فهرست مطالب

بوم شناسی کشاورزی - سال سوم شماره 2 (تابستان 1390)

نشریه بوم شناسی کشاورزی
سال سوم شماره 2 (تابستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/12/20
  • تعداد عناوین: 12
|
  • آسیه سیاهمرگویی، علیرضا کوچکی، مهدی نصیری محلاتی، سعید مهقانی صفحه 151
    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر مدیریت تلفیقی علف های هرز بر پویایی بانک بذر چغندرقند (Beta vulgaris L.) طی سال های 87-1385 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. تیمارهای مورد بررسی شامل دیسک+ علف کش فن مدیفام، دیسک+ علف کش فن مدیفام+ تناوب، دیسک+ کوالتیواسیون بین ردیف، دیسک+ کوالتیواسیون بین ردیف+ تناوب، علف کش متامیترون+ علف کش فن مدیفام، علف کش متامیترون+ علف کش فن مدیفام+ تناوب، علف کش متامیترون+ کولتیواسیون بین ردیف، علف کش متامیترون+ کولتیواسیون بین ردیف+ تناوب و شاهد (عدم کنترل علف های هرز) بود. تمامی عملیات کاشت، داشت و برداشت چغندرقند طبق عرف منطقه انجام شد. نمونه برداری از جمعیت بانک بذر به روش خوشه ایو در دو عمق 10-0 و 20-10 سانتی متر در دو مرحله (قبل از کاشت و قبل از برداشت چغندرقند) انجام گرفت. در سال اول آزمایش بیشترین تراکم بذر علف های هرز در تیمار شاهد (8/383 بذر در کیلوگرم خاک) و کمترین آن در تیمار وجین+فن مدیفام (5/52 بذر در کیلوگرم خاک) دیده شد. در سال دوم آزمایش، بیشترین تراکم بذر علف هرز بعد از شاهد (1080 بذر در کیلوگرم خاک) در تیمار متامیترون+فن مدیفام با 2/941 بذر در کیلوگرم خاک مشاهده شد. کمترین تراکم بذر نیز در تیمار وجین 319 بذر در کیلوگرم خاک دیده شد. در هر دو سال آزمایش تراکم علف های هرز در عمق 10-0 بیش از عمق 20-10 سانتی متر بود. در سال زراعی اول تراکم بذور در مرحله دوم 2/2 برابر مرحله اول و در سال زراعی دوم تراکم بذور در مرحله دوم7/1 برابر مرحله اول بود. در هر دو سال آزمایش، همبستگی معنی داری بین ذخیره بانک بذر در ابتدا و انتهای فصل رشد وجود داشت (به ترتیب در سال اول و دوم، 76/0=R2 و 65/0 =R2). همچنین بین ذخیره بانک بذر سال اول و دوم آزمایش(71/0=R2) و فراوانی بانک بذر و فراوانی گیاهچه (77/0=R2) نیز همبستگی بالایی وجود داشت.
  • فریده اکبری، کامبیز پوری، بهنام کامکار، سید مجید عالیمقام صفحه 163
    مدیریت بقایای گیاهان زراعی یکی از ارکان اصلی پایدارسازی سیستم های کشاورزی است. به کارگیری بقایای گیاهی در عرصه کشاورزی به عنوان کودآلی، نقش به سزایی بر مقدار عناصر در خاک و قابلیت دسترسی عناصر برای گیاه در خاک و در نهایت افزایش عملکرد محصولات کشاورزی دارد. به منظور بررسی تاثیر مدیریت مختلف بقایای گیاهی در تامین پتاسیم مورد نیاز گندم (Triticum aestivum L.)، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار و هفت تیمار شامل پنج تیمار بقایای گیاهی (پنبه، ذرت، گندم، سویا و یونجه)، کود اوره به میزان 90 کیلوگرم در هکتار و شاهد انجام گرفت. بقایای گیاهی پس از تعیین نسبت کربن به نیتروژن (C:N) به اندازه ی کوچکتر از پنج میلی متر خرد و با خاک مخلوط شدند. پتاسیم قابل عصاره گیری خاک در فاصله 49، 83، 99، 127 و 165 روز پس از شروع آزمایش با استفاده از روش عصاره گیری استات آمونیوم استخراج شد. نتایج نشان داد که اثر تیمار بقایای مختلف در آزادسازی پتاسیم تنها در مرحله گرده افشانی معنی دار بود. بیشترین غلظت پتاسیم در مرحله خوشه رفتن مربوط به تیمار بقایای یونجه، گندم و ذرت به ترتیب 1663، 6/1637 و 3/1592 کیلوگرم در هکتار خاک و کمترین غلظت پتاسیم مربوط به تیمار بقایای پنبه، اوره و شاهد به ترتیب 6/1472، 4/1425 و 1215 کیلوگرم در هکتار خاک مشاهده شد. با بررسی روند جذب پتاسیم در گیاه مشخص شد که بیشترین میزان پتاسیم جذب شده در گیاه (62/36 گرم در کیلوگرم ماده خشک) طی 83 روز اول (مرحله ساقه رفتن) و در تیمار بقایای یونجه که بیشترین آزاد سازی پتاسیم (7/2375 کیلوگرم در هکتار) نیز از این بقایا صورت گرفت، رخ می دهد. از آن جا که بخش عمده پتاسیم جذب شده توسط گیاه در کاه و کلش باقی می ماند، لذا به نظر می رسد که استفاده از بقایای گیاهی می تواند به عنوان یک نهاده آلی و درون مزرعه ای با قابلیت های متفاوت مدنظر قرار گیرد. به طور کلی، نتایج تحقیق نشان داد که بقایای یونجه در تامین پتاسیم برای گیاه گندم در بین بقایای مورد مطالعه بهتر بوده و بقایای گندم و ذرت (بدون اختلاف معنی دار) در رده بعدی قرار گرفتند.
  • مرتضی گلدانی، مهدی نصیری محلاتی صفحه 172
    تغییرات کمی و کیفی نور خصوصیات رشدی گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد. بطوریکه جهت انجام فتوسنتز مناسب، نور با شدت زیاد لازم است. تاثیر کمیت و کیفت نور بر برخی صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی ارقام ذرت (Zea maize L.)، در آزمایشی گلخانه ای در سال 1387 مورد بررسی قرار گرفت. تیپ های رشدی ذرت شامل هیبرید زودرس (370) و هیبرید دیررس (704) در سه شرایط نور ی شامل نور طبیعی، نور اضافی به مدت دو ساعت و شرایط کاهش کمی و کیفی نور (شرایط پرده) در طول مدت رشد در یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و در جعبه هایی به ابعاد 50×30 و ارتفاع 30 سانتی متر انجام شد. نتایج نشان داد که در هر دو رقم سطح برگ با طولانی تر شدن دوره نور تا 28 روز پس از کاشت افزایش یافت و پس از آن نسبت به شرایط نور طبیعی کاهش نشان داد، ولی وزن خشک برگ و ساقه با طولانی تر شدن دوره نور تا مرحله زایشی افزایش یافت. نسبت طول به عرض برگ در تیمار نور اضافی تا برگ هفتم افزایش یافت، ولی سپس کاهش نشان داد. و در شرایط شدت نور کم نسبت طول به عرض برگ بیشتر شد. میزان کلروفیل با طولانی تر شدن دوره نور تا ظهور برگ ششم (42 روز پس از کاشت) افزایش یافت، ولی پس از آن تا مرحله زایشی کاهش نشان داد، البته میزان کلروفیل در هر دو رقم در شرایط پرده نسبت به دو شرایط نوری دیگر کم شد. ارتفاع گیاه و شاخص ورس در هر دو رقم با ازدیاد نور افزایش یافت. بطور کلی، سطح برگ، وزن خشک برگ و ساقه، ارتفاع و شاخص ورس در هر سه تیمار نور در رقم زودرس کمتر بود. این بررسی نشان داد که افزایش نور بیش از حد طبیعی منجر به افزایش وزن خشک گیاه ذرت می شود. به طوری که رقم دیررس با طول دوره رشد طولانی تر نور بیشتری جذب کرده که منجر به افزایش وزن خشک شد.
  • غلامعلی کمالی، حسین مومن زاده، مجید وظیفه دوست صفحه 181
    علم سنجش از دور و تولیدات ماهواره ای حاصل از این تکنیک نوین از جایگاه خاصی در علوم کشاورزی و منابع طبیعی برخوردار می باشد. در این تحقیق، میزان تولیدات گیاهی گندم در استان اصفهان برای یک سال تر (84-1383) و یک سال خشک (80-1379) از داده های ماهواره ای مادیس استخراج گردید. بدین منظور 68 تصویر تولیدات ماهواره ای مودیس مر بوط به انعکاس سطحی زمین (MOD09GA) و دمای سطح زمین LST (MOD11A2) با فواصل زمانی هشت روزه استخراج گردید. با استفاده از اطلاعات ماهواره ای شاخص گیاهی NDVI و دمای سطح زمین، میزان تنش آبی در هر فاصله زمانی برآورد گردید. همچنین توزیع مکانی جذب فعال تابش فتوسنتزی (APAR)، با استفاده از شاخص گیاهی NDVI و داده های هواشناسی برآورد گردید. در نهایت ماده خشک تجمعی، بعنوان بازخوردی از عملکرد گندم، پس از محاسبه APAR، راندمان استفاده از نور خورشید و نیز تنش آبی در دوره های زمانی مورد نظر محاسبه گردید. سپس ماده خشک بدست آمده با کمک شاخص برداشت به عملکرد تبدیل شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بطور کلی در دوره تر سالی تولیدات گندم در سطح استان اصفهان 4/1 برابر نسبت به دوره خشکسالی افزایش یافته است. نتایج نشان داد که شهرستان های آران و بیدگل، فلاورجان، اردستان بیشترین کاهش و اصفهان بیشترین افزایش ماده خشک را در این مدت داشته اند. با تعمیم این الگوریتم به سایر استان های کشور می توان نسبت به ارائه الگوهای پیش بینی عملکرد گندم قبل از برداشت محصول در مقیاس کشوری اقدام نمود.
  • سمیرا صبوری راد، محمد کافی، احمد نظامی، محمد بنایان اول صفحه 191
    کوشیا (Kochia scoparia L. Schard) گیاهی یکساله، شورزی و مقاوم به تنش خشکی است که می تواند با آب شور آبیاری شده و منبع ارزشمندی برای تولید علوفه در اکوسیستم های تحت تنش خشکی و شوری باشد. به منظور ارزیابی رفتار جوانه زنی بذر کوشیا مطالعه ای تحت شرایط کنترل شده در آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهان زراعی دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. ارزیابی واکنش جوانه زنی در دماهای ثابت 5، 10، 15،20، 25، 30، 35 و40 درجه سانتی گراد در ژرمیناتور تاریک با متوسط رطوبت نسبی 60-50 درصد صورت گرفت. نتایج نشان داد بیشترین و کمترین درصد جوانه زنی به ترتیب در دمای 20 تا 30 و 40 درجه سانتی گراد مشاهده شد. طولانی ترین و کوتاه ترین زمان رسیدن به 20 و 50 درصد جوانه زنی به ترتیب در دماهای 10-5 درجه سانتی گراد و دماهای30-20 درجه سانتی گراد بدست آمد. طولانی ترین و کوتاه ترین زمان رسیدن به 80 درصد جوانه زنی نیز به ترتیب در دمای 15 و 30 درجه سانتی گراد مشاهده شد. بر اساس تخمین مدل پنج- پارامتری بتا، دماهای کمینه، بهینه و بیشینه برای کوشیا به ترتیب 4/3، 25 و 7/43 درجه سانتی گراد بدست آمد. به طور کلی، بذرهای این گیاه در محدوده دمایی وسیعی قادر به جوانه زنی می باشد.
  • ابوالفضل قدیری مقدم، امین نعمتی صفحه 198
    با توجه به تقاضای روزافزون نسبت به محصولات کشاورزی ارگانیک، آگاهی از هزینه ها و سودآوری تولید محصولات ارگانیک می تواند کمک فراوانی به برنامه ریزان بخش کشاورزی و به ویژه کشاورزان جهت تصمیم گیری به تولید آن نماید. در این مطالعه تلاش شد تا با استفاده از داده های مقطعی حاصل از 253 پنبه کار استان خراسان رضوی در سال زراعی 89-1388، هزینه و سودآوری محصول پنبه در دو حالت متعارف و ارگانیک مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان داد که با افزایش مصرف کودهای آلی در سال های مختلف، کشش کود حیوانی افزایش و در نتیجه آن تولید پنبه ارگانیک نیز افزایش می یابد. همچنین سودآوری محصول پنبه ارگانیک پس از شش سال بیش از محصول متعارف می شود و نیز سودآوری پنبه ارگانیک در دوره گذار با نرخ فزونی قیمتی (15/0=γ) پس از دوره گذار 66/1 برابر سودآوری پنبه متعارف خواهد شد. با توجه به یافته ها، حمایت از کشاورزان در سال های اولیه کشت ارگانیک (دوره گذار) چه به صورت انگیزه مالی و چه به صورت ارائه خدمات ترویجی در جهت ترغیب و تشویق آنان به افزایش تولید محصولات ارگانیک و تعیین قیمت خرید تضمینی پنبه ارگانیک از سوی دولت به عنوان پیشنهاد ارائه گردید.
  • قربانعلی اسدی، رضا قربانی، سرور خرم دل صفحه 208
    تلخه (Acroptilon repens L.) علف هرزی چندساله از خانواده کاسنی است که در صورت مناسب بودن شرایط، به علف هرز غالب تبدیل می شود. به منظور دست یابی به روش غیرشیمیایی مبتنی بر اصول اکولوژیک و امکان سنجی کنترل بیولوژیکی آن با استفاده از کنه گلخوار Aceria acroptiloni Shevchenko & Kacalev)) (Acari: Eriophyidae) مطالعات صحرایی و مزرعه ای به ترتیب در مناطق مختلف استان خراسان شمالی و مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی شیروان در بهار سال 1389 انجام شد. مطالعات مقدماتی شامل جمع آوری، شناسایی و ارزیابی تاثیر حشرات، نماتدها و عوامل بیماری زا بر رشد رویشی و زایشی گیاه هرز تلخه بود. در آزمایش های صحرایی، مناطق طبیعی آلوده به کنه گلخوار شناسایی و در پایان فصل رشد،20 بوته آلوده و 20 بوته سالم انتخاب و ارتفاع، تعداد گل، وزن خشک و وزن تر آنها اندازه گیری شد. در آزمایش مزرعه ای، 40 بوته دارای مرحله رشدی نسبتا یکسان و فاصله حدود یک متر مربع از یکدیگر در قطعه زمینی آلوده به تلخه انتخاب شدند. همچنین 40 بوته شامل 20 بوته سالم و 20 بوته آلوده دارای ریشه از منطقه آلوده به کنه گلخوار جمع آوری و داخل گلدان کاشته و با حفظ فاصله یک متر در بین بوته های موجود به طور تصادفی کاشته شدند. پس از استقرار، بوته های شاهد با استفاده از کنه کش سمپاشی و سایر بوته ها طی سه مرحله با کنه هایی که از منطقه آلوده طبیعت جمع آوری شده بودند آلوده شدند. بعد از استقرار بوته های انتقال یافته و قبل از آلوده سازی، ارتفاع و قطر ساقه و بعد از پایان فصل رشد و رسیدن بذر نیز ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد گل، وزن تر و وزن خشک بوته اندازه گیری و ثبت شد. داده ها بر اساس طرح پایه بلوک های کاملا تصادفی تجزیه شدند. نتایج بررسی دامنه میزبانی نشان داد که کنه گلخوار از هیچ کدام از گیاهان خانواده کاسنی بجز تلخه تغذیه نکرده و بر روی آنها تخمریزی هم نمی کند. اثر کنه گلخوار بر خصوصیات رویشی و زایشی تلخه در شرایط طبیعی و مزرعه معنی دار (01/0≥p) بود. بطوریکه حمله کنه گلخوار باعث کاهش تعداد گل تلخه برابر با 68 درصد در شرایط طبیعی شد. در شرایط مزرعه ای، درصد کاهش تعداد گل بوته های تلخه در شرایط طبیعی 59 درصد و برای بوته های انتقال یافته 11 درصد بود. کنه گلخوار با کاهش خصوصیات رویشی و زایشی تلخه، باعث کاهش تعداد گل این علف هرز شد. بدین ترتیب، چنین بنظر می رسد که در راستای دستیابی به اصول کشاورزی اکولوژیک، بتوان از پتانسیل کنه گلخوار برای کاهش آلوده سازی وکنترل بیولوژیکی علف هرز تلخه در مزارع بهره جست.
  • محمود رمرودی، مهدی کیخا ژاله، محمد گلوی، محمد جواد ثقه الاسلامی، رضا برادران صفحه 219
    به منظور بررسی عکس العمل گیاه دارویی اسفرزه (Plantago ovata Forsk.) نسبت به مصرف شاخساره ای عناصر ریزمغذی در شرایط کم آبیاری، آزمایشی در سال زراعی 87-1386 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل بصورت طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. رژیم آبیاری در سه سطح (I1: شاهد یا آبیاری معمول، I2: قطع یک نوبت آبیاری قبل از گلدهی وI3: قطع یک نوبت آبیاری بعد از گلدهی) بعنوان کرت های اصلی و محلول پاشی عناصر ریزمغذی در پنج سطح (S1: شاهد یا عدم محلول-پاشی، S2: آهن با غلظت چهار در هزار، S3: روی با غلظت سه در هزار، S4: منگنز با غلظت چهار در هزار وS5: مخلوط کامل آنها) بعنوان کرت-های فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که عملکرد دانه و بیولوژیک، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبله در بوته و وزن 1000 دانه اسفرزه بطور معنی داری تحت تاثیر رژیم آبیاری قرار گرفتند. بیشترین عملکرد دانه از رژیم آبیاری کامل بدست آمد، بطوریکه کاهش عملکرد دانه در تیمارهای قطع یک نوبت آبیاری قبل و بعد از گلدهی نسبت به تیمار شاهد به ترتیب 9/14 و 1/20 درصد بود. تاثیر محلول پاشی عناصر ریزمغذی بر عملکرد بیولوژیک و دانه، عملکرد موسیلاژ، تعداد دانه در سنبله و وزن 1000 دانه اسفرزه معنی دار بود و تیمار محلول پاشی با روی بیشترین عملکرد دانه را تولید کرد، بطوری که عملکرد آن 12/22 درصد یبیشتر از شاهد بود. اگرچه درصد موسیلاژ و شاخص تورم از نظر آماری تحت تاثیر رژیم آبیاری و محلول پاشی عناصر ریزمغذی قرار نگرفتند، ولی بیشترین درصد و عملکرد موسیلاژ به تیمار قطع یک نوبت آبیاری قبل از گلدهی و بیشترین میزان شاخص تورم به تیمار قطع یک نوبت آبیاری بعد از گلدهی تعلق داشت. محلول پاشی عناصر ریزمغذی سبب افزایش عملکرد دانه و بیولوژیک و عملکرد موسیلاژ اسفرزه گردید، بطوری که بیشترین عملکرد دانه از تیمار آبیاری کامل و محلول پاشی با عناصر ریزمغذی بدست آمد.
  • عبادالله مویدی شهرکی، مجید جامی الاحمدی، محمد علی بهدانی، سهراب محمودی صفحه 227
    به منظور بررسی تاثیر کاشت گیاهان پوششی و مدیریت خاکپوش بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه گلرنگ (Carthamus tinctorius L.)، آزمایشی در سال زراعی 1388- 1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا در آمد. سه نوع مدیریت خاکپوش به عنوان فاکتور اصلی (برگرداندن گیاهان پوششی به خاک، برداشت گیاه پوششی و برداشت + خاکپوش سطحی) و سه سطح گیاه پوششی (تریتیکاله، ماشک معمولی و مخلوط تریتیکاله و ماشک) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. تیمار شاهد بدون گیاه پوششی نیز با چهار تکرار در کنار آزمایش اصلی قرار داده شد. نتایج نشان داد که تیمارهای مختلف مدیریت خاکپوش بر روی تعداد طبق در بوته و عملکرد کل تاثیر معنی داری از نظر آماری داشته است، به طوری که بیشترین تعداد طبق در تیمار خاکپوش سطحی و حذف بقایا به دست آمد. بیشترین مقدار عملکرد نیز در تیمار مخلوط دو گیاه پوششی تریتیکاله و ماشک معمولی به همراه خاکپوش سطحی (9/2202 کیلوگرم در هکتار) و تریتکاله + خاکپوش سطحی (8/1993 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد. میزان افزایش عملکرد در تیمارهای ذکر شده نسبت به شاهد به ترتیب برابر با 49/22 و 48/10 درصد بود.
  • بهاره پارسا مطلق، سهراب محمودی، محمدحسن سیاری زهان، مهدی نقی زاده صفحه 233
    همزیستی قارچ میکوریزا با ریشه گیاهان از طریق بهبود جذب عناصر غذایی می تواند باعث واکنش مثبت گیاهان به ویژه در شرایط تنش شوری شود. به منظور بررسی تاثیر قارچ میکوریزا و کود فسفر بر میزان غلظت رنگیزه های فتوسنتزی و عناصر غذایی لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) در شرایط آبیاری با آب شور، آزمایشی گلدانی در سال 1388 به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهید باهنر کرمان انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل شوری آب آبیاری با چهار سطح (500]شاهد[، 2000، 4000 و 6000 میکرو زیمنس بر سانتی متر)، کود سوپر فسفات تریپل در سه سطح (صفر، 100 و 200 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و قارچ میکوریزا در سه سطح (قارچ های گونه Glomus mosseae و Glomus intradices و شاهد بدون قارچ) بود. نتایج نشان داد که همراه با افزایش شوری، غلظت کلروفیل های a و b، کلروفیل کل، کاروتنوئیدها، پتاسیم، کلسیم و فسفر برگ در مرحله گلدهی کاهش یافت، اما در مقابل غلظت سدیم و نسبت Na/K افزایش پیدا کرد. در بین صفات مورد بررسی، قارچ های میکوریزا بر غلظت کلسیم برگ و کلروفیل a تاثیر معنی داری نداشتند. اثر متقابل کود فسفر و شوری نیز بر غلظت کلروفیل b، غلظت سدیم و فسفر برگ معنی دار بود. در بین دو گونه قارچ مورد استفاده، گونه ی G. intraradices عملکرد بهتری در افزایش غلظت کلرفیل و بهبود تغذیه ای گیاه لوبیا در شرایط تنش شوری داشت. در نتیجه می توان چنین بیان داشت که در شدت های پایین تنش شوری، مصرف کود فسفر به همراه قارچ های میکوریزا در لوبیا می تواند از طریق افزایش جذب عناصر غذایی و غلظت رنگیزه های فتوسنتزی در کاهش اثرات منفی تنش شوری موثر باشد.
  • محمود خرمی وفا، نسرین افتخاری نسب، کیومرث صیادیان، عبدالله نجفی صفحه 245
    با وجود آنکه ممکن است اختلافات فیزیولوژیک و مرفولوژیک بین اجزای مخلوط به افزایش کارایی مصرف آب منجر شود، بیشتر پژوهش های چند کشتی بر روی عملکرد متمرکز شده است. بطوریکه کارایی استفاده از منابع تولید (آب، نور و مواد غذایی) کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. ضمن اینکه تعیین محدوده مصرف بهینه نیتروژن به عنوان یکی از عوامل بهبود دهنده کارایی مصرف آب اهمیت ویژه ای در پایداری کشاورزی دارد. آزمایش در سال زراعی 87-1386 به صورت کرت های یکبار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در تکرار اجرا شد. تیمارها عبارت از چهار سطح مختلف نیتروژن (صفر، 75، 100 و 125 کیلوگرم در هکتار) از منبع کود اوره به عنوان فاکتور اصلی و سه سیستم مختلف کاشت شامل کشت خالص کدوی تخمه کاغذی (Cucurbita pepo L. var. styriac)، کشت مخلوط کدوی تخمه کاغذی همراه با چهار ردیف نخود (Cicer arietinum L.) و کشت مخلوط کدوی تخمه کاغذی همراه با چهار ردیف عدس (Lens esculenta Moench.) به عنوان فاکتور فرعی بودند. نتایج نشان داد که مصرف نیتروژن تاثیر معنی داری بر کارایی مصرف آب و کارایی تبخیر و تعرق کدوی تخمه کاغذی داشت، ولی اختلاف معنی داری در مقدار کل آب مصرفی، کارایی مصرف آب و کارایی تبخیر و تعرق در بین کشت خالص و مخلوط مشاهده نشد. با توجه به عدم تاثیر معنی دار کشت مخلوط بر کل آب مصرفی، کشت مخلوط کدوی تخمه کاغذی با دو گیاه نخود و عدس بدون نگرانی از افزایش میزان مصرف آب قابل پیشنهاد است.
  • سیده مریم سیفی، علی کاشانی، محمدرضا اردکانی، فرهاد رجالی، مهدیه تیماج چی، مریم عباسیان صفحه 254
    به منظور بررسی واکنش قارچ های میکوریزا به انواع قارچ کش و تغییر تعادل هورمونی گیاه سویا (Glycine max L.)، آزمایشی در سال زراعی 88-1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار با دو عامل شامل انواع قارچ کش ها در چهار سطح: شیمیایی، نانوسیلور، بیولوژیک (Bacillus subtilis) و عدم مصرف، سه گونه قارچ میکوریزا شامل G. mosseae، G. etunicatum و G. intraradices و عدم مصرف به عنوان شاهد انجام گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، دو عامل قارچ کش وگونه های قارچ میکوریزا تاثیر معنی دار بر میزان هورمون های جیبرلین، اکسین و سیتوکنین و درصد کلونیزاسیون ریشه نشان دادند (01/0p≤). اثر متقابل قارچ کش و میکوریزا در تغییر هورمون ها نیز معنی دار (01/0p≤) بود. در تلقیح سویا با هر سه گونه قارچ های میکوریزا اکسین، جیبرلین و سیتوکنین افزایش قابل توجهی نسبت به شاهد نشان دادند. درصدکلونیزاسیون نیز با تلقیح گونه G. intraradices نسبت به شاهد 33/35 درصد افزایش یافت. با کاربرد انواع قارچ کش ها سطح هورمون ها کاهش معنی دار در مقایسه با شاهد نشان داد. کاربرد باکتری Bacillus subtilis به عنوان قارچ کش بیولوژیک، سبب کاهش کلونیزاسیون ریشه به میزان 12/44 درصد در مقایسه با شاهد شد. با کاربرد هر یک از انواع قارچ کش ها و تلقیح توام با گونه های مختلف قارچ میکوریزا، غلظت هورمون ها کاهش یافت. که ناشی از اثر سوء قارچ کش ها بر همزیستی میکوریزایی است. با این وجود، گونه intraradices G. بیشترین مقاومت را در برابر قارچ کش بیولوژیک نشان داد و سطح سیتوکنین در این ترکیب تیماری نسبت به تیمار تلقیح این گونه وعدم مصرف قارچ کش دو درصد افزایش داشت. مقدار هورمون های اکسین، جیبرلین و سیتوکنین با تلقیح گونه G. etunicatum و مصرف قارچ کش بنومیل به ترتیب با 58/53، 63 و 23/85 درصد کاهش در مقایسه با تیمار تلقیح این گونه و عدم مصرف قارچ کش در پایین ترین سطح بود. با کاربرد قارچ کش نانو سیلور، گونه G. mosseae حساسیت بیشتری را در مقایسه با دو گونه دیگر نسبت به این قارچ کش نشان داد. در کل، سنتز فیتوهورمون ها در گیاه که به واسطه همزیستی با قارچ میکوریزا تحریک می گردد، تحت تنش کاربرد قارچ کش ها به شدت کاهش یافت.
|
  • A. Siahmarguee Page 151
    To compare the effects of different weed management methods on seed bank of weeds grown in sugar beet (Beta vulgaris L.), a field experiment was conducted at the Agricultural Research Station, Ferdowsi University of Mashhad, Iran, during 2006, 2007 and 2008. The experiment designed as a complete randomized block with three replications. The treatments including: disk+ fhenmedifham, disk+ fhenmedifham+ rotation, disk+ cultivation, disk+ cultivation+ rotation, metamitron+ fhenmedifham, metamitron+ fhenmedifham+ rotation, metamitron+cultivation, metamitron+ cultivation+ rotation, covercrop+ fhenmedifham, covercrop+ cultivation, weeding, weeding+ fhenmedifham and control. Soil samples were taken (in the base of clustering method) in two depths of 0-10 cm and 10-20 cm, at two stages, early season and late season. Results showed that at the first experiment highest and lowest seed bank size obtained in control plots (383 seeds per kg of soil) and weeding+fhenmedifham (52 seeds per kg soil). At the second year maximum and minimum seed bank size were observed in control and weeding treatment with 1080 and 319 seeds/kg soil, respectively. In two years, seed bank size in 0-10 cm depth was more than 10-20 cm depth. In the first and second years seed bank size at late season compare to early season was 2.2 and 1.7 times, respectively. In two years, significant coefficients were observed in seed bank size at early season and late season (R2=0.76 and R2=0.65). There were significant correlations between seed bank size in the first and second year (R2=0.71) and between seed bank size and frequency of seedling (R2=0.77)
  • F. Akbari Page 163
    Crop residues management is one of the most important factors to sustain agro-ecosystems. Application of plant residues as organic fertilizers has functional role on the amount of soil elements, their availability for crops and finally yield obtained. In order to investigate the effect of different crop residues and their management on providing wheat potassium requirement, a four-replicated field experiment was carried out as a completely randomized block design on wheat (Triticum aestivum L.). Five plant residues with different C: N ratio (including cotton، soybean, alfalfa, wheat and corn) in companion with pure urea and control treatment (without residue or fertilizer) were incorporated as
  • M. Goldani, M. Nassiri Mahallati Page 172
    In order to study the effect of light quality and quantity on morphological and physiological characteristics of two late and early maize (Zea maize L.) S.C., an experiment was conducted in greenhouse conditions, Ferdowsi University of Mashhad, Iran, during 2008. The experiment was carried out factorial based on randomized complete block design with six treatments and three replications. Different light conditions (including natural light, additional two hours lighting after sunset, and reduction of the quality and quantity of light conditions during plants growth, were investigated. The results indicated that leaf area in both maize hybrids increased by light measured until 28 days, and then decreased compared to the natural lighting conditions. In comparison with natural light conditions the dry mater of leaf and stem was increased by adding light until flowering stage. Leaf area and dry weight was reduced in both hybrids with decreasing lighting conditions. Leaf length to width ratio increased by adding the lighting measure till the seventh leaf appearance and later on reduced. This ratio increased with reduction of light duration. Chlorophyll content increased by adding light duration till the sixth leaf appearance. The chlorophyll content of two hybrids in screen conditions decreased compared to other conditions. In general, leaf area, stem and leaf dry weights, height and lodging index of short season hybrid was lower than long season hybrids. The present study showed that extending light duration resulted in increasing of the dry weight and development stage of maize.
  • G.A. Kamali, H. Momenzadeh, M. Vazife Doust Page 181
    Technique of remote sensing and its satellite products has many implementations in agricultural science and national resources. In this study, wheat yield in Esfahan province, Iran, were derived from MODIS satellite data over periods of 2000-2001(dry year) and 2004-2005 (wet year). For this purposes, 68 MODIS products of surface reflectance (MOD09GA) and land surface temperature LST (MOD11A2) over Esfahan in 8-day time step were collected. By using satellite data of LST and vegetation index NDVI, the amount of water stress during each time steps were estimated from a linear relation. Spatial distributions of active photosynthesis absorb radiation (APAR) were also estimated using NDVI index and meteorological data. Finally, cumulative dry matter as indicator of wheat yield was calculated using APAR, light use efficiency and water stress in each time. Actual biomass by using harvest index, converted to grain yield. The results indicated that the amount of dry matter in wet year (2004-2005) was 1.4 times of predicted production in the dry year (2000-2001). Isfahan city had the highest amount of increase and cities of Bigdel, Felavarjan, Ardestan showed the highest decrease in wheat yield production. Good trend of predicted yield with the observation data indicated a promise for application of this procedure for annual yield prediction before harvesting time in large regional scale
  • S. Sabouri Rad, M. Kafi, A. Nezami, M. Bannayan Aval Page 191
    Kochia (Kochia scoparia L. Schard) is an annual, halophyte and drought resistant plant, that it can be irrigated with saline water and a valuable source for forage under drought and saline ecosystems. In order to evaluate germination characteristics of kochia, an experiment was conducted at Physiology laboratory of Ferdowsi University of Mashhad, Iran, during 2009. This experiment was conducted in a completely randomized design with four replications. Germination was evaluated at 5, 10, 15, 20, 25, 30, 35 and 40°C under dark germinator with 50-60 percentage relative humidity. The results showed that the highest germination percentage was obtained at 20-30°C and the lowest obtained at 40°C. The longest and the shortest period to 20 and 50 germination percentage were recorded to 5-10°C and 20-30°C, respectively. The longest and the shortest period to 80 percentage germination were belonging to 15 and 30°C, respectively. Based on Five Parameters Beta model, base, optimum and ceiling temperatures for kochia estimated 3.4, 25 and 43.3°C, respectively. However, seed of this plant is able to germinate in wide temperature range.
  • A. Ghadiri Moghaddam, A. Nemati Page 198
    Regard to increasing demand for organic agricultural products, awareness of costs and profitability of organic products can help to decision planners of agricultural sector, and particularly farmers. This study has tried to calculate cost and profitability of cotton product in two different conventional and organic ways (procedure) of production using 253 cross-sectional data from Khorasan Razavi cotton farmers during 2008 to 2009. The results showed with an increase in organic fertilizers consumption a year, animal fertilizer elasticity and consequently organic production cotton were increased. Also organic cotton profitability after six years was more than conventional products and organic cotton profitability in the transition period with increasing rate of price () after the transition period 1.66 will be the profitability of conventional cotton. According to the findings, supporting farmers in organic cultivation initial year (transition) either by financial incentives or extension services to encourage them to increase organic production and determination price of cotton organic guarantee purchase by the government as proposed were suggested.
  • G.A. Asadi, R. Ghorbani, S. Khorramdel Page 208
    Russian knapweed (Acroptilon repens L.) is a perennial weed of Aceraceae that is becoming a dominant weed in suitable conditions. In order to find an ecological non-chemical approach for controlling Russian knapweed and studying the possibility of using flower-eater mite (Aceria acroptiloni Shevchenko & Kacalev) (Acari: Eriophyidae), a series of studies including field survey and field experiments were conducted in North Khorasan province, Agricultural Research Station of Shirvan College during spring 2010. Preliminary studies included collecting, identifying and screening of insects as biocontrol agents for Russian knapweed were carried out. In field survey studies, contaminated natural regions by flower-eater mite were recognized. At the end of growing season, 20 health and infested plants were selected and their height, flower number, shoot fresh weight and shoot dry weight were measured afterwards. In the field experiment, 40 similar plants with about one meter away from each other were selected. In addition, 40 plants (20 infected and 20 healthy plants) were transplanted to the pots, and then planted in a land with a distance of about 100 cm. After establishment, control plants were sprayed with an acaricide 20 shoots each that used as ‘control’ and 20 shoots that infested with the mite were randomly selected. Russian knapweed shoots infested with the mite Aceria acroptiloni in a natural infestation were collected and observed under the binocular for the presence of the mite. The infested shoots were put in small vials filled with water, and transfer one shoot beside each of the 20 shoots that were selected for mite infestation. Mite infestation of the test shoots after two weeks was checked and in case the test shoots did not show signs of mite attack after four weeks, plants were infested again. As soon as the Russian knapweed leaves start wilting (when the green colour disappears), all 40 shoots were cut at the ground level. Each shoot put in a separate envelope, and the envelope labeled. In the laboratory, shoot height, fresh shoot weight, dry shoot weight, number of flower heads, numbers of seeds were recorded. The results showed that the mite did not feed from all plants except on Russian knapweed. Application of mite reduced the number of flowers by 68% in natural conditions. In the field conditions, it could reduce the number of flowers by 59% in the nature plants and 11% in transplanted plants. Since this mite was able to reduce vegetative and reproductive organs of Russian knapweed, it could be considered as a potential promising biological control agent for using in ecological agriculture.
  • M. Ramroudi, M. Keikha Jaleh, M. Galavi, M.J. Seghatoleslami, R. Baradran Page 219
    The responses of isabgol (Plantago ovata Forsk.) to micronutrient foliar application under low irrigation condition were investigated. The experiment was carried out in Agricultural Research Farm of Zabol University, Iran, during growing season of 2007-2008. The experiment was conducted in spilt plot using randomized complete block design with four replications. Three irrigation regimes defined as normal irrigation, one time lack of irrigation before flowering and one time lack of irrigation after flowering were used as the main plots. Five levels of micronutrient foliar application including: control unit, four ppt of Fe, three ppt of Zn, four ppt of Mn, and a mixture of these elements were considered as subplots. The results indicated that the seed and biological yield, seed number per spike, spike number per plant and thousand seed weight were significantly affected by irrigation regimes. The maximum seed yield obtained in control plots with normal irrigation. The seed yield diminish in treatments of one time lack of irrigation before flowering and one time lack of irrigation after flowering was 14.9 and 20.1 percentage, respectively. The seed and biological yield, mucilage yield, seed number per spike and thousand seed weight were significantly affected by micronutrient foliar application. The maximum seed yield was observed in Zn treatment with 22.12% yield more than control. The maximum mucilage yield and percent were found in the treatment of one time lack of irrigation before flowering and the maximum turgid index in treatment of one time lack of irrigation after flowering. The micronutrient foliar application showed positive effect on seed, biological, and mucilage yields. The maximum seed yield was obtained in normal irrigation with micronutrient foliar application.
  • E. Moayedi Shahraki, M. Jami Al Ahmadi, M.A. Behdani, S. Mahmoodi Page 227
    In order to evaluate the effect of cover crops and mulch management on yield and yield components of safflower (Carthamus tinctorius L.), a study was conducted as split-plot based on a complete randomized block design with four replications during 2008-2009. The mulch managements as main factor were consisted of three levels including incorporation of cover crops with soil, harvesting + removing, and harvesting + surface mulch, and three cover crops were considered as subplots (triticale, common vetch, and intercropping triticale + common vetch). Also, a non cover crop was considered as control beside the experiment. The result showed that there was a significant difference between different mulch managements for heads per plant and seed yield. The highest head no. per plant was observed in surface mulch and harvesting treatments. Also, the highest safflower seed yield was observed in mixture of triticale + common vetch and triticale + surface mulch treatments. The plants in intercropped triticale + common vetch and triticale + surface mulch treatments produced 22.49 and 10.48 percent more seed yield than control, respectively.
  • B. Parsa, Motlagh, S. Mahmoodi, M.H. Sayyari, Zahan, M. Naghizadeh Page 233
    In order to investigate the effect of Mycorrhizal fungi and phosphorus fertilizer on concentration of leaf nutrients and photosynthetic pigments of bean (Phaseolus vulgaris L.) in condition of irrigation with saline water, an experiment was conducted based on completely randomized design with three replications in greenhouse of Bahonar University of Kerman, Iran during 2010. The studied factors were water salinity (500 (control), 2000, 4000 and 6000 s.cm-1), phosphorus fertilizer (0, 100 and 200 mg.kg-1 soil) in form of Triple super phosphate and mycorrhizal fungi with three levels (GLOMUS MOSSEAE AND GLOMUS INTRARADICES AND no fungi (control)). The results showed that the concentrations of chlorophyll a, chlorophyll b, total chlorophyll, carotenoeids, K, Ca and P were decreased with increasing of salinity levels. But salinity increased the concentration of Na and Na/K ratio. Mycorrhizal fungi had no significant effect on concentration of Ca and chlorophyll a. The interaction of salinity and phosphorus fertilizer on concentration of chlorophyll b, Na and P was significant. Results demonstrated that GLOMUS INTRARADICES had better effect on improvement of photosynthetic pigments concentration and concentration of nutrition elements. In low levels of salinity stress, use of MYCORRHIZAL FUNGI WITH PHOSPHORUS FERTILIZER, can reduce the negative effects of salt by increasing of concentration of photosynthetic pigments and nutrition elements.
  • M. Khoramivafa, N. Eftekharinasab, K. Sayyadian, A. Najaphy Page 245
    Although the physiological and morphological differences between intercropped species caused a higher WUE possibly, most researches on multiple cropping systems have focused on yields and the resources use efficiency (water, light and nutrients) has been less investigated. In addition, optimal use of nitrogen is important to attain sustainable agriculture due to its role in WUE improvement. The experiment carried out during 2008 growing season as split plot based on RCBD design. The main plots included different nitrogen levels (0, 75, 100 and 125 kg.ha-1), which applied as urea and sub plots were three cropping systems consist of sole cropping of pumpkin (Cucurbita pepo L. var. styriac) seed and intercropped with four rows of lentil (Lens esculenta Moench.) and or chickpea (Cicer arieinum L.). The results showed that WUE and evapo-transpiration efficiency of medicinal pumpkin was affected by N application significantly. However no differences were observed between cropping systems with regard to total water use, WUE and evapo-transpiration efficiency. Intercropping has no significant effect on total water use, therefore, medicinal pumpkin/ chickpea- lentil intercropping systems can be recommended without any concern in terms of increasing of water consumption.
  • S.M. Seifi, A. Kashani, M.R. Ardakani, F. Rejali, M. Timajchi, M. Abasian Page 254
    In order to investigate the response of mycorrhizal fungi to different kinds of fungicides and phytohormone balance in soybean, the present study was carried out during 2008-2009 at Research Site of Azad University of Karaj branch as factorial based on randomized complete block design with two factors and four replications. Treatments were all combination of arbuscular mycorrhizal fungi species in four levels (Glomus mosseae, G. etunicatum, G. intraradices, control) and four fungicides [control, benomyl, Nano-silver and biologic (Bacillus subtilis)]. The results indicated that fungicides and mycorrhizal species had significant effect on phytohormons and mycorrhizal colonization. The mutualistic interaction between arbuscular mycorrhiza (AM) fungi and fungicide had significant effect on phytohormone changes. Gibberellin (GA), Auxin (AX) and cytokinin (CK) considerably increased in response to three species infection. G. intraradices inoculation brought about the largest increase (35.33%) in mycorrhizal colonization in comparison with control. The level of phytohormons significantly decreased in comparison with control by fungicide treatments. Mycorrhizal colonization decreased 44.12% by using Bacillus subtilis as biofungicide. AX, GA and CK concentrations decreased in AM-colonized plant when subjected to different fungicide treatments. Biofungicide had the most consistent effects towards G. intraradices and CK is found at about 2% higher in this treatment versus nonfoungicide-mycorrhizal treatment. AX, GA and CK tended to decreased 53.58%, 63% and 85.23% by inhibition effects of benomyl on G. etunicatum infection in comparison with nonfungicide control. By using nano-silver, G. mosseae showed more susceptibility than the other species. In conclusion, stimulating of phytohormons synthesis by mycorrhizal association decreased under fungicides stress.