فهرست مطالب

Anatomical Sciences Journal - Volume:9 Issue: 3, 2012

Anatomical Sciences Journal
Volume:9 Issue: 3, 2012

  • تاریخ انتشار: 1390/12/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مونا ساحلی، احمد حسینی، عباس پیریایی، فاطمه فدایی فتح آبادی، مژگان بنده پور، محمد صالحی، محسن نوروزیان صفحه 179
    هدف
    بررسی چگونگی روند تمایز سلول های شبه کاردیومیوسیت مشتق از سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسان، تحت تاثیر 5-azacytidine (5-aza) درشرایط آزمایشگاهی
    مواد و روش ها
    سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسان پس از تخلیص به مدت 5 هفته برای القای تمایز کاردیومیوسیتی تحت تاثیر 5-aza با غلظت 5 میکرومول قرار گرفتند. برای القای تمایز کاردیومیوسیتی، محیط کشت سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسان، به طور متوالی هر 24 ساعت یک بار تعویض شد، بدین ترتیب که سلول ها 24 ساعت در محیط کشت حاوی 5-aza و 24 ساعت در محیط کشت فاقد این ماده قرار گرفتند و این روند تا زمان نمونه برداری ادامه داشت. برای بررسی روند تمایز سلول ها از مقایسه الگو و میزان بیان mRNA ژن های اختصاصی قلبی شامل اکتینین آلفا، زنجیره سنگین میوزین و کانکسین-43 با روش RT-PCR در پایان هفته های اول تا پنجم پس از القا و همچنین بیان پروتئین های اختصاصی اکتینین-آلفا، تروپونین قلبی و کانکسین-43 در پایان هفته سوم و پنجم پس از القا با روش فلوسایتومتری استفاده شد.
    یافته ها
    mRNA ژن های مورد بررسی به صورت الگویی وابسته به زمان بیان شدند، به نحوی که mRNA های ژن های α-actinin و Connexin-43 در تمام نمونه های هفته اول تا پنجم، با روندی صعودی بیان شدند و بیان mRNA های ژن MHC در هفته 4 بیشترین میزان را داشت. میزان بیان پروتئین های اکتینین-آلفا و تروپونین قلبی در هفته های سوم و پنجم پس از القا با یکدیگر برابر، اما جمعیت سلول های بیان کننده پروتئین کانکسین-43 از هفته سوم تا پنجم افزایش یافته بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که سلول های بنیادی مزانشیمی می توانند تحت تاثیر 5-aza با غلظت 5 میکرومول به کاردیومیوسیت تمایز پیدا کنند و با افزایش مدت زمان القا، کاردیومیوسیت ها تکوین یافته تر می شوند.
    کلیدواژگان: سلول بنیادی مزانشیمی، تمایز، کاردیومیوسیت
  • مهدی جلالی، حسینعلی غفاری پور، داریوش حمیدی علمداری، جواد سنچولی، معصومه ثقه الاسلام، محمدرضا نیکروش صفحه 191
    هدف
    مطالعه اثر درمانی سلول های بنیادی مشتق از خون بند ناف جنین انسان روی ضایعات مغزی ناشی از ایسکمی هیپوکسیک در موش صحرایی دچار سکته مغزی ایسکمیک
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر روی رت های جوان انجام گرفت. با این توصیف که ابتدا برای ایجاد مدل آزمایشگاهی سکته مغزی ایسکمیک، شریان کاروتید حیوانات مورد مطالعه برای مدت 30 دقیقه بسته شد. سپس سلول های موجود در خون بند ناف که جداسازی شده و با استفاده از برومودی اکسی یوریدین نشان دار شدند، به مقدار 105×2 سلول از طریق ورید دمی به حیوانات گروه تجربی تزریق شدند در حالی که در گروه شم، تزریقی صورت نگرفت و علاوه بر این دوگروه، تعدادی از حیوانات تحت عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد که مورد عمل جراحی و تزریق قرار نگرفته و دست نخورده باقی ماندند.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده بر اساس تجزیه و تحلیل واکنش های رفتاری- حرکتی و همچنین مطالعات عصب شناختی مناطق آسیب دیده مغزی با تاکید بر ناحیه قشر فرونتال مغز حیوانات گروه کنترل، شم و گروه تجربی ارزیابی شد. بررسی های به عمل آمده نشان داد که واکنش های رفتاری- حرکتی گروه تجربی نسبت به گروه شم و کنترل بهبود یافته است و به علاوه بررسی های بافتی نشان دهنده کاهش درصد بافت ضایعه دیده در گروه تجربی در مقایسه با گروه شم است.
    نتیجه گیری
    پیوند سلول های بنیادی مشتق از خون بند ناف در ترمیم بافت مغزی آسیب دیده ناشی از سکته مغزی ایسکمیک موثر می باشد.
    کلیدواژگان: سلول بنیادی، هیپوکسی ایسکیمی، قشر فرونتال مغزی
  • رضا احدی، مهرداد بختیاری، محمدتقی جغتایی، مهدی مهدی زاده، سمیده خویی، عبدالهادی دانشی صفحه 203
    هدف
    نشان دار کردن و ردیابی سلول های بنیادی بند ناف با MRI
    مواد و روش ها
    بعد از 48 ساعت انکوباسیون سلول های بنیادی ماتریکس بند ناف انسان از طریق اندوسیتوز با ماده ای به نام USPIO (ultera supra para magnetic iron oxide) که اکسید آهن سوپر پارا مغناطیسی است نشان دارشدند و رنگ آمیزی اختصاصی پروسین بلو و آزمایش جذب اتمی برای تایید نانو ذرات آهن در داخل سلول ها انجام شد. نانو ذرات اکسید آهن را در سلول ها نشان داد و بعد از تزریق به مغز خرگوش باتصاویر (MRI) magnetic resonanse imaging در یک دوره زمانی ردیابی شد.
    یافته ها
    نشان داده شد که این سلول های بنیادی با ماده USPIO قابل نشاندار شدن بوده و رنگ آمیزی اختصاصی پروسین بلو وجود نانو ذرات آهن USPIOرا داخل سیتوپلاسم این سلول ها تایید نمود. پارا مترهای T2 تصویربرداری MRI در دستگاه 5/1 تسلا به ترتیب 660 و 120 میلی ثانیه به دست آمد و نواحی با سیگنال متغیر در تصویربرداری T2 تا یک هفته قابل ردیابی و مشاهده است و بعد از هفته اول این تغییرات کاهش یافته و از بین می رود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که سلول های بنیادی ماتریکس بند ناف انسان قابل نشان دار شدن با ماده USPIO و قابل ردیابی و مشاهده هستند و این یک روش کاملا غیر تهاجمی و قابل قبول است و در دوره زمانی محدود است.
    کلیدواژگان: سلول بنیادی، USPIO، MRI سلولی، نشان دار کردنinvivo، ردیابی سلولی
  • زین العابدین شریفیان، محمد بیات، مرتضی علیدوست، روح الله گازر، معصومه دادپی صفحه 215
    هدف
    بررسی تاثیر لیزر کم توان فروسرخ با حالت منقطع بر التیام زخم های با ضخامت کامل پوستی در موش های صحرایی دیابتی
    مواد و روش ها
    18 سر موش صحرایی بالغ به دو گروه سالم و یک گروه دیابتی تقسیم شدند. دیابت در موش ها با تجویز داخل صفاقی استرپتوتوزوسین القا شد. در همه موش هادو زخم برشی با ضخامت کامل پوست در ناحیه پشت ایجاد شد. 2 زخم به دو گروه شم (sham) و لیزر تقسیم شد. به زخم های لیزر موش های سالم لیزر فرو سرخ با طول موج 890 نانومتر و فرکانس 80 هرتز به مدت 200 ثانیه با دوز2/0 ژول بر سانتی متر مربع برای هرنقطه تابش شد. به زخم های لیزر گروه موش های تجربی دیابتی، همان لیزر به مدت 200 ثانیه با دوز 2/0 ژول بر سانتی متر مربع برای هر نقطه تابش شد. تابش روزی 1 بار و 6 روز در هفته انجام شد. 15 روز بعد از ایجاد زخم، از زخم ها نمونه برداری شد و آزمایش بیومکانیکی از نوع کشش پذیری (tensiometery) روی آن ها انجام و نیروی حداکثر(N) آن ها محاسبه شد.
    یافته ها
    آزمایش های تنسیومتری نشان داد که تابش لیزر فروسرخ با دوز 2/0 ژول بر سانتی متر مربع برای هر نقطه، موجب افزایش معنی دار نیروی حداکثر زخم های لیزر گروه های تجربی سالم ((p =0.021 و دیابتی ((p =0.000 در مقایسه با زخم های گروه شم سالم و دیابتی شد.
    نتیجه گیری
    تابش لیزر فروسرخ منقطع با دوز 2/0 ژول بر سانتی متر مربع علاوه بر تسریع بهبود زخم در هر دو گروه سالم و دیابتی بر زخم های دیابتی نیز موثرتر است.
    کلیدواژگان: لیزر کم توان فروسرخ، دیابت، پوست، فرآیند التیام زخم، آزمایش بیومکانیکی
  • سینا خواجه جهرمی، هادی حاجی زاده فلاح، فهیمه محمد قاسمی * صفحه 229
    هدف

    ارزیابی فعالیت تکثیری سلول های زایای موش نر بالغ پس از تیمار با دوز های متفاوت نیکوتین

    مواد و روش ها

    موش های نر بالغ NMRI به 4 گروه تقسیم شدند. گروه شم -کنترل نرمال سالین دریافت کردند و حیوانات در گروه های دو، سه و چهار به ترتیب تحت تزریق دوز های 1/0، 2/0 و 4/0 میلی گرم بر کیلوگرم نیکوتین قرار گرفتند. نیکوتین به صورت داخل صفاقی و یک بار در روز به مدت 14 روز تجویز شد. همه حیوانات در روز پانزدهم تشریح شده و ارزیابی ها توسط روش ایمونوهیستوشیمیKi67 و نمره دهی جانسون به ترتیب برای بررسی فعالیت تکثیری سلول های زایای میتوتیک، میوتیک و ارزیابی کیفیت اسپرماتوژنز و همچنین آزمون الیزا برای بررسی سطح تستوسترون سرم انجام شد. داده ها با آزمون های Tukey و ANOVA تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    تیمار حیوانات توسط نیکوتین با دوز های 2/0 و 4/0 میلی گرم بر کیلوگرم به طور معنی داری نمره جانسون را نسبت به گروه شم-کنترل کاهش داد(p<0.05). نیکوتین در دوز 4/0 و 2/0 میلی گرم بر کیلوگرم میزان شاخص Ki67 را به طور معنی دار در سلول های میوزی لپتوتن و پاکی‎تن در مقایسه با گروه کنترل، کاهش داد (p<0.001). در حالی که بر سلول های اسپرماتوگونی بی اثر بود. سطح سرمی تستوسترون در گروه 3 و 4 نیز نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (p<0.05)

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد نیکوتین دارای آثار مضری روی فرایند اسپرماتوژنز است و این موضوع در غالب یک فرایند وابسته به دوز است. اگرچه در دوز های پایین، در فعالیت تکثیری، تغییری رخ نمی دهد بنابراین این احتمال وجود دارد که مکانیسم های دیگری نیز در کاهش بلوغ و کیفیت اسپرماتوژنز به دنبال مصرف نیکوتین دخیل باشند.

    کلیدواژگان: نیکوتین، تکثیر، بیضه، کیفیت اسپرماتوژنز
  • حسین بهادران، گیتی ترکمان، محمدرضا نقی ئی، محمدحسین اسدی، محمود مفید، سهیلا سلماسی * صفحه 241
    هدف

    بررسی تاثیر مصرف اسیدهای چرب، مواد مغذی و ویبراسیون به شیوه ترکیبی بر استحکام و پارامترهای متابولیکی بافت استخوان در موش صحرایی

    مواد و روش ها

    از 56 سر موش صحرایی نر نژاد wistar به وزن 30±150 گرم استفاده شد. موش ها در یک گروه کنترل و 6 گروه تجربی شامل گروه ویبراسیون، ویبراسیون + مواد مغذی، ویبراسیون + مواد مغذی + روغن های موردی کلزا، آفتابگردان، کلزا + آفتابگردان، نارگیل قرار گرفتند. گروه های تجربی 8 هفته ضمن دسترسی به غذای آزاد، ویبراسیون و روزانه 210 میلی گرم کلسیم، IU55 ویتامین D، یک میلی گرم بورون و 5 درصد وزن غذای مصرفی روغن دریافت کردند. در پایان حیوانات کشته شده و پس از خون گیری، استخوان های فمور و پنجمین مهره کمری(L5) جدا شدند. مقاومت مکانیکیL5 و گردن فمور با انجام آزمون های فشاری و خمشی بررسی شدند. سطح سرمی پارامترهای متابولیکی بافت استخوان ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون آنالیزواریانس یک طرفه انجام شد.

    یافته ها

    مقاومت مکانیکی استخوان ها در گروه ویبراسیون نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. مکمل سازی مواد مغذی همراه ویبراسیون موجب کاهش معنی دار استحکام گردن فمور در این گروه نسبت به گروه های کنترل و ویبراسیون شد. سفتی و انرژی جذب شده تا حداکثر استحکام گردن فمور و حداکثر استحکام، سفتی، انرژی جذب شده تا حداکثر استحکام و جابه جایی تا حداکثر استحکامL5 در گروهی که ویبراسیون و روغن نارگیل دریافت کرده بودند نسبت به سایر گروه ها افزایش داشت.

    نتیجه گیری

    مصرف روغن نارگیل همراه ویبراسیون دارای بیشترین تاثیر سودمند بر مقاومت مکانیکی و پارامترهای متابولیکی بافت استخوان به خصوص افزایش غلظت هورمون های استروییدی جنسی است.

    کلیدواژگان: اسیدهای چرب، ویبراسیون، مقاومت مکانیکی
  • فاطمه قاسمیان، مهناز آذرنیا، معصومه فغانی لنگرودی، محمدهادی بهادری صفحه 251
    هدف
    بهبودی تکوین جنین های منجمد شده موش با اضافه کردن فاکتور های رشد فیبروبلاست (FGF) و هپاتوسیت (HGF) به محیط کشت
    مواد و روش ها
    جنین های دو سلولی موش به دست آمده از لوله رحمی و منجمد شده به روش کرایوتاپ در محیط T6 با دوز 20 نانوگرم بر میلی لیتر از FGFو 20 نانوگرم بر میلی لیتر از HGF تیمار شده و نتایج کشت آن ها با گروه های کنترل مقایسه و میزان تکوین جنین ها ارزیابی شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میزان کلیواژ و تکوین جنین های منجمد و غیر منجمد موش در محیط کشت با اضافه کردن فاکتور های رشد به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (p<0.01). همچنین در میزان تکوین مورولا بین جنین های منجمد و غیر منجمد تیمار شده با فاکتور های رشد اختلاف معنی داری دیده شد (p<0.05)، اما این اخنلاف در میزان تشکیل بلاستوسیست مشاهده نشد (p>0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که افزودن فاکتور های رشد در محیط کشت، تکوین قبل از لانه گزینی جنین های موش را بعد از انجماد شیشه ای بهبود می بخشد.
    کلیدواژگان: فاکتور رشد، تکوین قبل از لانه گزینی، انجماد شیشه ای
  • مهدی اسماعیل زاده، ابوالفضل فرهادی، حمیدرضا شاه قاسمی، حجت باقری، مهدی ملایی، صادق فرهادی صفحه 261
    هدف
    ارایه یک مدل رشد کرانیوفاشیال (جمجمه ای – صورتی) با استفاده از آنتروپومتری و بر اساس تغیرات مشاهده شده در چهره افراد
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی نسبت های صورتی و جمجمه ای 45 نفر با الگوی صورتی طبیعی به طور جداگانه اندازه گیری شد. سپس نتایج به دست آمده برای هر نسبت در طول سنین مختلف توسط نسخه 11 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل و روی نمودار پراکنش خط رگرسیون ترسیم و ضریب رشد آن ها و در نهایت میانگین این اندازه ها محاسبه شد. الگوی رشد صورت بر مبنای پارامترهای رشد که از مطالعه نسبت های انتروپومتریک و لندمارک های صورت به دست می آمد مدل سازی و ترسیم شد.
    یافته ها
    در این تحقیق مدل رشد کرانیوفاشیال برای جوانان (2 تا 18 سال) بر اساس تغییرات ظاهری صورت و با استفاده از میانگین نسبتهای آنتروپومتریک در طول افزایش سن ارایه شد که می تواند به عنوان یک روش برای محاسبه شاخص های رشد استفاده شود.
    نتیجه گیری
    با استفاده از مدل مدل رشد کرانیوفاشیال می توان تغییرات چهره را متناسب با افزایش سن پیش بینی کرد و برای انجام تشخیص چهره از آن استفاده کرد. از طرف دیگر؛ نتایج به دست آمده از این تحقیق می تواند در جراحی فک و صورت، مطالعات رشد و نمو، جراحی پلاستیک، مهندسی پزشکی و موارد غیر پزشکی مانند صنایع تهیه کفش و لباس و عینک کاربرد فراوانی داشته باشد.
    کلیدواژگان: آنتروپومتری، الگوی رشد، صورت، افزایش سن
|
  • Saheli M., Hosseini, Piryaei A., Fadaei Fathabadi F., Bandehpour M., Norouzian M. Page 179
    Porpose:To evaluate the development of cardiomyocyte-like cells derived from human bone marrow mesenchymal stem cells induced by 5-azacytidine (5-aza) under in vitro condition.
    Materials And Methods
    Human bone marrow mesenchymal stem cells (BMMSCs) were purified, then the cells were induced by 5µM 5-aza for 5 weeks. To transdifferentiate into cardiomyocyte, the culture medium of human BMMSCs was changed every 24 hours, in the way that the cells were put in the culture medium containing 5-aza for 24 hours and, then were put in a culture medium free of the said material for another 24 hours, and this process continued until sampling. RT-PCR assay was performed to detect the expression of specific myocardium genes including α-actinin, myosin heavy chain (MHC) and connexin-43 each weeks after first induction. Fluocytometry was used to determine the expression of specific myocardium proteins including α-actinin, troponin and connexin-43 at 3rd and 5th weeks after the first induction.
    Results
    The expression of all three myocardium genes was detected 1 to 5 weeks after induction in a time-dependent manner. There was a continuous increase in expression of α-actinin and connexin-43 genes from the 1st to the 5th week, while mRNA of MHC gene was at the highest level in the forth week. The expression of α-actinin and troponin proteins was equal after three and five weeks, whereas that of the connexin-43 was higher after five weeks in comparison to the 3rd week.
    Conclusion
    The current study indicated that stimulating human bone marrow mesenchymal stem cells by 5-aza with the concentration of 5µM under in vitro condition can lead to differentiating cardiomyocyte-like cells. Furthermore prolonged culture duration may lead to more differentiated cells
  • Jalali M., Ghafaripoor H.A., Hamidi Alamdari D., Sanchooli J., Seghatoleslam M., Nikravesh M.R. Page 191
    Purpose
    At the present time the role of stem cells and its therapeutic effects is well known. Human or animal (bone marrow or cord blood) stem cells in stem cell therapy are a promising attempt to improve the recovery after post embryonic injuries.
    Materials And Methods
    The present study was carried out on young Wistar rats. At first, cord blood stem cells (CBSCs) were isolated, and labeled with Bromodeoxyuridine (BRDU). Animals were subjected to internal carotid artery occlusion (ICA) for 20 minutes. After that, 2×105 isolated CBSCs were injected into the tail vein of the experimental rats. The control animal group did not receive any injection and intact rats were assumed to act as control group.
    Results
    The results were evaluated by the following parameters behavioral analysis in animals and neurological study, in damaged brain areas specially in frontal cortex region in experimental and negative control. It was shown that control animals did not return to their initial behavioral while the experimental groups (CBSCs injection), within 2 weeks after ICA, had parameters like intact rats. In addition, histological study reveals that, the size of the damaged region in the control group was larger in the experimental (CBSCs-treated) group. The positive control did not show any damage in the caudate nucleus or other region.
    Conclusion
    It is concluded that the CBSCs transplantation is a beneficial influence upon the brain tissue reparation after hypoxic ischemic cell death in cerebral cortex area and frontal cortex region specially.
  • Ahadi R., Bakhtiari M., Joghatai M.T., Mehdizadeh M., Khoei S., Daneshi A.H. Page 203
    Purpose
    Human umbilical cord matrix (UCM) (Wharton jelly) stem cells labeling are tracking by MRI
    Materials And Methods
    After 48 hours incubation with USPIO human umbilical cord matrix (UCM) stem cells were labeled with USPIO by the means of receptor-mediated endocytosis. Prussian blue staining and Atomic absorption spectroscopy were performed to identify and show the iron oxide nanoparticles in Wharton jelly stem cells. USPIO-labeled cells were tracked by 1.5T MRI in vivo after implantation to rabbit brain.
    Results
    The results showed: (1) umbilical cord matrix stem cells could be labeled with USPIO and labeling efficiency was 90%. Prussian blue staining showed numerous blue-stained iron particles of USPIO in the cytoplasm of these stem cells; (2) - T2 image parameters in 1.5 T MRI was 660 ms and 120 ms respectively, (4) Remarkable low signal area on T2WI could exist for nearly one weeks and then disappeared gradually in the transplanted area with labeled cells.
    Conclusion
    It was concluded that umbilical cord matrix stem cells can be labeled effectively with USPIO, and can be traced by proper MRI imaging in a prescribed and limited period of time.
  • Khajeh Jahromi S., Hajizadeh Fallah H., Mohammadghasemi F. Page 229
    Purpose

    Nicotine can induce sub fertility or infertility both in males and females. The aim of this study is to evaluate the proliferative activity of adult mouse male germ cells following treatment with different doses of nicotine.

    Materials And Methods

    Adult male NMRI mice were divided into four groups. The control group received normal saline and the other animals in groups of 2, 3 and 4 were treated with nicotine in doses of 0.1, 0.2 and 0.4 mg/Kg, respectively. Nicotine was administered intraperitoneally once a day for 14 days. All animals were dissected on 15th day, and evaluations were made by Ki67 immunohistochemistry staining and Johnson’s scoring for assessment of proliferative activity of mitotic & meiotic spermatogenic cells and evaluation of quality of spermatogenesis respectively, and Elisa test for serum testosterone level. Statistical analyses were performed using ANOVA and Tukey tests.

    Results

    Nicotine in doses of 0.2 mg/Kg and 0.4 mg/Kg significantly reduced Johnson's score in comparison with that of control group (p<0.05). Nicotine in dose of 0.2 and 0.4 mg/Kg significantly reduced ki67 index in meiotic leptotene and pachytene cells in comparison with that of control group. However it was not effective on spermatogonia cells. Serum levels of testosterone in groups of 3 and 4 were significantly reduced compared to that of control group (p<0.05).

    Conclusion

    This study indicates that nicotine has adverse effects on spermatogenesis process and it acts in a dose dependent manner. However, in lower doses, proliferative activity is not altered; therefore, it seems that probablility of the other mechanisms are involved in reducing of maturity and quality of spermatogenesis.

  • Bahadoran H., Torkaman G., Naghii M.R., Asadi M.H., Mofid M., Salmasi S. Page 241
    Purpose

    The aim of this survey was to evaluate the effects of fatty acids, nutrients and vibration on bone mechanical properties and its metabolic parametrs in rat.

    Materials And Methods

    56 male wistar rats weighting 150±30 were used. Rats divided into control and six experimental groups as below:Vibration, Vibration+ nutrients, Vibration+ nutrients+ Canola oil, Sunflower oil, Canola oil + Sunflower oil and Coconut oil. Experimental groups were treated for eight weeks with normal diet, vibration, 210 mg of Calcium, 55 IU of Vit D, 1mg of Boron and Oils amounting to %5 0f the normal diet of oils. After experimental period rats were killed and blood samples were collected, then femur and fifth lumbar vertebral bones excised. Mechanical properties of the lumbar vertebral bones and femoral neck were determined with the Axial Compression Test and Contilever Bending Test. Plasma samples were analyzed and metabolic parametrs levels were determined.The data were analysed by one way ANOVA. Resalts: Mechanical properties of bones increased in the vibration group compared to those of control group. Nutrients caused significant decrease in mechanical properties of femoral neck compared to those of control group and vibration groups. Femoral neck stiffness and maximal load and Stiffness, maximal load, energy to maximal load and deformation of the lumbar vertebral increased in the vibration + coconut group compared to the other groups.

    Conclusion

    The findings showed that combination of vibration and coconut oil has beneficial effects on bone mechaninichal properties as well as metabolic parametrs especially on sex steroid hormonens.

  • Ghasemian F., Azarnia M., Faghani M., Bahadori M.H. Page 251
    Purpose
    The aim of this study is to improve development outcome of vitrified mouse embryos by adding of fibroblast growth factor (FGF) and Hepatocyte growth factor (HGF) into medium culture.
    Materials And Methods
    Two-cell mouse embryos were obtained from oviduct and then vitrified by cryotop. After warming the embryos, they were cultured in T6 medium supplemented with dose of 20 ng/ml of each FGF and HGF. Embryo developmental rate was compared between vitrified, non vitrified and control groups. Embryos development rate was assessed.
    Results
    The results showed that cleavage and development rate of vitrified and non-vitrified mouse embryos increased significantly in the culture medium supplemented with growth factors as compared to the control group (p<0.01). Also, there is significant difference in morula developmental rates between vitrified and non-vitrified embryos treated with growth factors (p<0.05), but this difference has not been observed in blastocyst formation rate (p>0.05).
    Conclusion
    The results of this study demonstrate that enriching the culture medium with growth factors improves preimplantation developmental rates of mouse embryos after vitrification
  • Esmaeilzadeh M., Farhadi A., Shahghasemi H.R., Bagheri H., Molaei M., Farhadi S. Page 261
    Purpose
    The purpose of this study is to present a cranifacial growth model using anthropometry based on changes observed in the human face.
    Materials And Methods
    This cross sectional analytical study was conducted randomly on 45 pepole, with normal face patterns. Facial and cranial ratios were measured and compared. Data was analyzed by SPSS software. The regression line and the growth coefficient were determined for each Parameter. Finally, the mean values of these parameters were determined. Facial growth pattern was drawn on the basis of on the growth parameters. A anthropometric ratios were obtained on the basis of facial landmark.
    Results
    This research presents cranifacial growth model for young faces (2-18-years-old) using anthropometry based on changes observed in the human face that can be used as a method for growth parameters calculation. This model can also predict tailored face changes with the lapse of time.
    Conclusion
    This model can be used for face recognition as well, on the other hand the results of this research can be used in medical professions such as maxillofacial surgery, growth and development studies, plastic surgery, bioengineering and non-medical fields such as shoe-making and eye glasses industries.