فهرست مطالب

فصلنامه آیین حکمت
پیاپی 5 (پاییز 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/10/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • عسکری سلیمانی امیری صفحه 7
    در فلسفه اسلامی ابتدا واجب الوجود اثبات می گردد و پس از آن به یکی از احکام کلی آن پرداخته می شود که واجب الوجود بالذات واجب الوجود من جمیع الجهات است. لازمه این قاعده آن است که او هر کمالی را به نحو وجوبی داراست و بنابراین باید کامل مطلق باشد. عرفای مسلمان نیز مستقیما از عنوان موجود مطلق یا موجود بما هو موجود استفاده نموده، موجودیت آن را مبرهن می کنند که لازمه موجود مطلق، بی کران بودن وجود آن و لازمه بی کرانی وجود، دارا بودن هر کمالی به نحو بی کران است. همان طور که می توان از عناوین کامل مطلق و ضرورت ازلی یا از نفی سفسطه، وجود کامل مطلق را ثابت کرد. در این مقاله، تعدادی از برهان ها بر وجود کامل مطلق تقریر می شود و در مقابل، چند دلیل ناتمام بر این مساله بررسی می گردد.
    کلیدواژگان: واجب الوجود، کامل مطلق، ضرورت ازلی، بسیط الحقیقه، امتناع تناقض، سفسطه
  • مرضیه صادق صفحه 41
    رابطه بین واجب و ممکنات یا ربط علی و معلولی در نظام وجودی صدرایی، دو گونه بررسی می شود؛ صدرا ابتدا با اثبات اصالت وجود، به توجیه این رابطه در دستگاه وجودی و در قالب تشکیک خاصی پرداخته و معتقد است علت و معلول، دو موجود مستقل و در مقابل هم نیستند که رابطه آنها تباین باشد؛ بلکه از نوع اضافه اشراقی است و معلول عین ربط به علت است، نه موجودی مرتبط با علت؛ اما در اواخر بحث علیت، به این نتیجه می رسد که وقتی معلول هویتی مباین با علت نداشته باشد، علت هم باید در مقابل آن موجود مستقل نامتناهیی باشد که عاری از هر نقصی است و با استدلال از طریق «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» و پرداختن به حقیقت علت و معلول (ربط علی) خصوصیات علت حقیقی را بررسی می کند و به این نتیجه می رسد که تنها وجود حقیقی ذات باری است و بقیه شوون و ظهورات واجب هستند، نه اینکه وجودی- حتی به نحو ربطی و مستقل- در مقابل او باشند؛ بدین طریق از تشکیک خاصی و فقر وجودی معلول به منزله پلی برای رسیدن به وحدت شخصی استفاده می کند و در مباحث مختلف از تعابیر عرفانی که نشان دهنده رابط شان و ذی شان است، استفاده می کند.
    کلیدواژگان: اصالت وجود، تشکیک خاصی، علت و معلول، فقر وجودی، بسیط الحقیقه، تشکیک در مظاهر، وجود اطلاقی
  • معصومه صفدری صفحه 77
    نفس با تعلق خود به بدن و به کارگیری آن تا حدی به کمال می رسد؛ ولی همراهی آن دو همیشگی نیست؛ چرا که ماده همیشه در تغییر (کون و فساد) است و نفس مجرد سرانجام مسیر جدیدی را در پیش خواهد گرفت. بنابراین مرگ به معنای نابودی نیست؛ بلکه قطع علاقه نفس به بدن مادی است.
    ابن سینا نفس همه انسان ها را جاودان می داند. از نظر وی، نفس جوهری مستقل و فقط در مقام فعل محتاج به بدن است. او معاد روحانی را با براهین عقلی اثبات می کند؛ اما از اثبات معاد جسمانی اظهار عجز می نماید و در نتیجه آن را تنها از طریق دلایل نقلی قابل پذیرش می داند.
    کلیدواژگان: نفس، خلود، تعین نفوس، اتحاد نفوس، ابن سینا
  • سیدعلی طاهری خرم آبادی صفحه 89
    فلسفه در آغاز نامی عام برای همه دانش ها بوده است. پس از دوران قرون وسطی غربیان به بخش طبیعیات فلسفه توجه ویژه نمودند و عالمان علوم طبیعی از عالمان سایر بخش های فلسفه جدا شدند. در دوران معاصر رفته رفته بخش های مختلف فلسفه – که همگی در روش غیر تجربی مشترک بودند- در غرب با عناوین مجزا از یکدیگر متمایز شدند. پس از انتقال این عناوین به اهل فلسفه ایران، اصطلاح فلسفه های مضاف در برابر فلسفه (مطلق) رایج شد. این اصطلاح در بر دارنده هیچ مبنا یا لازم علم شناسانه مهمی نیست؛ بلکه برای رشد و تعالی فلسفه در ایران زیان بار است.
    کلیدواژگان: فلسفه، مابعدالطبیعه، فلسفه مضاف
  • سید حسین مومنی صفحه 117
    ابوعلی مسکویه از دانشمندان مهم در تاریخ اندیشه اسلامی است و سامان یافتن اخلاق فلسفی مرهون تلاش های اوست. وجه تمایز او با بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان، مشارکت جدی او در فعالیت های سیاسی و اجتماعی زمان خود است که حضور در عرصه های حکومتی بر اندیشه او موثر بوده است؛ تا جایی که مشکل اساسی جوامع و حکومت ها را عدم توجه به تهذیب نفس و اخلاق دانست و به همین دلیل همت خویش را صرف مباحث اخلاقی کرد.
    این نوشتار در پی آن است که نشان دهد مسکویه تا چه اندازه به شریعت توجه داشته و آیا او به عنوان فیلسوفی مسلمان، نظریات خویش را در چهارچوب شریعت ارائه نموده است یا خیر؟ بررسی تالیفات او نشان می دهد دغدغه اصلی او توجه به شریعت و آموزه های وحیانی بوده است.
    کلیدواژگان: اخلاق، سعادت، شریعت، عقل، وحی، مسکویه
  • منصور میراحمدی، احمدرضا یزدانی مقدم صفحه 131
    نظریه ادراکات اعتباری از تولیدات فلسفه اسلامی در روزگار ما به شمار می آید. که چگونگی پیدایش، انقسامات و تاثیر اعتباریات در جهان خارج را تحلیل می کند. اعتباریات، گذشته از ماهیت فلسفی، دارای ماهیت منطقی نیز می باشند و می توان احتمال داد این مفهوم از منطق به فلسفه راه یافته باشد. مقاله حاضر به تحلیل ماهیت منطقی اعتباریات در رساله های منطقی علامه طباطبایی می پردازد و علاوه بر ارائه چگونگی تحلیل منطقی آن، تطور و بسط این مفهوم در این رساله ها را در نظر دارد. به نظر می رسد ایشان در تحلیل منطقی اعتباریات، به موضوعاتی ده گانه توجه داشته است. همچنین نشان داده خواهد شد که دیدگاه های منطقی علامه طباطبایی درباره اعتباریات، در دیگر رساله ها و مقالات ایشان مانند دو رساله الانسان فی الدنیا و الولایه و نیز مقاله ششم اصول فلسفه و روش رئالیسم نیز مورد عنایت وی بوده و پس زمینه این آثار قرار گرفته است که بعدها به طور گسترده در تفسیر شریف المیزان استفاده شده است.
    کلیدواژگان: اعتباریات، ادراکات اعتباری، مشهورات، وهمیات، علامه طباطبایی، منطق
  • ترجمه: دکتر سیدرضی مصطفوی صفحه 157
|
  • Askari Sulaymani Amiri Page 7
    In Islamic philosophy the Necessary Being is first demonstrated and then the fact that He is Necessary from all aspects is discussed as one of His the general properties. The implication of this principle is that he has of necessity every perfection and thus must be absolutely perfect. Muslim mystics also prove the existence of Necessary Being directly from the concept of absolute being or existence as such, arguing that absolute being implies infinity of being and such infinity implies every perfection in an infinite way. In this way they can said to have practiced like those who attempted to give proofs by either analyzing the concepts of absolute being or pre—eternal Necessity or negating sophistry. It is attempted in this article to deal with a number of successful arguments for the existence of perfect being along with a critical analysis of the invalid arguments in this domain
  • Marzia Sadiq Page 41
    The relation of the Necessary existence and possible beings or cause-effect relation is dealt with in Sadra’s existential system of philosophy in two ways: through the principle of fundamental reality of being Mulla Sadra attempts to justify this relation in a existential system and specific gradation of being and hold cause and effect not as two independent and separate beings related together in terms of traditional Aristotelian categories but with a relation of illumination in such a way that effect is the very relation to the cause not as something related to it. Later in his treatment however he comes to the conclusion that the only real being is the Essence of God and the rest what seem to be existent are but manifestations and states of that Unique real existence for some reasons. To begin with effect has no independent identity from cause. Secondly cause is infinite being devoid of imperfection and thirdly simple reality proper, comprehend and encompass everything. Mulla Sadra treat these grounds i.e. existential poverty of everything other than God, specific gradation as a bridge to the proof of individual unity of being, borrowing mystical terminology to envisage properly the self-manifestation and self –revelation of the only real Being.
  • Masuma Safdari Page 77
    Human soul can be perfected by being related to, and making use of, the body. Relation of these two, however, is perpetual. For matter is in constant change (generation and corruption) and thus soul lead finally a new course and sort of life. Death accordingly does not mean annihilation but a kind of separation of body and soulIbn Sina held all human souls to be immortal. To him, soul is an independent substance which needs body only in the stage of acting. He proved the spiritual resurrection by rational arguments. Avicenna confessed to be unable to demonstrate the reality of bodily resurrection and maintained that it would be acceptable on the ground of revealed proofs
  • Sayyed Ali Taheri Khorramabadi Page 89
    Philosophy used to be a general title for all sciences. After medieval era the westerners paid attention specifically to physical parts of philosophy and thus scientists of natural sciences were distinguished from other scholars in philosophy. In modern times in the west different fields of philosophy, all which share non-empirical method, were gradually differentiated with separate disciplinary titles. The term “philosophy of” was coined to indicate these various and different disciplines as opposed to (general) philosophy and it is now current in philosophical circles of Iran. This term however contains no important disciplinary basis and seems to be of harmful consequences for the growth and promotion of philosophy in Iran.
  • Sayyed Husain Momeni Page 117
    Abu Ali Miskawayh is among important scholars in the history of Islamic thought. He played an important role in organization of philosophical ethics. What distinguished him from other philosophers and thinkers is his serious participation in political and social activities in his days, which had a remarkable influence on his thought so that he regarded as the main problem of governments and communities the negligence of self-purification and morality. That is why Miskawayh concerned himself to discuss moral issues.This article is to show how important Sharia was in his thought and whether or not he as a Muslim philosopher speculated in context of Sharia. On surveying his works one can clearly see that his main concern was to draw attention to Sharia and revealed doctrines.Keywords: ethics, felicity, Sharia, intellect, revelation, Miskawayh.