments with four replication and 20 observation in each replication). Results of tube- feeding showed that apparent metabolizable energy corrected for nitrogen (AMEn) was 1954 Kcal/Kg and percent nitrogen digestibility (86. 62)، the experimental diet were fed for aperiod of 42 days. The resalts of growth expriment showed that 30 and 10% navy bean diets significantly (p<0. 05) increased feed intake compard to control diet. There were no significant differrnces (p>0. 01) in over all live weight gain between 10 and 20% navy bean diets compared to control diet. The result of expriment showed that best performance was obtaind in group contain 10% navy bean seed waste.
  • M. B. Zandi Baghchemaryam, M. Moradi Shahrebabak, S. R. Miraee Ashtiani Page 74
    Markhoz goat’s mohair is famous and this animal adapted with pasturage and planted with trees and leaves of Acorn. Due to the Markhoz goat herd’s numbers in Kurdistan province and the importance of this animal in that region’s economy، present study compare total factor productivity of 36 Markhoz goat herds during 2006-2007 growth period. Gained output in mentioned period include Milk، mohair، herd’s total weight increase and consumed inputs include labour، concentrate، Injections and Pasture. Requested data sets were obtained through questionnaires and interviewing by herds owners. According to research findings labour input had the maximum cost share at mean. On the other hand in investigated period mohair had the maximum revenue share in studied herds. Maximum Total Factor Productivity among investigated herds equals 1. 723. Comparing the results for Partial productivity of labour revealed that there was great difference between maximum and mean quantity of this input. Hence، by optimum using of labour input and increasing investments in production units for applying capital intensive technology، the productivity of labour input can increase in production process.
  • S. Varmaghany, A. Yaghobfar, A.A. Gharadaghi, H. Lotfolahyan Page 83
    This research was carried out in order to evaluate of performance and management status of industrial broiler farms in Ilam province. 45 farms were chosen according to the probability stratified random sampling method. Information of feeding management، performance and yield of each selected farms were collected by a questionnaire، then samples were taken from the starter and grower diets. The results indicated that، average of chemical composition of feed on the 0–30 days (starter) including percent of DM، CP، EE، CF، STR، SUG، Ash، Ca and P were 90. 72، 22. 06، 2. 65، 4. 28، 41. 06، 2. 95، 707، 1. 11 and 0. 49 % and on 31 up to end (grower) were 90. 85، 19. 58، 2. 53، 4. 11، 39. 93، 2. 71، 6. 62، 1. 08 and 0. 51% respectively. The Average of metabolizable energy value estimated in starter and grower diets were 2712. 87 and 2568. 73 kcal/kg respectively، that were significantly lower (p<0. 01) than the recommendation of NRC (1994). The results also showed that metabolizable energy to crude protein ratio in different diets (starter 124. 31 and grower 133. 81) were lower than the standard NRC (1994). The differences of crude protein in starter diets were significant (p<0. 01) with NRC (1994) but no significant differences observed in grower diets. Means of feed conversion ratio in studied farms during the experiment was 2. 41 that was higher than the standard for broilers. Mortality rate and live weight were 8. 21 % and 2. 25 kg respectively. As a whole in order to reform of poultry production in Ilam province many efforts will be suggested to upgrade technical knowledge of the owner، reduce duration of poultry production، thus recommended that rations should be formulated by experts.