فهرست مطالب

پترولوژی - پیاپی 5 (بهار 1390)

نشریه پترولوژی
پیاپی 5 (بهار 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/10/19
  • تعداد عناوین: 7
|
  • بهمن مختارزاده محمدی، هاشم باقری * صفحه 1

    کانسار مسکنی در ایران مرکزی و ناحیه دگرگونه انارک – خور قرار دارد. مطالعات میکروسکوپی برروی مقاطع صیقلی، نازک صیقلی و نازک دو بر صیقل تهیه شده از نمونه های کوارتز و کلسیت موجود در رگه های کانه دار انجام گرفت. کانه های مشاهده شده در مقاطع صیقلی، شامل: کالکوسیت، نیکلین، کالکوپیریت، راملزبرژیت و مالاکیت است که کانه راملزبرژیت در اطراف نیکلین قابل مشاهده و نشان دهنده ته نشست نیکل و افزایش میزان آرسنیک در محلول های کانه دار است. بیشتر سیالات درگیر مطالعه شده از نوع دو فازی غنی از مایع (L + V) هستند. از نظر ژنتیکی، انواع مطالعه شده به صورت اولیه هستند. در این مطالعات بر اساس آزمایش انجماد، دمای ذوب آخرین یخ سیالات درگیر (Tlm) از 6/1- تا 5/18- درجه سانتی گراد و شوری آن ها 5/22 - 2 درصد وزنی معادل نمک طعام محاسبه شد. در آزمایش گرم کردن، دمای همگن شدن اکثر سیالات درگیر در محدوده 160– 130 درجه سانتی گراد به دست آمد. نمودار دمای همگن شدن – شوری سیالات درگیر، نشان می دهد که سیالات کانه ساز دارای دو کاملا متفاوت هستند که این امر می تواند بیانگر کانه زایی در دو مرحله جداگانه یا سیالات کانه زا با دو کاملا متفاوت باشد. احتمالا یکی از آن ها ولکانیکی و دیگری شورابه های حوضه ای را نشان می دهد. در تجزیه های ژئوشیمیایی نمونه های جمع آوری شده از مناطق مختلف کانسار مسکنی عناصر کبالت، نیکل، مس، روی، سرب، توریم، اورانیم، زیرکونیم و استرانسیم اندازه گیری شدند که از این میان، کبالت، نیکل، مس و اورانیم اهمیت بیشتری دارند. نمودارهای پراکندگی این عناصر ترسیم و همبستگی آن ها نسبت به هم تعیین شد. نتایج این تجزیه ها نشان داد که میانگین عناصر اورانیم، توریم، نیکل و مس به ترتیب 269، 26، 452 و 10786 ppm است. ویژگی جالب دیگر، همبستگی معکوس بین میزان اورانیم و نسبت Th/U است. این ویژگی نشان می دهد که میزان بالای اورانیم در این سنگ ها در ارتباط با تفریق ماگمایی نیست. برخلاف نمونه های رگه ای، همبستگی بین تغییرات اورانیم، مس و نیکل در نمونه های سنگ میزبان وجود ندارد. این مشخصه یکی از ویژگی های شاخص شوشونیت ها و آندزیت های سنگ میزبان کانه زایی در این منطقه است که نشان می دهد این عناصر از سنگ میزبان نگرفته اند. مطالعات ژئوشیمیایی و پتروگرافی وجود سنگ میزبان با ماهیت ماگمای شوشونیتی را نشان داده است.

    کلیدواژگان: ژئوشیمی، سیالات درگیر، کانسار مسکنی، ناحیه دگرگونه انارک - خور
  • غلام حسین نظری، قدرت ترابی، محمود خلیلی صفحه 19
    مجموعه افیولیتی لوگر در کمربند افیولیتی جنوب شرق افغانستان در محدوده بلوک کابل گسترش دارد و بخشی از افیولیت های نئوتتیس در سیستم کوهزایی آلپ-هیمالیا با سن جاگیری ائوسن محسوب می شود. کانی های الیوین، ارتوپیروکسن، کلینوپیروکسن و اسپینل سازنده های اصلی پریدوتیت های گوشته افیولیت لوگر هستند. الیوین های واحد های مختلف سنگی اغلب سرپانتینی شده اند، اما الیوین های سالم از نوع فورستریت هستند. ارتوپیروکسن و کلینوپیروکسن های واحد های مختلف سنگی پریدوتیت های گوشته افیولیت لوگر، به ترتیب از نوع انستاتیت (961/0 – 972/0(Mg# و دیوپسید (976/0 – 999/0 Mg#) هستند. Cr# اسپینل های ورمیکولار و بی شکل تا نیمه شکل دار موجود در لرزولیت و هارزبورژیت ها نسبتا بالا بوده، به ترتیب 547/0 و 625/0 با رنگ قهوه ای مایل به قرمز هستند. Cr# اسپینل های نیمه شکل دار تا خودشکل دونیت ها (477/0)، به علت دارا بودن مقدار بیشتر Al2O3 و مقدار کمتر Cr2O3 نسبت به سایر واحد های سنگی گوشته افیولیت لوگر، کمتر است. Cr# اسپینل های کاملا خودشکل و قرمز تیره رنگ کرومیتیت 633/0 است. پریدوتیت های مورد بررسی در این مطالعه گوشته ای و به گوشته زیر پوسته اقیانوسی متعلق هستند. محتوای کم Al2O3 ارتوپیروکسن ها و کلینوپیروکسن ها و Na2O کلینوپیروکسن ها نشان دهنده درجه بالای ذوب بخشی واحد های سنگی گوشته افیولیت لوگر است. کانی های موجود در دونیت ها در بسیاری از ویژگی های شیمیایی و عنصری هماهنگی رفتاری با کانی های مشابه در لرزولیت و هارزبورژیت ها نشان نمی دهند. اسپینل های دونیت ها از لحاظ شیمیایی شباهت زیادتری به اسپینل گدازه های بالشی نسبت به اسپینل لرزولیت و هارزبورژیت ها نشان می دهند. این دونیت ها ویژگی های دونیت های حاصل از ذوب بخشی را نشان نمی دهند و بیشتر نمایانگر مکان هندسی جریان مذاب تجمع یافته در گوشته هستند.
    کلیدواژگان: ائوسن، افغانستان، افیولیت لوگر، پریدوتیت گوشته
  • اشرف ترکیان صفحه 49
    توده های نفوذی گرانیتوییدی جنوب قروه (کردستان) که در سنگ های دگرگونه ثر از کوهزایی سیمرین نفوذ کرده اند، در80 کیلومتری شمال غرب همدان قرار دارند. آنها عمدتا گرانودیوریت و گرانیت هستند و به میزان کمتری با دیوریت و گابرو همراه می شوند. ویژگی.های صحرایی (برای مثال عدم حضور میگماتیت)، و نیز چندین ویژگی پتروگرافی و ژئوشیمیایی، شامل: حضور کانی های پلاژیوکلاز کلسیک، هورنبلند منیزیم دار و فقدان کانی های سرشار از آلومینیوم (کروندوم و مسکوویت)، ضریب اشباعی آلومینا (1>ASI)، مقدار مولی Na+K کمتر از مقدار مولی Al، نسبت Na2O+K2O- CaO در مقابل SiO2، کاهش روند اکسید فسفر در نمودار هارکر و همچنین، برخورداری از سدیم و کلسیم بالا گویای ترکیب I ماگمای مادر است. به منظور تعیین محیط تکتونیکی نمودارهای سه جزیی Rb/10-Hf-Ta*3 و Th/Yb در مقابلLa/Yb و Yb در مقابل Th/Ta، نمودار عنکبوتی و نیز نمودارهای متمایز کننده محیط های تکتونیکی، استفاده شد. با استفاده از روش Agrawall مشخص شده است که گرانیتویید مورد مطالعه به علت برخورداری از مقادیر R مثبت به گرانیتوییدهای کوهزایی تعلق دارد. به طور کلی، نمونه های مورد مطالعه منعکس کننده رژیم تکتونیکی مرتبط با قوس آتشفشانی در حاشیه فعال قاره ای هستند و مشابهت این گرانیتویید را با گرانیتوییدهای مراحل انتهایی کوهزایی نشان می دهند. بررسی سرگذشت و رژیم تکتونیکی پهنه سنندج-سیرجان و سن باتولیت های گرانیتوییدی این پهنه، یید می کند که گرانیتویید مورد مطالعه فرآورده مراحل پایانی فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس به زیر پوسته قاره ای ایران مرکزی است.
    کلیدواژگان: حاشیه فعال قاره ای، قروه (کردستان)، قوس آتشفشانی، گرانیت نوع I، کالک آلکالن
  • رباب حاجی علی اوغلی صفحه 67
    کمپلکس دگرگونی تکاب در شمال غرب ایران در عرض جغرافیایی ′30 °37 و′30 °36 شمالی و طول جغرافیایی ′45 °47 و ′5 °47 شرقی واقع شده است. کمپلکس تکاب به سن نئوپروتروزوئیک-کامبرین دارای ویژگی های تکتونیکی، چینه شناسی، سنگ شناسی و ژئوکرونولوژی مشابه با زون ایران مرکزی است که بر این اساس، بخشی از زون ایران مرکزی با سنی مشابه (نئوپروتروزوئیک-کامبرین) در نظر گرفته می شود. انواع سنگ های دگرگونی در کمپلکس تکاب، شامل: گنیس، گرانولیت های کالک سیلیکات، گرانولیت های مافیک، میگماتیت، آمفیبولیت، مرمر های دولومیتی، شیست های رسی، شیست های بازیک و سنگ های متاپریدوتیت سرپانتینی شده است. مرمر های الیوین دار حاصل دگرگونی مرمر های دولومیتی در شرایط رخساره گرانولیت هستند. شرایط حرارت و فشار در مرحله اوج دگرگونی بر اساس ظهور الیوین در پاراژنز مرمر های الیوین دار تکاب C800T≥ در فشار حدود 8 کیلوبار تخمین زده می شود. تشکیل مجموعه کانی های ترمولیت ثانویه+دولومیت حاصل از ناپایداری از شواهد رخداد دگرگونی پس رونده در مرمر های دولومیتی الیوین دار کمپلکس دگرگونی تکاب است. انتشار سیالات غنی از H2O باعث ظهور کانی های آبدار مانند ترمولیت ثانویه، زوئیزیت و کلینوکلر و همچنین، تشکیل تیتانیت در پاراژنز مرمر ها در طی فرایند های دگرگونی پس رونده شده است.
    کلیدواژگان: الیوین، رخساره گرانولیت، شمال غرب ایران، کمپلکس دگرگونی تکاب، مرمر های دولومیتی
  • سیدمحسن طباطبایی منش، مرتضی شریفی صفحه 81
    سنگ های متاپلیتی جندق بر مبنای مجموعه های کانیایی در چهار دسته کوارتز-مسکوویت-شیست، کوارتز-مسکوویت-بیوتیت-شیست، گارنت-مسکوویت-کلریت-شیست و گارنت-مسکوویت-استروتید-شیست قرار می گیرند. گارنت-مسکوویت-کلریت شیست های جندق، ظهور اولین دانه های گارنت را به نمایش می گذارند که اساسآ از 58 تا 76 % آلماندین، 1 تا 18 % اسپسارتین و از 8 تا 20% گروسولار تشکیل شده اند. برش های بلور های منطقه ای از گارنت های موجود در متاپلیتی های جندق، نشان دهنده افزایش میزان منیزیم این کانی ها از مرکز به حاشیه است که دال بر تشکیل آن ها در طی دگرگونی پیش رونده و سپس سرد شدن سریع و عدم تآثیر دگرگونی های بعدی بر روی آن هاست. ظهور استروتید در گارنت-مسکوویت-استروتید-شیست ها نشانه شروع رخساره آمفیبولیت بوده، نبود ساخت منطقه ای در استروتید موجود در این شیست ها، نشانه رشد و تشکیل این کانی در سیکل دگرگونی پیش رونده با خطوط هم درجه پهن مقیاس است. مطالعه ترموبارومتری نشان دهنده آن است که متاپلیت های جندق در محدوده دمایی 400 تا 670 درجه سانتی گراد و در محدوده فشاری 2 تا 5/6 کیلوبار تشکیل شده اند. این نتایج با شواهد پاراژنتیکی کانی ها کاملا هماهنگ بوده، حاکی از دگرگون شدن رسوبات پلیتی جندق در مرز رخساره شیست سبز- آمفیبولیت است.
    کلیدواژگان: آمفیبولیت، متاپلیت های جندق، مرز رخساره شیست سبز، آمفیبولیت، مسیر دگرگونی
  • عبدالناصر فضل نیا صفحه 93
    رخنمون توده های کوچک مافیکی-اولترامافیکی تله پهلوانی در بخش شمال غرب و جنوب باتولیت لوکو کوارتز دیوریتی-آنورتوزیتی در 173 میلیون سال پیش، باعث تکامل بخش جنوب غرب زون سنندج-سیرجان شد. این توده ماگمایی شامل عمدتا گابرو است. رگه ها و عدسی هایی با ترکیب آنورتوزیتی، تروکتولیتی، کلینوپیروکسنیتی و ورلیتی، با مرز تدریجی و گاه مرز واضح در داخل این گابروها حاضر هستند. در بخش هایی که گابروها مرز تدریجی با آنورتوزیت ها و ورلیت ها می سازند، به تدریج گابروها، روشن تر و یا تیره تر می شوند و تبدیل کانی شناسی تدریجی است؛ در مقابل، در قسمت هایی که مرزی واضح بین گابروها و آنورتوزیت ها، کلینوپیروکسنیت و ورلیت ها وجود دارد، گردهمایی کانی شناسی کاملا متفاوت است. هیچ دگرشکلی واضحی در توده های نفوذی مافیکی-اولترامافیکی تله پهلوانی مشاهد نمی شود؛ بنابراین، این نوسان ها در ترکیب کانی شناسی از نحوه تبلور در آشیانه ماگمایی ناشی شده است. با توجه به ارتباط نزدیک و تغییرات شیمیایی تدریجی، به خصوص برای REE، از گابروها به آنورتوزیت ها و ورلیت ها، در قسمت هایی که مرزها تدریجی است، احتمالا تفاوت در نحوه تبلور (تبلور تفریقی) در بخش های مختلف آشیانه ماگمایی، به ویژه نزدیک به حواشی آشیانه، باعث ظهور کومولیت های آنورتوزیتی، کلینوپیروکسنیتی و ورلیتی شده است. در بخش هایی که مرزهای واضح مشاهده می شود، تغییرات شیمیایی ناگ هانی بوده، اما این تغییرات به خصوص در مورد REE مشابه است. چنین شرایطی نشان می دهد که احتمالا ماگمای مادر آنها یکسان بوده است، اما در ضربان های تزریقی بعدی و یا جابه جایی های مکانیکی ماگمایی در آشیانه، احتمال دارد بخش هایی که تبلور ناهمگن داشته اند (و به صورت کومولیت هستند) و هنوز به حالت نیمه جامد و خمیری بوده اند، جابجا شده و به صورت عدسی یا رگ های در داخل گابروها قرار گرفته اند. داده های سنی و ژئوشیمی نشان می دهند که این مجموعه احتمالا از یک ماگمای بازالت توله ایتی غنی از Al2O3، FeO و Sr و فقیر در K و Nb، بر اثر ذوب 5 تا 30 درصدی یک گوشته اسپینل پریدوتیتی در یک محیط ریفت قاره ای در مرحله آغاز گسترش، ایجاد شده و سپس تحت شرایط پوسته زیرین (فشارهای نسبتا بالا)، متبلور شده است.
    کلیدواژگان: آنورتوزیت، تبلور تفریقی، ریفت، گابرو، نفوذی مافیک، اولترامافیک، ورلیت
  • محسن نصرآبادی صفحه 113
    در منطقه سلطان آباد (شمال شرق سبزوار) چند توده نفوذی به داخل مجموعه دگرگونی شامل شیست سبز، شیست آبی و گارنت - آمفیبولیت تزریق شده اند. توده های نفوذی دارای ترکیب شیمیایی ترونجمیت با خصوصیات آداکیت هستند. کانی های معمول یک مذاب ترونجمیتی حاصل از فرایندهای ذوب بخشی متابازیت یا تفریق ماگمای مافیک در بخش های کم عمق پوسته شامل پلاژیوکلاز سدیک + کوارتز± بیوتیت ± آمفیبول است. شواهد میکروسکوپی و صحرایی، ترکیب شیمیایی سنگ کل ترونجمیت و بلوک های گارنت - آمفیبولیت مجاور، محاسبات دما و فشارسنجی سنگ های دگرگونی اطراف و همسنی رویدادهای دگرگونی و ماگماتیسم در منطقه، بیانگر دگرگونی و ذوب بخشی لیتوسفر اقیانوسی فرورو و تشکیل مذاب آداکیتی و رستیت گارنت-آمفیبولیتی در اعماق یک زون فرورانش داغ است. تشکیل و تبلور مذاب در عمق زیاد، سرعت صعود بالا به طرف سطح و فراوانی سیالات آبدار ماگمای ترونجمیتی در طی جایگزینی سبب شده است تا در این سنگ ها، یک پاراژنز غیر معمول، شامل: کوارتز، آلبیت، مسکوویت (ماگمایی و غیرماگمایی)، اپیدوت (ماگمایی و غیرماگمایی) ± گارنت (ماگمایی) ± آمفیبول (ماگمایی و غیرماگمایی) تشکیل و حفظ شود.
    کلیدواژگان: ترونجمیت، اپیدوت ماگمایی، گارنت ماگمایی، سلطان آباد، سبزوار
|
  • Bahman Mokhtarzadeh Mohammadi, Hashem Bagheri Page 1

    The Meskani ore deposit is located in the Central Iran and Anarak-Khur metamorphic area. Microscopic studies were conducted on polished, thin polished and double polished thin sections of quartz and calcite minerals from ore bearing veins. Chalcocite, Nickeline, Chalcopyrite, Rammelsbergite and Malachite were recognized which Nickeline is surrounded by Rammelsbergite representing deposition of nickel and increasing of arsenide in ore bearing solutions. Most of the studied fluid inclusions are from liquid rich two phases (L + V) type. Genetically, primary types were selected for this study. Based on freezing studies, calculated temperature of last melting point (Tlm) is from -1.6 to -18.5 °C that is equal to 2-22.5 % wt eq. NaCl. Heating studies, have revealed a homogenization temperature (TH) range of 130-160 °C. Homogenization temperature - salinity binary plots show two distinct fluids that can represent two different phases of mineralization or two distinct different sources of ore bearing fluids. Probably one of them represents volcanogenic ore bearing fluid and the other represents basinal brine ore bearing solution. The geochemical analysis of collected samples from different parts of Meskani ore deposit, elements including Co, Ni, Cu, Zn, Pb, Th, U, Zr and Sr were determined among of them Co, Cu, Ni and U are the most important. Scatter diagrams of these elements were plotted and their correlations determined. Results of these analyses revealed that the average of U, Th, Ni, Cu are 269, 26, 452, 10786 ppm, respectively. Another interesting feature is the inverse correlation between U content and Th/U ratio. This feature represents that high U content in these rocks is not related to magmatic differentiation. In contrast of vein samples, there is not any correlation between U, Cu and Ni changes in country rock samples. This is one of the specific characteristics of shoshonites and andesites that represent these elements have not been originated from country rocks. The geochemical and petrographical studies have shown that country rocks are mainly shoshonitic in composition.

  • Gholamhossein Nazari, Ghodrat Torabi, Mahmoud Khalili Page 19
    The Loghar ophiolite is located in ophiolitic belt of Kabul block (southeast of Afghanistan) and it is a part of Neotethyan ophiolites in Alpine - Himalayan orogenic system with Eocene age. Olivine, orthopyroxene, clinopyroxene and spinel are rock forming minerals of Loghar ophiolite mantle peridotite. Most of the olivines from different rock types are serpentinized but some fresh are present with forsterite composition. Orthopyroxene and clinopyroxene are enstatite (Mg# 0.961-0.972) and diopside (Mg# 0.976-0.999) in composition. The Cr# of vermicular and unhedral spinels of lherzolite and subhedral reddish brown spinels of harzburgite are 0.547 and 0.625 respectively. The Cr# of subhedral to euhedral spinels of dunite is 0.477, induced by high content of Al2O3 and low level of Cr2O3. The Cr# of dark red and euhedral spinel of chromitite is 0.633. The peridotites of the studied area belong to sub-oceanic crust mantle. The low content of Al2O3 in pyroxenes (opx and cpx) and the low amount of Na2O in clinopyroxene indicate high degree of partial melting of mantle peridotites. The chemical composition of minerals in dunites are different from that of lherzolite and harzburgite but present considerable similarity with that of the pillow lavas. The dunites of Loghar mantle peridotite (LMP) do not share features with those derived by partial meltiny, but represent sub lithospheric melt channels.
  • Ashraf Torkain Page 49
    The south Qorveh granitoid plutons (Kurdistan) which have intruded into the regionally metamorphosed rocks (Kimmerian Orogeny) lie in 80 km NW of Hamedan city. They composed predominantly of granodiorite and granite with minor amount of diorite and gabbro. Field characteristics (i.e. absence of migmatite), as well as several petrographical and geochemical features including the presence of Ca-plagioclase, magnesio-hornblende, and the lack of Al-bearing minerals (i.e. corundum, muscovite), the ASI>1, mol Na+K>mol Al, ratio Na2O+K2O-CaO/SiO2, decrease of P2O5 in Harker diagram, as well as high abundances of Na and Ca are in favor of I- composition of the parent magma. To determine the tectonic setting of the Qorveh granitoid plutons, several diagrams are used including Rb/10-Hf-Ta*30, La/Yb vs. Th/Yb, Th/Ta vs. Yb, spider diagram, and also discriminating diagrams for tectonic environment. Using Agrawall, the studied granitoid has R>0 and so it is an orogenic granitoid. The studied samples generally reflect the volcanic arc setting in active continental margin and it is similar to late- orogenic granitoids. Investigation of tectonic setting and age of granitoids in Sanandaj-Sirjan Zone (SSZ) show that the granitoid developed by subduction of Neo-Tethyan oceanic crust underneath Central Iran.
  • Robab Hajialioghli Page 67
    The Takab metamorphic complex in the NW of Iran, is located between longitude 4745' and 4705' E and latitude 3730' and 3630' N. The Takab complex, with Neo-proterozoic- Cambrian age, displays tectonic, lithological, stratigraphic and geochronological feathres (relative and isotopic dating) similar to those of the Central Iran Zone. Therefore, it is considered as a part of the Central Iran Zone with similar age (i.e. Neoproterozoic-Cambrian). The types of metamorphic rocks in the complex are gneiss, calc-silicate granulites, mafic granulites, migmatite, amphibolite, dolomitic marbles, pelitic schists, basic schists and serpentinized metaperidotites. The olivine- bearing marbles are derived by dolomitic marbles metamorphosed under granulite facies. Based on the appearance of olivine in paragenesis of the dolomitic marbles, the pressure and temperature of pick metamorphism is estimated at T≥800 C and P~8 kbar. The evidence for retrogression of the Ol-bearing dolomitic marbles is the presence of tremolite + dolomite assemblages after olivine. The infiltration of H2O-enriched fluids during retrograde metamorphism led to the formation of H2O-bearing minerals such as tremolite, zoisite and clinochlore as well as titanite in paragenesis of the dolomitic marbles.
  • Sayed Mohsen Tabatabaei Manesh, Morteza Sharifi Page 81
    The metapelites of Jandagh, (based on mineral assemblages) can be divided into four categories: quartz- muscovite schists, quartz- muscovite- biotite schists, garnet- muscovite-chlorite schists and garnet- muscovite-staurolite schists. Jandagh's garnet- muscovite-chlorite schists show the first appearance of garnets. These garnets are basically formed of 58-76% almandine 1-18% spessartine and 8-20% grossular. The microprobe analyses along the Grt in Jandagh's metapelitic rocks show that Mg number of garnets varies and increase from core to rim. This is a feature for prograde metamorphism of metapelitic rocks. The well-preserved garnet growth zoning is a sign that metapelites were rapidly cooled and later metamorphic phases had no effect on these. The appearance of staurolite in garnet- muscovite-chlorite schists signifies the beginning of amphibolite facies. The absence of zoning in the staurolite contained in these schists suggests the formation and growth of this mineral in a prograde metamorphism occurred at a widely spaced isograde. The thermobarometric study shows that Jandagh's metapelites were formed within a temperature range of 400-670 C and a pressure range of 2-6.5 kbar. These results are consistent with the mineral's paragenetic evidence and show effect of metamorphism on Jandagh's pelitic sediments in the limit of greenschist and amphibolite facies.
  • Abdolnaser Fazlnia Page 93
    The Talle-Pahlevani mafic-ultramafic intrusions located in northwest and south of leuco-quartz dioritic and anorthositic batholiths developed in the southwestern Sanandaj-Sirjan zone (173 Ma). These intrusions consist primarily of gabbro in association with veins and lenses of anorthosite, trectolite, clinopyroxenite, and wehrlite which show gradual and sometimes sharp boundaries with the gabbro. In the gradual boundaries, the gabbro are mineralogically transformed into anorthosites and wehrlites. On the other hand, in the sharp boundaries, the mineral assemblages in two sides are different. There is no clear deformation in the Talle-Pahlevani mafic-ultramafic intrusions. Hence, the changes in mineral compositions are the result of crystallization processes in the magma chamber. The chemical changes, especially for REE, from anorthosite and wehrlite veins and lenses toward gabbro in the gradual boundaries are continuous. The changes are presumably resulted from different crystallization processes in the different parts of the intrusions that cause crystallization of anorthosite, clinopyroxenite, and wehrlite cumulates in the intrusions. Rocks of the sharp boundaries show sudden chemical changes, but the changes exhibit the same patterns of increasing and decreasing of the elements, especially for REE. Therefore, it is possible that all parts of the intrusions were formed from the same parental magma. Parts with unequilibrium crystallization in the form of cumulus and sub-solidification, underwent fractures, and were interspersed throughout the magma chamber due to late injection pulses or mechanical movements. The geological and age data show that the intrusions generated from an Al2O3, Sr-, and FeO-enriched and K- and Nb-depleted tholeiitic basaltic magma likely partial melting 5-30 wt. % of the spinel-peridotite mantle within an incipient rift system. Then, the magma was crystallized in lower crust (relatively high P.) magma chamber.
  • Mohsen Nasrabady Page 113
    Some intrusion bodies have been injected into the metamorphic complex consisting of green schist, blue schist and Garnet-amphibolite rocks in Soltan Abad area (NE Sabzevar). The intrusion bodies are trondhjemite in composition and display adakitic characteristics. Trondhjemitic melts that generated by metabasites partial melting or differentiation of mafic magma at the shallow levels of the crust consisting of usual minerals such as sodic-plagioclase + quartz  amphibole  biotite. Microscopic and field evidences, whole rock chemical composition of trondhjemite and adjoining Garnet-amphibolites blocks, thermobarometry calculations of adjacent metamorphic rocks and simultaneity of metamorphic and magmatic events indicate that metamorphism and partial melting of subducted oceanic lithosphere has occurred at the depth of a hot subduction zone, consequently adakitic melt and Garnet-amphibolite restite generated. The formation and crystallization of the melt at the deep levels, high rate of magma ascent toward the surface and the abundance of water-bearing fluids during emplacement caused crystallization and survival of an unusual paragenesis containing of quartz, albite, muscovite (magmatic and non-magmatic), epidote (magmatic and non-magmatic)  garnet (magmatic)  amphibole (magmatic and non-magmatic).