فهرست مطالب

مجله علوم دامی ایران
سال چهل و دوم شماره 2 (تابستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/08/09
  • تعداد عناوین: 10
|
  • علیرضا صفامهر، سجاد یعقوب زاده، علی نوبخت صفحه 95
    این تحقیق به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف پروتئین و پروبیوتیک در جیره های غذایی جوجه های گوشتی تحت تنش گرمائی به روش فاکتوریل 3×3 در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار برای هر تیمار (540 قطعه جوجه گوشتی سویه راس) به مدت 42 روز بر عملکرد و سیستم ایمنی انجام گردید. برای این منظور تعداد 9 جیره غذایی بر اساس احتیاجات گزارش شده توسط انجمن تحقیقات ملی تهیه شد که حاوی سه سطح پروتئین 90%، 100% و 110% NRC و سه سطح پروبیوتیک (200 و400 ppm) بودند. پرندگان روزانه 8 ساعت (از ساعت 10 تا 18) تحت تنش گرمائی (C°3±34) قرار گرفتند. نتایج نشان داد که افزایش وزن بدن در جوجه های گوشتی تغذیه شده با سطوح پروتئین NRC و 110% NRC، به طور معنی داری نسبت به جوجه های گوشتی تغذیه شده با پروتئین 90% NRC، بیشتر بود (05/0P<). ضریب تبدیل غذایی جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره غذایی حاوی پروتئین 100 و 110% NRC، در مقایسه با جیره های غذایی با پروتئین90% NRC، در کل دوره پرورش، به طور معنی داری بهبود یافت (05/0P<). افزودن 200 گرم پروبیوتیک در تن به جیرهای غذایی، به طور معنی داری افزایش وزن بدن را در مقایسه با گروه شاهد افزایش داد (05/0P<). تغذیه با جیره غذایی حاوی 110% NRC+ پروبیوتیک (200ppm)، به طور معنی داری افزایش وزن بدن را در مقایسه با تیمار های90% NRC + پروبیوتیک (صفر، 200 و 400 ppm) و گروه شاهد (NRC+ بدون پروبیوتیک) افزایش داد (05/0P<). تغذیه جوجه های گوشتی با پروتئین 110% NRC، در مقابل پروتئین 90% NRC، و به علاوه تغذیه 200 ppm پروبیوتیک در مقابل گروه شاهد (بدون پروبیوتیک) غلظت پروتئین تام سرم خون جوجه های گوشتی را در سن 42 روزگی به طور معنی داری افزایش داد. غلظت کلسترول سرم خون، در جوجه های گوشتی تغذیه شده با 200 و 400 گرم پروبیوتیک در تن، نسبت به آنهایی که جیره غذایی بدون پروبیوتیک دریافت کرده بودند، به طور معنی داری کمتر بود (05/0P<). مکمل نمودن جیره های غذایی با 200 و 400 گرم پروبیوتیک در تن، نسبت به گروه کنترل، به طور معنی داری تعداد گلبول های سفید را افزایش و نسبت هتروفیل به لنفوسیت را کاهش داد (05/0P<). به طور کلی این تحقیق نشان می دهد که افزایش سطح پروتئین جیره غذایی به میزان 110% NRC (1994) همراه با 200 ppm پروبیوتیک باعث بهبود عملکرد و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی تحت شرایط تنش گرمایی می گردد که می تواند به عنوان راهکاری برای کاهش اثرات تنش گرمایی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: تنش گرمایی، جوجه های گوشتی، _ پروتئین، عملکرد، پروبیوتیک
  • بهمن ایلامی، محمدعلی کمالی صفحه 107
    دو گروه سی راسی بزغاله نر سه ماهه انتخاب شد (شش بزغاله در روز اول کشتار شد). گروه اول (سیستم 1) در سن سه ماهگی بلافاصله بعد از شیرگیری، و گروه دوم (سیستم 2) بعد از سه ماه چرا در مرتع و در سن شش ماهگی به باکس های انفرادی پروار منتقل شدند. مدت پروار برای گروه اول نه ماه و برای گروه دوم شش ماه بود. جیره کامل پلت شده به صورت آزاد در دسترس بود. در سنین 6، 9 و 12 ماهگی، از هر گروه هشت بزغاله کشتار و ویژگی های لاشه اندازه گیری شد. تفاوت وزن بدن در تمامی سنین 6، 9 و 12 ماهگی، بین دو سیستم پروار معنی دار بود (01/0P<). تفاوت اضافه وزن روزانه در سنین 3 تا 6 و 9 تا 12 ماهگی بین دو سیستم، معنی دار بود ولی در سنین 9 تا 12 ماهگی بین دو سیستم معنی دار نبود (05/0P>). ضریب تبدیل خوراک در سنین 6 تا 9 ماهگی بین دو سیستم معنی دار، و در سنین 9 تا 12 ماهگی بین دو سیستم معنی دار نبود. درصد وزن لاشه سرد در سنین 6 و 9 ماهگی، بین دو سیستم معنی دار بود ولی در سن 12 ماهگی، بین دو سیستم معنی دار نبود. درصد وزن قطعات با ارزش لاشه (ران، دست و راسته)، درصد وزن گوشت، چربی و استخوان لاشه در هر سن، بین دو سیستم معنی دار نبود. تفاوت وزن بدن، اضافه وزن روزانه، ضریب تبدیل خوراک، درصد لاشه، درصد گوشت، چربی و استخوان لاشه در هر دو سیستم، بین سنین 3، 6، 9 و 12 ماهگی معنی دار بود. وزن بدن بزغاله ها درسیستم 2 در سن شش ماهگی و در پایان 3 ماه چرا در مرتع، 5/18 کیلوگرم بود ولی وزن بدن بزغاله های سیستم 1 (پروار شده در این مدت)، 5/25 کیلوگرم بود. بزغاله های مرتع رو در مدت چرا، ابتدا کاهش وزن شدید و بعد از آن، اضافه وزن خیلی کمتری داشتند و در هنگام پروار هم، اضافه وزن روزانه کمتری نشان دادند. بنابراین پروار بزغاله ها در سیستم 1 در تمام سنین به صرفه تر بود. با ادامه یافتن طول دوره پروار، از کارایی پروار کاسته شد و درصد وزن چربی داخلی و درصد وزن چربی لاشه افزایش یافت و از کیفیت لاشه کاسته شد. به طورکلی، پروار بزغاله ها برای مدت سه ماه و آن هم در سیستم 1 مناسب بود.
    کلیدواژگان: سن پروار، سیستم پروار، بزغاله، صفات پرواری، ویژگی های لاشه
  • سید میثم طباطبایی، یوسف روزبهان*، غلامرضا قربانی صفحه 115

    استفاده از سیستم کربوهیدرات و پروتئین خالص کورنل (CNCPS) در تنظیم جیره های غذایی برای پرورش گاو شیری در ایران رو به گسترش است. به هر حال، فقدان اطلاعات مناسب در مورد ترکیب مواد خوراکی موجود در داخل کشور کاربرد این سیستم را با محدودیت همراه ساخته است. موضوع مطالعه حاضر، ارزیابی پروتئین برخی مواد خوراکی (سبوس گندم، تفاله چغندرقند، کنجاله سویا، کنجاله تخم پنبه، تخم پنبه کامل، کنجاله گلوتن ذرت، بقایای کشتارگاهی طیور، کنجاله منداب و باگاس) مورد استفاده در جیره گاو در ایران با در نظر گرفتن مشخصات مورد نیاز آنها به عنوان اطلاعاتی برای CNCPS بود. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که بین میانگین غلظت الیاف نامحلول در شوینده خنثی، عصاره اتری، پروتئین خام، پروتئین محلول، نیتروژن غیر پروتئینی، پروتئین حقیقی محلول، پروتئین نامحلول در شوینده خنثی و پروتئین نامحلول در شوینده اسیدی نمونه های خوراکی مورد ارزیابی در ایران و مقادیر جداول CNCPS از نظر عددی اختلاف زیادی وجود دارد که علت این اختلاف ممکن است شرایط اقلیمی، مدیریت زراعی و شرایط نگهداری پس از تولید باشد. بنابراین، توصیه می شود به جای استفاده از مقادیر جداول CNCPS، از اطلاعاتی استفاده گردد که مستقیما با بررسی مواد خوراکی موجود در داخل کشور به دست آمده است تا جیره هایی متعادل تر با اتلاف کمتر مواد مغذی حاصل گردد.

    کلیدواژگان: CNCPS، بخش های پروتئینی، مواد خوراکی ایران
  • محمدرضا محمدآبادی، امین شهابی، علیرضا نوشری، ناهید عسکری، امید دیانی، امین خضری، مرتضی ستایی مختاری، محمد سفلایی، احمد آیت اللهی صفحه 125
    به منظور بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت بز سرخ جبالبارز با استفاده از 8 نشانگر ریزماهواره، شامل BM1312، MAF64، ILSTS034، ILSTS059، OraFCB20، IL2RA، LSCV24 و LSCV11 مطالعه شد. نمونه خون از 100 راس بز سرخ جبالبارز از ده گله به صورت تصادفی گرفته شد و تخلیص DNA با استفاده از کیت DIATOM DNA PREP انجام گرفت. واکنش زنجیره ای پلیمراز برای این جایگاه ها انجام گرفت و تمامی هشت جایگاه مورد مطالعه از چند شکلی مناسبی برخوردار بوده و میانگین تعداد آلل مشاهده شده برای آن ها 62/7 به دست آمد. در پنج جایگاه ILSTS034، ILSTS059، OraFCB20، IL2RA و LSCV11 انحراف معنی داری را از تعادل هاردی- واینبرگ مشاهده شد (05/0P<). دامنه هتروزایگوتی در این جمعیت از 7616/0 برای جایگاه IL2RA تا 8743/0 برای جایگاه OraFCB20 متفاوت بود. شاخص شانون و محتوی چند شکلی (PIC) نیز نشان داد که جایگاه IL2RA دارای کمترین تنوع و جایگاه ORAFCB20 دارای بیشترین تنوع می باشند. همچنین تعداد آلل های مشاهده شده، تعداد آلل مؤثر و هتروزایگوتی مورد انتظار برای هر جایگاه محاسبه گردید. میانگین هتروزایگوتی برای این جمعیت 8116/0 برآورد گردید. در مجموع می توان نتیجه گرفت که جمعیت بز سرخ جبالبارز از تنوع ژنتیکی نسبتا بالایی برخوردار است، بنابراین، می توان در برنامه های حفاظت و اصلاح نژادی در این جمعیت از این پتانسیل به خوبی بهره برداری نمود.
    کلیدواژگان: هتروزایگوسیتی، _ بز سرخ جبالبارز، ریزماهواره، چند شکلی
  • سید غلامرضا موسوی، فرشید فتاح نیا، حمیدرضا میرزایی الموتی*، علی اشرف محرابی اولادی، حسن درمانی کوهی صفحه 133

    به منظور مطالعه اثر منبع نشاسته جیره روی عملکرد و فراسنجه های پلاسما از 8 راس گاو شیرده چندبار زایش کرده هلشتاین با میانگین روزهای شیردهی 9±83 و میانگین وزن بدن 31±683 کیلوگرم در قالب یک طرح مربع لاتین تکرار شده با 2 مربع و هر مربع با 4 جیره و 4 دوره استفاده شد. جیره های آزمایشی شامل گندم، جو، ذرت و سیب زمینی خام به عنوان منبع اصلی نشاسته به ترتیب 4/25، 31، 22 و 23 درصد از ماده خشک جیره بودند. نتایج نشان داد که جیره های آزمایشی بر مصرف ماده خشک اثر معنی داری نداشتند (05/0P>). گاوهای تغذیه شده با جیره ی حاوی سیب زمینی کمترین تولید شیر خام، شیر تصحیح شده برای چربی و شیر تصحیح شده برای انرژی را تولید کردند (05/0< P). درصد چربی شیر گاوهای تغذیه شده با جیره دارای ذرت در مقایسه با سایر جیره ها بالاتر بود اما درصد پروتئین شیر تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت. گاوهای تغذیه شده با جیره حاوی سیب زمینی کمترین بازدهی تولید شیر، بازدهی انرژی خالص شیردهی، تولید نیتروژن شیر و بازدهی استفاده از نیتروژن خوراک را داشتند (05/0P<). جیره های دارای گندم و ذرت در مقایسه با جیره های دارای جو و سیب زمینی، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، چربی خام و پروتئین خام را به طور معنی داری افزایش دادند (05/0P<). جیره های آزمایشی بر غلظت گلوکز، کلسترول کل، کلسترول HDL و کلسترول LDL پلاسمای گاوها اثری نداشتند (05/0P>). اما بیشترین غلظت تری گلیسرید در پلاسمای گاوهای تغذیه شده با جیره دارای سیب زمینی مشاهده شد (05/0P<). با توجه به نتایج به دست آمده، جیره دارای گندم و ذرت، قابلیت هضم مواد مغذی و بازدهی استفاده از انرژی و نیتروژن خوراک و تولید شیر گاوهای شیری را در مقایسه با سیب زمینی خام افزایش داد.

    کلیدواژگان: منبع نشاسته، بازدهی مواد مغذی، تولید شیر، قابلیت هضم، گاوهای شیرده، مواد مغذی
  • سید عادل مفتخرزاده، حسین مروج، محمود شیوازاد صفحه 143
    این مطالعه به منظور مقایسه عملکرد جوجه های تغذیه شده با سه مولتی آنزیم تجاری حاوی بتاگلوکاناز و زایلاناز در جیره های بر پایه گندم و جو با توجه به لحاظ نمودن معادل ارزش تغذیه ای (Nutrient matrix value) آنزیم ها صورت گرفت. همچنین جیره ها با یک جیره بر پایه ذرت مورد مقایسه قرار گرفتند. تعداد 260 قطعه جوجه نر یک روزه سویه راس 308 به 5 تیمار، 4 تکرار و 13 مشاهده در هر تکرار اختصاص یافتند. داده های به دست آمده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی آنالیز شدند. نتایج عملکردی پرندگان در 42 روزگی نشان داد در کل دوره پرورش، تنها افزودن آنزیم های B و C مشابه با جیره ذرت میانگین مصرف خوراک روزانه را در مقایسه با جیره گندم وجو پایه افزایش داد (05/0>P). در حالی که استفاده از تمامی آنزیم ها افزایش وزن روزانه وضریب تبدیل غذایی را در کل دوره پرورش نسبت به جیره گندم وجو بدون آنزیم بهبود بخشید (05/0>P). نتایج مربوط به فراسنجه های دستگاه گوارش نشان داد که استفاده از آنزیم تاثیر معنی داری بر وزن نسبی پانکراس، کبد، طحال و طول و وزن نسبی دئودنوم، ژژونوم، ایلئوم و کولون ندارد (05/0P). با توجه به نتایج به دست آمده بر اساس عملکرد پرندگان استفاده از تمامی آنزیم ها در جیره های بر پایه گندم و جو به صورت مشابهی سبب بهبود ضریب تبدیل غذایی جوجه های گوشتی شد و با توجه به وزن پایانی جوجه ها، آنزیم C بهترین عملکرد را نشان داد و بین آنزیم های A و B تفاوت معنی داری وجود نداشت، اما با توجه به برآورد اقتصادی براساس نتایج حاصل از کل دوره پرورش استفاده از آنزیم هایB و A مقرون به صرفه تر بوده است.
    کلیدواژگان: معادل ارزش تغذیه ای، آنزیم، گندم، جو، جوجه گوشتی، عملکرد
  • سید ناصر موسوی، محمود شیوازاد، محمد چمنی، هوشنگ لطف اللهیان، علی اصغر صادقی صفحه 153
    در روز 16 جوجه کشی 400 عدد تخم مرغ بارور مرغ مادر گوشتی سویه راس 308، توزین و در قالب طرح کاملا تصادفی به 4 گروه آزمایشی با 4 تکرار و هر تکرار شامل 25 عدد تخم مرغ تقسیم شدند. در روز 18 جوجه کشی به مایع آمنیوتیک هریک از تخم مرغ های بارور یک میلی لیتر از محلول های آزمایشی تزریق شد و به گروه شاهد ماده ای تزریق نشد. سپس تخم مرغ ها به دستگاه هچر منتقل شدند. محلول های آزمایشی مورد استفاده شامل ترکیب اسیدهای آمینه، کربوهیدرات و اسید بوتیریک در محلول 5/0 درصد کلرید سدیم استریل بود. پس از تفریخ، جوجه ها تعیین جنسیت، شمارش و توزین شده و به سالن آزمایشی منتقل شدند و تا روز 42 پرورش داده شدند. در روز دوم پرورش برای بررسی ریخت شناختی، از ژژنوم روده نمونه برداری شد. تزریق مواد مورد استفاده در این آزمایش تاثیر معنی داری بر درصد جوجه درآوری نداشت. تزریق کربوهیدرات، اسیدهای آمینه و اسید بوتیریک به درون تخم مرغ های جوجه کشی در مقایسه با گروه شاهد، وزن بدن جوجه های تفریخ شده و نسبت وزن بدن جوجه های تفریخ شده به تخم مرغ های بارور را افزایش داد (01/0>P). تزریق ترکیب اسیدهای آمینه سبب افزایش معنی دار وزن بدن در دوره آغازین و کل دوره پرورش در مقایسه با گروه شاهد شد (05/0>P)، ولی تفاوتی با سایر گروه ها نداشت. با تزریق اسید بوتیریک، ارتفاع پرزهای روده در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت (05/0>P). تزریق اسیدهای آمینه، کربوهیدرات و اسید بوتیریک سبب افزایش مساحت پرزها نسبت به گروه شاهد شد (05/0>P). تزریق هریک از مواد مورد استفاده در این آزمایش اثر معنی داری بر ضریب تبدیل خوراک نداشت. بر اساس نتایج این آزمایش، تزریق اسیدهای آمینه، کربوهیدرات و اسید بوتیریک قابلیت بهبود برخی از فراسنجه های عملکردی و ریخت شناسی روده جوجه های گوشتی را دارد.
    کلیدواژگان: تزریق در تخم مرغ، روده کوچک، _ اسیدهای آمینه، اسید بوتیریک، جوجه های گوشتی
  • سودابه مرادی، مجتبی زاغری، محمود شیوازاد، رحیم عصفوری، محسن مردی صفحه 161
    این آزمایش به منظور بررسی اثرات افزایش تعداد وعده های خوراک دهی به 2 یا 3 وعده در روز بر عملکرد مرغ های مادر گوشتی در دوره تولید از سن 24 تا 38 هفتگی اجرا گردید. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار آزمایشی یک، دو و سه بار خوراک دهی در روز با 4 تکرار انجام شد. مقدار خوراک مصرفی در روز در همه گروه های آزمایشی یکسان در نظر گرفته شد. گروه یکبار خوراکدهی، کل خوراک مورد نیاز خود را در یک وعده در ساعت''6:15 صبح دریافت کردند. گروه دو بار خوراک دهی، خوراک را در دو وعده غذایی در روز در ساعت ''6:15 صبح و ''12:15 ظهر دریافت کردند. گروه سه بار خوراک دهی، کل خوراک مصرفی را در سه وعده غذایی در روز در ساعت ''6:15 صبح، ساعت''12:15 ظهر و ''18:15 عصر دریافت کردند. خون گیری از مرغ ها در دو سن 32 و 38 هفتگی انجام شد. نتایج این آزمایش نشان داد مرغ هایی که خوراک خود را به صورت محدود و در 2 یا 3 وعده غذایی دریافت کردند، سرانه تولید تخم مرغ بالاتری در مقایسه با گروه کنترل در 13 هفته طول دوره آزمایش داشتند (1/67 و 2/67 در مقابل 2/62 تخم مرغ به ازاء هر مرغ در گروه کنترل، 01/0>P). افزایش تعداد وعده های خوراک دهی سبب افزایش معنی دار وزن تخم مرغ در کل دوره آزمایش گردید (01/0>P). رژیم های غذایی دو و سه بار خوراک دهی در روز موجب افزایش میزان استرادیول و کاهش سطح کلسترول، تری یدوتیرونین و گلوکز پلاسما گردیدند. به طور کلی، افزایش تعداد وعده های خوراک دهی به 2 یا 3 بار در روز می تواند عملکرد تولید مثلی مرغ های مادر گوشتی را در شروع تولید تا بعد از اوج تولید بهبود ببخشد.
    کلیدواژگان: مرغ مادر گوشتی، تولید تخم مرغ، _ تعداد دفعات خوراک دهی
  • محمد رزم کبیر، محمد مرادی شهربابک، عباس پاکدل، اردشیر نجاتی جوارمی صفحه 171
    در این پژوهش از اطلاعات مربوط به دوره اول شیردهی گاوهای هلشتاین ایران که از سال 1375 تا 1387 توسط مرکز اصلاح نژاد کشور جمع آوری شده بود، استفاده شد. اطلاعات مورد استفاده شامل 872125 رکورد روزآزمون مربوط به 95816 حیوان در 59 گله بود. برآورد مؤلفه های (کو) واریانس و پارامترهای ژنتیکی با استفاده از مدل تابعیت تصادفی و روش نمونه گیری گیبس انجام شد. برای توصیف منحنی شیردهی حیوانات در سطح ژنتیکی و محیط دائمی از تابع لژاندر با مرتبه دوم به همراه ضریب سوم تابع ویلمینک استفاده شد. به منظور تصحیح اثر ناهمگنی واریانس باقیمانده، دوره شیردهی که از روز 5 تا روز 365 شیردهی بود، به 36 گروه با فواصل 10 روزه دسته بندی شد. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، واریانس باقیمانده در ابتدای دوره شیردهی بیشترین مقدار را داشت و از ماه دوم به بعد تا پایان دوره شیردهی روند کاهشی جزئی در این پارامتر مشاهده شد. واریانس محیط دائمی در ابتدا و انتهای دوره شیردهی بیشترین مقدار را داشت که این الگو، موجب افزایش واریانس کل و کاهش وراثت پذیری در مراحل آغازین و پایانی دوره شیردهی شد. واریانس ژنتیکی در ماه اول کمترین مقدار و با حفظ روند افزایشی در دو ماه پایانی بیشترین مقدار را داشت. کمترین مقدار وراثت پذیری برابر 077/0 در روز 5 شیردهی و بیشترین مقدار آن برابر 252/0 در روز 305 شیردهی بود. پایین بودن میزان وراثت پذیری در ابتدای دوره به دلیل پایین بودن واریانس ژنتیکی و بالا بودن واریانس های باقیمانده و محیط دائمی است. مقادیر همبستگی ژنتیکی روزآزمون ها در تمامی موارد مثبت و از همبستگی های فنوتیپی بیشتر بود. کمترین مقدار همبستگی ژنتیکی بین روزهای 5 و 365 شیردهی و برابر 35/0 بود. همبستگی ژنتیکی میان رکوردهای روزآزمون تولید شیر با افزایش فاصله بین روزآزمون ها از یکدیگر کاهش نشان داد. برآوردهای حاصل از این تحقیق می تواند برای پیش بینی ارزش اصلاحی گاوهای هلشتاین ایران مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: گاو هلشتاین، _ مدل روزآزمون، اجزای واریانس
  • علی اکبر مسعودی، میثاق مریدی، جواد احمدپناه، رسول واعظ ترشیزی، حمیدرضا سید آبادی صفحه 179
    پروتئین های شوک گرمایی (Hsp) به علت ارتباط با صفات مهم اقتصادی در دام ها از قبیل مقاومت به تنش گرمایی و ورم پستان دارای اهمیت هستند. در تحقیق حاضر برای آگاهی از روند تکاملی و بررسی ساختار مولکولی ژن های خانواده پروتئین های 70 کیلودالتونی (Hsp70)، توالی ژنومی آنها در گاو و موجودات دیگر از بانک اطلاعاتی NCBI به دست آمده و مرتب شدند. سپس محاسبه درصد جایگزینی نوکلئوتیدها با یکدیگر، با استفاده از روش حداکثر درست نمایی و ترسیم درخت فیلوژنی و تکامل مولکولی به روش neighbor-joining انجام شد. نتایج مطالعات بیوانفورماتیک نشان داد که ژن های این خانواده دارای پراکندگی متعدد کروموزومی هستند، که به وجود آورنده نسخه های زیادی جهت تظاهر ژنی مورد نیاز برای بروز صفات مرتبط می باشند. از طرفی درصد جایگزینی بازهای پیریمیدینی در این خانواده ژنی بسیار بیشتر از میزان جایگزینی بازهای پورینی به پریمیدین و یا پورین می باشد. نسبت های dN/dS بیان کننده انتخاب خالص و تثبیت آنها در طی تکامل ژن های این خانواده می باشد. نتایج فیلوژنی نشان می دهد که پروتئین های خانواده Hsp70 با توجه به مسیر تکاملی خود عمدتا به دو دسته مجزا تقسیم می شوند. در دسته اول پروتئین هایb و Hsp70 12a و در دسته دوم دیگر توالی های پروتئینی Hsp70 در شاخه های متعددی قرار گرفته اند.
    کلیدواژگان: فیلوژنی، Hsp70، _ انتخاب، توالی، گاو
|
  • Alireza Safamehr, Sajad Yagoubzade, Ali Nobakht Page 95
    This study was carried out to determine the effects of different levels of protein and probiotic (Protexin) on performance, and immune response in Ross (308) broiler exposed to heat stress. Five hundred and forty one-day old broilers were employed in a compeletly randomized design (3×3 factorial arrangement) of 3 replicates for each treatment. The diets were formulated according to NRC (1994) recommendation with protein levels (90, 100 and 110% of NRC recommendations) along with probiotic (0, 200 and 400 ppm, containing 2×109 cfu/g of spores). The birds were exposed to heat stress (34±3?C) for 8 hours/day (10:00 to 18:00). The results indicated that, the body weight gain in broilers fed NRC plus %110 NRC protein was significantly higher than that in those fed %90 NRC protein (P<0.05). Feed conversion ratio in chicks fed diets containing 100 and %110 NRC protein were significantly improved in comparison with %90 NRC protein diet, within 0-42 days (P<0.05). The addition of 200 ppm probiotic to diets significantly increased body weight gain compared to control during the 0-42 days of age (P<0.05). The treatment containing %110 NRC protein +200 ppm Probiotic, significantly decreased feed conversion ratio as compared with treatments of %90 NRC+probiotic (0 and 400 ppm) in 0-42 day periods (P<0.05). Feeding of %110 NRC versus %90 NRC, along with a feeding of 200 ppm probiotic as against control (0 ppm probiotic), significantly increaseed total protein concentration in broiler's blood serum at its 42 days of age (P<0.05). Serum cholesterol concentration, was significantly lower in broilers fed 200 and 400 ppm probiotic, in comparison with those receiving no probiotic containing diet (P<0.05). Supplementing diet with 200 and 400 ppm probiotic significantly increased WBC count while decreasing H/L as compared with control group (P<0.05). In total, this research indicated that increase in protien level upto %110 of NRC (1994) in diets along with an addition of 200 ppm probiotic would improved the broiler's performance plus their immune response to heat stress, and which could be employed as a measure for diminishing the effects of heat stress.
  • Bahman Eilami, Mohammadali Kamali Page 107
    Effect of two fattening systems were studied on feedlot performance and carcass characteristics of using of 66 Fars native male kids in different ages. Six kids were slaughtered at the first day of experiment and sixty kids were divided into two groups. The first group were kept in feedlot in individual pens and the second group grazed on rangeland, and after 3 months, were kept in feedlot in individual pens. The fattening period for first and second groups were 9 and 6 months respectively. Eight kids from each system were slaughtered randomly at the 6, 9 and 12 months of age, for recording carcass characteristics. Live body weights in each age class were different (P<0.01) between two systems. Daily weight gains changes in periods of 3 to 6, and 6 to 9 months of age in two systems and were different (P<0.01), but for period of 9 to 12 months of age were not different (P>0.05). Feed conversion ratios in period 6 to 9 months of age were different (P<0.01) between two systems, but was not differed in period 9 to 12 months of age (P>0.05). Cold dressing percentages at 6 and 9 months of age were different (P<0.05) between two systems. Valuable carcass cuts (leg, shoulder and loin) percentages in each age were the same between two systems (P>0.05). Carcass lean and bone percentages in each age were the same between two systems (P>0.05). Carcass fat deposited percentages at 6 months of age were different (P<0.05), but were not different at 9 and 12 months of age between two systems (P>0.05). Live body weights, daily weight gains, feed conversion ratios, dressing percentages, Carcass lean, fat deposited and bone percentages in each age were different (P<0.01) between two systems. Average live body weight of kids at 6 months of age after 3 months of range grazing (system 2) were 18.54 kg and average live body weight of kids at 6 months of age after 3 months of fattening (system 1) was 25.5 kg. Live body weight of grazing kids decreased at the beginning of grazing on range and after that had low gain on range, and also had low gain in feedlot. Therefore, feedlot in system 1 had better efficiency. With increaseing the age, feedlot efficiency decreased in two systems and internal fat and carcass fat deposited percentages increased along with carcass quality decreasing. Fattening of kids just after weaning (system 1) in a period of three months is suggested.
  • Seyed Meysam Tabatabaei, Yousef Rouzbehan, Gholamreza Ghorbani Page 115

    The Cornell Net Carbohydrate and Protein System (CNCPS) model has recently been increasingly employed in preparation of balanced feed ration of dairy cattle in Iran. However, a lack of appropriate characterization of the feeds has restricted the model's application. This study was conducted to evaluate the protein contents of some feedstuffs (wheat bran, sugar beet pulp, soybean meal, cottonseed meal, cottonseed whole, corn gluten meal, poultry offal meal, blood meal, canola meal and bagasse) commonly used in the cattle ration in Iran with characteristics needed as inputs for CNCPS. Based on data obtained from this work, the level of neutral detergent fibre, ether extract, crude protein, soluble protein, non protein nitrogen, soluble true protein, neutral detergent insoluble protein and acid detergent insoluble protein contents were numerically different from the records of CNCPS, the difference for which may be due to climate, agricultural practices, and storage conditions. Hence, the use of date obtained for the available feeds in place of CNCPS' tabular values is strongly recommended in formulating balanced rations. This would expectedly result in more efficient use and less waste of nutrients.

  • Mohammadreza Mohammadabadi, Amin Shahabi, Alireza Noshari, Nahid Askari, Omid Dayani, Amin Khezri, Morteza Sataei Mokhtari, Mohammad Soflaei, Ahmad Ayatolahi Page 125
    Genetic diversity of Red Jabal Barez red goat population was studied based on eight microsatellite markers consist BM1312, MAF64, ILSTS034, ILSTS059, OraFCB20, IL2RA, LSCV24 and LSCV11. Blood sample extracted of 100 Red Jabal Barez goats were randomly collected from 10 farms and DNA was isolated using the Diatom DNA PREP kit. The PCR reactions were successfully done and all loci showed suitable polymorphism with 7.62 alleles, on average. Five loci of LSCV11, ILSTS034, ILSTS059, OraFCB20, IL2RA were at Hardy-Weinberg disequilibrium (P<0.05). In this population, hetrozygosity varied from 0.7616 at IL2RA to 0.8743 at OraFCB20 locus and the same loci had the lowest and the highest diversity based on Shannon index and polymorphic information content (PIC), respectively. Number of observed and effective alleles and expected hetrozygosity were also calculated for each locus. Average hetrozygosity was estimated as 0.81 for this population. It can be concluded that Red Jabalbarez goat benefits from approximately high genetic variation. Therefore we can well use this potential in conservative and breeding programs for this population.
  • Seyed Gholamreza Mousavi, Farshid Fattahnia, Hamidreza Mirzaei Alamouti, Ali Ashraf Mehrabi Oladi, Hassan Darmani Kouhi Page 133

    The objective of this study was to evaluate the effects of sources of four starch on milk production and composition, nutrients digestibility and blood metabolites of lactating Holstein cows. Eight multiparous Holstein cows (683±31 kg of body weight; 83±9 DIM) were used in a replicated 4×4 Latin square design with 21-d periods. The exprimental diets contained wheat, barley, corn, or potato as the primary source of starch and contained 25.4, 31, 22, and 23 percent of diet DM respectively. Dry matter intake was similar among treatments. Raw, fat, and energy corrected milk production was lower (P<0.05) in cows fed the potato-based diet compared with other diets. Cows fed the corn-based diet had higher (P<0.05) milk fat content, but milk protein content was unaffected by the source of dietary starch. Milk production and lactuting net energy efficiency, milk nitrogen and feed nitrogen efficiency was lowes in cows received potato based diet (P<0.05). Total tract apparent digestibility of dry and organic matter, crude protein and ether extract were higher (P<0.05) in cows fed the wheat or corn-based diets compared with those fed barley or potato-based diets. Plasma glucose, total cholesterol, HLD-cholesterol and LDL-cholesterol concentrations were similar among experimental diets, but triglycerides concentration was higher (P<0.05) in cows fed potato-based diet compared with other diets. These results showed that corn and wheat based diets improved the nutrient digestihilty, feed energy and nitrogen efficiency, and milk production compare to potato based diet.

  • Seyed Adel Moftakharzade, Hossein Moravej, Mahmoud Shivazad Page 143
    In this research the effect of feeding wheat/ barley based diets supplemented with three commercial enzymes containing xylanase and? -glucanase activities and including matrix value their on performance and gastrointestinal tract size of broiler chicks was investigated. A total of 260-day-old male broiler chicks (Ross 308) were allocated to 5 treatment groups, with 4 replicates per treatment and 13 birds per replicate in a RCB design. Results showed that only addition of enzymes B and C to wheat/ barley based diet increased average daily feed intake significantly (P<0.05). Addition of all enzymes to wheat/barley based diets significantly (P<0.05) improved body weight gain and feed conversion ratio (FCR) of birds in comparison with feeding unsupplemented wheat/barley based diets. At day 43, the pancreas relative weight was significantly decreased by addition of all enzymes to wheat/barley based diet (P<0.05), but, that of liver and relative length and weight of duodenum, jejunum, ileum and cecum was not significantly affected by enzyme supplementation (P>0.05). However, relative weight of abdominal fat was significantly (P<0.05) increased only with addition of A and B enzymes. The result of current study showed that, addition of all three enzymes improve FCR similarly in diets and regarding final body weight, enzyme C had the best performance. Form the economical point of view the based on total rearing period the treatments of enzymes A and B were better than other treatments.
  • Seyed Naser Mousavi, Mahmoud Shivazad, Mohammad Chamani, Housahang Lotfolahian, Ali Asghar Sadeghi Page 153
    In this research 400 Ross 308 breeder fertile eggs were weighed At day 16 of incubation and evenly distributed into 4 treatments with 4 replicates per treatment and 25 eggs per replicate in a CRD design. On day 18 of incubation, 1 ml of an in ovo feed solution including: I) Carbohydrate (CHO), II) Amino acid (AA), and III) Butyric acid solution in 0.5% saline was injected into amniotic fluid of eggs. The control group remained non-injected. After injection eggs were transferred to hatcher. Upon hatch, chicks were weighed, sexed and transferred to the experimental house and reared to 42 days. At day two the midpoint of the jejunum was sampled for intestinal morphometric examination. The hatchability didnt differ significantly between treatments. Body weight and body weight to egg weight ratio of all in ovo injected hatchlings was greater than in controls (P<0.01). Chicks in ovo fed AA had greatest improvements in body weight gain during 1-21 and 1-42 d period relative to non-injected controls (P<0.05), but without any differences with other injected groups. On day 2 post-hatch villi height in butyric acid injected groups was increased significantly relative to control group (P<0.05). The surface area of an average villus was increased for the CHO, AA and butyric acid in ovo injected groups in comparisson with those of the control group (P<0.05). Effects of in ovo administration of AA, CHO and butyric acid on FCR was not significant. Our results showed that in ovo injection of AA, CHO and butyric acid during last period of incubation can improve post- hatch performance and enteric development.
  • Mohammad Razmkabir, Mohammad Moradi Shahrbabak, Abbas Pakdel, Ardeshir Nejati Javaremi Page 161
    This experiment was conducted to determine the effects of either twice or thrice a day feeding regimens on performance and as well on plasma hormone and metabolite levels of broiler breeder hens during 24 to 38 wk of their productive age. Breeder pullets were provided form a commercial flock, and distributed in experimental units, in a compeletly randomized design with three feeding regimens (treatments) included 1, 2 or 3 feeding times per day with 4 replicates. Birds fed once a day, received all their total feed at 06:15 h, whereas birds fed twice a day, received 50% of their total feed allowance at 06:15 h and the other 50% at 12:15 h, and while birds fed thrice a day, received 33% of their total feed at 06:15 h, 33% at 12:15 h and the last portion at 18:15 h. Total daily feed did not differ among treatments. Blood samples were taken at the peak of production (32 wk of age) and at the end of trial (38 wk of age). For the 13 wk production period, total hen-day egg production through 38 wk of age in the hens that were provided feed twice and thrice a day was greater (67.1 and 67.2 vs 62.2 eggs/hen, P<0.01) than in hens fed once a day. Also, broiler breeder hens fed 2 or 3 times per day laid heavier eggs (P<0.01) compared with once a day fed birds. Twice and thrice a day fed birds carried significantly lower plasma T3, glucose and cholesterol concentration and higher 17? -estradiol level than did once a day fed birds (P<0.05). In conclusion, the twice and thrice a day feeding regimens improve the reproductive performance of broiler breeder hens during the early egg-laying cycle.
  • Soudabe Moradi, Mojtaba Zaghari, Mahmoud Shivazad, Rahim Osfouri, Mohsen Mardi Page 171
    Test day records of first lactation Holstein cows from 1996 to 2008 were obtained from Animal Breeding Center of Iran and used in this research. Data consisted of 872125 test-day milk records of 95816 cows from 59 herds. (Co)Variance components and genetic parameters were estimated using random regression model via Gibbs sampling method. Two order Legendre polynomials and third coefficient of Wilmink function were used to describe the lactation curve in genetic and permanent environment levels. The heterogeneity of the residual variance in days 5 to 365 of lactation was modeled using a number of thirty six 10-day intervals. Residual variance was high at the beginning but it was steady and decreased slowly to the end of the lactation. Permanent environmental variance was high at the extremes. The total variance and heritability were affected by the pattern of PE variance. The lowest and highest genetic variances occurred at the beginning and at the end of lactation, respectively. Heritability estimates for daily yields were low in the early lactation and generally ranged from 0.077 to 0.252 for days 5 and 305, respectively. High residual and permanent variances and lower genetic variance were lead to low heritability at the first part of lactation. Genetic correlations were positive and higher than phenotypic ones for all the days in lactation. The lowest genetic correlation was 0.35, between the extremes. Genetic correlations between daily yields decreased with increase in interval between tests. The estimated parameters in this study can be used to predict breeding values for Holstein dairy cattle of Iran.
  • Ali Akbar Masoudi, Misagh Moridi, Javad Ahmadpanah, Rasoul Vaez Torshizi, Hamidreza Seyed Abadi Page 179
    Heat shock proteins (Hsps), are highly important due to their association with such economically important traits in animals as resistance to temperature shock and mastitis. In the current study, to get a comprehensive information on molecular structure and evolution of the Hsp70s, and the available Hsp70 sequences of the cattle and other animals taken from NCBI and aligned together. Then, nucleotide substitution rate of the sequences and molecular evolution of the gene family were calculated by maximum likelihood and neighbor-joining method, respectively, and phylogenetic tree was constructed. Bioinformatic researches results identified that Hsp70 gene family are distributed across the genome and express various transcripts necessary for functions of the related traits. On the other hand, base substitution rate of the pyrimidines to pyrimidines or purines is much more than that of in purines to pyrimidines or purines in this genes family. The dN/ds ratio of the Hsp70 sequences indicated purifying selection and stability of the structures of the genes family during evolution. Phylogenetic analysis showed that Hsp70 proteins, based on mainly are divided to two clades their evolutionary relationships. Hsp70 12a and b are sisters in one clade and sequences of the other Hsp70 proteins are in second clad and divided to many branches.