فهرست مطالب

پژوهش در پزشکی - سال سی و ششم شماره 1 (پیاپی 141، بهار 1391)

نشریه پژوهش در پزشکی
سال سی و ششم شماره 1 (پیاپی 141، بهار 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/06/07
  • تعداد عناوین: 10
|
  • عبدالجلیل کلانتر هرمزی صفحات 1-3
    درتاریخ پزشکی، دانشمندان و فیلسوفان ایرانی سهم مهمی داشته اند، اما گسترده نبودن سیطره زبان فارسی و حکومت حکمران خارجی و تمایل آنها برای انتشار آثار و تجربیات پزشکی به زبان های خارجی و نیز انتقال آنها به خارج از کشور و مواردی از این قبیل موجب گردید که همه ابعاد علمی علمای ایران کمرنگ جلوه کند. در این میان افرادی بودند که با نبوغ علمی خود در اقتدار تاریخ پزشکی ایران سهم مهمی داشته اند. ازجمله آنها، سیداسماعیل جرجانی مبتکر نگارش کتب پزشکی به زبان فارسی، نگارش خلاصه پزشکی و نیز ترجمه و انتشار آنها به زبان عربی قابل تقدیر است، زیرا تحول بزرگی در تاریخ پزشکی این مرزوبوم ایجاد کرده است. این مقاله به معرفی اولیه این دانشمند عالیقدر می پردازد.
    کلیدواژگان: سیداسماعیل جرجانی، کتب خلاصه پزشکی، تاریخ پزشکی
  • فاطمه خاتمی، حسن نیک نژاد، نریمان مصفا، حبیب الله پیروی صفحات 4-10
    سابقه و هدف
    امروزه پرده آمنیون، به عنوان یک منبع با ارزش سلولی، کاربردهای فراوانی به ویژه در حیطه طب ترمیمی دارد. از سوی دیگر ایجاد بسترهای سه بعدی با ویژگی های مطلوب برای کشت سلول، که بسته به نوع سلول نیز می باشد، اهمیت زیادی پیدا کرده است. لذا این تحقیق با هدف طراحی بسترهای مناسب برای به کارگیری سلول های اپیتلیال پرده آمنیون در تحقیقات مهندسی بافت انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه به صورت تجربی انجام پذیرفت. ابتدا داربست های سه بعدی کیتوزان و کیتوزان-ژلاتین با روش Freeze-Dry در دماهای متفاوت (20-، 80-، 196-) از مرحله پیش انجماد آماده سازی و سایز حفرات با میکروسکوپ الکترونی ارزیابی شد. همچنین با استفاده از فرمول مناسب، تخلخل (Porosity) داربست ها اندازه گیری شد. در مرحله بعد، سلول های اپیتلیالی جدا شده از پرده آمنیون روی داربست های با سایز حفرات متفاوت کشت داده شدند. از تصاویر SEM و تست MTT نیز برای تایید اتصال سلول های مورد نظر به داربست استفاده گردید.
    یافته ها
    طراحی مورد هدف با موفقیت انجام پذیرفت که حاصل انجام تکرارپذیری این مطالعه بود. نتایج میکروسکوپ الکترونی حاکی از سایز حفرات بزرگتر در دمای بالاتر و در مدت زمان طولانی تر از مرحله پیش انجماد بود (20-). تخلخل 73 درصد داربست-ها برای کشت سلول مطلوب بود. از سوی دیگر نتایج MTT سلول ها روی داربست، اهمیت سایز حفرات (~ 100 میکرون) را در اتصال سلول به بستر تایید کرد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که داربست های کیتوزان- ژلاتین و کیتوزان با سایز حفرات بزرگ تر، باعث افزایش شانس اتصال سلول-های اپیتلیال پرده آمنیون به بستر شده و از این رو می توانند به عنوان یک بستر ساخته شده از مواد طبیعی برای اهداف مهندسی بافت استفاده شوند.
    کلیدواژگان: داربست، کیتوزان، سلول های اپیتلیال پرده آمنیون
  • سامرا سلیم پور آبکنار، رضا محمد علی مالک، سودابه طاهری صفحات 11-18
    سابقه و هدف
    کالاهای پنبه ای که در البسه و مصارف بیمارستانی بسیار مورد استفاده قرار می گیرند، همواره مستعد به حمله توسط عوامل بیماری زا و میکروبی هستند. با توجه به خصلت کاتیونیکی و با وجود گروه های آمین فراوان در نانوساختار دندریمر پلی پروپیلن ایمین، احتمالا این نانوساختار دارای خاصیت ضد میکروبی است. این تحقیق، به بررسی تاثیر نانو ساختار دندریمر پلی پروپیلن ایمین بر خاصیت ضد میکروبی پارچه پنبه ای می پردازد.
    روش بررسی
    این تحقیق به روش تجربی و بر روی دو نسل از دندریمر پلی پروپیلن ایمین که به واسطه دو نوع ماده اتصال دهنده (سیتریک و گلوتاریک اسید) به پارچه پنبه ای اتصال یافتند، صورت گرفت. فعالیت ضد میکروبی سه گروه شامل گروه شاهد و دو گروه تجربی (نمونه آغشته شده و اتصال یافته به دندریمر) در مقابل سه نوع باکتری (Staphylococcus aureus، Escherichia coli، Pseudomonades auruginosa) و قارچ (Candida albicans) مطابق با استاندارد PN-EN ISO20645:2007 قبل و پس از 5 مرتبه پروسه شست وشو مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    میکرواورگانیسم ها در زیر و محیط نمونه شاهد رشد کردند. در نمونه تجربی آغشته به دندریمر هیچ گونه رشدی در زیر و محیط نمونه ها مشاهده نشد، اما پس از 5 سیکل شست و شو هاله عدم رشد نمونه ها کاهش یافت. در نمونه تجربی اتصال یافته به دندریمرها هیچ گونه رشدی در زیر نمونه ها حتی پس از 5 سیکل شست و شو مشاهده نشد، اما میکرواورگانیسمها در محیط نمونه ها رشد کردند.
    نتیجه گیری
    نظر می رسد که پارچه پنبه ای اتصال یافته به دندریمر پلی پروپیلن ایمین از خاصیت ضد میکروبی خوبی در برابر میکرواورگانیسم ها پس از 5 سیکل شست و شو برخوردار است. البته تحقیقات بیشتر در این زمینه توصیه می شود.
    کلیدواژگان: دندریمر پلی پروپیلن ایمین، خاصیت ضد میکروبی، استافیلوکوک اورئوس، اشرشیا کلای، سودومونا آئروجینوزا، کاندیدا آلبیکانس
  • مهناز محمودی راد، فائزه دهقانی، منصوره میرزایی، مریم قاسمی، نریمان مصفا صفحات 19-28
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع و روند رو به افزایش انواع زخم ها و عوارض شناخته شده آن ها و عدم درمان ناکافی روش های درمانی متداول و گزارش هایی از موفقیت استفاده از جانشین های پوستی تهیه شده از کشت هم زمان کراتینوسیت و فیبروبلاست روی داربست کلاژنی و عدم گزارشی از تجربه آن در ایران، این تحقیق با انتقال جانشین پوستی ساخته شده روی زخم تجربی ایجاد شده در موش صحرایی انجام گرفت.
    روش بررسی
    این تحقیق به روش تجربی روی پنج سر موش صحرایی سفید نر نژاد ویستار با ایجاد ده زخم به ابعاد 2×2 سانتی متر مربع روی پشت آن ها، در گروه تجربی با استفاده از جانشین پوستی و در گروه شاهد بدون هیچ مداخله ای صورت گرفت. زخم ها پس از ده روز پیگیری شدند و وضعیت ترمیم با شاخص های کیفی میزان ترمیم، واسکولاریزاسیون و شدت فیبروز و نکروز و نیز با شاخص های کمی ضخامت لایه اپیتلیال، تعداد فولیکول مو و بررسی تعداد فیبروبلاست، کراتینوسیت، لنفوسیت و نوتروفیل بررسی و وضعیت آن ها در دو گروه با آزمون های دقیق فیشر، t-test و Mann-Whitney U Test مورد قضاوت قرار گرفت.
    یافته ها
    در تمامی شاخص های مورد بررسی، وضعیت ترمیم زخم گروه تجربی بهتر از گروه شاهد بود و از نظر شدت فیبروز بالای 50% گروه تجربی بهتر بود (05/0>p) و ضخامت لایه اپیتلیال در گروه شاهد 4/20±4/30 و در گروه تجربی 8/73±5/180 (01/0>p) و همینطور تعداد فیبروبلاست ها و کراتینوسیت ها در گروه تجربی بیشتر از شاهد بود (05/0>p).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که جانشین پوستی تهیه شده از کشت هم زمان فیبروبلاست ها و کراتینوسیت ها روی داربست کلاژنی و قرار دادن آن در محل زخم موجب بهبود روند ترمیم زخم می شود. با توجه به محدودیت های این تحقیق، مطالعات بیشتر را در این زمینه توصیه می کنیم.
    کلیدواژگان: فیبروبلاست، کراتینوسیت، داربست کلاژنی، ترمیم زخم
  • نصرت الله نادری، ناصر ابراهیمی دریانی، آلما فرنود*، منیژه حبیبی، هدیه بالایی، افسانه شریفیان، همایون زجاجی، محمدرضا زالی صفحات 29-34
    سابقه و هدف

    ژن NOD2 واقع در ناحیه کروموزومی 16q12 (IBD1) به عنوان ژنی که با بیماری کرون همراهی دارد، شناخته شده است. در جمعیت های غربی سه پلی مورفیسمG908R، R702Wو 1007fsinsC این ژن در بیماران کرون با فراوانی بیشتری گزارش شده اند، در حالی که در کشورهای آسیای دور این همراهی مشاهده نشده است. در مطالعه حاضر، فراوانی سه پلی مورفیسم شناخته شده ژن NOD2 در بیماران ایرانی مبتلا به کرون در مقایسه با افراد شاهد تعیین گردید. روش بررسی در مطالعه ای مورد-شاهدی، 100 بیمار کرون و 100 فرد سالم که از نظر سن و جنس با بیماران همسان بودند، طی دو سال (1390-1389) در بیمارستان امام خمینی (وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران) مورد معاینه و نمونه گیری قرار گرفتند. بررسی سه جهش شناخته شده ژن NOD2 بر روی نمونه های DNA بیماران کرون و افراد سالم به روش PCR (polymerase chain reaction) وDirect Sequencing انجام گرفت. همراهی ژنوتیپ و فنوتیپ این پلی مورفیسمها نیز تعیین شدند.

    یافته ها

    فراوانی سه پلی مورفیسم R702W، G908R و 1007fsinsC در بیماران مبتلا به کرون به ترتیب 13%، 5/2% و 2% و در افراد شاهد سالم به ترتیب 5/1%، 5/1% و 1% به دست آمد. در بین این سه جهش فقط فراوانی R702W در بیماران مبتلا به کرون به شکل معنی داری بیش از گروه شاهد بود (001/0>p)، ولی ارتباط معنی داری بین ژنوتیپ بیماران و فنوتیپ آنها یافت نشد.

    نتیجه گیری

    تنها یکی از سه جهش شایع ژن NOD2 (R702W) در بیماران ایرانی مبتلا به کرون با بیماری همراه بود. فراوانی این جهش ها نسبت به سایر جوامع متفاوت است. با توجه به اهمیت این ژن شاید سایر نواحی آن در حساسیت به بیماری کرون در جمعیت ایرانی موثر باشد.

    کلیدواژگان: بیماری کرون، ژن NOD2، پلی مورفیسم
  • لاله بابایی خو، صدیقه ذاکری، اکرم ابویی مهریزی، نوید دین پرست جدید صفحات 35-42
    سابقه و هدف
    منطقه II غنی از سیستئین پروتئین متصل شونده به دافی در پلاسمودیوم ویواکس (PvDBP-II) نقشی اساسی در حمله مروزوئیت های انگل به اریتروسیت های انسان ایفا می نماید. به همین دلیل این پروتئین به عنوان پروتئین کاندید واکسن در بررسی پاسخ های ایمونولوژیکی مورد نظر محققین است. هدف از این مطالعه بیان پروتئین مذکور به میزان بالا با استفاده از سیستم بیانی پروکاریوتی است.
    روش بررسی
    پس از کلونینگ PvDBP-II در وکتور pGEM T easy، ساب کلونینگ در وکتورهای بیانی pET28a، pET24d و pQE30 انجام و بیان پروتئین در سویه های BL21(DE3) و M15(pREP4) اشرشیا کلی که محتوی ساختارهای بیانی ذکر شده بودند، تحت شرایط متفاوت ازجمله محیط کشت، دمای انکوباسیون و زمان های مختلف، بیان پس از القاء مورد بررسی قرار گرفت. خالص سازی به کمک روش متال افینیتی کروماتوگرافی تحت شرایط احیاء صورت گرفت و محصول توسط روش های SDS-PAGE و وسترن بلاتینگ مورد تائید قرار گرفت. در نهایت غلظت پروتئین خالص شده توسط دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج 280 نانومتر اندازه گیری شد.
    یافته ها
    بیان rPvDBP-II 4 ساعت پس از القاء با IPTG 1میلی مولار در دمای 37 درجه سانتی گراد در محیط LB2x و با استفاده از سیستم بیانی M15-pQE30 به میزان قابل قبولی صورت گرفت ولی در دو سیستم بیانی BL21-pET28a و BL21-pET24d، بیان پروتئین مورد نظر به مقدار بسیار کم 200 مشاهده گردید. سایز پروتئین نوترکیب حاصل بر روی ژل طبق انتظار 47 کیلودالتون (اسید آمینه 588-198) بود. وسترن بلاتینگ با استفاده از آنتی بادی های anti-His و سرم افراد مبتلا به عفونت پلاسمودیوم ویواکس موید بیان PvDBP-II بود و غلظت پروتئین حاصل 1200 میکروگرم در میلی لیتر ارزیابی شد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه با استفاده از سیستم بیانی پروکاریوتی E. coli (M15/BL21) و با انجام حداقل مراحل ترانسفورمیشن موفق به افزایش چشمگیر میزان بیان و دسترسی به فرم خالص و نوترکیب PvDB-II بدون نیاز به انجام آزمایشات پیچیده و گران قیمت شدیم که این امر می تواند در طراحی واکسن منطقه ای علیه مالاریای ویواکس بسیار مفید و کارآمد باشد.
    کلیدواژگان: پلاسمودیوم ویواکس، پروتئین متصل شونده به دافی، بیان، سیستم بیانی pQE30، E، coli
  • شیما نصرتی، آذر سبکبار، مهروز دزفولیان، بهمن تبرایی، فاطمه فلاح صفحات 43-48
    سابقه و هدف
    بیماری های ناشی از مواد غذایی یکی از مهم ترین مشکلات دنیای امروزی بوده و به دلیل مصرف آب یا غذاهای آلوده در انسان بروز می نمایند. با توجه با اینکه در حال حاضر گونه های سالمونلا رایج ترین نوع مسمومیت غذایی می باشند. هدف از این مطالعه، تعیین شیوع سروتیپ های سالمونلا در مواد غذایی به روش Multiplex PCR می باشد
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی بر روی 170 نمونه مواد غذایی اعم از گوشت گاو، گوشت مرغ، تخم مرغ، شیر و سس مایونز انجام شد و پس از جمع آوری نمونه های مورد نظر، مراحل تشخیص برای باکتری و روش PCR انجام شد. با استفاده از آزمون های کای دو و فیشر نمونه ها مورد قضاوت آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    شیوع آلودگی باکتریال در 7/24 درصد نمونه های مواد غذایی وجود داشت. با توجه به این شیوع در نمونه های مورد بررسی، میزان واقعی آن با اطمینان 95% از حداقل 2/18 درصد تا 2/31 درصد برآورد می گردد. آلودگی گوشت گاو به سالمونلا، 8/8 درصد برآورد شد. از کل نمونه های مواد غذایی، 7/1% آلودگی به باکتری سالمونلا مشاهده شد که 1/1% آن مربوط به سالمونلا تیفی موریوم و 59/.% مربوط به سالمونلا اینتریتیدیس از گوشت گاو بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که آلودگی سالمونلا در مواد غذایی بالا بوده و باید توجه بیشتری گردد. روش های تشخیصی مولکولی مانند Multiplex PCR احتمالادر کنار کشت و سایر روش های باکتری شناسی می تواند در تایید تشخیص کمک کننده باشد.
    کلیدواژگان: مواد غذایی، گونه های سالمونلا، Multiplex PCR
  • منوچهر بهنیا، بهاره حاجی براتعلی، مهدی هدایتی، ناصر ولایی صفحات 49-53
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع و روند رو به افزایش انفارکتوس میوکارد (MI) و اهمیت اطلاع از مارکرهای التهابی، وجود کاستی ها در تحقیقات قبلی و آرای متفاوت در مورد نقش TNF– α بابروز انفارکتوس میوکارد این تحقیق در بیمارستان طالقانی طی سال های 90-1389 انجام گرفت.
    روش بررسی
    مطالعه به روش مورد- شاهدی انجام گرفت. بیمارانی که با تشخیص قطعی انفارکتوس حاد قلبی بستری بودند به عنوان گروه مورد تلقی و هم زمان در همان بیمارستان افراد سالمی که برای آزمایش های معمول به آزمایشگاه بیمارستان طالقانی مراجعه کرده و مشابه گروه مورد بودند، به عنوان شاهد انتخاب گردیدند و فاکتور TNF– α با روش ELISA اندازه گیری و مقادیر آن در دو گروه با T-test ارزیابی شد. افراد دو گروه بر اساس مقادیر کمتر یا بیش تر از 5/9 پیکوگرم در میلی لیتر به دو گروه تقسیم شدند و با آزمون فیشر مورد قضاوت آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    تحقیق روی تعداد 20 نفر مورد و 20 نفر شاهد واجد شرایط انجام گرفت. میزان شاخص مورد نظر در گروه شاهد برابر 7/0±5/9 پیکوگرم در میلی لیتر و در گروه مورد 2±8/12 پیکوگرم در میلی لیتر بود (001/0>p). در گروه شاهد 12 نفر (60 درصد) TNF-a بالای 5/9 پیکوگرم در میلی لیتر و در گروه مورد همه بیماران (100 درصد) TNF-a بالاتر از 5/9 پیکوگرم در میلی لیتر داشتند (001/0>p).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که سطح TNF– α در بیماران MI بالاتر از گروه شاهد است و با توجه به اهمیت التهاب و نقش آن در بروز و توسعه آترواسکلروز تحقیق کوهورت و یا تجربی را برای نقش یا تاثیر این مارکر توصیه می نماییم.
    کلیدواژگان: ELISA، TNF، a، MI
  • محمد اسدپور پیرانفر، اکرم نیازی، ناصر ولایی، مهدی پیشگاهی صفحات 54-57
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع بالای بیماری AHF و بالا بودن درصد بیماران دیاستولیک دیس فانکشن در این گروه و اهمیت اطلاع از نشانگری (marker) برای تشخیص به موقع و گزارشاتی از نشانگر CTnI در این بیماران و عدم اطلاع از وضعیت آن در کشور، به منظور فراوانی نشانگر CTnI در بیماران AHF (PEF) این تحقیق روی مراجعه کنندگان بیمارستان آیت الله طالقانی انجام شد. روش بررسی تحقیق به روش مقطعی روی کلیه بیماران AHF (PEF) انجام گرفت. خصوصیات فردی و بیماری آنها ثبت شد. بیمارانی که طبق معیارهای فرامینگهام جزء AHF قرار می گرفتند و طبق اکوکاردیوگرافی تشخیص دیاستولیک دیس فانکشن داده می-شد وارد مطالعه می شدند. از هر بیمار به هنگام مراجعه و 6 ساعت بعد و صبح روز بعد CTnI در نمونه خون آنها با کیت Rapid test-SD-CTnI (کشور چین) اندازه گیری و CUT POINT تشخیص 01/0 نانوگرم در میلی لیتر تعیین و بالاتر از آن مثبت تلقی شد. شیوع این نشانگر در نمونه ها تعیین و نقش خصوصیات فردی این بیماران با داشتن این نشانگر با آزمون دقیق فیشر مورد قضاوت آماری قرار گرفت. یافته ها تحقیق روی 60 بیمار واجد شرایط انجام شد که سن آنها 7 ±72 سال بود. 42 درصد بیماران مرد بودند نشانگر در 4 نفر یا 7/6 درصد مثبت بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد این نشانگر احتمالا نمی تواند نشانگر مناسبی در جامعه ایرانی باشد و با توجه به اهمیت بیماری و اهمیت تشخیص زودرس بررسی نشانگر دیگر توصیه می شود. یا در صورتیکه کیت حساس تر جهت تعیین CTnI وجود دارد بهتر است از آن استفاده شود.
  • محمد مظفر، علی کاویانی، حسین نجد سپاس، امیرناصرالدین جدبابایی مقدم، هاتف زیرک زاده صفحات 58-62
    سابقه و هدف
    با توجه به نیاز20% از بیماران دیالیزی به گرافت شریانی- وریدی به عنوان تنها روش دستیابی جهت همودیالیز و اهمیت موفقیت گرافت های پلی تترافلورواتیلن(PTFE) و پلی یورتان جهت تعبیه دسترسی عروقی در بیماران دیالیزی و وجود تحقیقات محدود درباره مقایسه این گرافت ها، این پژوهش در بیماران بیمارستان شهدای تجریش به منظورمقایسه میزان کارایی و عوارض این دو نوع گرافت انجام گرفت.
    روش بررسی
    در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده، 60 بیمار به دو گروه 30 نفری تقسیم شدند. در نیمی از گروه اول، گرافت پلی یورتانی با موقعیت مستقیم در بازوی غیر غالب تعبیه شد و در نیمه بعدی، گرافت PTFE مورد استفاده قرار گرفت. در گروه دوم، در نیمی از بیماران گرافت پلی یورتانی با موقعیتی لوپی ران راست تعبیه شد و در بقیه گرافت PTFE با شرایط مشابه مورد استفاده قرار گرفت. در هر گروه میزان باز ماندن اولیه و ثانویه و ایجاد عفونت و حوادث عروقی دو نوع گرافتتوسط آزمون آماری کای دو یا آزمون دقیق فیشر مورد مقایسه آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    این پژوهش بر روی 60 بیمار در دو گروه 30 نفره انجام شد که در هر گروه گرافت در 15 نفر در اندام فوقانی و در 15 نفر در اندام تحتانی تعبیه گردید. افراد در دو گروه از نظر متغیرهای مداخله گر مشابه بودند. درصد بازماندن اولیه و ثانویه گرافتها و نیز بروز عفونت و عوارض در دو نوع گرافت مشابه بود (NS)، ولی میزان بروز عفونت در گرافت های اندام تحتانی بیشتر از اندام فوقانی بود (05/0>P).
    نتیجه گیری
    با توجه به عدم تفاوت قابل ملاحظه از نظر میزان کارآیی و عوارض در بین دو نوع گرافت استفاده شده، هر یک از این دو نوع گرافت ممکن است با توجه به مواردی همچون قیمت و در دسترس بودن مورد استفاده قرار گیرند.
    کلیدواژگان: همودیالیز، پلی تترافلورواتیلن، پلی یورتان، گرافت عروقی
|
  • Pages 1-3
    Sayyed Esmaeil Jorjani, (1042-1137) great Iranian scientist and physician who was born in Gorgan is very famous became of his medical writings in Farsi. His famous book named Zakhireh Kharazmshahi was translated into several languages at that time. In addition to his scientific works, Jorjani wrote several handbooks in medicine, in Farsi and in Arabic, for scientists and for the general public. His famous mini-summarized medical book “Khofi Alaei” was offered to Alaeddoleh Atsez king of Khawrazm to carry with him in his boots. Jorjani also translated the book ‘Qanoon’ by Avecina, from Arabic to Farsi and his own books from Farsi to Arabic. Jorjani’s books became the major reference in Iran and were quickly translated by other scientists to prominent languages throughout the world. It seems that Jorjani is the first author who wrote mini-summarized medical books.
    Keywords: Sayyed Esmaeil Jorjani, mini, summarized books, Medical history
  • Fatemeh Khatami, Hassan Niknejad, Nariman Mosaffa, Habiballah Peirovi Pages 4-10
    Background
    The amniotic membrane has gained much attention in regenerative medicine as a precious cell source. Recently, reparation of three dimensional matrices (scaffold) with appropriate specificity for cell culture, which depends on cell type, has been the subject of many studies. This study aimed to design optimal three-dimensional matrices in order to utilize amniotic epithelial cells for tissue engineering studies.
    Materials And Methods
    In this experimental study, chitosan and chitosan-gelatin scaffolds were formed by freeze-drying technique at different pre-freezing temperatures (-20/-80/-196°C). Sample pore size was analyzed by scanning electron microscope (SEM) and porosity was measured by liquid displacement method. Amniotic epithelial cells isolated from amniotic membrane, were cultured on scaffolds with different pore sizes and the attachment of these cells was evaluated using MTT-Formazan assay and SEM images.
    Results
    Electron microscope results showed larger pore size at higher temperature (-20) and longer pre-freezing time. The porosity of 73% was desirable for cell culture. Furthermore, MTT findings confirmed the importance of pore size (100 µm) in cell adhesion to the scaffold.
    Conclusion
    It seems that chitosan and chitosan-gelatin scaffolds with larger pore size increase the chance of amniotic epithelial cells attachment. Thus, these natural scaffolds can be used as suitable matrices for tissue engineering purposes.
    Keywords: Scaffold, Chitosan, Amniotic Epithelial cells
  • Samera Salimpour Abkenar, Reza Mohammad Ali Malek, Soodabeh Taher Pages 11-18
    Background
    Cotton fabric which is widely used in hospital clothing and healthcare textiles, is known to be susceptible to microbial contamination. It is logical to think that the poly (propylene imine) (PPI) dendrimers (through their inherent cationic nature) with a large number of terminal primary amino groups, may have antimicrobial activity. This study was conducted to investigate the effect of PPI dendrimer on the antimicrobial property of cotton fabric.
    Methods
    This experimental study was done on two generations of the PPI dendrimers (G2- and G5-PPI-NH2) which were grafted on cotton fabric using cross linking agents (Citric and Glutaric acids). Antimicrobial activity of 1 control (untreated sample) and 2 experimental (treated and grafted samples with the PPI dendrimers) groups was evaluated by zone of inhibition method against three types of bacteria (Staphylococcus aureus, Pseudomona aeruginosa and Escherichia coli) and a fungus (Candida albicans) according to the PN-EN ISO 20645:2007 standard (before and after 5 washing cycles).
    Results
    In the control group, (untreated sample), the microorganisms grew underneath and around edges of the sample. In the second experimental group (treated samples with PPI dendrimers); the microorganisms did not grow underneath and around edges of the sample, but zone of inhibition of the samples was decreased after 5 washing cycles. In third experimental group (grafted samples with PPI dendrimers); the microorganisms did not grow underneath the grafted samples even after 5 washing cycles.
    Conclusion
    It seems that the grafted cotton fabric with the PPI dendrimers has excellent antimicrobial property against the applied microorganisms even after repeated washing cycles.
    Keywords: Poly (propylene imine) dendrimer, Antimicrobial property, Staphylococcus aureus, Pseudomonades aeruginosa, Escherichia coli, Candida albicans
  • Nosratollah Naderi, Nasser Ebrahimi Daryani, Alma Farnood, Manijeh Habibi, Hedieh Balaii, Afsaneh Sharifiani, Homayoun Zojaji, Mohammad Reza Zali Pages 29-34
    Background

    NOD2 gene located on chromosome 16 (IBD1) is known to have a strong association with Crohn’s disease. Three common polymorphisms of this gene including R702W, G908R, 1007fsinsC, were reported to be frequent in many western populations while rare occurrence of them was observed in eastern countries. The aim of this study was to assess the frequency of these polymorphisms in Iranian patients with Crohn's disease and compare it to healthy controls.

    Methods

    A total of 100 non-related Crohn's patients and 100 sex and age matched healthy controls from Iranian origin were enrolled in this study. The participants were referred to a tertiary center during a two-year period (2009-2010). Three polymorphisms of NOD2 gene were amplified by polymerase chain reaction and evaluated by direct sequencing. Phenotype-genotype analysis was performed.

    Results

    The frequencies of three main variants of NOD2 gene (R702W, G908R, and 1007fs) were represented in 13%, 2.5% and 2% of patients with Crohn's Disease and 1.5%, 1.5% and 1% of healthy controls, respectively. Only R702W variation demonstrated a higher frequency in Iranian CD patients compared to controls (p<0.001). No phenotype-genotype association was observed for NOD2 mutations.

    Conclusion

    Among the three principle variants of CARD15 gene, only R702W demonstrated a higher frequency in Iranian CD patients,but the frequencies of these mutations were different in comparison to other populations. It is presumed that mutations different from those seen in the western population, could have a role in susceptibility to CD in Iran.

    Keywords: NOD2, Crohns, mutation, sequencing
  • Laleh Babaeekhou, Sedigheh Zaker, Akram Abouie Mehrizi, Navid Dinparast Djadid Pages 35-42
    Background
    The cysteine rich region II of Plasmodium vivax Duffy Binding Protein (PvDBP-II) is essential during merozoite invasion into the human erythrocyte and because of this biological importance, PvDBP-II is a vaccine candidate and a target for protective immunity against vivax malaria. In the present study we improved the yield of this protein by using E. coli (M15/BL21) expression system, which is easier for handling than genetic engineering approaches.
    Methods
    After cloning of PvDBP-II in pGEM T easy vector, sub-cloning was carried out in pET 28a, pQE30 and pET24d expression vectors. Then expression was performed on the 1mM IPTG-induced M15 (pREP) and BL21(DE3) strains of E. coli containing expression constructs in different expression conditions such as different culture medias and temperatures. Purification was performed by metal affinity chromatography using Ni-NTA agarose under denaturing conditions. Elutes were separated on SDS-PAGE and western blotting was carried out to detect rPvDBP-II. Yields of purified rPvDBP-II were estimated by measuring optical density at 280 nm.
    Results
    Expression of rPvDBP-II was successfully performed using M15-pQE30 expression system at OD600 = 0/6, 1mM IPTG, in LB2 and 37oC. Size of the recombinant protein on SDS-PAGE was 47 KD (a.a 198-588) and the highest amount of expression was 4h after induction. Western blotting with anti-His antibodies and human P. vivax infected serum, confirmed expression of PvDBP-II. Expression of PvDBP using M15-pQE30 yielded about 1200 μg/ml.
    Conclusion
    In the present investigation, production of expressed PvDBP-II in E. coli (M15/BL21) expression system, in comparison with other two expression system, was in sufficient amounts for further evaluation without using complicated and expensive methods, with least process of transformation. Such a recombinant protein is highly needed for development of a recombinant vaccine and sero-epidemiological study of P. vivax malaria.
    Keywords: Type Plasmodium vivax, Duffy Binding Protein, Expression, pQE30, E.coli Expression system
  • A. Nosrat, Azar Sabokbar, Mehrooz Dezfoolian, Bahman Tabarraie, Fatemeh Fallah Pages 43-48
    Background
    Food-borne illnesses are one of the main problems due to contaminated food or water that can occur in humans. Since salmonella species is one of the most common causes of food poisoning, the purpose of this study was to define the prevalence of serotypes of Salmonella species, in foods by multiplex PCR.
    Methods
    This Cross-Sectional study was done on 170 samples of food products viz. healthy milk, beef, poultry and salad dressings. After collecting the samples, identification procedures for bacteria were performed by the PCR method.
    Results
    Bacterial contamination was found in 24.7% of sample; 8.8% of beef samples were contaminated with Salmonella. On the whole, from all tested food samples, 1.7% were contaminated with Salmonella: 1.1% with typhimurium and 0.59% with Salmonella enteritidis.
    Conclusion
    It seems Salmonella contamination in meat is high. Multiplex PCR may be helpful in diagnostic confirmation.
    Keywords: Food products, Salmonella Spp, Multiplex PCR
  • Manouchehr Behnia, Bahareh Haji Baratali, Mehdi Hedayati, Naser Valaei Pages 49-53
    Background
    According to increasing prevalence of myocardial infarction (MI) and importance of detecting inflammatory markers, and also controversies in this topic, this trial was performed in Taleghani hospital to define the role of TNF-alpha in patients with myocardial infarction during 2010-2011.
    Materials And Methods
    This case-control study was done on patient with definite diagnosis of myocardial infarction admitted in the hospital (case group, n=20) and persons with no cardiac problems referred to this hospital for check up (control group, n=20). Serum levels of TNF-alpha were checked by ELISA method and the two groups were compared by T-test. Participants were divided to two groups of more and less than 9.5pg/mL and analyzed by exact Fisher test.
    Results
    Mean serum level of TNF-alpha in the control group was 9.5±0.7pg/ml and in the case group 12.8±2pg/ml (P<0.001). 12 (60 percent) subjects of control group and all (100 percent) patients of case group had TNF-alpha mare than 9.5pg/mL (P<0.001).
    Conclusion
    it seems that serum level of TNF-alpha in patients with myocardial infarction is higher than controls. Regarding important role of inflammation in the development of atherosclerosis, cohort or experimental studies are recommended to evaluate role of this marker in predicting ischemic heart diseases. Keywords:ELISA, TNF-alpha, MI.
    Keywords: ELISA, TNF, alpha, MI
  • Mohammad Asad Piranfar, Akram Niazi, Naser Valaei, Mehdi Pishgahi Pages 54-57
    Background
    Diastolic heart failure comprises 50 percent of cases of heart failure. The implications of increased levels of cardiac troponin I (CTnI) on congestive heart failure with preserved systolic function (AHF PEF) have been poorly evaluated. We hypothesized that its level might be elevated in AHF PEF so this evaluation was done in patients referred to Taleghani hospital with heart failure.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, patients with symptoms of acute heart failure according to Framingham criteria, with preserved systolic function & diastolic dysfunction in echocardiography were included. Measurement of CTnI in serum was performed with CTnI assay kit (Rapid test-SD-CTnI; China) at admission & 6 hours later in blood samples. CTnI >0.01 ng/ml was interpreted as positive.
    Results
    Study was done on 60 patient with AHF PEF; mean age was 72±7 year (35 women, 5men) without acute and old MI, Rheumatic heart disease (RHD), cor pulmonale and with PPH and LVEF<45%. CTnI level was positive in 4 patients (6.7%) which was not significant. (p<0.05).
    Conclusion
    According to our results there is no acceptable relation between CTnI level & AHF PEF in Iranian patients. We recommend another biomarker or CTnI kit for further evaluation.
    Keywords: CTnI, Acute heart failure preserved EF (AHF PEF), Left ventricular end systolic dimension (LVESD), Left ventricular end diastolic dimension (LVEDD), E, E¢ ratio, Left ventricular hypertrophy (LVH), Left ventricular septal thickness (LVST
  • Mohammad Mozaffar, Kaviani Ali, Hossein Najdsepas, Amir Nasereddin Jadbabaimoghadam, Hataf Zirakzadeh Pages 58-62
    Background
    Twenty percent of dialysis patients eventually require arterial grafts as the only method of vascular access for hemodialysis. Polyurethane and ploy tetra fluoro ethylene grafts have been used for years for vascular access in hemodialysis patients. The purpose of this study was to compare the efficacy and complications of these two types of grafts.
    Methods
    In this randomized clinical trial, 60 patients were divided in to two groups. Polyurethane and PTFE grafts were implanted in upper and lower extremities in equal proportions. Primary and secondary patency rates, infection and vascular events of PTFE and Polyurethane grafts were compared using chi square test or Fisher's exact test.
    Results
    Primary and secondary patency rates, infection rate and vascular events between these two types of grafts showed no significant difference (P>0.2). However, infection rates in grafts of the lower limb were significantly higher (P<0.05).
    Conclusion
    Due to the lack of significant difference in terms of efficacy and complications between PTFE and Polyurethane grafts, each of these two types of graft may be used in hemodialysis patients after considering issues of price and availability.
    Keywords: hemodialysis, Polyurethane, ploy tetra fluoro, ethylene, vascular grafts