فهرست مطالب

مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 39، فروردین 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/01/29
  • تعداد عناوین: 10
|
  • بهرام دلگشایی، جمیل صادقی فر، مهدی رعدآبادی، هادی پیمان، علیرضا میرزایی صفحه 1
    مقدمه
    طرح درس یکی از عوامل موثر و کلیدی در فرایند آموزش است. هدف اصلی از تدوین طرح درس، تسهیل در یادگیری فراگیران از طریق برقراری یک بستر ارتباطی مناسب است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی طرح درس های ارائه شده توسط مدرسین دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سال 1388 به انجام رسیده است.
    روش ها
    در این پژوهش توصیفی- مقطعی، کلیه 108 طرح درس ارائه شده توسط مدرسان دانشگاه علوم پزشکی ایلام در نیمسال اول و دوم سال 1388 مورد ارزیابی قرار گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از یک چک لیست که شامل 13 حیطه موثر بر طرح درس بود، انجام گرفت. تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری t مستقل و آنالیز واریانس انجام شد.
    نتایج
    بیشترین و کمترین طرح درس های ارائه شده به ترتیب مربوط به دانشکده های بهداشت (5/43 درصد) و پزشکی (12 درصد) بود. میانگین کل نمره ارزشیابی طرح درس های ارائه شده 57/16±94/67 بود. شایع ترین اشتباهات مربوط به حیطه آموزشی و طبقه بندی اهداف (4/45 درصد) و روش ارزیابی (9/25 درصد) بود. همچنین بیشترین نقصان مربوط به حیطه های مربوط به مشخص بودن سیاست ها و قوانین کلاس (3/58 درصد)، برنامه ریزی برای آمادگی دانشجویان قبل از شروع کلاس (6/55 درصد) و وظایف و تکالیف دانشجویان (7/40 درصد) بود. حیطه های مربوط به اهداف کلی درس (9/89 درصد)، روش تدریس (4/82 درصد) و معرفی منابع (4/82 درصد) واجد بالاترین امتیاز و بهترین وضعیت در نگارش طرح درس های مورد بررسی بودند. ارتباط معناداری بین رتبه علمی و نمره ارزشیابی طرح درس وجود داشت (03/0p=).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، وضعیت محتوایی و نگارشی طرح درس های ارائه شده توسط مدرسان دانشگاه علوم پزشکی ایلام در حد قابل قبولی ارزیابی گردید. پیشنهاد می شود با برگزاری دوره های آموزشی مرتبط و تدوین فرم های پیش نویس استاندارد، زمینه مناسب برای تدوین هر چه بهتر طرح درس در بین مدرسان فراهم شود.
    کلیدواژگان: طرح درس، استاد، تحلیل محتوا، برنامه درسی، نظارت آموزشی
  • لیلی بریم نژاد، صدیقه عاصمی، نیلوفر، حمید حقانی صفحه 10
    مقدمه
    هدف درمان ضد انعقاد خوراکی حفظ سطح خونی دارو برای پیشگیری از بروز وقایع ترومبوتیک، بدون بروز عوارض خونریزی است. احتمال خطر این عوارض بستگی زیادی به پی گیری درمان در خارج از بیمارستان دارد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر آموزش گروهی و فردی بر پی گیری درمان و بروز عوارض بیماران بعد از تعویض دریچه قلب طراحی و اجرا شد.
    روش ها
    در این مطالعه نیمه تجربی از بین افراد بالای 18 سال بستری در مرکز قلب شهید رجایی تهران که تحت عمل جراحی تعویض دریچه قرار گرفته بودند، 76 نفر از بیماران واجد شرایط به طور تصادفی انتخاب شده و بعد از کسب رضایت کتبی در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله سه جلسه آموزش گروهی به فاصله یک هفته برگزار شد و در گروه شاهد آموزش روتین (انفرادی) در روز ترخیص داده شد. بعد از گذشت 6 ماه، نتایج آزمایشات PT،PTT، INR، تعداد آزمایشات انجام شده، فواصل آزمایش و بروز عوارض در دو گروه مقایسه شد.
    نتایج
    میزان پی گیری درمان در دو گروه 6 ماه پس از انجام مداخله تفاوت معناداری داشت (03/0p=). 2/88 درصد گروه مداخله در مقابل 3/61 درصد گروه شاهد آزمایشات خود را به طور مرتب انجام دادند (02/0p=). بررسی نتایج آزمایشات بیانگر تفاوت معنادار در دو گروه بود. در گروه مداخله تنها 2 مورد (9/5 درصد) PTT، INR غیرطبیعی داشتند در حالی که در گروه شاهد 1/59 درصد یک بار و یا بیشتر نتیجه غیرطبیعی داشتند (00/0p=). در گروه شاهد سه مورد مرگ (7/9 درصد)، 2 مورد بستری (5/6 درصد)، و 2 مورد ترانسفوزیون خون گزارش شده است در حالی که هیچ یک از موارد فوق در گروه مداخله مشاهده نشده است (02/0p=).
    نتیجه گیری
    آموزش گروهی منجر به بهبود پی گیری درمان و کاهش بروز عوارض و مرگ و میر بیماران مصرف کننده وارفارین بعد از تعویض دریچه می شود. بنابراین پیشنهاد می شود مدیران پرستاری با ایجاد واحد آموزش به بیمار و اجرای برنامه های آموزش گروهی مدون از مشکلات این بیماران بکاهند و به طور غیر مستقیم هزینه های بیمارستانی و بار اقتصادی و روحی روانی تحمیل شده به بیمار را نیز کم نمایند.
    کلیدواژگان: ضد انعقاد خوراکی، تعویض دریچه قلب، آموزش گروهی، آموزش انفرادی، پی گیری درمان
  • پروانه اباذری، زهره ونکی، عیسی محمدی، مسعود امینی صفحه 19
    مقدمه
    حدود یک دهه است که پیشگیری و کنترل دیابت در زمره اولویت های نظام سلامت کشور قرار گرفته است و همزمان دوره های آموزشی برای مجریان برنامه، طراحی و اجرا شده است. مطالعه حاضر با هدف توصیف وضعیت آموزش پزشکان عمومی مراقبت کننده از بیماران تحت پوشش برنامه کشوری پیشگیری و کنترل دیابت طراحی و اجرا شده است.
    روش ها
    مطالعه حاضر یک تحلیل کیفی محتوا از نوع مرسوم بوده است. داده ها با انجام مصاحبه های بدون ساختار با هشت نفر از برنامه ریزان مدیریت دیابت در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مسوولان بهداشت و درمان استان اصفهان، و شش نفر از پزشکان عمومی شاغل در واحدها و مراکز دیابت این استان انجام شد. مشاهدات و یادداشت های متعدد در عرصه، اسناد و مدارک موجود و یادداشت های فنی، دیگر منابع جمع آوری داده را تشکیل دادند. از تحلیل دست نوشته ها، واحدهای معنایی،کد ها، مقوله ها و تم های اصلی به دست آمد. برای اعتبار نتایج از تلفیق منابع و روش های جمع آوری داده، مشاهدات مستمر در عرصه، بازنگری متعدد فرایند تحلیل توسط پژوهشگر و تیم تحقیق استفاده شد.
    نتایج
    یافته های حاصل از آنالیز کیفی داده ها منجر به ظهور سه تم و شش زیر تم شامل 1)آموزش فاقد ساختار، با زیر تم های عدم استمرار آموزش اولیه پزشکان جدید الورود و فقدان بازآموزی، 2) صلاحیت ناکافی پزشک، با زیر تم های دانش ناکافی و عدم موفقیت در جلب اعتماد بیمار و همکار و 3) موانع اثربخشی آموزش، با زیرتم های چالش های برنامه ریزی و نظارت ناکافی بر فرایند آموزش پزشک گردید
    نتیجه گیری
    علی رغم اهمیت نقش پزشکان مراکز بهداشتی درمانی در مدیریت دیابت، نتایج مطالعه حاضر نشان دادکه آموزش این پزشکان با کاستی های قابل توجهی روبرو است.
    کلیدواژگان: آموزش پزشکی، بیماری مزمن، اداره دیابت، آموزش دیابت، ارتقای کیفیت
  • عبدالحسین شکورنیا صفحه 33
    یکی از اهداف ارزشیابی استاد در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی، ارائه بازخورد مناسب برای اعضای هیات علمی است تا زمینه مناسب برای اصلاح روش های تدریس و بهبود کیفیت آموزش فراهم گردد(1). با توجه به گسترش سریع ارزشیابی های دانشجویی در دو دهه اخیر و استفاده وسیع از نتایج آن در مراکز دانشگاهی، پژوهشگران تلاش کرده اند با انجام تحقیقاتی در ارتباط با جنبه های مختلف ارزشیابی های دانشجویی و بررسی نقش عوامل زمینه ای از قبیل رتبه علمی، سابقه، سن و جنس اساتید کیفیت اجرای این فرایند را ارتقا دهند(2). اما علی رغم انجام مطالعات متعدد در ابعاد مختلف ارزشیابی های دانشجویی، در ارتباط با دیدگاه و نگرش اساتید که بدون حمایت و همکاری آنان ارزشیابی های دانشجویی ثمربخش نخواهد بود، تحقیقات بسیار کمی صورت گرفته است(3). و هیچ یک از این تحقیقات نتوانسته است توضیح دهد که چرا برخی از اساتید با ارزشیابی های دانشجویی موافق و بعضی دیگر مخالفند. برخی از محققین بیان داشته اند اساتیدی که نمره بالایی از دانشجویان دریافت نموده اند احساس مثبتی نسبت به ارزشیابی های دانشجویی دارند(4). فرانکلین و تیل (Franklin & Theall) در مطالعه ای در دانشگاه بوستون با بررسی اطلاعات و دیدگاه اساتید درباره ارزشیابی های دانشجویی و همچنین عملکرد آموزشی اساتید دریافتند که نگرش مثبت نسبت به ارزشیابی های دانشجویی با عملکرد بهتر همبستگی دارد(5). با توجه به اهمیت نگرش اساتید نسبت به ارزشیابی های دانشجویی در اخذ بازخورد لازم جهت بهبود کیفیت تدریس، مطالعه حاضر بر اساس سوالات زیر طراحی و انجام گرفته است: آیا نمره ارزشیابی اساتیدی که نگرش مثبت یا منفی نسبت به ارزشیابی های دانشجویی دارند متفاوت است؟ آیا بین نمره ارزشیابی اساتید با نگرش مثبت و منفی نسبت به ارزشیابی های دانشجویی همبستگی وجود دارد؟ این مطالعه توصیفی با هدف بررسی نمرات ارزشیابی اساتید با نگرش مثبت و منفی نسبت به ارزشیابی های دانشجویی در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال 1389 انجام گرفته است. جامعه مورد بررسی کلیه اعضای هیات علمی غیربالینی به تعداد 207 نفر بودند که هر ساله یک نوبت از طریق پرسشنامه مورد ارزشیابی قرار می گرفتند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه نظرسنجی از اساتید درباره ارزشیابی های دانشجویی و ارزشیابی استاد توسط دانشجویان استفاده شد. پرسشنامه اول که به منظور بررسی نظرات اساتید به کار گرفته شد با 25 سوال بر مبنای مقیاس 5 درجه ای لیکرت از کاملا موافقم (نمره 5) تا کاملا مخالفم (نمره 1) تنظیم شده بود. روایی پرسشنامه با مراجعه به کارشناسان آموزش پزشکی مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ مشخص گردید(82/0=α). پرسشنامه دوم، پرسشنامه ارزشیابی استاد توسط دانشجویان مشتمل بر 15 سوال پنج گزینه ای از بسیار ضعیف تا عالی با مقیاس نمره گذاری یک تا پنج بود که توسط دفتر ارزشیابی دانشگاه در جلسات پایانی ترم توسط دانشجویان تکمیل شده و پس از جمع بندی، میانگین کل سوالات پرسشنامه به صورت یک نمره به عنوان امتیاز ارزشیابی استاد توسط دانشجویان ثبت می گردید. بر اساس نتایج حاصل از پرسشنامه نظرسنجی اساتید نسبت به ارزشیابی های دانشجویی، اساتید به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول اساتیدی که نمره نگرش آنان نسبت به ارزشیابی های دانشجویی مساوی یا بالاتر از 4 بود، به عنوان گروه موافق و گروه دوم اساتیدی که نمره نگرش سنجی آنان نسبت به ارزشیابی های دانشجویی مساوی یا پایین تر3 بود به عنوان گروه مخالف در نظر گرفته شدند. سپس میانگین و انحراف معیار نمرات ارزشیابی اساتید در دو گروه موافق و مخالف تعیین و مورد بررسی قرار گرفت. میانگین کلی نمره ارزشیابی اساتید موافق نسبت به ارزشیابی های دانشجویی 35/0±19/4 و میانگین کلی نمره ارزشیابی اساتید مخالف 38/0±87/3 بود(001/0=p). همبستگی بین نمرات ارزشیابی اساتید و نگرش آنان نسبت به اهداف ارزشیابی های دانشجویی نیز از نظر آماری معنادار بود(38/0=r). نتایج مطالعه نشان داد که اساتید موافق با ارزشیابی های دانشجویی در مقایسه با اساتید مخالف، نمره ارزشیابی بالاتری از دانشجویان خودشان دریافت نموده اند. این یافته با نتایج مطالعات دیگر همخوانی دارد(4،6و7). احتمالا شیوه تدریس اساتید با نگرش مثبت نسبت به ارزشیابی های دانشجویی بهتر و مناسب تر بوده است. روش تدریس مناسب و موثر علت اصلی احساس خوب و نگرش مثبت آنان نسبت به ارزشیابی های دانشجویی و در نتیجه دریافت نمره بالا از دانشجویان بوده است. این دسته از اساتید به خاطر نگرش مثبت خود بازخورد ناشی از نتایج این ارزشیابی ها را جدی گرفته و به خواسته های دانشجویان پاسخ مثبت داده و با ایجاد تغییرات مناسب در روش تدریس خود رضایت دانشجویان را به خود جلب نموده اند. پژوهشگران معتقدند این دسته از اساتید به خاطر کسب نمرات بالا و نسبتا مطلوب از دانشجویان، به ارزشیابی های دانشجویی خوش بین بوده و انگیزه بیشتری برای پذیرش و به کارگیری نتایج این ارزشیابی ها در اصلاح روش تدریس خود دارند(8و9). یافته های این مطالعه همچنین بر همبستگی معنادار بین نمرات ارزشیابی اساتید و دیدگاه آنان نسبت به ارزشیابی های دانشجویی اشاره دارد. اساتیدی که نمره ارزشیابی بالاتری از دانشجویان دریافت کرده اند مخالفت کمتری با ارزشیابی های دانشجویی دارند و بر عکس اساتیدی که نمره ارزشیابی کمتری دریافت کرده اند مخالفت بیشتری با این ارزشیابی ها دارند. به عبارتی می توان گفت موافقت و مخالفت اساتید با ارزشیابی های دانشجویی با میزان رضایت دانشجویان از عملکرد آموزشی آنان همبسته است. به نظر می رسد رفع مشکلات ارزشیابی های دانشجویی و جلب رضایت و اعتماد اساتید می تواند گام موثری در استفاده بهینه از نتایج این گونه ارزشیابی ها در ارتقای کیفیت تدریس و آموزش اساتید در برداشته باشد.
  • اعظم معیاری، مهدی بیگلرخانی، محمد زندی، محمد واحدی، امیر فرهنگ میر اسماعیلی صفحه 36
    مقدمه
    آزمون های چندگزینه ای از عینی ترین و رایج ترین انواع آزمون در آموزش علوم پزشکی هستند و یافتن راه هایی برای بهبود کیفیت آزمون ها به خصوص در مقاطع تخصصی اهمیت دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر کارگاه آموزشی در مورد آزمون های چندگزینه ای، بر بهبود کیفیت طراحی سوالات آزمون ارتقای دستیاری دانشکده دندانپزشکی همدان بود.
    روش ها
    در این مطالعه نیمه تجربی، کلیه سوالات آزمون های ارتقای دستیاری دانشکده دندانپزشکی همدان در سال 87 از نظر ساختار طراحی و سطح تاکسونومی با استفاده از چک لیستی روا و پایا مبتنی بر اصول میلمن و چند منبع دیگر مورد بررسی قرار گرفت. بعد از برگزاری کارگاه آموزشی جهت طراحان آزمون در هر دو سال، سوالات آزمون ارتقای سال 88 نیز مورد بررسی قرار گرفت. داده های قبل و بعد از مداخله مربوط به کلیه سوالاتی که توسط افراد شرکت کننده در کارگاه مداخله ای طراحی شده بود با استفاده از آزمون مقایسه نسبت ها (z) مقایسه گردید.
    نتایج
    از نظر ساختار کلی، از کل 1239 سوال وارد شده در مطالعه، (561 سوال مربوط به سال 87 و 678 سوال مربوط به سال 88) به ترتیب 1/63 درصد و 3/76 درصد سوالات مربوط به سال های 87 و 88 بدون اشکال طراحی شده بود که این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (001/0>P). درصد سوالات طراحی شده با تاکسونومی بالا نیز در سال 88 نسبت به سال 87 به طور معناداری افزایش یافته بود (039/0=P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه، طراحی و برگزاری کارگاه آموزشی، جهت طراحان سوال موثر بود و برگزاری این کارگاه ها می تواند راه گشایی برای بهبود آزمون های مشابه در دیگر دانشگاه ها نیز باشد.
    کلیدواژگان: آزمون های چندگزینه ای، آزمون ارتقای دستیاری، آموزش دندانپزشکی، تاکسونومی، آموزش استاد، توانمندسازی استاد
  • احمد وهابی، حیدر ندریان، مهناز صیادی، عابدین ایرانپور، کاوه بهمن پور، رحمت الله مرادزاده، محمدباقر کریم زاده صفحه 46
    مقدمه
    از آنجایی که نیازهای جامعه مرتبا در حال تغییراست، ایجاد تغییر در آموزش نیز لازم می نماید؛ دیدگاه اساتید، به عنوان آموزش دهندگان و معتبرترین رده های درگیر در آموزش پزشکی، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی عوامل تعیین کننده در کارآمدی تدریس از دیدگاه اساتید غیربالینی دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال 1388 انجام گردید.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی مقطعی، تمامی مدرسین غیر بالینی دانشگاه علوم پزشکی کردستان شامل 72 نفر در سال تحصیلی 1388 مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته و روا و پایا بود که به جمع آوری نظرات اساتید در مورد وضعیت آموزشی دانشگاه می پرداخت. داده ها پس از تکمیل توسط مدرسین غیربالینی، جمع آوری و کد گذاری شد و توسط نرم افزار SPSS v.11.5 و با استفاده از آزمون های آمار توصیفی(فراوانی و درصد) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    مدرسین غیر بالینی، داشتن توان علمی (2/97 درصد)، توانایی سخنوری (2/97 درصد)، توان مهارت های ارتباطی (9/95 درصد)، توان ایجاد تفکر انتقادی در دانشجو (6/91 درصد)، نقش مدرک تخصصی (8/88 درصد) و توان ایجاد حل مشکل در دانشجو (7/84 درصد) را به ترتیب مهم ترین عوامل تعیین کننده کارآمدی تدریس می دانستند و 1/68 درصد آنان معتقد بودند که فعالیت پژوهشی استاد نقش زیادی در موفقیت آموزشی او دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج بیانگر این است که عوامل متعددی بر کارآمدی تدریس مدرسین غیربالینی تاثیر می گذارد که توجه به این عوامل در هنگام برنامه ریزی کارگاه های آموزشی و بازآموزی برای مدرسان می تواند کمک شایانی به موفقیت و موثر بودن این کارگاه ها در آموزش پزشکی کشورمان نماید و نیز حتی تاکیدی باشد بر ضرورت گنجاندن واحدهای مربوط به اصول و نحوه تدریس در کوریکولوم های دوره های کارشناسی ارشد و دکتری.
    کلیدواژگان: کارآمدی تدریس، آموزش پزشکی، مدرسین غیربالینی
  • مهدیه ممیزی، سید سعید مظلومی، محمدرضا امینی پور، محمد ممیزی صفحه 55
    مقدمه
    نیروی انسانی نخبه از عمده عوامل مهم رشد و توسعه هر کشوری است و طراحی برنامه های آموزشی باید مطابق با نیازهای این گروه باشد. مصاحبه با دانشجویان، بصیرتی را در خصوص چالش های محیط آموزشی فراهم می کند. پژوهش حاضر مشکلات آموزشی دانشگاه را از دیدگاه دانشجویان استعداد درخشان دانشگاه علوم پزشکی یزد بررسی می کند.
    روش ها
    این مطالعه کیفی از نوع بحث گروهی است و بر روی دانشجویان استعداد درخشان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام شد و از کلیه دانشجویان استعداد درخشان دعوت به عمل آمد که از این میان 55 نفر در 3 جلسه بحث گروهی شرکت و مشکلات خود را بیان نمودند. در پایان هر جلسه، اطلاعات دسته بندی و منظم گردید و یافته های تحقیق بر حسب تکرار مرتب و جدول بندی شد.
    نتایج
    بیشترین مشکلات، مربوط به حیطه های اهداف آموزشی، برنامه ریزی و مدیریت آموزشی است. از نظر دانشجویان غیرضروری بودن برخی سرفصل ها، کم رنگ بودن نقش پژوهش، غیر واقعی بودن ارزشیابی اساتید و هماهنگ نبودن گروه های آموزشی بیشترین اهمیت را دارند.
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش بیانگر این است که جز معدودی از مشکلات که باید در سطح کشوری حل شود مانند تغییر سرفصل ها، بسیاری از مشکلات که به ظاهر کم اهمیت ولی در واقع در اثر بخشی نتایج آموزشی موثرند، با استفاده از اقدامات بسیار ارزان و با همکاری مدیران، اساتید و دانشجویان دانشگاه قابل حل هستند.
    کلیدواژگان: مشکلات آموزشی، دانشجویان، استعداد درخشان، مدیریت آموزشی
  • سارا شهبازی، مریم حضرتی، مرضیه معطری، محمد حیدری صفحه 67
    مقدمه
    حل مساله یک مهارت اساسی برای زندگی در عصر حاضر است. پرستاران، به دلیل موقعیت شغلی و کار در شرایط و محیط پیچیده درمان باید مهارت کافی جهت حل مساله را داشته باشند تا بتوانند مشکلات را سریع و کامل برطرف نمایند. با توجه به اهمیت این موضوع، این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت حل مساله بر هوشبهر هیجانی دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم شیراز در سال 1387 بوده است.
    روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که بر روی تعداد 43 نفر از دانشجویان سال چهارم کارشناسی پیوسته پرستاری شیراز انجام شده است. در ابتدا از دانشجویان درخواست شد تا پرسشنامه های اطلاعات فردی و آزمون استاندارد بار- اون را جهت سنجش میزان هوشبهر هیجانی، تکمیل نمایند. سپس به طور تصادفی، داوطلبان، به دو گروه تجربی (20 نفر) و شاهد (23 نفر) تقسیم شدند. سپس گروه تجربی به مدت 6 جلسه، تحت آموزش مهارت حل مساله، بر اساس پروتکل حل مساله دزوریلا و گلد فراید، قرار گرفتند. هوش هیجانی دانشجویان در دو گروه، قبل، بلافاصله و 2 ماه پس از مداخله، تعیین و مقایسه گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری من ویتنی، ویلکاکسون، آزمون مبتنی بر تکرار فریدمن و ضریب همبستگی اسپیرمن، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    استاندارد سازی نمرات هوش هیجانی نشان داد میانگین نمرات هوش هیجانی دانشجویان گروه تجربی در مراحل بلافاصله (82/9±87/105) و 2 ماه پس از مداخله (56/9±44/109)، نسبت به قبل از مداخله (93/10±22/101) تفاوت آماری معناداری دارد (01/0p<). میانگین نمرات مهارت حل مساله دانشجویان گروه تجربی در مراحل بلافاصله (75/77±31/8) و 2 ماه پس از مداخله (78.75±8.00) نیز، نسبت به قبل از مداخله (35/71±95/11) تفاوت آماری معناداری نشان داد (01/0p<)، در حالی که در گروه شاهد این تفاوت ها معنادار نبود. قبل از مداخله تنها20 درصد دانشجویان هوش هیجانی بالا داشته اند، در حالی که 2 ماه پس از مداخله این میزان به 40 درصد هوش هیجانی بالا و 10 درصد هوش هیجانی بسیار بالا افزایش داشته است.
    نتیجه گیری
    آموزش مهارت حل مساله موجب ارتقای هوش هیجانی دانشجویان گروه تجربی نسبت به گروه شاهد گردیده است و این تاثیر نه تنها بلافاصله پس از مداخله بلکه پس از گذشت 2 ماه، نیز پایدار مانده است. لذا وارد نمودن آموزش مهارت حل مساله در حیطه های مختلف پرستاری اعم از آموزش، پژوهش، مدیریت و بالین توصیه می شود.
    کلیدواژگان: مهارت حل مساله، هوش هیجانی، دانشجویان پرستاری، آموزش
  • مهسا نارنجی ها، شهپر حقیقت، حمیدالله بهادر، ژیلا شجری، فاطمه حاجی ملاحسینی صفحه 77
    مقدمه
    چگونگی ارتباط و تعامل پزشک با بیمار می تواند نقش موثری در رضایت مندی بیمار، نتایج درمان،هزینه های پزشکی، کیفیت خدمات بالینی پزشکان و حتی شکایت از پزشکان داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی رضایت مندی مراجعه کنندگان به درمانگاه قدس تهران از نحوه ارتباط پزشکان با بیماران در سال 1389 صورت گرفته است.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی مقطعی، در مجموع 392 نفر مورد پرسشگری قرار گرفته و وارد مطالعه شدند. رضایت مندی بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی درمانگاه قدس تامین اجتماعی شهر تهران در سال 1389 از نظر ابعاد مختلف مانند نحوه برخورد پزشک، نحوه مصاحبه ومعاینه، نحوه ارتباط و آموزش بیماران، نحوه پیگیری و نیز پاسخ دهی به سوالات و دادن اطلاعات با استفاده از پرسشنامه Patient Satisfaction Questionnaire) ارزیابی شد و تاثیر متغیرهایی چون جنس، تاهل، شغل و وضعیت تحصیلی بر میزان نمره رضایت مندی مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات داده شده با استفاده از آزمون های آماری t، ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین نمره رضایت بیماران به ترتیب از نحوه آموزش با میانگین نمره 11/24±84/55، و پاسخ دهی به سوالات با میانگین 58/6 ±20/49 و کمترین نمره رضایت مندی مربوط به نحوه معاینه پزشک با میانگین 76/22±25/31 بود. همچنین میانگین نمره رضایت در افراد با سطح تحصیلات بالاتر (002/0p=) و دارای شغل کارمندی نسبت به افراد با مشاغل آزاد (006/0p=) بالاتر است و اختلاف آن معنادار می باشد.
    نتیجه گیری
    این گونه به نظر می رسد که پزشکان لازم است در سطوح پایین تر تحصیلی و موقعیت های اجتماعی متفاوت بیماران با صرف زمان بیشتر و به کارگیری مهارت های ارتباطی مناسب، موجب جلب رضایت بیشتر آنان گردند. آموزش و تاکید بر تقویت این مهارت ها نقش موثری در ارتقای کیفیت خدمات سلامتی خواهد داشت.
    کلیدواژگان: پزشک، بیمار، رضایت مندی، مهارت های ارتباطی
  • مهرداد فرزندی پور، زهرا میدانی، فاطمه رنگرز جدی، حمیدرضا گیلاسی، لیلا شکری زاده آرانی، زهره مبارک صفحه 90
    مقدمه
    بررسی ها نشان می دهد که به کارگیری مداخلات متفاوت مانند آموزش می تواند در بهبود میزان مستند سازی و کاهش پرونده های ناقص موثر واقع گردد. از آنجا که پزشکان نقش کلیدی در مستند سازی پرونده پزشکی ایفا می کنند پژوهشگران بر آن شدند که تاثیر مداخله آموزشی را بر میزان رعایت اصول تشخیص نویسی دستیاران دانشگاه علوم پزشکی کاشان مورد ارزیابی قرار دهند.
    روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی در سال 1389 بر روی 19 دستیار تخصصی (داخلی، جراحی و زنان و زایمان) دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شد. در یک کارگاه 5 ساعته اصول تشخیص نویسی پرونده های پزشکی در حوزه بیماری های جراحی، زایمان و داخلی به دستیاران آموزش داده شد. به ازای گروه های مختلف دستیاران، 5 پرونده پزشکی در دو دوره قبل و بعد از مداخله بر اساس چک لیستی، طبق اصول ثبت اطلاعات تشخیصی در گروه های مختلف دستیاران، مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون t-test و واکسون تجزیه و تحلیل گردید.
    نتایج
    بر اساس نتایج مطالعه وضعیت ثبت تشخیص های زایمان با اجرای مداخله آموزشی تغییری نداشته است همچنین وضعیت ثبت علت زمینه ای و تظاهرات بالینی توسط دستیاران تخصصی داخلی و جراحی قبل و بعد از آموزش نیز تفاوت معناداری نشان نداد (285/0p=) و (584/0p=). بنابراین وضعیت ثبت تشخیص های سه گروه دستیاران داخلی، جراحی و زنان و زایمان قبل و بعد از مداخله آموزشی تغییر قابل توجهی را نشان نمی دهد.
    نتیجه گیری
    اجرای مکانیسم آموزشی در قالب کارگاه به تنهایی تاثیری بر ارتقای اصول تشخیص نویسی در پرونده های پزشکی توسط دستیاران ندارد. با توجه به این نتیجه این مطالعه و نتایجی که از سایر مطالعات بدست آمده است برای داشتن یک پرونده پزشکی کامل، صحیح و با کیفیت باید راهکارهای موثرتر از جمله همکاری سه مولفه اصلی مدیریت، متخصصان مدیریت اطلاعات بهداشتی درمانی و ارائه دهندگان مراقبت در نظر گرفته شود. بنابراین بر نظارت بر رعایت موازین به موازات آموزش تاکید می گردد.
    کلیدواژگان: تشخیص نویسی، مدارک پزشکی، اصول مستندسازی، آموزش، دستیاران تخصصی، تغییر عملکرد
|
  • Bahram Delgoshaei, Jamil Sadeghifar, Mehdi Raadabadi, Hadi Peyman, Alireza Mirzaei Page 1
    Introduction
    Lesson plan is one of the key factors in the education process. The main purpose of lesson plan is to facilitate teaching and learning by establishing a good communication platform. This study performed a content analysis of the lesson plans developed by faculty members of Ilam University of Medical Sciences.
    Methods
    In this cross – sectional study, all 108 lesson plans developed by the faculty of Ilam University of Medical Sciences in the first and second semesters in 2009 were analyzed. The data was collected by a checklist covering 13 dimensions. Data analysis was done using t-test, and ANOVA.
    Results
    Maximum and minimum ratios of the lesson plans belonged to schools of health (43.5%) and medicine (12%), respectively. The total average score of evaluation of the lesson plans developed was 67.94±16.57 (out of 100). The most common mistakes were related to objectives (45.4%), and evaluation methods (25.9%). The greatest shortcomings were related to dimensions of general and class regulations and policies (58.3%), preparation of learners before class sessions (55.6%), and assignments (40.7%). The dimensions of objectives in the lesson plans (89.9%), teaching methods (82.4%), and references recommended (82.4%) gained the highest scores. There was a significant relationship between faculty members’ academic ranks and evaluation scores of their lesson plans (p=0.03, CI95% =0.6-16.0).
    Conclusion
    Based on the findings of the study, holding lesson plan workshops and using a standardized lesson plan templates could provide an appropriate basis for developing better lesson plans by the faculty.
  • Leili Borimnejad, Sedighe Asemi, Niloufar Samiei, Hamid Hghani Page 10
    Introduction
    Oral anticoagulant therapies are intended for prevention of thrombotic adverse effects and to maintain the level of drug without bleeding. The probability of risk highly depends on the patient compliance after discharge from hospital. This study was designed to compare the effect of group and individual education on patients’ compliance and incidence of adverse effects of warfarin after cardiac valve replacement surgery.
    Methods
    In this quasi experimental study, 76 inpatients older than 18 years, undergone valve replacement surgery in cardiovascular ward of Shaheed Rajaei Heart Center who met the inclusion criteria were selected randomly. After informed consent, they were randomly allocated to intervention or control groups. The patients in control group received individual education (the regular method) and intervention group was instructed in groups for three sessions each having one week interval. Up to six months, the results of the lab tests (PT, PTT, INR), the number of carried out lab tests, time interval between tests, and the incidence of complications were recorded, and finally compared statistically between the groups.
    Results
    Comparing the compliance to therapy for two groups after six months, a significant difference was noticed (p=0.03). As 88.2% of intervention group vs. 61.2% in control groups had carried out their lab tests completely (p=0.02). Result of lab tests reported abnormal PT and INR in only 2 cases (5.9%) among patients of intervention group while 59.1% of patients in control group had the experience of once or more abnormal results (P=0.00). Three cases of deaths, two cases of hospitalization, and two cases of blood transfusions were reported in control group while none of the above was observed in the intervention group.
    Conclusion
    Group education leads to the improvement of adherence to therapy which results in reduction of mortality among warfarin consumers after valve replacement surgery. Therefore it is highly recommended to nursing administrators to establish education units in hospital and conduct group education sessions for patients to reduce their problems. Simultaneously this leads to the reduction of hospital charges as well as financial and emotional loads on patients.
  • Parvaneh Abazari, Zohre Vanaki, Issa Mohammade, Masoud Amini Page 19
    Introduction
    Diabetes Prevention and Control has become among the nation's health system priorities in recent decade. Meanwhile, educational programs for executives have been designed and implemented. Tha aim of this study was to describe the situation of training of general practitioners who care diabetiv patients under National Diabetes Prevention and Control Program.
    Methods
    This study is a qualitative content analysis (the conventional type). Data gathering was done through unstructured interviews with eight of diabetes management planners in the Ministry of Health and Medical Education as well as officials of the health system in Isfahan, and six general practitioners working in diabetes centers in Isfahan province. Observations and several field notes as well as existing records, documents, and technical notes were other sources of data collection. After manuscript analysis, meaning units, codes, categories, and key themes were achieved. The strategies for results validation included triangulation of data collection sources and methods, continuous observations in the field, and supervision and review of the analysis process by research team.
    Results
    Three major themes and six sub-themes were emerged through qualitative data analysis. Major themes were (1) unstructured education including sub-themes of lack of continuous primary training among freshmen and lack of retraining for physicians; (2) inadequate physician's competence including sub-themes of inadequate knowledge, and lack of success in earning patients and colleague's trust; (3) barriers to effective education including sub-themes of planning-related challenges, inadequate supervision on physician training process.
    Conclusion
    Despite the importance of physician roles in diabetes management in health care centers, findings showed their education is faced with significant shortcomings.
  • Abdolhussein Shakurnia Page 33
  • Azam Meyari, Mahdi Biglarkhani, Mohammad Zandi, Mohammad Vahedi, Amir Farhang Miresmaeili Page 36
    Introduction
    Multiple choice exams are one of the most common objective exams used in medical education. So, it is important to find ways to improve the quality of these exams, especially in residency programs. Thus the aim of this study was to investigate the effect of education on quality improvement of Multiple Choice Questions (MSQ) designed in Annual Residency Exams of Dental Faculty.
    Methods
    In this experimental study, the structure and taxonomy in all MCQs designed by dental faculty for annual residency exams in 2008 were analyzed through valid and reliable checklist. Checklist items were based on Millman’s principles and several other resources. The same process was repeated for MCQs after running a workshop for question designers. The pre- and post- workshop data were compared using Z test.
    Results
    From 1239 questions, 63.1% and 76.3% of the questions developed in 2008 and 2009 had no structural flaw, which revealed a significant difference between the two years (P<0.001). Regarding high taxonomy questions, a significant increase was observed in the year 2009 (P=0.039).
    Conclusion
    Considering the results of this study, designing and running training workshop for question designers improved quality of MCQs and these workshops can lead to improvement of MCQ exams in other universities.
  • Ahmad Vahabi *, Haidar Nadrian, Mahnaz Sayyadi, Abedin Iranpour, Kaveh Bahmanpour, Rahmatollah Moradzadeh, Mohammad Bagher Karimzadeh Page 46
    Introduction
    Society needs are constantly changing. As a result, it seems to be necessary to make changes in education as well. The viewpoints of faculty members as the educators and the most authentic group involved in medical education system are of significant influence. This study was conducted to investigate the determinants of effective teaching from non-clinical teacher's viewpoint in Kurdistan University of Medical Sciences in year 2009.
    Methods
    In this descriptive cross-sectional study, the entire 72 non-clinical teachers in academic year 2009 were selected for investigation. Data collection tool was a questionnaire made by researcher which was validated and reliable. Faculties’ viewpoints toward educational status of the university were collected via this questionnaire. After completion of the questionnaire by these non-clinical teachers, data was collected and codified. Then the SPSS software v.11.5 was used to analyze the data using descriptive statistical tests (frequency and percent).
    Results
    Nonclinical teachers believed that: having scientific capability (97.2%), oratory competency (97.2%), having communication skills (95.9%), the capability to develop critical thinking in the students (91.6%), the role of professional degree (88.8%), and the ability to motivate students for problem solving (84.7%) are respectively the most important factors determining effective teaching. Meanwhile, 68.1% of the respondents believed that the teacher’s research activity is considered significant in his educational success.
    Conclusion
    The results of the study revealed that several factors may influence the effective teaching of non-clinical teachers. Considering these factors at the time of developing educational plans and retraining workshops for teachers may help these workshops to be more effective and successful. Our results may also be an emphasis on the necessity of including courses like the basics and teaching methods in the curriculums of master degree and PhD.
  • Mahdieh Momayyezi, Saeed Mazloomy, Mohammadreza Aminipour, Mohammad Momayyezi Page 55
    Introduction
    Distinguished work force is a major factor for growth and development of all countries and training programs should be designed based on their needs. Interviews with students provide an insight into the challenges of learning environment. This study investigated the educational problems from the viewpoint of talented students of Shahid Sadoughi University of Medical Sciences.
    Methods
    In this qualitative study, 55 talented university students expressed their educational problems during three focus group sessions. At the end of each session, the data were classified and organized and findings were sorted, categorized and tabulated, based on the frequency of statements in group discussions.
    Results
    Most problems were related to the areas of educational objectives, planning, and management. The main reported problems were inclusion of a number of unnecessary content materials in the syllabi, low emphasis on research, unrealistic teacher evaluations, and inharmonious educational departments.
    Conclusion
    Except for a few problems such as changing some parts of curricula that must be resolved at country level, there are many less important problems that influence the effectiveness of the educational outcomes. These problems do not need much effort to eradicate, as more cooperation of teachers, students, and managers can remove them.
  • Sara Shahbazi, Maryam Hazrati, Marzieh Moattari, Mohammad Heidari Page 67
    Introduction
    Problem solving is an important skill for living in nowadays world. Due to their professional responsibility and occupation in a complicated therapeutic environment, nurses should be skillful enough for problem solving in order to handle them. Therefore, this study was performed to determine the effect of problem solving course on nursing student's emotional intelligence of Shiraz University of Medical Sciences in year 2008.
    Methods
    This quasi-experimental study was performed on 43 senior nursing students of Shiraz University of Medical Sciences. Primarily students were asked to complete questionnaires of demographic data and “BarOn" standard test for emotional intelligence evaluation. Then, the participants were randomly divided into two groups of experimental (N=20) and control (N=23). Then, 6 sessions of problem solving course based on Dzurilla and Goldfride social problem solving protocol, was performed for students of experimental group. Data was analyzed through statistical tests of Mann Whitney, Wilcoxon, Friedman’s test, and Pearson correlation Coefficient.
    Results
    Standardization of emotional intelligence scores among students of experiment group showed a statistically significant difference for these scores achieved immediately (105.87±9.82) and 2 months after intervention (109.44±9.56) compared to the one before intervention (101.22±10.93) (p<0.01). The mean score of problem solving skill among students of experiment group showed also a statistically significant difference comparing the scores achieved immediately after intervention (8.31±77.75) and 2 months after that (8.00±78.75) to that of before intervention (11.95±71.35) (p<0.01). This is while control group showed no statistically significant difference considering these variables. Only 20 percent of students enjoyed a high emotional intelligence before intervention, while this increased to 40 percent of high intelligence and 10 percent of very high emotional intelligence 2 months after intervention.
    Conclusion
    Problem solving skills lead to promotion of emotional intelligence among students of experiment group compared to control group. This result was stable not only immediately after intervention but also after two months. Therefore problem solving education in various nursing domains such as education, research, management and clinic, is recommended.
  • Mahsa Narenjiha, Shahpar Haghighat, Hamdollah Baahador, Jila Shajari, Fatemeh Haji Molla Hoseini Page 77
    Introduction
    A pleasing communication and interaction between physician and patient can be effective in patients’ satisfaction, treatment outcome, medical charges, clinical services quality, and even claim against physicians. This study was performed to evaluate patients’ satisfaction with physicians’ manners with them in Ghods Clinic of Tehran in year 2010.
    Methods
    Totally 392 patients were asked in this descriptive cross-sectional study. Satisfaction among patients referred to Ghods Clinic of Tehran in year 2010 was measured considering several aspects whereas physicians’ behavior, physical examination and interview, communication and education to the patient, follow-up, responsibility to questions, and giving information. These data was gathered using Patient Satisfaction Questionnaire and the effect of variables such as gender, marital status, job, and academic level on satisfaction score was investigated. Data was analyzed using statistical tests of t, ANOVA, and Pearson correlation coefficient.
    Results
    The results of the study showed that the highest satisfaction scores were obtained from education skills of physicians (mean: 55.8±24.1) and responsibility to questions (mean: 49.2 ±6.58) and the lowest was physical examination skills (mean: 31.25 ± 22.76). Satisfaction mean score among patients enjoying a higher level of education (p = 0.002) and patients who were employee (p = 0.006) compared to business people was higher and showed significant difference.
    Conclusion
    It seems that the physicians should try more to satisfy people with lower educational levels and different social positions by spending more time and employing appropriate communication skills. Education and emphasis on improvement of these skills leads to promotion in health services.
  • Mehrdad Farzandipour, Zahra Meidani, Fatemeh Rangraz Jeddi, Hamidreza Gilasi, Leila Shokrizadeh Arani, Zohreh Mobarak Page 90
    Introduction
    Studies indicate that using interventions including education may improve medical record documentation and decrease incomplete files. Since, physicians play a crucial role in medical record documentation, the researchers aimed to examine the effect of educational intervention on observing principles of medical diagnosis recording among residents in Kashan University of Medical Sciences.
    Methods
    This quasi-experimental study was conducted in 2010 on 19 specialty residents (from internal medicine, obstetrics and gynecology, and surgery) in Kashan University. During a 5-hour workshop, guidelines for recording diagnostic information related to surgery, obstetrics and internal medicine were taught. Before and after the intervention, five medical records from each resident were assessed using a checklist which was designed based on diagnostic information related to each discipline. Data were analyzed through paired t and Wilkoxson test.
    Results
    There was no improvement in recording obstetric diagnoses (type of delivery, place of delivery, outcome of delivery, complication of delivery) after the training. Also training did not have any effect on documentation of underlying cause and clinical manifestations of diseases by internal medicine residents and surgery residents (P=0.285 and P=0.584).
    Conclusion
    Administering an educational intervention alone did not improve recording of diagnosis among residents. It seems that to have complete, accurate and high quality medical recording requires interaction we should consider other solutions, including three main key components, namely, management, health information management professionals and health care providers. Therefore, developing such an interaction is recommended.