فهرست مطالب

مجله دیابت و متابولیسم ایران
سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 43، فروردین و اردیبهشت 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/05/05
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سعیده خلیلی، آرمین مددکار سبحانی، عبدالله هلالی، باقر لاریجانی، آزاده ابراهیم حبیبی صفحه 331
    مقدمه
    لیپاز، آنزیم محلول در آب است که هیدرولیز پیوندهای شیمیایی استری درسوبستراهای لیپیدی نامحلول در آب را انجام می دهد. لیپاز یک زیر شاخه از استرازها می باشد با توجه به ساختار آنزیم، ترکیبات آروماتیک می توانند به عنوان مهارکننده های لیپاز پستانداران مطرح باشند و کاربرد آنها به عنوان داروی بالقوه در درمان چاقی است. در این مطالعه بر آن شدیم تا ترکیبات آروماتیکی جدیدی را برای اثرگذاری روی عمل لیپاز بیابیم تمامی ترکیبات مورد استفاده در این تحقیق دارای حداقل یک حلقه فنلی در ساختار خود می باشند.
    روش ها
    تاثیر ترکیبات آروماتیک شامل استراگول، یدیپامید، وانیلیل نونامید و وانیلیل استون بر فعالیت آنزیم لیپاز پانکراس خوکی در حضور سوبسترای صناعی، پارا نیتروفنیل استات بررسی شد. جهت یافتن جایگاه احتمالی برهم کنش این ترکیبات با آنزیم از روش داکینگ (مدل سازی مولکولی) استفاده شد.
    یافته ها
    در حضور سوبسترای پارانیترو فنیل استات (یک سوبسترای مصنوعی) و ترکیبات فوق وانیلیل نونامید و وانیلیل استون در غلظت پایین تر اثر قابل توجهی دارند در حالی که یدیپامید مجموعا تاثیر فعال کنندگی نشان می دهد و تاثیر استراگول چندان قابل توجه نیست. بنابراین وانیلیل نونامید و وانیلیل استون برای مطالعات بیشتر با استفاده از روش مدل سازی مولکولی انتخاب شدند.
    نتیجه گیری
    این نتایج اثر بالقوه وانیلیل نونامید و وانیلیل استون رادر بین ترکیبات فوق در کاهش فعالیت آنزیم نشان می دهد، همچنین این مطالعه با توجه به نتایج به دست آمده از روش های مدل سازی مولکولی وجود محل هایی مشابه در آنزیم برای اتصال به «مهارکننده ها» را نشان می دهد، به گونه ای که محل اتصال مهارکننده به آنزیم در جایگاه فعال یا مکانی نزدیک به جایگاه فعال می باشد.
    کلیدواژگان: ستراگول، یدیپامید، وانیلیل نونامید، وانیلیل استون، لیپاز پانکراسی، مهارکننده
  • زهرا میرزایی زاده، ارغوان گلبازحق، فهیمه خورسند، کبری امیدفر صفحه 340
    مقدمه
    تشخیص دقیق 3- هیدروکسی بوتیرات در نمونه های بیولوژی برای مدیریت بیماری های دیابتی مهم می باشد.
    روش ها
    در این مطالعه بیوسنسور آنزیمی 3- هیدروکسی بوتیرات دهیدروناز مبتنی بر الکترود نواری (Screen Printed) تغییر یافته با نانولوله های کربنی تک دیواره برای تعیین غلظت 3- هیدروکسی بوتیرات (HB) در سرم، طراحی گردید. آنزیم 3- هیدروکسی بوتیرات دهیدروژناز به طور فیزیکی بر روی نانولوله های کربنی تک دیواره (SWCNT) در سطح الکترودهای نواری تثبیت شد.
    یافته ها
    اندازه گیری الکتروشیمیایی 3- هیدروکسی بوتیرات مبتنی بر سنجش ولتامتری چرخه ای (CV) بوده و سیگنال تولید شده توسط یکی از محصولات واکنش آنزیمی به نام بتا نیکوتین آمید دی نوکلئوتید (NADH) اندازه گیری گردید. کاربرد نانولوله های کربنی تک دیواره (SWCNT)، کاهش پتانسیل اکسیداسیون NADH به حدود 05/0- ولت است. اندازه گیری الکتروشیمیایی نشان داد که این بیوسنسور قادر است طیف خطی 2-1/0 میلی مولار را شناسایی کرده و دقت اندازه گیری آن 009/0 میلی مولار می باشد. اندازه گیری های الکتروشیمیایی با دیگر ترکیبات مداخله گر، ویژگی و اختصاصیت این بیوسنسور را تایید کرد. همچنین در بررسی پایداری درازمدت، این بیوسنسور بازده قابل قبولی تا حدود 100 روز را نشان داد.
    نتیجه گیری
    بیوسنسور طراحی شده دارای پتانسیل پایین اکسیداسیون NADH، حساسیت بالا، پایداری بالا و محدوده خطی مناسب بوده و سهولت طراحی این بیوسنسور، آن را الگوی خوبی برای طراحی سایر بیوسنسورهای مبتنی بر دهیدروژناز قرار می دهد.
    کلیدواژگان: بیوسنسور، 3، هیدروکسی بوتیرات، نانولوله های کربنی تک دیواره، NADH
  • اکبر حاجی زاده مقدم، ضیاء فلاح محمدی، پیروز شیخ، سعید میرزایی صفحه 350
    مقدمه
    هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر شش هفته تمرین اختیاری چرخ دوار و مصرف عصاره گیاه آلیوم پارادوکسوم بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)Brain Derived Neurotrophic Factor در هیپوکامپ موش های دیابتی القاء شده با آلوکسان بود.
    روش ها
    42 سر موش نر هشت هفته ای با میانگین وزن 5 ± 235 گرم از انستیتو پاستور شمال ایران تهیه شدند و به طور تصادفی به شش گروه (کنترل، تمرین، دیابت - تمرین، دیابت بدون تمرین، دیابت - آلیوم، دیابت - آلیوم - تمرین) تقسیم شدند. دیابتی کردن موش ها طی یک بار تزریق آلوکسان مونوهیدرات (120 میلی گرم به ازای هر کیلو وزن بدن) محلول در بافر سالین به صورت درون صفاقی انجام شد. مدت مطالعه شش هفته و برای گروه های تمرینی، ورزش از نوع اختیاری روی چرخ دوار بود. پس از پایان دوره ورزش، بعد از بیهوشی با مخلوط کتامین (mg/kg50-30) و زایلازین (mg/kg5-3)، سر حیوانات با قیچی جراحی قطع، مغز خارج شده و هیپوکامپ روی یخ جدا گردید. هیپوکامپ در بافر تهیه شده هموژن و پس از سانتریفوژ، سوپرناتانت به دست آمده جهت اندازه گیری BDNF استفاده گردید. سطح BDNFهیپوکامپ با استفاده از کیت EIA و به روش آنزیم لینک ایمنواسی (ELISA) اندازه گیری شد. داده ها به روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD بررسی شدند.
    یافته ها
    دیابت القایی با آلوکسان تغییر معناداری در سطح BDNF هیپوکامپ ایجاد نکرد (05/0P<). نتایج نشان داد که بین سطوح BDNF هیپوکامپ گروه کنترل با گروه دیابت-آلیوم (001/0=P) و گروه دیابت-آلیوم-تمرین (001/0=P) تفاوت معناداری وجود داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان می دهد که دیابت ناشی از تزریق آلوکسان مونوهیدرات تغییر معناداری در BDNF ایجاد نکرد. انجام فعالیت اختیاری چرخ دوار و مصرف آلیوم پارادوکسوم می تواند موجب افزایش BDNF گردد. این افزایش می تواند در مقابله با اثرات زیانبار دیابت و استرس اکسایشی همراه با آن مفید باشد.
    کلیدواژگان: دیابت، BDNF هیپوکامپ، تمرین اختیاری، آلیوم پارادوکسوم، موش های صحرایی
  • الهه طالبی گرکانی، رزیتا فتحی، سلمان خدادادی تیرکلایی، علیرضا صفرزاده صفحه 358
    مقدمه
    پروتئین متصل به اسید چرب سلول چربی (A-FABP) یکی از اعضای خانواده FABP است که نقش مهمی در تنظیم متابولیسم انرژی و التهاب دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت ورزشی هوازی بر بیان ژن A-FABP بافت چربی موش های صحرایی دیابتی بود.
    روش ها
    20 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 5 ± 160 گرم پس از القای دیابت به طور تصادفی به 1 گروه کنترل و 3 گروه تمرینی تقسیم شدند (5 سر در هر گروه). گروه های تمرین برای یک نوبت با سرعت 20 متر در دقیقه به مدت 45 دقیقه روی نوارگردان دویدند. حیوانات در گروه های مجزا به ترتیب بلافاصله، 4 ساعت و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی بی هوش شدند و نمونه برداری از آن ها انجام شد.
    یافته ها
    بیان ژن A-FABP در گروه های بلافاصله و 4 ساعت پس از فعالیت ورزشی در مقایسه با گروه کنترل به طور غیر معنی دار (به ترتیب، 530/0P= و 060/0P=) پایین تر بود. با وجود این در مقایسه با گروه 24 ساعت پس از فعالیت، کاهش معنی دار در گروه 4 ساعت پس از فعالیت (022/0P=) مشاهده شد. سطوح HDL و اسیدهای چرب آزاد پلاسمایی بلافاصله پس از فعالیت در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی دار داشت (به ترتیب، 011/0P= و 002/0P=).
    نتیجه گیری
    فعالیت ورزشی هوازی می تواند منجر به کاهش بیان ژن A-FABP بافت چربی احشایی موش های صحرایی دیابتی شود. کاهش بیان ژن A-FABP بر اثر فعالیت هوازی ممکن است در بهبود و جلوگیری از عوارض ناشی از دیابت موثر باشد. با وجود این مطالعات بیشتر جهت درک ساز و کارهای آن ضرورت دارد.
    کلیدواژگان: FABP4، aP2، موش های صحرایی دیابتی، فعالیت ورزشی، بیان ژن
  • رحیم حبیبی، منصور سلطانی، غلامرضا حبیبی صفحه 366
    مقدمه
    طبق پیش بینی سازمان بهداشت جهانی در 2010 در جهان بیش از 250میلیون نفر مبتلا به دیابت می باشند، که احتمالا تا 20 سال آینده (2030میلادی) با 50% افزایش، دو برابر خواهد شد. عدم درمان مناسب دیابت منجر به عوارض بسیار خطرناکی خواهد شد. یکی از درمان های اصلی دیابت، درمان دارویی خصوصا درمان با انسولین می باشد. متاسفانه عدم پذیرش درمان با انسولین یکی از چالش های حاضر در امر درمان و کنترل دیابت می باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی عوامل موثر بر عدم پذیرش انسولین درمانی توسط بیماران دیابتی می باشد.
    روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی - مقطعی بود. محیط پژوهش بخش غدد بیمارستان امام رضا (ع) مشهد بود. نمونه مطالعه را 80 بیمار بستری (در دسترس) تشکیل می دادند. پس از بیان روش و اهداف مطالعه و کسب رضایت آگاهانه، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، و پرسشنامه عدم پزیرش انسولین تکمیل گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوا و پایایی این پرسشنامه با استفاده از روش آزمون - آزمون مجدد (90/0=r) مورد تایید قرار گرفت.
    یافته ها
    شنیدن تجربیات دیگران، شرایط سخت نگهداری انسولین و وابسته شدن به خانواده بیشترین عوامل (8/38%) در عدم پذیرش انسولین از سوی بیماران معرفی شدند. کمترین عوامل (5%) مربوط به ترس از مرگ ناگهانی و ترس از کمیاب شدن انسولین بود. آزمون من ویتنی نشان داد که بین جنس و عدم پذیرش انسولین و بین محل سکونت و عدم پذیرش انسولین اختلاف آماری معنی داری (050/0P<) وجود داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت انسولین در درمان بیماری دیابت و کاهش عوارض بیماری، و با توجه به نتایج حاصل از پژوهش توصیه می شود تا قبل از اقدام به تجویز انسولین کلاس های آموزشی برای بیماران و خانواده هایشان گذاشته شود.
    کلیدواژگان: عدم پذیرش، انسولین درمانی، دیابت، بیماران دیابتی
  • زهرا بهادران، پروین میرمیران، فرهاد حسین پناه، فریدون عزیزی صفحه 377
    مقدمه
    التهاب خفیف و مزمن یکی از عوامل بروز مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 محسوب می گردد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط غلظت سرمی پروتئین واکنشگر C (hs-CRP) با برخی مولفه های هموستاز گلوکز در مبتلایان به دیابت نوع 2 می باشد.
    روش ها
    در این مطالعه که به صورت مقطعی بر روی 72 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 انجام گرفت، اندازه گیری های تن سنجی و بیوشیمیایی شامل غلظت گلوکز ناشتا، انسولین سرم، فراسنج های لیپیدی، سطوح سرمی hs-CRP، اینترلوکین-6 (IL-6)، فاکتور نکروزه کننده تومور-آلفا (TNF-α) اندازه گیری و مقاومت به انسولین به روش مدل هموستاز ارزیابی مقاومت به انسولین اندازه گیری گردید. میانگین غلظت قند خون ناشتا، انسولین سرم، نمایه مقاومت به انسولین و فراسنج ها لیپیدی در میان سهک های hs-CRP مقایسه و ارتباط بین hs-CRP، IL-6و TNF-α با نمایه مقاومت به انسولین با استفاده از آنالیز رگرسیون خطی با تعدیل اثر عوامل مداخله گر تعیین گردید.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد شرکت کننده در مطالعه 8/6±51 سال بود. میانگین تعدیل شده hs-CRP در سهک اول، دوم و سوم به ترتیب 02/0±1/1، 02/0±1/3 و 02/0±3/6 میلی گرم در لیتر بود. غلظت انسولین سرم مشخصا در سهک سوم hs-CRP بالاتر بود (8/7 میلی واحد در لیتر در مقایسه با 4/4 میلی واحد در لیتر در سهک اول). نمایه مقاومت به انسولین در افراد در سهک سوم hs-CRP بیش از 2 برابر افراد در سهک اول بود. بر خلاف IL-6 و TNF-α، ارتباط معنی داری میان غلظت سرمی hs-CRP با سطوح سرمی انسولین و HOMA-IR مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه حاضر بیانگر ارتباط میان غلظت سرمی hs-CRP با غلظت انسولین و نمایه مقاومت به انسولین، مستقل از عوامل مخدوش کننده در مبتلایان به دیابت نوع 2 بود.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، مقاومت به انسولین، پروتئین واکنش گر C، سیتوکین های التهابی
  • فرزانه عسگری طایی، زهره قندچی، سیدعلی مصطفوی، پیام حسین زاده، محمود محمودی مجدآبادی، سیدعلی کشاورز صفحه 384
    مقدمه
    یکی از عمده ترین نگرانی ها در کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 کنترل گلایسمی است. هدف این مطالعه تعیین چگونگی کنترل گلایسمی در ارتباط با رژیم غذایی و برنامه انسولین درمانی در بیماران دیابتی نوع 1 است.
    روش ها
    در مطالعه توصیفی - مقطعی حاضر،85 کودک دیابتی نوع یک عضو انجمن دیابت ایران با میانگین سنی 2±2/14 سال مورد بررسی قرارگرفتند. برای بیماران یادآمد24 ساعته خوراک برای 3 روز تکمیل شد. جهت بررسی وضعیت کنترل گلایسمی از شاخص هموگلوبین گلیکوزیله استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین درصد هموگلوبین گلیکوزیله افراد شرکت کننده در این پژوهش 9/1 ± 1/8 درصد بود. اکثر بیماران (57%) کنترل مطلوبی روی سطوح قند خون خود نداشتند. بین سطوح HbA1C و تعداد وعده های غذایی (02/0(P=، دفعات پایش قند خون در روز (004/0(P= و سطح تحصیلات مادر (003/0(P= ارتباط معکوس معنی دار مشاهده شد. بین دفعات مراجعه به پزشک (01/0 = (P، دفعات بستری شدن در بیمارستان در سال گذشته (002/0 = (P، و بعد خانوار (001/0(P= با سطوح HbA1C ارتباط معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به کنترل نامناسب گلایسمی در اکثر بیماران دیابتی نوع 1 مورد بررسی، لزوم تبیین راهکارهای موثر درمانی و تغذیه ای در این بیماران ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: کنترل گلایسمی، HbA1C، برنامه غذایی، انسولین درمانی، دیابتی نوع 1
  • مریم میرفتاحی، احمد ساعدی صومعه علیا، گیتی ستوده، محمدرضا مهاجری تهرانی، سیدعلی کشاورز، مصطفی حسینی، سروش سیفی راد صفحه 393
    مقدمه
    در بیماران مبتلا به دیابت کاهش تولید اکسید نیتریک ((NO می تواند منجر به اختلال عملکرد آندوتلیال شود. ال- آرژنین پیش ساز اکسید نیتریک، به عنوان گشاد کننده عروق عمل می کند، که با این سازوکار می تواند موجب کاهش فشار خون شود. مکمل یاری با ال- آرژنین در این بیماران و در افراد مبتلا به فشار خون می تواند مفید باشد. ولی در افراد مبتلا به پیش دیابت هنوز مطالعه ای صورت نگرفته است. بنابراین پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیر مصرف مکمل یاری ال- آرژنین بر فشار خون سیستولی و دیاستولی در افراد مبتلا به پیش دیابت دارای اضافه وزن انجام شد.
    روش ها
    افراد مورد بررسی در این مطالعه 42 فرد مبتلا به پیش دیابت با نمایه توده بدن 25 تا 9/29 کیلوگرم بر متر مربع بودند. افراد مذکور به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه دریافت کننده مکمل ال- آرژنین روزانه 3 گرم قرص ال- آرژنین و گروه دریافت کننده دارونما معادل آن قرص دارونما به مدت 8 هفته دریافت نمودند. در ابتدا و انتهای دوره از هر دو گروه به صورت ناشتا نمونه گیری خون انجام شد و سطح ال- آرژنین سرم اندازه گیری شد. همچنین، در ابتدا و انتهای مطالعه فشار خون سیستولی و دیاستولی بیماران اندازه گیری شد.
    یافته ها
    38 نفر مطالعه را به پایان رساندند. در انتهای مطالعه گروه دریافت کننده مکمل آرژنین در مقایسه با گروه دارونما میزان آرژنین سرم بالاتر (001/0 (P<و میزان فشار خون سیستولی و دیاستولی پایین تری (005/0 (P< داشتند.
    نتیجه گیری
    مصرف روازنه مکمل ال-آرژنین به مدت دو ماه سبب افزایش سطح ال- آرژنین و کاهش فشار خون سیستولی و دیاستولی در افراد مبتلا به پیش دیابت می شود.
    کلیدواژگان: ال، آرژنین، پیش دیابت، فشار خون
  • مینو باقری، هاله صدرزاده یگانه، احمدرضا درستی مطلق، محمدرضا اشراقیان، الهام کاظمیان، محمد آقایی نژاد صفحه 400
    مقدمه
    ابزار وضعیت رضایت از وزن برای چاقی (BIA-O)، ابزاری مفید جهت بررسی وضعیت رضایت از وزن در گروه های مختلف از جمله افراد چاق می باشد. به علت وابسته بودن فاکتور وضعیت رضایت از وزن به عوامل مختلفی از جمله فرهنگ، جهت استفاده از ابزار BIA-O در زنان باردار ایرانی، اعتبار سنجی این ابزار در جمعیت ذکر شده ضرورت دارد. این بررسی با هدف تعیین روایی و پایایی ابزار BIA-O در زنان باردار انجام شد.
    روش ها
    در مطالعه مقطعی حاضر، تعداد 78 مادر باردار 39-15 ساله جهت شرکت در آزمون روایی و تعداد 75 مادر باردار 45-19 ساله جهت شرکت در آزمون پایایی به طور تصادفی از بین مادران باردار مراجعه کننده به مرکز مراقبت های دوران بارداری بیمارستان های شهید اکبر آبادی و میرزا کوچک خان انتخاب شدند. نمونه های مورد مطالعه نیمرخ های ابزار BIA-O را که نشان دهنده وزن قبل بارداری، وزن ایده آل و وزن منطقی از نظر آنها بود، انتخاب کردند. در آزمون روایی پرسشنامه شکل بدن (BSQ) نیز توسط نمونه ها تکمیل شد. جهت سنجش پایایی ابزار BIA-O دو بار در مورد نمونه ها با فاصله 30 دقیقه به کار گرفته شد. داده ها با آزمون های همبستگی پیرسون و همبستگی اسپیرمن آنالیز شدند.
    یافته ها
    در آزمون روایی، 2 مقیاس نارضایتی از وزن محاسبه شده با ابزار BIA-O همبستگی بالایی را با مقیاس BSQ نشان داد (76/0 =r و 72/0 =r، 0001/0P<). در آزمون پایایی ضرایب همبستگی آزمون مجدد برای مقیاس های وزن قبل بارداری، وزن ایده آل و وزن منطقی، به ترتیب 91/0، 76/0 و 70/0 به دست آمد که در مورد هر سه مقیاس، آزمون همبستگی از نظر آماری معنی دار بود (0001/0> P).
    نتیجه گیری
    در این مطالعه روایی و پایایی ابزار BIA-O مورد تایید قرار گرفت و این ابزار به عنوان ابزاری مناسب جهت اندازه گیری میزان رضایت از وزن قبل از بارداری مادران باردار شناخته شد.
    کلیدواژگان: وضعیت رضایت از وزن، پایایی، روایی، بارداری، چاقی
  • پروین میرمیران، زهرا بهادران، مهدیه گل زرند، فریدون عزیزی صفحه 408
    مقدمه
    سندرم متابولیک مجموعه ای از اختلالات متابولیک است و به نظر می رسد استرس اکسیداتیو نقش کلیدی در پاتوژنز اختلالات متابولیکی مرتبط با آن دارد. آنتی اکسیدان های طبیعی موجود در غذاها نقش محافظتی در برابر استرس اکسیداتیو و عوارض مرتبط با آن دارند اما تاثیر آنتی اکسیدان ها بر خطر بروز سندرم متابولیک هنوز به درستی شناخته نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین ظرفیت تام آنتی اکسیدانی رژیم غذایی با عوامل خطر سندرم متابولیک در بزرگسالان تهرانی بود.
    روش ها
    مطالعه مقطعی حاضر با استفاده از اطلاعات 1938 نفر بزرگسال 70-19 ساله شرکت کننده در مرحله سوم مطالعه قند و لیپید انجام شد. 6/43 درصد (845 نفر) از شرکت کنندگان مرد و 4/56% (1093 نفر) زن بودند. اطلاعات مربوط به رژیم غذایی افراد با استفاده از یک پرسشنامه روا و پایا نیمه کمی بسامد خوراک ارزیابی و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی رژیم غذای بر اساس ظرفیت جذبی رادیکال های اکسیژنی توسط غذاها محاسبه و به صورت میکرومول معادل ترولکس به ازای 100 گرم (μmolTE/100 g) غذای خورده شده بیان شد.
    یافته ها
    میانگین سن شرکت کنندگان در ابتدای مطالعه 13±40 سال بود. میانگین ظرفیت تام آنتی اکسیدانی رژیم غذایی 189±962 میکرومول معادل ترولکس/100 گرم غذا (چارک اول < 842، چارک دوم 958-842، چارک سوم 1080-959 و چارک چهارم > 1080) بود. افراد شرکت کننده در بالاترین چارک در مقایسه با پایین ترین چارک ظرفیت تام آنتی اکسیدانی، مسن تر بودند و فعالیت بدنی بیشتر بود. دانسیته انرژی رژیم غذایی و دریافت ویتامین A، کاروتنوئیدها، ویتامین های E و C، روی، غلات کامل، میوه ها، حبوبات، لبنیات و مغزها در چارک چهارم به طور معنی داری بالاتر بود. پس از تعدیل اثر عوامل مداخله گر، ظرفیت تام آنتی اکسیدانی به طور مستقل با دور کمر، قند خون ناشتا، غلظت تری گلیسرید، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک ارتباط معنی دار معکوس و با سطوح HDL-C ارتباط مستقل مثبت داشت.
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه حاضر حاکی از ارتباط معکوس ظرفیت آنتی اکسیدانی با عوامل خطر سندرم متابولیک است لذا، افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی رژیم غذایی به منظور پیشگیری از بروز این سندرم و پیامدهای آن توصیه می شود.
    کلیدواژگان: ظرفیت آنتی اکسیدانی، سندرم متابولیک، میوه و سبزیجات، استرس اکسیداتیو، حبوبات