فهرست مطالب

پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت) - سال نهم شماره 2 (پیاپی 18، پاییز و زمستان 1390)

پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت)
سال نهم شماره 2 (پیاپی 18، پاییز و زمستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1391/01/14
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مهدی فرجی پاک، محمد سعیدی مهر صفحه 5
    قاعده «الواحد»، یکی از مهم ترین قواعد فلسفی به شمار می آید، که البته می توان بنیاد آن را نظریه ای نوافلاطونی دانست. ابن رشد، در کتاب های مختلف خود به قاعده «الواحد» و در پی آن، به تبیین نحوه فاعلیت خداوند و «صدور» پرداخته است. در آثار او، به صراحت می توان دو رویکرد کاملا متفاوت به قاعده الواحد را مشاهده کرد؛ چنان که می توان گفت دیدگاه او نسبت به این قاعده، در آثار اولیه اش مدافعانه بوده اما در آثار نهایی اش منکرانه است. او، در آثاری مانند «تلخیص مابعدالطبیعه»، همانند فلاسفه مشائی مسلمان، به سلسله ترتیبی عقول معتقد می-باشد که بر اساس آن، فعل خداوند به صورت آفرینش نظام طولی عقول در عالم ظهور می یابد. با این حال، در آثاری مانند «تهافت التهافت» و «تفسیر مابعدالطبیعه»، او این قاعده را رد کرده و به صدور نظام طولی و ترتیبی عقول مفارق از مبدا اول معتقد نیست.
    کلیدواژگان: قاعده الواحد، صدور، فیض الهی، عقول مفارق، ابن رشد
  • محمد غفوری نژاد صفحه 21
    آیت الله میرزا محمدعلی شاه آبادی، از بنیان گذاران نظریه فطرت در قرن اخیر به شمار می رود. رهیافت شاه آبادی به نظریه فطرت، درون دینی و احیانا آمیخته با رویکرد ذوقی و عرفانی است. در عین حال، برخی از نظریه پردازی های وی از پشتوانه فلسفی و عقلانی برخوردار است. شاه آبادی، با تمسک به مقتضیات فطرت انسانی، از طرق متعددی به اثبات خداوند و صفات کمالی او پرداخته است. تمسک به فطرت عشق به کمال مطلق، فطرت افتقار، فطرت امکان، فطرت انقیاد، فطرت خوفیه، فطرت امید، فطرت حب اصل و بغض نقص، از جمله طرقی است که شاه-آبادی بدین منظور پیموده است. اساس دو برهان فطرت افتقار و فطرت امکان، به ترتیب، میراثی صدرایی و سینوی است که شاه آبادی با بیانی جدید، آن را ارائه کرده اما دیگر موارد، از نوآوری های حکیم شاه آبادی محسوب می-شود. به نظر می رسد که بعضی از براهین شاه آبادی، همچون برهان فطرت انقیاد، فطرت خوف و فطرت حب اصل و بغض نقص، از حیث صغروی، در گفتمان عقلانی و فلسفی قابل دفاع نیست؛ اما بعضی، همچون برهان فطرت عشق و فطرت امید، قابل اتکا بوده و مورد تمسک برخی حکمای متاخر قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: نظریه فطرت، خداشناسی فطری، برهان فطرت، عشق، امید، انقیاد، خوف، شاه آبادی
  • زهرا (میترا) پورسینا صفحه 39
    این مقاله، با محور قرار دادن اندیشه غزالی، به منزله یکی از بزرگ ترین متفکرانی که به تاثیر و تاثر متقابل میان ساحت های نفسانی قائل است، مسئله مهم تاثیر ساحت های غیر عقیدتی بر ساحت عقیدتی را که از مباحث مطرح در حوزه معرفت شناسی معاصر است با توجه به برخی از شاخص های فکری او پی گیری می کند.
    این شاخص های فکری عبارت اند از: اعتقاد غزالی به تاثیر غایات در چگونگی تعین یافتن ساحت عقیدتی، تاثیر احساس ها و خواسته ها بر چگونگی کارکرد ذهن، تاثیر وهم در باورآوری، دیدگاه غزالی در خصوص منشا مشهورات و ریشه های باورهای تقلیدی. این شاخص ها، چگونگی تاثیر احساس ها و خواسته های انسان بر باورهای او را از دیدگاه غزالی نشان می دهند.
    کلیدواژگان: ساحت عقیدتی، ساحت غیر عقیدتی، غایت، کارکرد ذهن، وهم، مشهورات، باورهای تقلیدی، غزالی
  • محمدعلی عبدالهی صفحه 65
    کسی که از لابه لای تفکر او در «رساله»، پوزیتیویزم منطقی سر برآورد، همو نیز ضربه نهایی را به پیکره پوزیتیویزم وارد ساخت. ویتگنشتاین، با نقد نظرگاه فلسفی خود در «رساله» درباره زبان، راه را برای نجات باور دینی از چنبره خشک و تنگ اصل تحقیق پوزیتیویستی فراهم ساخت. گرچه در آثار متاخر ویتگنشتاین، دین چندان نقشی ندارد؛ اما اشارات و تلویحات گاه گاه او به دین، در لابه لای سخنرانی ها و گفت وگوها، چنان تصویر موثری از دین ترسیم کرد که عده ای سخن از اصالت ایمان ویتگنشتاین به میان آورده اند. در این مقاله، نشان داده شده که انکار زبان خصوصی، به عنوان یک مبنای فلسفی، راهی در تفسیر و تبیین زبان فراروی ویتگنشتاین نهاده است که می تواند به جای بیان ناپذیری گزاره های دینی در «رساله»، تصور دیگری عرضه کند و از نقش «خدا»، «گناه» و... سخن بگوید. بیان تاثیرگذار و نافذ ویتگنشتاین در انکار زبان خصوصی و تشبیه زبان به بازی، به عنوان فعالیتی انسانی و قاعده مند، توانست انحصار زبان در صورت واقع نما و علمی را در هم شکند و برای صورت های دیگر زبانی نیز اهمیت و معنا قائل شود.
    گرچه بعضی محققان، نظرگاه ویتگنشتاین در باب باور دینی را «اصالت ایمان ویتگنشتاین» نامیدند؛ ولی این مقاله نشان می دهد که انتشار آثار بعدی ویتگنشتاین، نشان از آن دارد که دیدگاه وی به درستی تعبیر نشده است.
    کلیدواژگان: زبان خصوصی، اصالت ایمان، بازی زبانی، شکل زندگی، ویتگنشتاین
  • امیرعباس علی زمانی، اکرم خلیلی صفحه 79
    هیک، در تئودیسه پرورش روح هم به مسئله شرور اخلاقی پاسخ می دهد و هم به توجیه شرور طبیعی می پردازد و در این مقام، به مراحل دوگانه خلقت انسان، یعنی صورت خدا بودن و شباهت به خدا داشتن، اشاره می کند. به نظر هیک، شرور اخلاقی لازمه مختار بودن انسان هستند. انسان اولیه و همه فرزندان او، در جهانی که موهم حس دوری از خداست واقع شده اند. هیک، از این حس با عنوان فاصله معرفتی از خداوند یاد می کند. قرار گرفتن انسان در این محیط سبب می شود که او با برخورداری از نعمت اختیار، مرتکب شرور اخلاقی یا گناه شود. از سوی دیگر، شرور طبیعی لازمه رشد و تعالی روح انسان هستند. این شرور به انسان کمک می کنند تا فضایلی از قبیل شجاعت، گذشت، صبر و هم دردی را کسب کند و به تدریج، به شباهت با خدا دست یابد. به نظر هیک، همه انسآن ها، به جز مسیح، پس از مرگ در چرخه زندگی های متعدد قرار گرفته و پس از طی آن ها، به خیر نهایی و شباهت با خداوند دست می یابند.
    کلیدواژگان: تئودیسه، پرورش روح، شرور اخلاقی، شرور طبیعی، رنج، هیک
  • شیما شهرستانی، محسن جوادی صفحه 95
    جان بیشاپ نوعی از ایمان گرایی را تعریف می کند و آن را ایمان گرایی معتدل می نامد که بر اساس آن، گاهی به لحاظ اخلاقی اجازه داریم به باوری که شواهد و قرائنی برای آن وجود ندارد، ملتزم شویم. این دیدگاه، ادامه دیدگاه ویلیام جیمز است که او، آن را در مقاله «اراده معطوف به باور» بیان کرده است. در این دیدگاه، بحث از مجاز بودن اخلاقی باور دینی به میان می آید. بیشاپ معتقد است که باور دینی می تواند متاثر از اراده باشد. البته از نظر او، اراده تنها به نحو غیر مستقیم می تواند بر باور تاثیر بگذارد. بنابراین ما می توانیم به نحوی باور خود را کنترل کنیم و بحث مسئولیت و وظایف ما برای داشتن یک باور مطرح می شود. در این مقاله، به ایمان گرایی جان بیشاپ و کنترل باور و اخلاق باور از دیدگاه او و ویلیام جیمز پرداخته ایم.
    کلیدواژگان: ایمان گرایی، کنترل باور، اخلاق باور، وظایف در قبال باور، جان بیشاپ
  • عبدالرسول کشفی، آرزو مشایخی صفحه 111
    وجود شرور در جهان، در تعارضی ظاهری با سه صفت علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی محض خداوند است. به بیان دیگر، مجموعه مرکب از چهار گزاره زیر، مجموعه ای به ظاهر ناسازگار را شکل می دهد: 1- خداوند عالم مطلق است. 2- خداوند قادر مطلق است. 3- خداوند خیرخواه محض است. 4- شر وجود دارد. این تعارض، به «مسئله شر» معروف است که بر مبنای آن، گروهی از خداناباوران، با تکیه بر واقعیت شرور، به انکار وجود خداوند می پردازند. مسئله شر دو گونه تقریر دارد: «مسئله منطقی» و «مسئله قرینه ای». مسئله منطقی شر به بررسی سازگاری یا عدم سازگاری گزاره های چهارگانه؛ و مسئله قرینه ای شر به ارزیابی احتمال صدق گزاره «خدا هست» با توجه به میزان، شدت و تنوع شرور در عالم می پردازد. خداباوران، این مسئله را در دو سطح پاسخ گفته اند: سطح «دفاع» که در آن با دلایل گوناگون، وجود تعارض را در مجموعه فوق نفی می کنند؛ و سطح «دادباوری» که در آن، به توجیه شرور در عالم می پردازند. شرور موجود در جهان، به دو دسته «شرور اخلاقی» و «شرور طبیعی» تقسیم می شوند. در این مقاله، نظریه دادباوری «قوانین طبیعی» بروس رایشنباخ در باب شرور طبیعی مورد بررسی قرار می گیرد و نقاط قوت آن نسبت به نظریه های رقیب نشان داده می شود.
    کلیدواژگان: مسئله شر، شر طبیعی، قوانین طبیعی، دادباوری، بروس رایشنباخ
  • صفحه 132
|
  • Mahdi Faraji Pak, Mohammad Saidi Mehr Page 5
    Al-Vahid rule is one of the most important philosophical rules which is supposed to be derived from the Neoplatonism. In his different works, Averroes has dealt with Al-Vahid rule and has tried to define the way of God’s acting and the problem of "Emanation". In his works, we can observe explicitly two different approaches to the Al-Vahid rule. It can be extracted that in his first works he defended this rule and, surprisingly, in his last works refused it. In a book like Talkhis Kitab al-Maba’ad al-tabiaah, he, like other Muslim peripatetic philosophers, believes in the hierarchy of intellects based on which the act of God is appeared as creation of hierarchal intellects in the universe. In spite of this, he, in books like Tahfut al-Tahafut and Tafsir Kitab al-Maba’ad al-tabiaah, has refused this rule and does not believe in the emanation of separated intellects’ hierarchal system from the first Being.
  • Mohammad Ghafoorinezhad Page 21
    Ayatollah Mohammadali Shahabadi is of the founders of the theory of Fitrah (inborn disposition of human) in the last century. His approach to this subject is religious and mystical, but some of his theorizations are from philosophical and intellectual perspective. Shahabadi, resorting to characteristics of Fitrah, has proved existence of God and his attributes through various ways. Natural love to ultimate perfect, innate requirement, innate possibility, innate subjugation, innate scare, innate hope, innate love to the origin and hatred of deficiency are some of these ways. Most of these arguments are innovations of Shahabadi. I think that some of these proofs, such as the proof of subjugation, scare, love to the origin and hatred of deficiency cannot be defended in intellectual and philosophical discourse, but the others can be correct.
  • Zahra (Mitra) Poursina Page 39
    This article is going to trace the important subject of the affection of non-cognitive realms of the soul on its cognitive realm which is one of the current discussions in contemporary epistemology, with regard to some of al-Ghazali’s typical ideas. Al-Ghazali is one of the greatest thinkers who maintains the interaction between soul’s realms.These typical ideas are as follows: his belief in the impact of goals on the quality of forming cognitive realm, the impact of feelings and wills on the quality of mind’s function, the impact of estimation on believing, his view about the origin of well-known premises (mashhurat) and the roots of imitated beliefs.Through these ideas it has been shown that how human being’s feelings and wills affects his beliefs according to al-Ghazali.
  • Mohammadali Abdollahi Page 65
    It is clear that the logical positivism is result of Tractatus Logico-Philosophicus. But Wittgenstein’s critique of his opinion about language in Philosophical Investigations opened the way for religion be free from the positivistic reductionism. Although religion has not play role in Wittgenstein’s later works but his remarks about religion in his lectures and conversations was effective so that someone speak of "Wittgenstein’s fideism".In this assay, I show that Wittgenstein’s argument on the impossibility of private language as a philosophical basis how can instate of inexpressibility of religious statements explains the role of concept of God in the human life.After Wittgenstein’s death, although, some introduce his opinion as "fideism", but I show that, according to the works, this interpretation is wrong.
  • Amirabbas Alizamani, Akram Khalili Page 79
    Among considered solutions of the problem of evils, the theodicy of soul-making is the most important one. John Hick, the contemporary philosopher of religion, has offered this idea in his book "Evil and The God of Love". Hick has justified, both moral and natural evils, in his theodicy. He has pointed to two stages of man’s creation at the beginning of his theodicy. These two stages are "image of God" and "likeness f God". According to Hick, moral evil is the result of man’s autonomous and man’s freedom. First man and his offspring are been placed in a world where God reality is not manifest to him. Hick has called this the Epistemic Distance. This situation causes sin or moral evil. From the other hand, natural evils causes man to attain some spiritual and moral attributes like courage, forgiveness, sacrifice, patient and sympathy. Hick believes that, man gradually become closed to God and reach the "likeness of God", but nobody except Christ, will reach the likeness of God, in this world, which is the final perfection of man. According to Hick, Human beings will reach the likeness of God after death. Hick says man will reach the divine purpose not in the present life, but in the after-life. Man’s spiritual and moral evolution begins in this world, but finishes in here after.
  • Shima Shahrestani, Mohsen Javadi Page 95
    Joan Bishop introduces a moderate version of fideism according to which we, in some circumstances, have moral right to hold a belief without evidence. His view is somehow a continuance of William James famous view that explained in his "The Will to Believe". Because this view is about moral permeation to have a belief, it already accepted that believing is a kind of voluntary action. The will can affect Belief indirectly and for this reason we have moral responsibility and duties concerning our beliefs. In this paper we focus on the issues of controlling belief and the ethics of belief in Joan Bishop’s moderate fideism and its background in William James’s view.
  • Abd-Al-Rasoul Kashfi, Arezou Mashayekhi Page 111
    Evils found in our world are seemingly inconsistent with the three divine attributes: "omniscience", "omnipotence" and "absolute benevolence". In other words, the four propositions: 1) God is omnipotent. 2) God is omniscient. 3) God is wholly good. 4) Evil exists are seemingly inconsistent. Some of atheists deny the existence of God on the fact that evils exist. There are two versions for "The problem of evil": "The logical problem," and " the evidential problem." Logical problem investigates the consistency or inconsistency of the four propositions, and the evidential problem evaluates the probability of the existence of God according to the amount, intensity and variety of evils. Theists have answered to this problem at two levels: the level of "defense" where, through various reasons, they reject the inconsistency of the four propositions and the level of "theodicy" in which the existence of evils is justified. Evils in the world are divided to "moral evils" and "natural evils”. In this article we will consider the theodicy of "natural laws" which is developed by “Bruce R.Reichenbach, and try to illustrate its superiority to competing theories.