فهرست مطالب
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
پیاپی 143 (هفته سوم امرداد 1390)
- تاریخ انتشار: 1390/05/15
- تعداد عناوین: 5
-
-
صفحه 744مقدمههدف از انجام این مطالعه، بررسی دقت تشخیصی آزمون های بالینی Shoulder abduction test (SAT)، Spurling test (ST) و Upper limb tension test (ULTT) در تشخیص رادیکولوپاتی گردنی حاد و مزمن بر اساس معیار های الکترودیاگنوستیک بود.روش هادر این مطالعه آزمون های بالینی و الکترومیوگرافی روی 97 بیمار که از درد شانه و اندام فوقانی رنج می بردند، انجام شد. آن ها بر اساس مطالعات الکترودیاگنوستیک تقسیم بندی شدند و سپس ارزش تشخیصی هر یک از تست ها برای تشخیص رادیکولوپاتی حاد و مزمن بر اساس معیارهای مرجع در نظر گرفته شده ارزیابی گردیدند.یافته هاSAT، ST بیشترین ویژگی را در میان آزمون های ما داشتند، در حالی که ULTT از دو آزمون دیگر حساس تر بود. SAT و ST دارای ارتباط معنی داری جهت افتراق در تشخیص رادیکولوپاتی گردنی حاد و مزمن بودند (05/0 > P).نتیجه گیریآزمون ULTT جهت غربالگری در تشخیص رادیکولوپاتی گردنی مناسب است، در حالی که آزمون های SAT و ST را می توان جهت تایید تشخیص به کار برد. همچنین آزمون های SAT و ST آزمون های تشخیصی مناسبی جهت افتراق رادیکولوپاتی گردنی حاد و مزمن هستند.
کلیدواژگان: رادیکولوپاتی گردنی، مطالعات الکترو دیاگنوستیک -
صفحه 752مقدمهدر مقوله ی ارتباط پزشک و بیمار، حقیقت گویی به بیمار از مباحث مهم به شمار می رود. از آن جایی که بیان یا کتمان حقیقت علاوه بر مسایل اخلاقی از نظر قانونی نیز ایجاد مشکل می کند، شیوه ی برخورد صحیح با این موضوع به خصوص در بیماری هایی مانند سرطان دارای اهمیت است. هدف این مطالعه، بررسی نگرش پزشکان و بیماران در مورد حقیقت گویی به بیمار مبتلا به سرطان بود.روش هااین مطالعه از نوع توصیفی بود. 50 پزشک و 150 بیمار وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات دو پرسش نامه بود. اطلاعات جمع آوری شده به وسیله ی نرم افزار SPSS نسخه ی 16 آنالیز شد.یافته ها88 درصد از بیماران و 90 درصد از پزشکان موافق حقیقت گویی به بیمار مبتلا به سرطان در مرحله ی اولیه بودند و 78 درصد از بیماران و 72 درصد از پزشکان موافق بودند که حقیقت به بیمار مبتلا به سرطان پیشرفته نیز گفته شود. اکثر پزشکان و بیماران موافق صراحت در بیان تشخیص، عدم تاثیر شرایط اقتصادی بیمار در بیان حقیقت و بیان حقیقت بلافاصله بعد از تشخیص بودند و بهترین فرد برای گفتن تشخیص سرطان را پزشک می دانستند. بهترین مکان از نظر بیماران مطب و از نظر پزشکان مکان ساکت و بدون مزاحمت بود.نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده در فرهنگ جامعه ی ما نیز با وجود تفاوت نظرات در اجزای حقیقت گویی اکثر بیماران و پزشکان نظر موافقی نسبت به لزوم حقیقت گویی به بیمار مبتلا به سرطان داشتند، در نتیجه بیان حقیقت به روش صحیح از ضروریات درمان این بیماران است.
کلیدواژگان: حقیقت گویی، سرطان، نگرش، پزشک، بیمار -
صفحه 761مقدمهاگر چه ایجاد فشار مثبت مداوم راه هوایی از طریق بینی (Nasal continuous positive airway pressure یا NCPAP) در درمان نوزادان مبتلا به سندروم زجر تنفسی یک روش غیر تهاجمی و موثر است، اما بعضی عوارض مثل آسیب به تیغه ی بینی و عدم تحمل تجهیزات لازم برای برقراری این روش در نوزادان دیده شده است. هدف ما در این مطالعه، ارزیابی تاثیر و ایمنی روش کانولای بینی با جریان بالای گرم و مرطوب (High flow nasal cannula یا HFNC) در مقایسه با فشار مثبت مداوم راه هوایی از طریق بینی در درمان نوزادان نارس با سندروم زجر تنفسی بود.روش هاتعداد 70 نوزاد نارس با سن حاملگی 30 تا 35 هفته مبتلا به سندروم زجر تنفسی در بخش نوزادان بیمارستان شهید بهشتی (از بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان) به صورت تصادفی انتخاب و به 2 گروه تقسیم شدند. گروه اول از بدو تولد فشار مثبت مداوم راه هوایی از طریق بینی دریافت کردند و این روش تا بهبود زجر تنفسی و بر طرف شدن نیاز به اکسیژن ادامه پیدا کرد (گروه NCPAP) و گروه دوم برای 24 ساعت اول فشار مثبت مداوم راه هوایی دریافت کردند و سپس تحت روش کانولای بینی با جریان بالای گرم و مرطوب قرار گرفتند تا زمانی که زجر تنفسی و نیاز به اکسیژن بر طرف گردید (گروه HFNC). دو گروه از نظر مرگ و میر و ناخوشی هایی مثل آنتروکولیت نکروزان، باز بودن مجرای شریانی، خون ریزی داخل بطنی، بیماری مزمن ریه، پنوموتوراکس، خون ریزی ریوی، آپنه، سپسیس، طول مدت بستری، زمان لازم برای کامل شدن تغذیه ی دهانی و طول مدت نیاز به اکسیژن مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 11 با یکدیگر مقایسه گردیدند. مقدار P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هاتفاوتی در میزان مرگ و میر، طول مدت بستری، زمان لازم برای بهبود زجر تنفسی، آنتروکولیت نکروزان، خون ریزی داخل بطنی، بیماری مزمن ریه، پنوموتوراکس، خون ریزی ریه، آپنه، سپسیس، زمان لازم برای تکمیل تغذیه ی دهانی بین دو گروه مورد مطالعه، دیده نشد. در طی مطالعه، نوزادان گروه HFNC در معاینه، مخاط بینی طبیعی تری داشتند (0001/0 > P). طبق نظر پرستاران به کار بردن روش HFNC از روش فشار NCPAP راحت تر بود (0001/0 > P).نتیجه گیریروش HFNC در درمان نوزادان نارس (با سن حاملگی بیشتر از 30 هفته) مبتلا به سندروم زجر تنفسی، بعد از 24 ساعت از شروع درمان با NCPAP به اندازه ی روش NCPAP به تنهایی موثر است. به علاوه، به کاربردن روش HFNC آسان تر از NCPAP بوده است و همچنین مخاط بینی نیز آسیب ندیده و به صورت طبیعی حفظ می شوند.
کلیدواژگان: کانولای بینی با جریان بالا، فشار مثبت مداوم راه هوایی از طریق بینی، نوزاد، سندروم زجر تنفسی -
صفحه 773مقدمهسرب از فلزاتی است که از زمان های قدیم توسط انسان به کار برده شده است و مصرف زیاد آن سبب ایجاد سمیت محیطی و شغلی می شود. در این مطالعه تاثیرات تک درمانی با اتیلن دی آمین تترا استیک اسید (Ethylene diamine tetra acetic acid یا EDTA) را در مسمومیت با سرب مورد بررسی قرار داده ایم.روش هاکلیه ی بیماران بستری شده در بیمارستان بهارلو با تشخیص مسمومیت با سرب در سال های 1383 تا 1387 وارد مطالعه شدند. پس از گرفتن رضایت نامه و شرح حال، بیماران تحت معاینه ی بالینی قرار گرفتند و سپس سطح سرب خون آن ها تعیین و تشخیص ابتلای به مسمومیت با سرب در آن ها تایید شد. در این مطالعه سطح مجاز سرب 50 میکرو گرم در دسی لیتر در نظر گرفته شد. بیماران در مدت 5 روز بستری، تحت درمان با EDTA به مقدار 1 گرم در هر 12 ساعت به صورت تزریق داخل وریدی قرار گرفتند. بیماران مبتلا به آنسفالوپاتی و یا با سطح خونی سرب بیش از 150 میکرو گرم در دسی لیتر از مطالعه خارج گردیدند. سطح خونی سرب تمامی بیماران 10 و 30 روز پس از شروع درمان به طور مجدد اندازه گیری شد. جهت آنالیز داده ها از آزمون Wilcoxon در نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده گردید.یافته ها41 بیمار تحت مطالعه، همگی مذکر بودند. میانگین سن آن ها 6 ± 32 سال بود. میانگین سطح سرب قبل از درمان 5/37 ± 3/110 میکرو گرم در دسی لیتر بود که 10 روز و 30 روز پس از درمان به ترتیب به 1/27 ± 4/63 و 28 ± 3/79 میکرو گرم در دسی لیتر رسید. کاهش سطح سرب 10 و 30 روز پس از درمان نسبت به قبل از درمان معنی دار بود.نتیجه گیریEDTA دارویی موثر جهت مونوتراپی مسمومیت با سرب می باشد.
کلیدواژگان: اتیلن دی آمین تترا استیک اسید، اثربخشی، مسمومیت با سرب، بیمارستان بهارلو -
صفحه 780مقدمهبا وجود تلاش برای یافتن یک ترکیب مناسب از داروهای ضد صرع لوب گیجگاهی، 30 درصد از بیماران مبتلا به این بیماری نسبت به درمان دارویی مقاوم هستند. انجام ارزیابی های روان شناسی عصبی در حوزه های مختلف، از بخش های اساسی در هر برنامه ی جامع صرع، به خصوص قبل از تصمیم گیری برای عمل جراحی درمانی صرع است. در این مطالعه به بررسی مطالعات انجام شده در این خصوص پرداختیم.روش هادر این مطالعه با جستجو در منابع معتبر آزمون ها و ابزارهای معتبر و پایا که در انجام ارزیابی های روان شناسی عصبی در حوزه های مختلف در برنامه های جامع صرع مورد استفاده قرار می گیرند تعیین و همراه با نقاط ضعف و قوت ارائه شد.یافته هاتست هوش Wechsler، تست حافظه ی Wechsler memory scale III، آزمون های یادگیری کلامی، تست شکل پیچیده ی Rey-osterrieth، آزمون های روانی کلامی و آزمون نام گذاری، آزمون های روانی طراحی (ترسیمی) و کارکرد پیوسته، آزمون دو بخشی دنباله ها، آزمون دسته بندی ویسکانسین، تکالیف ضربه زدن انگشت و نقطه گذاری و آزمون جااندازی در تخته ی سوراخ دار از پر کاربردترین آزمون های ارزیابی های روان شناسی عصبی در حوزه های مختلف است.نتیجه گیریدر هر برنامه ی جامع صرع، روان شناسی عصبی به عنوان راهبردی تکمیلی جهت ارزیابی وضعیت شناختی موجود جایگاه ویژه ای دارد که با استفاده ی از مجموعه ی آزمون ها به بررسی حوزه های مختلف شناختی می پردازد. بر اساس توانمندی ها و ضعف های شناختی و رفتاری که از طریق ارزیابی های روان شناسی عصبی به دست می آید، بخشی از تصمیم گیری های مهم در مدیریت صرع مقاوم به درمان از جمله تعیین داوطلبان عمل جراحی، پیش بینی خطرات بالقوه و تعیین سودمندی و اثربخشی درمان ها و بازتوانی صورت می پذیرد.
کلیدواژگان: روان شناسی عصبی، صرع لوب گیجگاهی، شناخت، حافظه
-
Page 744BackgroundThe aim of this study was to assess the accuracy of shoulder abduction test (SAT), spurling test (ST) and upper limb tension test (ULTT) in diagnosis of acute or chronic cervical radiculopathy (CR) based on an electrodiagnostic reference criterion.MethodsOur tests and electromyography were done on 97 patients suffering from arm and neck pain. They were classified according to electrodiagnostic findings. Then diagnostic values of provocative tests were assessed in diagnosis of acute or chronic CR on the basis of reference criterion.FindingsSAT and ST were more specific compared to ULTT while ULTT was more sensitive than those two. SAT and ST had a significant accuracy for comparison between acute and chronic CR (P < 0.05).ConclusionThe ULTT is suitable for screening of CR, but SAT and ST can support diagnosis. The SAT and the ST are good diagnostic tests for comparison between acute and chronic CR.
-
Page 752BackgroundTruth telling is found as one of the most important issues in physician-patient communication and all of the physicians are concerned with it in some way. As disclosure (or truth reticence) would cause ethical or legal problems, this study aimed to assess the attitude of patients and physicians about truth telling.MethodsIn this descriptive study, 50 physicians and 150 patients with cancer were envolved in Isfahan, Iran. Two standardized attitude questionnaires were used for physicians and patients. Data were analyzed by SPSS software.FindingsAbout 88% of patients and 90% of physicians agreed truth telling for patients in early stage of cancer. 78% of patients and 72% of physicians were agreed truth telling for patients with terminal stage cancer. Both physicians and patients were agreed frankness in telling the diagnosis; they separated no effect for patient socioeconomic condition on truth telling. In both groups, doctor was the best person for telling the cancer diagnosis. Doctor office and quiet and undisturbed room were the best places for truth telling in patients and physicians viewpoints, respectively.ConclusionNoticing the obtained results in our society culture, the majority of patients and physicians had positive attitude about truth telling to patients in different stages of cancer.
-
Page 761BackgroundAlthough nasal continuous positive airway pressure (NCPAP) in the treatment of respiratory distress syndrome (RDS) is an effective and a non-invasive method, some complications such as septal trauma and intolerance of NCPAP apparatus are occurred. Our objectives are to assess safety and effectiveness of humidified high flow nasal canola (HFNC) as compared to NCPAP in premature neonates with RDS.MethodsSeventy uncomplicated preterm infant (30-35 weeks gestation) with RDS at the neonatal ward of Shahid-Beheshti hospital, Isfahan, Iran, randomized into two groups; Group1 (CPAP) received NCPAP from birth and continued till respiratory distress (RD) and oxygen (O2) need improved and Group 2 (HFNC) received NCPAP for the first 24 hours after birth, then standard HFNC till RD and O2 need improved. Outcomes measures of interest included: death, morbidity such as necrotizing enterocolitis (NEC), patent ductus arteriosus (PDA), (Intraventricular hemorrhage (IVH), chronic lung disease (CLD), pnumothorax, pulmonary hemorrhage, apnea, sepsis, duration of hospitalization, duration of full entral feeding and duration of O2 need. Data entered to computer and outcomes were compared between 2 groups with SPSS software (vesion 11). P values less than 0.05 were considered statistically significant.FindingsThere were no differences in death, duration of hospitalization, failure to treatment, duration of improvement of RD, NEC, PDA, IVH, CLD, pnumothorax, pulmonary hemorrhage, apnea, sepsis, duration of hospitalization, duration to reach to full entral feeding between two groups (NCPAP, HFNC). During the study, those on HFNC had more normal examination of nasal mucosa (P < 0.0001). According to neonatal nurses opinions, application of HFNC was easier than NCPAP for neonates (P < 0.0001).ConclusionHFNC (after received NCPAP for the first 24 hours of birth) is as effective as NCPAP in the management of RDS in premature neonates more than 30 gestational weeks. In addition, HFNC performed easier than NCPAP with maintaining a normal nasal mucosa.
-
Page 773BackgroundLead is a metal that has been used by humans since ancient times and it’s over dosage causes an important environmental and professional toxicity. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of single therapy with Ethylene diamine tetra acetic acid (EDTA) in lead poisoning.MethodsThe study population was all patients with suspected lead poisoning were admitted to Baharloo hospital in Iran from January 20, 2005 to March 21, 2006. Diagnosis of lead poisoning was confirmed after history taking, clinical examinations and blood lead level. After obtaining informed consent, the patients were enrolled in our study. Allowed lead level was considered < 50 µg/dl. These patients were hospitalized for 5 days and treated with EDTA (1 g every 12 hours via slow intravenous infusion). CBC, urea, creatinine, liver function tests, coagulation tests and biochemical tests including glucose, lipids, electrolytes and uric acid, urinalysis, and urine volume was measured daily. The patients would be excluded if there were any contraindication for EDTA treatment, hepatic encephalopathy and blood lead level over than 150 µg/dl were considered as the exclusion criteria. All patients’ blood lead level was measured again 10 and 30 days after treatment. To analyze data, Wilcoxon test and SPSS software (version 16) were used.FindingsForty one patients were studied. All were male. The patients’ mean age was 32 ± 6 years. The patients’ average blood lead level was 110.3 ± 5 37 µg/dl before the treatment. The patients’ average blood lead level was 63.4 ± 27.1 µg/dl ten days after treatment and 79.3 ± 28 µg/dl one month after treatment. The patients’ average blood lead level decreased significantly 10 days and one month after the treatment compared to begining (P < 0.001 and P < 0.012 respectively).ConclusionEDTA is an effective drug for the treatment of patients with lead poisoning as single therapy.
-
Page 780BackgroundApproximately 30% of patients with epilepsy are medically refractory to conventional antiepileptic pharmacotherapy. In these patients, recurrent seizure and side effects of drugs interfere with the patient`s quality of life and can cause cognitive and behavioral deficits. Neuropsychological assessment plays a vital role in any comprehensive epilepsy program.MethodsWe tried to find the most applicable neuropsychological assessments with high validity, reliability by reviewing valid references.FindingsThe Wechsler adult intelligence scale, the Wechsler memory scale– III, Verbal learning test, Rey-Osterrieth complex figure test, Verbal fluency and naming tests, Design fluency test, Continuous performance test, Trail making A and B, Finger tapping, and Grooved pegboard test are of the most applicable tests.ConclusionNeuropsychological assessment of patients with refractory epilepsy is a complementary section of any Comprehensive Epilepsy Program. Findings of these assessments may have great role for treatment plan and prediction of cognitive conse.