فهرست مطالب

جامعه شناسی ایران - سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 29، بهار 1389)

مجله جامعه شناسی ایران
سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 29، بهار 1389)

  • 208 صفحه، بهای روی جلد: 15,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/03/19
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقصود فراستخواه صفحات 3-21
    روحیات ایرانی چگونه است؟ بی گمان نمی توان ذات باورانه و تقلیل گرایانه، از روحیات خاص و ثابت ایرانی سخن گفت؛ درکل عنوان ایرانی ناظر بر تفاوت های رفتاری افراد و گروه های مختلفی در دوره های گوناگونی است. از سوی دیگر؛ مردم تمام فرهنگ ها و جوامع (حتی در توسعه یافته ترین کشورها) در معرض مشکلات رفتاری مانند پنهان کاری، دروغ و ضعف کار گروهی و مانند آن بوده و هستند، کما این که در میان ایرانیان صفات و رفتارهای خوب کم نبوده و نیست. ولی صورت مسئله را نیز نمی توان پاک کرد که خلقیات ایرانی، بحث انگیز شده است. این مقاله ضمن مروری بر پیشینه بحث در میان شرق شناسی خارجیان و خود ایرانیان، درپی دست یابی به یک سنخ شناسی از مدل هایی است که برمبنای آن ها نیمرخ رفتار ایرانی توضیح داده می شود. از طریق مقایسه و نقد الگوهای اسناد بیرونی و درونی، مدلی براساس تفکر سیستمی و مبتنی بر تحلیل نهادی با چهار سطح تحلیل (1.نهادها و ساختارها 2.عاملیت انسانی 3.محیط منطقه ای و جهانی 4.وقایع و رویدادها) پیشنهاد شده است. نتیجه گیری مقاله آن است که رفتارهای مطلوب در مقیاس بزرگ اجتماعی، مستلزم اصلاحات نهادی و ایجاد محیط نهادی مطلوب است. این محیط نهادی است که اقتضا می کند افراد بیشتری از یک جامعه، دروغ بگویند، تملق بورزند، دورویی در پیش بگیرند یا فسادپذیر باشند. اخلاق امروزی آن ها به مسیر دیروزی و پریروزی جامعه آن ها وابستگی دارد. روحیات و خلقیات آن ها ریشه در سرگذشت نهادهای آن ها و محیط جامعه آن ها و رویدادهای تاریخی عارض بر آن ها دارد. این، لزومآ به معنای بی توجهی به نقش کنشگران نیست، درواقع ما نیازمند درک ژرف تری از عاملیت انسانی، در ورای اراده گرایی های رومانتیک هستیم.
    کلیدواژگان: مدل های تحلیل فرهنگ، اسناد بیرونی و درونی، شرق شناسی، تحلیل نهادی، رویکرد تاریخی، تفکر سیستمی، منطق اقتضا، کنش
  • حمیدرضا جلالی پور صفحات 22-48
    برای جامعه شناسان و علاقه مندان مطالعه جامعه ایران، آگاهی از سنخ هایی که جامعه را معرفی می کنند ضروری است. از این رو پرسش اصلی این مقاله این است که با توجه به ویژگی های کنونی جامعه ایران، این جامعه را زیرعنوان چه سنخ نظری ای می توان معرفی کرد. این مطالعه برای مشخص کردن ویژگی های اصلی و کنونی جامعه ایران از روش مصاحبه عمیق با صاحب نظران استفاده کرده و برای نقد سنخ های نظری موجود و دفاع از سنخ نظری پیشنهادی از روش کتابخانه ای سود جسته است. براساس این تحقیق نارسایی سنخ های رایج کنونی (مانند سنخ های جامعه درحال توسعه، جامعه توده ای، جامعه نفتی و...) نشان داده شده و از سنخ «جامعه کژمدرن» برای معرفی جامعه ایران دفاع می شود. همچنین براساس یافته های این تحقیق درعین حال که روشن می شود چرا جامعه ایران مدرن است و دیگر جامعه ای سنتی و یا عقب افتاده نیست، با چهار دسته از بدقوارگی های آن آشنا می شویم. براساس سنخ نظری معرفی شده توانایی های جامعه ایران روشن می شود و درعین حال ابعاد نامتناسب (و معضلات) آن در قالب واژه های پیچیده و مبهم گم نمی شود و آگاهی مناسبی برای علاقه مندان به اصلاح جامعه (چه در حوزه حکومتی و در حوزه غیرحکومتی) فراهم می کند
    کلیدواژگان: جامعه در حال توسعه، جامعه توده ای، جامعه نفتی، جامعه نیمه پیرامونی، جامعه کژمدرن
  • حسین راغفر صفحات 49-77
    پروژه روشنگری مفهوم جدیدی از جامعه و علوم اجتماعی را مبتنی بر عقلانیت عرضه کرد. این پروژه یک برداشت از عقلانیت را مستقل از زمینه های تاریخی و اجتماعی و مستقل از هر شناخت از ماهیت یا هدف انسان وعده داد. اما مفاهیم اخلاقی مفاهیمی بدون زمان، محدود، بدون تغییر و قطعی نیستند که بتوان آنها را جدا از تاریخشان بررسی کرد و شناخت. مفاهیم اخلاقی را که بنیان های فهم ما از یک جامعه ی به خوبی نظم یافته وعادلانه را شکل می دهند باید به طور تاریخی و در بستر فرهنگی آنها مطالعه کرد. اما نه تنها وعده های پروژه ی روشنگری محقق نشد، بلکه خود این پروژه به لحاظ بنیادی دچار نقص و کاستی است و این وعده اصولا هرگز قابلیت اجرایی شدن ندارد و به این ترتیب تفکر سیاسی و اخلاقی مدرن در وضعیت سردرگمی به سر برده است.
    معرفت اجتماعی برآمده از پروژه روشنگری فرهنگ جامعه شناسی را بنا نهاد که پس از سه قرن امروز با چالش های اساسی روبروست. این چالش ها بیانگر کاستی های ساختاری در معرفت اجتماعی حاکم هستند که به نوبه خود مانع از شکل گیری یک نظریه ی اخلاقی جامع می شود که ضرورت تام شکل گیری یک نظریه جامع عدالت اجتماعی است، نظریه ای که در مقابل نسبیت های زمانی و مکانی از استحکام لازم برخوردار باشد.
    نظریه های عدالت اجتماعی مبتنی بر شناخت حاصل از پروژه روشنگری را می توان به دو دسته کلی تقسیم بندی کرد. نظریه هایی که جهت گیری خودخواهانه و فردگرا دارند و نظریه هایی که جهت گیری اجتماعی دارند. دسته نخست نظریه ها بر مفهوم فرد به عنوان واحد بنیادی علائق و توجه اخلاقی استوار است. در این برداشت تقدس زندگی فردی، احترام به شان او بر اساس برابری اخلاقی انسان ها به رسمیت شناخته می شود. به این معنا این دسته از نظریه های عدالت اجتماعی فردگرا هستند. در دسته ی دوم نظریه های عدالت اجتماعی افراد را نسبت به یکدیگر متعهد می بیند و از همین رو ماهیت اجتماعی این نظریه ها شکل می گیرد. افراد نسبت به یکدیگر دارای وظایفی هستند که ناظر بر حقوقی هستند که منافع شخصی آنها را تامین می کنند. کاستی های روش شناختی فردگرایی و کل گرایی از جمله موانع دیگری هستند که مانع از شکل گیری یک نظریه جامع و فراگیر در حوزه عدالت اجتماعی شده اند.
    کلیدواژگان: فرهنگ جامعه شناسی، نااطمینانی، پروژه روشنگری، اخلاق مدرن، سنت، عدالت اجتماعی
  • ابوالفضل دلاوری صفحات 78-108
    تحولات اجتماعی ایران در دو سده اخیر، روندی بسیار آشفته و پر تنش داشته است. این تحولات، به نسبت جوامع غربی با تاخیر آغاز شده، به کندی پیش رفته و با گسست های متعدد و گاه واگشت هایی همراه بوده است. در طول این دو سده، بسیاری از تلاش های معطوف به اصلاحات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نافرجام مانده و فرایندهایی نظیر صنعتی شدن، مردم سالاری و گسترش فرهنگ مدنی با موانع فراوانی روبرو بوده است. این وضعیت در مقاطع متعددی به انباشت مشکلات و تراکم بحران های سیاسی و اجتماعی انجامیده و تنش ها، جنبش ها و انقلابات متعددی را به همراه آورده است. چنین پیامدهایی، به نوبه خود، روند تحولات اجتماعی را آشفته تر ساخته است. این مقاله نشان می دهد که علاوه بر ساختارها و کارگزاران اجتماعی، مختصات زمانی رویدادها و فرایندها، نقش مهمی در تعیین سرشت و سرنوشت روند تحولات ایران معاصر داشته است. به عبارت دیگر، فرایندهای دگرگونی در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این سرزمین با تصادف ها، اقتران ها و جابجایی های متعددی همراه بوده است. برخی از این فرایندها در اثر حوادث غیر مترقبه دچار کندی یا توقف شده و برخی دیگر، در اثر پس و پیش شدن ترتیبات منطقی، دچار تداخل و اختلال شده اند. این وضعیت به نوبه خود، بر آشفتگی و آشوب در روند کلی تحولات اجتماعی در ایران معاصر افزوده است.
    کلیدواژگان: تحولات اجتماعی، زمان مندی، اقتران، جا به جایی، واپس ماندگی، پیش افتادگی، دگرگونی های پیوسته، دگرگونی های تعادلی، دگرگونی های تکاملی، دگرگونی های آشفته، دگرگونی های آشوبناک
  • جواد افشار کهن صفحات 109-123
    نظریه های اجتماعی از خلال به کارگیری مفاهیم ابداعی خود، شناخت پدیدارهای مختلف اجتماعی در یک جامعه را تسهیل می کنند و توضیحات خود درباره علل ظهور، دگردیسی و فرجام واقعیات اجتماعی را با پیامدهای کوتاه یا بلندمدت مرتب برآن ها پیوند می زنند.
    فرآیند تحولات به هم پیوسته، توامان و سه گانه در قلمروهای واقعیت اجتماعی، نظریه فلسفی و نظریه اجتماعی می تواند عینیت ها را به گونه ای موثر و کارآمد در سپهر اندیشه و ذهنیت توجیه پذیر و در عرصه کنش اجتماعی قابل کنترل سازد. اما در شرایط برهم خوردن این همزمانی که عموما در شرایط جوامع پیرامونی رخ می دهد، درک و تفسیر وضعیت این جوامع با دشواری مواجه می شود.
    با گذشت حدود نیم قرن از حضور جامعه شناسی و جامعه شناسان در نظام دانشگاهی ایران، به نظر می رسد دستاوردهای اندیشه اجتماعی ایرانی در جهت شناخت جامعه ایران و پیش بینی تحولات آن چندان قابل اعتنا نیست و منطق دگرگونی ها و فراز و نشیب های اجتماعی را نمی توان در چارچوب نظریات موجود فهم و قابل پیش بینی نمود. مقاله حاضر براساس بررسی های خود در حول محورهای: الف) نسبت اندیشه فلسفی واندیشه اجتماعی ب) ویژگی های جامعه ایرانی به عنوان جامعه ای پیرامونی ج) قابلیت ها وتحدیدهای موثر بر اندیشه ورزی اجتماعی در ایران، می کوشد چالش ها و موانع موجود بر سرراه نظریه پردازی درباره جامعه ایران را مورد مطالعه قرار دهد و به بحث درباره عوامل بحران در تامل اجتماعی نظام مند و روش مند پیرامون واقعیات جامعه ایرانی بپردازد.
    کلیدواژگان: بحران، جامعه ایرانی، نظطریه اجتماعی، جامعه پیرامونی، واقعیت اجتماعی
  • محمد امین قانعی راد صفحات 124-158
    در سال های اخیر تلاش های رسمی برای تاسیس جامعه شناسی بومی به دو طرح جامعه شناسی اسلامی و مهندسی فرهنگی انجامیده است. هدف این مقاله بررسی واکنش های شناختی دانشمندان اجتماعی ایرانی به این دو طرح رسمی بومی گرایی است. این سوال وجود دارد که آیا این واکنش های شناختی، اندیشه های جدیدی را برای بازسازی مفهوم بومی گرایی مطرح می سازند؟ آیا دانشگاهیان ایرانی توانسته اند در دو راهه علوم اجتماعی جهانی یا علوم اجتماعی محلی دست به انتخابی فراگیرتر بزنند؟
    مقاله حاضر از حیث چارچوب مفهومی و امدار مفاهیم گفتمان های دگرواره سیدفرید العطاس، تئوری جنوبی راوین کونل و مفاهیم چهارگانه جامعه شناسی های حرفه ای، انتقادی، سیاستی و حوزه عمومی مایکل بوروی می باشد. در این نوشتار برای پاسخ دادن به سوالات بالا آراء سخنرانان سه همایش انجمن جامعه شناسی ایران در سال های 1385، 1386 و1387 مورد توجه قرار گرفته و متناسب با اهداف مقاله آرای ده تن از آنان (آزاد ارمکی، اباذری،تاجیک،توسلی، جلایی پور، چلبی،خانیکی، شریعتی، عبداللهی و فکوهی) با کاربرد روش تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد تفسیر گرایی انتقادی مورد بررسی قرار می گیرند. قسمت اصلی مقاله در سه بخش و با عناوین بازاندیشی در جامعه شناسی حرفه ای و انتقادی،گفتمان دگرواره بسیط و گفتمان دگرواره مضاعف به بررسی واکنش های شناختی اندیشمندان اجتماعی ایرانی در برابر طرح های رسمی بومی سازی می پردازد. بخش پایانی مقاله نیز با جمع بندی دیدگاه های گوناگون دانشمندان ایرانی آنها را در رابطه با چارچوب های مفهومی مورد ارزیابی قرار می دهد.
    کلیدواژگان: جامعه شناسی های جایگزین و دگرواره، بومی سازی، گفتمان دگرواره بسیط، گفتمان دگرواره مضاعف، جامعه شناسی ایرانی، جامعه شناسی اسلامی
  • عباس منوچهری صفحات 159-178
    «جامعه شناسی تاریخی» با برقراری پیوند بین جامعه شناسی و تاریخ، ظرفیت خاصی برای تبیین پدیده ها و مسائل اجتماعی ایجاد کرده است. «تاریخ اکنون» به مثابه نوعی جامعه شناسی تاریخی، با رویکردی تاریخی به تحلیل «وضع موجود» می پردازد. این مقاله با عطف توجه به رابطه شناخت اجتماعی با تاریخ، با به کارگیری الگوی تحلیل ساخت مندی، خوانشی از جامعه ی اکنون ایران انجام می دهد. این خوانش بیانگر نقش قوام بخش «دیالکتیک تجدد» در ایران معاصراست.
    کلیدواژگان: جامعه شناسی تاریخی، تاریخ اکنون، دیالکتیک تجدد، ساخت مندی
  • هادی خانیکی صفحات 179-200
    جامعه ایران، از آن رو که هم جامعه ای در حال گذار است و هم دستخوش تغییرات پر شتاب، سرشار از مساله اجتماعی- به تعریف علمی آن- است. مساله اجتماعی می تواند منشاء و محرک پژوهش و نظریه اجتماعی باشد، ولی عوامل گوناگونی این فرایند را مختل می کنند. علوم اجتماعی در ایران به دلایل قابل فهمی از این ظرفیت و موقعیت دور مانده اند. این که موانع و دشواری های نظریه پردازی های مساله محور در چیست و اینکه گریز از واقعیت ها یا استغراق در آن ها و کل گرایی یا تقلیل گرایی در تبیین امر اجتماعی به چه سبب است و اینکه چگونه می توان موجبات ترغیب متفکران، محققان و نهادهای علمی و اجتماعی را در ورود نقادانه به مسائل اجتماعی فراهم کرد، موضوع این مقاله است. برای توصیف و تبیین عوامل و مولفه های تاثیرگذار در نظرورزی مساله محور، تنگناها و موانع آن بر پایه یک مطالعه تاریخی ده دسته از مهم ترین رویکردها و پژوهش های اجتماعی به صورت تاریخی بررسی شده اند و نهایتا پنج راهبرد برای گشودن فضای تفکر اجتماعی مساله محور پیشنهاد شده اند.
    کلیدواژگان: نظریه اجتماعی، پژوهش اجتماعی، مسئله اجتماعی، مسئله گریزی، پارادایم