فهرست مطالب

فصلنامه علوم زیستی ورزشی
پیاپی 9 (تابستان 1390)

  • بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1390/05/18
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مهدی مقرنسی، عباسعلی گائینی، محمدرضا کردی، علی اصغر رواسی، ابراهیم جوادی، داریوش شیخ الاسلامی وطنی صفحه 5
    هدف از این پژوهش، مطالعه اثر چهار هفته بی تمرینی پس از هشت هفته تمرین سرعتی شدید بر عوامل خطرزای آسیب های التهابی آتروژنز بود. به این منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (24= تعداد با وزن 7 ±210 گرم) و کنترل (18= تعداد با وزن 3 ±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد VO2max) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی بررسی شود. خونگیری پس از ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های کولموگروف – اسمیرنوف، اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای گروه تمرینی در مراحل مختلف پژوهش افزایش یافته است که پس از 36 جلسه تمرین معنی دار بود sICAM-1 (004/0=P)، IL-1?(023/0=P)، TNF-a (040/0=P). همچنین مشخص شد، پس از چهار هفته بی تمرینی، شاخص های التهابی کاهش غیرمعنی داری یافتند sICAM-1 (152/0=P)، IL-1?(063/0=P)، TNF-a (099/0=P)، اما آثار بی تمرینی در مقایسه با گروه تمرینی معنی دار بود sICAM-1 (024/0=P)، IL-1?(037/0=P)، TNF-a (018/0=P). به طور کلی، می توان گفت چهار هفته بی تمرینی به دلیل توقف تمرینات سرعتی شدید، ممکن است عوامل خطرزای آسیب های التهابی آتروژنز را کاهش دهد
    کلیدواژگان: مولکول چسبان بین سلولی، آسیب های التهابی، بی تمرینی، میانجی های التهابی، _ تمرین سرعتی
  • مرتضی سنگدوینی، بهمن میرزایی، علی مصطفی لو، احساس سعیدی صفحه 21
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مدت کشش ایستا بر حداکثر انقباض ارادی (MVC) و انعطاف پذیری همسترینگ بود. به این منظور 10 دانشجوی پسر تربیت بدنی سه پروتکل مختلف گرم کردن شامل 5 دقیقه دویدن روی تردمیل و 45 ثانیه (15×3 ثانیه) کشش ایستای همسترینگ، 5 دقیقه دویدن و 90 ثانیه (30×3 ثانیه) کشش ایستای همسترینگ و 5 دقیقه دویدن (شرایط کنترل) را به صورت تصادفی در روزهای جداگانه اجرا کردند. در هر جلسه قبل و بعد از هر پروتکل، انعطاف پذیری همسترینگ به وسیله آزمون نشستن و رساندن و بعد از آن MVC همسترینگ اندازه گیری شد. نتایج نشان داد انعطاف پذیری همسترینگ به طور معناداری بعد از هر دو پروتکل کشش ایستا افزایش یافت (05/0 > p) و تفاوت معناداری نیز بین دو وضعیت کشش مشاهده نشد (05/0 < p). حداکثر انقباض ارادی به طور معنا داری بعد از 30×3 کشش در مقایسه با شرایط کنترل و 15×3 ثانیه کشش کاهش یافت (05/0 > p). بااین حال، بین شرایط کنترل و 15×3 ثانیه کشش تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 < p). بنابراین، نتیجه گرفته می شود که مدت کوتاه کشش ایستا (15×3 ثانیه) اثر منفی بر تولید نیروی عضلانی ندارد.
    کلیدواژگان: انعطاف پذیری، _ حداکثر انقباض ارادی، کشش ایستا
  • چیمن لیمویی، احمد همت فر، محسن غفرانی، پرستو نوری صفحه 33
    هدف از این پژوهش، مقایسه تاثیر یک جلسه تمرین درمانده ساز بر غلظت تستوسترون و کورتیزول سرم و نسبت کورتیزول به تستوسترون سرمدر دو نوبت صبح و عصر در والیبالیست های دختر بود. به این منظور? ? دختر والیبالیست با میانگین سنی24سال، وزن 8/58 کیلوگرم و میانگین قد 49/166 سانتی متر و با حداقل چهار سال سابقه فعالیت به صورت داوطلب در این پژوهش شرکت کردند. تست مورد نظر تست بروس بود که بر روی دستگاه تریدمیل در دو نوبت صبح و عصر انجام گرفت قبل و بعد از تست بروس نمونه های خونی جمع آوری شد. سطوح این دو هورمون با روش رادیوایمونواسی(الایزا) اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار spss 16، به منظور توصیف داده ها و ویژگی های گروه نمونه مورد بررسی از آمار توصیفی، برای بررسی تفاوت دورن گروهی مقدار این دو هورمون قبل و بعد از تمرین از تی همبسته در سطح خطای 50/0 و از آزمون t برای گروه های وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد که مقادیر تستوسترون و نسبت تستوسترون به کورتیزول در دو نوبت صبح و عصر تفاوت معناداری نداشت، اما یک جلسه تمرین درمانده ساز در دو نوبت صبح و عصر بر سطح کورتیزول کاهش معناداری را نشان داد و می توان نتیجه گیری کرد که یک جلسه تمرین وامانده ساز، نمی تواند بر سطح هورمون تستوسترن و نسبت آن با کورتیزول سرم اثر گذار باشد، درحالی که ممکن است بر کاهش مقدار کورتیزول به تنهایی اثر معنی داری داشته باشد و موجب کاهش مقدار کورتیزول شود.
    کلیدواژگان: کورتیزول، تمرین درمانده ساز، _ تستوسترون
  • مهدیه آکوچکیان، رضا نوری، فرهاد رحمانی نیا، ارسلان دمیرچی صفحه 49
    درمان های سرطان سینه مانند شیمی درمانی و هورمون درمانی ممکن است خطر افزایش پوکی استخوان را افزایش دهند. از طرفی به نظر می رسد فعالیت ورزشی آثار مثبتی بر تراکم استخوان داشته باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر تراکم استخوانی (BMD) زنان یائسه مبتلا به سرطان سینه است.29 زن مبتلا به سرطان سینه (31/6 ± 27/58 سال) که جراحی، شیمی درمانی و پرتودرمانی دریافت کرده و تحت هورمون درمانی بودند، به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی 15 هفته فعالیت ورزشی شامل پیاده روی (2 جلسه در هفته) و تمرینات مقاومتی (2 جلسه در هفته و متفاوت از روزهای پیاده روی) داشتند. آزمودنی های گروه کنترل در هیچ برنامه فعالیت ورزشی شرکت نمی-کردند. وزن بدن، شاخص توده بدن (BMI)، VO2peak و تراکم استخوان ران و مهره های کمری در دو گروه، پیش و پس از 15 هفته اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. پس از 15 هفته، بین وزن، BMI و VO2peak در گروه های کنترل و تجربی تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0P<). در گروه تجربی، پس از 15 هفته، وزن بدن و BMI کاهش و VO2peak افزایش یافت، ولی تفاوت معنی داری میان دو گروه در BMD مجموع مهره های کمری (096/0=P، 98/2=F) و استخوان ران (147/0=P، 95/0=F) مشاهده نشد. می توان نتیجه گرفت که 15 هفته فعالیت ورزشی ترکیبی اثر مثبتی بر BMD زنان یائسه مبتلا به سرطان سینه ندارد.
    کلیدواژگان: تراکم استخوانی، _ سرطان سینه، فعالیت ورزشی ترکیبی، زنان یائسه
  • منور طبرستانی، سیروس چوبینه، محمدرضا کردی، محسن طبرستانی صفحه 63
    هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تاثیر یک جلسه فعالیت بی هوازی و هوازی بر تغییرات نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی دختران غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق، 36 دختر غیرورزشکار بودند که به طور تصادفی به سه گروه (فعالیت بی هوازی (12n=) با میانگین سنی 91/1±23 سال، فعالیت هوازی (12n=) با میانگین سنی 45/1± 5/21 سال و گروه کنترل (12n=) با میانگین سنی 09/2±25/23 سال) تقسیم شدند. نمونه های بزاقی، قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. در این تحقیق، به منظور اجرای فعالیت بی هوازی از آزمون RAST و برای فعالیت هوازی از آزمون شاتل ران استفاده شد. گروه کنترل نیز، طی دوره تحقیق، فعالیت ورزشی انجام ندادند. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس یکطرفه برای تعیین تفاوت بین مقادیر متغیرهای دو گروه، همچنین آزمون t همبسته برای بررسی تغییرات درون گروهی به وسیله نرم افزار 16SPSS انجام گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین تغییرات نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی سه گروه مورد بررسی تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین، نتایج آزمون t همبسته در گروه های مورد بررسی تغییرات درون گروهی نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی را در هیچ یک از گروه ها معنادار نشان نداد. همچنین اثر مخرب فعالیت بدنی بر ایمنی مخاطی مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: آزمون RAST، دختران غیرورزشکار، _ آزمون شاتل ران، ایمونوگلوبولین A بزاقی
  • علی اکبرنژاد، رحمن سوری، منصور سیاح، منظردوخت بیگدلی، حسن احترام، فرحناز امیرشقاقی صفحه 77
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تمرینات تداومی و تناوبی بر برخی عوامل خطرزای قلبی – عروقی زنان جوان چاق بود. به این منظور 36 آزمودنی چاق غیرفعال با شاخص توده بدنی بالای 30 انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه 12 نفری (گروه تمرین تناوبی با میانگین و انحراف استانداردهای قد، وزن و سن 8/5 +2/163 سانتی متر، 8/11 + 8/86کیلوگرم و 3/1 +7/20 سال؛ گروه تمرین تداومی با میانگین و انحراف استانداردهای قد، وزن و سن 4/6+ 2/160سانتی متر، 5/9 + 8/83 کیلوگرم و 2/2 + 1/22 سال) و گروه کنترل میانگین و انحراف استانداردهای قد، وزن و سن 1/7+ 166 سانتی متر، 5/10 + 6/86 کیلوگرم و 4/2+22 سال تقسیم شدند. گروه تمرین تناوبی مسافت 800 متر را به صورت 4 دوی 200 متری با شدت 80 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و زمان استراحت 1 به 3 و گروه تمرین تداومی مسافت 800 متر را با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره فعالیت خود را به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه آغاز کردند. در گروه تناوبی هر هفته 400 متر به صورت 2 دو 200 متری و در گروه تداومی هم هر هفته 400 متر به مسافت اولیه اضافه می شد. قبل از شروع و پس از پایان پروتکل تمرین، سطوح لیپید و لیپوپروتئین های خون با استفاده از روش آنزیمی و با دستگاه اتوآنالایزر آلفا X اندازه گیری شد. گروه کنترل فقط در پیش آزمون و پس آزمون شرکت کرد. به منظور تعیین تاثیر نوع فعالیت های بدنی از روش های آماری تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون t وابسته و پس آزمون LSD استفاده شد. یافته ها نشان داد در گروه تناوبی TC و HDL به ترتیب به طور معنی داری کاهش و افزایش یافتند. همچنین در گروه تداومی HDL به طور معنی داری افزایش و LDL، TC، VLDL و وزن آزمودنی ها به طور معنی داری کاهش یافت (05/0> P). نتایج بین گروهی نشان داد تغییرات وزن، VDLD، HDL، TC، در پس آزمون گروه های تداومی، تناوبی و کنترل معنی دار است (05/0 P>). این اختلاف های معنی دار بین گروه کنترل با گروه های تداومی و تناوبی است. تغییرات سطوح TG و LDL در پس آزمون گروه ها معنی دار نیست. در نهایت مشخص شد هر دو روش تمرینات سبب تغییرات مثبت در عوامل خطرزای قلبی – عروقی می شود
    کلیدواژگان: زنان چاق، _ لیپوپروتئین ها، تمرین تداومی، تمرین تناوبی
  • امیرحسین حقیقی، عبدالحامد دریجانی، محمدرضا حامدی نیا صفحه 95
    هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر یک جلسه ورزش هوازی وامانده ساز با دو شدت متفاوت بر مقدار مالون دی آلدهید سرمی در مردان سیگاری بود. به همین منظور 12 مرد سیگاری (با میانگین های سن 31/1± 08/22 سال، درصد چربی 92/4±26/17 درصد و شاخص توده بدن 96/2±21/23 کیلوگرم برمترمربع) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یک طرح متقاطع در سه حالت کنترل، ورزش هوازی وامانده ساز با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب و ورزش هوازی وامانده ساز با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب، قرار گرفتند. نمونه های خونی، قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. سطح مالون دی آلدهید با روش الایزا تعیین شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و t همبسته تحلیل شدند. پس از اصلاح نتایج نسبت به تغییرات حجم پلاسما، مشخص شد که مقدار MDA در دو گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر بود. همچنین در مقایسه بین دو گروه تجربی مشاهده شد که ورزش هوازی با شدت 95-90 درصد حداکثر ضربان قلب نسبت به ورزش هوازی با شدت 75-70 درصد حداکثر ضربان قلب موجب افزایش بیشتری در MDA سرمی می شود. می توان گفت افراد سیگاری برای انجام فعالیت های بدنی، بهتر است از فعالیت هایی با شدت متوسط(75-70 درصد حداکثر ضربان قلب) استفاده کنند، زیرا تولید استرس اکسایشی در این فعالیت ها نسبت به فعالیت های با شدت بیشتر، کمتر است
    کلیدواژگان: ورزش هوازی، _ مالون دی آلدهید، مردان سیگاری، استرس اکسایشی
  • اکرم جعفری، محمدرضا مرادی صفحه 113
    گرلین پپتیدی، اشتهاآور و مترشحه از معده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر 3 هفته تمرین استقامتی بر گرلین پلاسما و معده و همچنین هورمون های کورتیزول و رشد و نیز وزن رت های نژاد ویستار است. به این منظور 20 رت نر نژاد ویستار (16-14 هفته ای) به طور تصادفی به دو گروه کنترل (10= n) و تجربی (10= n) تقسیم شدند. گروه تجربی با سرعت 25 متر بردقیقه،60 دقیقه، 5 روز در هفته و به مدت 3 هفته روی تردمیل دویدند. 48 ساعت پس از آخرین مرحله تمرین، رت ها در شرایط سیری، بی هوش شدند و بافت های آنها جدا شد. از آزمون t مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد. در گروه تجربی سطوح گرلین پلاسما و معده و وزن کمتر و مقدار کورتیزول بیشتر از گروه کنترل بود (05/0 < p). احتمالا تغییرات هورمونی هنگام ورزش بر سازگاری گرلین موثر است.
    کلیدواژگان: هورمون کورتیزول، تمرین استقامتی، هورمون رشد، _ معده، گرلین
|
  • M.Mogharnasi , .A.A.Gaeini , .M.R.Kordi , A.A.Ravasi , E.Javadi , .D.Sheikholeslami Vatani Page 5
    This study aimed to assess the effects of four weeks of detraining after eight weeks of intense sprint training on risk factors of atherogenic inflammatory damages. For this purpose, 42 male rats were divided randomly into two groups: sprint training group (experimental) (n=24 and weight 210±7) and control group (n=18 and weight 211±3). The training program was performed for 12 weeks, three sessions per week with definite duration and speed (between %80-%100 and above 100% VO2max). After 24 sessions, six trained rats experienced the detraining, so the effects of detraining could be studied. The blood samples were gathered after 14 hours of fasting in different phases of training. Data were analyzed by Kolmogorov-Smirnov, one-way ANOVA with repeated measures, LSD post hoc and independent t tests. The results indicated that after 36 sessions of training, sICAM-1 (P=0.004), IL-1ß (P=0.023) and TNF- (P=0.040) increased significantly. Also, following four weeks of detraining after eight weeks of intense sprint training, inflammatory biomarkers of sICAM-1 (P=0.152), IL- IL-1ß (P=0.063) & TNF- (P=0.099) insignificantly decreased, but they were significant compared with the training group sICAM-1 (P=0.024), IL-1ß (P=0.037) and TNF- (P=0.018). In general, it can be concluded that four weeks of detraining after an intense sprint training lead to a decline in risk factors of atherogenic inflammatory damages.
  • M.Sangdavini , B.Mirzaei , A.Mostafaloo , E. Saeidi Page 21
    The purpose of the present study was to investigate whether duration of static stretching could affect the maximal voluntary contraction (MVC) and flexibility of hamstring muscles. 10 male physical education students randomly performed three warm-up protocols on different days. The protocols included: a) five minutes of treadmill run and 45 seconds (3×15 seconds) of static stretching of hamstring muscles, b) five minutes of treadmill run and 90 seconds (3×30 seconds) of stretching, c) five minutes of treadmill run (control condition). In each session, before and after each protocol, hamstring flexibility was measured by a sit and reach test and then MVC of hamstring muscles was measured. The results showed that hamstring flexibility significantly increased after 3×15 and 3×30 seconds of static stretching (p<0.05); however, there was no significant difference between the two stretching protocols (p>0.05). The MVC significantly decreased after 3×30 seconds of static stretching compared to the control and 3×15 seconds of protocols (p<0.05). However, there was no significant difference between control and 3×15 seconds of static stretching conditions (p>0.05). Therefore, it was concluded that the short duration (3×15 seconds) of static stretching did not have a negative effect on the production of muscle force.
  • Ch.Limouee , A.Hemmatfar , M.Ghofrani , P.Noori Page 33
    The purpose of this research was to compare the effect of an exhaustive exercise session on the concentration of serum testosterone and cortisol and cortisol/testosterone ratio in the morning and the evening in female volleyball players. For this purpose, 12 female volleyball players (mean age 23.26 years, mean weight 58.8 kg, mean height 166.49 cm and at least four years of activity) participated voluntarily in this research. Bruce Test was performed on a treadmill in the morning and evening. The blood samples were collected before and after of Bruce test. The levels of these hormones were measured by Eliza method. SPSS 16 software was used to statistically analyze the data; descriptive statistics were used to describe the data and to investigate the characteristics of the groups and t test was used to compare the groups. The results showed no significant difference in testosterone and testosterone/cortisol ratio between the morning and evening; but an exhaustive exercise session significantly decreased cortisol in the morning and evening. It can be concluded that an exhaustive exercise session cannot affect testosterone and testosterone/cortisol ratio while it may significantly reduce cortisol.
  • M.Akouchakian Student), R.Nuri , F.Rahmaninia, A.Damirchi Page 49
    Treatments for breast cancer such as chemotherapy or hormone therapy can increase osteoporosis. It seems that exercise training can improve bone mineral density. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of combined exercise training on bone mineral density (BMD) in postmenopausal women with breast cancer. 29 postmenopausal women with breast cancer (58.27 ± 6.31 years) who received surgery, chemotherapy and radiation-therapy and were under hormone therapy at the moment were divided into two groups: experimental and control. Experimental group performed 15 weeks of combined exercise training including walking (2 sessions per week) and resistance training (2 sessions per week on days different from walking days). Control group did not participate in any exercise training. Body weight, body mass index (BMI), Vo2peak and lumbar spines and femur bone density were measured in two groups before and after 15 weeks. Data were analyzed by ANCOVA. Results indicated that after 15 weeks, there was a significant difference in weight, BMI and Vo2peak between experimental and control groups (p<0.05). Body weight and BMI decreased and Vo2peak increased in the experimental group after 15 weeks while there was no significant difference between the two groups in BMD of total lumbar spines (F=2.98, P=0.096) and femur (F=0.95, P=0.147). It can be concluded that 15 weeks of combined exercise training had no positive effect on BMD in postmenopausal women with breast cancer.
  • M.Tabarestani , S.Choobineh , M.R.Kordi , M.Tabarestani Page 63
    The aim of this study was to compare the effect of a session of aerobic and anaerobic exercise on changes of IgA/Salivary total protein ratio in non-athlete girls. 36 non-athlete girls were randomly divided into three groups: anaerobic (n =12) with mean age of 23±1.91 years, aerobic (n =12) with mean age of 21±1.45 years and the control group (n =12) with mean age 23.25±2.09 years. Salivary samples were collected before and immediately after the test. In this study, RAST test was used for anaerobic exercise and Shuttle Run for aerobic exercise. Control group did not exercise during the study. Data were analyzed by one-way analysis of variance, t test and SPSS 16 software. The results showed no significant difference in changes of IgA/salivary total protein ratio among the groups. Correlated t test results showed no significant changes of IgA/salivary total protein ratio with each group. Also, no destructive effect of exercise on mucosal immunity was observed.
  • A.Akbarnejad , R. Soori , M.Sayyah , M. Bigdeli , H. Ehteram , F.Amirshagaghi Page 77
    The purpose of the present research was to determine the effects of intermittent and continuous training programs on some selected cardiovascular risk factors in young obese females. For this purpose, 36 obese sedentary subjects with BMI>30 were randomly assigned to three groups of intermittent exercise (mean ± SD of height, weight, and age: 163.2±5.8cm, 86.8±11.8kg, 20.7±1.3yr), continuous exercise (160.2±6.4cm, 83.8±9.5kg, 22.1±2.2yr) and control (166.2±7.1cm, 86.6±10.5kg, 22±2.4yr). The intermittent group participated in eight weeks (three sessions per week) of 800 meters (4× 200m) exercise with 80%-90% of reserved heart rate and 1/3 rest interval whereas the continuous group ran this distance with 60%-70% of reserved heart rate with no rest interval. A distance of 400 meters (2×200 meters) was added to the primary distance every week in the intermittent group and 400 meters in the continuous group. Before and after the protocol, HDL, LDL, CHOL and VLDL were measured by Alpha-X auto analyzer apparatus. Also, weight and height of the subjects were measured at the beginning and the end of the protocol. The control group only participated in pretest and posttest. To analyze the data, one-way analysis of variance, paired t-test and LSD post hoc test were used. The results showed that TC significantly decreased in the intermittent group whereas HDL significantly increased. HDL significantly increased (p=0.03) while LDL (P=0.004), TC (p=0.05), VLDL (p=0.05) and the weight of the participants (p=0.005) decreased significantly in the continuous group (P>0.05). The results also showed a significant change in weight (p=0.005), TC (p=0.001), HDL (p=0.009) and VLDL (p=0.004) in the posttest for all three groups (P>0.05). These significant differences existed between control group with intermittent and continuous groups while there was no significant difference between intermittence and continuous groups. There was no significant change in TC and LDL in the posttest of all groups. It was concluded that both types of exercise positively changed cardiovascular risk factors in obese female subjects.
  • A.H.Haghighi , A.Darijani , M.R.Hamedinia Page 95
    The purpose of the present research was to examine the effect of one bout of exhaustive aerobic exercise with two different intensities on levels of serum MDA in male smokers. For this purpose, 12 male smokers (age: 22.08 ±1.31 years, percent of body fat: 17.26 ±4.92% and body mass index: 23.21±2.96 kg/m2) were voluntarily selected and randomly participated in a crossover design in three situations of control, exhaustive aerobic exercise at 70%-75% intensity of maximal heart rate and exhaustive aerobic exercise at 90%-95% intensity of maximal heart rate. Blood samples were collected before and immediately after the exercise. Malondialdehyde level was determined with method of ELISA. The data were analyzed using one-way ANOVA and dependent t tests. The results indicated that MDA in two experimental groups was significantly higher than the control group. Also, the comparison of the two experimental groups showed that aerobic exercise at 90%-95% intensity of maximal heart rate increased serum MDA more than aerobic exercise at 70%-75% intensity. It is suggested that smokers perform the physical activities with moderate intensity (70%-75% intensity of maximal heart rate) because oxidative stress is produced in these activities less than activities with higher intensity.
  • A.Jafari , M.R. Moradi Page 113
    Ghrelin is an orexigenic peptide secreted by the stomach. The aim of this study was to investigate the effect of three weeks of endurance training on plasma and fundus ghrelin as well as growth hormone (GH), cortisol hormone and weight in male wistar rats. 20 male wistar rats (14–16 weeks old) were randomly assigned to control (n =10) and training (n=10) groups. The rats in the training group exercised on a motor-driven treadmill at 25 m/min. (0% grade) for 60 min./day, 5 days/week for three weeks. The animals were sacrificed 48 hours after the last session of training program and their tissues were analyzed. Independent t test was used to analyze the data. The results showed that in trained rats, stomach and plasma ghrelin concentrations and weight were significantly lower and cortisol was higher than the control group (p<0.05). It can be concluded that hormonal changes during exercise training may be effective in ghrelin adaptation.