فهرست مطالب

پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا) - سال پنجم شماره 3 (پیاپی 19، پاییز 1390)

مجله پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
سال پنجم شماره 3 (پیاپی 19، پاییز 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/11/16
  • تعداد عناوین: 8
|
  • تقی پورنامداریان صفحه 1
    این مقاله در پی تبیین کیفیت درک معنی سخن و عواملی است که درک مشترک معنی را دچار اختلال می کند. به نظر نویسنده علت اختلال در فرآیند ادراک معنی سخن، یا فاقد مصداق تجربی بودن سخن است که این وضع ناشی از پیدا نکردن مدلولی قابل قبول در حیطه تجربه بنابر معنای زبان شناختی ثابت و همیشگی سخن است و یا برای معنی زبان شناختی سخن می توان مصداقی تجربی پیدا کرد؛ اما بافت بیرونی حاکم بر سخن مانع قبول مصداق ناشی از معنی درونی یا معنی زبان شناختی کلام می شود. در این هر دو صورت برای آن که از سخن معنی قابل قبولی درک کنیم که فرض می کنیم متکلم یا نویسنده آن را اراده کرده است، دست به تاویل سخن می زنیم؛ یعنی خود را از اقتدار نشانه ها که معنی از پیش قراردادی شده خود را بر ما تحمیل می کنند، آزاد می کنیم و به نشانه ها معانی خود را تحمیل می کنیم. به عبارت دیگر بر نظام نخستین و جبری کلام، نظامی ثانوی بنا می کنیم که در این نظام، نشانه ها از بار ذهنیت ما سرشار می شوند. فرآیند معنی بخشیدنی از این دست به متن، به معنی تلقی کردن نشانه ها در مقام رمز و تاویل پذیری متن است. نظام تک معنایی زبان که از این نظرگاه در هم می ریزد و در نتیجه چند معنایی جانشین تک معنایی جانشین تک معنایی می گردد، شیوه تازه ای از خواندن ایجاد می کند که خصلت معنی زایی جانشین معنی پذیری متن از اسباب اصلی آن است. این مقاله با ارائه نمونه هایی در پی اثبات مطالبی از این دست و شیوه برخورد با متن هایی از این نوع و نگاهی از این دریچه به شعر کلاسیک فارسی است.
    کلیدواژگان: معنی، ابهام، بافت، شعر فارسی، تاویل
  • علی محمد موذنی، مجید منصوری صفحه 21
    مثل های بسیاری در زبان فارسی وجود دارد که هنوز در معنای اصلی و نیز در صورت نوشتاری آنها شک و تردید وجود دارد. از آنجا که اغلب مثل ها از طریق دهان به دهان و بصورت شفاهی به نسل های بعدی انتقال یافته و بیشتر، جنبه کنایی آنها مورد توجه بوده است، در برخی موارد، جنبه های حقیقی و معنایی و حتی صورت صحیح ملفوظ و نوشتاری آنها دچار تحریف و دگرگونی شده است. یکی از این امثال، مثل: «پیش قاضی و معلق بازی؟!» است که هرچند مفهوم کنایی آن باقی مانده؛ لیکن صورت صحیح نوشتاری و ملفوظ و معنای حقیقی آن دچار تغییر و دگرگونی شده است. در این مقاله سعی شده است، با توجه به سایر روایاتی که از این مثل باقی مانده و با تکیه بر شواهدی که از متون نظم و نثر فارسی یافت می شود، صورت درست نوشتاری و معنی حقیقی آن بازیابی شود.
    کلیدواژگان: قاضی، معلق زدن، کولی، لولی، لوطی، غازی، هندو، بازیگر، رسن باز
  • میرجلیل اکرمی، محمد خاکپور صفحه 33
    شعر آیینی به گونه ای از شعر متعهدانه گفته می شود که از جهت معنایی و محتوایی صبغه کاملا دینی دارد و از آموزه های وحیانی، فرهنگ عترت و ولایت و تاریخ اسلام سرچشمه می گیرد. مناسبت های مذهبی، ستایش چهره های دینی، توجه به مقوله های قدسی و ملکوتی و تزکیه و تهذیب نفس انسانی در هسته مرکزی شعر مذهبی قرار دارد. پیدایش شعر جدید آیینی را در دهه چهل و پنجاه باید یک اتفاق تازه و مهم در ادبیات فارسی دانست؛ بی تردید ورود گسترده نیروهای مذهبی به صحنه مبارزه سیاسی و فرهنگی منشاء پیدایش این شاخه از شعر اجتماعی بود که در چند دهه پس از مشروطه نظیر آن را در گستره ادب فارسی نداشتیم. بنا به دلایلی در اغلب منابع مربوط به شعر جدید فارسی (نیمایی، آزاد، سپید و موج نو) در معرفی پیشاهنگان شعر نوآیینی توسعات و تسامحاتی صورت گرفته است که ایجاب می نمود، واکاوی دوباره ای از نوع پژوهش حاضر به عمل آید. همچنین این مقاله مطابق مبانی نقد تاریخی و جامعه شناسی با نگاهی به حوادث اجتماعی عصر حاضر (از مشروطه تا بهمن 57) کارنامه شعر نوآیینی را نقد و بررسی می نماید.
    کلیدواژگان: شعر نو مذهبی، پیشگامان شعر نوآیینی، کارکردهای هنری در ادبیات، سیاست های دین ستیزی، تحولات عقیدتی در شعر فارسی
  • مهدخت پورخالقی چترودی، سارا فرضی صفحه 57
    در این پژوهش با محوریت مضمون تمنا در تئوری روانکاوی لکان، خوانشی نو از خسرو و شیرین نظامی ارائه و تعاریف تازه ای از شخصیت های اصلی داستان و جایگاه هر یک از آنها به دست داده شده است. برای روشن شدن مفهوم تمنای لکانی، ابتدا مقوله های تمنا/آرزومندی، مطلوب گمشده، ژوئی سانس/ تمت، تعین ما بعدی، رانش، خلا /هیچی از روانکاوی لکان را که با موضوع این پژوهش همسو هستند، شرح داده شده، سپس در پایان هر مقوله بخش های مختلف داستان همراه با نمونه ای از متن تعریف و تحلیل شده است. این پژوهش در بررسی خود بدین نتیجه رسیده است که ارتباط خسرو با شیرین، مریم و شکر بر اساس جستجوی «مطلوب گمشده» شکل گرفته است؛ در مسیر این جستجو، مریم و شکر نقش مطلوب های کوچک و جزئی را برای خسرو ایفا کرده اند و شیرین به دلیل به تاخیر افکندن وصال، برای خسرو این توهم را پیش آورده که مطلوب اصلی آرزومندی است؛ در حالی که پس از وصل، مطلوب گمشده همواره دست نیافتنی و جستجوی خسرو به دلیل حضور او در امر خیالی لکان، همچنان بی پایان خواهد ماند.
    کلیدواژگان: ژک لکان، مطلوب گمشده، تمنا، تعین مابعدی، خلا، خسرو، شیرین، نظامی
  • فاطمه غلامی، نجف جوکار صفحه 79
    مجلس گویی یکی از گونه های سخنوری است که در کارنامه فرهنگی ایرانیان برگ و باری چشمگیر داشته است. با درنگی در منابع و متون کهن می توان رگه هایی از این کارکرد فرهنگی را در دوره های گوناگون باز جست. شاهنامه فردوسی؛ بویژه بخش تاریخی آن که بر منابع پیش از اسلام تکیه دارد، در لا به لای رویداد ها و روایات عصر ساسانی که بیش و کم رنگ و بوی سیاسی دارد، دریچه ای به فضاهای فکری و فرهنگی آن عصر می گشاید و از چگونگی اندیشه های جاری آن روزگار خبر می دهد. مسائلی چون هستی شناسی، پرسش های کلامی، ارزش سخن و سخنوری، آداب و آیین سخن گفتن، شیوه های ملک داری، حقوق اجتماعی مردم، نقش پادشاه و دین و دولت، بخشی از آن موضوعات است. این مطالب در چارچوب و با سازو کاری مطرح شده است که با روش مجلس گویی در دوره اسلامی شباهت نزدیک دارد. یکی از برجسته ترین نمونه ها «هفت بزم نوشروانی» است. در این مجالس که با حضور پادشاه تشکیل می شد؛ بزرگمهر به طرح مسائلی حکمت آمیز پرداخته است که پرسش و پاسخ در آن پر رنگ تر از گونه های دیگر سخنوری است. این نوشتار در پی بررسی و تحلیل هفت بزم انوشیروان به عنوان نمونه ای از مجلس گویی در ایران پیش از اسلام است که بر پایه روایت شاهنامه سامان می یابد.
    کلیدواژگان: مجلس گویی، شاهنامه، هفت بزم انوشیروان، بزرگمهر، پند و اندرز
  • محمد مهدی پور صفحه 99
    در مطالعه داستانهای دینی از جمله قرآن کریم و داستانهای شاهنامه فردوسی که حماسه ملی ایران است، با شخصیت هایی مواجه هستیم که در اعمال و رفتار و زندگی، وجه مشترک و همانندی زیادی بین آنها وجود دارد. این شباهتها یا به جهت وجود حقایق واحد و مشهوری است که در نقطه ای واحد پدید آمده، سپس به دلیل گردش در بین ملتهای دیگر در افکار و باورهای آنان تاثیر گذاشته و رنگ بومی و نژادی هریک از آن ملل را به خود گرفته و روایت دیگر از داستان اصلی است و شاید هم وجود حوادث مشابه و شخصیتهایی با اعمال مشابه در بین ملتهای مختلف و از سنخ تکرار تاریخ است. این نوشته از میان موضوعات متعدد قابل تطبیق، صرفا تحقیق در داستانهای حضرت یعقوب و فرزندان او با استناد به سوره یوسف از قرآن کریم و داستان فریدون و فرزندان او، با تکیه بر شاهنامه فردوسی، را وجهه همت خود قرار داده است که با تامل بیشتر معلوم می گردد، این دو داستان بخوبی استعداد تطبیق با یکدیگر را دارا هستند. به اعتقاد مولف، این دو داستان را نه متاثر از یکدیگر می توان دانست و نه کار او قیاس بین اسطوره با وحی الهی است؛ زیرا اسطوره در قیاس با وحی چیزی شبیه خیال در مقابل یقین است و مبنای کار مولف تنها بررسی و بازنمایی وجوه تشابه و تمایز از صورت مکتوب و مشهور این دو داستان است. مقایسه و تطبیق دو داستان یاد شده، در یک مقدمه- با عنوان تحقیق تطبیقی- و در پانزده محور شامل نه وجه مشابهت و شش وجه تمایز و مغایرت عرضه می گردد.
    کلیدواژگان: تحقیق تطبیقی، یعقوب و فرزندان، قرآن کریم، فریدون و فرزندان، شاهنامه وجوه مشابهت و مغایرت
  • محمدرضا نصر اصفهانی، محبوبه همتیان صفحه 125
    نوشتار حاضرتحلیلی است، از نمایشنامه نمادین «پرنده آبی» اثر موریس مترلینگ نویسنده بلژیکی قرن نوزدهم و بیان مفاهیم نمادین حوادث و رویدادهای ذکر شده در این نمایشنامه و مقایسه طرح کلی و مفاهیم نهایی آن با «منطق الطیر» از آثار برگزیده عرفانی شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شاعر بزرگ قرن ششم هجری. روح کلی موجود در این آثار که همان جستجو برای درک حقیقت و یافتن مطلوب مورد نظر، از جنبه های مشترک این دو اثر است که در نهایت قهرمانان هر دو داستان پس از سیر و سلوک بسیار، مطلوب خود را نزد خود می یابند و بررسی روند طرح این موضوع و پرورش این روح کلی یکسان در دو نوع ادبی متفاوت در این دو اثر، مطلبی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: مفاهیم نمادین، پرنده آبی، سیمرغ، سیر و سلوک، رسیدن به مطلوب
  • علیرضا محمدی کله سر، محمدکاظم یوسف پور، محمدعلی خزانه دارلو صفحه 143

    گفتگو در آثار میخاییل باختین اصطلاحی است که سرشتی روش شناختی دارد. وی گفتگو را روشی برای روبه رو شدن با اموری می داند که تن به برخورد سلطه جویانه نمی دهند. بنابراین، این اصطلاح در تقابل با برتری طلبی نیروهای تک آوا قرار می گیرد. جنبه های گفتگویی طنز، خنده و کارناوال در اندیشه باختین نیز در همین ویژگی ریشه دارند. هدف مقاله حاضر بررسی زمینه های است که با پرورش عناصر گفتگویی و کارناوالی، به شکل گیری عناصر طنزآمیز در مثنوی انجامیده اند. از این رو، ابتدا براندازی آوای برتر به عنوان روشی تنیده در ساختار صوری و معنایی مثنوی بررسی شده است. در بخش دوم، بازتاب این روش در طنزآمیز کردن حکایات مثنوی دنبال شده است. در این حکایات، ورود صدای مسلط به فضایی عمومی و همنشینی آن با صداهای سرکوب شده، به ایجاد فضایی کارناوالی و همراه با خنده می انجامند. می توان گفت، طنزپردازی مثنوی، زاییده روش براندازنده و فرارونده آن برای تفسیر جهان اند نه عناصری برای تزیین متن.

    کلیدواژگان: طنز، گفتگو، صدای برتر، براندازی، فضای عمومی
|
  • T. Poornamdarian Page 1
    This article tries to explain the quality of meaning understanding and the elements which make problem in the process of such understanding. The author proposes two causes for such problem. First, it may be due to the lack of external reference for discourse which, in turn, is due to not finding an acceptable signified in the field of experience based on perpetual and constant linguistic meaning. Second, there is an external reference for linguistic meaning but the context prevents us from accepting the reference emanated from linguistic meaning. In both cases, for understanding the intended meaning of the author, we use interpretation; that is, we release ourselves from the hegemony of predetermined meaning of signs and we impose our own meaning on signs. In other words, we construct a secondary system on the primary system of discourse in which signs become full of our subjectivity. Such a process considers signs as codes and accepts the interpretability of texts. As a result, the monosemy of language is toppled down and polysemy is substituted, and a new manner of reading is created whose main instrument is meaning-creation of the text. By giving a number of examples, this article tries to prove the appropriateness of such reading for these types of texts and also Persian classic poetry.
  • Moazzeni, M. Mansoori Page 21
    Public literature or, in other words, folklore is one of the most abundant and opulent sources of Persian language. Adages and proverbs are considered as one of the most general and important branches in folkloric literature. Because some of these adages were transferred orally to next generations and what was important mostly was the sarcastic remark in some of them, therefore their sarcastic aspect remained. But their literal and original meaning and also their spelling and alphabetical form have been distorted. One of these adages “to teach teacher his lessons” has maintained its sarcastic aspect but its correct spelling and verbal form as well as its literal meaning have changed. On the basis of remained narratives of this adage and by emphasizing the evidences from Persian prose and verse texts, this article tries to retrieve the correct form and true meaning of this adage.
  • M. Akrami, M. Khakpour Page 33
    Religious verse is a kind of committed verse which has religious color with regard to semantic aspect and originates from religious teachings and Islamic history. Religious rituals, praising religious figures, paying attention to celestial issues and catharsis of man are in the center of it. Emergence of new religious verse in 40’s and 50’s should be considered as a major event in Persian literature. Undoubtedly, extensive entrance of religious forces to the scene of political and cultural fight was the origin of emergence of this branch of social verse. Because of some reasons, in most sources about the new Persian verse (free, blank, New Wave) new religious verse has been neglected which, consequently, made a work like this one inevitable.
  • M. Pour Khaleghi Chatrudi, S. Farzi Page 57
    In this paper, we present new reading of Nezami's Khosrow and Shirin based on concept of "desire" in Lacan's theory. And, also, we provide new definition of main characters and their positions. For explaining Lacan's desire, at first, the concepts related to this subject such as lost object, jouissance, differed action, drive and void are explained. After each concept, different parts of Mathnavi are analyzed with regard to that concept. In this inquiry, we conclude that the relation between Khosrow & Shirin and Maryam & Shekar is formed on the basis of search for "lost object". In the path of this search, Maryam & Shekar play the role of others (objet petit a) for Khosrow. Shirin represents Thing (das Ding) for Khosrow because of delaying of union, whereas after union lost object always remains lost and also search of Khosrow becomes endless.
  • F. Gholami, N. Jowkar Page 79
    "Majles-guee" is a type of giving speeches which had developed significantly in the past in Iran and one can find examples of it in different periods. Ferdowsi's Shahnameh, especially in its historical section which is based upon pre-Islamic sources, opens a window to the cultural and intellectual atmosphere of the Sassanid era and presents the current ideas of the time with subjects such as ontology, religious questions, importance of speech and its criteria, methods of governing, social rights of the people, and the role of the king, religion and government. These subjects are presented in such a way that they are very similar to "Majles-guee" in Islamic times. One of the most significant examples is Noshirvan's Haft Bazm (Seven Feasts). On such occasions and at the presence of the king, Bozorgmehr, the wisest scholar of the time would present some didactic subjects followed by questions and answers. This paper analyzes Anushirvan's Haft Bazm in this light.
  • M. Mahdipour Page 99
    Analyzing the stories in the religious texts such as Holy Quran, and Ferdowsi’s Shahnameh which is an Iranian national epic, we encounter characters which share huge commonalities in terms of their daily conducts and life styles. These commonalties are initiated from a common source, then divert due to their circulation within individual nations, and in turn influence their beliefs and ideas, and are consequently localized and nationalized. Another interpretation about these commonalities is the principle which endorses the recurrence of historical events. In this study, the stories of Yaghoub (PBUH) and his sons based on Surah Yousof in the Holy Quran, on the one hand, and Feridoun and his sons based on Shahnameh, on the other, have been investigated. It appears that they have potentially common grounds for any contrastive study. Author believes that these two stories have not affected each other and this research does not seek an analogy between myth and revelation, because myth in contrast to revelation is similar to imagination as opposed to certainty. This work simply tries to study and represent similarities and differences of written and famous version of these two stories. The analysis of these two stories was done by studying 15 factors including 9 comparative, and 6 contrastive features.
  • Mr Nasr Isfahani, M. Hemmatyan Page 125
    This paper analyzes the symbolic drama “Blue Bird” by Maurice Maeterlinck, a Belgian author in 19th century. The paper shows the meaning of the actions in this drama and then compares them, at the plot level, with Manteq atteir, a dominant theosophical work by Sheikh Farid Addin Attar Neishabouri who is the great Persian poet in 6th century (AH). Based on this comparison, one of the common points in both texts is the overall concept of truth seeking and finding. In both texts, after great amount of search and seek, the personages finally find their ideal in themselves. This paper deals with the analysis of this plot including how this common point is defined and brought up in the two different genres.
  • Ar Mohammadi Kalesar, Mk Yousefpour, Ma Khazane Darloo Page 143

    “Dialogue”, in Bakhtin’s thought, is a term which has a methodological nature. This term shows a method for facing cases which are not hegemonic. Dialogue, therefore, is in opposition to the hegemony of monophonic forces. The origins of the dialogical aspects of humor, laugh and carnival are in very character. In this article, we want to investigate the bases that make the dialogical carnival and form the humorous elements. In the first section, we illustrate the subversion of the superior voice as a semantic and formal structural method in Mathnavi. In the second section, the reflection of this method in formation of humor in the stories of Mathnavi has been investigated. In these stories, presence of the superior voice in the public space and its dialogue with the suppressed voices makes a space steeped in the elements of carnival and laugh. It can be said that the humors in Mathnavi are not the techniques for embellishing the text but the affects of the transcendental method of Mathnavi for interpreting the world.