فهرست مطالب

الجمعیه العلمیه الایرانیه للغه العربیه و آدابها، فصلیه علمیه محکمه - سال هفتم شماره 2 (پیاپی 19، صیف 2011)

مجله الجمعیه العلمیه الایرانیه للغه العربیه و آدابها، فصلیه علمیه محکمه
سال هفتم شماره 2 (پیاپی 19، صیف 2011)

  • تاریخ انتشار: 1390/09/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • شیماء خیری فاهم صفحات 1-26
    مبرد در کتاب خود (الکامل) به شعر اهمیت فراوانی می دهد. روایت شعر و اسناد آن نزد او از اهمیت فراوانی برخورداراست. او بر این باور است که کاستی و فزونی و اختلاف در روایت شعر تاثیر فراوانی بر معنی آن دارد.
    نویسنده در کتاب خود به متون شعری، به ویژه تحلیل های زبان شناختی آن توجه بیشتری دارد و تنها رویکردی زبان شناسانه به شعر نداشته بلکه رویکرد زیبایی شناسانه و نقدی را مورد توجه قرار داده که این رویکردها خود اشاره به دانش فراگیر علمای قدیم و نیز هدف آموزشی ای دارد که کتاب برای آن نگارش یافته است. زیرا کتاب در زمانی تالیف شد که لحن در زبان وارد شد بود و زبان را رو به ضعف کشانده بود، و سپس در زمان مولف زبان به عنوان علمی جدید مطرح شد در حالی که قبل از آن زبان به گونه ای فطری در بین مردم رواج داشت.
    کلیدواژگان: مبرد، روایت شعر، روش، الکامل فی اللغه و الادب
  • سید علی میرلوحی، سید رضا سلیمانزاده نجفی، عبدالحسین خواجه علی صفحات 27-46
    اکثر تحلیل هایی که تاکنون از استعاره در قرآن کریم ارائه شده است براساس تشبیه در استعاره استوار است و فهم دقیق وجه شبه، و این که استعاره چگونه از طریق ساز وکارهایی چون تخییل و ترشیح و... خواننده را به تناسی تشبیه وا می دارد. اما قرآن کریم این کلام جاودان خداوند همواره منبع فیاض زیبایی های هنری بوده و خواهد بود، و شگفتی های آن و امکانات تعبیری، بیانی و القایی آن بی کران است. نگارنده در این مقاله با عنایت به عظمت قرآن کریم از یک سو و با اعتراف به قلت بضاعت علمی و ادبی خود از سوی دیگر، کوشش کرده از زاویه ای تازه به بعضی استعاره های قرآنی بنگرد و گامی کوچک در جهت گشودن دریچه ای دیگر از زیبایی های بیانی قرآن بردارد. این مقاله برآن است تا بهره گیری از اسلوب تقابلی بی نظیر قرآن کریم، چه تقابل های متضاد و چه تقابل های متناسب و همخوان و نیز بهره گیری از دلالت های مرکزی، و دلالت های القایی، جنبی و ضمنی واژه ها و آواها و سایه های معنایی آن جنبه ای دیگر از زیبایی استعاره های قرآنی را باز نماید. در پایان نگارنده امیدوار است که یکی از کوچکترین خادمان قرآن باشد که سهمی ناچیز در برانگیختن گفتگو درباره ابعاد زیباشناختی قرآن کریم داشته است، گرچه ممکن است کوشش او خالی از لغزش و نقصان نباشد، چه به قول مولوی:چو امیدت به ما بود، زاغ گیر، هما بود همه عذرت وفا بود که سلام علیکم
    کلیدواژگان: تجربه ی زیباشناختی، تقابل های متضاد و همخوان، دلالت های القایی و ضمنی واژه ها و آواها، ادراک بی چگونه ی هنر
  • فرامرز میرزایی، مریم رحمتی ترکاشوند صفحات 47-74
    زنانه نویسی حضور منحصر به فردی در عرصه ی داستان نویسی عراق دارد، و این به خاطر وجود داستان نویسان مشهوری مانند «لطیفه الدلیمی»، «ناصره السعدون»، «میسلون هادی» است. ویژگی بارز داستان های میسلون هادی، تمرکز شدید بر روی سرزمین عراق با همه جزییات و عادات و حکایت های آن می باشد. وی در رمان های های خود، با غم و اندوه محیط عراقی در تعامل است. داستان «حلم وردی فاتح اللون» - ششمین داستان وی- از طریق عناصر داستان، تصویری غم آلود از جنگ آمریکا بر ضد عراق ارائه می دهد. کوچ اجباری یا اختیاری انسان امروزین عراقی از سرزمین مادری وتلاش برای نجات و تحقق رویاها یا دویدن در پی توهمات از جمله اموری است که در این «عمل روایی» کانون توجه رمان نویس عراقی قرار گرفته است بنابراین سرزمین عراق در رویایی رومانتیک پناهگاه همگان گشته تا آنجایی که علی رغم سختی حوادث، زندگی را در این محیط ممکن می سازد.
    میسلون هادی در این داستان، تراژدی واقعی و شدت رنج های عراق را در توصیف زنانه ی قابل توجهی ثبت کرده است، وصفی که خواننده را بر آن می دارد تا آن را «توصیف اندوهباری» بنامد که بخش بزرگی از داستانش را فراگرفته است. وصف - همانگونه که در بین روایت شناسان شایع است- مهمترین عنصر تشکیل دهنده ی روایت است که در تحلیل زبان روایت نمی توان از آن چشم پوشید. نویسنده در قالب وصفی رمزگرایانه و با زبان روایی ساده به توصیف شخصیت ها و زمان و مکان و طبیعت و حوادث و.. می پردازد و برای این منظور شیوه ی روایی اول شخص (درونی) را به کار می گیرد تا بهتر بتواند تشنجات روحی عمیق خود را بیان دارد. وصف در داستان «حلم وردی فاتح اللون» عملکرد معنایی مشخصی را بر عهده دارد و آن همان حزن و اندوهی است که هر چه به پایان داستان نزدیک می شویم، کاهش می-یابد و در این هنگام رویای تحقق آرزوی دلخواه به وقوع می پیوندد. گویی راویتگر یقین دارد که امید بعد از ناامیدی می آید همانگونه که گفته می شود:«در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است»
    کلیدواژگان: میسلون هادی، توصیف، زبان روایی، داستان حلم وردی فاتح اللون
  • نرگس گنجی، مریم جلایی صفحات 75-100
    از آن جایی که مهارت نگارش تقریبا در مراحل پایانی زبان آموزی جا می گیرد، انتظار می رود خطاهای نگارشی دانشجویان زبان آموزی که در آستانه فراغت از تحصیل هستند تا حد قابل توجهی کاهش یابد واگر چنین امری محقق نگردد به جرات می توان گفت روند آموزش و یادگیری موفق نبوده است و بایسته است برای بررسی این خطاها همت گمارد.
    لذا این پژوهش به بررسی علل خطاهای نگارشی دانشجویان زبان عربی پرداخته تا با در نظرگرفتن آن ها زمینه ای مناسب جهت گزینش متون و روش های آموزشی فراهم آید و یاری رسان استادان در تدریس مهارت های این زبان گردد. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان عربی دانشگاه های اصفهان وکاشان می باشند با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند. عمده یافته این تحقیق بیانگر آن است که سهم قابل توجهی از خطاهای نگارشی دانشجویان، ناشی از تداخل میان زبانی، تداخل درون زبانی و بافت یادگیری است.
    کلیدواژگان: توانش زبانی، خطاهای زبانی، دانشجویان ایرانی زبان عربی، مهارت نگارش
  • محمدرضا شاهرودی، اکرم صالحی صفحات 101-119
    در بررسی زبان شناسی توحیدی واژه «عتیق» که تنها در یک سوره مدنی قرآن/حج به کار رفته است، درمییابیم که مفسران و مترجمان در توضیح این واژه به دلیل ابهام معنای اصیل و صمیم آن، با دشواری هایی دست به گریبان بوده و به ترجمه و تفسیر واحد و دقیقی از آن دست نیافتهاند. به همین دلیل، ابتدا در گزارشی اجمالی اشاره خواهیم کرد که این واژه نزد مترجمان، در دو معنای متفاوت «قدیمی» و «گرامی» بهکار رفته‎ است و مفسران نیز به این اختلاف دامن زده و معنای سوم «آزاد» را بر آن افزوده اند. پس از آن، در پی یافتن ریشه اصلی این کلمه، با بررسی دیدگاه قاموسنویسان در موارد مختلف استعمال آن، مبنی بر وجود دو معنای «قدمت» و «کرامت» در اصل واژه و ادغام معنای «آزادی» در معنای «کرامت» و همچنین بررسی پیشینه این واژه در زبانهای کهن قبل از ظهور اسلام به این نتیجه خواهیم رسید که واژه «عتق» به معنای «کهنه و قدیمی» در زبان آرامی، به دلیل شباهت در نگارش و تلفظ، با واژه «عتک» به معنای «سبقت و پیشیگرفتن» در زبان عبری، دچار تبادل معنایی شده و این هر دو معنا، نقطه مرکزی دایره گسترده معنایی «عتق» را تشکیل داده است. بدین ترتیب، هرآنچه قدیمی است یا نسبت به دیگر اقرانش به نوعی تقدم و برتری دارد با تعبیر «عتیق» عنوان شده و بر این اساس، هر دو معنای ذکر شده در ترجمه آیه شریفه مورد بحث، توجیه پذیر است.
    کلیدواژگان: عتیق، البیت العتیق، مفردات قرآن، واژهشناسی
  • مرضیه آباد صفحات 121-143
    محمودبن عمر معروف به زمخشری یکی از برجسته ترین دانشمندان جهان اسلام و ایران در قرن ششم هجری است. وی در علوم و فنون بسیاری سرآمد روزگار خود بود که علوم بلاغت یکی از مهمترین آنهاست. زمخشری در اصول کلی این علم یعنی معانی و بیان و بدیع پیرو عبدالقاهر جرجانی است و به شکلی کاربردی نظریات عبدالقاهر را در تفسیر کلام خدا و بیان اعجاز آن به نمایش گذاشته، آنها را تحریر و یا تکمیل کرده و برخی اصول بلاغی را که عبدالقاهر بدان نپرداخته بود، به ذخیره دانش بلاغت افزوده است؛ چنان که دانشمندانی همچون سکاکی و تفتازانی و دیگران در دوره های بعدی از نظریات وی بهره وافر برده اند.
    کلیدواژگان: زمخشری، علوم بلاغت، عبدالقاهر جرجانی، نظریه نظم، معانی و بیان
  • دکترغلامرضا کریمی فرد، فرزانه مهرگان صفحات 145-173
    پارادوکس یا متناقض نما مهم ترین نوع تضاد است و آن وقتی است که تضاد منجر به معنای غریب و به ظاهر متناقضی شود. تناقض در پارادوکس چنان است که یکی از طرفین امری را اثبات و آن دیگری آن را نفی می نماید.
    پارادوکس در حقیقت یک امکان زبانی است برای برجسته سازی سخن که به جهت شکستن هنجار زبان موجب شگفتی و التذاذ هنری می شود. این امکان نوعا از بستر «تضاد» میان واژگان پدید می آید در عین حال با صنعت تضاد متفاوت است. حوزه حاکمیت «تضاد» محدوده الفاظ است اما پارادوکس، تناقض ظاهری در معنی و مفهوم است که با توجیه معنای کلام، این تناقض ظاهری هم برطرف می شود.
    به غیر از تضاد و طباق، ممکن است از درون تشبیه یا مجاز مرسل یا استعاره یا مشاکله و غیر اینها نیز پارادوکس به وجود آید. اینک در این تحقیق ما به بررسی پارادوکس و خاستگاهی که در نظم ونثر ادبی دارد، همچنین پیشینه آن در بلاغت قدیم پرداخته، صورتهایی از آن را که در قرآن کریم به کار رفته یاد آور شده و فواید و جنبه های زیبایی آفرینی آن را نیز بیان کرده ایم.
    کلیدواژگان: پارادوکس، المفارقه، تضاد، طباق، بلاغت
  • غلامعباس رضایی هفتادری، هیوا حفیدی صفحات 175-202
    علی بن محمد حسینی استرآبادی، مشهور به میر سید شریف جرجانی از ادیبان و دانشمندان بزرگ ایرانی نیمه دوم سده هشتم و اوایل سده نهم هجری است. این دانشمند فرزانه و پژوهشگر فرهیخته با بیش از پنجاه تالیف، شرح و حاشیه در حوزه علوم اسلامی و ادبی از طلایه داران دانش و پژوهش است.
    از مهم ترین آثار وی شرحی بدیع، زیبا، شیوا و روان بر باب سوم «مفتاح العلوم» ابو یعقوب سکاکی (م. 626 ه.ق) است که آن را «المصباح فی شرح المفتاح» نامیده است. وسعت دانش و عمق بینش این فرزانه از لابه لای این شرح مشهود است. یاری جستن از علوم معقول و منقول برای تبیین رموز این اثر، هنر عالی و جلوه متعالی را آفریده است به گونه ای که می تواند الگویی برای شرح کتب باشد.
    این نوشتار می کوشد تا کتاب «المصباح» را در ترازوی نقد قرار دهد و با بررسی راهکارهای سیدشریف در شرح این کتاب، از جوانب ناپیدای شرح و اسلوب شارح پرده بردارد.
    کلیدواژگان: شریف جرجانی، المفتاح، المصباح، نقد